شناسایی در فقه سیاسی: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
}} | }} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
شناسایی، عملی است که یک یا چند [[دولت]]، وجود یک سازمان [[سیاسی]] مستقلی را، که [[قادر]] به رعایت مقررّات بین المللی میباشد، در [[سرزمین]] معینی به رسمیت میشناسند<ref>ترمینولوژی حقوق، ص۳۹۵؛ حقوق بین الملل عمومی، ص۲۱۰.</ref>. | شناسایی، عملی است که یک یا چند [[دولت]]، وجود یک سازمان [[سیاسی]] مستقلی را، که [[قادر]] به رعایت مقررّات بین المللی میباشد، در [[سرزمین]] معینی به رسمیت میشناسند<ref>ترمینولوژی حقوق، ص۳۹۵؛ حقوق بین الملل عمومی، ص۲۱۰.</ref>. | ||
[[اسلام]]، شناسایی را با روشهای گوناگون آن پذیرفته - چنان که [[سیره پیامبر]] [[گواه]] آن است - و موجودیت [[قبایل]] و [[ملتها]] را، چه در قلمرو [[حکومت اسلامی]] و چه در خارج از آن، مورد [[تأیید]] قرار داده است<ref>اسلام و حقوق بین الملل عمومی، ص۳۹۹.</ref>. با این تفاوت که در قلمرو [[اسلام]]، شرایطی [[شبیه]] [[نظام]] [[حکومت]] فدرال برقرار بوده و با وجود این که در [[روابط]] خارجی، [[ملل]] [[اسلامی]] تابع ارادۀ [[دولت]] مرکزی بودهاند، ولی در قلمرو داخلی، [[استقلال]] آنها محترم شناخته میشد. | [[اسلام]]، شناسایی را با روشهای گوناگون آن پذیرفته - چنان که [[سیره پیامبر]] [[گواه]] آن است - و موجودیت [[قبایل]] و [[ملتها]] را، چه در قلمرو [[حکومت اسلامی]] و چه در خارج از آن، مورد [[تأیید]] قرار داده است<ref>اسلام و حقوق بین الملل عمومی، ص۳۹۹.</ref>. با این تفاوت که در قلمرو [[اسلام]]، شرایطی [[شبیه]] [[نظام]] [[حکومت]] فدرال برقرار بوده و با وجود این که در [[روابط]] خارجی، [[ملل]] [[اسلامی]] تابع ارادۀ [[دولت]] مرکزی بودهاند، ولی در قلمرو داخلی، [[استقلال]] آنها محترم شناخته میشد. | ||
در خارج از قلمرو [[اسلام]] نیز به عنوان یک [[ضرورت اجتماعی]]، پیمانهای متعددی منعقد میشد که ضمن شناسایی موجودیت [[قبایل]]، دو [[ملت]] در کنار یکدیگر به [[زندگی]] [[مسالمتآمیز]] خود ادامه میدادند<ref>ر.ک: دارالصلح، دارالذمه و قبیله.</ref>. همینطور، نامههایی که [[پیامبر]]{{صل}} برای گروهی از سران دولتهای آن زمان نوشت، در واقع خود نوعی شناسایی تلقی میگردد<ref>ر.ک: سفیر.</ref><ref>[[اباصلت فروتن|فروتن، اباصلت]]، [[علی اصغر مرادی|مرادی، علی اصغر]]، [[واژهنامه فقه سیاسی (کتاب)|واژهنامه فقه سیاسی]]، ص ۱۲۷.</ref>. | در خارج از قلمرو [[اسلام]] نیز به عنوان یک [[ضرورت اجتماعی]]، پیمانهای متعددی منعقد میشد که ضمن شناسایی موجودیت [[قبایل]]، دو [[ملت]] در کنار یکدیگر به [[زندگی]] [[مسالمتآمیز]] خود ادامه میدادند<ref>ر. ک: دارالصلح، دارالذمه و قبیله.</ref>. همینطور، نامههایی که [[پیامبر]] {{صل}} برای گروهی از سران دولتهای آن زمان نوشت، در واقع خود نوعی شناسایی تلقی میگردد<ref>ر. ک: سفیر.</ref><ref>[[اباصلت فروتن|فروتن، اباصلت]]، [[علی اصغر مرادی|مرادی، علی اصغر]]، [[واژهنامه فقه سیاسی (کتاب)|واژهنامه فقه سیاسی]]، ص ۱۲۷.</ref>. | ||
== منابع == | == منابع == |