جعده سلمی: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
}} | }} | ||
== آشنایی اجمالی == | == آشنایی اجمالی == | ||
[[ابن شبه]]<ref>ابن شبه نمیری، عمر، تاریخ المدینة المنوره، ج۲، ص۷۶۱.</ref> نام پدرش را «عبدالله» گفته است. به گفته [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۶۳۶.</ref>، وی [[زمان جاهلیت]] را [[درک]] کرده و [[صحابی]] نیست از این رو ابن حجر در بخش سوم کتابشن ([[مخضرمین]]) از او یاد کرده است. [[ابوالقاسم حسن بن بشر آمدی]] حکایتی از او در [[مدینه]] در [[زمان عمر]] نقل کرده است. براساس این خبر، او در مدینه با [[زنان]] به [[گفتگو]] و [[شوخی]] میپرداخت. گاهی یکی از زنان را میبست و به او میگفت راه برود و او چون به [[زمین]] میافتاد، دیگران میخندیدند. چون این [[رفتار]] او به [[بقیله اشجعی]] که در [[سپاه]] [[عمر]] به سر میبرد یا برخی از [[سپاهیان]] عمر رسید، با سرودن شعری این جریان را به اطلاع عمر رساندند و او دستور داد جعده را [[تبعید]] کنند. یا بنا بر [[نقلی]]، عمر او را [[تنبیه]] و سپس به [[عمان]] تبعید کرد<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۶۳۶؛ و با اندکی تفاوت ر.ک: ابن حجر، فتح، ج۱۲، ص۱۴۲؛ ابن منظور، الازار، ج۴، ص۱۷.</ref>. یا او را تازیانه زد و از اینکه نزد زنان خواننده برود [[نهی]] کرد<ref>ر.ک: ابن شبه نمیری، عمر، تاریخ المدینة المنوره، ج۲، ص۷۶۱.</ref>.<ref>[[قاسم خانجانی|خانجانی، قاسم]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۲ (کتاب)|مقاله «جعده سلمی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۲، ص ۳۹۴.</ref> | [[ابن شبه]]<ref>ابن شبه نمیری، عمر، تاریخ المدینة المنوره، ج۲، ص۷۶۱.</ref> نام پدرش را «عبدالله» گفته است. به گفته [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۶۳۶.</ref>، وی [[زمان جاهلیت]] را [[درک]] کرده و [[صحابی]] نیست از این رو ابن حجر در بخش سوم کتابشن ([[مخضرمین]]) از او یاد کرده است. [[ابوالقاسم حسن بن بشر آمدی]] حکایتی از او در [[مدینه]] در [[زمان عمر]] نقل کرده است. براساس این خبر، او در مدینه با [[زنان]] به [[گفتگو]] و [[شوخی]] میپرداخت. گاهی یکی از زنان را میبست و به او میگفت راه برود و او چون به [[زمین]] میافتاد، دیگران میخندیدند. چون این [[رفتار]] او به [[بقیله اشجعی]] که در [[سپاه]] [[عمر]] به سر میبرد یا برخی از [[سپاهیان]] عمر رسید، با سرودن شعری این جریان را به اطلاع عمر رساندند و او دستور داد جعده را [[تبعید]] کنند. یا بنا بر [[نقلی]]، عمر او را [[تنبیه]] و سپس به [[عمان]] تبعید کرد<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۶۳۶؛ و با اندکی تفاوت ر. ک: ابن حجر، فتح، ج۱۲، ص۱۴۲؛ ابن منظور، الازار، ج۴، ص۱۷.</ref>. یا او را تازیانه زد و از اینکه نزد زنان خواننده برود [[نهی]] کرد<ref>ر. ک: ابن شبه نمیری، عمر، تاریخ المدینة المنوره، ج۲، ص۷۶۱.</ref>.<ref>[[قاسم خانجانی|خانجانی، قاسم]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۲ (کتاب)|مقاله «جعده سلمی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۲، ص ۳۹۴.</ref> | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |