پرش به محتوا

ابوعقیل بلوی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
خط ۴: خط ۴:
ابوعقیل [[عبدالرحمان بن عبدالله بن ثعلبة بن بیجان]]<ref>ابن حزم، ص۴۴۲.</ref> از بنو أنیف هم‌پیمان بنی جَحجَبی<ref>ابن هشام، ج۲، ص۵۱۱؛ ابن اثیر، ج۳، ص۴۸۰.</ref> تیره‌ای از [[بنوعمرو بن عوف]] (از قبیلة [[اوس]]) بود <ref>ابن عبدالبر، ج۲، ص۸۳۸.</ref>. از این رو، از بزرگان [[انصار]] خوانده شده است<ref>ذهبی، ج۳، ص۷۲.</ref>.  
ابوعقیل [[عبدالرحمان بن عبدالله بن ثعلبة بن بیجان]]<ref>ابن حزم، ص۴۴۲.</ref> از بنو أنیف هم‌پیمان بنی جَحجَبی<ref>ابن هشام، ج۲، ص۵۱۱؛ ابن اثیر، ج۳، ص۴۸۰.</ref> تیره‌ای از [[بنوعمرو بن عوف]] (از قبیلة [[اوس]]) بود <ref>ابن عبدالبر، ج۲، ص۸۳۸.</ref>. از این رو، از بزرگان [[انصار]] خوانده شده است<ref>ذهبی، ج۳، ص۷۲.</ref>.  


وی به سبب انتسابش به [[بلی بن عمرو بن الحاف بن قضاعه]] و جد دیگرش [[أراشة بن عامر]]، به بلوی<ref>سمعانی، ج۱، ص۳۹۵.</ref>، قضاعی<ref>ابن کثیر، السیرة النبویه، ج۲، ص۵۰۱.</ref>، أراشی و أنیفی<ref>ابن سعد، ج۳، ص۴۷۳.</ref> [[شهرت]] یافت. نام ابوعقیل پیش از [[اسلام]] عبدالعزی بود که [[رسول خدا]]{{صل}} آن را به [[عبدالرحمان]] - عدو الأوثان ([[دشمن]] بتان) - [[تغییر]] داد<ref>ابن سعد، ج۳، ص۴۷۳.</ref>. تکرار واژه "عدو الاوثان" در کنار تغییر نام وی به گونه‌ای است که آن را به عنوان یک مشخصه برای ابوعقیل درآورده و گاه [[تصور]] می‌شود [[لقب]] اوست<ref>واقدی، ج۱، ص۱۶۱؛ بلاذری، ج۱، ص۱۱۰.</ref>. پسر عمویش عبدالرحمان بن عدیس بلوی، از شرکت کنندگان در [[بیعت رضوان]] و از [[رهبران]] [[قیام]] بر ضد عثمان<ref>طبری، ج۳، ص۳۸۵-۴۴۰؛ ابن حزم، ص۴۴۳.</ref> هم نام اوست و ممکن است اخباری از آنان با هم درآمیخته شده باشد. همچنین فرد دیگری به نام عبدالرحمان بن سیحان (سیجان / بیجان) بن أرطاة جسری هم پیمان [[بنی امیه]] وجود داشت<ref>ابن عساکر، ج۳۴، ص۱۷۸.</ref> که گاه [[نسب]] بلوی با وی خلط شده است<ref>ابن اثیر، ج۳، ص۳۰۰؛ ابن حجر، ج۴، ص۲۴۶ و ۲۶۶.</ref>.
وی به سبب انتسابش به [[بلی بن عمرو بن الحاف بن قضاعه]] و جد دیگرش [[أراشة بن عامر]]، به بلوی<ref>سمعانی، ج۱، ص۳۹۵.</ref>، قضاعی<ref>ابن کثیر، السیرة النبویه، ج۲، ص۵۰۱.</ref>، أراشی و أنیفی<ref>ابن سعد، ج۳، ص۴۷۳.</ref> [[شهرت]] یافت. نام ابوعقیل پیش از [[اسلام]] عبدالعزی بود که [[رسول خدا]] {{صل}} آن را به [[عبدالرحمان]] - عدو الأوثان ([[دشمن]] بتان) - [[تغییر]] داد<ref>ابن سعد، ج۳، ص۴۷۳.</ref>. تکرار واژه "عدو الاوثان" در کنار تغییر نام وی به گونه‌ای است که آن را به عنوان یک مشخصه برای ابوعقیل درآورده و گاه [[تصور]] می‌شود [[لقب]] اوست<ref>واقدی، ج۱، ص۱۶۱؛ بلاذری، ج۱، ص۱۱۰.</ref>. پسر عمویش عبدالرحمان بن عدیس بلوی، از شرکت کنندگان در [[بیعت رضوان]] و از [[رهبران]] [[قیام]] بر ضد عثمان<ref>طبری، ج۳، ص۳۸۵-۴۴۰؛ ابن حزم، ص۴۴۳.</ref> هم نام اوست و ممکن است اخباری از آنان با هم درآمیخته شده باشد. همچنین فرد دیگری به نام عبدالرحمان بن سیحان (سیجان / بیجان) بن أرطاة جسری هم پیمان [[بنی امیه]] وجود داشت<ref>ابن عساکر، ج۳۴، ص۱۷۸.</ref> که گاه [[نسب]] بلوی با وی خلط شده است<ref>ابن اثیر، ج۳، ص۳۰۰؛ ابن حجر، ج۴، ص۲۴۶ و ۲۶۶.</ref>.


ابوعقیل در همه [[جنگ‌های پیامبر]] [[خدا]]{{صل}}، از جمله [[بدر]]، [[أحد]] و [[خندق]] شرکت داشت<ref>ابن سعد، ج۳، ص۴۷۲.</ref>. با اینکه به گفته [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، ج۷، ص۲۳۴.</ref>، [[ابن اسحاق]]، بلوی را در شمار شهدای بدر آورده بود، ولی ابوعقیل در سال دوازده در [[جنگ]] [[یمامه]](بر [[ضد]] [[مسیلمه]] [[کذاب]]) نیز شرکت جست. تیری از سوی دشمن بر سینه وی فرونشست و نخستین مجروح آن [[نبرد]] بود. پس از اصابت تیر، خود را به کناری کشید، تیر را بیرون آورد، ولی به سبب شدت جراحت، توان [[مبارزه]] نداشت. در پایان [[جنگ]] با اینکه [[مسلمانان]] [[شکست]] خورده بودند، به پا خاست و با [[شمشیر]] به مبارزه پرداخت. وی در حالی که چهارده زخم برداشته بود، [[دست]] چپش از آرنج قطع شد و به حال اغما روی [[زمین]] افتاد. وقتی [[مسیلمه]] کشته شد، او هنوز رمقی داشت. صدایش زده، خبر کشته شدن مسیلمه را دادند و او در حالی که [[سپاس]] [[خدا]] می‌گفت، [[جان]] داد <ref>ابن سعد، ج۳، ص۴۷۳-۴۷۵؛ ذهبی، ج۳، ص۷۲.</ref>. خلیفة بن خیاط<ref>خلیفه بن خیاط، ص۷۴.</ref> [[جنگ]] یمامه و کشته شدن [[ابوعقیل]] را در سال یازده [[هجری]] آورده است.
ابوعقیل در همه [[جنگ‌های پیامبر]] [[خدا]] {{صل}}، از جمله [[بدر]]، [[أحد]] و [[خندق]] شرکت داشت<ref>ابن سعد، ج۳، ص۴۷۲.</ref>. با اینکه به گفته [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، ج۷، ص۲۳۴.</ref>، [[ابن اسحاق]]، بلوی را در شمار شهدای بدر آورده بود، ولی ابوعقیل در سال دوازده در [[جنگ]] [[یمامه]](بر [[ضد]] [[مسیلمه]] [[کذاب]]) نیز شرکت جست. تیری از سوی دشمن بر سینه وی فرونشست و نخستین مجروح آن [[نبرد]] بود. پس از اصابت تیر، خود را به کناری کشید، تیر را بیرون آورد، ولی به سبب شدت جراحت، توان [[مبارزه]] نداشت. در پایان [[جنگ]] با اینکه [[مسلمانان]] [[شکست]] خورده بودند، به پا خاست و با [[شمشیر]] به مبارزه پرداخت. وی در حالی که چهارده زخم برداشته بود، [[دست]] چپش از آرنج قطع شد و به حال اغما روی [[زمین]] افتاد. وقتی [[مسیلمه]] کشته شد، او هنوز رمقی داشت. صدایش زده، خبر کشته شدن مسیلمه را دادند و او در حالی که [[سپاس]] [[خدا]] می‌گفت، [[جان]] داد <ref>ابن سعد، ج۳، ص۴۷۳-۴۷۵؛ ذهبی، ج۳، ص۷۲.</ref>. خلیفة بن خیاط<ref>خلیفه بن خیاط، ص۷۴.</ref> [[جنگ]] یمامه و کشته شدن [[ابوعقیل]] را در سال یازده [[هجری]] آورده است.


