ایمان در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی: تفاوت میان نسخهها
←منابع
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
[[امام خمینی]] میان ایمان و [[اسلام]] قائل به مغایرت است و با استناد به روایاتی<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۲۶.</ref> [[معتقد]] است اسلام [[اعتقاد]] به [[الوهیت]] و [[وحدانیت خداوند]] و [[رسالت پیامبر اسلام]]{{صل}} است. ایشان [[باور]] به [[معاد]] را نیز در تحقق اسلام محتمل میداند و بر این باور است که اعتقاد به سایر [[احکام اسلام]] ربعلی به تحقق اسلام ندارد و [[انکار]] آنها سبب خروج از اسلام نمیشود<ref>امام خمینی، الطهاره، ج۳، ص۴۴۴ – ۴۴۵.</ref>؛ ولی ایمان [[نور]] [[هدایتی]] است که در [[قلب]] جلوه میکند. صفت اسلام اگر در قلب ثابت شود و به قلب برسد، ایمان است و [[لازمه ایمان]] عمل است<ref>امام خمینی، حدیث جنود، ص۹۵ – ۹۶.</ref>. البته گاهی ایمان به معنای مترادف با اسلام نیز به کار میرود<ref>امام خمینی، الطهاره، ج۳، ص۴۴۷.</ref>. گاهی نیز ایمان بر [[اعتقاد به توحید]] و [[نبوت]] به همراه [[ولایت امیرالمؤمنین]]{{ع}} گفته میشود. از این رو [[اسلامی]] که در مقابل این ایمان قرار میگیرد، به معنای اعتقاد به [[خداوند]] و نبوت، بدون [[ولایت]] است که همان ایمان [[اهل سنت]] است<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۱۸ - ۲۰؛ مرعشی شوشتری، سیدقاضی نورالله، الصوارم المهرقة فی نقد الصواعق المحرقه، ص۲۹۶؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، ج۶۵، ص۲۴۳.</ref>. این معنا از ایمان در [[عصر ائمه]]{{عم}} رایج بوده است؛ البته ایشان یادآور شده است که این اصطلاح در عصر ائمه{{عم}} به وجود نیامده است؛ زیرا [[کلام]] [[ائمه]]{{عم}} همان [[کلام خدا]] و [[رسول]] اوست و ایمان نزد خداوند و رسول{{صل}}، غیر از ایمان نزد ائمه{{عم}} نیست، بلکه ایمان پیش از [[نصب]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} به ولایت، همان [[تصدیق]] به خداوند و [[رسول]] او بود ولی پس از [[نصب]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} و [[ابلاغ]] [[ولایت]] ایشان، ولایت از ارکان [[ایمان]] قرار گرفت<ref>امام خمینی، مکاسب، ج۱، ص۳۷۷.</ref>؛ اما [[اسلام]] در برابر [[کفر]] بیشتر به معنای [[فقهی]] و [[کلامی]] آن به کار میرود که به معنای [[شهادت]] به [[وحدانیت خداوند]] و [[رسالت پیامبر]] [[خدا]]{{صل}} است<ref>الطهاره، ج۳، ص۴۵۱.</ref>.<ref>[[عزتالله مرادی|مرادی، عزتالله]]، [[ایمان و کفر (مقاله)| مقاله «ایمان و کفر»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۲]] ص ۵۲۳.</ref> | [[امام خمینی]] میان ایمان و [[اسلام]] قائل به مغایرت است و با استناد به روایاتی<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۲۶.</ref> [[معتقد]] است اسلام [[اعتقاد]] به [[الوهیت]] و [[وحدانیت خداوند]] و [[رسالت پیامبر اسلام]]{{صل}} است. ایشان [[باور]] به [[معاد]] را نیز در تحقق اسلام محتمل میداند و بر این باور است که اعتقاد به سایر [[احکام اسلام]] ربعلی به تحقق اسلام ندارد و [[انکار]] آنها سبب خروج از اسلام نمیشود<ref>امام خمینی، الطهاره، ج۳، ص۴۴۴ – ۴۴۵.</ref>؛ ولی ایمان [[نور]] [[هدایتی]] است که در [[قلب]] جلوه میکند. صفت اسلام اگر در قلب ثابت شود و به قلب برسد، ایمان است و [[لازمه ایمان]] عمل است<ref>امام خمینی، حدیث جنود، ص۹۵ – ۹۶.</ref>. البته گاهی ایمان به معنای مترادف با اسلام نیز به کار میرود<ref>امام خمینی، الطهاره، ج۳، ص۴۴۷.</ref>. گاهی نیز ایمان بر [[اعتقاد به توحید]] و [[نبوت]] به همراه [[ولایت امیرالمؤمنین]]{{ع}} گفته میشود. از این رو [[اسلامی]] که در مقابل این ایمان قرار میگیرد، به معنای اعتقاد به [[خداوند]] و نبوت، بدون [[ولایت]] است که همان ایمان [[اهل سنت]] است<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۱۸ - ۲۰؛ مرعشی شوشتری، سیدقاضی نورالله، الصوارم المهرقة فی نقد الصواعق المحرقه، ص۲۹۶؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، ج۶۵، ص۲۴۳.</ref>. این معنا از ایمان در [[عصر ائمه]]{{عم}} رایج بوده است؛ البته ایشان یادآور شده است که این اصطلاح در عصر ائمه{{عم}} به وجود نیامده است؛ زیرا [[کلام]] [[ائمه]]{{عم}} همان [[کلام خدا]] و [[رسول]] اوست و ایمان نزد خداوند و رسول{{صل}}، غیر از ایمان نزد ائمه{{عم}} نیست، بلکه ایمان پیش از [[نصب]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} به ولایت، همان [[تصدیق]] به خداوند و [[رسول]] او بود ولی پس از [[نصب]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} و [[ابلاغ]] [[ولایت]] ایشان، ولایت از ارکان [[ایمان]] قرار گرفت<ref>امام خمینی، مکاسب، ج۱، ص۳۷۷.</ref>؛ اما [[اسلام]] در برابر [[کفر]] بیشتر به معنای [[فقهی]] و [[کلامی]] آن به کار میرود که به معنای [[شهادت]] به [[وحدانیت خداوند]] و [[رسالت پیامبر]] [[خدا]]{{صل}} است<ref>الطهاره، ج۳، ص۴۵۱.</ref>.<ref>[[عزتالله مرادی|مرادی، عزتالله]]، [[ایمان و کفر (مقاله)| مقاله «ایمان و کفر»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۲]] ص ۵۲۳.</ref> | ||
==اقسام ایمان و کفر== | |||
[[اندیشمندان اسلامی]] برای ایمان از حیثیتهای مختلف، مانند منشأ تحقق آن یا چگونگی آن، تقسیماتی ذکر کردهاند که عبارتاند از: | |||
#[[ایمان زبانی]] و [[قلبی]]: در ایمان زبانی [[تصدیق]] تنها به زبان است. در [[ایمان قلبی]]، تصدیق به مرحله [[قلب]] میرسد و این خود بر سه گونه است: | |||
##[[ایمان تقلیدی]] مانند ایمان بیشتر [[مردم]]؛ | |||
##ایمان برهانی، مانند ایمان [[اهل علم]] و [[استدلال]]؛ | |||
##[[ایمان شهودی]] که به عیان [[حقیقت]] را [[مشاهده]] میکنند<ref>سبزواری، ملاهادی، شرح المنظومه، تصحیح و تعلیق حسن حسنزاده آملی، ج۵، ص۳۶۷.</ref>؛ | |||
#[[ایمان حقیقی]] و ظاهری<ref>ملاصدرا، شرح اصول الکافی، ج۴، ص۳۹۰.</ref>؛ | |||
#ایمان کسبی و وهبی (بخششی و [[فطری]])<ref>حقی بروسوی، اسماعیل، تفسیر روح البیان، ج۹، ص۴۱۳.</ref>. | |||
برای کفر نیز اقسامی ذکر شده است که عبارتاند از: | |||
#کفر انکاری: کفری است که با قلب و زبان است. در این قسم، کفر به حدی میرسد که شخص خدا و [[رسول خدا]] را [[انکار]] میکند؛ | |||
#[[کفر جحود]]: کفر کسی است که در قلب [[باور]] و [[اذعان]] دارد و به زبان [[اقرار]] و اعتراف نمیکند، بلکه [[جحود]] و انکار میکند؛ | |||
#کفر [[عناد]]: در این قسم شخص با قلب میشناسد و به زبان هم اقرار میکند؛ ولی از روی عناد و [[حسد]] [[مسلمان]] نمیشود؛ | |||
#[[کفر نفاق]]: کفر کسی است که به زبان اقرار و اعتراف دارد؛ ولی در قلبش باوری وجود ندارد<ref>سبحانی، جعفر، الایمان والکفر فی الکتاب والسنة، ص۵۵ - ۵۷؛ ورد، ص۲۵ - ۲۶.</ref>. | |||
[[امام خمینی]] نیز تقسیماتی برای ایمان ذکر کرده است: | |||
#[[حقیقی]] و صوری: ایمان صوری و ظاهری، همان [[اعتقاد]] به [[شریعت]] [[پیامبر اسلام]]{{صل}} است؛ اما [[ایمان حقیقی]] ملازم با نوعی [[خشوع]] است<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ص۱۵.</ref>؛ | |||
#مستقر و مستودع (موقت): اگر [[ایمان]] در [[قلب]] به گونهای جایگزین شود که در [[امتحانهای الهی]] زایل نشود، چنین [[ایمانی]]، [[ایمان مستقر]] است و این ایمان در حالات سخت مانند سکرات [[مرگ]] و احوال ترسناک [[قیامت]]، برای [[انسان]] باقی میماند؛ اما [[ایمان مستودع]] با اندک فشار و ترسی زایل میشود و انسان به [[فراموشی]] دچار میگردد<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ص۴۹۶.</ref>؛ | |||
#برهانی و [[قلبی]]: ایمانی که بر اساس [[علوم عقلی]] و [[استدلال]] حاصل شده باشد، ایمانی برهانی است و در حد [[علم]] است<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ص۱۶۰.</ref>؛ اما اگر با [[ریاضت]]، توجه و [[خلوت]]، [[حقایق]] ایمانی به قلب رسید، قلب [[نورانی]] و از [[تصرف]] [[شیطان]] خارج میشود<ref>آداب الصلاة، ص۲۲۶.</ref>. | |||
[[امام خمینی]] به برخی [[اقسام کفر]] نیز اشاره کرده است، | |||
#[[کفر]] [[شرعی]]: [[انکار خداوند]] با [[پیامبر]] اوست<ref>الطهاره، ج۳، ص۴۵۹؛ کشف اسرار، ص۲۰۰.</ref>؛ | |||
#کفر انکاری: به این معنا که انسان چیزی را که نزد او مجهول است و نمیتواند [[درک]] کند، [[انکار]] میکند مانند [[معارف الهی]] و جلوههای رحمانی که حقایق آن را درک نمیکند و این ناشی از [[خودخواهی]] و [[خودبینی]] است<ref>امام خمینی، تفسیر حمد، ص۱۶۸؛ صحیفه، ج۱۶، ص۲۱۶.</ref>. ایشان در میان اقسام کفر، کفر انکاری را از جمله خطرناکترین اقسام کفر میداند؛ زیرا اگر انسان در نخستین گام آنچه [[انبیا]]{{عم}} و [[اولیا]] گفتهاند انکار کند و منکر این باشد که غیر از آنچه او میفهمد وجود دارد این انکار دیگر نمیگذارد انسان از این ظلمتکده [[نجات]] یابد. افرادی که به این کفر دچارند از [[فطرت انسانی]] خارج شده و آنچه انبیا{{عم}} و اولیا گفتهاند را انکار میکنند؛ در نتیجه [[نعمت]] [[هدایت]] نصیب آنان نمیشود و نمیتوانند خود را از [[ظلمت]] [[رهایی]] بدهند<ref>تفسیر حمد، ص۱۶۸.</ref>.<ref>[[عزتالله مرادی|مرادی، عزتالله]]، [[ایمان و کفر (مقاله)| مقاله «ایمان و کفر»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۲]] ص ۵۲۴.</ref> | |||
== منابع == | == منابع == |