پرش به محتوا

شئون امام در سرای آخرت: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۳۶: خط ۳۶:
* از جمله شئونی که بیشتر متکلمان بدان اشاره کرده‌اند، [[شفاعت]] است. شیخ مفید بدون استناد به روایات از اتفاق‌نظر امامیه بر شفیع بودن پیامبر و [[امامان]]{{عم}} سخن به میان می‌آورد؛ بدین بیان که پیامبر شفیع امت خود، و [[امامان]] نیز شفیع شیعیان‌اند و بسیاری از گنهکاران نجات می‌یابند.<ref>محمد بن محمد بن نعمان مفید، أوائل المقالات، ص۴۷ و ۷۹-۸۰.</ref> مرحوم سید نیز همچون دیگر اندیشمندان این اندیشه را پذیرفته، اما چندان به بسط آن همت نگمارده است. وی بیشتر تلاش خود را در بحث شفاعت به اثبات این امر اختصاص داده که شفاعت تنها در مورد برداشتن عذاب است نه آنکه رسیدن نفع از سوی شفیع به شفاعت‌شونده.<ref>سید مرتضی علم الهدی، الذخیرة فی علم الكلام، تحقیق احمد حسینی، ص ۵۰۵-۵۰۶. </ref> همچنین سید بیشتر درباره [[شفاعت]] [[پیامبر خاتم|نبی اکرم]]{{صل}} صحبت کرده و به طور صریح از [[شفاعت]] [[ائمه]] اطهار{{عم}} سخن نگفته است. اگر می‌توانیم اعتقاد به شفاعت [[امامان]]{{عم}} را به سید نسبت دهیم، بر این اساس است که وی شفاعت را منحصر به پیامبر نمی‌داند، بلکه بر این باور است که مؤمنان نیز یکدیگر را شفاعت می‌کنند. روشن است وقتی مؤمنان حق [[شفاعت]] دارند، [[امامان]] معصوم{{عم}}، به طریق اولی چنین شأنی را دارایند.<ref>همو، الرسائل، تحقیق مهدی رجایی، ج۳، ص۳۶۸-۳۶۹.</ref> کراجکی روایت دیگری نیز نقل کرده که در آن [[امام علی]]{{ع}} خود را صاحب مقام [[شفاعت]] [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} معرفی کرده است.<ref>ابوالفتح کراجکی، الاستنصار، ص ۲۱-۲۲.</ref> شیخ طوسی نیز تصریح می‌کند که شأن [[شفاعت]] برای [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}}، بسیاری از صحابه ایشان، [[امامان]] معصوم و نیز بسیاری از مؤمنان صالح مسلّم و ثابت است.<ref>محمد بن حسن طوسی، التبیان، ج ۱، ص ۲۱۳-۲۱۴.</ref> وی در متون روایی خود نیز روایاتی نقل می‌کند که بیانگر این شأن برای [[امامان]]{{عم}} است.<ref>همو، الامالی، ص ۱۸۷ و ۲۸۱.</ref> عبدالجلیل قزوینی نیز به مسئله [[شفاعت]] پرداخته، اما تنها بر شفاعت پیامبران تأکید کرده و از شفاعت [[امامان]] سخنی به میان نیاورده است.<ref>عبدالجلیل قزوینی، نقض، تعلیق و تصحیح سیدجلال الدین حسینی ارموی، ص۲۹۵.</ref> [[علامه حلی]] از [[شفاعت]] [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} فراوان سخن گفته،<ref>حسن بن یوسف حلی، انوار الملكوت، تحقیق محمد نجفی زنجانی، ص ۱۷۵؛ همو، تسلیک النفس الی حظیرة القدس، تحقیق فاطمه رمضانی، ص ۲۲۵؛ همو، کشف المراد، تحقیق حسن حسن زاده آملی، ص۴۱۷؛ همو، معارج الفهم، ص ۵۷۴؛ همو، مناهج الیقین، ص۵۲۸.</ref> اما درباره [[شفاعت]] [[امامان]]{{عم}} تنها به روایتی بسنده کرده که در آن، [[امام علی]]{{ع}} به عنوان شفیع روز [[قیامت]] معرفی شده<ref>همو، کشف الیقین، ص ۴۶۶؛ همو، اجوبة المسائل المنهائیة، ص۶۶.</ref> و نیز ذیل یکی از براهین عصمت امام به شفاعت [[امامان]]{{عم}} اشاره کرده است.<ref>همو، الالفین، ج۲، ص۲۱۹.</ref> [[فاضل مقداد]]، مسئله شفاعت را با جزئیات آن بیان می‌کند، اما بیشتر درباره مقام [[شفاعت]] [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} سخن می‌گوید.<ref>فاضل مقداد سیوری، ارشاد الطالبین، تحقیق مهدی رجایی، ص۴۲۸-۴۳۰؛ همو، الانوار الجلالیة، تحقیق علی حاجی آبادی و عباس جلالی نیا، ص۱۸۶.</ref> در جایی نیز به شفاعت [[امامان]]{{عم}} اشاره می‌کند و دلیل آن را اجماع شیعیان می‌داند.<ref>همو، اللوامع الالهیة، تحقیق شهید قاضی طباطبایی، ص۴۵۱.</ref>
* از جمله شئونی که بیشتر متکلمان بدان اشاره کرده‌اند، [[شفاعت]] است. شیخ مفید بدون استناد به روایات از اتفاق‌نظر امامیه بر شفیع بودن پیامبر و [[امامان]]{{عم}} سخن به میان می‌آورد؛ بدین بیان که پیامبر شفیع امت خود، و [[امامان]] نیز شفیع شیعیان‌اند و بسیاری از گنهکاران نجات می‌یابند.<ref>محمد بن محمد بن نعمان مفید، أوائل المقالات، ص۴۷ و ۷۹-۸۰.</ref> مرحوم سید نیز همچون دیگر اندیشمندان این اندیشه را پذیرفته، اما چندان به بسط آن همت نگمارده است. وی بیشتر تلاش خود را در بحث شفاعت به اثبات این امر اختصاص داده که شفاعت تنها در مورد برداشتن عذاب است نه آنکه رسیدن نفع از سوی شفیع به شفاعت‌شونده.<ref>سید مرتضی علم الهدی، الذخیرة فی علم الكلام، تحقیق احمد حسینی، ص ۵۰۵-۵۰۶. </ref> همچنین سید بیشتر درباره [[شفاعت]] [[پیامبر خاتم|نبی اکرم]]{{صل}} صحبت کرده و به طور صریح از [[شفاعت]] [[ائمه]] اطهار{{عم}} سخن نگفته است. اگر می‌توانیم اعتقاد به شفاعت [[امامان]]{{عم}} را به سید نسبت دهیم، بر این اساس است که وی شفاعت را منحصر به پیامبر نمی‌داند، بلکه بر این باور است که مؤمنان نیز یکدیگر را شفاعت می‌کنند. روشن است وقتی مؤمنان حق [[شفاعت]] دارند، [[امامان]] معصوم{{عم}}، به طریق اولی چنین شأنی را دارایند.<ref>همو، الرسائل، تحقیق مهدی رجایی، ج۳، ص۳۶۸-۳۶۹.</ref> کراجکی روایت دیگری نیز نقل کرده که در آن [[امام علی]]{{ع}} خود را صاحب مقام [[شفاعت]] [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} معرفی کرده است.<ref>ابوالفتح کراجکی، الاستنصار، ص ۲۱-۲۲.</ref> شیخ طوسی نیز تصریح می‌کند که شأن [[شفاعت]] برای [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}}، بسیاری از صحابه ایشان، [[امامان]] معصوم و نیز بسیاری از مؤمنان صالح مسلّم و ثابت است.<ref>محمد بن حسن طوسی، التبیان، ج ۱، ص ۲۱۳-۲۱۴.</ref> وی در متون روایی خود نیز روایاتی نقل می‌کند که بیانگر این شأن برای [[امامان]]{{عم}} است.<ref>همو، الامالی، ص ۱۸۷ و ۲۸۱.</ref> عبدالجلیل قزوینی نیز به مسئله [[شفاعت]] پرداخته، اما تنها بر شفاعت پیامبران تأکید کرده و از شفاعت [[امامان]] سخنی به میان نیاورده است.<ref>عبدالجلیل قزوینی، نقض، تعلیق و تصحیح سیدجلال الدین حسینی ارموی، ص۲۹۵.</ref> [[علامه حلی]] از [[شفاعت]] [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} فراوان سخن گفته،<ref>حسن بن یوسف حلی، انوار الملكوت، تحقیق محمد نجفی زنجانی، ص ۱۷۵؛ همو، تسلیک النفس الی حظیرة القدس، تحقیق فاطمه رمضانی، ص ۲۲۵؛ همو، کشف المراد، تحقیق حسن حسن زاده آملی، ص۴۱۷؛ همو، معارج الفهم، ص ۵۷۴؛ همو، مناهج الیقین، ص۵۲۸.</ref> اما درباره [[شفاعت]] [[امامان]]{{عم}} تنها به روایتی بسنده کرده که در آن، [[امام علی]]{{ع}} به عنوان شفیع روز [[قیامت]] معرفی شده<ref>همو، کشف الیقین، ص ۴۶۶؛ همو، اجوبة المسائل المنهائیة، ص۶۶.</ref> و نیز ذیل یکی از براهین عصمت امام به شفاعت [[امامان]]{{عم}} اشاره کرده است.<ref>همو، الالفین، ج۲، ص۲۱۹.</ref> [[فاضل مقداد]]، مسئله شفاعت را با جزئیات آن بیان می‌کند، اما بیشتر درباره مقام [[شفاعت]] [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} سخن می‌گوید.<ref>فاضل مقداد سیوری، ارشاد الطالبین، تحقیق مهدی رجایی، ص۴۲۸-۴۳۰؛ همو، الانوار الجلالیة، تحقیق علی حاجی آبادی و عباس جلالی نیا، ص۱۸۶.</ref> در جایی نیز به شفاعت [[امامان]]{{عم}} اشاره می‌کند و دلیل آن را اجماع شیعیان می‌داند.<ref>همو، اللوامع الالهیة، تحقیق شهید قاضی طباطبایی، ص۴۵۱.</ref>


==شئون امام در بهشت==  
==شئون [[امام]] در بهشت==  
* متکلمان وارد این قسمت نشده‌اند. تنها کراجکی و علامه حلّی روایتی در‌این‌باره نقل کرده‌اند که بر اساس آن، [[امام علی]]{{ع}} خلیفه پیامبر بر حوض کوثر است.<ref>ابوالفتح کراجکی، کنز الفوائد، ج ۲، ص۱۷۹؛ حسن بن یوسف حلی، کشف الیقین، ص۱۰۸.</ref>
* متکلمان وارد این قسمت نشده‌اند. تنها [[کراجکی]] و [[علامه حلی]] روایتی در‌این‌باره نقل کرده‌اند که بر اساس آن، [[امام علی]]{{ع}} خلیفه [[پیامبر]] بر حوض کوثر است<ref>ابوالفتح کراجکی، کنز الفوائد، ج ۲، ص۱۷۹؛ حسن بن یوسف حلی، کشف الیقین، ص۱۰۸.</ref>


==جمع‌بندی==
==جمع‌بندی==
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش