ابودجانه انصاری در قرآن: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
[[سمّاک بن خَرَشه بن لوذان بن عبدود بن ثعلبه خزرجی]] یا [[سمّاک بن اوس بن خرشه بن لوذان بن عبدود بن ثعلبه خزرجی]] [[انصاری]] [[صحابی]] باوفای [[پیامبر]]{{صل}} | [[سمّاک بن خَرَشه بن لوذان بن عبدود بن ثعلبه خزرجی]] یا [[سمّاک بن اوس بن خرشه بن لوذان بن عبدود بن ثعلبه خزرجی]] [[انصاری]] [[صحابی]] باوفای [[پیامبر]] {{صل}} | ||
[[ابودجانه]] از [[قبیله خزرج]] و [[طایفه]] [[بنیساعده]] بود.<ref> اسدالغابه، ج ۶، ص ۹۲، البدایة و النهایه، ج ۶، ص ۲۵۲.</ref> در [[پیمان]] [[مؤاخات]]، [[پیامبر]]{{صل}} او را [[برادر]] [[عتبه بن غزوان]] قرار داد.<ref> اسدالغابه، ج ۶، ص ۹۳؛ سیر اعلام النبلاء، ج ۱، ص ۲۴۳.</ref> وی در [[جنگ اُحد]] حضور داشت و [[ثبات قدم]] و دفاعش از [[رسول خدا]] در آن [[روز]]، مشهور است.<ref> سیره ابنهشام، ج ۳، ص ۶۶؛ الطبقات، ج ۳، ص ۴۲۰؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۶۴.</ref> در [[غزوه خیبر]] نیز شرکت داشته و حارثِ [[یهودی]] از [[شجاعان]] [[دشمن]] و چند تن دیگر را کشته است.<ref> المغازی، ج ۲، ص ۶۵۴ و ۷۱۰.</ref> به [[نقلی]] دیگر، وی در آن [[نبرد]] به [[فرماندهی]] [[امام علی]]{{ع}} تعدادی از جنگجویان و قهرمانان دشمن را کشته و سرهایشان را نزد رسول خدا آورده است؛<ref>مناقب، ج ۱، ص ۲۴۸.</ref> سپس در پیشاپیشِ [[مسلمانان]] به قلعههای [[خیبر]] [[حمله]] برده،<ref> البدایة و النهایه، ج ۴، ص ۱۶۰.</ref> در [[جنگ حنین]] و با کمک امام علی چند نفر از پرچمداران دشمن را به [[قتل]] رسانده و به نقلی، در [[غزوه تبوک]]، پیامبر، [[پرچم]] [[خزرجیان]] را به او سپرده است.<ref> المغازی، ج ۳، ص ۹۰۲ و ۹۹۶.</ref> گویا از همین رو است که [[ابن شهر آشوب]]، وی را در شمار [[صحابه]] جنگجو و مشهور به [[جهاد]] آورده است <ref> مناقب، ج ۲، ص ۷۸ و ۷۹.</ref> و بنا به نقلی، در حجّهالوداع، پیامبر{{صل}} او را در [[مدینه]] به جای خود گمارد.<ref>سیره ابنهشام، ج ۴، ص ۶۰۱.</ref> بر اساس روایتی، پیامبر به [[حضرت علی]] [[دستور]] داد که برای دفع [[جن]] و [[سحر]]، برای ابودجانه حرزی بنویسد.<ref>بحار الانوار، ج ۹۱، ص ۲۲۰.</ref> وی در [[سال یازدهم هجری]]، همراه لشکری بود که برای سرکوبی [[مسیلمه کذالب|مسیلمه کذّابِ]] مدّعی [[نبوّت]]، به [[سرزمین]] یمامه اعزام شدند. ابودجانه خود را با تاکتیکی خاص به درون [[باغی]] که مسیلمه و طرفدارانش در آن سنگر گرفته بودند، رساند؛ پس از او، [[براء بن مالک]] با همان روش وارد باغ شد. در را باز کرد و [[مسلمانان]] وارد باغ شدند.<ref>البدایة و النهایه، ج ۶، ص ۲۵۲؛ ریحانة الادب، ج ۷، ص ۹۶.</ref> [[ابودجانه]] بهطور مستقیم در [[قتل]] [[مسیلمه]] شرکت داشت<ref>الطبقات، ج۳، ص۴۲۰؛ یعقوبی، ج۲، ص۱۳۰؛ اسدالغابه، ج ۶، ص۹۳.</ref> و گفتهاند که در همین [[نبرد]]، به [[شهادت]] رسید. [[ابنکثیر]] این نقل را درستتر میداند؛ ولی [[نقلی]] را هم که تا [[خلافت امام علی]] زنده بوده و در [[جنگ صفّین]] شرکت داشته، آورده است.<ref> البدایة و النهایه، ج ۶، ص ۲۵۲.</ref> برپایه گزارشی، وی در این [[جنگ]]، به شهادت رسیده است.<ref>ریحانهالادب، ج ۷، ص ۹۶.</ref> براساس [[نقل]] دیگری، عُمَر وی را پس از جنگ با [[ایران]] [[مأمور]] گردآوری [[خمس]] سرزمینهای [[فتح]] شده کرده است؛<ref> البدایة و النهایه، ج ۷، ص ۹۸.</ref> امّا [[ابن حجر عسقلانی]] به نقل از الفتوح و دیگران، سمّاک بن خَرَشه [[انصاری]] را که در [[جنگ قادسیه]] و نیز در [[جنگ صفین]] در رکاب [[حضرت علی]] بوده، غیر ابودجانه دانسته است.<ref>الاصابه، ج ۳، ص ۱۴۶ و ۱۴۷.</ref> [[سیوطی]]،<ref> الدرّالمنثور، ج ۷، ص ۶۸۸.</ref> به نقل از [[جابر]] آورده است که روزی [[اصحاب]] در [[مسجد]] و در حضور [[پیامبر]] از [[بهشت]] سخن میگفتند. [[حضرت]] فرمود: ای ابادجانه! آیا میدانی هرکس که ما را [[دوست]] بدارد و به [[محبّت]] ما آزموده شود، [[خداوند تعالی]] او را دربهشت با ما ساکن خواهد کرد؟ سپس [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَنَهَرٍ فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِندَ مَلِيكٍ مُّقْتَدِرٍ}}<ref>«بیگمان پرهیزگاران در بوستانها و (کنار) جویبارانند در جایگاهی راستین نزد فرمانفرمایی توانمند» سوره قمر، آیه ۵۴-۵۵.</ref> را [[تلاوت]] فرمود.<ref>[[محمد خراسانی|خراسانی، محمد]]، [[ابودجانه انصاری ۱ (مقاله)|مقاله «ابودجانه انصاری»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref> | [[ابودجانه]] از [[قبیله خزرج]] و [[طایفه]] [[بنیساعده]] بود.<ref> اسدالغابه، ج ۶، ص ۹۲، البدایة و النهایه، ج ۶، ص ۲۵۲.</ref> در [[پیمان]] [[مؤاخات]]، [[پیامبر]] {{صل}} او را [[برادر]] [[عتبه بن غزوان]] قرار داد.<ref> اسدالغابه، ج ۶، ص ۹۳؛ سیر اعلام النبلاء، ج ۱، ص ۲۴۳.</ref> وی در [[جنگ اُحد]] حضور داشت و [[ثبات قدم]] و دفاعش از [[رسول خدا]] در آن [[روز]]، مشهور است.<ref> سیره ابنهشام، ج ۳، ص ۶۶؛ الطبقات، ج ۳، ص ۴۲۰؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۶۴.</ref> در [[غزوه خیبر]] نیز شرکت داشته و حارثِ [[یهودی]] از [[شجاعان]] [[دشمن]] و چند تن دیگر را کشته است.<ref> المغازی، ج ۲، ص ۶۵۴ و ۷۱۰.</ref> به [[نقلی]] دیگر، وی در آن [[نبرد]] به [[فرماندهی]] [[امام علی]] {{ع}} تعدادی از جنگجویان و قهرمانان دشمن را کشته و سرهایشان را نزد رسول خدا آورده است؛<ref>مناقب، ج ۱، ص ۲۴۸.</ref> سپس در پیشاپیشِ [[مسلمانان]] به قلعههای [[خیبر]] [[حمله]] برده،<ref> البدایة و النهایه، ج ۴، ص ۱۶۰.</ref> در [[جنگ حنین]] و با کمک امام علی چند نفر از پرچمداران دشمن را به [[قتل]] رسانده و به نقلی، در [[غزوه تبوک]]، پیامبر، [[پرچم]] [[خزرجیان]] را به او سپرده است.<ref> المغازی، ج ۳، ص ۹۰۲ و ۹۹۶.</ref> گویا از همین رو است که [[ابن شهر آشوب]]، وی را در شمار [[صحابه]] جنگجو و مشهور به [[جهاد]] آورده است <ref> مناقب، ج ۲، ص ۷۸ و ۷۹.</ref> و بنا به نقلی، در حجّهالوداع، پیامبر {{صل}} او را در [[مدینه]] به جای خود گمارد.<ref>سیره ابنهشام، ج ۴، ص ۶۰۱.</ref> بر اساس روایتی، پیامبر به [[حضرت علی]] [[دستور]] داد که برای دفع [[جن]] و [[سحر]]، برای ابودجانه حرزی بنویسد.<ref>بحار الانوار، ج ۹۱، ص ۲۲۰.</ref> وی در [[سال یازدهم هجری]]، همراه لشکری بود که برای سرکوبی [[مسیلمه کذالب|مسیلمه کذّابِ]] مدّعی [[نبوّت]]، به [[سرزمین]] یمامه اعزام شدند. ابودجانه خود را با تاکتیکی خاص به درون [[باغی]] که مسیلمه و طرفدارانش در آن سنگر گرفته بودند، رساند؛ پس از او، [[براء بن مالک]] با همان روش وارد باغ شد. در را باز کرد و [[مسلمانان]] وارد باغ شدند.<ref>البدایة و النهایه، ج ۶، ص ۲۵۲؛ ریحانة الادب، ج ۷، ص ۹۶.</ref> [[ابودجانه]] بهطور مستقیم در [[قتل]] [[مسیلمه]] شرکت داشت<ref>الطبقات، ج۳، ص۴۲۰؛ یعقوبی، ج۲، ص۱۳۰؛ اسدالغابه، ج ۶، ص۹۳.</ref> و گفتهاند که در همین [[نبرد]]، به [[شهادت]] رسید. [[ابنکثیر]] این نقل را درستتر میداند؛ ولی [[نقلی]] را هم که تا [[خلافت امام علی]] زنده بوده و در [[جنگ صفّین]] شرکت داشته، آورده است.<ref> البدایة و النهایه، ج ۶، ص ۲۵۲.</ref> برپایه گزارشی، وی در این [[جنگ]]، به شهادت رسیده است.<ref>ریحانهالادب، ج ۷، ص ۹۶.</ref> براساس [[نقل]] دیگری، عُمَر وی را پس از جنگ با [[ایران]] [[مأمور]] گردآوری [[خمس]] سرزمینهای [[فتح]] شده کرده است؛<ref> البدایة و النهایه، ج ۷، ص ۹۸.</ref> امّا [[ابن حجر عسقلانی]] به نقل از الفتوح و دیگران، سمّاک بن خَرَشه [[انصاری]] را که در [[جنگ قادسیه]] و نیز در [[جنگ صفین]] در رکاب [[حضرت علی]] بوده، غیر ابودجانه دانسته است.<ref>الاصابه، ج ۳، ص ۱۴۶ و ۱۴۷.</ref> [[سیوطی]]،<ref> الدرّالمنثور، ج ۷، ص ۶۸۸.</ref> به نقل از [[جابر]] آورده است که روزی [[اصحاب]] در [[مسجد]] و در حضور [[پیامبر]] از [[بهشت]] سخن میگفتند. [[حضرت]] فرمود: ای ابادجانه! آیا میدانی هرکس که ما را [[دوست]] بدارد و به [[محبّت]] ما آزموده شود، [[خداوند تعالی]] او را دربهشت با ما ساکن خواهد کرد؟ سپس [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَنَهَرٍ فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِندَ مَلِيكٍ مُّقْتَدِرٍ}}<ref>«بیگمان پرهیزگاران در بوستانها و (کنار) جویبارانند در جایگاهی راستین نزد فرمانفرمایی توانمند» سوره قمر، آیه ۵۴-۵۵.</ref> را [[تلاوت]] فرمود.<ref>[[محمد خراسانی|خراسانی، محمد]]، [[ابودجانه انصاری ۱ (مقاله)|مقاله «ابودجانه انصاری»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref> | ||
== ابودجانه در [[شأن نزول]] == | == ابودجانه در [[شأن نزول]] == | ||
#{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالْأَنْصَابُ وَالْأَزْلَامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! جز این نیست که شراب و قمار و انصاب و ازلام، پلیدی (و) کار شیطان است پس، از آنها دوری گزینید باشد که رستگار گردید» سوره مائده، آیه ۹۰.</ref> گفتهاند: عدّهای از [[اصحاب]]، از جمله [[ابودجانه]] در [[منزل]] [[سعد بن ابی وقّاص]] [[اجتماع]] کرده و پس از تناول [[غذا]]، شرابی حاضر کردند تا بنوشند که [[آیه]] نازل شد و [[حرمت]] [[قطعی]] [[خمر]] را اعلام کرد.<ref>مناقب، ج ۲، ص ۲۰۳ و ۲۰۴؛ البرهان، ج ۲، ص ۳۶۰.</ref> | #{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالْأَنْصَابُ وَالْأَزْلَامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! جز این نیست که شراب و قمار و انصاب و ازلام، پلیدی (و) کار شیطان است پس، از آنها دوری گزینید باشد که رستگار گردید» سوره مائده، آیه ۹۰.</ref> گفتهاند: عدّهای از [[اصحاب]]، از جمله [[ابودجانه]] در [[منزل]] [[سعد بن ابی وقّاص]] [[اجتماع]] کرده و پس از تناول [[غذا]]، شرابی حاضر کردند تا بنوشند که [[آیه]] نازل شد و [[حرمت]] [[قطعی]] [[خمر]] را اعلام کرد.<ref>مناقب، ج ۲، ص ۲۰۳ و ۲۰۴؛ البرهان، ج ۲، ص ۳۶۰.</ref> | ||
# از [[ابن عبّاس]] [[نقل]] شده که آیه {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُمْ بُنْيَانٌ مَرْصُوصٌ}}<ref>«بیگمان خداوند کسانی را دوست میدارد که در راه او صف زده کارزار میکنند چنان که گویی بنیادی به هم پیوسته (و استوار) اند» سوره صف، آیه ۴.</ref> در [[شأن امام علی]] و [[ابودجانه انصاری]] و عدّه دیگری از [[صحابه]] نازل شده. به همین مضمون، روایتی از [[امام باقر]]{{ع}} نیز نقل شده است.<ref> البرهان، ج ۵، ص ۳۶۳.</ref> | # از [[ابن عبّاس]] [[نقل]] شده که آیه {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُمْ بُنْيَانٌ مَرْصُوصٌ}}<ref>«بیگمان خداوند کسانی را دوست میدارد که در راه او صف زده کارزار میکنند چنان که گویی بنیادی به هم پیوسته (و استوار) اند» سوره صف، آیه ۴.</ref> در [[شأن امام علی]] و [[ابودجانه انصاری]] و عدّه دیگری از [[صحابه]] نازل شده. به همین مضمون، روایتی از [[امام باقر]] {{ع}} نیز نقل شده است.<ref> البرهان، ج ۵، ص ۳۶۳.</ref> | ||
# ذیل {{متن قرآن|فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ وَاشْكُرُوا لِي وَلَا تَكْفُرُونِ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اسْتَعِينُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاةِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ وَلاَ تَقُولُواْ لِمَنْ يُقْتَلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْيَاء وَلَكِن لاَّ تَشْعُرُونَ وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِّنَ الْخَوْفْ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الأَمْوَالِ وَالأنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ}}<ref>«پس مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم و مرا سپاس بگزارید و با من ناسپاسی نورزید. ای مؤمنان! از شکیبایی و نماز یاری بجویید که خداوند با شکیبایان است. و کسانی را که در راه خداوند کشته میشوند مرده نخوانید که زندهاند امّا شما درنمییابید. و بیگمان شما را با چیزی از بیم و گرسنگی و کاستی داراییها و کسان و فرآوردهها میآزماییم، و شکیبایان را نوید بخش!» سوره بقره، آیه ۱۵۲-۱۵۵.</ref> که مربوط به [[جنگ اُحد]] است. از [[جهاد]] و [[دفاع]] ابودجانه یاد شده و آمده که در [[غزوه احد]]، [[پیامبر]]{{صل}} شمشیری را به دست گرفت و فرمود: کیست که [[حق]] این [[شمشیر]] را ادا کند؟ ابودجانه پرسید: حق آن چیست؟ [[حضرت]] پاسخ گفت: آنقدر با آن بجنگی تا کج شود. ابودجانه داوطلب شد و شمشیر را از وی گرفت. او که مردی [[شجاع]] بود و هنگام [[جنگ]]، عصابهای (دستمالی) سرخ بر سر میبست، به وسط میدان رفت. با [[غرور]] گام برمیداشت و [[رجز]] میخواند. پیامبر فرمود: خداوند اینگونه [[راه رفتن]] را به جز در مانند چنین جایگاهی [[دشمن]] دارد.<ref> سیرهابن هشام، ج ۳، ص ۶۶ و ۶۷؛ الطبقات، ج ۳، ص ۴۲۰؛ مجمع البیان، ج ۲، ص ۸۲۶.</ref> وی با اینکه به [[هند]]، [[همسر]] [[ابوسفیان]]، در حالی که [[مشرکان]] را به جنگ تحریک میکرد، [[دست]] یافت، از کشتن او صرف نظر کرد و گفت: [[شمشیر رسول خدا]] گرامیتر از آن است که بر فرق زنی فرود آید.<ref>سیره ابن هشام، ج۳، ص ۶۹؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۶۳؛ البدایة و النهایه، ج ۴، ص ۱۴.</ref> گفتهاند: در همین [[جنگ]]، پس از آنکه [[دشمن]] دوباره [[حمله]] کرد، و [[مسلمانان]] با فرار، [[پیامبر]] را تنها گذاشتند، [[ابودجانه]] خودش را سپر [[حضرت]] قرار داد و خود را بر روی او [[خم]] و تیرهای فراوانی بر پشتش اصابت کرد <ref>سیره ابنهشام، ج ۳، ص ۸۲؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۶۶؛ الکامل، ج ۲، ص ۱۵۵.</ref> و [[عبدالله بن حمید اسدی]] را که با [[ابیّ بن خلف جمحی]] هم [[پیمان]] شده بودند تا پیامبر را به [[قتل]] برسانند، کُشت.<ref>الکامل، ج ۲، ص ۱۵۵.</ref> براساس روایتی از [[امام صادق]]{{ع}} با آنکه پیامبر در [[روز]] [[اُحُد]]، بیعتش را از ابودجانه برداشت، او [[دفاع]] از پیامبر را رها نکرد.<ref>بحار الانوار، ج ۲۰، ص ۷۰.</ref> از روایاتی استفاده میشود که ابودجانه در آن روز (اُحُد) با پیامبر [[بیعت]] کرد که تا سرحدّ [[مرگ]] بجنگد.<ref>بحار الانوار، ج ۲۰، ص ۱۰۷ و ۱۰۸.</ref> [[علامه طباطبایی]] نیز پس از [[نقل]] روایاتی درباره [[ثابت]] قدمان در اُحُد میگوید: [[راویان]]، در زمینه ثابت قدمان، جز درباره [[علی]] و [[ابودجانه انصاری]] یک نظر ندارند<ref>المیزان، ج ۴، ص ۶۹.</ref><ref>[[محمد خراسانی|خراسانی، محمد]]، [[ابودجانه انصاری ۱ (مقاله)|مقاله «ابودجانه انصاری»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref> | # ذیل {{متن قرآن|فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ وَاشْكُرُوا لِي وَلَا تَكْفُرُونِ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اسْتَعِينُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاةِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ وَلاَ تَقُولُواْ لِمَنْ يُقْتَلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْيَاء وَلَكِن لاَّ تَشْعُرُونَ وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِّنَ الْخَوْفْ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الأَمْوَالِ وَالأنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ}}<ref>«پس مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم و مرا سپاس بگزارید و با من ناسپاسی نورزید. ای مؤمنان! از شکیبایی و نماز یاری بجویید که خداوند با شکیبایان است. و کسانی را که در راه خداوند کشته میشوند مرده نخوانید که زندهاند امّا شما درنمییابید. و بیگمان شما را با چیزی از بیم و گرسنگی و کاستی داراییها و کسان و فرآوردهها میآزماییم، و شکیبایان را نوید بخش!» سوره بقره، آیه ۱۵۲-۱۵۵.</ref> که مربوط به [[جنگ اُحد]] است. از [[جهاد]] و [[دفاع]] ابودجانه یاد شده و آمده که در [[غزوه احد]]، [[پیامبر]] {{صل}} شمشیری را به دست گرفت و فرمود: کیست که [[حق]] این [[شمشیر]] را ادا کند؟ ابودجانه پرسید: حق آن چیست؟ [[حضرت]] پاسخ گفت: آنقدر با آن بجنگی تا کج شود. ابودجانه داوطلب شد و شمشیر را از وی گرفت. او که مردی [[شجاع]] بود و هنگام [[جنگ]]، عصابهای (دستمالی) سرخ بر سر میبست، به وسط میدان رفت. با [[غرور]] گام برمیداشت و [[رجز]] میخواند. پیامبر فرمود: خداوند اینگونه [[راه رفتن]] را به جز در مانند چنین جایگاهی [[دشمن]] دارد.<ref> سیرهابن هشام، ج ۳، ص ۶۶ و ۶۷؛ الطبقات، ج ۳، ص ۴۲۰؛ مجمع البیان، ج ۲، ص ۸۲۶.</ref> وی با اینکه به [[هند]]، [[همسر]] [[ابوسفیان]]، در حالی که [[مشرکان]] را به جنگ تحریک میکرد، [[دست]] یافت، از کشتن او صرف نظر کرد و گفت: [[شمشیر رسول خدا]] گرامیتر از آن است که بر فرق زنی فرود آید.<ref>سیره ابن هشام، ج۳، ص ۶۹؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۶۳؛ البدایة و النهایه، ج ۴، ص ۱۴.</ref> گفتهاند: در همین [[جنگ]]، پس از آنکه [[دشمن]] دوباره [[حمله]] کرد، و [[مسلمانان]] با فرار، [[پیامبر]] را تنها گذاشتند، [[ابودجانه]] خودش را سپر [[حضرت]] قرار داد و خود را بر روی او [[خم]] و تیرهای فراوانی بر پشتش اصابت کرد <ref>سیره ابنهشام، ج ۳، ص ۸۲؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۶۶؛ الکامل، ج ۲، ص ۱۵۵.</ref> و [[عبدالله بن حمید اسدی]] را که با [[ابیّ بن خلف جمحی]] هم [[پیمان]] شده بودند تا پیامبر را به [[قتل]] برسانند، کُشت.<ref>الکامل، ج ۲، ص ۱۵۵.</ref> براساس روایتی از [[امام صادق]] {{ع}} با آنکه پیامبر در [[روز]] [[اُحُد]]، بیعتش را از ابودجانه برداشت، او [[دفاع]] از پیامبر را رها نکرد.<ref>بحار الانوار، ج ۲۰، ص ۷۰.</ref> از روایاتی استفاده میشود که ابودجانه در آن روز (اُحُد) با پیامبر [[بیعت]] کرد که تا سرحدّ [[مرگ]] بجنگد.<ref>بحار الانوار، ج ۲۰، ص ۱۰۷ و ۱۰۸.</ref> [[علامه طباطبایی]] نیز پس از [[نقل]] روایاتی درباره [[ثابت]] قدمان در اُحُد میگوید: [[راویان]]، در زمینه ثابت قدمان، جز درباره [[علی]] و [[ابودجانه انصاری]] یک نظر ندارند<ref>المیزان، ج ۴، ص ۶۹.</ref><ref>[[محمد خراسانی|خراسانی، محمد]]، [[ابودجانه انصاری ۱ (مقاله)|مقاله «ابودجانه انصاری»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == |