پرش به محتوا

جامعیت قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۸ اوت ۲۰۱۸
خط ۳۱: خط ۳۱:
*البته باید توجه داشت قرآن کریم از لحاظ هدف و فلسفۀ نزول که هدایت مردم است نیز دارای جامعیت است. این نوع جامعیت در مواردی مانند تبیان بودن قرآن در امور هدایتی، بیان امور مربوط به سعادت انسان ها در قرآن، بیان مسائل مربوط به شئون انسانیت، بیان امور مربوط به آخرت انسان و... بیان شده است. برخی از این امور عبارتند از:
*البته باید توجه داشت قرآن کریم از لحاظ هدف و فلسفۀ نزول که هدایت مردم است نیز دارای جامعیت است. این نوع جامعیت در مواردی مانند تبیان بودن قرآن در امور هدایتی، بیان امور مربوط به سعادت انسان ها در قرآن، بیان مسائل مربوط به شئون انسانیت، بیان امور مربوط به آخرت انسان و... بیان شده است. برخی از این امور عبارتند از:
===قرآن، تبیان همه امور هدایتی===
===قرآن، تبیان همه امور هدایتی===
*اصلی‌ترین آیه مورد استناد در این زمینه، آیۀ ۸۹ سوره نحل است: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|وَيَوْمَ نَبْعَثُ فِي كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا عَلَيْهِم مِّنْ أَنفُسِهِمْ وَجِئْنَا بِكَ شَهِيدًا عَلَى هَؤُلاء وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ}}﴾}}<ref>«و (یاد کن) روزی را که در هر امّتی گواهی از خودشان بر آنان برانگیزیم و تو را بر اینان «1» گواه آوریم و بر تو این کتاب را فرو فرستادیم که بیانگر هر چیز و رهنمود و بخشایش و نویدبخشی برای مسلمانان است.»؛ سوره نحل، آیۀ ۸۹.</ref> مفسران «واو» در «و نزلنا علیک الکتاب» را استینافیه گرفته و فراز بعد از آن، یعنی {{عربی|نَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ}}﴾}} را صفت «الکتاب» شمرده‌اند. بر اساس این تفسیر، جملۀ «و نزلنا علیک الکتاب...» مطلب مستقلی است که با صدر آیه و شاهد بودن رسول اکرم بر امت‌ها ارتباطی ندارد، و دال بر قلمرو بیان قرآن در محدوده نیازهای هدایتی عموم مردم است، و جامعیت آن را نیز در همین محدوده می‌رساند. <ref>ر.ک: المیزان، ج ۱۲، ص ۳۲۴ و ۳۲۵.</ref>  اما در نقد این تفسیر گفته شده است: «با توجه به ظاهر و سیاق آیه، «واو» در «و نزلنا علیک الکتاب» استینافیه نیست، بلکه حالیه است و جمله «نزلنا علیک الکتاب» حال از کاف خطاب در جمله قبلی یعنی و «جئنا بک شهیداً علی هؤلاء» است و معنی آیه چنین است: تو را گواه بر آنان آوردیم، در حالی که قبلاً بر تو در دنیا قرآن را نازل کردیم؛ کتابی که هر آنچه را که مربوط به امر هدایت است بیان می‌کند، و بدان حق و باطل دانسته می‌شود.» <ref>ر.ک: المیزان، ج ۱۲، ص ۳۲۵.</ref>  
*اصلی‌ترین آیه مورد استناد در این زمینه، آیۀ ۸۹ سوره نحل است: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|وَيَوْمَ نَبْعَثُ فِي كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا عَلَيْهِم مِّنْ أَنفُسِهِمْ وَجِئْنَا بِكَ شَهِيدًا عَلَى هَؤُلاء وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ}}﴾}}<ref>«و (یاد کن) روزی را که در هر امّتی گواهی از خودشان بر آنان برانگیزیم و تو را بر اینان «1» گواه آوریم و بر تو این کتاب را فرو فرستادیم که بیانگر هر چیز و رهنمود و بخشایش و نویدبخشی برای مسلمانان است.»؛ سوره نحل، آیۀ ۸۹.</ref> مفسران «واو» در «و نزلنا علیک الکتاب» را استینافیه گرفته و فراز بعد از آن، یعنی {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|نَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ}}﴾}} را صفت «الکتاب» شمرده‌اند. بر اساس این تفسیر، جملۀ «و نزلنا علیک الکتاب...» مطلب مستقلی است که با صدر آیه و شاهد بودن رسول اکرم بر امت‌ها ارتباطی ندارد، و دال بر قلمرو بیان قرآن در محدوده نیازهای هدایتی عموم مردم است، و جامعیت آن را نیز در همین محدوده می‌رساند. <ref>ر.ک: المیزان، ج ۱۲، ص ۳۲۴ و ۳۲۵.</ref>  اما در نقد این تفسیر گفته شده است: «با توجه به ظاهر و سیاق آیه، «واو» در «و نزلنا علیک الکتاب» استینافیه نیست، بلکه حالیه است و جمله «نزلنا علیک الکتاب» حال از کاف خطاب در جمله قبلی یعنی و «جئنا بک شهیداً علی هؤلاء» است و معنی آیه چنین است: تو را گواه بر آنان آوردیم، در حالی که قبلاً بر تو در دنیا قرآن را نازل کردیم؛ کتابی که هر آنچه را که مربوط به امر هدایت است بیان می‌کند، و بدان حق و باطل دانسته می‌شود.» <ref>ر.ک: المیزان، ج ۱۲، ص ۳۲۵.</ref>  
با توجه به مطلب فوق، منظور از "تبیان کل شیء" بودن قرآن این است که این کتاب هر آنچه را که مربوط به امر هدایت مردم و حق و باطل است، بیان می‌کند، و صدر آیه مقدمه برای ذیل آن است. در صدر آیه سخن از برانگیخته شدن شاهدان و گواهانی بر اعمال امت‌ها و مردم در روز قیامت است که رسول خدا نیز جزو آن گواهان است و در ذیل، پشتوانه گواهی پیامبر بر همه امت‌ها و دلیل شاهد بودن او بر آنان معرفی شده است؛ آن پشتوانه کتابی است که تبیان کل شیء است و حق و باطل را بیان و از یکدیگر جدا کرده است.<ref>ر.ک: المیزان، ج ۱۲، ص ۳۲۵.</ref>  
با توجه به مطلب فوق، منظور از "تبیان کل شیء" بودن قرآن این است که این کتاب هر آنچه را که مربوط به امر هدایت مردم و حق و باطل است، بیان می‌کند، و صدر آیه مقدمه برای ذیل آن است. در صدر آیه سخن از برانگیخته شدن شاهدان و گواهانی بر اعمال امت‌ها و مردم در روز قیامت است که رسول خدا نیز جزو آن گواهان است و در ذیل، پشتوانه گواهی پیامبر بر همه امت‌ها و دلیل شاهد بودن او بر آنان معرفی شده است؛ آن پشتوانه کتابی است که تبیان کل شیء است و حق و باطل را بیان و از یکدیگر جدا کرده است.<ref>ر.ک: المیزان، ج ۱۲، ص ۳۲۵.</ref>  
در هر صورت، آیه بیانگر جامعیت قرآن در پرتو هدف و فلسفه نزول آن است و نمی‌گوید قرآن تبیان هر امری است، بلکه تأکید می‌کند تمام مسائلی که برای هدایت بشر لازم است در قرآن بیان شده و حق و باطل در آن کاملاً آشکار و متمایز گردیده است؛ به نحوی که با استناد به آن و معیار قرار دادنش می‌توان اعمال و رفتار و افکار همگان را در روز حساب با آن سنجید و بر له یا علیه آنان شهادت داد. <ref>آریان، حمید، جامعیت قرآن در بیان مفسر المیزان، مجله قرآن‌شناخت، س۱، ش۱، ۱۳۸۷، ص۱۴۹.</ref>
در هر صورت، آیه بیانگر جامعیت قرآن در پرتو هدف و فلسفه نزول آن است و نمی‌گوید قرآن تبیان هر امری است، بلکه تأکید می‌کند تمام مسائلی که برای هدایت بشر لازم است در قرآن بیان شده و حق و باطل در آن کاملاً آشکار و متمایز گردیده است؛ به نحوی که با استناد به آن و معیار قرار دادنش می‌توان اعمال و رفتار و افکار همگان را در روز حساب با آن سنجید و بر له یا علیه آنان شهادت داد. <ref>آریان، حمید، جامعیت قرآن در بیان مفسر المیزان، مجله قرآن‌شناخت، س۱، ش۱، ۱۳۸۷، ص۱۴۹.</ref>
۵۳٬۳۷۰

ویرایش