پرش به محتوا

سقط جنین حضرت فاطمه: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{سیره معصوم}}
{{مدخل مرتبط
{{مدخل مرتبط
| موضوع مرتبط = حضرت فاطمه زهرا
| موضوع مرتبط = حضرت فاطمه زهرا
| عنوان مدخل  = [[سقط جنین حضرت فاطمه]]
| عنوان مدخل  =  
| مداخل مرتبط = [[سقط جنین حضرت فاطمه در حدیث]] - [[سقط جنین حضرت فاطمه در معارف و سیره فاطمی]]
| مداخل مرتبط =  
| پرسش مرتبط  =  
| پرسش مرتبط  =  
}}
}}
خط ۱۲: خط ۱۱:


مقدسی از علمای [[اهل سنت]] می‌نویسد: شیعه [[معتقد]] است که محسن با ضربه [[عمر]] سقط شده است<ref>البدء و التاریخ، مطهر بن طاهر، ج۵، ص۲۰.</ref>.
مقدسی از علمای [[اهل سنت]] می‌نویسد: شیعه [[معتقد]] است که محسن با ضربه [[عمر]] سقط شده است<ref>البدء و التاریخ، مطهر بن طاهر، ج۵، ص۲۰.</ref>.
[[شیخ مفید]]، [[فرزندان علی]] {{ع}} را از فاطمه {{س}} چنین می‌شمارد: حسن حسین، [[زینب]] کبری، زینب صغری که [[کنیه]] او [[ام کلثوم]] است<ref>الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، شیخ مفید، ج۱، ص۳۵۵.</ref> و در پایان این باب می‌افزاید: [[شیعیان]] گفته‌اند که [[فاطمه زهرا]] {{س}} پس از پیغمبر پسری را سقط کرد؛ هنگامی که او را در شکم داشت محسن نامید<ref>الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، شیخ مفید، ج۱، ص۳۵۶؛ کشف الغمة فی معرفة الأئمة، علی بن عیسی بن ابی الفح الإربلی، ج۱، ص۴۴۰ و ۴۴۱. </ref>.
[[شیخ مفید]]، [[فرزندان علی]] {{ع}} را از فاطمه {{س}} چنین می‌شمارد: حسن حسین، [[زینب]] کبری، زینب صغری که [[کنیه]] او [[ام کلثوم]] است<ref>الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، شیخ مفید، ج۱، ص۳۵۵.</ref> و در پایان این باب می‌افزاید: [[شیعیان]] گفته‌اند که [[فاطمه زهرا]] {{س}} پس از پیغمبر پسری را سقط کرد؛ هنگامی که او را در شکم داشت محسن نامید<ref>الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، شیخ مفید، ج۱، ص۳۵۶؛ کشف الغمة فی معرفة الأئمة، علی بن عیسی بن ابی الفح الإربلی، ج۱، ص۴۴۰ و ۴۴۱. </ref>.
[[طبری]] نوشته است «گویند فاطمه {{س}} را از علی {{ع}} پسری دیگر به نام [[محسن]] بود که در خُردی در گذشت».
[[طبری]] نوشته است «گویند فاطمه {{س}} را از علی {{ع}} پسری دیگر به نام [[محسن]] بود که در خُردی در گذشت».


خط ۷۷: خط ۷۶:


وقتی حضرت فاطمه {{س}} از [[دنیا]] رفت اثر آن تازیانه در بازوی او وجود داشت و همانند بازوبند نمایان بود. [[خلیفه دوم]] نسبت به [[اهل بیت]] بسیار سرسخت بود.
وقتی حضرت فاطمه {{س}} از [[دنیا]] رفت اثر آن تازیانه در بازوی او وجود داشت و همانند بازوبند نمایان بود. [[خلیفه دوم]] نسبت به [[اهل بیت]] بسیار سرسخت بود.
[[علامه ابن شهر آشوب مازندرانی]] از [[نامه]] [[عمر بن خطاب]] نقل می‌کند: «[[فاطمه]] {{س}} دو دستش را به درب زد و مرا از باز کردن درب باز داشت؛ پس باز کردن درب بر من سخت شد. با شلاق بر دو دستش زدم. آن ضربه او را به درد آورد و من صدای فریاد و [[گریه]] او را شنیدم... درب را کوبیدم در حالی که او بدنش را به درب چسبانیده بود و آن را سپر خویش قرار داده بود. پس درب را هل دادم و وارد شدم»<ref>{{متن حدیث|فَضَرَبَتْ فَاطِمَةُ يَدَيْهَا مِنَ الْبَابِ تَمْنَعُنِي مِنْ فَتْحِهِ فَرُمْتُهُ فَتَصَعَّبَ عَلَيَّ فَضَرَبْتُ كَفَّيْهَا بِالسَّوْطِ فَأَلَّمَهَا، فَسَمِعْتُ لَهَا زَفِيراً وَ بُكَاءً، فَكِدْتُ أَنْ أَلِينَ وَ أَنْقَلِبَ عَنِ الْبَابِ فَذَكَرْتُ أَحْقَادَ عَلِيٍّ وَ وُلُوعَهُ فِي دِمَاءِ صَنَادِيدِ الْعَرَبِ، وَ كَيْدَ مُحَمَّدٍ وَ سِحْرَهُ، فَرَكَلْتُ الْبَابَ وَ قَدْ أَلْصَقَتْ أَحْشَاءَهَا بِالْبَابِ تَتْرُسُهُ، وَ سَمِعْتُهَا وَ قَدْ صَرَخَتْ صَرْخَةً حَسِبْتُهَا قَدْ جَعَلَتْ أَعْلَى الْمَدِينَةِ أَسْفَلَهَا، وَ قَالَتْ: يَا أَبَتَاهْ! يَا رَسُولَ اللَّهِ! هَكَذَا كَانَ يُفْعَلُ بِحَبِيبَتِكَ وَ ابْنَتِكَ، آهِ يَا فِضَّةُ! إِلَيْكِ فَخُذِينِي فَقَدْ وَ اللَّهِ قُتِلَ مَا فِي أَحْشَائِي مِنْ حَمْلٍ، وَ سَمِعْتُهَا تَمْخَضُ وَ هِيَ مُسْتَنِدَةٌ إِلَى الْجِدَارِ، فَدَفَعْتُ الْبَابَ وَ دَخَلْتُ}} بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج۳۰، ص۲۹۳؛ الهجوم علی بیت الفاطمیة، عبدالزهرا مهدی، ص۲۸۴ ۔ ۲۸۶، به نقل از: مثالب النواصب او الصوالب القواصب فی مطاعن النواصب، ابن شهر آشوب مازندرانی، ص۳۷۱ - ۳۷۴؛ درس‌نامه‌های فاطمیه، علی لباف، ص۴۳۱.</ref>.
[[علامه ابن‌شهرآشوب مازندرانی]] از [[نامه]] [[عمر بن خطاب]] نقل می‌کند: «[[فاطمه]] {{س}} دو دستش را به درب زد و مرا از باز کردن درب باز داشت؛ پس باز کردن درب بر من سخت شد. با شلاق بر دو دستش زدم. آن ضربه او را به درد آورد و من صدای فریاد و [[گریه]] او را شنیدم... درب را کوبیدم در حالی که او بدنش را به درب چسبانیده بود و آن را سپر خویش قرار داده بود. پس درب را هل دادم و وارد شدم»<ref>{{متن حدیث|فَضَرَبَتْ فَاطِمَةُ يَدَيْهَا مِنَ الْبَابِ تَمْنَعُنِي مِنْ فَتْحِهِ فَرُمْتُهُ فَتَصَعَّبَ عَلَيَّ فَضَرَبْتُ كَفَّيْهَا بِالسَّوْطِ فَأَلَّمَهَا، فَسَمِعْتُ لَهَا زَفِيراً وَ بُكَاءً، فَكِدْتُ أَنْ أَلِينَ وَ أَنْقَلِبَ عَنِ الْبَابِ فَذَكَرْتُ أَحْقَادَ عَلِيٍّ وَ وُلُوعَهُ فِي دِمَاءِ صَنَادِيدِ الْعَرَبِ، وَ كَيْدَ مُحَمَّدٍ وَ سِحْرَهُ، فَرَكَلْتُ الْبَابَ وَ قَدْ أَلْصَقَتْ أَحْشَاءَهَا بِالْبَابِ تَتْرُسُهُ، وَ سَمِعْتُهَا وَ قَدْ صَرَخَتْ صَرْخَةً حَسِبْتُهَا قَدْ جَعَلَتْ أَعْلَى الْمَدِينَةِ أَسْفَلَهَا، وَ قَالَتْ: يَا أَبَتَاهْ! يَا رَسُولَ اللَّهِ! هَكَذَا كَانَ يُفْعَلُ بِحَبِيبَتِكَ وَ ابْنَتِكَ، آهِ يَا فِضَّةُ! إِلَيْكِ فَخُذِينِي فَقَدْ وَ اللَّهِ قُتِلَ مَا فِي أَحْشَائِي مِنْ حَمْلٍ، وَ سَمِعْتُهَا تَمْخَضُ وَ هِيَ مُسْتَنِدَةٌ إِلَى الْجِدَارِ، فَدَفَعْتُ الْبَابَ وَ دَخَلْتُ}} بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج۳۰، ص۲۹۳؛ الهجوم علی بیت الفاطمیة، عبدالزهرا مهدی، ص۲۸۴ ۔ ۲۸۶، به نقل از: مثالب النواصب او الصوالب القواصب فی مطاعن النواصب، ابن‌شهرآشوب مازندرانی، ص۳۷۱ - ۳۷۴؛ درس‌نامه‌های فاطمیه، علی لباف، ص۴۳۱.</ref>.


[[حضرت صادق]] {{ع}} از [[رسول خدا]] نقل. می‌کند که آن [[حضرت]] فرمود: {{متن حدیث|مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ يَظْلِمُ بَعْدِي فَاطِمَةَ ابْنَتِي وَ يَغْصِبُهَا حَقَّهَا وَ يَقْتُلُهَا}}<ref>کنزالفوائد، أبوالفتح محمد بن علی الکراجکی، ج۱، ص۱۵۰.</ref>؛ [[ملعون]] است ملعون است کسی که پس از من به [[فاطمه]] {{س}} دخترم [[ستم]] روا دارد و حقش را برباید و او را بکشد».
[[حضرت صادق]] {{ع}} از [[رسول خدا]] نقل. می‌کند که آن [[حضرت]] فرمود: {{متن حدیث|مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ يَظْلِمُ بَعْدِي فَاطِمَةَ ابْنَتِي وَ يَغْصِبُهَا حَقَّهَا وَ يَقْتُلُهَا}}<ref>کنزالفوائد، أبوالفتح محمد بن علی الکراجکی، ج۱، ص۱۵۰.</ref>؛ [[ملعون]] است ملعون است کسی که پس از من به [[فاطمه]] {{س}} دخترم [[ستم]] روا دارد و حقش را برباید و او را بکشد».
خط ۹۶: خط ۹۵:
[[ابن ابی الحدید]] در مورد این رفتار با فاطمه {{س}} می‌گوید: هنگامی که بر استاد خود جعفر [[نقیب]] ماجرای [[زینب]] و [[هبار]] [[اسود]] را نقل کردم، نقیب گفت: اگر [[رسول خدا]] [[خون]] هبار اسود را به سبب اینکه زینب را ترساند و سبب سقط جنین او شد [[مباح]] کرد، بسیار روشن است که اگر [[پیامبر]] زنده بود، [[خون]] آن کس که [[فاطمه]] {{س}} را چنان ترساند که فرزندش سقط گردید نیز [[مباح]] اعلام می‌کرد»<ref>شرح نهج البلاغة، ابن ابی الحدید معتزلی، ج۱۴، ص۱۹۳.</ref>.  
[[ابن ابی الحدید]] در مورد این رفتار با فاطمه {{س}} می‌گوید: هنگامی که بر استاد خود جعفر [[نقیب]] ماجرای [[زینب]] و [[هبار]] [[اسود]] را نقل کردم، نقیب گفت: اگر [[رسول خدا]] [[خون]] هبار اسود را به سبب اینکه زینب را ترساند و سبب سقط جنین او شد [[مباح]] کرد، بسیار روشن است که اگر [[پیامبر]] زنده بود، [[خون]] آن کس که [[فاطمه]] {{س}} را چنان ترساند که فرزندش سقط گردید نیز [[مباح]] اعلام می‌کرد»<ref>شرح نهج البلاغة، ابن ابی الحدید معتزلی، ج۱۴، ص۱۹۳.</ref>.  


بیشتر [[تاریخ‌نگاران]] [[شیعه]] و برخی از [[سنی‌ها]] بر این [[عقیده]] هستند که [[حضرت فاطمه زهرا]] {{س}} پنج فرزند داشت که پنجمین آنها پس از [[رحلت پیامبر]] در قضایای [[حمله]] به [[خانه فاطمه]] {{س}} سقط گردید. [[ابن صباغ مالکی]]<ref>الفصول المهمة فی معرفة أحوال الأئمة، ابن صباغ مالکی، ص۱۲۴.</ref> از [[اهل سنت]]، [[سبط ابن الجوزی]]<ref>تذکرة الخواص، سبط ابن جوزی، ص۵۷ و ۲۸۸.</ref> و [[محب الدین طبری]]<ref>ذخائر العقبی فی مناقب ذوی القربی، محب الدین أحمد بن عبدالله طبری، ص۱۵۵.</ref> اشاره به پسر سومی به نام [[محسن]] دارند، ولی می‌گویند وی در [[دوران کودکی]] از [[دنیا]] رفته است. برخی دیگر، [[رحلت]] این فرزند را در [[زمان حیات پیامبر]] می‌دانند<ref>نیل الأوطار، محمد بن علی بن محمد الشوکانی، ج۴، ص۱۵۱؛ فتح الباری فی شرح صحیح البخاری، شهاب الدین بن حجر عسقلانی، ج۳، ص۱۲۴.</ref>، ولی [[ابن شهر آشوب]] از [[معارف]] [[ابن قتیبه]] نقل کرده است:
بیشتر [[تاریخ‌نگاران]] [[شیعه]] و برخی از [[سنی‌ها]] بر این [[عقیده]] هستند که [[حضرت فاطمه زهرا]] {{س}} پنج فرزند داشت که پنجمین آنها پس از [[رحلت پیامبر]] در قضایای [[حمله]] به [[خانه فاطمه]] {{س}} سقط گردید. [[ابن صباغ مالکی]]<ref>الفصول المهمة فی معرفة أحوال الأئمة، ابن صباغ مالکی، ص۱۲۴.</ref> از [[اهل سنت]]، [[سبط ابن الجوزی]]<ref>تذکرة الخواص، سبط ابن جوزی، ص۵۷ و ۲۸۸.</ref> و [[محب الدین طبری]]<ref>ذخائر العقبی فی مناقب ذوی القربی، محب الدین أحمد بن عبدالله طبری، ص۱۵۵.</ref> اشاره به پسر سومی به نام [[محسن]] دارند، ولی می‌گویند وی در [[دوران کودکی]] از [[دنیا]] رفته است. برخی دیگر، [[رحلت]] این فرزند را در [[زمان حیات پیامبر]] می‌دانند<ref>نیل الأوطار، محمد بن علی بن محمد الشوکانی، ج۴، ص۱۵۱؛ فتح الباری فی شرح صحیح البخاری، شهاب الدین بن حجر عسقلانی، ج۳، ص۱۲۴.</ref>، ولی [[ابن‌شهرآشوب]] از [[معارف]] [[ابن قتیبه]] نقل کرده است:
{{متن حدیث|أَنَّ مُحَسِّناً فَسَدَ مِنْ زَخْمِ قُنْفُذٍ الْعَدَوِيِّ}}<ref>مناقب آل أبی طالب، ابن شهر آشوب مازندرانی، ج۳، ص۳۵۶.</ref>؛ «به [[درستی]] که محسن بر اثر زخمی که [[قنفذ]] [[ستمکار]] بر فاطمه {{س}} وارد کرد، از بین رفت».
{{متن حدیث|أَنَّ مُحَسِّناً فَسَدَ مِنْ زَخْمِ قُنْفُذٍ الْعَدَوِيِّ}}<ref>مناقب آل أبی طالب، ابن‌شهرآشوب مازندرانی، ج۳، ص۳۵۶.</ref>؛ «به [[درستی]] که محسن بر اثر زخمی که [[قنفذ]] [[ستمکار]] بر فاطمه {{س}} وارد کرد، از بین رفت».


