امرومان در قرآن: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
}} | }} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
وی دختر [[عامر بن عویمر بن عبدشمس]]<ref> الطبقات، ابن سعد، ج ۸، ص ۲۱۶؛ انسابالاشراف، ج ۱۰، ص۱۰۱؛ الطبقات، ابن خیاط، ص ۶۲۴.</ref> یا [[عامر بن عمیرة بن عبدشمس]]<ref>الطبقات، ابن سعد، ج ۸، ص ۲۱۶؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص۳۵۱.</ref> از [[قبیله]] بنوفراس،<ref> السیرة النبویه، ج ۳، ص ۲۹۹؛ المعارف، ص ۱۷۳.</ref> از [[فرزندان]] [[کنانة بن خزیمه]]،<ref>الطبقات، ابن سعد، ج ۸، ص ۲۱۶؛ السیرهالنبویه، ج ۳، ص ۲۹۸.</ref>و [[مادر]] [[عایشه]] است. | وی دختر [[عامر بن عویمر بن عبدشمس]]<ref> الطبقات، ابن سعد، ج ۸، ص ۲۱۶؛ انسابالاشراف، ج ۱۰، ص۱۰۱؛ الطبقات، ابن خیاط، ص ۶۲۴.</ref> یا [[عامر بن عمیرة بن عبدشمس]]<ref>الطبقات، ابن سعد، ج ۸، ص ۲۱۶؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص۳۵۱.</ref> از [[قبیله]] بنوفراس،<ref> السیرة النبویه، ج ۳، ص ۲۹۹؛ المعارف، ص ۱۷۳.</ref> از [[فرزندان]] [[کنانة بن خزیمه]]،<ref>الطبقات، ابن سعد، ج ۸، ص ۲۱۶؛ السیرهالنبویه، ج ۳، ص ۲۹۸.</ref>و [[مادر]] [[عایشه]] است. | ||
در نام [[پدر]] و [[نسب]] او تا [[مالک بن کنانه]] [[اختلاف]] بسیار است.<ref>المعارف، ص ۱۷۳؛ الطبقات، ابن خیاط، ص ۶۲۴؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۳۵۱.</ref> [[امرومان]] در [[جوانی]] به همسری [[حارث بن سَخْبَره ازدی]] درآمد و برای او پسری به نام [[طفیل]] به [[دنیا]] آورد. سپس با شوهر و فرزند خود از اطراف [[نجران]] به [[مکه]] آمده و ضمن همپیمان شدن با [[ابوبکر]]، تحت [[حمایت]] وی و قبیلهاش در مکه ساکن شدند. وی [[پیش از بعثت]] [[پیامبر]]{{صل}} با [[مرگ]] حارث به همسری ابوبکر درآمد و از او [[عبدالرحمن]] و [[عایشه]] را به دنیا آورد.<ref>الطبقات، ابن سعد، ج ۸، ص ۲۱۶؛ انسابالاشراف، ج ۱۰، ص ۱۰۱؛ صفهالصفوه، ج ۱، ص ۳۲.</ref> به روایتی [[امرومان]] در سالهای نخست [[بعثت]] به [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[ایمان]] آورد و با آن [[حضرت]] [[بیعت]] کرد.<ref> الطبقات، ابن سعد، ج ۸، ص ۲۱۶.</ref> وی برای [[مسلمان]] کردن فرزند خود عبدالرحمن کوشید و پیش از [[هجرت]] بارها با او [[محاجّه]] کرد که نتیجهای دربرنداشت تا اینکه سرانجام عبدالرحمن در [[صلح حدیبیه]]<ref> انسابالاشراف، ج ۱۰، ص ۱۰۱.</ref> یا بعد از صلح حدیبیه و پیش از [[فتح مکه]]<ref>الاصابه، ج ۸، ص ۳۹۳.</ref> [[اسلام]] آورد. | در نام [[پدر]] و [[نسب]] او تا [[مالک بن کنانه]] [[اختلاف]] بسیار است.<ref>المعارف، ص ۱۷۳؛ الطبقات، ابن خیاط، ص ۶۲۴؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۳۵۱.</ref> [[امرومان]] در [[جوانی]] به همسری [[حارث بن سَخْبَره ازدی]] درآمد و برای او پسری به نام [[طفیل]] به [[دنیا]] آورد. سپس با شوهر و فرزند خود از اطراف [[نجران]] به [[مکه]] آمده و ضمن همپیمان شدن با [[ابوبکر]]، تحت [[حمایت]] وی و قبیلهاش در مکه ساکن شدند. وی [[پیش از بعثت]] [[پیامبر]] {{صل}} با [[مرگ]] حارث به همسری ابوبکر درآمد و از او [[عبدالرحمن]] و [[عایشه]] را به دنیا آورد.<ref>الطبقات، ابن سعد، ج ۸، ص ۲۱۶؛ انسابالاشراف، ج ۱۰، ص ۱۰۱؛ صفهالصفوه، ج ۱، ص ۳۲.</ref> به روایتی [[امرومان]] در سالهای نخست [[بعثت]] به [[پیامبر اکرم]] {{صل}} [[ایمان]] آورد و با آن [[حضرت]] [[بیعت]] کرد.<ref> الطبقات، ابن سعد، ج ۸، ص ۲۱۶.</ref> وی برای [[مسلمان]] کردن فرزند خود عبدالرحمن کوشید و پیش از [[هجرت]] بارها با او [[محاجّه]] کرد که نتیجهای دربرنداشت تا اینکه سرانجام عبدالرحمن در [[صلح حدیبیه]]<ref> انسابالاشراف، ج ۱۰، ص ۱۰۱.</ref> یا بعد از صلح حدیبیه و پیش از [[فتح مکه]]<ref>الاصابه، ج ۸، ص ۳۹۳.</ref> [[اسلام]] آورد. | ||
[[امرومان]] در سال نخست [[هجری]] با دیگر اعضای [[خانواده]] ابوبکر به [[مدینه]] هجرت کرد.<ref> الطبقات، ابن سعد، ج ۸، ص ۲۱۶؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۱۰.</ref> به گفته برخی، وی زنی [[شایسته]] و [[دیندار]] و در شمار [[راویان حدیث]] و [[صحابه پیامبر]]{{صل}} بود.<ref>تاریخ الصحابه، ص ۲۷۵؛ تجرید اسماءالصحابه، ج ۲، ص ۳۲۰.</ref> بنابر برخی [[روایات]] وی به سال پنجم یا [[ششم هجری]] درگذشت و [[پیامبر]]{{صل}} بر او [[نماز]] گزارد و به قبرش وارد شد و از او به [[نیکی]] یاد کرد؛<ref>انسابالاشراف، ج ۱۰، ص ۱۰۱؛ الطبقات، ابن سعد، ج۸، ص۲۱۶؛ تجرید اسماءالصحابه، ج۲، ص ۳۲۰.</ref> ولی روایات دیگر [[مرگ]] او را پس از آن میداند.<ref>صفهالصفوه، ج۱، ص۳۲؛ الاصابه، ج ۸، ص ۳۹۲.</ref>قراین و شواهدی چون [[پذیرایی]] وی از پسرش [[عبدالرحمن]] در [[مدینه]] پس از [[مسلمان]] شدن وی در [[سال هفتم هجری]]،<ref> الاصابه، ج ۸، ص ۳۹۳.</ref> [[سخن پیامبر]]{{صل}} به [[عایشه]] در باب [[مشورت]] وی با [[پدر]] و مادرش در [[سال نهم هجری]] و پس از [[نزول]] آیهای که [[زنان پیامبر]]{{صل}} را بین [[انتخاب]] آن [[حضرت]] و [[طلاق]] مخیّر میکرد،<ref>الاصابه، ج ۸، ص ۳۹۳.</ref> و [[ارث]] بردن او از [[ابوبکر]] <ref>المغازی، ج ۲، ص ۶۹۸.</ref> و [[حدیث]] گفتن او به [[مسروق]] در [[زمان]] [[خلافت عمر]] <ref>الاصابه، ج ۸، ص ۳۹۲؛ مسند احمد، ج ۷، ص ۵۱۰ ـ ۵۱۱.</ref> نشان میدهد که [[امرومان]] حتی پس از [[رحلت پیامبر]]{{صل}} و درگذشت ابوبکر نیز زنده بوده است.<ref>[[محمد اللهاکبری|اللهاکبری، محمد]]، [[ام رومان (مقاله)|ام رومان]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۴.</ref>. | [[امرومان]] در سال نخست [[هجری]] با دیگر اعضای [[خانواده]] ابوبکر به [[مدینه]] هجرت کرد.<ref> الطبقات، ابن سعد، ج ۸، ص ۲۱۶؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۱۰.</ref> به گفته برخی، وی زنی [[شایسته]] و [[دیندار]] و در شمار [[راویان حدیث]] و [[صحابه پیامبر]] {{صل}} بود.<ref>تاریخ الصحابه، ص ۲۷۵؛ تجرید اسماءالصحابه، ج ۲، ص ۳۲۰.</ref> بنابر برخی [[روایات]] وی به سال پنجم یا [[ششم هجری]] درگذشت و [[پیامبر]] {{صل}} بر او [[نماز]] گزارد و به قبرش وارد شد و از او به [[نیکی]] یاد کرد؛<ref>انسابالاشراف، ج ۱۰، ص ۱۰۱؛ الطبقات، ابن سعد، ج۸، ص۲۱۶؛ تجرید اسماءالصحابه، ج۲، ص ۳۲۰.</ref> ولی روایات دیگر [[مرگ]] او را پس از آن میداند.<ref>صفهالصفوه، ج۱، ص۳۲؛ الاصابه، ج ۸، ص ۳۹۲.</ref>قراین و شواهدی چون [[پذیرایی]] وی از پسرش [[عبدالرحمن]] در [[مدینه]] پس از [[مسلمان]] شدن وی در [[سال هفتم هجری]]،<ref> الاصابه، ج ۸، ص ۳۹۳.</ref> [[سخن پیامبر]] {{صل}} به [[عایشه]] در باب [[مشورت]] وی با [[پدر]] و مادرش در [[سال نهم هجری]] و پس از [[نزول]] آیهای که [[زنان پیامبر]] {{صل}} را بین [[انتخاب]] آن [[حضرت]] و [[طلاق]] مخیّر میکرد،<ref>الاصابه، ج ۸، ص ۳۹۳.</ref> و [[ارث]] بردن او از [[ابوبکر]] <ref>المغازی، ج ۲، ص ۶۹۸.</ref> و [[حدیث]] گفتن او به [[مسروق]] در [[زمان]] [[خلافت عمر]] <ref>الاصابه، ج ۸، ص ۳۹۲؛ مسند احمد، ج ۷، ص ۵۱۰ ـ ۵۱۱.</ref> نشان میدهد که [[امرومان]] حتی پس از [[رحلت پیامبر]] {{صل}} و درگذشت ابوبکر نیز زنده بوده است.<ref>[[محمد اللهاکبری|اللهاکبری، محمد]]، [[ام رومان (مقاله)|ام رومان]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۴.</ref>. | ||
==[[امرومان]] در [[شأن نزول]]== | == [[امرومان]] در [[شأن نزول]] == | ||
#به [[نقل]] [[طبرانی]] از [[ابنعباس]] خطاب {{متن قرآن|لَا تَحْسَبُوهُ}} در [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ جَاءُوا بِالْإِفْكِ عُصْبَةٌ مِنْكُمْ لَا تَحْسَبُوهُ شَرًّا لَكُمْ بَلْ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ مَا اكْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ وَالَّذِي تَوَلَّى كِبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ عَذَابٌ عَظِيمٌ}}<ref>«کسانی که [به یکی از همسران پیامبر] آن دروغ | # به [[نقل]] [[طبرانی]] از [[ابنعباس]] خطاب {{متن قرآن|لَا تَحْسَبُوهُ}} در [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ جَاءُوا بِالْإِفْكِ عُصْبَةٌ مِنْكُمْ لَا تَحْسَبُوهُ شَرًّا لَكُمْ بَلْ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ مَا اكْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ وَالَّذِي تَوَلَّى كِبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ عَذَابٌ عَظِيمٌ}}<ref>«کسانی که [به یکی از همسران پیامبر] آن دروغ را (وارد) آوردند دستهای از شمایند؛ آن را شرّی برای خود مپندارید بلکه آن برای شما خیر است؛ هر مردی از آنان را گناهی است که انجام داده است و آنکه بخش بزرگ آن را به گردن گرفته است عذابی سترگ خواهد داشت» سوره نور، آیه ۱۱.</ref> به [[پیامبر]] {{صل}}، [[ابوبکر]] و [[امرومان]] است.<ref> المعجم الکبیر، ج ۲۳، ص ۱۳۵.</ref> | ||
#به نقل برخی [[محدثان]]<ref>انساب الاشراف، ج ۱۰، ص ۱۰۱؛ صحیحالبخاری، ج ۵، ص۴۹.</ref> و [[مفسران]] <ref> تفسیر ابنابیحاتم، ج ۱۰، ص ۳۲۹۵؛ تفسیر ماوردی، ج ۵، ص ۸۰ ـ ۲۷۹؛ مجمعالبیان، ج ۹، ص ۱۳۲.</ref> مراد از {{متن قرآن|لِوَالِدَيْهِ}} در آیه {{متن قرآن|وَالَّذِي قَالَ لِوَالِدَيْهِ أُفٍّ لَكُمَا أَتَعِدَانِنِي أَنْ أُخْرَجَ وَقَدْ خَلَتِ الْقُرُونُ مِنْ قَبْلِي وَهُمَا يَسْتَغِيثَانِ اللَّهَ وَيْلَكَ آمِنْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَيَقُولُ مَا هَذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ}}<ref>«و آن (دیگری) که به پدر و مادرش میگوید: اف بر شما ! آیا به من وعده میدهید که (از گور) بیرون آورده میشوم در حالی که نسلها (ی بسیار) پیش از من گذشتهاند ؟» سوره احقاف، آیه ۱۷.</ref> [[امرومیان|[[امرومان]]]] و [[ابوبکر]] هستند که پیوسته با خواندن [[آیات]] [[معاد]] از پسرشان عبدالرّحمن میخواستند که [[ایمان]] بیاورد؛ ولی او نپذیرفته و با آنان [[محاجه]] میکرد و میگفت: اُف بر شما! به من [[وعده]] میدهید که پس از مردن و پوسیدن استخوانهایم دوباره زنده شده و سر از [[قبر]] برآورم. این همه بزرگان [[قریش]] پیش از من مردهاند و هیچ یک زنده نشده است. [[عبدالرحمن]] در ادامه گفت اگر راست میگویید اینها را زنده کنید تا در باب آنچه میگویید از آنان بپرسم! آن دو با [[استمداد]] از [[خداوند]] در خصوص [[هدایت]] وی میگفتند: وای بر تو، [[ایمان]] بیاور به [[راستی]] [[وعده خدا]] [[حق]] است و او در پاسخ میگفت: اینها که شما میگویید افسانههای پیشینیان است: {{متن قرآن|وَهُمَا يَسْتَغِيثَانِ اللَّهَ وَيْلَكَ آمِنْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَيَقُولُ مَا هَذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ}} | # به نقل برخی [[محدثان]]<ref>انساب الاشراف، ج ۱۰، ص ۱۰۱؛ صحیحالبخاری، ج ۵، ص۴۹.</ref> و [[مفسران]] <ref> تفسیر ابنابیحاتم، ج ۱۰، ص ۳۲۹۵؛ تفسیر ماوردی، ج ۵، ص ۸۰ ـ ۲۷۹؛ مجمعالبیان، ج ۹، ص ۱۳۲.</ref> مراد از {{متن قرآن|لِوَالِدَيْهِ}} در آیه {{متن قرآن|وَالَّذِي قَالَ لِوَالِدَيْهِ أُفٍّ لَكُمَا أَتَعِدَانِنِي أَنْ أُخْرَجَ وَقَدْ خَلَتِ الْقُرُونُ مِنْ قَبْلِي وَهُمَا يَسْتَغِيثَانِ اللَّهَ وَيْلَكَ آمِنْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَيَقُولُ مَا هَذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ}}<ref>«و آن (دیگری) که به پدر و مادرش میگوید: اف بر شما! آیا به من وعده میدهید که (از گور) بیرون آورده میشوم در حالی که نسلها (ی بسیار) پیش از من گذشتهاند ؟» سوره احقاف، آیه ۱۷.</ref> [[امرومیان|[[امرومان]]]] و [[ابوبکر]] هستند که پیوسته با خواندن [[آیات]] [[معاد]] از پسرشان عبدالرّحمن میخواستند که [[ایمان]] بیاورد؛ ولی او نپذیرفته و با آنان [[محاجه]] میکرد و میگفت: اُف بر شما! به من [[وعده]] میدهید که پس از مردن و پوسیدن استخوانهایم دوباره زنده شده و سر از [[قبر]] برآورم. این همه بزرگان [[قریش]] پیش از من مردهاند و هیچ یک زنده نشده است. [[عبدالرحمن]] در ادامه گفت اگر راست میگویید اینها را زنده کنید تا در باب آنچه میگویید از آنان بپرسم! آن دو با [[استمداد]] از [[خداوند]] در خصوص [[هدایت]] وی میگفتند: وای بر تو، [[ایمان]] بیاور به [[راستی]] [[وعده خدا]] [[حق]] است و او در پاسخ میگفت: اینها که شما میگویید افسانههای پیشینیان است: {{متن قرآن|وَهُمَا يَسْتَغِيثَانِ اللَّهَ وَيْلَكَ آمِنْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَيَقُولُ مَا هَذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ}} | ||
#به [[نقل]] برخی از [[مفسران]] <ref>مفحمات الاقران، ج ۱، ص ۴۳۰؛ تفسیر ماوردی، ج ۲، ص۱۳۲.</ref> مراد از {{متن قرآن|أَصْحَابٌ}} در [[آیه]] {{متن قرآن|قُلْ أَنَدْعُو مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَنْفَعُنَا وَلَا يَضُرُّنَا وَنُرَدُّ عَلَى أَعْقَابِنَا بَعْدَ إِذْ هَدَانَا اللَّهُ كَالَّذِي اسْتَهْوَتْهُ الشَّيَاطِينُ فِي الْأَرْضِ حَيْرَانَ لَهُ أَصْحَابٌ يَدْعُونَهُ إِلَى الْهُدَى ائْتِنَا قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَى وَأُمِرْنَا لِنُسْلِمَ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«بگو آیا به جای خداوند کسی را (به پرستش) بخوانیم که نه به ما سود میرساند و نه زیان میزند و پس از آنکه خداوند ما را راهنمایی کرده است به (عقاید) گذشته خود بازگردانده شویم؟ چونان کسی که شیطانها او را در زمین، سرگشته و سرگردان کردهاند در حالی که او را همراهانی است که به راهیابی فرا میخوانندش که نزد ما بیا؛ بگو: تنها رهنمود خداوند، رهنمود است و فرمان یافتهایم که تسلیم پروردگار جهانیان باشیم» سوره انعام، آیه ۷۱.</ref>، [[امرومان]] و ابوبکر هستند که پیوسته فرزندشان عبدالرّحمن را به [[اسلام]] میخواندند و او مصرانه [[انکار]] و محاجه میکرد. خداوند آیه یاد شده را در رد [[استدلال]] او فرو فرستاد. | # به [[نقل]] برخی از [[مفسران]] <ref>مفحمات الاقران، ج ۱، ص ۴۳۰؛ تفسیر ماوردی، ج ۲، ص۱۳۲.</ref> مراد از {{متن قرآن|أَصْحَابٌ}} در [[آیه]] {{متن قرآن|قُلْ أَنَدْعُو مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَنْفَعُنَا وَلَا يَضُرُّنَا وَنُرَدُّ عَلَى أَعْقَابِنَا بَعْدَ إِذْ هَدَانَا اللَّهُ كَالَّذِي اسْتَهْوَتْهُ الشَّيَاطِينُ فِي الْأَرْضِ حَيْرَانَ لَهُ أَصْحَابٌ يَدْعُونَهُ إِلَى الْهُدَى ائْتِنَا قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَى وَأُمِرْنَا لِنُسْلِمَ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«بگو آیا به جای خداوند کسی را (به پرستش) بخوانیم که نه به ما سود میرساند و نه زیان میزند و پس از آنکه خداوند ما را راهنمایی کرده است به (عقاید) گذشته خود بازگردانده شویم؟ چونان کسی که شیطانها او را در زمین، سرگشته و سرگردان کردهاند در حالی که او را همراهانی است که به راهیابی فرا میخوانندش که نزد ما بیا؛ بگو: تنها رهنمود خداوند، رهنمود است و فرمان یافتهایم که تسلیم پروردگار جهانیان باشیم» سوره انعام، آیه ۷۱.</ref>، [[امرومان]] و ابوبکر هستند که پیوسته فرزندشان عبدالرّحمن را به [[اسلام]] میخواندند و او مصرانه [[انکار]] و محاجه میکرد. خداوند آیه یاد شده را در رد [[استدلال]] او فرو فرستاد. | ||
با اینکه [[مفسران]] [[نزول]] این [[آیات]] را در [[شأن]] [[امرومان]]، [[ابوبکر]] و [[عبدالرحمن]] دانستهاند؛ ولی [[بخاری]] <ref>صحیح البخاری، ج ۵، ص ۴۹.</ref> از [[عایشه]] روایتی بدین مضمون [[نقل]] کرده است که خداوند جز [[آیه]] إفک هیچ آیهای درباره ما ([[خاندان]] ابوبکر) فرو نفرستاده است.<ref>[[محمد اللهاکبری|اللهاکبری، محمد]]، [[ام رومان (مقاله)|ام رومان]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۴.</ref>. | با اینکه [[مفسران]] [[نزول]] این [[آیات]] را در [[شأن]] [[امرومان]]، [[ابوبکر]] و [[عبدالرحمن]] دانستهاند؛ ولی [[بخاری]] <ref>صحیح البخاری، ج ۵، ص ۴۹.</ref> از [[عایشه]] روایتی بدین مضمون [[نقل]] کرده است که خداوند جز [[آیه]] إفک هیچ آیهای درباره ما ([[خاندان]] ابوبکر) فرو نفرستاده است.<ref>[[محمد اللهاکبری|اللهاکبری، محمد]]، [[ام رومان (مقاله)|ام رومان]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۴.</ref>. |