پرسشگری: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
# [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} در بخشی از خطبۀ دویست و دو [[نهج البلاغه]] میفرماید: «و من چنان بودم که هر آنچه را بر من میگذشت میپرسیدم و به خاطر میسپردم»<ref>{{متن حدیث|و کان لایمر بی من ذلک شیء الا سالته عنه حفظته}}؛ معادیخواه عبدالمجید، خورشید بیغروب نهج البلاغه، ص ۲۴۰. </ref>.<ref>اصل پرسشگری.</ref> | # [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} در بخشی از خطبۀ دویست و دو [[نهج البلاغه]] میفرماید: «و من چنان بودم که هر آنچه را بر من میگذشت میپرسیدم و به خاطر میسپردم»<ref>{{متن حدیث|و کان لایمر بی من ذلک شیء الا سالته عنه حفظته}}؛ معادیخواه عبدالمجید، خورشید بیغروب نهج البلاغه، ص ۲۴۰. </ref>.<ref>اصل پرسشگری.</ref> | ||
# همچنین فرمودند: «[[آگاه]] باشید، سؤال کلید [[علم]] است»<ref>.{{متن حدیث|الا ان السؤال مفتاح العلم}}؛سفینه البحار، ج ۱ ص ۵۸۵. </ref>.<ref>.مقاله، اصل پرسشگری، پرسش گری در اسلام چه جایگاهی دارد؟</ref> | # همچنین فرمودند: «[[آگاه]] باشید، سؤال کلید [[علم]] است»<ref>.{{متن حدیث|الا ان السؤال مفتاح العلم}}؛سفینه البحار، ج ۱ ص ۵۸۵. </ref>.<ref>.مقاله، اصل پرسشگری، پرسش گری در اسلام چه جایگاهی دارد؟</ref> | ||
# [[حضرت]] در پاسخ به سؤالی که یکی از [[یاران]] آن [[حضرت]] در زمان نامناسب طرح کردند اینگونه پاسخ دادند: «تو ای مرد [[اسدی]]، [[انسان]] مضطربی هستی، زبانت را در غیر موضعش رها میکنی. ولی چه باید کرد که از دو جهت دارای [[حق]] هستی یکی اینکه با [[پیامبر اکرم]] {{صل}} رابطۀ سببی داری و دوم اینکه، تو [[حق]] سؤال کردن داری».<ref> | # [[حضرت]] در پاسخ به سؤالی که یکی از [[یاران]] آن [[حضرت]] در زمان نامناسب طرح کردند اینگونه پاسخ دادند: «تو ای مرد [[اسدی]]، [[انسان]] مضطربی هستی، زبانت را در غیر موضعش رها میکنی. ولی چه باید کرد که از دو جهت دارای [[حق]] هستی یکی اینکه با [[پیامبر اکرم]] {{صل}} رابطۀ سببی داری و دوم اینکه، تو [[حق]] سؤال کردن داری».<ref>آدرس؟؟ ؟ </ref>.<ref>مقاله، اصل پرسشگری </ref> | ||
# [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} در حال [[جنگ صفین]] و بحبوحۀ درگیری و [[مدیریت]] میدان [[جهاد]]، با منطقی که نشئت گرفته از [[احترام]] به شخص پرسشگر است به سوال پیرمردی دربارۀ [[توحید]] پاسخ دادند و در پاسخ [[اعتراض]] برخی فرمودند: «ما در اینجا برای همین میجنگیم تا [[مردمان]] را به [[توحید]] بخوانیم و آنان را با آن آشنا کنیم»<ref>اصول کافی، باب الجبر والقدر، ح۱. </ref>.<ref>مقاله، اصل پرسشگری، پرسش گری در اسلام چه جایگاهی دارد؟</ref> | # [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} در حال [[جنگ صفین]] و بحبوحۀ درگیری و [[مدیریت]] میدان [[جهاد]]، با منطقی که نشئت گرفته از [[احترام]] به شخص پرسشگر است به سوال پیرمردی دربارۀ [[توحید]] پاسخ دادند و در پاسخ [[اعتراض]] برخی فرمودند: «ما در اینجا برای همین میجنگیم تا [[مردمان]] را به [[توحید]] بخوانیم و آنان را با آن آشنا کنیم»<ref>اصول کافی، باب الجبر والقدر، ح۱. </ref>.<ref>مقاله، اصل پرسشگری، پرسش گری در اسلام چه جایگاهی دارد؟</ref> | ||
# [[حضرت فاطمه]] به پرسش [[زنان]] به تفصیل پاسخ میدادند. در یکی از این جلسات وقتی پرسشگر میبیند آن بزرگوار به خاطر طولانی شدن سؤال و پاسخ خسته شدند، آن [[حضرت]] با خوشرویی او را ترغیب به ادامه پرسش میکنند و میفرمایند: «ثوابی که به پاسخگو داده میشود، آن اندازه زیاد است که مروارید و گوهرهای آن میان [[زمین]] و [[آسمان]] را پر میکند»<ref> | # [[حضرت فاطمه]] به پرسش [[زنان]] به تفصیل پاسخ میدادند. در یکی از این جلسات وقتی پرسشگر میبیند آن بزرگوار به خاطر طولانی شدن سؤال و پاسخ خسته شدند، آن [[حضرت]] با خوشرویی او را ترغیب به ادامه پرسش میکنند و میفرمایند: «ثوابی که به پاسخگو داده میشود، آن اندازه زیاد است که مروارید و گوهرهای آن میان [[زمین]] و [[آسمان]] را پر میکند»<ref>آدرس؟؟ ؟</ref>.<ref>ر. ک. پوریا، علی، منطق قرآن و اهل بیت {{ع}} در پاسخ گویی؛ مقاله، اصل پرسشگری، پرسش گری در اسلام چه جایگاهی دارد؟</ref> | ||
* ج) پرسش و سوال عنصری غیر از [[شبهه]] است؛ پرسش در [[حقیقت]] جستجوی [[بشر]] برای [[شناخت]] است و پرسشگر میکوشد تا موضوع و مطلبی را بشناسد و آن را [[درک]] کند. در حالی که [[هدف]] از ایجاد [[شبهه]]، ایجاد تردید و [[شک]] در [[دل]] مخاطب است. از سوی دیگر در [[شبهه]]، [[باطل]] به طور عمدی و خواسته حضور دارد و شبههگر با آمیختن [[حق]] و [[باطل]] میکوشد [[کلام]] [[باطل]] خود را با رنگ و لعابی از [[حق]] به دیگران منتقل کند، چنانکه [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} فرمودند: «از آن رو [[شبهه]] را [[شبهه]] نامیدهاند که به [[حق]] شبیه و همانند است».<ref>ر. ک. پوریا، علی، منطق قرآن و اهل بیت {{ع}} در پاسخ گویی.</ref> | * ج) پرسش و سوال عنصری غیر از [[شبهه]] است؛ پرسش در [[حقیقت]] جستجوی [[بشر]] برای [[شناخت]] است و پرسشگر میکوشد تا موضوع و مطلبی را بشناسد و آن را [[درک]] کند. در حالی که [[هدف]] از ایجاد [[شبهه]]، ایجاد تردید و [[شک]] در [[دل]] مخاطب است. از سوی دیگر در [[شبهه]]، [[باطل]] به طور عمدی و خواسته حضور دارد و شبههگر با آمیختن [[حق]] و [[باطل]] میکوشد [[کلام]] [[باطل]] خود را با رنگ و لعابی از [[حق]] به دیگران منتقل کند، چنانکه [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} فرمودند: «از آن رو [[شبهه]] را [[شبهه]] نامیدهاند که به [[حق]] شبیه و همانند است».<ref>ر. ک. پوریا، علی، منطق قرآن و اهل بیت {{ع}} در پاسخ گویی.</ref> | ||
* د) پرسش به معرفتی و غیر معرفتی شناخته میشود پرسش و شبهۀ معرفتی، برخاسته از [[نیاز]] مخاطب به [[فهم]] است و باید باتوجه به این انگیزه پاسخهای تبیینی و تحلیلی همراه با [[برهان]] و [[استدلال]]، ارائه شود؛ در حالی که پرسشهای غیرمعرفتی آن دسته از پرسشهایی هستند که خاستگاه آن امر دیگری است که به طور صریح در پرسش خود را نشان نمیدهد. مثل پرسیدن هنگام یک رخداد غمناک مانند پرسشهایی که پس از [[زلزلهها]] بیان میشود و بیشتر به مسئلۀ [[عدالت]] [[خداوند]] و مانند آن باز میگردد. در حالی که این پرسش بر اثر این اتفاق هولناک حادث شده و جنبه معرفتی ندارد<ref>ر. ک. پوریا، علی، منطق قرآن و اهل بیت {{ع}} در پاسخ گویی.</ref>. | * د) پرسش به معرفتی و غیر معرفتی شناخته میشود پرسش و شبهۀ معرفتی، برخاسته از [[نیاز]] مخاطب به [[فهم]] است و باید باتوجه به این انگیزه پاسخهای تبیینی و تحلیلی همراه با [[برهان]] و [[استدلال]]، ارائه شود؛ در حالی که پرسشهای غیرمعرفتی آن دسته از پرسشهایی هستند که خاستگاه آن امر دیگری است که به طور صریح در پرسش خود را نشان نمیدهد. مثل پرسیدن هنگام یک رخداد غمناک مانند پرسشهایی که پس از [[زلزلهها]] بیان میشود و بیشتر به مسئلۀ [[عدالت]] [[خداوند]] و مانند آن باز میگردد. در حالی که این پرسش بر اثر این اتفاق هولناک حادث شده و جنبه معرفتی ندارد<ref>ر. ک. پوریا، علی، منطق قرآن و اهل بیت {{ع}} در پاسخ گویی.</ref>. |