متأسفانه همین کتاب «المعارف» هم اکنون [[تحریف]] شده و به جای آن عبارت آمده: {{عربی|و أما محسن بن علی فهلک و هو صغیر}}؛ «[[محسن بن علی]] در [[کودکی]] از دنیا رفته است»<ref>المعارف، ابن قتیبة دینوری، ص۹۲.</ref>.
متأسفانه همین کتاب «المعارف» هم اکنون [[تحریف]] شده و به جای آن عبارت آمده: {{عربی|و أما محسن بن علی فهلک و هو صغیر}}؛ «[[محسن بن علی]] در [[کودکی]] از دنیا رفته است»<ref>المعارف، ابن قتیبة دینوری، ص۹۲.</ref>.
در [[کتاب سلیم بن قیس]]، [[اثبات الوصیه]]، امالی [[صدوق]]، [[الاحتجاج]] [[طبرسی]] و [[صراط المستقیم]] و ده‌ها کتاب دیگر به نقل چگونگی این سقط پرداخته‌اند. [[مجلسی]] می‌گوید: [[امیرالمؤمنین]] بیرون آمد و [[جامه]] [[نرمی]] را بر فاطمه {{س}} افکند و طفل شش ماهه‌ای را که آن [[حضرت]] در رحم داشت، سقط شد<ref>بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج۸، ص۲۳۱.</ref>. برای نمونه ابن شهر آشوب به نقل ماجرا پرداخته و از [[امام صادق]] {{ع}} [[روایت]] کرده است که به [[مفضل]] فرمود: کشته شدن [[محسن]] به وسیله لگد عظیم‌تر و تلخ‌تر است<ref>الإحتجاج، أبومنصور أحمد بن علی بن أبی طالب طبرسی، ج۱، ص۱۰۸.</ref>.
در [[کتاب سلیم بن قیس]]، [[اثبات الوصیه]]، امالی [[صدوق]]، [[الاحتجاج]] [[طبرسی]] و [[صراط المستقیم]] و ده‌ها کتاب دیگر به نقل چگونگی این سقط پرداخته‌اند. [[مجلسی]] می‌گوید: [[امیرالمؤمنین]] بیرون آمد و [[جامه]] [[نرمی]] را بر فاطمه {{س}} افکند و طفل شش ماهه‌ای را که آن [[حضرت]] در رحم داشت، سقط شد<ref>بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج۸، ص۲۳۱.</ref>. برای نمونه ابن‌شهرآشوب به نقل ماجرا پرداخته و از [[امام صادق]] {{ع}} [[روایت]] کرده است که به [[مفضل]] فرمود: کشته شدن [[محسن]] به وسیله لگد عظیم‌تر و تلخ‌تر است<ref>الإحتجاج، أبومنصور أحمد بن علی بن أبی طالب طبرسی، ج۱، ص۱۰۸.</ref>.


[[ابراهیم بن سیار نظم معتزلی]] می‌نویسد: {{عربی|إن عمر ضرب بطن فاطمة یوم البیعة حتی ألقت الجنین من بطنها و کان یصیح احرقوا دارها بمن فیها}}<ref>الملل و النحل، أبوالفتح محمد بن عبد الکریم بن أبی بکر شهرستانی، ج۱، ص۵۷؛ ترجمة الفرق بین الفرق در تاریخ مذاهب اسلام، ابومنصور عبد القاهر بغدادی، ص۱۴۷.</ref>؛ [[عمر]] در [[روز]] اخذ [[بیعت]] برای [[ابوبکر]]، بر شکم [[فاطمه]] {{س}} زد و او [[فرزندی]] را که در رحم داشت سقط کرد و فریاد می‌زد خانه‌اش را با کسانی که در آن هستند به [[آتش]] بکشید».
[[ابراهیم بن سیار نظم معتزلی]] می‌نویسد: {{عربی|إن عمر ضرب بطن فاطمة یوم البیعة حتی ألقت الجنین من بطنها و کان یصیح احرقوا دارها بمن فیها}}<ref>الملل و النحل، أبوالفتح محمد بن عبد الکریم بن أبی بکر شهرستانی، ج۱، ص۵۷؛ ترجمة الفرق بین الفرق در تاریخ مذاهب اسلام، ابومنصور عبد القاهر بغدادی، ص۱۴۷.</ref>؛ [[عمر]] در [[روز]] اخذ [[بیعت]] برای [[ابوبکر]]، بر شکم [[فاطمه]] {{س}} زد و او [[فرزندی]] را که در رحم داشت سقط کرد و فریاد می‌زد خانه‌اش را با کسانی که در آن هستند به [[آتش]] بکشید».
خط ۱۱۷: خط ۱۱۶:
آن‌گاه حضرت فرمود: در روز [[حشر]] جدات محسن، [[حضرت خدیجه]] و [[فاطمه بنت اسد]] او را در حالی که خون‌آلود است با خود می‌آورند و به همراه آنان‌اند [[ام هانی]] و جمانه عمه‌های او که [[دختران]] ابوطالب‌اند و [[اسماء بنت عمیس خثعمیه]] که فریادزنان و شیوه‌کنان دست‌هایشان را بر صورت کوبیده موهای سر را پریشان می‌کنند؛ [[فرشتگان]] آنان را با بال‌های خود می‌پوشانند و مادرش [[فاطمه زهرا]] {{س}} می‌گرید و فریاد می‌زند که: {{متن قرآن|هَذَا يَوْمُكُمُ الَّذِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ}}<ref>«این همان روزی است که به شما وعده می‌دادند» سوره انبیاء، آیه ۱۰۳.</ref>.
آن‌گاه حضرت فرمود: در روز [[حشر]] جدات محسن، [[حضرت خدیجه]] و [[فاطمه بنت اسد]] او را در حالی که خون‌آلود است با خود می‌آورند و به همراه آنان‌اند [[ام هانی]] و جمانه عمه‌های او که [[دختران]] ابوطالب‌اند و [[اسماء بنت عمیس خثعمیه]] که فریادزنان و شیوه‌کنان دست‌هایشان را بر صورت کوبیده موهای سر را پریشان می‌کنند؛ [[فرشتگان]] آنان را با بال‌های خود می‌پوشانند و مادرش [[فاطمه زهرا]] {{س}} می‌گرید و فریاد می‌زند که: {{متن قرآن|هَذَا يَوْمُكُمُ الَّذِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ}}<ref>«این همان روزی است که به شما وعده می‌دادند» سوره انبیاء، آیه ۱۰۳.</ref>.


[[جبرئیل]] هم از جانب محسن فریاد برمی‌آورد: من ستمدیده‌ام و [[یاری]] می‌طلبم. رسول خدا در حالی که محسن را روی دست گرفته و به سمت [[آسمان]] بالا برده می‌فرماید: ای خدای من، ای مولای من! ما به خاطر تو در [[دنیا]] [[بردباری]] کردیم و امروز روزی است که هرکس کار خوب یا [[بدی]] انجام داده آن را حاضر می‌یابد و [[آرزو]] می‌کند که ای کاش بین او و کار بدی که از او سر زده فاصله‌ای بس دور می‌بود<ref>نوائب الدهور فی علائم الظهور، سید محمد حسن میرجهانی، ج۳، ص۱۹۴.</ref>.<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[فرهنگنامه فاطمی ج۵ (کتاب)|فرهنگنامه فاطمی ج۵]]، ص ۱۷۰۰-۱۷۱۲.</ref>
[[جبرئیل]] هم از جانب محسن فریاد برمی‌آورد: من ستمدیده‌ام و [[یاری]] می‌طلبم. رسول خدا در حالی که محسن را روی دست گرفته و به سمت [[آسمان]] بالا برده می‌فرماید: ای خدای من، ای مولای من! ما به خاطر تو در [[دنیا]] [[بردباری]] کردیم و امروز روزی است که هرکس کار خوب یا [[بدی]] انجام داده آن را حاضر می‌یابد و [[آرزو]] می‌کند که ای کاش بین او و کار بدی که از او سر زده فاصله‌ای بس دور می‌بود<ref>نوائب الدهور فی علائم الظهور، سید محمد حسن میرجهانی، ج۳، ص۱۹۴.</ref>.<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[فرهنگنامه فاطمی ج۵ (کتاب)|فرهنگنامه فاطمی ج۵]]، ص۱۷۰۰-۱۷۱۲.</ref>


{{مظلومیت حضرت فاطمه}}
{{مظلومیت حضرت فاطمه}}
خط ۱۲۹: خط ۱۲۸:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:سقط جنین حضرت فاطمه]]
[[رده:حضرت فاطمه]]
۱۱۲٬۲۳۹

ویرایش