نفی سوء ظن در معارف و سیره نبوی: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
جز (جایگزینی متن - '\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(252\,\s252\,\s233\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\[\[(.*)\]\](.*)\"\'\'\'(.*)\'\'\'\"(.*)\<\/div\>\n\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(255\,\s245\,\s227\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\<\/div\>\n\n' به '{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = $2 | عنوان مدخل = $4 | مداخل مرتبط = $6 | پرسش مرتبط = }} ') |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
}} | }} | ||
==بدگمانی و بددلی== | == بدگمانی و بددلی == | ||
بدگمانی و بددلی از موجبات جدایی و [[گسستگی]] [[پیمان اخوت]] [[ایمانی]] است، و سبب [[تباهی ایمان]] و [[روابط]] [[مؤمنان]] است که [[خداوند]] به [[صراحت]] درباره آن فرموده است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ}}<ref>«ای مؤمنان! از بسیاری از گمانها دوری کنید که برخی از گمانها گناه است» سوره حجرات، آیه ۱۲.</ref>. | بدگمانی و بددلی از موجبات جدایی و [[گسستگی]] [[پیمان اخوت]] [[ایمانی]] است، و سبب [[تباهی ایمان]] و [[روابط]] [[مؤمنان]] است که [[خداوند]] به [[صراحت]] درباره آن فرموده است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ}}<ref>«ای مؤمنان! از بسیاری از گمانها دوری کنید که برخی از گمانها گناه است» سوره حجرات، آیه ۱۲.</ref>. | ||
بیتردید [[گمان]] بد نسبت به دیگران، شخص را به [[بیاعتنایی]] و اهانتورزی و [[سستی]] در [[ادای حقوق]] [[برادران دینی]] میکشاند، و موجب میشود که شخص خود را از آنان [[برتر]] بیابد و به ایشان به دیده [[حقارت]] بنگرد<ref>ر.ک: جامع السعادات، ج۱، ص۲۸۰.</ref>. بدین ترتیب رشتههای پیوند [[اجتماعی]] [[بریده]] میشود و رنگ [[برادری]] زدوده میگردد. [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} دراینباره فرموده است: {{متن حدیث|وَ إِنَّمَا أَنْتُمْ إِخْوَانٌ عَلَى دِينِ اللَّهِ مَا فَرَّقَ بَيْنَكُمْ إِلَّا خُبْثُ السَّرَائِرِ وَ سُوءُ الضَّمَائِرِ فَلَا تَوَازَرُونَ وَ لَا تَنَاصَحُونَ وَ لَا تَبَاذَلُونَ وَ لَا تَوَادُّونَ}}<ref>«همانا شما برادران دینی یکدیگرید؛ چیزی شما را از هم جدا نکرده، جز درون پلید و اندیشههای بدنهاد که با آن به سر میبرید. نه هم را یاری میکنید، نه خیرخواه همید، نه به یکدیگر چیزی میبخشید، و نه با هم دوستی میورزید». نهج البلاغه، خطبه ۱۱۳.</ref>. | بیتردید [[گمان]] بد نسبت به دیگران، شخص را به [[بیاعتنایی]] و اهانتورزی و [[سستی]] در [[ادای حقوق]] [[برادران دینی]] میکشاند، و موجب میشود که شخص خود را از آنان [[برتر]] بیابد و به ایشان به دیده [[حقارت]] بنگرد<ref>ر. ک: جامع السعادات، ج۱، ص۲۸۰.</ref>. بدین ترتیب رشتههای پیوند [[اجتماعی]] [[بریده]] میشود و رنگ [[برادری]] زدوده میگردد. [[امیرمؤمنان علی]] {{ع}} دراینباره فرموده است: {{متن حدیث|وَ إِنَّمَا أَنْتُمْ إِخْوَانٌ عَلَى دِينِ اللَّهِ مَا فَرَّقَ بَيْنَكُمْ إِلَّا خُبْثُ السَّرَائِرِ وَ سُوءُ الضَّمَائِرِ فَلَا تَوَازَرُونَ وَ لَا تَنَاصَحُونَ وَ لَا تَبَاذَلُونَ وَ لَا تَوَادُّونَ}}<ref>«همانا شما برادران دینی یکدیگرید؛ چیزی شما را از هم جدا نکرده، جز درون پلید و اندیشههای بدنهاد که با آن به سر میبرید. نه هم را یاری میکنید، نه خیرخواه همید، نه به یکدیگر چیزی میبخشید، و نه با هم دوستی میورزید». نهج البلاغه، خطبه ۱۱۳.</ref>. | ||
آثار و نتایج بدگمانی و بددلی در [[روابط اجتماعی]] چنین است: [[یاری]] نکردن یکدیگر، بیاعتنایی به حال و [[سرنوشت]] هم، سردی روابط و فقدان [[محبت]]، پراکندگی و [[گسستن]] از یکدیگر. برای [[پرهیز]] از این آثار و نتایج [[سوء]] چارهای جز چیره شدن بر بدگمانیها و بددلیها نیست. از امیرمؤمنان علی{{ع}} دراینباره چنین [[روایت]] شده است: {{متن حدیث|وَ ضَعْ أَمْرَ أَخِيكَ عَلَى أَحْسَنِهِ حَتَّى يَأْتِيَكَ مِنْهُ مَا يَغْلِبُكَ وَ لَا تَظُنَّنَّ بِكَلِمَةٍ خَرَجَتْ مِنْ أَخِيكَ سُوءاً وَ أَنْتَ تَجِدُ بِهَا فِي الْخَيْرِ مَحْمِلًا}}<ref>«کار برادر دینیات را به بهترین وجه و نیکوترین محمل توجیه کن تا آنجا که ظن غالب برایت پیدا شود؛ و به سخنی که از دهان برادرت بیرون میآید، تا وقتی که میتوانی برداشت خیر در آن بیابی، هرگز نباید گمان بد ببری». الاختصاص، ص۲۲۶؛ و نیز نک: نهج البلاغه، حکمت ۳۶۰؛ المبسوط، ج۱۱، ص۱۲؛ السرائر، ج۳، ص۶۴۲؛ عیون الحکم و المواعظ، ص۵۲۲.</ref>.<ref>[[مصطفی دلشاد تهرانی|دلشاد تهرانی، مصطفی]]، [[سیره نبوی ج۲ (کتاب)|سیره نبوی]]، ج۲، ص ۶۰۵.</ref> | آثار و نتایج بدگمانی و بددلی در [[روابط اجتماعی]] چنین است: [[یاری]] نکردن یکدیگر، بیاعتنایی به حال و [[سرنوشت]] هم، سردی روابط و فقدان [[محبت]]، پراکندگی و [[گسستن]] از یکدیگر. برای [[پرهیز]] از این آثار و نتایج [[سوء]] چارهای جز چیره شدن بر بدگمانیها و بددلیها نیست. از امیرمؤمنان علی {{ع}} دراینباره چنین [[روایت]] شده است: {{متن حدیث|وَ ضَعْ أَمْرَ أَخِيكَ عَلَى أَحْسَنِهِ حَتَّى يَأْتِيَكَ مِنْهُ مَا يَغْلِبُكَ وَ لَا تَظُنَّنَّ بِكَلِمَةٍ خَرَجَتْ مِنْ أَخِيكَ سُوءاً وَ أَنْتَ تَجِدُ بِهَا فِي الْخَيْرِ مَحْمِلًا}}<ref>«کار برادر دینیات را به بهترین وجه و نیکوترین محمل توجیه کن تا آنجا که ظن غالب برایت پیدا شود؛ و به سخنی که از دهان برادرت بیرون میآید، تا وقتی که میتوانی برداشت خیر در آن بیابی، هرگز نباید گمان بد ببری». الاختصاص، ص۲۲۶؛ و نیز نک: نهج البلاغه، حکمت ۳۶۰؛ المبسوط، ج۱۱، ص۱۲؛ السرائر، ج۳، ص۶۴۲؛ عیون الحکم و المواعظ، ص۵۲۲.</ref>.<ref>[[مصطفی دلشاد تهرانی|دلشاد تهرانی، مصطفی]]، [[سیره نبوی ج۲ (کتاب)|سیره نبوی]]، ج۲، ص ۶۰۵.</ref> | ||
==[[سوءظن]] و [[بدگمانی]] در [[کلام پیامبر اکرم]]{{صل}}== | == [[سوءظن]] و [[بدگمانی]] در [[کلام پیامبر اکرم]] {{صل}} == | ||
[[رسول خدا]]{{صل}} در [[احادیث]] خود [[سوءظن]] را دروغترین سخن برشمرده<ref>احمد بن حنبل، مسند احمد، ج ۲، ص ۲۸۷؛ مسلم نیشابوری، صحیح، ج ۸، ص ۱۰ و البخاری، صحیح، ج ۶، ص ۱۳۶.</ref>، بدترین [[مردم]] را افراد بدگمان به دیگران معرفی کرده اند<ref>محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج۹، ص۱۴۷.</ref>. همچنین فرمودهاند: "به درستی که [[خداوند]]، سه چیز [[مسلمان]] را بر دیگران [[حرام]] کرده است: [[خون]] او، [[مال]] او و اینکه کسی به او [[گمان]] بد ببرد"<ref>علی بن حسن طبرسی، مشکاة الانوار، ص ۷۸؛ محمد بن حسن فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ج ۲، ص ۲۹۳ و ورام بن ابی فراس، مجموعه ورام، ج ۱، ص ۵۲.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۹۴.</ref>. | [[رسول خدا]] {{صل}} در [[احادیث]] خود [[سوءظن]] را دروغترین سخن برشمرده<ref>احمد بن حنبل، مسند احمد، ج ۲، ص ۲۸۷؛ مسلم نیشابوری، صحیح، ج ۸، ص ۱۰ و البخاری، صحیح، ج ۶، ص ۱۳۶.</ref>، بدترین [[مردم]] را افراد بدگمان به دیگران معرفی کرده اند<ref>محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج۹، ص۱۴۷.</ref>. همچنین فرمودهاند: "به درستی که [[خداوند]]، سه چیز [[مسلمان]] را بر دیگران [[حرام]] کرده است: [[خون]] او، [[مال]] او و اینکه کسی به او [[گمان]] بد ببرد"<ref>علی بن حسن طبرسی، مشکاة الانوار، ص ۷۸؛ محمد بن حسن فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ج ۲، ص ۲۹۳ و ورام بن ابی فراس، مجموعه ورام، ج ۱، ص ۵۲.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۹۴.</ref>. | ||
آن حضرت [[بدگمانی]] فرد به [[برادر]] [[مسلمان]] خود را همانند [[بدگمانی]] به پروردگارش توصیف کرده<ref>المتقی الهندی، کنزالعمال، ج ۳، ص ۴۹۷ و جلال الدین سیوطی، الدر المنثور، ج ۶، ص ۹۲.</ref>، راه [[نجات]] از این صفت [[زشت]] را جدی نگرفتن و تحقیق نکردن درباره [[سوءظن]] پیش آمده دانسته است<ref>شهید ثانی، کشف الریبه، ص ۲۲ - ۲۳؛ المناوی، فیض الغدیر، ج ۳، ص ۴۰۲ - ۴۰۳ و محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۷۲، ص ۲۰۱.</ref>. همچنین آن [[حضرت]] به [[مسلمانان]] چنین توصیه میفرمود: "برای برادرت عذری بتراش و اگر برایش عذری نیافتی، برایش عذری درست کن [تا به [[گناه]] [[بدگمانی]] گرفتار نشوی]"<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج ۲۲، ص ۱۴۹ و بحار الانوار، ج ۷۲، ص ۱۹۷.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۹۵.</ref>. | آن حضرت [[بدگمانی]] فرد به [[برادر]] [[مسلمان]] خود را همانند [[بدگمانی]] به پروردگارش توصیف کرده<ref>المتقی الهندی، کنزالعمال، ج ۳، ص ۴۹۷ و جلال الدین سیوطی، الدر المنثور، ج ۶، ص ۹۲.</ref>، راه [[نجات]] از این صفت [[زشت]] را جدی نگرفتن و تحقیق نکردن درباره [[سوءظن]] پیش آمده دانسته است<ref>شهید ثانی، کشف الریبه، ص ۲۲ - ۲۳؛ المناوی، فیض الغدیر، ج ۳، ص ۴۰۲ - ۴۰۳ و محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۷۲، ص ۲۰۱.</ref>. همچنین آن [[حضرت]] به [[مسلمانان]] چنین توصیه میفرمود: "برای برادرت عذری بتراش و اگر برایش عذری نیافتی، برایش عذری درست کن [تا به [[گناه]] [[بدگمانی]] گرفتار نشوی]"<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج ۲۲، ص ۱۴۹ و بحار الانوار، ج ۷۲، ص ۱۹۷.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۹۵.</ref>. | ||
==[[سوءظن]] و [[بدگمانی]] در [[سیره پیامبر خاتم]]{{صل}}== | == [[سوءظن]] و [[بدگمانی]] در [[سیره پیامبر خاتم]] {{صل}} == | ||
در رهنمودها و [[آموزههای دینی]] [[اسلام]]، [[مسلمانان]] هم از [[سوءظن]] برحذر داشته شده اند و هم از آنان خواسته شده است خود را در موقعیتی قرار ندهند که احتمال [[بدگمانی]] دیگران را فراهم آورند<ref>نهج البلاغه، ص ۵۰۰.</ref>. [[رسول خدا]]{{صل}} نیز در مواقعی با زدودن زمینههای [[سوءظن]]، از افتادن [[اصحاب]] و [[یاران]] در ورطه [[گمراهی]] جلو گیری میکرد<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۹۵.</ref>. | در رهنمودها و [[آموزههای دینی]] [[اسلام]]، [[مسلمانان]] هم از [[سوءظن]] برحذر داشته شده اند و هم از آنان خواسته شده است خود را در موقعیتی قرار ندهند که احتمال [[بدگمانی]] دیگران را فراهم آورند<ref>نهج البلاغه، ص ۵۰۰.</ref>. [[رسول خدا]] {{صل}} نیز در مواقعی با زدودن زمینههای [[سوءظن]]، از افتادن [[اصحاب]] و [[یاران]] در ورطه [[گمراهی]] جلو گیری میکرد<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۹۵.</ref>. | ||
از [[صفیه دختر حیی بن اخطب]] -[[همسر پیامبر اکرم]]{{صل}}- [[روایت]] شده است که روزی [[رسول خدا]]{{صل}} در [[مسجد]] معتکف بود. پس شبی به [[زیارت]] وی رفتم و سپس برخاستم تا برگردم، پس آن [[حضرت]] نیز با من برخاست تا مرا به خانه برگرداند؛ منزل من در خانه [[اسامة بن زید]] بود. در میان راه، دو مرد [[انصاری]] را دیدیم و [[پیامبر]]{{صل}} با دیدن آنان که به سرعت از کنارمان رد میشدند، آنان را صدا زد و فرمود: "این [[زن]]، [[صفیه دختر حیی بن اخطب]] -[[همسر]] من- است"؛ آنان گفتند: "سبحان [[الله]]! کسی گمانی کرده؟ ما چنین گمانی نکردیم"؛ [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: "همانا [[شیطان]] [همچون [[خون]]] در رگهای [[انسان]] جریان دارد؛ ترسیدم که چیزی در قلبتان خطور کند"<ref>صحیح مسلم، ج ۷، ص ۸؛ صحیح بخاری، ج ۲، ص ۲۵۸ و مسند احمد، ج ۶، ص ۳۳۷.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۹۵.</ref>. | از [[صفیه دختر حیی بن اخطب]] -[[همسر پیامبر اکرم]] {{صل}}- [[روایت]] شده است که روزی [[رسول خدا]] {{صل}} در [[مسجد]] معتکف بود. پس شبی به [[زیارت]] وی رفتم و سپس برخاستم تا برگردم، پس آن [[حضرت]] نیز با من برخاست تا مرا به خانه برگرداند؛ منزل من در خانه [[اسامة بن زید]] بود. در میان راه، دو مرد [[انصاری]] را دیدیم و [[پیامبر]] {{صل}} با دیدن آنان که به سرعت از کنارمان رد میشدند، آنان را صدا زد و فرمود: "این [[زن]]، [[صفیه دختر حیی بن اخطب]] -[[همسر]] من- است"؛ آنان گفتند: "سبحان [[الله]]! کسی گمانی کرده؟ ما چنین گمانی نکردیم"؛ [[رسول خدا]] {{صل}} فرمود: "همانا [[شیطان]] [همچون [[خون]]] در رگهای [[انسان]] جریان دارد؛ ترسیدم که چیزی در قلبتان خطور کند"<ref>صحیح مسلم، ج ۷، ص ۸؛ صحیح بخاری، ج ۲، ص ۲۵۸ و مسند احمد، ج ۶، ص ۳۳۷.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۹۵.</ref>. | ||
== منابع == | == منابع == |