اسرافیل در معارف و سیره رضوی: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
جز (جایگزینی متن - 'سلسله' به 'سلسله') |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
}} | }} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
از [[فرشتگان مقرب]] [[درگاه الهی]] و متکفل انجام دستهای از [[کارها]] همچون دیگر [[فرشتگان]]. طبق روایتی از [[امام رضا]]{{ع}}، او نخستین فرشتهای است که سخن [[حق]] [[متعال]] را از روی [[لوح]] و قلم میخواند و به دیگر فرشتگان از جمله [[جبرئیل]] [[ابلاغ]] میکند. از جمله این [[روایتها]] میتوان به [[حدیث مشهور]] {{متن حدیث| وَلَايَةُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ حِصْنِي فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِي أَمِنَ مِنْ عَذَابِي}}<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۱۳۶؛ معانی الأخبار، ص۳۷۱؛ الأمالی، طوسی، ص۳۵۳.</ref> اشاره کرد. چنان که [[منابع روایی]] در بیان سلسله [[سند]] برخی [[احادیث]] قدسی نشان میدهند، گویی وی نخستین کسی بوده است که این سخنان را از [[خداوند متعال]] دریافت کرده است. برخی روایتهای منقول از امام رضا{{ع}} نیز این گونه است. ایشان در بیان سلسله [[روایی]] خود نخستین کسی را که خبری را از [[خداوند]] دریافت کرده، [[اسرافیل]] میداند<ref>الأمالی، صدوق، ص۲۲۲؛ بحار الأنوار، ج۶۵، ص۸.</ref>. او واسط میان [[ملکوت]] و زمینیان و نیز دیگر فرشتگان یا میان [[لوح محفوظ]] و مراتب ادنی است و بدین جهت وی را «[[ملک]] اللوح» گفتهاند<ref>جواهر التفسیر، ص۲۰۳، ۲۶۷؛ تفسیر القرآن الکریم، ملاصدرا، ج۶، ص۲۷۹.</ref>. مطابق این کارکرد، هرگاه خداوند [[اراده]] انجام امری را داشته باشد، وی را از این امر مطلع میسازد<ref>البدء و التاریخ، ج۱، ص۱۶۲؛ تفسیر القمی، ج۲، ص۴۱۵.</ref>. | از [[فرشتگان مقرب]] [[درگاه الهی]] و متکفل انجام دستهای از [[کارها]] همچون دیگر [[فرشتگان]]. طبق روایتی از [[امام رضا]] {{ع}}، او نخستین فرشتهای است که سخن [[حق]] [[متعال]] را از روی [[لوح]] و قلم میخواند و به دیگر فرشتگان از جمله [[جبرئیل]] [[ابلاغ]] میکند. از جمله این [[روایتها]] میتوان به [[حدیث مشهور]] {{متن حدیث| وَلَايَةُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ حِصْنِي فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِي أَمِنَ مِنْ عَذَابِي}}<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۲، ص۱۳۶؛ معانی الأخبار، ص۳۷۱؛ الأمالی، طوسی، ص۳۵۳.</ref> اشاره کرد. چنان که [[منابع روایی]] در بیان سلسله [[سند]] برخی [[احادیث]] قدسی نشان میدهند، گویی وی نخستین کسی بوده است که این سخنان را از [[خداوند متعال]] دریافت کرده است. برخی روایتهای منقول از امام رضا {{ع}} نیز این گونه است. ایشان در بیان سلسله [[روایی]] خود نخستین کسی را که خبری را از [[خداوند]] دریافت کرده، [[اسرافیل]] میداند<ref>الأمالی، صدوق، ص۲۲۲؛ بحار الأنوار، ج۶۵، ص۸.</ref>. او واسط میان [[ملکوت]] و زمینیان و نیز دیگر فرشتگان یا میان [[لوح محفوظ]] و مراتب ادنی است و بدین جهت وی را «[[ملک]] اللوح» گفتهاند<ref>جواهر التفسیر، ص۲۰۳، ۲۶۷؛ تفسیر القرآن الکریم، ملاصدرا، ج۶، ص۲۷۹.</ref>. مطابق این کارکرد، هرگاه خداوند [[اراده]] انجام امری را داشته باشد، وی را از این امر مطلع میسازد<ref>البدء و التاریخ، ج۱، ص۱۶۲؛ تفسیر القمی، ج۲، ص۴۱۵.</ref>. | ||
علاوه بر این، اسرافیل [[وظیفه]] دیگری نیز به دوش دارد که در برخی [[سخنان امام رضا]]{{ع}} به آن اشاره شده است؛ دمیدن در [[صور]]<ref>مصباح المتهجد، ج۲، ص۸۰۸.</ref>. اینکه در [[قیامت]] نفخ صور واقع میشود، مطلبی است که در ده [[آیه]] از [[قرآن]] به [[صراحت]] بیان شده است<ref>{{متن قرآن|وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَيَوْمَ يَقُولُ كُنْ فَيَكُونُ قَوْلُهُ الْحَقُّ وَلَهُ الْمُلْكُ يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ وَهُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ}} «و اوست آن کس که آسمانها و زمین را به درستی آفرید و روزی که فرماید: باش! بیدرنگ خواهد بود، گفتار او راستین است و روزی که در «صور» دمند فرمانفرمایی از آن اوست؛ دانای نهان و آشکار است و او فرزانه آگاه است» سوره انعام، آیه ۷۳؛ {{متن قرآن|وَتَرَكْنَا بَعْضَهُمْ يَوْمَئِذٍ يَمُوجُ فِي بَعْضٍ وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَجَمَعْنَاهُمْ جَمْعًا}} «و در آن روز آنان را وا مینهیم که در یکدیگر موج زنند و در صور دمیده میشود آنگاه آنان را یکجا گرد میآوریم» سوره کهف، آیه ۹۹؛ {{متن قرآن|يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ وَنَحْشُرُ الْمُجْرِمِينَ يَوْمَئِذٍ زُرْقًا}} «روزی که در صور دمیده شود و در آن روز گناهکاران را کبودچشم گرد میآوریم» سوره طه، آیه ۱۰۲؛ {{متن قرآن|فَإِذَا نُفِخَ فِي الصُّورِ فَلَا أَنْسَابَ بَيْنَهُمْ يَوْمَئِذٍ وَلَا يَتَسَاءَلُونَ}} «پس چون در صور دمند (دیگر) در آن روز میان آنان نه پیوندی است و نه از یکدیگر پرس و جو میکنند» سوره مؤمنون، آیه ۱۰۱؛ {{متن قرآن|وَيَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ فَفَزِعَ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ إِلَّا مَنْ شَاءَ اللَّهُ وَكُلٌّ أَتَوْهُ دَاخِرِينَ}} «و روزی که در صور دمند، هر کس در آسمانها و هر کس در زمین است میهراسد، جز کسی که خداوند بخواهد و همگان نزد او با فروتنی میآیند» سوره نمل، آیه ۸۷ و....</ref>. [[مفسران]] بر پایه [[احادیث]] [[معصومان]]، ذیل این [[آیات]] نفخ [[صور]] را به وی نسبت دادهاند<ref>تفسیر مقاتل بن سلیمان، ج۳، ص۴۹؛ مجمع البیان، ج۴، ص۴۹۶؛ روض الجنان و روح الجنان، ج۱۳، ص۴۳.</ref>. گفتهاند نفخ صور چندین بار توسط [[اسرافیل]] واقع میشود. برخی این واقعه را سه بار دانسته و آن را با نامهای «نفخه فزع»، «نفخه صعق» و «نفخة [[قیام]]» خواندهاند. نفخه اولی همان نفخه [[وحشت]] و فزع است. پس از آن نیز با دمیدن در صور، جهانیان میمیرند و در بار آخر که موضع آن [[قیامت]] است همه جهانیان بر میخیزند تا برای حساب و [[جزا]] در پیشگاه [[الهی]] حاضر شوند<ref>مجمع البیان، ج۶، ص۷۶۶.</ref>. برخی گزارشها نیز دفعات این واقعه را دو<ref>التبیان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۱۷۴.</ref> یا چهار بار دانستهاند<ref>المیزان، ج۱۷، ص۲۹۳.</ref>. سومین [[وظیفه]] [[اسرافیل]] حمل [[عرش الهی]] است که باز در [[سخنان امام رضا]]{{ع}} نیز بدان اشاره شده است<ref>مصباح المتهجد، ج۲، ص۸۰۸.</ref>. البته چنان که از بیان [[قرآن کریم]]<ref>{{متن قرآن|وَالْمَلَكُ عَلَى أَرْجَائِهَا وَيَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمَانِيَةٌ}} «و فرشتگان بر کنارههای آن (آسمان)اند و در آن روز اورنگ (فرمانفرمایی) پروردگارت را هشت تن (از ایشان) بر فراز سر میبرند» سوره حاقه، آیه ۱۷.</ref> به دست میآید، وی یکی از هشت حامل عرش الهی است. البته [[حدیثی]] از [[ابوذر]] منقول است که بر اساس آن اسرافیل خود را [[سرور]] هشت [[فرشته]] حامل [[عرش]] میداند و به دلیل چنین امری و نیز به دلیل [[توانایی]] بر نفخ [[صور]]، بر [[جبرئیل]] [[تفاخر]] مینماید<ref>إرشاد القلوب، ج۲، ص۴۰۳- ۴۰۴.</ref>. | علاوه بر این، اسرافیل [[وظیفه]] دیگری نیز به دوش دارد که در برخی [[سخنان امام رضا]] {{ع}} به آن اشاره شده است؛ دمیدن در [[صور]]<ref>مصباح المتهجد، ج۲، ص۸۰۸.</ref>. اینکه در [[قیامت]] نفخ صور واقع میشود، مطلبی است که در ده [[آیه]] از [[قرآن]] به [[صراحت]] بیان شده است<ref>{{متن قرآن|وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَيَوْمَ يَقُولُ كُنْ فَيَكُونُ قَوْلُهُ الْحَقُّ وَلَهُ الْمُلْكُ يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ وَهُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ}} «و اوست آن کس که آسمانها و زمین را به درستی آفرید و روزی که فرماید: باش! بیدرنگ خواهد بود، گفتار او راستین است و روزی که در «صور» دمند فرمانفرمایی از آن اوست؛ دانای نهان و آشکار است و او فرزانه آگاه است» سوره انعام، آیه ۷۳؛ {{متن قرآن|وَتَرَكْنَا بَعْضَهُمْ يَوْمَئِذٍ يَمُوجُ فِي بَعْضٍ وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَجَمَعْنَاهُمْ جَمْعًا}} «و در آن روز آنان را وا مینهیم که در یکدیگر موج زنند و در صور دمیده میشود آنگاه آنان را یکجا گرد میآوریم» سوره کهف، آیه ۹۹؛ {{متن قرآن|يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ وَنَحْشُرُ الْمُجْرِمِينَ يَوْمَئِذٍ زُرْقًا}} «روزی که در صور دمیده شود و در آن روز گناهکاران را کبودچشم گرد میآوریم» سوره طه، آیه ۱۰۲؛ {{متن قرآن|فَإِذَا نُفِخَ فِي الصُّورِ فَلَا أَنْسَابَ بَيْنَهُمْ يَوْمَئِذٍ وَلَا يَتَسَاءَلُونَ}} «پس چون در صور دمند (دیگر) در آن روز میان آنان نه پیوندی است و نه از یکدیگر پرس و جو میکنند» سوره مؤمنون، آیه ۱۰۱؛ {{متن قرآن|وَيَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ فَفَزِعَ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ إِلَّا مَنْ شَاءَ اللَّهُ وَكُلٌّ أَتَوْهُ دَاخِرِينَ}} «و روزی که در صور دمند، هر کس در آسمانها و هر کس در زمین است میهراسد، جز کسی که خداوند بخواهد و همگان نزد او با فروتنی میآیند» سوره نمل، آیه ۸۷ و....</ref>. [[مفسران]] بر پایه [[احادیث]] [[معصومان]]، ذیل این [[آیات]] نفخ [[صور]] را به وی نسبت دادهاند<ref>تفسیر مقاتل بن سلیمان، ج۳، ص۴۹؛ مجمع البیان، ج۴، ص۴۹۶؛ روض الجنان و روح الجنان، ج۱۳، ص۴۳.</ref>. گفتهاند نفخ صور چندین بار توسط [[اسرافیل]] واقع میشود. برخی این واقعه را سه بار دانسته و آن را با نامهای «نفخه فزع»، «نفخه صعق» و «نفخة [[قیام]]» خواندهاند. نفخه اولی همان نفخه [[وحشت]] و فزع است. پس از آن نیز با دمیدن در صور، جهانیان میمیرند و در بار آخر که موضع آن [[قیامت]] است همه جهانیان بر میخیزند تا برای حساب و [[جزا]] در پیشگاه [[الهی]] حاضر شوند<ref>مجمع البیان، ج۶، ص۷۶۶.</ref>. برخی گزارشها نیز دفعات این واقعه را دو<ref>التبیان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۱۷۴.</ref> یا چهار بار دانستهاند<ref>المیزان، ج۱۷، ص۲۹۳.</ref>. سومین [[وظیفه]] [[اسرافیل]] حمل [[عرش الهی]] است که باز در [[سخنان امام رضا]] {{ع}} نیز بدان اشاره شده است<ref>مصباح المتهجد، ج۲، ص۸۰۸.</ref>. البته چنان که از بیان [[قرآن کریم]]<ref>{{متن قرآن|وَالْمَلَكُ عَلَى أَرْجَائِهَا وَيَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمَانِيَةٌ}} «و فرشتگان بر کنارههای آن (آسمان)اند و در آن روز اورنگ (فرمانفرمایی) پروردگارت را هشت تن (از ایشان) بر فراز سر میبرند» سوره حاقه، آیه ۱۷.</ref> به دست میآید، وی یکی از هشت حامل عرش الهی است. البته [[حدیثی]] از [[ابوذر]] منقول است که بر اساس آن اسرافیل خود را [[سرور]] هشت [[فرشته]] حامل [[عرش]] میداند و به دلیل چنین امری و نیز به دلیل [[توانایی]] بر نفخ [[صور]]، بر [[جبرئیل]] [[تفاخر]] مینماید<ref>إرشاد القلوب، ج۲، ص۴۰۳- ۴۰۴.</ref>. | ||
نام اسرافیل در قرآن کریم ذکر نشده است، اما [[مفسران]] [[کلام الهی]] با [[تأسی]] به [[کلام]] [[معصومان]]{{عم}} ذیل برخی از [[آیات]] به بحث پیرامون وی پرداختهاند. این نام به اشکال دیگری از جمله اسرافین<ref>صحاح اللغة، ج۴، ص۱۳۷۳.</ref>، سرافین و سرافیل نیز آمده است<ref>المحیط فی اللغة، ج۸، ص۴۳۳؛ لسان العرب، ج۱۳، ص۲۰۸.</ref>. درباره اصل این واژه و ریشه لغوی آن در میان منابع [[اختلاف]] نظر وجود دارد. بیشتر اهل لغت آن را واژهای [[اعجمی]]<ref>المعرب من الکلام الأعجمی، ص۹۷- ۹۸؛ صحاح اللغة. ج۴، ص۱۳۷۳؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۵، ص۱۱۰.</ref> و معنای آن را «[[بنده]] [[خدا]]» دانستهاند<ref>مجمع البحرین، ج۵، ص۳۱۵.</ref>. در روایتهای معصومان{{عم}}، اسرافیل با نامهایی چون «[[عبدالله]]»<ref>الفضائل، شاذان، ص۳۴.</ref>، «عبیدالله»<ref>معانی الأخبار، ص۴۹.</ref> و «[[عبدالرحمان]]» معرفی شده است<ref>الدر المنثور، ج۱، ص۹۱.</ref>. برخی منابع نیز وی را عبدالخالق گفتهاند<ref>عجائب المخلوقات. طوسی، ص۲۴.</ref>. از [[امام سجاد]]{{ع}} نیز منقول است که هر اسم مرکبی که بخش دومش «ئیل» باشد، مانند جبرئیل، [[میکائیل]]، اسرافیل و...، به نحوی بیانگر [[بندگی]] [[خداوند]] است<ref>ریاض السالکین، ج۲، ص۲۱.</ref>. برخی دیگر نیز محتمل دانستهاند که اصل این واژه لغت [[عبری]] «سرافیم» باشد که با واقع شدن تغییراتی در آن به این صورت در آمده است<ref>المعرب من الکلام الأعجمی، ص۹۷- ۹۸.</ref>. این کلمه بر اساس [[عهد عتیق]] نام مجموعهای از [[فرشتگان]] است که جایگاهشان، بالای [[کرسی]] [[خداوند]] است و دارای شش بالاند و دائماً در حال [[تقدیس]] خداوندند<ref>کتاب مقدس، سفر پیدایش، ۱:۶-۷؛ المعرب من الکلام الأعجمی، ص۹۷-۹۸.</ref>. قائلان این نظریه برای توجیه دیدگاه خود این نظریه را مطرح کردهاند که احتمالاً در گذشته، [[اعراب]] و از جمله [[مسیحیان]] [[عرب]]، «الف و الام» را بر «سراف» افزودهاند و «میم» را نیز به «[[لام]]» [[تغییر]] دادهاند تا به [[سیاق]] [[جبرئیل]] و [[میکائیل]] در آید<ref>المعرب من الکلام الأعجمی، ص۹۸.</ref>. | نام اسرافیل در قرآن کریم ذکر نشده است، اما [[مفسران]] [[کلام الهی]] با [[تأسی]] به [[کلام]] [[معصومان]] {{عم}} ذیل برخی از [[آیات]] به بحث پیرامون وی پرداختهاند. این نام به اشکال دیگری از جمله اسرافین<ref>صحاح اللغة، ج۴، ص۱۳۷۳.</ref>، سرافین و سرافیل نیز آمده است<ref>المحیط فی اللغة، ج۸، ص۴۳۳؛ لسان العرب، ج۱۳، ص۲۰۸.</ref>. درباره اصل این واژه و ریشه لغوی آن در میان منابع [[اختلاف]] نظر وجود دارد. بیشتر اهل لغت آن را واژهای [[اعجمی]]<ref>المعرب من الکلام الأعجمی، ص۹۷- ۹۸؛ صحاح اللغة. ج۴، ص۱۳۷۳؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۵، ص۱۱۰.</ref> و معنای آن را «[[بنده]] [[خدا]]» دانستهاند<ref>مجمع البحرین، ج۵، ص۳۱۵.</ref>. در روایتهای معصومان {{عم}}، اسرافیل با نامهایی چون «[[عبدالله]]»<ref>الفضائل، شاذان، ص۳۴.</ref>، «عبیدالله»<ref>معانی الأخبار، ص۴۹.</ref> و «[[عبدالرحمان]]» معرفی شده است<ref>الدر المنثور، ج۱، ص۹۱.</ref>. برخی منابع نیز وی را عبدالخالق گفتهاند<ref>عجائب المخلوقات. طوسی، ص۲۴.</ref>. از [[امام سجاد]] {{ع}} نیز منقول است که هر اسم مرکبی که بخش دومش «ئیل» باشد، مانند جبرئیل، [[میکائیل]]، اسرافیل و... ، به نحوی بیانگر [[بندگی]] [[خداوند]] است<ref>ریاض السالکین، ج۲، ص۲۱.</ref>. برخی دیگر نیز محتمل دانستهاند که اصل این واژه لغت [[عبری]] «سرافیم» باشد که با واقع شدن تغییراتی در آن به این صورت در آمده است<ref>المعرب من الکلام الأعجمی، ص۹۷- ۹۸.</ref>. این کلمه بر اساس [[عهد عتیق]] نام مجموعهای از [[فرشتگان]] است که جایگاهشان، بالای [[کرسی]] [[خداوند]] است و دارای شش بالاند و دائماً در حال [[تقدیس]] خداوندند<ref>کتاب مقدس، سفر پیدایش، ۱:۶-۷؛ المعرب من الکلام الأعجمی، ص۹۷-۹۸.</ref>. قائلان این نظریه برای توجیه دیدگاه خود این نظریه را مطرح کردهاند که احتمالاً در گذشته، [[اعراب]] و از جمله [[مسیحیان]] [[عرب]]، «الف و الام» را بر «سراف» افزودهاند و «میم» را نیز به «[[لام]]» [[تغییر]] دادهاند تا به [[سیاق]] [[جبرئیل]] و [[میکائیل]] در آید<ref>المعرب من الکلام الأعجمی، ص۹۸.</ref>. | ||
[[اسرافیل]] از برخی فرشتگان بزرگ [[الهی]] چون جبرئیل و میکائیل نیز [[برتر]] است و بر ایشان [[سیادت]] دارد، به گونهای که وی را «[[سید]] الملائکه» نیز نامیدهاند<ref>شرح الأخبار، ج۱، ص۲۲۳.</ref>. مطابق برخی گزارشها، وی نزدیکترین [[فرشته]] به خداوند است<ref>البدء و التاریخ، ج۲، ص۲۱۳.</ref> و فرشتگان دیگر مراتب قربشان پس از وی است<ref>الدر المنثور، ج۱، ص۹۳.</ref>. برخی منابع در بیان فاصله مراتب اسرافیل و دیگر [[فرشتگان مقرب]] مطالب قابل توجهی گفتهاند. مؤلف کتاب عجائب المخلوقات و غرائب الموجودات میگوید که جایگاه جبرئیل [[سدرة المنتهی]] است و [[مقام]] اسرافیل در زیر [[عرش الهی]] و جبرئیل چون به بالا نگرد اسرافیل را مانند ستارهای میبیند از شدت دوری<ref>عجائب المخلوقات، طوسی، ص۲۸.</ref>. در عین حال، او همچون دیگر فرشتگان در مقایسه با [[رسول خدا]]{{صل}} مرتبه فرو تری دارد. مطابق روایتی از [[امام رضا]]{{ع}} که از پدرانش از [[پیامبر]]{{صل}} نقل فرموده، [[حضرت محمد]]{{صل}} مقامی برتر از وی و [[سرور]] [[مخلوقات]] الهی است<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ص۲۶۱.</ref>. از برخی دیگر از روایتهای منقول از آن [[حضرت]] به دست میآید که پیامبر{{صل}} این [[برتری]] را پس از خود، متعلق به [[علی]]{{ع}} و [[ائمه]] بعد از علی{{ع}} دانسته و فرموده است: فرشتگان [[خادمان]] ما و دوستدارانمان هستند<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۲۶۲.</ref>. | [[اسرافیل]] از برخی فرشتگان بزرگ [[الهی]] چون جبرئیل و میکائیل نیز [[برتر]] است و بر ایشان [[سیادت]] دارد، به گونهای که وی را «[[سید]] الملائکه» نیز نامیدهاند<ref>شرح الأخبار، ج۱، ص۲۲۳.</ref>. مطابق برخی گزارشها، وی نزدیکترین [[فرشته]] به خداوند است<ref>البدء و التاریخ، ج۲، ص۲۱۳.</ref> و فرشتگان دیگر مراتب قربشان پس از وی است<ref>الدر المنثور، ج۱، ص۹۳.</ref>. برخی منابع در بیان فاصله مراتب اسرافیل و دیگر [[فرشتگان مقرب]] مطالب قابل توجهی گفتهاند. مؤلف کتاب عجائب المخلوقات و غرائب الموجودات میگوید که جایگاه جبرئیل [[سدرة المنتهی]] است و [[مقام]] اسرافیل در زیر [[عرش الهی]] و جبرئیل چون به بالا نگرد اسرافیل را مانند ستارهای میبیند از شدت دوری<ref>عجائب المخلوقات، طوسی، ص۲۸.</ref>. در عین حال، او همچون دیگر فرشتگان در مقایسه با [[رسول خدا]] {{صل}} مرتبه فرو تری دارد. مطابق روایتی از [[امام رضا]] {{ع}} که از پدرانش از [[پیامبر]] {{صل}} نقل فرموده، [[حضرت محمد]] {{صل}} مقامی برتر از وی و [[سرور]] [[مخلوقات]] الهی است<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ص۲۶۱.</ref>. از برخی دیگر از روایتهای منقول از آن [[حضرت]] به دست میآید که پیامبر {{صل}} این [[برتری]] را پس از خود، متعلق به [[علی]] {{ع}} و [[ائمه]] بعد از علی {{ع}} دانسته و فرموده است: فرشتگان [[خادمان]] ما و دوستدارانمان هستند<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۲۶۲.</ref>. | ||
گذشته از نقش و کارکردی که در [[منابع اسلامی]] برای اسرافیل ذکر شده، درباره [[عظمت]] و [[شگفتی]] او نیز مطالب فراوانی دیده میشود که بیشتر از سنخ به تصویر کشیدن و ملموس کردن امور غیر محسوس است. گفتهاند بزرگی وی به گونهای است که سرش در [[عرش]] و پاهایش در زیر [[زمین]] هفتم است<ref>عجائب المخلوقات، قزوینی، ص۵۷.</ref>. همچنین نقل کردهاند که هر حرفی از [[کلام الهی]] در [[لوح محفوظ]] چنان بزرگ است که برداشتن آن از جمیع [[فرشتگان]] ساخته نیست، اما [[اسرافیل]] به [[عنایت الهی]] [[قادر]] به برداشتن آن است<ref>جواهر التفسیر، ص۲۶۷.</ref>. به تعبیر [[اهل عرفان]]، اسرافیل در [[مقام]] [[بندگی]] [[حق]] [[متعال]]، خویش را بسیار حقیر میداند و از [[شرم]] خود را با بال میپوشاند از این امر به «حیای اجلال» تعبیر کردهاند<ref>کشف الأسرار، میبدی، ج۱، ص۱۲۸؛ روح الأرواح، ص۳۹.</ref>. بر اساس منابع، اسرافیل در مواردی خاص به زمین [[نزول]] کرده و برخی امور را به انجام رسانیده است. از جمله این موارد میتوان به [[بشارت]] [[تولد]] فرزند به [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} و [[عذاب]] [[قوم لوط]] اشاره کرد که وی با برخی از ملائک [[مقرب]] [[الهی]] این امور را به انجام رسانید<ref>التفسیر، عیاشی، ج۲، ص۱۵۳، ۱۵۵؛ الکافی، ج۸، ص۳۲۸؛ مواهب علیه، ص۴۸۸.</ref>. در [[زمان]] [[حضرت یونس]]{{ع}} نیز اسرافیل به زمین آمد و عذاب را به [[امر الهی]] از ایشان باز گرداند<ref>التفسیر، عیاشی، ج۲، ص۱۳۴؛ قصص الأنبیاء، راوندی، ص۲۵۲.</ref>. برخی گزارشها حکایت از آن دارند که وی به هنگام برخاستن [[پیامبر]]{{صل}} از [[مدفن]] خود بر [[قبر]] ایشان حاضر میشود<ref>شرح التعرف لمذهب التصوف، ج۲، ص۵۲۳.</ref> و برخی از [[همراهی]] وی با [[امام عصر]]{{ع}} و [[یاری رساندن]] به ایشان سخن میگویند<ref>الاختصاص، ص۲۰۹.</ref>. به نقل از [[ذوالقرنین]] آمده که او در صورت مردی [[جوان]]، سپیدروی و خوبروی با [[لباس]] سفید جلوهگر شده است<ref>التفسیر، عیاشی، ج۲، ص۳۴۷.</ref>. اسرافیل فرشتهای است که دارای چهار بال است<ref>الدر المنثور، ج۵، ص۳۳۸.</ref>. او را به صدایی خوش [[وصف]] کردهاند<ref>روض الجنان و روح الجنان، ج۱۵، ص۲۴۷.</ref> و گفتهاند که بر اساس [[آیه]] ۴۴ [[سوره اعراف]]/۷ [[مؤذن]] [[رستاخیز]] است، اما [[امام رضا]]{{ع}} فرموده که مراد از [[مؤذن]] در [[آیه]] مذکور، [[امام علی]]{{ع}} است<ref>تفسیر القمی، ج۱، ص۲۳۱؛ مجمع البیان، ج۴، ص۶۵۱؛ منهج الصادقین، ج۴، ص۳۳.</ref>. | گذشته از نقش و کارکردی که در [[منابع اسلامی]] برای اسرافیل ذکر شده، درباره [[عظمت]] و [[شگفتی]] او نیز مطالب فراوانی دیده میشود که بیشتر از سنخ به تصویر کشیدن و ملموس کردن امور غیر محسوس است. گفتهاند بزرگی وی به گونهای است که سرش در [[عرش]] و پاهایش در زیر [[زمین]] هفتم است<ref>عجائب المخلوقات، قزوینی، ص۵۷.</ref>. همچنین نقل کردهاند که هر حرفی از [[کلام الهی]] در [[لوح محفوظ]] چنان بزرگ است که برداشتن آن از جمیع [[فرشتگان]] ساخته نیست، اما [[اسرافیل]] به [[عنایت الهی]] [[قادر]] به برداشتن آن است<ref>جواهر التفسیر، ص۲۶۷.</ref>. به تعبیر [[اهل عرفان]]، اسرافیل در [[مقام]] [[بندگی]] [[حق]] [[متعال]]، خویش را بسیار حقیر میداند و از [[شرم]] خود را با بال میپوشاند از این امر به «حیای اجلال» تعبیر کردهاند<ref>کشف الأسرار، میبدی، ج۱، ص۱۲۸؛ روح الأرواح، ص۳۹.</ref>. بر اساس منابع، اسرافیل در مواردی خاص به زمین [[نزول]] کرده و برخی امور را به انجام رسانیده است. از جمله این موارد میتوان به [[بشارت]] [[تولد]] فرزند به [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} و [[عذاب]] [[قوم لوط]] اشاره کرد که وی با برخی از ملائک [[مقرب]] [[الهی]] این امور را به انجام رسانید<ref>التفسیر، عیاشی، ج۲، ص۱۵۳، ۱۵۵؛ الکافی، ج۸، ص۳۲۸؛ مواهب علیه، ص۴۸۸.</ref>. در [[زمان]] [[حضرت یونس]] {{ع}} نیز اسرافیل به زمین آمد و عذاب را به [[امر الهی]] از ایشان باز گرداند<ref>التفسیر، عیاشی، ج۲، ص۱۳۴؛ قصص الأنبیاء، راوندی، ص۲۵۲.</ref>. برخی گزارشها حکایت از آن دارند که وی به هنگام برخاستن [[پیامبر]] {{صل}} از [[مدفن]] خود بر [[قبر]] ایشان حاضر میشود<ref>شرح التعرف لمذهب التصوف، ج۲، ص۵۲۳.</ref> و برخی از [[همراهی]] وی با [[امام عصر]] {{ع}} و [[یاری رساندن]] به ایشان سخن میگویند<ref>الاختصاص، ص۲۰۹.</ref>. به نقل از [[ذوالقرنین]] آمده که او در صورت مردی [[جوان]]، سپیدروی و خوبروی با [[لباس]] سفید جلوهگر شده است<ref>التفسیر، عیاشی، ج۲، ص۳۴۷.</ref>. اسرافیل فرشتهای است که دارای چهار بال است<ref>الدر المنثور، ج۵، ص۳۳۸.</ref>. او را به صدایی خوش [[وصف]] کردهاند<ref>روض الجنان و روح الجنان، ج۱۵، ص۲۴۷.</ref> و گفتهاند که بر اساس [[آیه]] ۴۴ [[سوره اعراف]]/۷ [[مؤذن]] [[رستاخیز]] است، اما [[امام رضا]] {{ع}} فرموده که مراد از [[مؤذن]] در [[آیه]] مذکور، [[امام علی]] {{ع}} است<ref>تفسیر القمی، ج۱، ص۲۳۱؛ مجمع البیان، ج۴، ص۶۵۱؛ منهج الصادقین، ج۴، ص۳۳.</ref>. | ||
آوردهاند که [[اسرافیل]] برای [[اهل بهشت]] [[قرآن]]<ref>کشف الأسرار، میبدی، ج۷، ص۴۴۰.</ref> یا نغماتی را میخواند که ایشان بدان شادکام میگردند<ref>روض الجنان و روح الجنان، ج۱۵، ص۲۴۷.</ref>. برخی منابع حکایت کردهاند که اسرافیل نخستین فرشتهای بود که بر [[آدم]] [[سجده]] کرد و به [[برتری]] وی نسبت به خود [[اذعان]] کرد و این کار مورد پسند [[خداوند]] قرار گرفت<ref>عجائب المخلوقات، طوسی، ص۲۴.</ref>. با اینکه بر اساس منقولات مذکور، [[مقام]] برخی از [[انبیا]] و [[اولیای الهی]] از اسرافیل [[برتر]] است، اما این [[فرشته]]، مورد [[تعظیم]] و [[تکریم]] ایشان است و به ویژه در [[اذکار]] و [[ادعیه]] نام وی را مکرر به بزرگی و [[عظمت]] یاد کردهاند<ref>الأشعثیات، ص۳۲۱؛ جمال الأسبوع، ص۲۰۲؛ البلد الأمین و الدرع الحصین، ص۴۱۷.</ref>. حتی [[امام رضا]]{{ع}} در حرزی که همواره همراه خویش داشت و آن را ابزار مهمی برای دفع [[شرور]] برخی [[شیاطین]] میدانست، نام اسرافیل را نوشته بود و بدان [[تبرک]] میجست<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۱۳۸.</ref>. [[امام]] در ادعیه خویش نیز به این فرشته [[درود]] میفرستاد<ref>فقه الرضا{{ع}}، ص۱۰۹؛ مصباح المتهجد، ج۲، ص۸۰۸.</ref>. | آوردهاند که [[اسرافیل]] برای [[اهل بهشت]] [[قرآن]]<ref>کشف الأسرار، میبدی، ج۷، ص۴۴۰.</ref> یا نغماتی را میخواند که ایشان بدان شادکام میگردند<ref>روض الجنان و روح الجنان، ج۱۵، ص۲۴۷.</ref>. برخی منابع حکایت کردهاند که اسرافیل نخستین فرشتهای بود که بر [[آدم]] [[سجده]] کرد و به [[برتری]] وی نسبت به خود [[اذعان]] کرد و این کار مورد پسند [[خداوند]] قرار گرفت<ref>عجائب المخلوقات، طوسی، ص۲۴.</ref>. با اینکه بر اساس منقولات مذکور، [[مقام]] برخی از [[انبیا]] و [[اولیای الهی]] از اسرافیل [[برتر]] است، اما این [[فرشته]]، مورد [[تعظیم]] و [[تکریم]] ایشان است و به ویژه در [[اذکار]] و [[ادعیه]] نام وی را مکرر به بزرگی و [[عظمت]] یاد کردهاند<ref>الأشعثیات، ص۳۲۱؛ جمال الأسبوع، ص۲۰۲؛ البلد الأمین و الدرع الحصین، ص۴۱۷.</ref>. حتی [[امام رضا]] {{ع}} در حرزی که همواره همراه خویش داشت و آن را ابزار مهمی برای دفع [[شرور]] برخی [[شیاطین]] میدانست، نام اسرافیل را نوشته بود و بدان [[تبرک]] میجست<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۲، ص۱۳۸.</ref>. [[امام]] در ادعیه خویش نیز به این فرشته [[درود]] میفرستاد<ref>فقه الرضا {{ع}}، ص۱۰۹؛ مصباح المتهجد، ج۲، ص۸۰۸.</ref>. | ||
درباره پایان [[حیات]] اسرافیل، برخی [[روایتها]] حاکی از آن است که وی پس از [[مرگ]] همه [[انسانها]]، به دست خداوند<ref>تفسیر القمی، ج۲، ص۲۵۳.</ref> یا توسط [[عزرائیل]] [[قبض روح]] میگردد<ref>کشف الأسرار، میبدی، ج۸، ص۴۳۶.</ref> و به عنوان نخستین فرشته در [[قیامت]] زنده میگردد و در [[صور]] میدمد<ref>قصص الأنبیاء راوندی، ص۲۴۰.</ref> و دیگر موجودات را نیز به عرصه قیامت [[دعوت]] میکند<ref>مواهب علیه، ص۹۱۷.</ref><ref>[[مهدی کمپانی زارع|کمپانی زارع، مهدی]]، [[اسرافیل - کمپانی زارع (مقاله)|مقاله «اسرافیل»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۲]] ص ۱۱۱.</ref> | درباره پایان [[حیات]] اسرافیل، برخی [[روایتها]] حاکی از آن است که وی پس از [[مرگ]] همه [[انسانها]]، به دست خداوند<ref>تفسیر القمی، ج۲، ص۲۵۳.</ref> یا توسط [[عزرائیل]] [[قبض روح]] میگردد<ref>کشف الأسرار، میبدی، ج۸، ص۴۳۶.</ref> و به عنوان نخستین فرشته در [[قیامت]] زنده میگردد و در [[صور]] میدمد<ref>قصص الأنبیاء راوندی، ص۲۴۰.</ref> و دیگر موجودات را نیز به عرصه قیامت [[دعوت]] میکند<ref>مواهب علیه، ص۹۱۷.</ref><ref>[[مهدی کمپانی زارع|کمپانی زارع، مهدی]]، [[اسرافیل - کمپانی زارع (مقاله)|مقاله «اسرافیل»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۲]] ص ۱۱۱.</ref> |