عمار بن یاسر در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخهها
←عمار و حضور در فتوحات مسلمین
(←پانویس) |
|||
خط ۷۶: | خط ۷۶: | ||
[[بلاذری]] مینویسد: میان [[ابن مسعود]] و [[عمار یاسر]] اختلافی در گرفت و همین امر باعث عزل عمار شد. عمار یاسر مدتی که در [[کوفه]] به [[اداره امور]] مشغول بود، [[امامت]] [[جمعه]] را نیز به عهده داشت و البته در کارزارهایی که پیش میآمد به کمک [[مسلمانان]] میشتافت و نیروهای فروانی برای کمک به آنها آماده میکرد<ref>انساب الاشراف، بلاذری، ج۱، ص۱۶۴.</ref>.<ref>[[حسین شهسواری|شهسواری، حسین]]، [[عمار یاسر (مقاله)|مقاله «عمار یاسر»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۴۱۵-۴۱۶.</ref> | [[بلاذری]] مینویسد: میان [[ابن مسعود]] و [[عمار یاسر]] اختلافی در گرفت و همین امر باعث عزل عمار شد. عمار یاسر مدتی که در [[کوفه]] به [[اداره امور]] مشغول بود، [[امامت]] [[جمعه]] را نیز به عهده داشت و البته در کارزارهایی که پیش میآمد به کمک [[مسلمانان]] میشتافت و نیروهای فروانی برای کمک به آنها آماده میکرد<ref>انساب الاشراف، بلاذری، ج۱، ص۱۶۴.</ref>.<ref>[[حسین شهسواری|شهسواری، حسین]]، [[عمار یاسر (مقاله)|مقاله «عمار یاسر»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۴۱۵-۴۱۶.</ref> | ||
== عمار و حضور در | == عمار و حضور در فتوحات [[مسلمین]] == | ||
نقل شده، وقتی [[ابوموسی]] نامهای به عمر بن خطاب نسبت به [[تجهیز]] | نقل شده، وقتی [[ابوموسی]] نامهای به عمر بن خطاب نسبت به [[تجهیز]] لشکر و [[استمداد]] از وی جهت [[جنگ]] با مخالفان اسلام نوشت، عمر بن خطاب طی نامهای از [[والیان]] و [[استانداران]] آن نواحی خواستار کمک به ابوموسی شد. وقتی [[نامه]] وی به [[عمار بن یاسر]] که [[حاکم کوفه]] بود، رسید، [[عبدالله بن مسعود]] را [[جانشین]] خود قرار داد و با شش هزار سوار با کمک هم به [[فتح]] و [[ظفر]] دست یافتند و هر یک از [[اهل کوفه]] و [[بصره]] به [[شهر]] خود بازگشتند<ref>الفتوح، ابن اعثم (ترجمه: مستوفی هروی)، ص۲۱۵-۲۲۹.</ref>. | ||
پس از چندی به عمار خبر رسید عدهای در [[نهاوند]] لشکر جمع کرده و از [[ری]]، سمنان، [[دامغان]]، [[همدان]]، [[قم]]، کاشان، [[فارس]]، کرمان، [[اصفهان]] و [[آذربایجان]] مردان [[جنگی]] برای [[یاری]] ایشان آمدهاند. عمار نامهای برای عمر بن خطاب نوشت و جریان را به اطلاع او رساند. او نیز [[دستور]] [[آمادهسازی سپاه]] را صادر کرد و پس از درگیری و نبردی سخت، [[نهاوند]] به [[تصرف]] [[مسلمین]] درآمد. بعد از این ماجرا [[عمر بن خطاب]] برای [[عمار یاسر]] نامهای به این مضمون نوشت: "{{متن قرآن|بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ}}؛ از [[بنده]] [[خدا]] [[عمر]] به عمار یاسر، اما بعد؛ [[سپاس]] و [[ستایش]] خداوندی را که [[وعده]] خود را عملی کرد و [[فتح]] و [[ظفر]] را نصیب [[اسلام]] نمود و [[کفار]] را منکوب و مخذول گردانید. ای [[بندگان]]! خدای را سپاس و ثنا گوئید و [[شکر نعمت]] او را به جای آورید و [[توکل]] بر [[فضل]] و [[کرم]] او کنید. ای [[عمار]]، چون این [[نامه]] به دست تو رسید، [[مردم]] را از آن باخبر ساز و سپاهی [[تجهیز]] کرده و آن را به [[فرماندهی]] [[عروة بن زید خیل الطائی]] به سوی [[ری]] و [[اصفهان]] روانه دار تا در صورت نپذیرفتن اسلام آنها را به [[پذیرش]] وادار نمایند". عمار نیز خواسته عمر را [[جامه]] عمل پوشانید و این [[لشکر]] به نقاط و شهرهای مذکور [[تسلط]] یافت و [[پیروز]] شد. در این اثنا [[مردم کوفه]] از عمار [[شکایت]] کرده و از عمر خواستند او را بر کنار نماید<ref>الفتوح، ابن اعثم (ترجمه: مستوفی هروی)، ص۲۳۰-۲۶۵.</ref>. | پس از چندی به عمار خبر رسید عدهای در [[نهاوند]] لشکر جمع کرده و از [[ری]]، سمنان، [[دامغان]]، [[همدان]]، [[قم]]، کاشان، [[فارس]]، کرمان، [[اصفهان]] و [[آذربایجان]] مردان [[جنگی]] برای [[یاری]] ایشان آمدهاند. عمار نامهای برای عمر بن خطاب نوشت و جریان را به اطلاع او رساند. او نیز [[دستور]] [[آمادهسازی سپاه]] را صادر کرد و پس از درگیری و نبردی سخت، [[نهاوند]] به [[تصرف]] [[مسلمین]] درآمد. بعد از این ماجرا [[عمر بن خطاب]] برای [[عمار یاسر]] نامهای به این مضمون نوشت: "{{متن قرآن|بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ}}؛ از [[بنده]] [[خدا]] [[عمر]] به عمار یاسر، اما بعد؛ [[سپاس]] و [[ستایش]] خداوندی را که [[وعده]] خود را عملی کرد و [[فتح]] و [[ظفر]] را نصیب [[اسلام]] نمود و [[کفار]] را منکوب و مخذول گردانید. ای [[بندگان]]! خدای را سپاس و ثنا گوئید و [[شکر نعمت]] او را به جای آورید و [[توکل]] بر [[فضل]] و [[کرم]] او کنید. ای [[عمار]]، چون این [[نامه]] به دست تو رسید، [[مردم]] را از آن باخبر ساز و سپاهی [[تجهیز]] کرده و آن را به [[فرماندهی]] [[عروة بن زید خیل الطائی]] به سوی [[ری]] و [[اصفهان]] روانه دار تا در صورت نپذیرفتن اسلام آنها را به [[پذیرش]] وادار نمایند". عمار نیز خواسته عمر را [[جامه]] عمل پوشانید و این [[لشکر]] به نقاط و شهرهای مذکور [[تسلط]] یافت و [[پیروز]] شد. در این اثنا [[مردم کوفه]] از عمار [[شکایت]] کرده و از عمر خواستند او را بر کنار نماید<ref>الفتوح، ابن اعثم (ترجمه: مستوفی هروی)، ص۲۳۰-۲۶۵.</ref>. |