حفظ نظام در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
}} | }} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
به طور کلی باید هر [[حکمرانی]] که متصدی [[حکومت]] یک [[سرزمین]] است، | به طور کلی باید هر [[حکمرانی]] که متصدی [[حکومت]] یک [[سرزمین]] است، [[نظام اجتماعی]] آن [[جامعه]] را [[حفظ]] و [[مدیریت]] کند. خود او [[مسئول]] مستقیم تمام امور نیست، بلکه باید با [[تعیین]] جانشینانی در بخشهای گوناگون به [[مدیریت جامعه]] بپردازد. در [[حقیقت]] [[حکمران]] [[جامعه اسلامی]] باید با [[تدبیر امور]]، زمینهای مناسب برای افزایش [[نیکیها]] و کاهش [[ناهنجاریها]] در [[جامعه]] فراهم آورد. | ||
در همین راستا [[شیخ مفید]]، | در همین راستا [[شیخ مفید]]، [[معصوم]] بودن [[والیان]] و [[کارگزاران]] [[امامان]] را [[واجب]] نمیداند. به [[باور]] وی تنها [[امامان]] باید از دیگر [[مردم]] [[برتر]]، و از مسئولیتهای خود [[آگاه]] باشند.<ref>محمد بن محمد بن نعمان (شیخ مفید)، اوائل المقالات، ص۶۵.</ref> این نظریه نشان از این دارد که [[امام]] برای [[تدبیر امور]] [[جامعه]] باید والیانی [[شایسته]] برگزیند تا [[نظام اجتماعی]] [[مسلمانان]] مختل نشود. | ||
مرحوم [[سید]] نیز دراینباره [[معتقد]] است که [[امام]] [[ولایتی]] عام دارد، | مرحوم [[سید]] نیز دراینباره [[معتقد]] است که [[امام]] [[ولایتی]] عام دارد، اما لازم نیست در تمام امور [[مسئولیت]] را خود بر عهده بگیرد، بلکه باید برای امور گوناگون نائبانی داشته باشد. مثلاً [[امام]] باید کسی را عهدهدار امر [[جنگ]] و نگهداری از مرزها کند، برای جمعآوری [[خراج]] و [[مالیات]] و نیز [[داوری]] میان [[مردم]] نیز کسی را برگزیند، چنانکه باید برای امر [[دین]] نیز والیانی داشته باشد.<ref>سید مرتضی علم الهدی، الشافی فی الامامة، تحقیق سیدعبدالزهرا حسینی، ج۲، ص۲۸.</ref> | ||
نکته در خور توجه در اندیشههای [[سید]] آن است که به [[باور]] او در [[جامعه]]، | نکته در خور توجه در اندیشههای [[سید]] آن است که به [[باور]] او در [[جامعه]]، گروههای گوناگونی مانند کشاورزان، خطاطان و... وجود دارند که [[امام]] [[رئیس]] تکتک این گروهها نیست. ازاینرو برای تشخیص [[درستی]] مدعای دو نفر از این گروهها باید به کارشناس همان گروه مراجعه شود. با وجود این، او ریاستی عام و فراگیر بر همه آنها دارد.<ref>همان، ج۳، ص۱۶۵؛ همو، الذخیرة فی علم الکلام، تحقیق سید احمد حسینی، ص۴۳۳.</ref> این سخن [[سید]] را [[شیخ طوسی]] و [[سدید الدین حمصی]] نیز پذیرفتهاند.<ref>محمد بن حسن طوسی، تلخیص الشافی، تحقیق حسین بحرالعلوم، ج۱، ص۲۵۲. نیز ر. ک: همو، تمهید الاصول فی علم الکلام، تصحیح عبدالمحسن مشکوة الدینی، ص۳۶۶؛ سدید الدین محمود بن على حمصی رازی، المنقذ من التقلید، ج۲، ص۲۳۶-۲۳۷.</ref> به [[باور]] خواجه نیز، در یک [[جامعه]] صنایع فراوانی وجود دارد که هرکدام رئیسی دارند. صاحب صناعت [[تدبیر]] بر تمام صنایع [[نظارت]] دارد و [[رئیس]] همه آنهاست و نسبت او با دیگر [[علوم]] مانند نسبت [[علم الهی]] با سایر [[علوم]] است.<ref>نصیرالدین طوسی، اخلاق ناصری، تحقیق مجتبی مینوی و علی رضا حیدری، ص۲۵۶.</ref> | ||
[[ابوالصلاح حلبی]] دراینباره نکته خاصی ندارد؛ اما مرحوم کراجکی در بیانی کوتاه به این نکته اشاره کرده است که [[وجود امام]]{{ع}} از وقوع [[هرج و مرج]] و بروز [[فتنهها]] جلوگیری خواهد کرد.<ref>ابوالفتح محمد بن علی کراجکی، | [[ابوالصلاح حلبی]] دراینباره نکته خاصی ندارد؛ اما مرحوم کراجکی در بیانی کوتاه به این نکته اشاره کرده است که [[وجود امام]] {{ع}} از وقوع [[هرج و مرج]] و بروز [[فتنهها]] جلوگیری خواهد کرد.<ref>ابوالفتح محمد بن علی کراجکی، کنز الفوائد، ج۱، ص۳۴۶-۳۴۷.</ref> [[شیخ طوسی]] نیز همین رویه را در پیش گرفته است.<ref>محمد بن حسن طوسی، الغیبة، تحقیق عبادالله تهرانی و علی احمد ناصح، ص۵؛ همو، تلخیص الشافی، تحقیق حسین بحرالعلوم، ج۱، ص۷۰-۷۲؛ همو، تمهید الاصول فی علم الکلام، تصحیح عبدالمحسن مشکوة الدینی، ص۳۴۸.</ref> | ||
در [[قرن ششم]] [[هجری قمری]] [[عبدالجلیل قزوینی]] در بیانی کوتاه، | در [[قرن ششم]] [[هجری قمری]] [[عبدالجلیل قزوینی]] در بیانی کوتاه، [[مراقبت]] از مرزهای [[کشور]] را از [[وظایف امام]] میداند.<ref>عبدالجلیل قزوینی، نقض، تعلیق و تصحیح سید جلال الدین حسینی ارموی، ص۵۰۳.</ref> در همین قرن، [[سدیدالدین حمصی]] به بسط این [[شأن]] [[همت]] گمارده است. حمصی با اشاره به [[ریاست]] عام [[امام]] در [[جامعه]]، <ref>سدیدالدین محمود بن على حمصی رازی، المنقذ من التقلید، ج۲، ص۲۳۵.</ref> اموری همچون نظمبخشی به [[جامعه]] و ستاندن داد [[مظلومان]] از [[ظالمان]]، برطرف ساختن [[هرج و مرج]] و... را از اموری میداند که [[وظیفه امام]] است، اما تمام این امور به [[ریاست]] او در عرصه [[دین]] بازمیگردد؛ چراکه [[دلیل]] [[وجوب]] [[معرفت خداوند]] آن است که [[معرفت خدا]] سبب [[علم]] به [[پاداش]] و [[جزا]] میشود. با وجود این [[علم]]، [[قبایح]] برطرف میشود یا کاهش مییابد، انجام [[واجبات]] و امور [[نیک]] نیز بیشتر میشود. بنابراین امور یادشده، اموری دنیویاند که با [[شناخت خدا]] میتوان بدانها دست یافت.<ref>همان، ص۲۳۷-۲۳۸.</ref> | ||
[[خواجه نصیرالدین طوسی]] نیز همچون سایر [[متکلمان]] بر این [[باور]] است که با [[وجود امام]]، | [[خواجه نصیرالدین طوسی]] نیز همچون سایر [[متکلمان]] بر این [[باور]] است که با [[وجود امام]]، [[مردم]] به انجام [[واجبات]] و [[دوری از گناهان]] نزدیک میشوند.<ref>نصیرالدین طوسی، تلخیص المحصل، ص۴۰۷؛ همو، تجرید الاعتقاد، تحقیق محمدجواد حسینی جلالی، ص۲۲۱.</ref> به دیگر سخن، با وجود یک [[رئیس]] و [[رهبر]] قدرتمند در [[جامعه]]، طبیعی است که [[مردم]] از انجام کارهای [[زشت]] بترسند.<ref>همو، تلخیص المحصل، ص۴۱۸ و ۴۲۶؛ همو، قواعد العقاید، ص۸۳؛ همو، فصول، ترجمه محمد بن علی گرگانی استر آبادی، به کوشش محمدتقی دانشپژوه، ص۳۷.</ref> | ||
سخن [[محقق طوسی]] را [[ابن میثم بحرانی]] نیز پذیرفته است؛<ref>میثم بن علی بن میثم بحرانی، | سخن [[محقق طوسی]] را [[ابن میثم بحرانی]] نیز پذیرفته است؛<ref>میثم بن علی بن میثم بحرانی، النجاة فی القیامة، ص۴۸؛ همو، قواعد المرام، تحقیق سید احمد حسینی، ص۱۷۶-۱۷۷.</ref> افزون بر آن، ابن [[میثم]] به طور خاص بر [[شأن]] نظمبخشی [[امام]] به [[جامعه]] نیز تأکید کرده است.<ref>همو، النجاة فی القیامة، ص۴۷؛ همو، شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۳۱۳.</ref> [[علامه حلّی]] نیز با استفاده از [[قاعده لطف]]، این سخن را بارها تکرار کرده، <ref>حسن بن یوسف حلی، مناهج الیقین، ص۴۳۹؛ همو، معارج الفهم، ص۴۷۴؛ همو، الباب الحادی عشر، ص۱۱؛ همو، الرسالة السعدیة، ص۸۲؛ همو، نهج الحق و کشف الصدق، ص۱۶۴.</ref> و از [[نصب]] [[والیان]] به عنوان یکی از [[وظایف امام]] [[سخن]] به میان آورده است.<ref>همو، الالفین، ج۲، ص۷۱-۷۲.</ref> | ||
[[علامه]] بیان میکند که [[انسان]] موجودی [[اجتماعی]] است و نمیتواند به [[تنهایی]] [[زندگی]] کند و نیازهایش را برطرف سازد. به دیگر سخن، | [[علامه]] بیان میکند که [[انسان]] موجودی [[اجتماعی]] است و نمیتواند به [[تنهایی]] [[زندگی]] کند و نیازهایش را برطرف سازد. به دیگر سخن، تمام [[انسانها]] [[نیازمند]] یکدیگرند و از این راه، [[نظام]] بشری باقی میماند. | ||
از سوی دیگر، | از سوی دیگر، [[شهوت]] در [[زندگی اجتماعی]] [[انسانها]] درگیریهایی ایجاد میکند که اگر [[امام]] معصومی نباشد که آنها را از [[ظلم و ستم]] باز دارد، [[هرج و مرج]] به وجود میآید.<ref>همان، ص ۱۱۰-۱۱۱؛ همو، منهاج الکرامة، ص۱۱۳-۱۱۴. علامه حلّی این تقریر را با بیانهایی متفاوت در آثار متعدد خود آورده است (ر. ک: همو، انوار الملکوت، تحقیق محمد نجمی زنجانی، ص۲۰۴؛ همو، معارج الفهم، ص۴۷۹؛ همو، کشف المراد، تحقیق حسن حسنزاده آملی، ص۳۶۴؛ همو، مناهج الیقین، ص۴۴۸-۴۴۹).</ref> ازاینرو [[امام]] [[وظیفه]] دارد [[با تدبیر]] خود، سبب [[حفظ نظام اجتماعی]] شود<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت (کتاب)|بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت]] ص: ۳۸۴.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == |