معصیت در فقه سیاسی: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
}} | }} | ||
==معناشناسی== | == معناشناسی == | ||
عصیان | عصیان و معصیت به معنای [[سرکشی]] کردن، [[سرپیچی]] کردن و [[نافرمانی]]<ref>بهاءالدین خرمشاهی، قرآن کریم، ترجمه، توضیحات و واژهنامه، ص۷۷۷.</ref> است در مقابل [[اطاعت]]<ref>ابنمنظور، لسان العرب، ج۱۵، ص۶۷.</ref> و [[تبعیت]] کردن<ref>حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۸، ص۱۵۸.</ref>؛ {{متن قرآن|قَالَ نُوحٌ رَبِّ إِنَّهُمْ عَصَوْنِي}}<ref>«نوح گفت: پروردگارا! آنان از من فرمان نبردند و از کسی پیروی کردند که دارایی و فرزندش جز به زیان وی نیفزود» سوره نوح، آیه ۲۱.</ref>. | ||
[[عصیان]] به معنای زیر پا گذاشتن [[فرمان]] کسی است که [[اطاعت]] از او عقلاً یا شرعاً [[واجب]] است. اثر [[عصیان]]، [[سرکشی]]، [[شرارت]] و [[فساد]] (غَیّ) در مقابل "رشد" است: {{متن قرآن|وَعَصَى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَى}}<ref>«آدم با پروردگارش نافرمانی کرد و بیراه شد» سوره طه، آیه ۱۲۱.</ref>.<ref>حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۸، ص۱۵۸.</ref>.<ref>[[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم]]، ص۴۱۹.</ref> | [[عصیان]] به معنای زیر پا گذاشتن [[فرمان]] کسی است که [[اطاعت]] از او عقلاً یا شرعاً [[واجب]] است. اثر [[عصیان]]، [[سرکشی]]، [[شرارت]] و [[فساد]] (غَیّ) در مقابل "رشد" است: {{متن قرآن|وَعَصَى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَى}}<ref>«آدم با پروردگارش نافرمانی کرد و بیراه شد» سوره طه، آیه ۱۲۱.</ref>.<ref>حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۸، ص۱۵۸.</ref>.<ref>[[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم]]، ص۴۱۹.</ref> | ||
==عصیان در قرآن== | == عصیان در قرآن == | ||
در [[قرآن کریم]] [[عصیان]] مراتب مختلفی از [[نافرمانی]] را شامل میشود: از [[تکذیب]] [[آیات]] و [[انبیای الهی]]: {{متن قرآن|فَأَرَاهُ الآيَةَ الْكُبْرَى فَكَذَّبَ وَعَصَى}}<ref>«پس به او آن بزرگترین معجزه را نشان داد، اما او دروغ انگاشت و سرپیچی کرد» سوره نازعات، آیه ۲۰-۲۱.</ref> تا [[قتل]] [[انبیای الهی]]: {{متن قرآن|وَيَقْتُلُونَ الْأَنْبِيَاءَ بِغَيْرِ حَقٍّ ذَلِكَ بِمَا عَصَوْا وَكَانُوا يَعْتَدُونَ}}<ref>«و پیامبران را ناحقّ میکشتند، آن، از این رو بود که نافرمانی ورزیدند و تجاوز میکرد» سوره آل عمران، آیه ۱۱۲.</ref>. | در [[قرآن کریم]] [[عصیان]] مراتب مختلفی از [[نافرمانی]] را شامل میشود: از [[تکذیب]] [[آیات]] و [[انبیای الهی]]: {{متن قرآن|فَأَرَاهُ الآيَةَ الْكُبْرَى فَكَذَّبَ وَعَصَى}}<ref>«پس به او آن بزرگترین معجزه را نشان داد، اما او دروغ انگاشت و سرپیچی کرد» سوره نازعات، آیه ۲۰-۲۱.</ref> تا [[قتل]] [[انبیای الهی]]: {{متن قرآن|وَيَقْتُلُونَ الْأَنْبِيَاءَ بِغَيْرِ حَقٍّ ذَلِكَ بِمَا عَصَوْا وَكَانُوا يَعْتَدُونَ}}<ref>«و پیامبران را ناحقّ میکشتند، آن، از این رو بود که نافرمانی ورزیدند و تجاوز میکرد» سوره آل عمران، آیه ۱۱۲.</ref>. | ||
از [[سنن]] قطعی [[الهی]] سرکوبی [[عصیان]] در امم سابق با [[نزول]] عذابهای مختلف بوده است؛ نظیر سیل، بارش سنگ، [[زلزله]] و....: {{متن قرآن|فَعَصَوْا رَسُولَ رَبِّهِمْ فَأَخَذَهُمْ أَخْذَةً رَابِيَةً}}<ref>«با پیامبر پروردگارشان نافرمانی کردند آنگاه (خداوند) آنان را با کیفری بسیار سخت | از [[سنن]] قطعی [[الهی]] سرکوبی [[عصیان]] در امم سابق با [[نزول]] عذابهای مختلف بوده است؛ نظیر سیل، بارش سنگ، [[زلزله]] و.... : {{متن قرآن|فَعَصَوْا رَسُولَ رَبِّهِمْ فَأَخَذَهُمْ أَخْذَةً رَابِيَةً}}<ref>«با پیامبر پروردگارشان نافرمانی کردند آنگاه (خداوند) آنان را با کیفری بسیار سخت فرو گرفت» سوره حاقه، آیه ۱۰.</ref>.<ref>[[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم]]، ص۴۱۹.</ref> | ||
==واژههای هم معنای معصیت== | == واژههای هم معنای معصیت == | ||
===حادّ=== | === حادّ === | ||
این واژه به معنای [[عصیان]] کردن<ref>خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، ج۳، ص۲۰.</ref>، [[مخالفت]] کردن<ref>بهاءالدین خرمشاهی، قرآن کریم، ترجمه، توضیحات و واژهنامه، ص۱۹۷.</ref> و [[تجاوز]] از حد و [[شقاق]] است. مترادف مباعدت، مجانبت و [[معادات]]<ref>وهبة بن مصطفی زحیلی، التفسیر المنیر، ج۱۰، ص۲۸۶.</ref>. اصل آن "حدّ" به معنای منع و مانع بین دو چیز<ref>ابنفارس، معجم مقاییس اللغة، ج۲، ص۴.</ref>: {{متن قرآن|لَا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ}}<ref>«گروهی را نمییابی که با ایمان به خداوند و روز واپسین، با کسانی که با خداوند و پیامبرش مخالفت ورزیدهاند دوستی ورزند» سوره مجادله، آیه ۲۲.</ref>. | این واژه به معنای [[عصیان]] کردن<ref>خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، ج۳، ص۲۰.</ref>، [[مخالفت]] کردن<ref>بهاءالدین خرمشاهی، قرآن کریم، ترجمه، توضیحات و واژهنامه، ص۱۹۷.</ref> و [[تجاوز]] از حد و [[شقاق]] است. مترادف مباعدت، مجانبت و [[معادات]]<ref>وهبة بن مصطفی زحیلی، التفسیر المنیر، ج۱۰، ص۲۸۶.</ref>. اصل آن "حدّ" به معنای منع و مانع بین دو چیز<ref>ابنفارس، معجم مقاییس اللغة، ج۲، ص۴.</ref>: {{متن قرآن|لَا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ}}<ref>«گروهی را نمییابی که با ایمان به خداوند و روز واپسین، با کسانی که با خداوند و پیامبرش مخالفت ورزیدهاند دوستی ورزند» سوره مجادله، آیه ۲۲.</ref>. | ||
از سیاستهای عمومی [[دشمنان اسلام]] ([[مشرکان]] و [[منافقان]]) [[دشمنی]] کردن با [[خدا]] و [[رسول]] و مخالفت با [[احکام دین]] و [[آیات الهی]] بوده است که در [[قرآن کریم]] این [[سیاست]] افشاء و تخطئه شده است<ref>[[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم]]، ص۴۶۳-۴۶۴.</ref>. | از سیاستهای عمومی [[دشمنان اسلام]] ([[مشرکان]] و [[منافقان]]) [[دشمنی]] کردن با [[خدا]] و [[رسول]] و مخالفت با [[احکام دین]] و [[آیات الهی]] بوده است که در [[قرآن کریم]] این [[سیاست]] افشاء و تخطئه شده است<ref>[[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم]]، ص۴۶۳-۴۶۴.</ref>. | ||
===ذنب=== | === ذنب === | ||
به معنای [[اثم]]، [[معصیت]]<ref>خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، ج۸، ص۱۹۰.</ref>، [[جُرم]]<ref>ابنفارس، معجم مقاییس اللغة، ج۲، ص۳۶۱.</ref> و هر عملی است که نتیجه [[بدی]] را به دنبال دارد<ref>حسین راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۳۳۱.</ref> (به اعتبار کلمه ذَنَب که به معنای دُم و دنباله چیزی است): {{متن قرآن|وَلَهُمْ عَلَيَّ ذَنْبٌ فَأَخَافُ أَنْ يَقْتُلُونِ}}<ref>«و در چشم آنان به گردن من گناهی است که میهراسم مرا بکشند» سوره شعراء، آیه ۱۴.</ref>. | به معنای [[اثم]]، [[معصیت]]<ref>خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، ج۸، ص۱۹۰.</ref>، [[جُرم]]<ref>ابنفارس، معجم مقاییس اللغة، ج۲، ص۳۶۱.</ref> و هر عملی است که نتیجه [[بدی]] را به دنبال دارد<ref>حسین راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۳۳۱.</ref> (به اعتبار کلمه ذَنَب که به معنای دُم و دنباله چیزی است): {{متن قرآن|وَلَهُمْ عَلَيَّ ذَنْبٌ فَأَخَافُ أَنْ يَقْتُلُونِ}}<ref>«و در چشم آنان به گردن من گناهی است که میهراسم مرا بکشند» سوره شعراء، آیه ۱۴.</ref>. | ||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
در [[قرآن کریم]]، الفاظ متعددی برای [[گناه]] و بدی وارد شده است، مانند: [[اثم]]، [[معصیة]]، خطیئه، [[جُرم]]، [[سیئه]] و [[ذنب]] که تأثیر آنان در ابعاد [[اجتماعی]] بر [[فرد]] و [[جامعه]] پوشیده نیست و جوامعی از [[ملل]] گذشته به [[دلیل]] [[ارتکاب معاصی]] و [[بدی]] دچار عذابهای دردناک [[الهی]] شدهاند؛ همچنین در تقسیمبندی [[دولتها]] و [[جوامع]] نزد [[اندیشمندان مسلمان]]، [[گناه]] و [[فسق]] محور تقسیم واقع شده است ([[مدینه]] فاسقه)<ref>[[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم]]، ص۲۹۲.</ref>. | در [[قرآن کریم]]، الفاظ متعددی برای [[گناه]] و بدی وارد شده است، مانند: [[اثم]]، [[معصیة]]، خطیئه، [[جُرم]]، [[سیئه]] و [[ذنب]] که تأثیر آنان در ابعاد [[اجتماعی]] بر [[فرد]] و [[جامعه]] پوشیده نیست و جوامعی از [[ملل]] گذشته به [[دلیل]] [[ارتکاب معاصی]] و [[بدی]] دچار عذابهای دردناک [[الهی]] شدهاند؛ همچنین در تقسیمبندی [[دولتها]] و [[جوامع]] نزد [[اندیشمندان مسلمان]]، [[گناه]] و [[فسق]] محور تقسیم واقع شده است ([[مدینه]] فاسقه)<ref>[[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم]]، ص۲۹۲.</ref>. | ||
===اثم=== | === اثم === | ||
[[اثم]] به معنای [[گناه]]، [[بزه]]، [[جرم]]، [[معصیت]]، [[ناشایست]]<ref>ابنمنظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۵؛ علیاکبر دهخدا، لغتنامه، ج۱، ص۸۶۱.</ref>، عمل [[زشت]] و [[ناپسند]] است که تأخیر در رسیدن به [[حیات]] [[سعیده]] را به دنبال دارد<ref>حسین راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۶۳.</ref> و آنچه [[حلال]] نیست<ref>ابنمنظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۵. لوئیس معلوف، المنجد، ص۳؛ ر.ک: بهاءالدین خرمشاهی، قرآن کریم، ترجمه، توضیحات و واژهنامه، ص۶۹۹؛ محمود سرمدی، «اثم»، دانشنامه قرآن و قرآنپژوهی، ج۱، ص۱۴۸.</ref>: {{متن قرآن|وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ}}<ref>«و یکدیگر را در نیکی و پرهیزگاری یاری کنید و در گناه و تجاوز یاری نکنید» سوره مائده، آیه ۲.</ref> | [[اثم]] به معنای [[گناه]]، [[بزه]]، [[جرم]]، [[معصیت]]، [[ناشایست]]<ref>ابنمنظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۵؛ علیاکبر دهخدا، لغتنامه، ج۱، ص۸۶۱.</ref>، عمل [[زشت]] و [[ناپسند]] است که تأخیر در رسیدن به [[حیات]] [[سعیده]] را به دنبال دارد<ref>حسین راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۶۳.</ref> و آنچه [[حلال]] نیست<ref>ابنمنظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۵. لوئیس معلوف، المنجد، ص۳؛ ر. ک: بهاءالدین خرمشاهی، قرآن کریم، ترجمه، توضیحات و واژهنامه، ص۶۹۹؛ محمود سرمدی، «اثم»، دانشنامه قرآن و قرآنپژوهی، ج۱، ص۱۴۸.</ref>: {{متن قرآن|وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ}}<ref>«و یکدیگر را در نیکی و پرهیزگاری یاری کنید و در گناه و تجاوز یاری نکنید» سوره مائده، آیه ۲.</ref> | ||
"[[اثم]]" نوعی کنش است که دارای دو بُعد فردی و [[اجتماعی]] است. در [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ}} تأکید بر جنبه [[اجتماعی]] "[[اثم]]" است. در حوزه [[فرهنگ]] عمومی "[[اثم]]" از قبیل امور ضد ارزشی، غیر هنجاری و ضد [[اخلاقی]] به شمار میرود و در بسیاری از متون [[اسلامی]] به آثار [[اجتماعی]] [[گناه]] اشاره شده است<ref>برای نمونه ر.ک: عبدالواحد بن محمد آمدی، غرر الحکم، ص۱۸۵-۱۸۶.</ref>. | "[[اثم]]" نوعی کنش است که دارای دو بُعد فردی و [[اجتماعی]] است. در [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ}} تأکید بر جنبه [[اجتماعی]] "[[اثم]]" است. در حوزه [[فرهنگ]] عمومی "[[اثم]]" از قبیل امور ضد ارزشی، غیر هنجاری و ضد [[اخلاقی]] به شمار میرود و در بسیاری از متون [[اسلامی]] به آثار [[اجتماعی]] [[گناه]] اشاره شده است<ref>برای نمونه ر. ک: عبدالواحد بن محمد آمدی، غرر الحکم، ص۱۸۵-۱۸۶.</ref>. | ||
در طبقهبندی برخی [[دانشمندان اسلامی]] از [[جوامع]] و [[دولتها]]، [[مدینه]] فاسقه مدینهای است که [[سعادت]] را میشناسد، اما کنش اهل آن بر اساس [[بدی]]، [[فسق]]، [[اثم]] و [[ضد ارزشها]] بنا شده و در مقابل [[مدینه فاضله]] قرار گرفته است<ref>محمد بن محمد فارابی، آراء اهل المدینة الفاضله، ص۱۳۳.</ref>.<ref>[[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم]]، ص:۴۴-۴۵.</ref> | در طبقهبندی برخی [[دانشمندان اسلامی]] از [[جوامع]] و [[دولتها]]، [[مدینه]] فاسقه مدینهای است که [[سعادت]] را میشناسد، اما کنش اهل آن بر اساس [[بدی]]، [[فسق]]، [[اثم]] و [[ضد ارزشها]] بنا شده و در مقابل [[مدینه فاضله]] قرار گرفته است<ref>محمد بن محمد فارابی، آراء اهل المدینة الفاضله، ص۱۳۳.</ref>.<ref>[[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم]]، ص:۴۴-۴۵.</ref> |