حفصه بنت عمر: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
[[حفصه]]، چهارمین [[همسر رسول خدا]] {{صل}} و یکی از پنج [[همسر]] [[قریشی]] آن | [[حفصه بنت عمر]]، چهارمین [[همسر رسول خدا]] {{صل}} و یکی از پنج [[همسر]] [[قریشی]] آن حضرت شمرده میشود. او که همراه همسرش از [[نخستین مسلمانان]] و [[مهاجران به حبشه]] بود پس از [[مرگ]] شوهر، در [[مدینه]] به [[افتخار]] همسری [[پیامبر]] رسید. [[حفصه بنت عمر]]، چه در دوران [[حیات]] [[رسول الله]] {{صل}} و چه پس از [[وفات]] آن حضرت، کارنامه درخشانی از خود به جا نگذاشت<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[حفصه بنت عمر (مقاله)|مقاله «حفصه بنت عمر»]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۳۲۸.</ref>. | ||
== [[ | == نسب ایشان == | ||
[[حفصه بنت عمر]]، دختر [[عمر بن خطاب|عمر بن خطاب بن نفیل بن عبدالعزی بن عبدالله بن قرط بن ریاح بن رزاح بن عدی بن کعب بن لؤی]] است<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۶۴۸.</ref> و مادرش [[زینب بنت مظعون]]، [[خواهر]] [[عثمان بن مظعون]] بود<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۶۵؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۲۲.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[حفصه بنت عمر (مقاله)|مقاله «حفصه بنت عمر»]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۳۲۸.</ref> | |||
== [[هجرت به حبشه]] == | == [[هجرت به حبشه]] == | ||
[[حفصه بنت عمر]] پنج سال پیش از [[بعثت رسول اکرم]] {{صل}} و هنگامی که [[قریش]] [[خانه]] [[کعبه]] را بازسازی میکردند در [[مکه]] متولد شد<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۶۵.</ref>. او از جمله [[نخستین مسلمانان]] به شمار میآید. [[حفصه بنت عمر]]، همراه شوهرش [[خُنَیس بن خدافة بن قیس بن عدی سهمی]] به [[حبشه]] [[هجرت]] کرد<ref>ابن حبیب بغدادی، ابو جعفر محمد المحبر، ص۸۳؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۳۰۰.</ref>. آنان پس از مدتی به [[مکه]] برگشتند و به [[مدینه]] [[هجرت]] کردند<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۶۵.</ref>. گویا خنیس، پیش از [[جنگ بدر]]، [[بیمار]] شد و [[توفیق]] حضور در آن [[جنگ]] را نیافت و در بدو بازگشت [[فرستاده خدا]] {{صل}} به [[مدینه]]، بر اثر این [[بیماری]] [[وفات]] کرد<ref>مسعودی، التنبیه و الاشراف، ص۲۱۰؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۶۵.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[حفصه بنت عمر (مقاله)|مقاله «حفصه بنت عمر»]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۳۲۸-۳۲۹.</ref> | |||
== [[ازدواج با پیامبر]] {{صل}} == | == [[ازدواج با پیامبر]] {{صل}} == | ||
[[عمر بن خطاب]] بعد از پایان یافتن عده او، وی را برای [[ازدواج]] به [[ابوبکر]] پیشنهاد کرد. [[ابوبکر]] [[سکوت]] کرد و پاسخی به او نداد. [[عمر]] پس از چند روز، [[حفصه بنت عمر]] را به [[عثمان بن عفان]] پیشنهاد کرد. [[عثمان]] که تازه همسرش رقیه، [[دختر پیامبر]] {{صل}} را از دست داده بود گفت: "در این باره [[فکر]] میکنم"؛ اما پس از چند روز به بهانه اینکه فعلاً قصد [[ازدواج]] ندارم، به پیشنهاد [[عمر]] جواب رد داد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۶۵-۶۶؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۲۳؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة فی احوال صاحب الشریعه، ج۴، ص۲۴۴؛ البخاری، صحیح بخاری، ج۵، ص۱۷.</ref> تا اینکه [[عمر]] او را به [[رسول الله]] {{صل}} پیشنهاد کرد. [[رسول خدا]] {{صل}} پذیرفت<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۲۳.</ref> و بدین ترتیب، [[حفصه بنت عمر]] با عنوان چهارمین [[همسر]] آن حضرت، پس از [[عایشه]] پا به [[خانه]] ایشان نهاد<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[حفصه بنت عمر (مقاله)|مقاله «حفصه بنت عمر»]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۳۲۹.</ref>. | |||
== اوصاف [[اخلاقی]] == | == اوصاف [[اخلاقی]] == | ||
[[شیعه]] و [[سنی]]، [[روایات]] متعددی را درباره [[منش]] و [[رفتار]] [[حفصه بنت عمر]] با [[پیامبر]] {{صل}} [[نقل]] کردهاند که در مجموع چهره مثبتی را از او ارائه ندادهاند. آنها بیشتر نشانگر بیتوجهی او به [[شأن]] والا و [[مقام]] ارجمند [[پیغمبر]] {{صل}} و بیاحترامی او به ساحت [[مقدس]] [[نبوی]] {{صل}} هستند. او در جریان [[نفقه]] خواستن [[زنان پیامبر]] {{صل}}، سخنانی گفت که باعث آزردگی خاطر [[رسول خدا]] {{صل}} شد. [[حفصه بنت عمر]] به حضرت گفت: "اگر ما را [[طلاق]] میدادی، در [[قوم]] خود کفوی برای خود میجستیم"<ref>نعمان بن محمد تمیمی مغربی، دعائم الاسلام، ج۲، ص۲۶۷.</ref>. سخنان [[حفصه بنت عمر]]، [[پیامبر]] {{صل}} را بسیار ناراحت کرد؛ طوری که وی مدتی از زنانش کناره گرفت و [[وحی]] [[قطع]] شد. پس از مدتی [[آیه]] ۲۸ [[سوره احزاب]] نازل شد: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ إِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا فَتَعَالَيْنَ أُمَتِّعْكُنَّ وَأُسَرِّحْكُنَّ سَرَاحًا جَمِيلًا}}<ref>«ای پیامبر! به همسرانت بگو: اگر خواستار زندگی این جهان و آرایههای آن هستید بیایید شما را برخوردار سازم و با شیوهای نیکو رهایتان کنم» سوره احزاب، آیه ۲۸.</ref>. | |||
[[نقل]] شده است که وی گاهی با آن حضرت [[قهر]] میکرد و گاه تا یک روز از ایشان کناره میگرفت. این [[کارها]] [[اعتراض]] پدرش [[عمر]] را نیز در پی داشت؛ طوری که بارها او را به ترک [[زیادهخواهی]] و رد نکردن [[خواستهها]] و گفتههای [[رسول خدا]] {{صل}} توصیه میکرد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۱۴۶-۱۵۵.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[حفصه بنت عمر (مقاله)|مقاله «حفصه بنت عمر»]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۳۲۹-۳۳۱.</ref> | |||
== [[حفصه]] پس از [[ | == [[حفصه بنت عمر]]؛ فاشکننده راز [[پیامبر]] {{صل}} == | ||
افشای راز [[رسول الله]] {{صل}} و وقایع مربوط به آن از مهمترین و مشهورترین رخدادهای دوران [[زندگی]] اوست. روزی که نوبت [[حفصه بنت عمر]] بود، او به جهت امری از حضرت، اجازه [[خروج]] از منزل گرفت. پس از رفتن او، [[پیامبر]] {{صل}} [[ماریه قبطیه]] را به سوی خود خواند. [[ماریه]] به [[خانه]] [[حفصه بنت عمر]] نزد [[رسول خدا]] {{صل}} رفت. [[حفصه بنت عمر]] برگشت؛ اما چون در بسته بود پشت در [[منتظر]] ماند. پس از مدتی که در باز شد، او [[ماریه]] را همراه آن حضرت دید. او از این امر به شدت برآشفت و سخنان [[درشتی]] را به زبان آورد. [[پیامبر]] {{صل}} برای [[رضایت]] او [[ماریه]] را بر خود [[حرام]] کرد و از [[حفصه بنت عمر]] خواست تا قضیه را مخفی نگه دارد؛ اما او فوراً به [[عایشه]] خبر داد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۱۸۲؛ محمد بن یوسف صالحی دمشقی، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج۹، ص۶۰.</ref>. در این هنگام، [[آیات]] اول [[سوره تحریم]] نازل شد و ضمن بازداشتن حضرت از این [[تحریم]]، [[عایشه]] و [[حفصه بنت عمر]] را [[سرزنش]] کرد<ref>سید هاشم بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۴۱۹؛ شیخ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱۰، ص۴۷۴.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[حفصه بنت عمر (مقاله)|مقاله «حفصه بنت عمر»]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۳۳۱-۳۳۲.</ref> | |||
== [[ | == [[حفصه بنت عمر]] پس از [[وفات پیامبر]] {{صل}} == | ||
پس از [[وفات]] [[پیغمبر]] {{صل}}، او همه اموالش را در [[خدمت]] [[حکومت]] خلفای ثلاث، یعنی [[ابوبکر]]، [[عمر]] و [[عثمان]] و [[حمایت]] از آنان قرار داد<ref>دائرة المعارف الاسلامیه، ج۷، ص۴۷۳.</ref>. او رابطه خوبی با [[علی]] {{ع}} نداشت؛ طوری که وقتی [[عایشه]] در جریان [[جنگ جمل]] از [[مدینه]] وارد [[بصره]] شد، نامهای به این مضمون برای [[حفصه بنت عمر]] نوشت: "ما در [[بصره]] فرود آمدیم و [[علی]] {{ع}} به [[ذیقار]] آمده است. [[خدا]] گردن او را مانند تخم مرغ شکستهای که از بالای [[کوه صفا]] افتاده باشد قرار داده است. او در [[ذیقار]] به منزله شتر اشقری است<ref>شتر سرخی که به زردی میزند.</ref> که اگر جلو بیاید کشته خواهد شد و اگر عقب بنشیند حکومتش ابتر خواهد ماند"<ref>{{عربی| فإنا نزلنا البصره و نزل علی {{ع}} بذیقار والله دق عنقه کدق البیضة [[علی]] الصفا انه بذیقار بمنزلة الأشقر أن تقدم نحر وان تأخر عفز}}</ref>. پس چون این [[نامه]] به دست [[حفصه بنت عمر]] رسید، شماری از [[کودکان]] و [[نوجوانان]] [[بنیتیم]] و [[بنیعدی]] را جمع کرد و به [[کنیزان]] خود دف داد و امر به نواختن کرد. آنها میخواندند و میگفتند: {{عربی|ما الخبر ما الخبر؟ عليّ كالاشقر، إن تقدم نحر و إن تأخّر عقر}}. این خبر به [[امسلمه]] رسید، [[لباس]] پوشید و او را [[شماتت]] کرد و [[آیه]] چهار [[سوره تحریم]] را بار دیگر به او [[تذکر]] داد<ref>شیخ مفید، الجمل، ص۲۷۷-۲۷۶؛ ابن ابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۴، ص۱۳.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[حفصه بنت عمر (مقاله)|مقاله «حفصه بنت عمر»]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۳۳۲-۳۳۳.</ref> | |||
== [[وفات]] == | == [[وفات]] == | ||
در زمان [[مرگ]] او [[اختلاف]] است. بعضی از مؤرخان، [[وفات]] او را در زمان [[خلافت عثمان]] دانستهاند<ref>ابن قتیبه، المعارف، ص۱۳۵.</ref> و عدهای دیگر [[مرگ]] او را همزمان با [[صلح امام حسن]] {{ع}} و [[معاویه]] در سال ۴۱ [[هجری]] بیان کردهاند<ref>ابن عبد البر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۴، ص۱۸۱۲؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۸، ص۸۷.</ref>. | |||
بیشتر [[عالمان]] و مؤرخان بر این باورند که وی در سال ۴۵ [[هجری]] در زمان [[حکومت معاویه]] در سن شصت سالگی در [[مدینه]] از [[دنیا]] رفت<ref>مسعودی، التنبیه و الاشراف، ص۲۶۲؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۲۷؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۶۹؛ ابن حبیب بغدادی، المحبر، ص۸۳.</ref>. [[مروان حکم]]، [[والی مدینه]] در [[تشییع جنازه]] او شرکت کرد؛ در حالی که میان [[ابوهریره]] و [[ابوسعید خدری]]، جلوی جنازه [[حفصه بنت عمر]] حرکت میکرد. [[مروان]]، جنازه [[حفصه بنت عمر]] را از [[خانه]] [[آل]] [[حرم]] تا [[خانه]] [[مغیره]] حمل میکرد و [[ابوهریره]] از [[خانه]] [[مغیره]] تا [[قبر]]، حامل آن بود. سپس [[مروان]] بر او [[نماز]] خواند و وی را در [[بقیع]] به خاک سپردند<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۲۸؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۶۸.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[حفصه بنت عمر (مقاله)|مقاله «حفصه بنت عمر»]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۳۳۳-۳۳۴.</ref> | |||
== منابع == | == منابع == |