جندب بن سلمی مدلجی: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
| پرسش مرتبط = | | پرسش مرتبط = | ||
}} | }} | ||
==آشنایی اجمالی== | == آشنایی اجمالی == | ||
وی از تیره [[بنوشنوق]]<ref>ابن حجر، الاصابه ج۱، ص۶۳۹؛ که در الاصابه به خطا بئی سوق ثبت شده است و در اصل از مزة بن عبد مناة بن کنانه بود ابن حزم، جمهرة أنساب العرب، ص۱۸۷.</ref>. اینکه او را «مُدلِجی» خواندهاند شاید به سبب [[شهرت]] [[بنو مدلج]] باشد؛ زیرا بنوشنوق و بنو مدلج برادرند و هر یک تیرهای مستقل از [[مرة بن عبد مناة]] هستند<ref>ر.ک: ابن حزم، جمهرة أنساب العرب، ص۱۸۷.</ref>. [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، الاصابه ج۱، ص۶۳۹.</ref>، در بخش سوم کتابش ([[مخضرمین]]) از جندب یاد کرده، میگوید: جندب در [[سال یازدهم]] در شمار [[مرتدان]] درآمد و [[فرمانده]] تعدادی از بنوشنوق و [[خزاعه]] و برخی از [[کنانه]] بود که در [[تهامه]](قلمرو [[عتاب بن اسید]]) گرد آمده بودند. از این رو [[عتاب بن اسید]]، برادرش [[خالد بن اسید]] را به تهامه فرستاد تا جمع آنان را پراکنده کند. خالد در ابارق با آنان درگیر شد و جمع آنان را پراکنده کرد و جندب [[جان]] سالم به در برد. جندب سپس با خواندن شعری [[پشیمانی]] خود را اعلام کرد و به [[یگانگی خداوند]] [[شهادت]] داد<ref>طبری، تاریخ طبری، ج۳، ص۳۱۹؛ نیز، ر.ک: ابن حجر، الاصابه ج۱، ص۶۳۹.</ref>.<ref>[[قاسم خانجانی|خانجانی، قاسم]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۲ (کتاب)|مقاله «جندب بن سلام هذلی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۲، ص ۴۲۳.</ref> | وی از تیره [[بنوشنوق]]<ref>ابن حجر، الاصابه ج۱، ص۶۳۹؛ که در الاصابه به خطا بئی سوق ثبت شده است و در اصل از مزة بن عبد مناة بن کنانه بود ابن حزم، جمهرة أنساب العرب، ص۱۸۷.</ref>. اینکه او را «مُدلِجی» خواندهاند شاید به سبب [[شهرت]] [[بنو مدلج]] باشد؛ زیرا بنوشنوق و بنو مدلج برادرند و هر یک تیرهای مستقل از [[مرة بن عبد مناة]] هستند<ref>ر. ک: ابن حزم، جمهرة أنساب العرب، ص۱۸۷.</ref>. [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، الاصابه ج۱، ص۶۳۹.</ref>، در بخش سوم کتابش ([[مخضرمین]]) از جندب یاد کرده، میگوید: جندب در [[سال یازدهم]] در شمار [[مرتدان]] درآمد و [[فرمانده]] تعدادی از بنوشنوق و [[خزاعه]] و برخی از [[کنانه]] بود که در [[تهامه]](قلمرو [[عتاب بن اسید]]) گرد آمده بودند. از این رو [[عتاب بن اسید]]، برادرش [[خالد بن اسید]] را به تهامه فرستاد تا جمع آنان را پراکنده کند. خالد در ابارق با آنان درگیر شد و جمع آنان را پراکنده کرد و جندب [[جان]] سالم به در برد. جندب سپس با خواندن شعری [[پشیمانی]] خود را اعلام کرد و به [[یگانگی خداوند]] [[شهادت]] داد<ref>طبری، تاریخ طبری، ج۳، ص۳۱۹؛ نیز، ر. ک: ابن حجر، الاصابه ج۱، ص۶۳۹.</ref>.<ref>[[قاسم خانجانی|خانجانی، قاسم]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۲ (کتاب)|مقاله «جندب بن سلام هذلی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۲، ص ۴۲۳.</ref> | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |