پرش به محتوا

تقیه در جامعه‌شناسی اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
خط ۲: خط ۲:
| موضوع مرتبط = تقیه
| موضوع مرتبط = تقیه
| عنوان مدخل  = [[تقیه]]
| عنوان مدخل  = [[تقیه]]
| مداخل مرتبط = [[تقیه در قرآن]] - [[تقیه در فقه اسلامی]] - [[تقیه در کلام اسلامی]] - [[تقیه در معارف مهدویت]] - [[تقیه در فقه سیاسی]] - [[تقیه در سیره معصوم]] - [[تقیه در جامعه‌شناسی اسلامی]] - [[تقیه در معارف و سیره رضوی]]
| مداخل مرتبط = [[تقیه در قرآن]] - [[تقیه در فقه اسلامی]] - [[تقیه در کلام اسلامی]] - [[تقیه در معارف مهدویت]] - [[تقیه در فقه سیاسی]] - [[تقیه در سیره معصوم]] - [[تقیه در جامعه‌شناسی اسلامی]] - [[تقیه در معارف و سیره رضوی]]
| پرسش مرتبط  =  
| پرسش مرتبط  =  
}}
}}


==تقیه‌ورزی در شرایط خاص==
== تقیه‌ورزی در شرایط خاص ==
[[تقیه]] از ماده «وقایة» در لغت به معنای [[حفظ]] و نگهداری چیزی از [[اذیت]] و [[آزار دیگران]]<ref>حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ماده وقی.</ref> و در اصطلاح نگهداری خود [یا هم‌کیشان] از ضرر غیر به واسطه [[موافقت کردن]] با او در قول یا فعل [[مخالف]] [[حق]] است.
[[تقیه]] از ماده «وقایة» در لغت به معنای [[حفظ]] و نگهداری چیزی از [[اذیت]] و [[آزار دیگران]]<ref>حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ماده وقی.</ref> و در اصطلاح نگهداری خود [یا هم‌کیشان] از ضرر غیر به واسطه [[موافقت کردن]] با او در قول یا فعل [[مخالف]] [[حق]] است.


خط ۱۳: خط ۱۳:
[[شهید مطهری]] می‌نویسد: تقیه عبارت است از تاکتیک معقول به کار بردن در [[مبارزه]] برای حفظ بهتر و بیشتر نیروها. [[بدیهی]] است هر فردی، چه از نظر جانش و چه از نظر امکانات اقتصادی‌اش و چه از نظر حیثیات اجتماعی‌اش، برای جبهه‌ای که در آن [[جبهه]] [[پیکار]] می‌کند یک نیرو است، یک [[سرمایه]] است. حداکثر [[کوشش]] برای حفظ این نیروها و سرمایه‌ها باید به کار برده شود؛ چرا نیروها بی‌جهت هدر برود؟ چرا قدرت‌ها بی‌جهت [[ضعیف]] گردد؟ باید جبهه هر چه بیشتر [[قوی]] و نیرومند بماند. تقیه نوعی سپر به کار بردن است در [[مبارزه]] این کلمه از ماده “و قی” است که به معنی نگهداری است. [[وظیفه]] یک فرد [[مبارز]] در مبارزه تنها این نیست که حریف را بکوبد، [[خود نگهداری]] تا حد امکان نیز وظیفه مبارزه است. [[تقیه]] یعنی هر چه بیشتر زدن و هر چه کمتر خوردن؛ به هر حال، تقیه تاکتیک معقول و خردمندانه‌ای است در مبارزه<ref>مرتضی مطهری، علل گرایش به مادی‌گری، ص۱۸۵-۱۸۶.</ref>.
[[شهید مطهری]] می‌نویسد: تقیه عبارت است از تاکتیک معقول به کار بردن در [[مبارزه]] برای حفظ بهتر و بیشتر نیروها. [[بدیهی]] است هر فردی، چه از نظر جانش و چه از نظر امکانات اقتصادی‌اش و چه از نظر حیثیات اجتماعی‌اش، برای جبهه‌ای که در آن [[جبهه]] [[پیکار]] می‌کند یک نیرو است، یک [[سرمایه]] است. حداکثر [[کوشش]] برای حفظ این نیروها و سرمایه‌ها باید به کار برده شود؛ چرا نیروها بی‌جهت هدر برود؟ چرا قدرت‌ها بی‌جهت [[ضعیف]] گردد؟ باید جبهه هر چه بیشتر [[قوی]] و نیرومند بماند. تقیه نوعی سپر به کار بردن است در [[مبارزه]] این کلمه از ماده “و قی” است که به معنی نگهداری است. [[وظیفه]] یک فرد [[مبارز]] در مبارزه تنها این نیست که حریف را بکوبد، [[خود نگهداری]] تا حد امکان نیز وظیفه مبارزه است. [[تقیه]] یعنی هر چه بیشتر زدن و هر چه کمتر خوردن؛ به هر حال، تقیه تاکتیک معقول و خردمندانه‌ای است در مبارزه<ref>مرتضی مطهری، علل گرایش به مادی‌گری، ص۱۸۵-۱۸۶.</ref>.


در [[منابع دینی]] از چهار نوع تقیه سخن رفته است: اکراهیه یعنی عمل کردن بر وفق دستورهای حاکمی [[جائر]] به هنگام [[ضرورت]] و برای صیانت نفس، [[مال]] یا [[ناموس]]. خوفیه یعنی انجام [[اعمال]] و [[احکام]] طبق نظر [[رهبران]] [[کفر]] و [[انحراف]] در مکان‌های تحت [[حاکمیت]] آنها. کتمانیه یعنی پنهان داشتن [[ایمان]] خویش برای به انجام رساندن فعالیت‌های پنهانی در جهت پیشبرد هدف‌های [[دینی]]. مداراتی یعنی رعایت [[قوانین]] هم‌زیستی با [[اکثریت]] [[اهل سنت]] و شرکت در تجمعات [[عبادی]] و [[اجتماعی]] ایشان برای [[حفظ]] [[وحدت اسلامی]]<ref>برای آشنایی بیشتر با فلسفه، انواع، احکام، آثار و اهداف تقیه، ر.ک: ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج۱۱، ص۴۲۳-۴۲۶ و ج۲۰، ص۸۸-۹۰؛ [[زهرا]] فهرستی، تحقیق و ترجمه رساله تقیه امام خمینی، ص۳۸-۹۳.</ref>.<ref>[[سید حسین شرف‌الدین|شرف‌الدین، سید حسین]]، [[ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم (کتاب)|ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم]]، ص ۳۶۱.</ref>
در [[منابع دینی]] از چهار نوع تقیه سخن رفته است: اکراهیه یعنی عمل کردن بر وفق دستورهای حاکمی [[جائر]] به هنگام [[ضرورت]] و برای صیانت نفس، [[مال]] یا [[ناموس]]. خوفیه یعنی انجام [[اعمال]] و [[احکام]] طبق نظر [[رهبران]] [[کفر]] و [[انحراف]] در مکان‌های تحت [[حاکمیت]] آنها. کتمانیه یعنی پنهان داشتن [[ایمان]] خویش برای به انجام رساندن فعالیت‌های پنهانی در جهت پیشبرد هدف‌های [[دینی]]. مداراتی یعنی رعایت [[قوانین]] هم‌زیستی با [[اکثریت]] [[اهل سنت]] و شرکت در تجمعات [[عبادی]] و [[اجتماعی]] ایشان برای [[حفظ]] [[وحدت اسلامی]]<ref>برای آشنایی بیشتر با فلسفه، انواع، احکام، آثار و اهداف تقیه، ر. ک: ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج۱۱، ص۴۲۳-۴۲۶ و ج۲۰، ص۸۸-۹۰؛ [[زهرا]] فهرستی، تحقیق و ترجمه رساله تقیه امام خمینی، ص۳۸-۹۳.</ref>.<ref>[[سید حسین شرف‌الدین|شرف‌الدین، سید حسین]]، [[ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم (کتاب)|ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم]]، ص ۳۶۱.</ref>


==[[آیات]] [[قرآنی]] مرتبط==
== [[آیات]] [[قرآنی]] مرتبط ==
#جواز [[دوستی]] موقت با [[کفار]] به اقتضای تقیه: {{متن قرآن|لَا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيْءٍ إِلَّا أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقَاةً وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَإِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ}}<ref>«مؤمنان نباید کافران را به جای مؤمنان دوست گیرند و هر که چنین کند با خداوند هیچ رابطه‌ای ندارد مگر آنکه (بخواهید) به گونه‌ای از آنان تقیّه کنید و خداوند، شما را از خویش پروا می‌دهد و بازگشت (هر چیز) به سوی خداوند است» سوره آل عمران، آیه ۲۸.</ref>.
# جواز [[دوستی]] موقت با [[کفار]] به اقتضای تقیه: {{متن قرآن|لَا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيْءٍ إِلَّا أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقَاةً وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَإِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ}}<ref>«مؤمنان نباید کافران را به جای مؤمنان دوست گیرند و هر که چنین کند با خداوند هیچ رابطه‌ای ندارد مگر آنکه (بخواهید) به گونه‌ای از آنان تقیّه کنید و خداوند، شما را از خویش پروا می‌دهد و بازگشت (هر چیز) به سوی خداوند است» سوره آل عمران، آیه ۲۸.</ref>.
#جواز اظهار کفر ظاهری [[مؤمنان]] به اقتضای تفیه: {{متن قرآن|مَنْ كَفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إِيمَانِهِ إِلَّا مَنْ أُكْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِيمَانِ...}}<ref>«بر آن کسان که پس از ایمان به خداوند کفر ورزند -نه آن کسان که وادار (به اظهار کفر) شده‌اند و دلشان به ایمان گرم است بلکه آن کسان که دل به کفر دهند- خشمی از خداوند خواهد بود و عذابی سترگ خواهند داشت» سوره نحل، آیه ۱۰۶.</ref>.
# جواز اظهار کفر ظاهری [[مؤمنان]] به اقتضای تفیه: {{متن قرآن|مَنْ كَفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إِيمَانِهِ إِلَّا مَنْ أُكْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِيمَانِ...}}<ref>«بر آن کسان که پس از ایمان به خداوند کفر ورزند -نه آن کسان که وادار (به اظهار کفر) شده‌اند و دلشان به ایمان گرم است بلکه آن کسان که دل به کفر دهند- خشمی از خداوند خواهد بود و عذابی سترگ خواهند داشت» سوره نحل، آیه ۱۰۶.</ref>.
#جواز [[کتمان]] [[ایمان]] در شرایط [[غلبه]] [[کفر]]: {{متن قرآن|وَقَالَ رَجُلٌ مُؤْمِنٌ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَكْتُمُ إِيمَانَهُ أَتَقْتُلُونَ رَجُلًا أَنْ يَقُولَ رَبِّيَ اللَّهُ...}}<ref>«و مردی مؤمن از فرعونیان که ایمانش را پنهان می‌داشت گفت: آیا مردی را می‌کشید که می‌گوید: پروردگار من، خداوند است» سوره غافر، آیه ۲۸.</ref>.
# جواز [[کتمان]] [[ایمان]] در شرایط [[غلبه]] [[کفر]]: {{متن قرآن|وَقَالَ رَجُلٌ مُؤْمِنٌ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَكْتُمُ إِيمَانَهُ أَتَقْتُلُونَ رَجُلًا أَنْ يَقُولَ رَبِّيَ اللَّهُ...}}<ref>«و مردی مؤمن از فرعونیان که ایمانش را پنهان می‌داشت گفت: آیا مردی را می‌کشید که می‌گوید: پروردگار من، خداوند است» سوره غافر، آیه ۲۸.</ref>.


در برخی [[آیات]] نیز<ref>{{متن قرآن|فَقَالَ إِنِّي سَقِيمٌ}} «و گفت: من بیمارم» سوره صافات، آیه ۸۹؛ {{متن قرآن|قَالَ بَلْ فَعَلَهُ كَبِيرُهُمْ هَذَا فَاسْأَلُوهُمْ إِنْ كَانُوا يَنْطِقُونَ}} «گفت: بلکه همین بزرگشان این کار را کرده است؛ اگر سخن می‌گویند از خود آنان بپرسید!» سوره انبیاء، آیه ۶۳.</ref> از موضعی تأییدی به نمونه‌ای از توریه یا [[دروغ مصلحتی]] و در آیاتی<ref>{{متن قرآن|فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ رَأَى كَوْكَبًا قَالَ هَذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لا أُحِبُّ الآفِلِينَ * فَلَمَّا رَأَى الْقَمَرَ بَازِغًا قَالَ هَذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَئِن لَّمْ يَهْدِنِي رَبِّي لأكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ * فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بَازِغَةً قَالَ هَذَا رَبِّي هَذَا أَكْبَرُ فَلَمَّا أَفَلَتْ قَالَ يَا قَوْمِ إِنِّي بَرِيءٌ مِّمَّا تُشْرِكُونَ}} «و چون شب بر او چادر افکند ستاره‌ای دید گفت: این پروردگار من است اما هنگامی که ناپدید شد گفت: ناپدیدشوندگان را دوست نمی‌دارم * آنگاه چون ماه را تابان دید گفت: این پروردگار من است و چون فرو شد گفت: اگر پروردگارم مرا رهنمایی نکند بی‌گمان از گروه گمراهان خواهم بود * هنگامی که خورشید را درخشان دید گفت: این پروردگار من است، این بزرگ‌تر است و چون غروب کرد گفت: ای قوم من! من از آنچه شریک (خداوند) قرار می‌دهید بیزارم» سوره انعام، آیه ۷۶-۷۸.</ref> به مصداقی از [[تقیه مداراتی]] [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} با [[مشرکان]] زمانش اشاره شده است<ref>[[سید حسین شرف‌الدین|شرف‌الدین، سید حسین]]، [[ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم (کتاب)|ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم]]، ص ۳۶۱.</ref>
در برخی [[آیات]] نیز<ref>{{متن قرآن|فَقَالَ إِنِّي سَقِيمٌ}} «و گفت: من بیمارم» سوره صافات، آیه ۸۹؛ {{متن قرآن|قَالَ بَلْ فَعَلَهُ كَبِيرُهُمْ هَذَا فَاسْأَلُوهُمْ إِنْ كَانُوا يَنْطِقُونَ}} «گفت: بلکه همین بزرگشان این کار را کرده است؛ اگر سخن می‌گویند از خود آنان بپرسید!» سوره انبیاء، آیه ۶۳.</ref> از موضعی تأییدی به نمونه‌ای از توریه یا [[دروغ مصلحتی]] و در آیاتی<ref>{{متن قرآن|فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ رَأَى كَوْكَبًا قَالَ هَذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لا أُحِبُّ الآفِلِينَ * فَلَمَّا رَأَى الْقَمَرَ بَازِغًا قَالَ هَذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَئِن لَّمْ يَهْدِنِي رَبِّي لأكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ * فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بَازِغَةً قَالَ هَذَا رَبِّي هَذَا أَكْبَرُ فَلَمَّا أَفَلَتْ قَالَ يَا قَوْمِ إِنِّي بَرِيءٌ مِّمَّا تُشْرِكُونَ}} «و چون شب بر او چادر افکند ستاره‌ای دید گفت: این پروردگار من است اما هنگامی که ناپدید شد گفت: ناپدیدشوندگان را دوست نمی‌دارم * آنگاه چون ماه را تابان دید گفت: این پروردگار من است و چون فرو شد گفت: اگر پروردگارم مرا رهنمایی نکند بی‌گمان از گروه گمراهان خواهم بود * هنگامی که خورشید را درخشان دید گفت: این پروردگار من است، این بزرگ‌تر است و چون غروب کرد گفت: ای قوم من! من از آنچه شریک (خداوند) قرار می‌دهید بیزارم» سوره انعام، آیه ۷۶-۷۸.</ref> به مصداقی از [[تقیه مداراتی]] [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} با [[مشرکان]] زمانش اشاره شده است<ref>[[سید حسین شرف‌الدین|شرف‌الدین، سید حسین]]، [[ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم (کتاب)|ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم]]، ص ۳۶۱.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش