پرش به محتوا

نیاز به حجت الهی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
خط ۸: خط ۸:
'''نیاز به حجت الهی''' [[انسان]] برای [[رسیدن به کمال]] بشری، حقایق [[دینی]]، [[صراط مستقیم]] و عمل صحیح به [[شریعت الهی]] [[نیازمند]] [[الگو]] و معیار و راهنماست. [[انبیای الهی]] و [[پیشوایان]] [[معصوم]]، حجت‌های پروردگارند. هم [[شناخت]] آنها ضروری است، هم [[تبعیت]] از آنان<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۵۸۷.</ref>.
'''نیاز به حجت الهی''' [[انسان]] برای [[رسیدن به کمال]] بشری، حقایق [[دینی]]، [[صراط مستقیم]] و عمل صحیح به [[شریعت الهی]] [[نیازمند]] [[الگو]] و معیار و راهنماست. [[انبیای الهی]] و [[پیشوایان]] [[معصوم]]، حجت‌های پروردگارند. هم [[شناخت]] آنها ضروری است، هم [[تبعیت]] از آنان<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۵۸۷.</ref>.


==مقدمه==
== مقدمه ==
*قرار دادن [[حجت]] برای [[بشر]]، از [[سنت‌های الهی]] است و هرقومی [[هدایتگری]] لازم دارد {{متن قرآن|وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ}}<ref>سوره رعد آیه ۷</ref> [[امام]]، [[حجت]] شناخته‌شدۀ [[پروردگار]] است و [[جعل]] [[امامت]]، [[نصب]] [[حجت‌ها]] و [[نشانه‌ها]] و [[آیات]] برای آن است که [[انسان]] "راه" را گم نکند و با [[هدایت]] [[امام]] به "مقصد" برسد. مناظرۀ [[هشام بن حکم]] با [[عمرو بن عبید]] و تمثیلی که به [[جایگاه]] [[قلب]] برای [[هدایت]] اعضا زد و افزود که خدایی که برای اعضا و جوارح، امامی قرار داده است، چگونه [[انسان‌ها]] را بدون پیشوای [[هادی]] رها می‌کند، معروف است<ref>بحارالأنوار، ج ۲۳ ص ۷ و اصول کافی، ج ۱ ص ۱۶۹</ref>. آنکه از سوی [[خدا]] [[حجت]] قرار داده می‌شود، باید از جهت [[علم]]، [[عصمت]]، [[عدالت]]، [[تقوا]]، [[آگاهی]]، [[فکر]] و [[قدرت]] [[هدایتگری]] [[برتر]] از همه باشد و اینها اوصاف و شرایطی است که در [[امام]] [[عادل]] است. [[زمین]] هرگز خالی از [[حجت]] نمی‌ماند. [[خدا]] [[بندگان]] را بی‌حجّت وانمی‌گذارد. بدون [[وجود امام]]، [[حجت]] [[خدا]] بر [[مردم]] تمام نیست. اگر در روی [[زمین]] دو نفر هم باشند، یکی [[حجت]] بر دیگری است. اگر [[حجّت]] نباشد، [[زمین]] [[مردم]] را در کام خود فرو می‌برد. اینها مضمون احادیثی است که [[نیاز انسان]] به [[حجت]] را می‌رساند. [[امام صادق]]{{ع}} می‌فرماید: کسی که بداند پروردگاری دارد، سزاوار است که موارد [[خشم]] و رضای آن [[پروردگار]] را هم بشناسد. [[خشم]] و [[رضای خدا]] هم جز با [[وحی]] یا گفتۀ [[پیامبر]] شناخته نمی‌شود. پس اگر به کسی [[وحی]] نشود، باید درپی [[رسولان]] [[خدا]] برود و چون آنان را [[دیدار]] کند، در می‌یابد که ایشان [[حجّت]] خدایند و اطاعتشان [[واجب]] است. [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]]{{صل}} [[حجّت]] بر [[مردم]] بود، پس از او نیز [[قرآن]] و [[امام علی|علی]]{{ع}} [[حجت الهی]] بر [[مردم]] بودند...<ref>اصول کافی، ج ۱ ص ۱۶۸ ح ۲</ref> در [[کتب حدیث]]، عنوانی خاص نیاز [[بشر]] به [[حجت]] دیده می‌شود {{عربی|باب الإضطرار إلی الحجّة}} که اهمیت این موضوع را می‌رساند<ref> اصول کافی ج ۱ ص ۱۶۸ و بحارالأنوار، ج ۲۳ ص ۱ تا ۵۶</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۵۸۷.</ref>
* قرار دادن [[حجت]] برای [[بشر]]، از [[سنت‌های الهی]] است و هرقومی [[هدایتگری]] لازم دارد {{متن قرآن|وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ}}<ref>سوره رعد آیه ۷</ref> [[امام]]، [[حجت]] شناخته‌شدۀ [[پروردگار]] است و [[جعل]] [[امامت]]، [[نصب]] [[حجت‌ها]] و [[نشانه‌ها]] و [[آیات]] برای آن است که [[انسان]] "راه" را گم نکند و با [[هدایت]] [[امام]] به "مقصد" برسد. مناظرۀ [[هشام بن حکم]] با [[عمرو بن عبید]] و تمثیلی که به [[جایگاه]] [[قلب]] برای [[هدایت]] اعضا زد و افزود که خدایی که برای اعضا و جوارح، امامی قرار داده است، چگونه [[انسان‌ها]] را بدون پیشوای [[هادی]] رها می‌کند، معروف است<ref>بحارالأنوار، ج ۲۳ ص ۷ و اصول کافی، ج ۱ ص ۱۶۹</ref>. آنکه از سوی [[خدا]] [[حجت]] قرار داده می‌شود، باید از جهت [[علم]]، [[عصمت]]، [[عدالت]]، [[تقوا]]، [[آگاهی]]، [[فکر]] و [[قدرت]] [[هدایتگری]] [[برتر]] از همه باشد و اینها اوصاف و شرایطی است که در [[امام]] [[عادل]] است. [[زمین]] هرگز خالی از [[حجت]] نمی‌ماند. [[خدا]] [[بندگان]] را بی‌حجّت وانمی‌گذارد. بدون [[وجود امام]]، [[حجت]] [[خدا]] بر [[مردم]] تمام نیست. اگر در روی [[زمین]] دو نفر هم باشند، یکی [[حجت]] بر دیگری است. اگر [[حجّت]] نباشد، [[زمین]] [[مردم]] را در کام خود فرو می‌برد. اینها مضمون احادیثی است که [[نیاز انسان]] به [[حجت]] را می‌رساند. [[امام صادق]] {{ع}} می‌فرماید: کسی که بداند پروردگاری دارد، سزاوار است که موارد [[خشم]] و رضای آن [[پروردگار]] را هم بشناسد. [[خشم]] و [[رضای خدا]] هم جز با [[وحی]] یا گفتۀ [[پیامبر]] شناخته نمی‌شود. پس اگر به کسی [[وحی]] نشود، باید درپی [[رسولان]] [[خدا]] برود و چون آنان را [[دیدار]] کند، در می‌یابد که ایشان [[حجّت]] خدایند و اطاعتشان [[واجب]] است. [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]] {{صل}} [[حجّت]] بر [[مردم]] بود، پس از او نیز [[قرآن]] و [[امام علی|علی]] {{ع}} [[حجت الهی]] بر [[مردم]] بودند...<ref>اصول کافی، ج ۱ ص ۱۶۸ ح ۲</ref> در [[کتب حدیث]]، عنوانی خاص نیاز [[بشر]] به [[حجت]] دیده می‌شود {{عربی|باب الإضطرار إلی الحجّة}} که اهمیت این موضوع را می‌رساند<ref> اصول کافی ج ۱ ص ۱۶۸ و بحارالأنوار، ج ۲۳ ص ۱ تا ۵۶</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۵۸۷.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش