پرش به محتوا

صیاح: تفاوت میان نسخه‌ها

۵ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۵ اوت ۲۰۲۲
جز
جز (جایگزینی متن - '\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(252\,\s252\,\s233\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\[\[(.*)\]\](.*)\"\'\'\'(.*)\'\'\'\"(.*)\<\/div\> \<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(255\,\s245\,\s227\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\<\/div\> \<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(206\,242\,\s299\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(...)
 
خط ۷: خط ۷:
}}
}}


==مقدمه==
== مقدمه ==
*یکی از [[فرماندهان سپاه]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} است که [[سفیانی]] را دستگیر می‌کند. [[سپاه]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} از طریق [[فلسطین]] شرقی عازم [[عراق]] می‌شود. در کرانه‌های [[دریاچه طبریه]] با [[سپاه سفیانی]] روبرو می‌شوند که از [[عراق]] برمی‌گردد. [[جنگ]] [[سختی]] میان دو [[سپاه]] درمی‌گیرد که [[سفیانی]] در آن [[شکست]] می‌خورد و همه سپاهیانش در آن‌جا کشته می‌شوند و فقط‍‌ خودش می‌ماند. یکی از [[یاران]] [[امام]] به نام صیّاح (و یا صباح) با گروهی از [[سپاهیان]] بر او می‌تازند و او را دستگیر می‌کنند و به محضر [[امام]] می‌آورند. هنگامی او را می‌آورند که [[امام]] مشغول [[نماز]] عشاء هستند. نمازشان را تخفیف می‌دهند و به طرف او برمی‌گردند. [[سفیانی]] می‌گوید: ای پسر عمو! مرا آزاد کن و برای خودت نگه دار، تا یکی از [[یاران]] تو باشم‌؟ [[حضرت]] به [[اصحاب]] خود می‌فرماید: درباره او و سخنانش چه می‌گویید؟ همگی می‌گویند: به [[خدا]] [[سوگند]] به کمتر از [[قتل]] او [[راضی]] نمی‌شویم. او چقدر [[خون]] ریخته و چقدر به [[حریم]] [[جان]] و [[مال]] و ناموس [[مردم]] [[تجاوز]] کرده است و [[انتظار]] عفو دارد! [[حضرت مهدی]] {{ع}} می‌فرماید: هرچه می‌خواهید انجام دهید. گروهی از [[یاران]] او را می‌گیرند و روی سنگی در کرانه دریاچه طبریّه می‌خوابانند و همانند گوسفند او را [[ذبح]] می‌کنند<ref>روزگار رهایی، ج ۲، ص ۱۱۳۵.</ref><ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۴۵۰.</ref>.
* یکی از [[فرماندهان سپاه]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} است که [[سفیانی]] را دستگیر می‌کند. [[سپاه]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} از طریق [[فلسطین]] شرقی عازم [[عراق]] می‌شود. در کرانه‌های [[دریاچه طبریه]] با [[سپاه سفیانی]] روبرو می‌شوند که از [[عراق]] برمی‌گردد. [[جنگ]] [[سختی]] میان دو [[سپاه]] درمی‌گیرد که [[سفیانی]] در آن [[شکست]] می‌خورد و همه سپاهیانش در آن‌جا کشته می‌شوند و فقط‍‌ خودش می‌ماند. یکی از [[یاران]] [[امام]] به نام صیّاح (و یا صباح) با گروهی از [[سپاهیان]] بر او می‌تازند و او را دستگیر می‌کنند و به محضر [[امام]] می‌آورند. هنگامی او را می‌آورند که [[امام]] مشغول [[نماز]] عشاء هستند. نمازشان را تخفیف می‌دهند و به طرف او برمی‌گردند. [[سفیانی]] می‌گوید: ای پسر عمو! مرا آزاد کن و برای خودت نگه دار، تا یکی از [[یاران]] تو باشم‌؟ [[حضرت]] به [[اصحاب]] خود می‌فرماید: درباره او و سخنانش چه می‌گویید؟ همگی می‌گویند: به [[خدا]] [[سوگند]] به کمتر از [[قتل]] او [[راضی]] نمی‌شویم. او چقدر [[خون]] ریخته و چقدر به [[حریم]] [[جان]] و [[مال]] و ناموس [[مردم]] [[تجاوز]] کرده است و [[انتظار]] عفو دارد! [[حضرت مهدی]] {{ع}} می‌فرماید: هرچه می‌خواهید انجام دهید. گروهی از [[یاران]] او را می‌گیرند و روی سنگی در کرانه دریاچه طبریّه می‌خوابانند و همانند گوسفند او را [[ذبح]] می‌کنند<ref>روزگار رهایی، ج ۲، ص ۱۱۳۵.</ref><ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۴۵۰.</ref>.
==پرسش مستقیم==
== پرسش مستقیم ==
* [[کدام یک از فرماندهان سپاه امام مهدی سفیانی را دستگیر می‌کند؟ (پرسش)]]
* [[کدام یک از فرماندهان سپاه امام مهدی سفیانی را دستگیر می‌کند؟ (پرسش)]]


۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش