خطبه ۱۸۴ نهج البلاغه: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵، مرحله دوم) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{نهج البلاغه/بالا}}==مقدمه== | {{نهج البلاغه/بالا}} == مقدمه == | ||
* [[خطبه]] ۱۸۴ [[نهج البلاغه]]، معروف به [[خطبه متقین]] از معروفترین [[خطبههای نهج البلاغه]] (هم از نظر محتوا و هم از نظر [[بلاغت]] [[کلام]]) است. اما در پاسخ به سؤال یکی از [[یاران]] خویش، بهنام همّام، که مردی پارسا و زندهل بود، به بیان صفات [[پارسایان]] میپردازد. [[روح]] آماده سائل، آنگاه که از [[جایگاه]] والای [[پارسایان]] [[آگاه]] میشود، از [[جان]] برمیجهد و به [[دیدار]] معبود میشتابد. [[امام]] در [[کلام]] خویش به بیان پنجاه صفت [[متقین]] اشارت دارد. | * [[خطبه]] ۱۸۴ [[نهج البلاغه]]، معروف به [[خطبه متقین]] از معروفترین [[خطبههای نهج البلاغه]] (هم از نظر محتوا و هم از نظر [[بلاغت]] [[کلام]]) است. اما در پاسخ به سؤال یکی از [[یاران]] خویش، بهنام همّام، که مردی پارسا و زندهل بود، به بیان صفات [[پارسایان]] میپردازد. [[روح]] آماده سائل، آنگاه که از [[جایگاه]] والای [[پارسایان]] [[آگاه]] میشود، از [[جان]] برمیجهد و به [[دیدار]] معبود میشتابد. [[امام]] در [[کلام]] خویش به بیان پنجاه صفت [[متقین]] اشارت دارد. | ||
* [[امام]] در ابتدای [[کلام]] به سهمهای مختلف [[مردم]] از [[رزق و روزی]] [[الهی]] اشارت دارد. اما همه [[انسانها]] در سطوح مختلف میتوانند تقواپیشگی را [[انتخاب]] کنند و با پذیرش سختیهای آن، [[سعادت]] را بهدست آورند. آنان در [[دنیا]] نمونه [[فضیلت]] و برتریاند و در همه ارکان [[زندگی]] ([[لباس]]، پوشاک، [[خوراک]]، ارتباطات و...) [[اعتدال]] و [[میانهروی]] را برگزیدهاند. سخن آنان [[ثواب]] و مشی آنان [[تواضع]] و [[فروتنی]] است. [[عظمت]] [[خداوند]] در عمق جانشان [[رسوخ]] کرده است و خود را همواره در محضر او میبینند. پس تنها از [[خداوند]] [[خوف]] دارند و تنها امیدشان به اوست و جز او از هیچ بندهای [[بیم]] و امیدی به [[دل]] راه نمیدهند. آنان خود را از [[بندگی]] [[دنیا]] میرهانند و چند روزی در برابر [[حرام]] [[دنیا]] [[شکیبایی]] میگزینند و بدینسان [[سعادت]] جاودانی را میخرند. شباهنگام به [[نماز]] و [[تلاوت]]، [[تدبّر]] و [[تفکّر]] در [[آیات قرآن]] و نشانههای [[پروردگار]] و [[محاسبه]] [[نفس]] مشغولاند. [[دل]] به بشارتهای [[الهی]] خوش کردهاند. آنگاه که [[آیات]] [[عذاب الهی]] را [[تلاوت]] کنند، گویی [[عذاب]] مهیب [[جهنم]] را با چشم [[دل]] میبینند و از آن هراسان و نالان، رو به درگاه [[خدا]] میآورند و از [[خداوند]] [[آزادی]] از [[عذاب الهی]] را میخواهند. روز آنان سرشار از [[نیکوکاری]] و [[شکیبایی]] و دانشاندوزی است. آنان همواره در صدد انجام اعمال نیکاند، اما [[کارهای نیک]] خود را برزگ نمیبینند و [[مغرور]] نمیشوند. [[تاریخ]] ایراد [[خطبه]] احتمالاً در ابتدای دوران [[خلافت امام]] {{ع}}، یعنی حدود نیمه دوم سال ۳۶ قمری بوده است. | * [[امام]] در ابتدای [[کلام]] به سهمهای مختلف [[مردم]] از [[رزق و روزی]] [[الهی]] اشارت دارد. اما همه [[انسانها]] در سطوح مختلف میتوانند تقواپیشگی را [[انتخاب]] کنند و با پذیرش سختیهای آن، [[سعادت]] را بهدست آورند. آنان در [[دنیا]] نمونه [[فضیلت]] و برتریاند و در همه ارکان [[زندگی]] ([[لباس]]، پوشاک، [[خوراک]]، ارتباطات و...) [[اعتدال]] و [[میانهروی]] را برگزیدهاند. سخن آنان [[ثواب]] و مشی آنان [[تواضع]] و [[فروتنی]] است. [[عظمت]] [[خداوند]] در عمق جانشان [[رسوخ]] کرده است و خود را همواره در محضر او میبینند. پس تنها از [[خداوند]] [[خوف]] دارند و تنها امیدشان به اوست و جز او از هیچ بندهای [[بیم]] و امیدی به [[دل]] راه نمیدهند. آنان خود را از [[بندگی]] [[دنیا]] میرهانند و چند روزی در برابر [[حرام]] [[دنیا]] [[شکیبایی]] میگزینند و بدینسان [[سعادت]] جاودانی را میخرند. شباهنگام به [[نماز]] و [[تلاوت]]، [[تدبّر]] و [[تفکّر]] در [[آیات قرآن]] و نشانههای [[پروردگار]] و [[محاسبه]] [[نفس]] مشغولاند. [[دل]] به بشارتهای [[الهی]] خوش کردهاند. آنگاه که [[آیات]] [[عذاب الهی]] را [[تلاوت]] کنند، گویی [[عذاب]] مهیب [[جهنم]] را با چشم [[دل]] میبینند و از آن هراسان و نالان، رو به درگاه [[خدا]] میآورند و از [[خداوند]] [[آزادی]] از [[عذاب الهی]] را میخواهند. روز آنان سرشار از [[نیکوکاری]] و [[شکیبایی]] و دانشاندوزی است. آنان همواره در صدد انجام اعمال نیکاند، اما [[کارهای نیک]] خود را برزگ نمیبینند و [[مغرور]] نمیشوند. [[تاریخ]] ایراد [[خطبه]] احتمالاً در ابتدای دوران [[خلافت امام]] {{ع}}، یعنی حدود نیمه دوم سال ۳۶ قمری بوده است. | ||
==فرازی از [[خطبه]]== | == فرازی از [[خطبه]] == | ||
*و از نشانههای یکی از آنان این است که در کار [[دین]] نیرومندش بینی و پایدار، نرمخوی و هشیار و در [[ایمان]] [[استوار]]، در طلب [[دانش]] حریص و با داشتن [[علم]] بردبار. در توانگری میانهروش بینی و در [[عبادت]] فروتن، به درویشی نکوحالی کردن و در [[سختی]] [[شکیبا]] بودن و جستوجوی آنچه رواست و شادمان بودن به رفتن راه راست و دوری گزیدن از [[طمع]]، که خوارکننده انسانهاست. [[کارهای نیک]] میکند و در [[هراس]] است، روز را به شب میرساند و در بند [[سپاس]]. بامداد میکند ذکرگویان، شب را به سر میبرد ترسان و روز میکند شادمان. ترسان از غفلتی که ورزیده و شادمان از [[بخشش]] و آمرزشی که بدو رسیده. اگر [[نفس]] او در آنچه بر آن دشوار است [[فرمان]] [[نبرد]]، او نیز در آنچه [[نفس]] او [[دوست]] دارد، اطاعتش نکند. روشنی دیدهاش در چیزی است که ماندگار است و ناخواهان چیز ناپدار. [[بردباری]] را با [[دانش]] درمیآمیزد و گفتار را با [[کردار]] –هم-. او را بینی که آرزویش اندک است و لغزشهایش کم. دلش آرمیده است و جانش [[خرسند]] و ناخواهان، خوراکش اندک است و کارش آسان، دینش [[استوار]] [و مصون از دستبرد [[شیطان]]]. شهوتش مرده، خشمش فروخورده، [[نیکی]] از او بیوسان، [و همگان] از گزندش در [[امان]]. | * و از نشانههای یکی از آنان این است که در کار [[دین]] نیرومندش بینی و پایدار، نرمخوی و هشیار و در [[ایمان]] [[استوار]]، در طلب [[دانش]] حریص و با داشتن [[علم]] بردبار. در توانگری میانهروش بینی و در [[عبادت]] فروتن، به درویشی نکوحالی کردن و در [[سختی]] [[شکیبا]] بودن و جستوجوی آنچه رواست و شادمان بودن به رفتن راه راست و دوری گزیدن از [[طمع]]، که خوارکننده انسانهاست. [[کارهای نیک]] میکند و در [[هراس]] است، روز را به شب میرساند و در بند [[سپاس]]. بامداد میکند ذکرگویان، شب را به سر میبرد ترسان و روز میکند شادمان. ترسان از غفلتی که ورزیده و شادمان از [[بخشش]] و آمرزشی که بدو رسیده. اگر [[نفس]] او در آنچه بر آن دشوار است [[فرمان]] [[نبرد]]، او نیز در آنچه [[نفس]] او [[دوست]] دارد، اطاعتش نکند. روشنی دیدهاش در چیزی است که ماندگار است و ناخواهان چیز ناپدار. [[بردباری]] را با [[دانش]] درمیآمیزد و گفتار را با [[کردار]] –هم-. او را بینی که آرزویش اندک است و لغزشهایش کم. دلش آرمیده است و جانش [[خرسند]] و ناخواهان، خوراکش اندک است و کارش آسان، دینش [[استوار]] [و مصون از دستبرد [[شیطان]]]. شهوتش مرده، خشمش فروخورده، [[نیکی]] از او بیوسان، [و همگان] از گزندش در [[امان]]. | ||
*اگر در جمع بیخبران است [به زبان خاموش و [[دل]] او به یاد خداست]، پس او را در شمار ذکرگویان آرند و اگر در جمع یادآوران باشد، از بیخبرانش به حساب نیارند. بر آن که بر او [[ستم]] کند ببخشاید و بر آنکه وی را [[محروم]] سازد عطا فرماید و با آنکه از او ببرد پیوند دهد. از گفتن سخن زشت دور بود. گفتار او نرم است و هموار. از وی کار زشت نبینند و کار نیکویش آشکار. [[نیکی]] او همه را رسیده و [[بدی]] وی را کس ندیده. به هنگام دشواریها بردار است، در ناخوشایندها پایدار و در خوشیها سپاسگزار. بر آنکه [[دشمن]] دارد [[ستم]] نکند و درباره آنکه [[دوست]] دارد [[گناه]] نورزد. پیش از آنکه بر او گواهی دهند [[حق]] را بپذیرد. آنچه را بدو سپارند تباه نکند و نگهبانی آن را بر عهده گیرد. آنچه را به یاد او آرند از یاد [[نبرد]] و [[مردمان]] را با لقبهای زشت یاد نکند، و [[همسایگان]] را [[آزار]] ندهد و به مصیبتهای دیگران شاد نشود<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 357-359.</ref>. | * اگر در جمع بیخبران است [به زبان خاموش و [[دل]] او به یاد خداست]، پس او را در شمار ذکرگویان آرند و اگر در جمع یادآوران باشد، از بیخبرانش به حساب نیارند. بر آن که بر او [[ستم]] کند ببخشاید و بر آنکه وی را [[محروم]] سازد عطا فرماید و با آنکه از او ببرد پیوند دهد. از گفتن سخن زشت دور بود. گفتار او نرم است و هموار. از وی کار زشت نبینند و کار نیکویش آشکار. [[نیکی]] او همه را رسیده و [[بدی]] وی را کس ندیده. به هنگام دشواریها بردار است، در ناخوشایندها پایدار و در خوشیها سپاسگزار. بر آنکه [[دشمن]] دارد [[ستم]] نکند و درباره آنکه [[دوست]] دارد [[گناه]] نورزد. پیش از آنکه بر او گواهی دهند [[حق]] را بپذیرد. آنچه را بدو سپارند تباه نکند و نگهبانی آن را بر عهده گیرد. آنچه را به یاد او آرند از یاد [[نبرد]] و [[مردمان]] را با لقبهای زشت یاد نکند، و [[همسایگان]] را [[آزار]] ندهد و به مصیبتهای دیگران شاد نشود<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 357-359.</ref>. | ||
== منابع == | == منابع == |