افزایش علم پیامبران: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'وصف' به 'وصف'
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
جز (جایگزینی متن - 'وصف' به 'وصف') |
||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
درجات هرکس را که بخواهیم به [[علم]] و [[حکمت]] بالا میبریم، همانگونه که درجه [[یوسف]] را بالا بردیم؛ و بالادست هر صاحب علمی، [[دانایی]] وجود دارد که از نظر درجه، والاتراز او در علمش میباشد<ref>مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، ج۶۶، ص۱۵۵.</ref>. | درجات هرکس را که بخواهیم به [[علم]] و [[حکمت]] بالا میبریم، همانگونه که درجه [[یوسف]] را بالا بردیم؛ و بالادست هر صاحب علمی، [[دانایی]] وجود دارد که از نظر درجه، والاتراز او در علمش میباشد<ref>مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، ج۶۶، ص۱۵۵.</ref>. | ||
گفتنی است، برخی از [[مفسران]] درباره قسمت پایانی آیه، به نکته ظریفی اشاره کردهاند و آن اینکه، {{متن قرآن|ذِي عِلْمٍ}} شامل خداوند نمیگردد. به دلیل اینکه اولاً، [[علم خداوند]] عین ذات او است، اما در آیه میفرماید: {{متن قرآن|ذِي عِلْمٍ}}. این تعبیر بر همراه شدن چیزی باشیئی دیگر، و مغایرت صفت و موصوف دلالت میکند. پس به ما میفهماند که مراد از {{متن قرآن|ذِي عِلْمٍ}} صاحب علمی است که علم، ذاتی او نمیباشد، بلکه وصفی است که عارض بر او شده است. ثانیاً، هیچگونه فوقیت مادی و معنویای بر فراز خداوند قابل [[تصور]] نیست، درحالی که بنابر تصریح آیه، فوقیت برای صاحب علم امکان دارد. از اینرو مراد از {{متن قرآن|ذِي عِلْمٍ}} خداوند نمیباشد. از طرفی، منظور از {{متن قرآن|عَلِيمٌ}} [[خداوند]] است؛ چراکه بنابر [[قانون]] {{متن قرآن|وَفَوْقَ كُلِّ ذِي عِلْمٍ عَلِيمٌ}}، فراتر از هر دانشمندی [[دانایی]] وجود دارد و این سلسله ادامه پیدا میکند تا به خداوند برسد؛ زیرا او علیمی است که هیچ بالادستی بر فراز او وجود ندارد. بنابراین منظور از واژه {{متن قرآن|عَلِيمٌ}}، فقط خداوند است و تنکیر آن به [[جهت]] [[بزرگداشت]] [[مقام]] او است که با زبان، | گفتنی است، برخی از [[مفسران]] درباره قسمت پایانی آیه، به نکته ظریفی اشاره کردهاند و آن اینکه، {{متن قرآن|ذِي عِلْمٍ}} شامل خداوند نمیگردد. به دلیل اینکه اولاً، [[علم خداوند]] عین ذات او است، اما در آیه میفرماید: {{متن قرآن|ذِي عِلْمٍ}}. این تعبیر بر همراه شدن چیزی باشیئی دیگر، و مغایرت صفت و موصوف دلالت میکند. پس به ما میفهماند که مراد از {{متن قرآن|ذِي عِلْمٍ}} صاحب علمی است که علم، ذاتی او نمیباشد، بلکه وصفی است که عارض بر او شده است. ثانیاً، هیچگونه فوقیت مادی و معنویای بر فراز خداوند قابل [[تصور]] نیست، درحالی که بنابر تصریح آیه، فوقیت برای صاحب علم امکان دارد. از اینرو مراد از {{متن قرآن|ذِي عِلْمٍ}} خداوند نمیباشد. از طرفی، منظور از {{متن قرآن|عَلِيمٌ}} [[خداوند]] است؛ چراکه بنابر [[قانون]] {{متن قرآن|وَفَوْقَ كُلِّ ذِي عِلْمٍ عَلِيمٌ}}، فراتر از هر دانشمندی [[دانایی]] وجود دارد و این سلسله ادامه پیدا میکند تا به خداوند برسد؛ زیرا او علیمی است که هیچ بالادستی بر فراز او وجود ندارد. بنابراین منظور از واژه {{متن قرآن|عَلِيمٌ}}، فقط خداوند است و تنکیر آن به [[جهت]] [[بزرگداشت]] [[مقام]] او است که با زبان، وصف ناشدنی است<ref>طباطبایی، محمدحسین، المیزان، ج۱۱، ص۲۲۶؛ حیدری، کمال، یوسف الصدیق، ص۳۰۶.</ref>. | ||
همین نکته با تعبیری دیگر در [[آیه]] {{متن قرآن|يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ}}<ref>«دست خداوند بالای دستهای آنان است» سوره فتح، آیه ۱۰.</ref> آمده است. به همان دلیلی که [[قدرت خداوند]]، فوق همه قدرتها است، [[علم]] او نیز فراتر از علم هر صاحب دانشی است. از اینرو بالاترین [[عالمان]] مانند [[یوسف]]، در هر رتبه علمیای که قرار بگیرند، باز بنابر قانون {{متن قرآن|وَفَوْقَ كُلِّ ذِي عِلْمٍ عَلِيمٌ}}، برای دریافت رتبه بالاتر، به خداوند نیازمندند، و این چنین سلسله حجج خداوند، همواره محتاج [[افزایش علم]] میباشند. | همین نکته با تعبیری دیگر در [[آیه]] {{متن قرآن|يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ}}<ref>«دست خداوند بالای دستهای آنان است» سوره فتح، آیه ۱۰.</ref> آمده است. به همان دلیلی که [[قدرت خداوند]]، فوق همه قدرتها است، [[علم]] او نیز فراتر از علم هر صاحب دانشی است. از اینرو بالاترین [[عالمان]] مانند [[یوسف]]، در هر رتبه علمیای که قرار بگیرند، باز بنابر قانون {{متن قرآن|وَفَوْقَ كُلِّ ذِي عِلْمٍ عَلِيمٌ}}، برای دریافت رتبه بالاتر، به خداوند نیازمندند، و این چنین سلسله حجج خداوند، همواره محتاج [[افزایش علم]] میباشند. |