بیشتر [[مفسران]] بر آن‌اند که چون [[آیه]] {{متن قرآن|وَمِنْهُمْ مَنْ عَاهَدَ اللَّهَ لَئِنْ آتَانَا مِنْ فَضْلِهِ لَنَصَّدَّقَنَّ وَلَنَكُونَنَّ مِنَ الصَّالِحِينَ}}<ref>«و از ایشان کسانی هستند که با خداوند پیمان بستند که اگر از بخشش خود به ما ارزانی دارد ما بی‌چون و چرا زکات خواهیم داد و بی‌گمان از شایستگان خواهیم بود» سوره توبه، آیه ۷۵.</ref> نازل شد، ابوعقیل، یک صاع (پنج رطل = هر رطل ۴۸۰ [[درهم]]) یا نصف صاع خرما آورد. گروهی از [[منافقان]]، [[صدقه]] او را به [[تمسخر]] گرفتند و گفتند: خدا و رسولش از یک صاع بی نیازند. در پی آن، آیه ۷۹ [[سوره توبه]] {{متن قرآن|الَّذِينَ يَلْمِزُونَ الْمُطَّوِّعِينَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ فِي الصَّدَقَاتِ وَالَّذِينَ لَا يَجِدُونَ إِلَّا جُهْدَهُمْ فَيَسْخَرُونَ مِنْهُمْ سَخِرَ اللَّهُ مِنْهُمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}<ref>«آنان که به مؤمنان داوطلب دادن صدقه‌ها و به کسانی که جز توان (اندک) خود چیزی (برای دادن صدقه) نمی‌یابند طعنه می‌زنند و آنان را به ریشخند می‌گیرند، خداوند به ریشخندشان می‌گیرد و عذابی دردناک خواهند داشت» سوره توبه، آیه ۷۹.</ref> نازل شد<ref>بخاری، ج۵، ص۲۰۵؛ ابن هشام، ج۴، ص۹۷۸؛ قرطبی، ج۸، ص۲۱۵؛ ابن کثیر، تفسیر، ج۲، ص۳۹۰.</ref>. گرچه افراد دیگری نیز مصداق آیه ذکر شده‌اند<ref>ابن جوزی، ج۳، ص۳۲۳؛ سیوطی، ج۳، ص۲۶۲-۲۶۴.</ref>. اما در سبب آن این احتمال مطرح شده که افراد متعدد با مقادیر متفاوت (نصف صاع، یک صاع و دو صاع) [[صدقه]] پرداخته و همگی مورد [[تمسخر]] قرار گرفته‌اند.<ref>ابن حجر، ج۷، ص۲۳۳.</ref><ref>[[محمد غفوری|غفوری، محمد]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابوعقیل بلوی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۴۴۸.</ref>
بیشتر [[مفسران]] بر آن‌اند که چون [[آیه]] {{متن قرآن|وَمِنْهُمْ مَنْ عَاهَدَ اللَّهَ لَئِنْ آتَانَا مِنْ فَضْلِهِ لَنَصَّدَّقَنَّ وَلَنَكُونَنَّ مِنَ الصَّالِحِينَ}}<ref>«و از ایشان کسانی هستند که با خداوند پیمان بستند که اگر از بخشش خود به ما ارزانی دارد ما بی‌چون و چرا زکات خواهیم داد و بی‌گمان از شایستگان خواهیم بود» سوره توبه، آیه ۷۵.</ref> نازل شد، ابوعقیل، یک صاع (پنج رطل = هر رطل ۴۸۰ [[درهم]]) یا نصف صاع خرما آورد. گروهی از [[منافقان]]، [[صدقه]] او را به [[تمسخر]] گرفتند و گفتند: خدا و رسولش از یک صاع بی نیازند. در پی آن، آیه ۷۹ [[سوره توبه]] {{متن قرآن|الَّذِينَ يَلْمِزُونَ الْمُطَّوِّعِينَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ فِي الصَّدَقَاتِ وَالَّذِينَ لَا يَجِدُونَ إِلَّا جُهْدَهُمْ فَيَسْخَرُونَ مِنْهُمْ سَخِرَ اللَّهُ مِنْهُمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}<ref>«آنان که به مؤمنان داوطلب دادن صدقه‌ها و به کسانی که جز توان (اندک) خود چیزی (برای دادن صدقه) نمی‌یابند طعنه می‌زنند و آنان را به ریشخند می‌گیرند، خداوند به ریشخندشان می‌گیرد و عذابی دردناک خواهند داشت» سوره توبه، آیه ۷۹.</ref> نازل شد<ref>بخاری، ج۵، ص۲۰۵؛ ابن هشام، ج۴، ص۹۷۸؛ قرطبی، ج۸، ص۲۱۵؛ ابن کثیر، تفسیر، ج۲، ص۳۹۰.</ref>. گرچه افراد دیگری نیز مصداق آیه ذکر شده‌اند<ref>ابن جوزی، ج۳، ص۳۲۳؛ سیوطی، ج۳، ص۲۶۲-۲۶۴.</ref>. اما در سبب آن این احتمال مطرح شده که افراد متعدد با مقادیر متفاوت (نصف صاع، یک صاع و دو صاع) [[صدقه]] پرداخته و همگی مورد [[تمسخر]] قرار گرفته‌اند.<ref>ابن حجر، ج۷، ص۲۳۳.</ref><ref>[[محمد غفوری|غفوری، محمد]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابوعقیل بلوی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۴۴۸.</ref>
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش