موانع اهداف امام مهدی چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'عکس العمل' به 'عکسالعمل'
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۳) |
جز (جایگزینی متن - 'عکس العمل' به 'عکسالعمل') |
||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
[[پرونده:11196.jpg|بندانگشتی|90px|راست|[[محمد تقی مصباح یزدی]]]] | [[پرونده:11196.jpg|بندانگشتی|90px|راست|[[محمد تقی مصباح یزدی]]]] | ||
[[آیتالله]] '''[[محمد تقی مصباح یزدی]]'''، در کتاب ''«[[آفتاب ولایت (کتاب)|آفتاب ولایت]]»'' در اینباره گفته است: | [[آیتالله]] '''[[محمد تقی مصباح یزدی]]'''، در کتاب ''«[[آفتاب ولایت (کتاب)|آفتاب ولایت]]»'' در اینباره گفته است: | ||
# «'''[[روح]] خودسری و [[هواپرستی]] مردمان:''' در همه زمانها، در برابر شریعتهای الهی واکنشهای نامساعدی از طرف گروههای گوناگون اظهار شده است. محدودیت در زندگی، با طبع اولیه [[بشر]] سازگار نیست. [[آدمی]] میخواهد هیچ قید و بندی نداشته باشد تا هر کاری که دلش میخواهد، انجام دهد. از نظر اجتماعی میخواهد آزاد باشد. [[آدمی]] نه تنها مایل است در محیط خانواده و اجتماع آزاد باشد، بلکه دلش میخواهد در تمام کارهایی که بر میگزیند، آزاد باشد. وقتی [[انسان]] را محدود کنند و به او بگویند فلان کار را نکن، ابتدا در مقابل آن واکنش نشان میدهد و دلش نمیخواهد آن را بپذیرد. اگر به کودک نیز بگویید: فلان کار را نکن، | # «'''[[روح]] خودسری و [[هواپرستی]] مردمان:''' در همه زمانها، در برابر شریعتهای الهی واکنشهای نامساعدی از طرف گروههای گوناگون اظهار شده است. محدودیت در زندگی، با طبع اولیه [[بشر]] سازگار نیست. [[آدمی]] میخواهد هیچ قید و بندی نداشته باشد تا هر کاری که دلش میخواهد، انجام دهد. از نظر اجتماعی میخواهد آزاد باشد. [[آدمی]] نه تنها مایل است در محیط خانواده و اجتماع آزاد باشد، بلکه دلش میخواهد در تمام کارهایی که بر میگزیند، آزاد باشد. وقتی [[انسان]] را محدود کنند و به او بگویند فلان کار را نکن، ابتدا در مقابل آن واکنش نشان میدهد و دلش نمیخواهد آن را بپذیرد. اگر به کودک نیز بگویید: فلان کار را نکن، عکسالعمل نشان میدهد و میگوید میخواهم بکنم و اگر شدت به خرج دهند، لجباز میشود. این مطلب از این واقعیت حاکی است که [[فطرت]] [[انسان]]، بنابر طبع اولیهاش، در برابر محدودیتها و [[امر]] و نهیها واکنش نشان میدهد؛ چرا که [[آدمی]] به آن چه از آن منع میشود، حرص میورزد؛ بنابراین یکی از عواملی که سبب میشود توده [[مردم]] در برابر [[انبیا]] واکنش مخالف نشان دهند، همان [[روح]] خودسری و بی بندوباری است که در [[انسان]] وجود دارد: {{متن قرآن|بَلْ يُرِيدُ الإِنسَانُ لِيَفْجُرَ أَمَامَهُ}}<ref>سوره قیامت، ۵.</ref>؛ [[آدمی]] میخواهد جلوش باز باشد و هیچ قید و بندی نداشته باشد. به عبارت دیگر، [[انسان]] میخواهد بیبندوبار باشد. وقتی [[انبیا]] میآمدند و میخواستند قید و بندهایی به پای [[بشر]] بگذارند، هرچند دستورهای ایشان در واقع آزاد کردن [[بشر]] از قید و بند هواهای نفسانی و غرایز حیوانی بود، [[مردم]] نادان این [[دستورهای الهی]] را برای خود قید و بند تلقی میکردند و نمیخواستند زیر بار آن بروند. این عاملی است که در همه [[جوامع]] وجود دارد و تا [[روح]] [[انسان]] [[تربیت]] الهی نپذیرد، خواه ناخواه در برابر میل به آزادی و بی بندوباری [[تسلیم]] خواهد بود. | ||
# '''به خطر افتادن [[مقام]] قدرتمندان و ثروتمندان:''' عوامل دیگری نیز سبب میشود تا در اجتماع با [[انبیا]] و [[اولیای الهی]] [[مخالفت]] شود. شاید نخستین دستهای که در برابر [[انبیا]] قد [[علم]] میکردند، قدرتمندان بودند. کسانی که به ناحق، قدرتهایی به دست آورده و بر گرده [[مردم]] سوار شده بودند، با آمدن [[انبیا]] و متوجه کردن [[بشر]] به سوی [[اهداف الهی]] و [[برنامههای آسمانی]]، [[قدرت]] خویش را در خطر میدیدند. میدیدند که [[مقام]]، شهوت، موقعیت، [[منصب]] و ریاستشان با گرایش [[مردم]] به شخص [[فقیر]] و سادهای چون [[حضرت موسی]]{{ع}} یا [[حضرت عیسی]]{{ع}} در معرض خطر جدی قرار گرفته است. ثروتمندان و قدرتمندانی که تمام توجهشان به عالم ماده و لذتهای مادی است، وقتی میبینند که دستورهای [[انبیا]]، برای آنها قید و بندهایی ایجاد میکند، بیش از گروههای دیگر | # '''به خطر افتادن [[مقام]] قدرتمندان و ثروتمندان:''' عوامل دیگری نیز سبب میشود تا در اجتماع با [[انبیا]] و [[اولیای الهی]] [[مخالفت]] شود. شاید نخستین دستهای که در برابر [[انبیا]] قد [[علم]] میکردند، قدرتمندان بودند. کسانی که به ناحق، قدرتهایی به دست آورده و بر گرده [[مردم]] سوار شده بودند، با آمدن [[انبیا]] و متوجه کردن [[بشر]] به سوی [[اهداف الهی]] و [[برنامههای آسمانی]]، [[قدرت]] خویش را در خطر میدیدند. میدیدند که [[مقام]]، شهوت، موقعیت، [[منصب]] و ریاستشان با گرایش [[مردم]] به شخص [[فقیر]] و سادهای چون [[حضرت موسی]]{{ع}} یا [[حضرت عیسی]]{{ع}} در معرض خطر جدی قرار گرفته است. ثروتمندان و قدرتمندانی که تمام توجهشان به عالم ماده و لذتهای مادی است، وقتی میبینند که دستورهای [[انبیا]]، برای آنها قید و بندهایی ایجاد میکند، بیش از گروههای دیگر عکسالعمل نشان میدهند؛ چرا که امکانات ایشان برای شهوترانی و بیبندوباری، از دیگران بیشتر است و به طور طبیعی، محدودیتهایی که از [[ناحیه]] [[دین]] متوجهشان میشود، آنها را بیشتر [[رنج]] میدهد. سر انجام تمام کسانی که با [[قیام]] [[انبیا]]، منافعشان به نحوی به خطر میافتد، قد [[علم]] میکنند؛ خواه منافعشان در ارضای شهوات باشد، خواه در اشغال منصبهایی که به [[دروغ]] و ناحق آنها را اشغال کردهاند؛ خواه منصبهای سیاسی، خواه منصبهایی به اسم [[دین]] و خواه هر چیز دیگر. همه اینها به [[دنیاپرستی]] و بینش محصور در چارچوب طبیعت برمی گردد. اگر [[انسان]]، افقی را گستردهتر از ماده و مادیات یافت و جهانی را وسیعتر از [[جهان]] زودگذر [[دنیا]] [[شناخت]] و به آن [[معتقد]] شد، حاضر میشود از لذایذ مادی و محدود بگذرد تا به لذایذ ابدی برسد؛ ولی اگر به [[آخرت]] و زندگی ابدی [[ایمان]] نداشته باشد، در هر گروهی، به شکل خاصی در برابر [[انبیا]] واکنش نشان میدهد. | ||
# '''[[ظهور]] گرایشهای مادی در [[پیروان]]:''' به هرحال، در برابر [[انبیا]]، گروههای گوناگونی قد [[علم]] میکردند تا نگذارند [[دعوت]] [[انبیا]] گسترش یابد و [[مردم]] دعوتشان را [[اجابت]] کنند و پیرو و مریدشان شوند. علت این دشمنیها از [[روح]] [[هواپرستی]] و علاقه به لذایذ [[دنیا]] در شکلها و قالبهای مختلفش، چه علاقه به قدرتهای اجتماعی و [[منافع]] اقتصادی و چه دلبستگی به شهوات و هواهای نفسانی ناشی میشد. چنین عواملی سبب میشد تا نگذارند [[دعوت]] [[انبیا]] [[پیشرفت]] کند. از سوی دیگر، این گرایشهای مادی در آنهایی هم که به [[انبیا]] گرایش مییافتند، کم و بیش وجود داشت. در حالی که همه ما مسلمانیم و بیش از هزار و چهار صد سال از [[تاریخ]] [[ظهور]] دینمان میگذرد، هرکدام از ما تربیتهای خاصی را از [[دین]] پذیرفته ایم. گاهی میشود با این که سالها عمرمان را در [[فهم]] [[کتاب و سنت]] و [[شناخت]] [[معارف دینی]] گذراندهایم، در بزنگاههای خاصی، هوای نفسانی ما [[ظهور]] میکند و کنترل [[نفس]] از دستمان خارج میشود. در کسانی هم که به [[انبیا]] گرایش مییافتند، این روحیهها کم و بیش وجود داشت؛ چرا که به طور کامل مهذب نشده بودند و ساختمان روحی آنها هنوز تغییر ماهیت نداده بود. این بود که میان [[پیروان]] [[انبیا]] نیز گاهی گرایشهای مادی به صورتهای گوناگون [[ظهور]] میکرد؛ برای مثال، وقتی [[مردم]] میدیدند عمل کردن به یک [[حکم]] برایشان سخت است، به گونههای مختلف میکوشیدند تا آن [[حکم]] را تغییر دهند؛ به ویژه اگر حکمی در وضع خاص اجتماعی یا طبیعی صادر میشد؛ مثل [[اصحاب]] سبت که کنار دریا زندگی میکردند و موظف شده بودند روز شنبه ماهی نگیرند؛ اما چون ماهیها فقط در روز شنبه به کنار دریا میآمدند، خودداری از صید ماهی در روز شنبه برای آنها مشکل بود. | # '''[[ظهور]] گرایشهای مادی در [[پیروان]]:''' به هرحال، در برابر [[انبیا]]، گروههای گوناگونی قد [[علم]] میکردند تا نگذارند [[دعوت]] [[انبیا]] گسترش یابد و [[مردم]] دعوتشان را [[اجابت]] کنند و پیرو و مریدشان شوند. علت این دشمنیها از [[روح]] [[هواپرستی]] و علاقه به لذایذ [[دنیا]] در شکلها و قالبهای مختلفش، چه علاقه به قدرتهای اجتماعی و [[منافع]] اقتصادی و چه دلبستگی به شهوات و هواهای نفسانی ناشی میشد. چنین عواملی سبب میشد تا نگذارند [[دعوت]] [[انبیا]] [[پیشرفت]] کند. از سوی دیگر، این گرایشهای مادی در آنهایی هم که به [[انبیا]] گرایش مییافتند، کم و بیش وجود داشت. در حالی که همه ما مسلمانیم و بیش از هزار و چهار صد سال از [[تاریخ]] [[ظهور]] دینمان میگذرد، هرکدام از ما تربیتهای خاصی را از [[دین]] پذیرفته ایم. گاهی میشود با این که سالها عمرمان را در [[فهم]] [[کتاب و سنت]] و [[شناخت]] [[معارف دینی]] گذراندهایم، در بزنگاههای خاصی، هوای نفسانی ما [[ظهور]] میکند و کنترل [[نفس]] از دستمان خارج میشود. در کسانی هم که به [[انبیا]] گرایش مییافتند، این روحیهها کم و بیش وجود داشت؛ چرا که به طور کامل مهذب نشده بودند و ساختمان روحی آنها هنوز تغییر ماهیت نداده بود. این بود که میان [[پیروان]] [[انبیا]] نیز گاهی گرایشهای مادی به صورتهای گوناگون [[ظهور]] میکرد؛ برای مثال، وقتی [[مردم]] میدیدند عمل کردن به یک [[حکم]] برایشان سخت است، به گونههای مختلف میکوشیدند تا آن [[حکم]] را تغییر دهند؛ به ویژه اگر حکمی در وضع خاص اجتماعی یا طبیعی صادر میشد؛ مثل [[اصحاب]] سبت که کنار دریا زندگی میکردند و موظف شده بودند روز شنبه ماهی نگیرند؛ اما چون ماهیها فقط در روز شنبه به کنار دریا میآمدند، خودداری از صید ماهی در روز شنبه برای آنها مشکل بود. | ||
# '''[[دینفروشی]] [[دانشمندان]]:''' در وضعی که رعایت [[اوامر و نواهی]] الهی برای [[مردم]] مشکل میشد، دست به دامن [[راهبان]] و [[عالمان]] [[دین]] میشدند و از ایشان میخواستند تا کاری کنند که [[حکم]] الهی تغییر یابد؛ یعنی میخواستند تا [[عالمان]]، [[حرام]] [[خدا]] را [[حلال]] کنند یا راه چارهای بیندیشند و برای فرار از [[حکم]] [[خدا]] کلاه شرعی درست کنند. بین [[عالمان]] ایشان هم کسانی بودند که به علل گوناگون به خواست [[مردم]] اهمیت میدادند یا بدان جهت که [[منافع]] مادی آنها باید از راه [[مردم]] تأمین میشد یا از آن جهت که [[مردم]] باید آنها را داری [[منصبهای دینی]] و اجتماعی میشناختند و اگر به تمایلات [[مردم]] پاسخ منفی میدادند، دیگر دورشان جمع نمیشدند و آنها را [[مرجع]] دینی خودشان نمیشناختند. در [[حقیقت]]، همان [[روح]] [[دنیاپرستی]] که به شکل دیگری میان دانشمندانشان وجود داشت، باعث میشد تا با [[روح]] [[دنیاپرستی]] [[مردم]] که در قالبی دیگر وجود داشت، توافق کنند. نتیجه این بود که بعضی از [[احکام الهی]] به بهانههای گوناگون عملی نمیشد یا بعضی از [[حرامهای الهی]] انجام میگرفت. در چنین مواقعی است که [[قرآن]] شریف میفرماید: {{متن قرآن|اتَّخَذُواْ أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللَّهِ...}}<ref>دانشمندان و [[راهبان]] خویش را معبودهای در برابر [[خدا]] قرار دادند؛ | # '''[[دینفروشی]] [[دانشمندان]]:''' در وضعی که رعایت [[اوامر و نواهی]] الهی برای [[مردم]] مشکل میشد، دست به دامن [[راهبان]] و [[عالمان]] [[دین]] میشدند و از ایشان میخواستند تا کاری کنند که [[حکم]] الهی تغییر یابد؛ یعنی میخواستند تا [[عالمان]]، [[حرام]] [[خدا]] را [[حلال]] کنند یا راه چارهای بیندیشند و برای فرار از [[حکم]] [[خدا]] کلاه شرعی درست کنند. بین [[عالمان]] ایشان هم کسانی بودند که به علل گوناگون به خواست [[مردم]] اهمیت میدادند یا بدان جهت که [[منافع]] مادی آنها باید از راه [[مردم]] تأمین میشد یا از آن جهت که [[مردم]] باید آنها را داری [[منصبهای دینی]] و اجتماعی میشناختند و اگر به تمایلات [[مردم]] پاسخ منفی میدادند، دیگر دورشان جمع نمیشدند و آنها را [[مرجع]] دینی خودشان نمیشناختند. در [[حقیقت]]، همان [[روح]] [[دنیاپرستی]] که به شکل دیگری میان دانشمندانشان وجود داشت، باعث میشد تا با [[روح]] [[دنیاپرستی]] [[مردم]] که در قالبی دیگر وجود داشت، توافق کنند. نتیجه این بود که بعضی از [[احکام الهی]] به بهانههای گوناگون عملی نمیشد یا بعضی از [[حرامهای الهی]] انجام میگرفت. در چنین مواقعی است که [[قرآن]] شریف میفرماید: {{متن قرآن|اتَّخَذُواْ أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللَّهِ...}}<ref>دانشمندان و [[راهبان]] خویش را معبودهای در برابر [[خدا]] قرار دادند؛ |