صیفی بن اسلت اوسی: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'پیوستن' به 'پیوستن'
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
جز (جایگزینی متن - 'پیوستن' به 'پیوستن') |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
ابن اسحاق همچنین گزارش میکند: ابوقیس بن اسلت با [[قریش]] [[دوستی]] داشت و چون همسرش "ارنب" قرشی بود، مدتی در [[مکه]] زیست و آنان را از [[جنگ]] باز میداشت و به [[دفاع]] از [[رسول خدا]] {{صل}} [[دعوت]] میکرد. لکن در اشعاری که ابن اسحاق آورده، مطلبی که نشان دهنده [[تسلیم]] یا [[اعتقاد]] او به آن [[حضرت]] باشد دیده نمیشود<ref>ابن هشام، ج۱، ص۲۸۳.</ref>. از طرفی، گفتهاند پیش از ورود رسول خدا {{صل}} به [[مدینه]]، خانهای نبود که اسلام در آن وارد نشده باشد، مگر [[طایفه]] [[بنو امیة بن زید]] و خطمه و [[وائل]] و واقف که بزرگ ایشان ابوقیس بن اسلت، اجازه نداد اسلام [[اختیار]] کنند و آنها تا [[زمان]] [[نبرد]] [[خندق]] بر این حال بودند<ref>ابن هشام، ج۱، ص۴۳۷.</ref>. | ابن اسحاق همچنین گزارش میکند: ابوقیس بن اسلت با [[قریش]] [[دوستی]] داشت و چون همسرش "ارنب" قرشی بود، مدتی در [[مکه]] زیست و آنان را از [[جنگ]] باز میداشت و به [[دفاع]] از [[رسول خدا]] {{صل}} [[دعوت]] میکرد. لکن در اشعاری که ابن اسحاق آورده، مطلبی که نشان دهنده [[تسلیم]] یا [[اعتقاد]] او به آن [[حضرت]] باشد دیده نمیشود<ref>ابن هشام، ج۱، ص۲۸۳.</ref>. از طرفی، گفتهاند پیش از ورود رسول خدا {{صل}} به [[مدینه]]، خانهای نبود که اسلام در آن وارد نشده باشد، مگر [[طایفه]] [[بنو امیة بن زید]] و خطمه و [[وائل]] و واقف که بزرگ ایشان ابوقیس بن اسلت، اجازه نداد اسلام [[اختیار]] کنند و آنها تا [[زمان]] [[نبرد]] [[خندق]] بر این حال بودند<ref>ابن هشام، ج۱، ص۴۳۷.</ref>. | ||
در مجموع، گزارشهای مربوط به [[زندگی]] این شخص، سخت آشفته است. بیشتر [[صحابه]] نگاران ذیل [[کنیه]] او، در [[اسلام]] آوردنش تردید میکنند یا به [[صراحت]] میگویند او اسلام نیاورد، لکن ذیل نام [[صیفی]] با ذکر عنوان [[انصاری]] و طرح اینکه او از [[صالحان]] [[انصار]] به شمار میرفت، همان مطالب مربوط به [[ابوقیس]] بن اسلت را بیان میکنند<ref>ابن عبدالبر، ج۲، ص۲۸۷؛ ابن اثیر، ج۶، ص۲۴۹؛ ابن حجر، ج۷، ص۲۷۹.</ref>. ابن عبدالبر<ref>ابن عبدالبر، ج۲، ص۲۸۷.</ref> ذیل شرح حال "وحوح" [[برادر]] ابوقیس میگوید: برادرش ابوقیس [[مسلمان]] نشد. اما در شرح حال خود ابوقیس<ref>ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۲۶.</ref> به نقل از [[ابن اسحاق]] میگوید: او و برادرش وحوح از [[مدینه]] به [[مکه]] رفتند<ref>ابن حجر، ج۷، ص۲۷۹: فرار کردند.</ref> و هنگام [[فتح مکه]] [[ایمان]] آوردند. این سخن، افزون بر اینکه در [[سیره]] موجود [[ابن هشام]] نیست و در منابع دیگر [[شهرت]] ندارد، با آنچه گفتهاند ابوقیس بن اسلت در [[سال اول هجرت]]<ref>ابن سعد، ج۴، ص۲۸۳.</ref> در ماه [[ذی القعده]]<ref>طبری، تاریخ، ج۳، ص۴۰۶.</ref> یا ذی الحجه<ref>بلاذری، ج۱، ص۳۲۶.</ref> از [[دنیا]] رفته است، منافات دارد. بدین ترتیب، از مجموع گزارشها استفاده میشود که گویا دستی در کار بوده تا ابوقیس را جزو صحابه بداند. این مطلب به ویژه از گزارش [[ابن سعد]]<ref>ابن سعد، ج۴، ص۲۸۳.</ref> و [[ابن عساکر]]<ref>ابن عساکر، ج۲۴، ص۲۴۷.</ref> درباره لحظات آخر [[عمر]] او آشکار است. اما به نظر میرسد گزارشها برای [[اثبات]] [[اسلام آوردن]] وی کافی نیست و آنچه درباره مسلمان نشدن او گفته میشود، مشهورتر است. کسانی هم که از اسلام آوردن او هنگام [[مرگ]] سخن گفتهاند، گزارش خود را با تردید نقل کردهاند<ref>ابن سعد، ج۴، ص۲۸۳؛ ابن عساکر، ج۲۴، ص۲۴۷.</ref>. اینها در حالی است که وی در [[قبول اسلام]] کوتاهی کرد و با اینکه دیگران را به اسلام [[دعوت]] میکرد<ref>ابن حجر، ج۷، ص۳۴۴.</ref> خود تا چهارده سال [[پس از ظهور]] اسلام [[ایمان]] نیاورد، بلکه همانگونه که از سیره ابن هشام نقل شد، وی از | در مجموع، گزارشهای مربوط به [[زندگی]] این شخص، سخت آشفته است. بیشتر [[صحابه]] نگاران ذیل [[کنیه]] او، در [[اسلام]] آوردنش تردید میکنند یا به [[صراحت]] میگویند او اسلام نیاورد، لکن ذیل نام [[صیفی]] با ذکر عنوان [[انصاری]] و طرح اینکه او از [[صالحان]] [[انصار]] به شمار میرفت، همان مطالب مربوط به [[ابوقیس]] بن اسلت را بیان میکنند<ref>ابن عبدالبر، ج۲، ص۲۸۷؛ ابن اثیر، ج۶، ص۲۴۹؛ ابن حجر، ج۷، ص۲۷۹.</ref>. ابن عبدالبر<ref>ابن عبدالبر، ج۲، ص۲۸۷.</ref> ذیل شرح حال "وحوح" [[برادر]] ابوقیس میگوید: برادرش ابوقیس [[مسلمان]] نشد. اما در شرح حال خود ابوقیس<ref>ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۲۶.</ref> به نقل از [[ابن اسحاق]] میگوید: او و برادرش وحوح از [[مدینه]] به [[مکه]] رفتند<ref>ابن حجر، ج۷، ص۲۷۹: فرار کردند.</ref> و هنگام [[فتح مکه]] [[ایمان]] آوردند. این سخن، افزون بر اینکه در [[سیره]] موجود [[ابن هشام]] نیست و در منابع دیگر [[شهرت]] ندارد، با آنچه گفتهاند ابوقیس بن اسلت در [[سال اول هجرت]]<ref>ابن سعد، ج۴، ص۲۸۳.</ref> در ماه [[ذی القعده]]<ref>طبری، تاریخ، ج۳، ص۴۰۶.</ref> یا ذی الحجه<ref>بلاذری، ج۱، ص۳۲۶.</ref> از [[دنیا]] رفته است، منافات دارد. بدین ترتیب، از مجموع گزارشها استفاده میشود که گویا دستی در کار بوده تا ابوقیس را جزو صحابه بداند. این مطلب به ویژه از گزارش [[ابن سعد]]<ref>ابن سعد، ج۴، ص۲۸۳.</ref> و [[ابن عساکر]]<ref>ابن عساکر، ج۲۴، ص۲۴۷.</ref> درباره لحظات آخر [[عمر]] او آشکار است. اما به نظر میرسد گزارشها برای [[اثبات]] [[اسلام آوردن]] وی کافی نیست و آنچه درباره مسلمان نشدن او گفته میشود، مشهورتر است. کسانی هم که از اسلام آوردن او هنگام [[مرگ]] سخن گفتهاند، گزارش خود را با تردید نقل کردهاند<ref>ابن سعد، ج۴، ص۲۸۳؛ ابن عساکر، ج۲۴، ص۲۴۷.</ref>. اینها در حالی است که وی در [[قبول اسلام]] کوتاهی کرد و با اینکه دیگران را به اسلام [[دعوت]] میکرد<ref>ابن حجر، ج۷، ص۳۴۴.</ref> خود تا چهارده سال [[پس از ظهور]] اسلام [[ایمان]] نیاورد، بلکه همانگونه که از سیره ابن هشام نقل شد، وی از پیوستن [[طایفه]] خود به جمع [[مسلمانان]] جلوگیری کرد. | ||
موضوع دیگری که درباره [[ابوقیس بن اسلت]] در منابع [[شهرت]] دارد و البته انتساب آن به وی محل تردید است؛ زیرا گاهی آن را به شخصی با عنوان [[ابوقیس انصاری]] نیز نسبت میدهند<ref>ابن اثیر، ج۶، ص۲۵۰؛ ابن حجر، ج۷، ص۲۷۹.</ref> - این است که پس از [[مرگ]] وی، فرزندش [[حصن]]<ref>ابن حجر، ج۲، ص۷۲.</ref>، یا محصن<ref>ابن حبیب، ص۳۲۶.</ref>، یا [[قیس]] <ref>ابن حجر، ج۵، ص۳۶۵.</ref> میخواست با [[همسر]] [[پدر]] [[ازدواج]] کند<ref>نام او به اختلاف ضمره، کبشه یا کبیشه آمده است [ابن حجر، ج۸، ص۲۲۳ و ۲۹۵]؛ چنانکه گاهی ابوقیس را خواهان همسر پدرش است بن جشم دانستهاند [ابن اثیر، ج۷، ص۳۵۳] که به نظر میرسد خطاست.</ref>. آن [[زن]] نزد [[رسول خدا]] {{صل}} آمد و جریان را گفت. پس [[آیه]] {{متن قرآن|وَلَا تَنْكِحُوا مَا نَكَحَ آبَاؤُكُمْ مِنَ النِّسَاءِ}}<ref>«و با زنانی که پدرانتان به نکاح آوردهاند، ازدواج نکنید» سوره نساء، آیه ۲۲.</ref> نازل شد و از این کار [[نهی]] کرد<ref>ابونعیم، ج۶، ص۲۹۹۶.</ref>. برخی از [[مفسران شیعه]] و [[سنی]]، این داستان را ذیل [[آیات]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَرِثُوا النِّسَاءَ كَرْهًا وَلَا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ مَا آتَيْتُمُوهُنَّ إِلَّا أَنْ يَأْتِينَ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ فَإِنْ كَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَيَجْعَلَ اللَّهُ فِيهِ خَيْرًا كَثِيرًا}}<ref>«ای مؤمنان! بر شما حلال نیست که از زنان بر خلاف میل آنان (با نگه داشتن در نکاح خود) میراث برید و برای آنکه (با طلاق خلع) برخی از آنچه بدیشان دادهاید باز برید، با آنان سختگیری نکنید مگر آنکه به زشتکاری آشکاری دست یازیده باشند و با آنان شایسته رفتار کنید و اگر ایشان را نمیپسندید (بدانید) بسا چیزی را ناپسند میدارید و خداوند در آن خیری بسیار نهاده است» سوره نساء، آیه ۱۹.</ref>، {{متن قرآن|وَإِنْ أَرَدْتُمُ اسْتِبْدَالَ زَوْجٍ مَكَانَ زَوْجٍ وَآتَيْتُمْ إِحْدَاهُنَّ قِنْطَارًا فَلَا تَأْخُذُوا مِنْهُ شَيْئًا أَتَأْخُذُونَهُ بُهْتَانًا وَإِثْمًا مُبِينًا}}<ref>«و اگر بر آن بودید که همسری جایگزین همسری (که دارید) کنید، و به یکی از ایشان دارایی فراوانی داده بودهاید، چیزی از آن را باز مگیرید، آیا با دروغ بافتن و گناهی آشکار آن را باز میستانید!» سوره نساء، آیه ۲۰.</ref>، {{متن قرآن|وَكَيْفَ تَأْخُذُونَهُ وَقَدْ أَفْضَى بَعْضُكُمْ إِلَى بَعْضٍ وَأَخَذْنَ مِنْكُمْ مِيثَاقًا غَلِيظًا}}<ref>«و چگونه آن را باز میستانید در حالی که با یکدیگر آمیزش کردهاید و آنان از شما پیمانی استوار، ستاندهاند» سوره نساء، آیه ۲۱.</ref>، {{متن قرآن|وَلَا تَنْكِحُوا مَا نَكَحَ آبَاؤُكُمْ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا مَا قَدْ سَلَفَ إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَةً وَمَقْتًا وَسَاءَ سَبِيلًا}}<ref>«و با زنانی که پدرانتان به نکاح آوردهاند، ازدواج نکنید که کاری زشت و ناخوشایند و بیراه است؛ مگر آنچه از پیش (در زمان جاهلیت) روی داده است» سوره نساء، آیه ۲۲.</ref> آوردهاند که از [[حرمت]] [[ازدواج]] و [[ارث]] بردن [[زن]] [[پدر]] سخن میگوید<ref>قمی، ج۱، ص۱۳۴؛ طبری، تفسیر، ج۴، ص۴۰۵.</ref>. به احتمال، [[ابوقیس]] [[انصاری]] یکی از [[صحابه]] است که روشن نبودن نام و [[نسب]] او نزد [[صحابهنگاران]] و تشابه کنیهاش با [[صیفی بن عامر]]، سبب این خلط شده است. البته [[سعد بن عباده]] هم به ابوقیس انصاری [[شهرت]] دارد<ref>ذهبی، ج۱، ص۲۷۰.</ref>، لکن وی پس از دوران [[نزول وحی]] هم زنده بود.<ref>[[مصطفی صادقی|صادقی، مصطفی]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابوقیس بن اسلت اوسی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۴۷۷-۴۷۸.</ref> | موضوع دیگری که درباره [[ابوقیس بن اسلت]] در منابع [[شهرت]] دارد و البته انتساب آن به وی محل تردید است؛ زیرا گاهی آن را به شخصی با عنوان [[ابوقیس انصاری]] نیز نسبت میدهند<ref>ابن اثیر، ج۶، ص۲۵۰؛ ابن حجر، ج۷، ص۲۷۹.</ref> - این است که پس از [[مرگ]] وی، فرزندش [[حصن]]<ref>ابن حجر، ج۲، ص۷۲.</ref>، یا محصن<ref>ابن حبیب، ص۳۲۶.</ref>، یا [[قیس]] <ref>ابن حجر، ج۵، ص۳۶۵.</ref> میخواست با [[همسر]] [[پدر]] [[ازدواج]] کند<ref>نام او به اختلاف ضمره، کبشه یا کبیشه آمده است [ابن حجر، ج۸، ص۲۲۳ و ۲۹۵]؛ چنانکه گاهی ابوقیس را خواهان همسر پدرش است بن جشم دانستهاند [ابن اثیر، ج۷، ص۳۵۳] که به نظر میرسد خطاست.</ref>. آن [[زن]] نزد [[رسول خدا]] {{صل}} آمد و جریان را گفت. پس [[آیه]] {{متن قرآن|وَلَا تَنْكِحُوا مَا نَكَحَ آبَاؤُكُمْ مِنَ النِّسَاءِ}}<ref>«و با زنانی که پدرانتان به نکاح آوردهاند، ازدواج نکنید» سوره نساء، آیه ۲۲.</ref> نازل شد و از این کار [[نهی]] کرد<ref>ابونعیم، ج۶، ص۲۹۹۶.</ref>. برخی از [[مفسران شیعه]] و [[سنی]]، این داستان را ذیل [[آیات]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَرِثُوا النِّسَاءَ كَرْهًا وَلَا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ مَا آتَيْتُمُوهُنَّ إِلَّا أَنْ يَأْتِينَ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ فَإِنْ كَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَيَجْعَلَ اللَّهُ فِيهِ خَيْرًا كَثِيرًا}}<ref>«ای مؤمنان! بر شما حلال نیست که از زنان بر خلاف میل آنان (با نگه داشتن در نکاح خود) میراث برید و برای آنکه (با طلاق خلع) برخی از آنچه بدیشان دادهاید باز برید، با آنان سختگیری نکنید مگر آنکه به زشتکاری آشکاری دست یازیده باشند و با آنان شایسته رفتار کنید و اگر ایشان را نمیپسندید (بدانید) بسا چیزی را ناپسند میدارید و خداوند در آن خیری بسیار نهاده است» سوره نساء، آیه ۱۹.</ref>، {{متن قرآن|وَإِنْ أَرَدْتُمُ اسْتِبْدَالَ زَوْجٍ مَكَانَ زَوْجٍ وَآتَيْتُمْ إِحْدَاهُنَّ قِنْطَارًا فَلَا تَأْخُذُوا مِنْهُ شَيْئًا أَتَأْخُذُونَهُ بُهْتَانًا وَإِثْمًا مُبِينًا}}<ref>«و اگر بر آن بودید که همسری جایگزین همسری (که دارید) کنید، و به یکی از ایشان دارایی فراوانی داده بودهاید، چیزی از آن را باز مگیرید، آیا با دروغ بافتن و گناهی آشکار آن را باز میستانید!» سوره نساء، آیه ۲۰.</ref>، {{متن قرآن|وَكَيْفَ تَأْخُذُونَهُ وَقَدْ أَفْضَى بَعْضُكُمْ إِلَى بَعْضٍ وَأَخَذْنَ مِنْكُمْ مِيثَاقًا غَلِيظًا}}<ref>«و چگونه آن را باز میستانید در حالی که با یکدیگر آمیزش کردهاید و آنان از شما پیمانی استوار، ستاندهاند» سوره نساء، آیه ۲۱.</ref>، {{متن قرآن|وَلَا تَنْكِحُوا مَا نَكَحَ آبَاؤُكُمْ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا مَا قَدْ سَلَفَ إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَةً وَمَقْتًا وَسَاءَ سَبِيلًا}}<ref>«و با زنانی که پدرانتان به نکاح آوردهاند، ازدواج نکنید که کاری زشت و ناخوشایند و بیراه است؛ مگر آنچه از پیش (در زمان جاهلیت) روی داده است» سوره نساء، آیه ۲۲.</ref> آوردهاند که از [[حرمت]] [[ازدواج]] و [[ارث]] بردن [[زن]] [[پدر]] سخن میگوید<ref>قمی، ج۱، ص۱۳۴؛ طبری، تفسیر، ج۴، ص۴۰۵.</ref>. به احتمال، [[ابوقیس]] [[انصاری]] یکی از [[صحابه]] است که روشن نبودن نام و [[نسب]] او نزد [[صحابهنگاران]] و تشابه کنیهاش با [[صیفی بن عامر]]، سبب این خلط شده است. البته [[سعد بن عباده]] هم به ابوقیس انصاری [[شهرت]] دارد<ref>ذهبی، ج۱، ص۲۷۰.</ref>، لکن وی پس از دوران [[نزول وحی]] هم زنده بود.<ref>[[مصطفی صادقی|صادقی، مصطفی]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابوقیس بن اسلت اوسی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۴۷۷-۴۷۸.</ref> |