رفیعالدرجات (اسم الهی): تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
رفیع الدرجات از [[اسما]] و صفات مرکّب است. رفیع، صفت مشبهه از ماده «ر - ف - ع» است و رفع در مقابل [[خفض]] (فرود آوردن)<ref>لسان العرب، ج ۸، ص۱۲۹؛ مجمع البحرین، ج ۲، ص۲۰۳ - ۲۰۴؛ التحقیق، ج ۴، ص۱۸۳، «رفع».</ref> اگر برگرفته از «رَفَعَ یَرْفَعُ» باشد، متعدی و به معنای بالا بردن است؛<ref>الصحاح، ج ۳، ص۱۲۲۱؛ تاج العروس، ج ۱۱، ص۱۶، «رفع».</ref> در [[امور مادی]] و اجسام به معنای بلند کردن چیزی از جای خود و در بلندی قرار دادن آن <ref>مفردات، ص۲۰۰؛ قاموس قرآن، ج ۳، ص۱۱۱، «رفع».</ref> و در [[امور معنوی]]، [[فضیلت]] و [[شرافت]] بخشیدن به چیزی است؛<ref>مفردات، ص۲۰۰؛ قاموس قرآن، ج ۳، ص۱۱۱، «رفع».</ref> چنانچه از «رَفُعَ یَرْفُعُ» باشد، لازم و به معنای [[علوّ]] قدر و [[منزلت]] است،<ref> الصحاح، ج ۳، ص۱۲۲۱؛ لسان العرب، ج ۸، ص۱۳۱.</ref> بنابراین، رفیع به معنای [[شریف]] است.<ref>مجمع البحرین، ج ۲، ص۲۰۴.</ref> [[رافع]] نیز از همین ماده و از اسما و [[صفات الهی]] و به معنای رفعتبخش [[مؤمنان]] از راه [[سعادتمند]] کردن و رساندن آنها به درجه [[قرب]] [[حق]] است.<ref>لسان العرب، ج ۸، ص۱۲۹؛ مجمع البحرین، ج ۲، ص۲۰۴.</ref> | رفیع الدرجات از [[اسما]] و صفات مرکّب است. رفیع، صفت مشبهه از ماده «ر - ف - ع» است و رفع در مقابل [[خفض]] (فرود آوردن)<ref>لسان العرب، ج ۸، ص۱۲۹؛ مجمع البحرین، ج ۲، ص۲۰۳ - ۲۰۴؛ التحقیق، ج ۴، ص۱۸۳، «رفع».</ref> اگر برگرفته از «رَفَعَ یَرْفَعُ» باشد، متعدی و به معنای بالا بردن است؛<ref>الصحاح، ج ۳، ص۱۲۲۱؛ تاج العروس، ج ۱۱، ص۱۶، «رفع».</ref> در [[امور مادی]] و اجسام به معنای بلند کردن چیزی از جای خود و در بلندی قرار دادن آن <ref>مفردات، ص۲۰۰؛ قاموس قرآن، ج ۳، ص۱۱۱، «رفع».</ref> و در [[امور معنوی]]، [[فضیلت]] و [[شرافت]] بخشیدن به چیزی است؛<ref>مفردات، ص۲۰۰؛ قاموس قرآن، ج ۳، ص۱۱۱، «رفع».</ref> چنانچه از «رَفُعَ یَرْفُعُ» باشد، لازم و به معنای [[علوّ]] قدر و [[منزلت]] است،<ref> الصحاح، ج ۳، ص۱۲۲۱؛ لسان العرب، ج ۸، ص۱۳۱.</ref> بنابراین، رفیع به معنای [[شریف]] است.<ref>مجمع البحرین، ج ۲، ص۲۰۴.</ref> [[رافع]] نیز از همین ماده و از اسما و [[صفات الهی]] و به معنای رفعتبخش [[مؤمنان]] از راه [[سعادتمند]] کردن و رساندن آنها به درجه [[قرب]] [[حق]] است.<ref>لسان العرب، ج ۸، ص۱۲۹؛ مجمع البحرین، ج ۲، ص۲۰۴.</ref> | ||
درجات، جمع درجه به معنای منزلت و مرتبه و بلندی در آن مورد نظر است،<ref>مفردات، ص۱۶۷؛ قاموس قرآن، ج ۲، ص۳۳۵، «درج».</ref> از اینرو به معنای [[بلندمرتبگی]] و نردبان نیز آمده است.<ref>لسان العرب، ج ۲، ص۲۶۶.</ref> برخی واژهشناسان، اصل اوّلی این ماده را حرکتی مخصوص همراه دقت و [[احتیاط]] دانستهاند که در آن [[ترقی]] و صعود مکانی، عملی و [[معنوی]] هست و در جایی به کار میرود که در آن حرکت صعودی باشد.<ref> التحقیق، ج ۳، ص۱۹۱ - ۱۹۲، «درج».</ref> رفیعالدرجات به معنای صاحب بالاترین درجه است <ref>التحقیق، ج ۳، ص۱۹۳.</ref> و در صورتی که رفیع به معنای رافع باشد، به معنای بالا برنده درجات است.<ref>مجمع البیان، ج ۸، ص۸۰۵؛ التفسیر الکبیر، ج ۲۷، ص۴۹۸.</ref>گرچه اسم رفیعالدرجات به گونهای صریح بیش از یک بار در [[قرآن]] به کار نرفته است: {{متن قرآن|رَفِيعُ الدَّرَجَاتِ ذُو الْعَرْشِ }}<ref>«(او) برفرازنده رتبگان» سوره غافر، آیه ۱۵.</ref> در [[آیات]] متعدد، مشتقات مادههای رفع و درجه، کنار هم یاد و به [[خدا]] نسبت داده شدهاند که بیانگر معنای اسم یاد شده هستند. {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قِيلَ لَكُمْ تَفَسَّحُوا فِي الْمَجَالِسِ فَافْسَحُوا يَفْسَحِ اللَّهُ لَكُمْ وَإِذَا قِيلَ انْشُزُوا فَانْشُزُوا يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَالَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ}}<ref>«ای مؤمنان! چون در نشستها | درجات، جمع درجه به معنای منزلت و مرتبه و بلندی در آن مورد نظر است،<ref>مفردات، ص۱۶۷؛ قاموس قرآن، ج ۲، ص۳۳۵، «درج».</ref> از اینرو به معنای [[بلندمرتبگی]] و نردبان نیز آمده است.<ref>لسان العرب، ج ۲، ص۲۶۶.</ref> برخی واژهشناسان، اصل اوّلی این ماده را حرکتی مخصوص همراه دقت و [[احتیاط]] دانستهاند که در آن [[ترقی]] و صعود مکانی، عملی و [[معنوی]] هست و در جایی به کار میرود که در آن حرکت صعودی باشد.<ref> التحقیق، ج ۳، ص۱۹۱ - ۱۹۲، «درج».</ref> رفیعالدرجات به معنای صاحب بالاترین درجه است <ref>التحقیق، ج ۳، ص۱۹۳.</ref> و در صورتی که رفیع به معنای رافع باشد، به معنای بالا برنده درجات است.<ref>مجمع البیان، ج ۸، ص۸۰۵؛ التفسیر الکبیر، ج ۲۷، ص۴۹۸.</ref>گرچه اسم رفیعالدرجات به گونهای صریح بیش از یک بار در [[قرآن]] به کار نرفته است: {{متن قرآن|رَفِيعُ الدَّرَجَاتِ ذُو الْعَرْشِ }}<ref>«(او) برفرازنده رتبگان» سوره غافر، آیه ۱۵.</ref> در [[آیات]] متعدد، مشتقات مادههای رفع و درجه، کنار هم یاد و به [[خدا]] نسبت داده شدهاند که بیانگر معنای اسم یاد شده هستند. {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قِيلَ لَكُمْ تَفَسَّحُوا فِي الْمَجَالِسِ فَافْسَحُوا يَفْسَحِ اللَّهُ لَكُمْ وَإِذَا قِيلَ انْشُزُوا فَانْشُزُوا يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَالَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ}}<ref>«ای مؤمنان! چون در نشستها به شما گویند جا باز کنید، باز کنید تا خداوند برایتان (در بهشت) جا باز کند و چون گویند: برخیزید، برخیزید تا خداوند (پایگاه) مؤمنان از شما و فرهیختگان را چند پایه بالا برد و خداوند از آنچه انجام میدهید آگاه است» سوره مجادله، آیه ۱۱.</ref>، {{متن قرآن|تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ مِنْهُمْ مَنْ كَلَّمَ اللَّهُ وَرَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ وَآتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلَ الَّذِينَ مِنْ بَعْدِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَلَكِنِ اخْتَلَفُوا فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ وَمِنْهُمْ مَنْ كَفَرَ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلُوا وَلَكِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يُرِيدُ}}<ref>«برخی از آن پیامبران را بر برخی دیگر برتری دادیم؛ از ایشان یکی آن است که خداوند با وی سخن گفت و پایگاههای برخی از ایشان را بالا برد. و ما به عیسی پسر مریم، برهانها (ی روشن) دادیم و او را با روح القدس پشتیبانی کردیم و اگر خداوند میخواست پس از آنان کسا» سوره بقره، آیه ۲۵۳.</ref>، {{متن قرآن|وَتِلْكَ حُجَّتُنَا آتَيْنَاهَا إِبْرَاهِيمَ عَلَى قَوْمِهِ نَرْفَعُ دَرَجَاتٍ مَنْ نَشَاءُ إِنَّ رَبَّكَ حَكِيمٌ عَلِيمٌ}}<ref>«و این برهان ماست که آن را به ابراهیم در برابر قومش دادیم. هر کس را بخواهیم به پایههایی فرا میبریم؛ بیگمان پروردگار تو، فرزانهای داناست» سوره انعام، آیه ۸۳.</ref> مشتقات ماده رفع به [[تنهایی]] نیز در آیات پرشماری به خدای متعالی نسبت یافته که اسم [[رافع]] - که در [[روایات]] از اسمای حسنای خدا ذکر شده <ref>التوحید، ص۲۲۰؛ سنن الترمذی، ج ۵، ص۱۹۲.</ref> ـ از آن انتزاعپذیر است {{متن قرآن|وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَكُمْ وَرَفَعْنَا فَوْقَكُمُ الطُّورَ خُذُوا مَا آتَيْنَاكُمْ بِقُوَّةٍ وَاذْكُرُوا مَا فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ}}<ref>«و (یاد کنید) آنگاه را که از شما پیمان گرفتیم و (کوه) طور را بر فراز (سر) تان برافراختیم. (و گفتیم) آنچه به شما دادیم با توانمندی بگیرید و از آنچه در آن است یاد کنید، باشد که پرهیزگاری ورزید» سوره بقره، آیه ۶۳.</ref>، {{متن قرآن|بَلْ رَفَعَهُ اللَّهُ إِلَيْهِ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا}}<ref>«بلکه خداوند او را نزد خویش فرا برد و خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره نساء، آیه ۱۵۸.</ref>، {{متن قرآن|وَتِلْكَ حُجَّتُنَا آتَيْنَاهَا إِبْرَاهِيمَ عَلَى قَوْمِهِ نَرْفَعُ دَرَجَاتٍ مَنْ نَشَاءُ إِنَّ رَبَّكَ حَكِيمٌ عَلِيمٌ}}<ref>«و این برهان ماست که آن را به ابراهیم در برابر قومش دادیم. هر کس را بخواهیم به پایههایی فرا میبریم؛ بیگمان پروردگار تو، فرزانهای داناست» سوره انعام، آیه ۸۳.</ref>؛ البته ماده یاد شده در پارهای آیات به غیر خدا نیز نسبت یافته است. {{متن قرآن|وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْرَاهِيمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَإِسْمَاعِيلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ}}<ref>«و هنگامی که ابراهیم و اسماعیل پایههای خانه (کعبه) را فرا میبردند (گفتند):» سوره بقره، آیه ۱۲۷.</ref>، {{متن قرآن|وَرَفَعَ أَبَوَيْهِ عَلَى الْعَرْشِ وَخَرُّوا لَهُ سُجَّدًا وَقَالَ يَا أَبَتِ هَذَا تَأْوِيلُ رُؤْيَايَ مِنْ قَبْلُ قَدْ جَعَلَهَا رَبِّي حَقًّا وَقَدْ أَحْسَنَ بِي إِذْ أَخْرَجَنِي مِنَ السِّجْنِ وَجَاءَ بِكُمْ مِنَ الْبَدْوِ مِنْ بَعْدِ أَنْ نَزَغَ الشَّيْطَانُ بَيْنِي وَبَيْنَ إِخْوَتِي إِنَّ رَبِّي لَطِيفٌ لِمَا يَشَاءُ إِنَّهُ هُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ}}<ref>«و پدر و مادر خود را بر اورنگ (خویش) فرا برد و همه برای او به فروتنی در افتادند و گفت: پدر جان! این تعبیر خواب پیشین من است که خداوند آن را درست گردانید و بیگمان به من نیکی فرمود هنگامی که مرا از زندان بیرون آورد و شما را پس از آنکه شیطان میان من و برادرانم را خراب کرده بود از بیابان (نزد من) آورد؛ به راستی پروردگارم در آنچه بخواهد، نازکبین است؛ همانا اوست که دانای فرزانه است» سوره یوسف، آیه ۱۰۰.</ref>.<ref>[[سید سعید حسینی|حسینی]] و [[سید اسماعیل سلیمانی|سلیمانی]]، [[رفیع الدرجات (مقاله)|مقاله «رفیع الدرجات»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۴ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۴، ص ۴۹- ۵۰.</ref> | ||
== تبیین رفیع الدرجات == | == تبیین رفیع الدرجات == | ||
[[مفسران]] در معنای رفیع دو دیدگاه دارند: عدهای آن را لازم ـ در برابر متعدی ـ دانستهاند، در نتیجه رفیعالدرجات از [[صفات ذات]] خدا <ref>الجامع لاسماء الله الحسنی، ص۱۴۶.</ref> و به این معانی است: والا قدری،<ref>مجمع البیان، ج ۸، ص۸۰۵؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۶، ص۲۹۹.</ref> [[استحقاق]] درجات [[مدح]] و ثنا، دارا بودن والاترین [[صفات کمال]] <ref> تفسیر بیضاوی، ج ۵، ص۵۳؛ الجامع لاسماء الله الحسنی، ص۱۴۶.</ref> و [[منزلت]] و [[شکوه]] <ref>تفسیر سور آبادی، ج ۴، ص۲۱۸۶.</ref> بهگونهای که [[عقل]] از [[ادراک]] آن [[درمانده]] است،<ref> بحارالانوار، ج ۸۳، ص۲۷۵.</ref> زیرا خدای متعالی [[واجب]] الوجودی است که همه ما سوا ممکن و محتاج وی هستند و در [[رفعت]] و [[بلندمرتبگی]] [[برتر]] از همه چیز است و چیزی فوق او نیست، <ref>روضالجنان، ج ۱۷، ص۱۷؛ التفسیر الکبیر، ج ۲۷، ص۴۹۷.</ref> از اینرو [[خدای سبحان]] اَرفع مطلق است.<ref> التفسیر الکبیر، ج ۲۷، ص۴۹۷.</ref> در مقابل، بیشتر مفسران، رفیع را متعدی و دارای معنای فاعلی <ref> مجمع البیان، ج ۸، ص۸۰۵؛ روض الجنان، ج ۱۷، ص۱۷؛ التفسیر الکبیر، ج ۲۷، ص۴۹۷.</ref> و اضافه آن را به درجات، از گونه اضافه به مفعول، دانستهاند و این معانی را که مستلزم معنای قبلی نیز هستند، برای رفیعالدرجات یاد کردهاند: بالا برنده درجات [[بندگان]] در [[دنیا]] و [[آخرت]] <ref>کشف الاسرار، ج ۸، ص۴۶۲.</ref> از راه [[عزت]] بخشیدن به آنان؛<ref>حقائق التفسیر، ج ۲، ص۲۰۸.</ref> [[نجات دهنده]] [[گناهکاران]]؛ [[ثواب]] دهنده اطاعتکنندگان؛ کفایت کننده مهمات [[نیازمندان]]؛ اعطا کننده انواع کرامتها به اولیای خود و درجات و منازل به [[عارفان]]؛<ref>کشف الاسرار، ج ۸، ص۴۷۰.</ref> بالا برنده درجه [[انبیا]] و [[اولیا]] در [[بهشت]]؛<ref> روض الجنان، ج ۱۷، ص۱۷؛ التفسیر الکبیر، ج ۲۷، ص۴۹۷؛ المیزان، ج ۱۷، ص۳۱۷ - ۳۱۸.</ref> بالابرنده درجه [[پیامبران]] در دنیا با اعطای درجه [[نبوت]] و [[رسالت]] به آنان؛<ref> تفسیر سورآبادی، ج ۴، ص۲۱۸۶.</ref> بالا برنده درجات ثواب بندگان <ref>تفسیر قرطبی، ج ۱۶، ص۲۹۹؛ زادالمسیر، ج ۴، ص۳۲.</ref> و برافرازنده [[آسمانها]].<ref>تفسیر قرطبی، ج ۱۶، ص۲۹۹؛ زادالمسیر، ج ۴، ص۳۲.</ref> درجات، به مراتب [[مخلوقات]] و محل صعود [[ملائکه]] <ref> تفسیر بیضاوی، ج ۵، ص۵۳.</ref> نیز [[تفسیر]] شده است. | [[مفسران]] در معنای رفیع دو دیدگاه دارند: عدهای آن را لازم ـ در برابر متعدی ـ دانستهاند، در نتیجه رفیعالدرجات از [[صفات ذات]] خدا <ref>الجامع لاسماء الله الحسنی، ص۱۴۶.</ref> و به این معانی است: والا قدری،<ref>مجمع البیان، ج ۸، ص۸۰۵؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۶، ص۲۹۹.</ref> [[استحقاق]] درجات [[مدح]] و ثنا، دارا بودن والاترین [[صفات کمال]] <ref> تفسیر بیضاوی، ج ۵، ص۵۳؛ الجامع لاسماء الله الحسنی، ص۱۴۶.</ref> و [[منزلت]] و [[شکوه]] <ref>تفسیر سور آبادی، ج ۴، ص۲۱۸۶.</ref> بهگونهای که [[عقل]] از [[ادراک]] آن [[درمانده]] است،<ref> بحارالانوار، ج ۸۳، ص۲۷۵.</ref> زیرا خدای متعالی [[واجب]] الوجودی است که همه ما سوا ممکن و محتاج وی هستند و در [[رفعت]] و [[بلندمرتبگی]] [[برتر]] از همه چیز است و چیزی فوق او نیست، <ref>روضالجنان، ج ۱۷، ص۱۷؛ التفسیر الکبیر، ج ۲۷، ص۴۹۷.</ref> از اینرو [[خدای سبحان]] اَرفع مطلق است.<ref> التفسیر الکبیر، ج ۲۷، ص۴۹۷.</ref> در مقابل، بیشتر مفسران، رفیع را متعدی و دارای معنای فاعلی <ref> مجمع البیان، ج ۸، ص۸۰۵؛ روض الجنان، ج ۱۷، ص۱۷؛ التفسیر الکبیر، ج ۲۷، ص۴۹۷.</ref> و اضافه آن را به درجات، از گونه اضافه به مفعول، دانستهاند و این معانی را که مستلزم معنای قبلی نیز هستند، برای رفیعالدرجات یاد کردهاند: بالا برنده درجات [[بندگان]] در [[دنیا]] و [[آخرت]] <ref>کشف الاسرار، ج ۸، ص۴۶۲.</ref> از راه [[عزت]] بخشیدن به آنان؛<ref>حقائق التفسیر، ج ۲، ص۲۰۸.</ref> [[نجات دهنده]] [[گناهکاران]]؛ [[ثواب]] دهنده اطاعتکنندگان؛ کفایت کننده مهمات [[نیازمندان]]؛ اعطا کننده انواع کرامتها به اولیای خود و درجات و منازل به [[عارفان]]؛<ref>کشف الاسرار، ج ۸، ص۴۷۰.</ref> بالا برنده درجه [[انبیا]] و [[اولیا]] در [[بهشت]]؛<ref> روض الجنان، ج ۱۷، ص۱۷؛ التفسیر الکبیر، ج ۲۷، ص۴۹۷؛ المیزان، ج ۱۷، ص۳۱۷ - ۳۱۸.</ref> بالابرنده درجه [[پیامبران]] در دنیا با اعطای درجه [[نبوت]] و [[رسالت]] به آنان؛<ref> تفسیر سورآبادی، ج ۴، ص۲۱۸۶.</ref> بالا برنده درجات ثواب بندگان <ref>تفسیر قرطبی، ج ۱۶، ص۲۹۹؛ زادالمسیر، ج ۴، ص۳۲.</ref> و برافرازنده [[آسمانها]].<ref>تفسیر قرطبی، ج ۱۶، ص۲۹۹؛ زادالمسیر، ج ۴، ص۳۲.</ref> درجات، به مراتب [[مخلوقات]] و محل صعود [[ملائکه]] <ref> تفسیر بیضاوی، ج ۵، ص۵۳.</ref> نیز [[تفسیر]] شده است. | ||
[[آیات]] پُرشماری که بیانگر [[رافع]] بودن خدایند، با معنای دوم (متعدی) همخوانی دارند؛ مانند برافراشتن آسمانها بدون ستون: {{متن قرآن|اللَّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى يُدَبِّرُ الْأَمْرَ يُفَصِّلُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ بِلِقَاءِ رَبِّكُمْ تُوقِنُونَ}}<ref>«خداوند همان است که آسمانها را بیستونهایی که آنها را ببینید برافراخت سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت و خورشید و ماه را رام کرد؛ هر یک تا زمانی معیّن روان است؛ امر (آفرینش) را کارسازی میکند، آیات را آشکار میدارد باشد که شما به لقای پروردگارتان، یقین کنید» سوره رعد، آیه ۲.</ref>، {{متن قرآن|وَالسَّقْفِ الْمَرْفُوعِ}}<ref>«و به بام برافراشته (آسمان)» سوره طور، آیه ۵.</ref>، بالا بردن [[کوه]] طور برای [[تهدید]] [[بنیاسرائیل]]: {{متن قرآن|وَرَفَعْنَا فَوْقَهُمُ الطُّورَ بِمِيثَاقِهِمْ وَقُلْنَا لَهُمُ ادْخُلُوا الْبَابَ سُجَّدًا وَقُلْنَا لَهُمْ لَا تَعْدُوا فِي السَّبْتِ وَأَخَذْنَا مِنْهُمْ مِيثَاقًا غَلِيظًا}}<ref>«و «طور» را بر فراز سرشان برای (گرفتن) پیمانشان برافراشتیم و به آنان گفتیم که از این در، با فروتنی در آیید و به آنها گفتیم در روز (های) شنبه (از حکم تحریم صید ماهی) تجاوز نکنید و از آنان پیمانی استوار گرفتیم» سوره نساء، آیه ۱۵۴.</ref>، {{متن قرآن|وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَكُمْ وَرَفَعْنَا فَوْقَكُمُ الطُّورَ خُذُوا مَا آتَيْنَاكُمْ بِقُوَّةٍ وَاذْكُرُوا مَا فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ}}<ref>«و (یاد کنید) آنگاه را که از شما پیمان گرفتیم و (کوه) طور را بر فراز (سر) تان برافراختیم. (و گفتیم) آنچه به شما دادیم با توانمندی بگیرید و از آنچه در آن است یاد کنید، باشد که پرهیزگاری ورزید» سوره بقره، آیه ۶۳.</ref>، {{متن قرآن|وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَكُمْ وَرَفَعْنَا فَوْقَكُمُ الطُّورَ خُذُوا مَا آتَيْنَاكُمْ بِقُوَّةٍ وَاسْمَعُوا قَالُوا سَمِعْنَا وَعَصَيْنَا وَأُشْرِبُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ بِكُفْرِهِمْ قُلْ بِئْسَمَا يَأْمُرُكُمْ بِهِ إِيمَانُكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}}<ref>«و آنگاه که از شما پیمان گرفتیم و (کوه) طور را بر فراز (سر) تان برافراختیم (و گفتیم) آنچه به شما بخشیدهایم، با توانمندی (در اختیار) گیرید و گوش به فرمان باشید؛ (به زبان) گفتند شنفتیم و (به دل گفتند) نپذیرفتیم و به سبب کفری که داشتند، (مهر) گوساله در دلش» سوره بقره، آیه ۹۳.</ref>، بلندآوازه کردن نام [[پیامبر]]{{صل}}: {{متن قرآن|وَرَفَعْنَا لَكَ ذِكْرَكَ}}<ref>«و آوازهات را بلند گرداندیم» سوره انشراح، آیه ۴.</ref> که قرین کردن [[شهادت]] بر نبوت آن [[حضرت]] با شهادت بر [[وحدانیت خدا]] از مصادیق آن است،<ref>المیزان، ج ۲۰، ص۳۱۵.</ref> چنانکه در [[روایات]] آمده است،<ref> کشف الاسرار، ج ۱۰، ص۵۳۴؛ مجمع البیان، ج ۱۰، ص۷۷۱.</ref> اوج دادن و [[عظمت]] بخشیدن به [[مؤمنان]] و [[صالحان]]، در مقابلِ پایین آوردن [[مقام]] [[مستکبران]] و [[ستمگران]] در [[قیامت]]: {{متن قرآن|خَافِضَةٌ رَافِعَةٌ}}<ref>«فرود آورندهای | [[آیات]] پُرشماری که بیانگر [[رافع]] بودن خدایند، با معنای دوم (متعدی) همخوانی دارند؛ مانند برافراشتن آسمانها بدون ستون: {{متن قرآن|اللَّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى يُدَبِّرُ الْأَمْرَ يُفَصِّلُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ بِلِقَاءِ رَبِّكُمْ تُوقِنُونَ}}<ref>«خداوند همان است که آسمانها را بیستونهایی که آنها را ببینید برافراخت سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت و خورشید و ماه را رام کرد؛ هر یک تا زمانی معیّن روان است؛ امر (آفرینش) را کارسازی میکند، آیات را آشکار میدارد باشد که شما به لقای پروردگارتان، یقین کنید» سوره رعد، آیه ۲.</ref>، {{متن قرآن|وَالسَّقْفِ الْمَرْفُوعِ}}<ref>«و به بام برافراشته (آسمان)» سوره طور، آیه ۵.</ref>، بالا بردن [[کوه]] طور برای [[تهدید]] [[بنیاسرائیل]]: {{متن قرآن|وَرَفَعْنَا فَوْقَهُمُ الطُّورَ بِمِيثَاقِهِمْ وَقُلْنَا لَهُمُ ادْخُلُوا الْبَابَ سُجَّدًا وَقُلْنَا لَهُمْ لَا تَعْدُوا فِي السَّبْتِ وَأَخَذْنَا مِنْهُمْ مِيثَاقًا غَلِيظًا}}<ref>«و «طور» را بر فراز سرشان برای (گرفتن) پیمانشان برافراشتیم و به آنان گفتیم که از این در، با فروتنی در آیید و به آنها گفتیم در روز (های) شنبه (از حکم تحریم صید ماهی) تجاوز نکنید و از آنان پیمانی استوار گرفتیم» سوره نساء، آیه ۱۵۴.</ref>، {{متن قرآن|وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَكُمْ وَرَفَعْنَا فَوْقَكُمُ الطُّورَ خُذُوا مَا آتَيْنَاكُمْ بِقُوَّةٍ وَاذْكُرُوا مَا فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ}}<ref>«و (یاد کنید) آنگاه را که از شما پیمان گرفتیم و (کوه) طور را بر فراز (سر) تان برافراختیم. (و گفتیم) آنچه به شما دادیم با توانمندی بگیرید و از آنچه در آن است یاد کنید، باشد که پرهیزگاری ورزید» سوره بقره، آیه ۶۳.</ref>، {{متن قرآن|وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَكُمْ وَرَفَعْنَا فَوْقَكُمُ الطُّورَ خُذُوا مَا آتَيْنَاكُمْ بِقُوَّةٍ وَاسْمَعُوا قَالُوا سَمِعْنَا وَعَصَيْنَا وَأُشْرِبُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ بِكُفْرِهِمْ قُلْ بِئْسَمَا يَأْمُرُكُمْ بِهِ إِيمَانُكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}}<ref>«و آنگاه که از شما پیمان گرفتیم و (کوه) طور را بر فراز (سر) تان برافراختیم (و گفتیم) آنچه به شما بخشیدهایم، با توانمندی (در اختیار) گیرید و گوش به فرمان باشید؛ (به زبان) گفتند شنفتیم و (به دل گفتند) نپذیرفتیم و به سبب کفری که داشتند، (مهر) گوساله در دلش» سوره بقره، آیه ۹۳.</ref>، بلندآوازه کردن نام [[پیامبر]] {{صل}}: {{متن قرآن|وَرَفَعْنَا لَكَ ذِكْرَكَ}}<ref>«و آوازهات را بلند گرداندیم» سوره انشراح، آیه ۴.</ref> که قرین کردن [[شهادت]] بر نبوت آن [[حضرت]] با شهادت بر [[وحدانیت خدا]] از مصادیق آن است،<ref>المیزان، ج ۲۰، ص۳۱۵.</ref> چنانکه در [[روایات]] آمده است،<ref> کشف الاسرار، ج ۱۰، ص۵۳۴؛ مجمع البیان، ج ۱۰، ص۷۷۱.</ref> اوج دادن و [[عظمت]] بخشیدن به [[مؤمنان]] و [[صالحان]]، در مقابلِ پایین آوردن [[مقام]] [[مستکبران]] و [[ستمگران]] در [[قیامت]]: {{متن قرآن|خَافِضَةٌ رَافِعَةٌ}}<ref>«فرود آورندهای است، فرابرنده» سوره واقعه، آیه ۳.</ref>.<ref>مخزن العرفان، ج ۱۲، ص۶۳.</ref>، تختهای برافراشته بهشتی که کنایه از [[بلندمرتبگی]] درجه [[بهشتیان]] است: {{متن قرآن|فِيهَا سُرُرٌ مَرْفُوعَةٌ}}<ref>«تختهایی بر فراز نهاده، در آن است» سوره غاشیه، آیه ۱۳.</ref>.<ref>مخزن العرفان، ج ۱۵، ص۱۲۰.</ref>، [[بلندمرتبگی]] و [[طهارت]] [[قرآن]] و [[کتابهای آسمانی]] {{متن قرآن|فِي صُحُفٍ مُكَرَّمَةٍ}}<ref>«در اوراقی ارجمند است» سوره عبس، آیه ۱۳.</ref>، {{متن قرآن|مَرْفُوعَةٍ مُطَهَّرَةٍ}}<ref>«والا رتبه و پاک» سوره عبس، آیه ۱۴.</ref> و وجود خانههایی که به [[اذن خدا]] دارای مقامی رفیع و والایند: {{متن قرآن|فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ}}<ref>«(این چراغ) در خانههایی (است) که خداوند رخصت داده است تا والایی یابند و نامش در آنها برده شود؛ سپیدهدمان و دیرگاه عصرها در آنها او را به پاکی میستایند» سوره نور، آیه ۳۶.</ref> [[راز]] بلند مرتبه بودن این [[خانهها]] انتسابشان به خداست، چنانکه به [[مساجد]]<ref>جامع البیان، ج ۱۸، ص۱۱۱؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۶، ص۵۷؛ زبدة التفاسیر، ج ۴، ص۵۱۵.</ref> و [[بیوت]] [[انبیا]]<ref>مجمع البیان، ج ۷، ص۲۲۷.</ref> [[تفسیر]] شدهاند. [[پیامبر اکرم]] {{صل}} [[خانه علی]] {{ع}} و [[فاطمه]] {{س}} را از [[خانههای انبیا]] بلکه از بهترین آنها شناسانده است.<ref>تفسیر ثعلبی، ج ۷، ص۱۰۷؛ شواهد التنزیل، ج ۱، ص۵۳؛ مجمع البیان، ج ۷، ص۲۲۷؛ الدرالمنثور، ج ۵، ص۵۰.</ref>.<ref>[[سید سعید حسینی|حسینی]] و [[سید اسماعیل سلیمانی|سلیمانی]]، [[رفیع الدرجات (مقاله)|مقاله «رفیع الدرجات»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۴ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۴، ص ۵۰- ۵۲</ref> | ||
==[[اختلاف]] درجات موجودات == | == [[اختلاف]] درجات موجودات == | ||
در [[جهان هستی]]، هر چیزی دارای درجه و جایگاهی و هر اسمی از [[اسماء]] و هر صورتی از [[صور]]، دارای رتبهای است، از اینرو در عالم، درجات بیشمار هست که برخی رفیع و بعضی ارفع هستند و این درجات، همه الهیاند.<ref>الفتوحات المکیه، ج ۲، ص۴۶۸ - ۴۶۹.</ref> برخی [[مفسران]]، ذیل [[آیه]] {{متن قرآن|رَفِيعُ الدَّرَجَاتِ ذُو الْعَرْشِ يُلْقِي الرُّوحَ مِنْ أَمْرِهِ عَلَى مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ لِيُنْذِرَ يَوْمَ التَّلَاقِ}}<ref>«(او) برفرازنده | در [[جهان هستی]]، هر چیزی دارای درجه و جایگاهی و هر اسمی از [[اسماء]] و هر صورتی از [[صور]]، دارای رتبهای است، از اینرو در عالم، درجات بیشمار هست که برخی رفیع و بعضی ارفع هستند و این درجات، همه الهیاند.<ref>الفتوحات المکیه، ج ۲، ص۴۶۸ - ۴۶۹.</ref> برخی [[مفسران]]، ذیل [[آیه]] {{متن قرآن|رَفِيعُ الدَّرَجَاتِ ذُو الْعَرْشِ يُلْقِي الرُّوحَ مِنْ أَمْرِهِ عَلَى مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ لِيُنْذِرَ يَوْمَ التَّلَاقِ}}<ref>«(او) برفرازنده رتبگان، دارای اورنگ (فرمانفرمایی جهان) است؛ روح (القدس) را از امر خویش نزد هر کس از بندگانش که بخواهد (برای رساندن وحی) میفرستد تا روز همدیداری را بیم دهد» سوره غافر، آیه ۱۵.</ref> از پیوست «[[ذوالعرش]]» به «رفیعالدرجات» برداشت کردهاند که برای رسیدن به [[عرش الهی]] درجات متفاوتی باید پیموده شود<ref>المیزان، ج ۱۷، ص۳۱۸؛ الفرقان، ج ۲۵، ص۴۲۰ - ۴۲۱.</ref> که بر اساس [[روایات]] به [[پرهیز از گناه]] و طهارت نفس از [[آلودگی]] [[شهوات]] مشروط است.<ref> عیون الحکم، ص۱۷۲، ۳۱۸.</ref> عرفا از جمع بودن درجات در اسم [[شریف]] «رفیعالدرجات» دریافتهاند که [[قضای الهی]] اقتضا دارد [[خدای سبحان]] در درجات کثیر و گوناگون [[عبادت]] شود.<ref>ممدّ الهمم، ص۵۱۹؛ شرح فصوص الحکم، ص۱۱۰۰.</ref> اختلاف درجات و مراتب، گاهی ظاهری و [[دنیایی]] است؛ مانند [[اختلاف]] درجه مرد و [[زن]] که به تفاوت درجه آنها تفسیر شده است: {{متن قرآن|وَلِلرِّجَالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَةٌ }}<ref>«و مردان را بر آنان، به پایهای برتری است» سوره بقره، آیه ۲۲۸.</ref>.<ref>تفسیر قرطبی، ج ۳، ص۱۲۵.</ref>، تفاضل در [[مال]]، [[ثروت]]، [[رزق و روزی]]، [[جاه]]، قوا، [[قدرت]]،<ref> جامع البیان، ج ۸، ص۸۴؛ تفسیر قرطبی، ج ۷، ص۱۵۸؛ بیان السعاده، ج ۲، ص۱۶۸.</ref> [[شرف]]، بزرگی، [[غنا]] و [[توانگری]]،<ref> منهج الصادقین، ج ۳، ص۵۰۰؛ کنزالدقائق، ج ۴، ص۵۰۴.</ref>[[خلقت]]، صورت، [[عقل]]، [[عمر]] <ref>کشف الاسرار، ج ۳، ص۵۴۲؛ تفسیر قرطبی، ج ۷، ص۱۵۸؛ زبدة التفاسیر، ج ۲، ص۴۸۸.</ref> و {{متن قرآن|وَهُوَ الَّذِي جَعَلَكُمْ خَلَائِفَ الْأَرْضِ وَرَفَعَ بَعْضَكُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُمْ إِنَّ رَبَّكَ سَرِيعُ الْعِقَابِ وَإِنَّهُ لَغَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«و اوست که شما را جانشینان (خویش یا گذشتگان) در زمین گمارد و برخی را بر برخی دیگر به پایههایی برتری داد تا شما را در آنچه به شما داده است بیازماید؛ بیگمان پروردگار تو زودکیفر است و به راستی او آمرزنده بخشاینده است» سوره انعام، آیه ۱۶۵.</ref>؛ البته این [[اختلاف]] و تفاضل، براساس [[حکمت]] و [[مصلحت]] است، چنانکه [[آیه]] {{متن قرآن|أَهُمْ يَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّكَ نَحْنُ قَسَمْنَا بَيْنَهُمْ مَعِيشَتَهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَرَفَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِيَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضًا سُخْرِيًّا وَرَحْمَتُ رَبِّكَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ}}<ref>«آیا آنان بخشایش پروردگارت را تقسیم میکنند؟ ماییم که توشه زندگی آنان را در زندگانی این جهان میانشان تقسیم کردهایم و برخی از آنان را بر دیگری به پایههایی برتری دادهایم تا برخی، برخی دیگر را به کار گیرند و بخشایش پروردگارت از آنچه آنان فراهم میآورند بهتر است» سوره زخرف، آیه ۳۲.</ref> اختلاف درآمد [[مردم]] و تفاوت آنها در [[معیشت]] و روزی را از این دست دانسته <ref>التبیان، ج ۹، ص۱۹۶؛ تفسیر بیضاوی، ج ۵، ص۹۰.</ref> و آن را عاملی برای ادامه [[زندگی]] [[بشر]] برشمرده است، تا برخی به [[استخدام]] برخی دیگر درآیند؛ زیرا اگر همه مردم از هر جهت با هم مساوی بودند، [[نظام]] [[زندگی دنیا]] مختل میشد<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۷، ص۶۳۰.</ref> گاهی نیز اختلاف درجات و مراتب، [[معنوی]] و [[باطنی]] است که در [[آخرت]] [[ظهور]] و بروز مییابد و قیاسپذیر با درجات [[دنیا]] نیست {{متن قرآن|انْظُرْ كَيْفَ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَلَلْآخِرَةُ أَكْبَرُ دَرَجَاتٍ وَأَكْبَرُ تَفْضِيلًا}}<ref>«بنگر چگونه برخی از آنان را بر برخی دیگر برتر میداریم و بیگمان جهان واپسین در پایهها و در برتری بزرگتر است» سوره اسراء، آیه ۲۱.</ref>.<ref>مخزن العرفان، ج ۷، ص۲۹۱ - ۲۹۲.</ref> و برحسب [[اعمال انسان]] در دنیا و [[تقرّب]] وی به ذات [[حضرت حق]] بهدست میآید {{متن قرآن|وَهُوَ الَّذِي جَعَلَكُمْ خَلَائِفَ الْأَرْضِ وَرَفَعَ بَعْضَكُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُمْ إِنَّ رَبَّكَ سَرِيعُ الْعِقَابِ وَإِنَّهُ لَغَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«و اوست که شما را جانشینان (خویش یا گذشتگان) در زمین گمارد و برخی را بر برخی دیگر به پایههایی برتری داد تا شما را در آنچه به شما داده است بیازماید؛ بیگمان پروردگار تو زودکیفر است و به راستی او آمرزنده بخشاینده است» سوره انعام، آیه ۱۶۵.</ref>، {{متن قرآن|فَبَدَأَ بِأَوْعِيَتِهِمْ قَبْلَ وِعَاءِ أَخِيهِ ثُمَّ اسْتَخْرَجَهَا مِنْ وِعَاءِ أَخِيهِ كَذَلِكَ كِدْنَا لِيُوسُفَ مَا كَانَ لِيَأْخُذَ أَخَاهُ فِي دِينِ الْمَلِكِ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ نَرْفَعُ دَرَجَاتٍ مَنْ نَشَاءُ وَفَوْقَ كُلِّ ذِي عِلْمٍ عَلِيمٌ}}<ref>«آنگاه (جست و جو را) از باربندهای آنان پیش از باربند برادر (تنیاش) آغازید سپس آن را از باربند برادرش بیرون آورد! بدینگونه برای یوسف چارهگری کردیم (زیرا) او برادرش را بر آیین آن پادشاه نمیتوانست بازداشت کند- مگر آنکه خداوند میخواست- هر کس را که بخواهیم به پایههایی فرا میبریم و ز هر دانندهای داناتری هست» سوره یوسف، آیه ۷۶.</ref>؛ نظیر تفاوت درجات [[انبیا]] با دیگر مردم و [[فضیلت]] برخی از [[پیامبران]] بر بعضی دیگر، چنان که در آیه {{متن قرآن|وَتِلْكَ حُجَّتُنَا آتَيْنَاهَا إِبْرَاهِيمَ عَلَى قَوْمِهِ نَرْفَعُ دَرَجَاتٍ مَنْ نَشَاءُ إِنَّ رَبَّكَ حَكِيمٌ عَلِيمٌ}}<ref>«و این برهان ماست که آن را به ابراهیم در برابر قومش دادیم. هر کس را بخواهیم به پایههایی فرا میبریم؛ بیگمان پروردگار تو، فرزانهای داناست» سوره انعام، آیه ۸۳.</ref> اعطای [[حجت]] به [[ابراهیم]] در برابر قومش، مایه ترفیع درجه وی شمرده است: {{متن قرآن|وَتِلْكَ حُجَّتُنَا آتَيْنَاهَا إِبْرَاهِيمَ عَلَى قَوْمِهِ نَرْفَعُ دَرَجَاتٍ مَنْ نَشَاءُ إِنَّ رَبَّكَ حَكِيمٌ عَلِيمٌ}}<ref>«و این برهان ماست که آن را به ابراهیم در برابر قومش دادیم. هر کس را بخواهیم به پایههایی فرا میبریم؛ بیگمان پروردگار تو، فرزانهای داناست» سوره انعام، آیه ۸۳.</ref>. برخی ذیل آیه {{متن قرآن|تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ مِنْهُمْ مَنْ كَلَّمَ اللَّهُ وَرَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ وَآتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلَ الَّذِينَ مِنْ بَعْدِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَلَكِنِ اخْتَلَفُوا فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ وَمِنْهُمْ مَنْ كَفَرَ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلُوا وَلَكِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يُرِيدُ}}<ref>«برخی از آن پیامبران را بر برخی دیگر برتری دادیم؛ از ایشان یکی آن است که خداوند با وی سخن گفت و پایگاههای برخی از ایشان را بالا برد. و ما به عیسی پسر مریم، برهانها (ی روشن) دادیم و او را با روح القدس پشتیبانی کردیم و اگر خداوند میخواست پس از آنان کسا» سوره بقره، آیه ۲۵۳.</ref> گفتهاند مراد، [[برتری]] درجات [[حضرت محمد]] {{صل}} بر پیامبران است؛ زیرا خدای متعالی وی را به انواع [[کرامات]] برتری بخشیده و اگر دیگر برتریها نبود، تنها [[کرامت]] [[قرآن]] برای این برتری کفایت میکرد<ref>الکشاف، ج ۱، ص۲۹۷؛ مجمع البیان، ج ۲، ص۶۲۳؛ نک: تفسیر شبر، ص۷۸.</ref> تفاوت درجات [[اطاعت]] کنندگان با [[گناهکاران]]،<ref>المیزان، ج ۴، ص۵۷.</ref> [[مؤمنان]] با [[کافران]] و تفاوت درجات خود مؤمنان براثر مراتب ایمانشان: {{متن قرآن|هُمْ دَرَجَاتٌ عِنْدَ اللَّهِ وَاللَّهُ بَصِيرٌ بِمَا يَعْمَلُونَ}}<ref>«آنان نزد خداوند (در) پایههایی (گوناگون) اند و خداوند به آنچه انجام میدهند بیناست» سوره آل عمران، آیه ۱۶۳.</ref>.<ref>مجمع البیان، ج ۲، ص۸۷۵؛ مخزن العرفان، ج ۳، ص۳۲۰ - ۳۲۱.</ref> یا کافران بر اساس مراتب کفرشان نیز از گونههای تفاوت در مراتب [[باطنی]] است، از اینرو [[قرآن]] درجات مؤمنان دانشمند را به جهت دارا بودن [[علم]] و [[ایمان]]، [[برتر]] از درجات دیگران دانسته: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قِيلَ لَكُمْ تَفَسَّحُوا فِي الْمَجَالِسِ فَافْسَحُوا يَفْسَحِ اللَّهُ لَكُمْ وَإِذَا قِيلَ انْشُزُوا فَانْشُزُوا يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَالَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ}}<ref>«ای مؤمنان! چون در نشستها به شما گویند جا باز کنید، باز کنید تا خداوند برایتان (در بهشت) جا باز کند و چون گویند: برخیزید، برخیزید تا خداوند (پایگاه) مؤمنان از شما و فرهیختگان را چند پایه بالا برد و خداوند از آنچه انجام میدهید آگاه است» سوره مجادله، آیه ۱۱.</ref>.<ref>نک: زبدة التفاسیر، ج ۶، ص۶۲۴؛ تفسیر بیضاوی، ج ۵، ص۱۹۵.</ref> و در [[آیات]] مختلفی [[نمازگزاران]] و [[انفاق]] کنندگان {{متن قرآن|الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ}}<ref>«کسانی که نماز را بر پا میدارند و از آنچه به آنان روزی دادهایم میبخشند» سوره انفال، آیه ۳.</ref>، {{متن قرآن|أُولَئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَهُمْ دَرَجَاتٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَمَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ}}<ref>«آنانند که به راستی مؤمنند؛ آنها نزد پروردگارشان پایهها و آمرزش و روزی ارجمندی دارند» سوره انفال، آیه ۴.</ref>، صاحبان [[عمل صالح]] {{متن قرآن|وَمَنْ يَأْتِهِ مُؤْمِنًا قَدْ عَمِلَ الصَّالِحَاتِ فَأُولَئِكَ لَهُمُ الدَّرَجَاتُ الْعُلَى}}<ref>«و آنانکه نزد او با ایمان بیایند در حالی که کارهای شایسته کرده باشند، دارای پایههای والایند» سوره طه، آیه ۷۵.</ref>، [[مهاجران]] و [[مجاهدان]] {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ}}<ref>«آنان که ایمان آوردهاند و هجرت کردهاند و در راه خداوند با مال و جان خود، جهاد ورزیدهاند، نزد خداوند بلند پایگاهترند و آنانند که رستگارند» سوره توبه، آیه ۲۰.</ref> و... را صاحب درجات میشمرد. گفتنی است از مراتب گوناگون مؤمنان، به «درجات» و از مراتب کافران نیز به «درکات» تعبیر میشود: {{متن قرآن|إِنَّ الْمُنَافِقِينَ فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَلَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصِيرًا}}<ref>«منافقان در اشکوبه فروتر دوزخاند و برای آنان یاوری نمییابی» سوره نساء، آیه ۱۴۵.</ref>.<ref>[[سید سعید حسینی|حسینی]] و [[سید اسماعیل سلیمانی|سلیمانی]]، [[رفیع الدرجات (مقاله)|مقاله «رفیع الدرجات»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۴ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۴، ص ۵۲- ۵۳</ref> | ||
== منابع == | == منابع == |