پرش به محتوا

حسبنا کتاب الله: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
خط ۶: خط ۶:
}}
}}


'''حسبنا کتاب الله''' یعنی [[کتاب خدا]]، [[قرآن]] برای ما بس است. این جمله را [[عمر بن خطاب]] وقتی گفت که [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} در روزهای آخر [[عمر]] و ایّام [[بیماری]] درخواست کرد کاغذ و قلمی بیاورند تا چیزی بنویسد که [[امّت]] پس از وی [[گمراه]] نشوند<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۲۶.</ref>.
'''حسبنا کتاب الله''' یعنی [[کتاب خدا]]، [[قرآن]] برای ما بس است. این جمله را [[عمر بن خطاب]] وقتی گفت که [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] {{صل}} در روزهای آخر [[عمر]] و ایّام [[بیماری]] درخواست کرد کاغذ و قلمی بیاورند تا چیزی بنویسد که [[امّت]] پس از وی [[گمراه]] نشوند<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۲۶.</ref>.


==مقدمه==
== مقدمه ==
* [[پیامبر]] می‌خواست مسأله [[جانشینی]] [[امام علی|امیر المؤمنین]]{{ع}} را با صراحت و به صورت [[سند]] مکتوب بنویسد تا راه بر هرفتنه‌ای بسته شود. امّا [[عمر]] با کمال [[جسارت]]، گفت که درد بر [[پیامبر]] [[غلبه]] کرده و [[هذیان]] می‌گوید، [[قرآن]] پیش شماست و [[کتاب خدا]] برای ما کافی است {{عربی|إنّ النّبیّ قد غلب علیه الوجع (إنّ رسول اللّه یهجر) و عندکم القرآن، حسبنا کتاب اللّه}}<ref>المراجعات نامه ۸۶ به نقل از منابع متعدد اهل سنت با اختلاف در تعبیر، «تدوین السنة الشریفه» ص ۸۱، دلائل الصدق ج ۳ ص ۱۱۹</ref> وی می‌دانست که قصد [[پیامبر|رسول خدا]] چه بود، از این‌رو ممانعت کرد<ref>شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج ۳ص۱۱۴</ref> و [[پیامبر]] هم از جرّوبحث در حضور خود ناراحت شد و از حاضران خواست که بیرون بروند. با آنکه [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} طبق [[حدیث ثقلین]] بارها فرموده بود که کتاب و [[سنت]] (یا کتاب و [[عترت]]) از هم جدا نمی‌شوند، عده‌ای با تمسّک به [[قرآن]]، [[عترت]] را کنار زدند و منطقشان همان "حسبنا [[کتاب]] [[اللّه]]" بود و این شیوه، برای [[خانه‌نشین]] ساختن [[اهل بیت]] و منع [[روایت]] [[فضایل]] [[امام علی|امیر المؤمنین]] و [[خاندان]] [[پاک]] [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]] بود. [[ابن عباس]] می‌گفت: همۀ [[مصیبت]]، آن روز بود که نگذاشتند [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]] آنچه را می‌خواست بنویسد.<ref>الملل و النحل، شهرستانی ج۱ ص۲۲، معالم المدرستین ج۱ ص۱۱۲ و منابع تاریخی دیگر</ref> جلوگیری از [[نگارش]] و [[نقل احادیث]] [[پیامبر]]، در زمان [[ابوبکر]] و [[عمر]] بشدّت [[اعمال]] می‌شد و [[مردم]] را با استناد به برخی [[روایات]] جعلی از قول [[پیامبر]] که فرموده: سخنان مرا ننویسید و [[روایت]] نکنید و آن را با [[قرآن]] مخلوط نسازید و... مدّتها از [[نقل]] و [[روایت]] و تدوین [[احادیث]] [[پیامبر]] جلوگیری می‌کردند<ref>اضواء علی السنة المحمدیه، محمود ابوریه ص۴۶، تدوین السنة الشریفه محمد رضا الجلالی ص ۲۶۳</ref> حتی اگر باخبر می‌شدند کسانی روایاتی را گردآوری کرده‌اند، [[دستور]] می‌دادند تا آنها را محو کنند، گاهی [[تهدید]] می‌کردند، یا به [[حبس]] می‌افکندند.<ref>تدوین السنة الشریفه محمد رضا الجلالی ص ۴۳۶</ref> [[تفکّر]] "حسبنا [[کتاب]] [[اللّه]]"، در [[تقابل]] با [[امامت]] و [[پیشوایی]] [[ائمه]] [[معصوم]]{{عم}} است و معتقدان به این مسلک، [[مخالفان]] [[ولایت]] [[اهل بیت]] پیامبرند. این [[تفکر]] در تضادّ با [[قرآن]] و فرمودۀ [[پیامبر]] است که [[ثقلین]] را میان [[امّت]] خود به یادگار گذاشت. به تعبیر [[شهید]] پاک‌نژاد: حسبنا [[کتاب]] [[اللّه]]، در برابر [[آیۀ شریفه]] که [[اطاعت]] از [[پیامبر]] را [[واجب]] دانسته، ردّ مطلب است. حسبنا [[کتاب]] [[اللّه]] در برابر [[حدیث ثقلین]] {{عربی|إنّی تارک فیکم الثّقلین کتاب اللّه و عترتی}} که مورد [[تأیید]] [[اکثریت]] [[فرزندان]] دانشمند [[سقیفه]] است، ردّ فرمودۀ [[نبی گرامی]] است. حسبنا [[کتاب]] [[اللّه]] هیچ با نام [[اهل سنت]] و [[سنی]] و [[تسنن]] [[سازگاری]] ندارد (و [[سنّی]] یعنی پذیرای [[سنّت]]، [[سنت]] چیزی اضافه بر کتاب) حسبنا [[کتاب]] [[اللّه]] با (فاسئلوا [[أهل]] الذّکر إن کنتم لا تعلمون) [[جور]] در نمی‌آید...<ref>مظلومی گمشده در سقیفه ص ۸۴</ref> [[فرهنگ]] حسبنا [[کتاب]] [[اللّه]]، [[فرهنگ]] حذف [[اهل بیت]] و سیرۀ قولی و عملی [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]]{{صل}} و کنار گذاشتن یکی از [[ثقلین]] است. چه کتاب و [[عترت]] را ملاک قرار دهیم (که [[شیعه]] می‌گوید) و چه کتاب و [[سنت]] را (که [[اهل سنّت]] بر آن پای می‌فشارند)، یک نکته روشن است و آن اینکه تکیه بر [[قرآن]] و فاصله گرفتن از [[سنّت]] و [[عترت]]، به [[بیراهه]] می‌رود، چون [[اهل بیت]]، مفسّران قرآنند و [[سنت]]، مبین [[کتاب خداوند]] است<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۲۶.</ref>.
* [[پیامبر]] می‌خواست مسأله [[جانشینی]] [[امام علی|امیر المؤمنین]] {{ع}} را با صراحت و به صورت [[سند]] مکتوب بنویسد تا راه بر هرفتنه‌ای بسته شود. امّا [[عمر]] با کمال [[جسارت]]، گفت که درد بر [[پیامبر]] [[غلبه]] کرده و [[هذیان]] می‌گوید، [[قرآن]] پیش شماست و [[کتاب خدا]] برای ما کافی است {{عربی|إنّ النّبیّ قد غلب علیه الوجع (إنّ رسول اللّه یهجر) و عندکم القرآن، حسبنا کتاب اللّه}}<ref>المراجعات نامه ۸۶ به نقل از منابع متعدد اهل سنت با اختلاف در تعبیر، «تدوین السنة الشریفه» ص ۸۱، دلائل الصدق ج ۳ ص ۱۱۹</ref> وی می‌دانست که قصد [[پیامبر|رسول خدا]] چه بود، از این‌رو ممانعت کرد<ref>شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج ۳ص۱۱۴</ref> و [[پیامبر]] هم از جرّوبحث در حضور خود ناراحت شد و از حاضران خواست که بیرون بروند. با آنکه [[پیامبر|رسول خدا]] {{صل}} طبق [[حدیث ثقلین]] بارها فرموده بود که کتاب و [[سنت]] (یا کتاب و [[عترت]]) از هم جدا نمی‌شوند، عده‌ای با تمسّک به [[قرآن]]، [[عترت]] را کنار زدند و منطقشان همان "حسبنا [[کتاب]] [[اللّه]]" بود و این شیوه، برای [[خانه‌نشین]] ساختن [[اهل بیت]] و منع [[روایت]] [[فضایل]] [[امام علی|امیر المؤمنین]] و [[خاندان]] [[پاک]] [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]] بود. [[ابن عباس]] می‌گفت: همۀ [[مصیبت]]، آن روز بود که نگذاشتند [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]] آنچه را می‌خواست بنویسد.<ref>الملل و النحل، شهرستانی ج۱ ص۲۲، معالم المدرستین ج۱ ص۱۱۲ و منابع تاریخی دیگر</ref> جلوگیری از [[نگارش]] و [[نقل احادیث]] [[پیامبر]]، در زمان [[ابوبکر]] و [[عمر]] بشدّت [[اعمال]] می‌شد و [[مردم]] را با استناد به برخی [[روایات]] جعلی از قول [[پیامبر]] که فرموده: سخنان مرا ننویسید و [[روایت]] نکنید و آن را با [[قرآن]] مخلوط نسازید و... مدّتها از [[نقل]] و [[روایت]] و تدوین [[احادیث]] [[پیامبر]] جلوگیری می‌کردند<ref>اضواء علی السنة المحمدیه، محمود ابوریه ص۴۶، تدوین السنة الشریفه محمد رضا الجلالی ص ۲۶۳</ref> حتی اگر باخبر می‌شدند کسانی روایاتی را گردآوری کرده‌اند، [[دستور]] می‌دادند تا آنها را محو کنند، گاهی [[تهدید]] می‌کردند، یا به [[حبس]] می‌افکندند.<ref>تدوین السنة الشریفه محمد رضا الجلالی ص ۴۳۶</ref> [[تفکّر]] "حسبنا [[کتاب]] [[اللّه]]"، در [[تقابل]] با [[امامت]] و [[پیشوایی]] [[ائمه]] [[معصوم]] {{عم}} است و معتقدان به این مسلک، [[مخالفان]] [[ولایت]] [[اهل بیت]] پیامبرند. این [[تفکر]] در تضادّ با [[قرآن]] و فرمودۀ [[پیامبر]] است که [[ثقلین]] را میان [[امّت]] خود به یادگار گذاشت. به تعبیر [[شهید]] پاک‌نژاد: حسبنا [[کتاب]] [[اللّه]]، در برابر [[آیۀ شریفه]] که [[اطاعت]] از [[پیامبر]] را [[واجب]] دانسته، ردّ مطلب است. حسبنا [[کتاب]] [[اللّه]] در برابر [[حدیث ثقلین]] {{عربی|إنّی تارک فیکم الثّقلین کتاب اللّه و عترتی}} که مورد [[تأیید]] [[اکثریت]] [[فرزندان]] دانشمند [[سقیفه]] است، ردّ فرمودۀ [[نبی گرامی]] است. حسبنا [[کتاب]] [[اللّه]] هیچ با نام [[اهل سنت]] و [[سنی]] و [[تسنن]] [[سازگاری]] ندارد (و [[سنّی]] یعنی پذیرای [[سنّت]]، [[سنت]] چیزی اضافه بر کتاب) حسبنا [[کتاب]] [[اللّه]] با (فاسئلوا [[أهل]] الذّکر إن کنتم لا تعلمون) [[جور]] در نمی‌آید...<ref>مظلومی گمشده در سقیفه ص ۸۴</ref> [[فرهنگ]] حسبنا [[کتاب]] [[اللّه]]، [[فرهنگ]] حذف [[اهل بیت]] و سیرۀ قولی و عملی [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]] {{صل}} و کنار گذاشتن یکی از [[ثقلین]] است. چه کتاب و [[عترت]] را ملاک قرار دهیم (که [[شیعه]] می‌گوید) و چه کتاب و [[سنت]] را (که [[اهل سنّت]] بر آن پای می‌فشارند)، یک نکته روشن است و آن اینکه تکیه بر [[قرآن]] و فاصله گرفتن از [[سنّت]] و [[عترت]]، به [[بیراهه]] می‌رود، چون [[اهل بیت]]، مفسّران قرآنند و [[سنت]]، مبین [[کتاب خداوند]] است<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۲۶.</ref>.


== منابع ==
== منابع ==
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش