پرش به محتوا

شمایل پیامبر خاتم: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۶: خط ۳۶:
# [[ابراهیم]] بن [[محمد]]، از [[نوادگان]] [[امیرالمؤمنین علی]] {{ع}} [[نقل]] کرده است که هرگاه [[علی]] {{ع}}، [[پیامبر]] {{صل}} را [[وصف]] می‌کرد، چنین می‌فرمود:‌ [[رسول خدا]] {{صل}} بلند قامت نبود، که بیش از معمول بلندتر باشد بود و کوته قامت نیز نبود؛ بلکه قدی میانه داشت. موهای آن [[حضرت]]، نیز کاملاً پیچیده یا کاملا صاف نبود؛ ولی مختصر تابی داشت و صاف بود. صورتش استخوانی و لاغر و یا فربه و گوشت‌آلود نبود، چهرهاش سپید و مدور و آمیخته با رگه‌های سرخ (گلفام) و چشمانش، سیاه و درشت و مژگانش برجسته، شانه‌هایش فراخ و ستبر و خالی از مو بود. روی سینه‌اش موی [[نرمی]] رسته بود؛ دو [[کف دست]] و پای ایشان ستبر و درشت بود و هنگامی که راه می‌رفت، گویی در سرازیری حرکت می‌کرد و چون به سویی برمی‌گشت، با تمام [[بدن]] برمی‌گشت. میان دو شانه‌اش مهر [[نبوت]] قرار داشت... هرکس می‌خواست آن [[حضرت]] را توصیف کند، می‌گفت، پیش از آن [[حضرت]] و، پس از ایشان، کسی همچون ایشان ندیده‌ام؛ [[درود]] و [[سلام]] [[خدا]] بر او [[باد]]!"<ref>الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۳۱۵ - ۳۱۶؛ کوفی، المصنّف، ج ۷، ص ۴۴۵؛ خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج ۱۱، ص ۳۱ و دلائل النبوه، ج ۱، ص ۲۷۰.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص۴۶۹ ـ ۴۷۰.</ref>
# [[ابراهیم]] بن [[محمد]]، از [[نوادگان]] [[امیرالمؤمنین علی]] {{ع}} [[نقل]] کرده است که هرگاه [[علی]] {{ع}}، [[پیامبر]] {{صل}} را [[وصف]] می‌کرد، چنین می‌فرمود:‌ [[رسول خدا]] {{صل}} بلند قامت نبود، که بیش از معمول بلندتر باشد بود و کوته قامت نیز نبود؛ بلکه قدی میانه داشت. موهای آن [[حضرت]]، نیز کاملاً پیچیده یا کاملا صاف نبود؛ ولی مختصر تابی داشت و صاف بود. صورتش استخوانی و لاغر و یا فربه و گوشت‌آلود نبود، چهرهاش سپید و مدور و آمیخته با رگه‌های سرخ (گلفام) و چشمانش، سیاه و درشت و مژگانش برجسته، شانه‌هایش فراخ و ستبر و خالی از مو بود. روی سینه‌اش موی [[نرمی]] رسته بود؛ دو [[کف دست]] و پای ایشان ستبر و درشت بود و هنگامی که راه می‌رفت، گویی در سرازیری حرکت می‌کرد و چون به سویی برمی‌گشت، با تمام [[بدن]] برمی‌گشت. میان دو شانه‌اش مهر [[نبوت]] قرار داشت... هرکس می‌خواست آن [[حضرت]] را توصیف کند، می‌گفت، پیش از آن [[حضرت]] و، پس از ایشان، کسی همچون ایشان ندیده‌ام؛ [[درود]] و [[سلام]] [[خدا]] بر او [[باد]]!"<ref>الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۳۱۵ - ۳۱۶؛ کوفی، المصنّف، ج ۷، ص ۴۴۵؛ خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج ۱۱، ص ۳۱ و دلائل النبوه، ج ۱، ص ۲۷۰.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص۴۶۹ ـ ۴۷۰.</ref>


== اوصاف آن حضرت از زبان [[هند بن‌ ابی‌هاله‌]]==
== اوصاف آن حضرت از زبان هند بن‌ ابی‌هاله‌ ==
[[امام]] [[حسن بن علی]] {{ع}} فرموده است: "روزی از دایی خود، [[هند بن ابوهاله تمیمی]] که مردی [[وصف]] کننده بود، خواستم تا [[صفات]] [[رسول خدا]] {{صل}} را برای من بیان کند و [[دوست]] می‌داشتم چیزهایی را بگوید که به آن دلبستگی داشتم و میان من و آن [[حضرت]]، مشترک بود؛ و او چنین گفت: "[[پیامبر]] {{صل}} در نظر [[مردم]] بسیار بزرگ و بزرگوار بود؛ چهره‌اش چون [[ماه]] شب چهاردهم می‌درخشید؛ از فرد کوته‌قامت، بلندتر و از فرد بلندقامت کوتاه‌تر بود؛ سرش بزرگ و موهایش نسبتا صاف بود و گاه که موهایش زیاد بود، فرق می‌گشود؛ وگرنه آن آن را به حال خود می‌گذاشت و مویش هیچ‌گاه از لاله گوش فروتر نبود؛ مگر هنگامی که زلف داشت. چهره‌اش گلفام و درخشان و پیشانی اش گشاده و ابروانش نسبتا باریک و کشیده بود، گرچه به یکدیگر پیوسته نبود و میان آن، رگی وجود داشت که هنگام [[خشم]] برجسته می‌شد. بینی اش نسبتا برجسته بود و پرتوی بر آن دیده می‌شد که می‌پنداشتی بدون برآمدگی است. ریش آن [[حضرت]]، انبوه و دهانش بزرگ و دندانهایش سپید و میان آنها اندکی فاصله بود؛ موهای سینه‌اش نرم و گردنش در سپیدی چون گردن مجسمه‌های مرمرین با درخشش نقره فام بود. همه اندام‌هایش معتدل و ورزیده بود و سینه و شکمش در یک سطح قرار داشت. شانه‌هایش فراخ و استخوان‌بندی آن [[حضرت]]، درشت و قسمت‌های بدنش که از زیر جامه بیرون بود، درخشنده و سپید بود و از زیر گلو تا روی نافش رشته‌مویی چون خط رسته بود و روی سینه‌اش موی دیگری نرسته بود؛ ولی روی شانه‌ها و ساق‌های دستش مو داشت و نیز بالای سینه‌اش موهایی رسته بود. استخوان‌های ساعد ایشان دراز و کشیده و [[کف دست]] آن [[حضرت]]، ضخیم و گشاده بود که این صفت، کنایه از [[بخشندگی]] است. در عین حال، دست و پایشان استخوانی و درشت و کف پاها گود و پوست آن صاف و بدون چروک بود. پشت پای آن بزرگوار به سمت جلو متمایل می‌شد؛ گویی در سرازیری حرکت می‌کرد و به هر سو که برمی‌گشت، با تمام [[بدن]] برمی‌گشت. نگاهش غالبا به سمت پایین بود و بیشتر به [[زمین]] می‌نگریست تا به [[آسمان]]. از [[اصحاب]] خود [[سبقت]] می‌گرفت و هر کس را که می‌دید، به [[سلام]] دادن پیشی می‌گرفت"<ref>الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۳۲۴ - ۳۲۵، دلائل النبوه، ص ۲۸۶ - ۲۸۷؛ المعجم الکبیر، ج ۲۲، ص ۱۵۶ - ۱۵۷؛ الثقات، ج ۲، ص ۱۴۵ - ۱۴۶ و معانی الاخبار، ص ۸۰ - ۰۸۱</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۷۰-۴۷۱.</ref>
[[امام]] [[حسن بن علی]] {{ع}} فرموده است: "روزی از دایی خود، [[هند بن ابوهاله تمیمی]] که مردی [[وصف]] کننده بود، خواستم تا [[صفات]] [[رسول خدا]] {{صل}} را برای من بیان کند و [[دوست]] می‌داشتم چیزهایی را بگوید که به آن دلبستگی داشتم و میان من و آن [[حضرت]]، مشترک بود؛ و او چنین گفت: "[[پیامبر]] {{صل}} در نظر [[مردم]] بسیار بزرگ و بزرگوار بود؛ چهره‌اش چون [[ماه]] شب چهاردهم می‌درخشید؛ از فرد کوته‌قامت، بلندتر و از فرد بلندقامت کوتاه‌تر بود؛ سرش بزرگ و موهایش نسبتا صاف بود و گاه که موهایش زیاد بود، فرق می‌گشود؛ وگرنه آن آن را به حال خود می‌گذاشت و مویش هیچ‌گاه از لاله گوش فروتر نبود؛ مگر هنگامی که زلف داشت. چهره‌اش گلفام و درخشان و پیشانی اش گشاده و ابروانش نسبتا باریک و کشیده بود، گرچه به یکدیگر پیوسته نبود و میان آن، رگی وجود داشت که هنگام [[خشم]] برجسته می‌شد. بینی اش نسبتا برجسته بود و پرتوی بر آن دیده می‌شد که می‌پنداشتی بدون برآمدگی است. ریش آن [[حضرت]]، انبوه و دهانش بزرگ و دندانهایش سپید و میان آنها اندکی فاصله بود؛ موهای سینه‌اش نرم و گردنش در سپیدی چون گردن مجسمه‌های مرمرین با درخشش نقره فام بود. همه اندام‌هایش معتدل و ورزیده بود و سینه و شکمش در یک سطح قرار داشت. شانه‌هایش فراخ و استخوان‌بندی آن [[حضرت]]، درشت و قسمت‌های بدنش که از زیر جامه بیرون بود، درخشنده و سپید بود و از زیر گلو تا روی نافش رشته‌مویی چون خط رسته بود و روی سینه‌اش موی دیگری نرسته بود؛ ولی روی شانه‌ها و ساق‌های دستش مو داشت و نیز بالای سینه‌اش موهایی رسته بود. استخوان‌های ساعد ایشان دراز و کشیده و [[کف دست]] آن [[حضرت]]، ضخیم و گشاده بود که این صفت، کنایه از [[بخشندگی]] است. در عین حال، دست و پایشان استخوانی و درشت و کف پاها گود و پوست آن صاف و بدون چروک بود. پشت پای آن بزرگوار به سمت جلو متمایل می‌شد؛ گویی در سرازیری حرکت می‌کرد و به هر سو که برمی‌گشت، با تمام [[بدن]] برمی‌گشت. نگاهش غالبا به سمت پایین بود و بیشتر به [[زمین]] می‌نگریست تا به [[آسمان]]. از [[اصحاب]] خود [[سبقت]] می‌گرفت و هر کس را که می‌دید، به [[سلام]] دادن پیشی می‌گرفت"<ref>الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۳۲۴ - ۳۲۵، دلائل النبوه، ص ۲۸۶ - ۲۸۷؛ المعجم الکبیر، ج ۲۲، ص ۱۵۶ - ۱۵۷؛ الثقات، ج ۲، ص ۱۴۵ - ۱۴۶ و معانی الاخبار، ص ۸۰ - ۰۸۱</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۷۰-۴۷۱.</ref>


۱۱۲٬۵۳۸

ویرایش