انواع استجاره و تأمین در فقه سیاسی چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
انواع استجاره و تأمین در فقه سیاسی چیست؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۱۸ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۴:۱۴
، ۱۸ اکتبر ۲۰۲۲جایگزینی متن - 'ولیکن' به 'لکن'
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۳) |
جز (جایگزینی متن - 'ولیکن' به 'لکن') |
||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
# '''اعطای پناهندگی [[امام]] و حکومت اسلامی''': افراد مسلمان، به یک [[جمعیت]] زیاد، مثلاً یک [[لشکر]] و یا [[اهل]] یک [[شهر]]، نمیتوانند پناهندگی و تأمین بدهند و در صورت اعطا نیز [[باطل]] است. اعطای چنین تأمینی صرفاً و انحصاراً در [[مسؤولیت]] و [[اختیار]] [[امام]] [[مسلمین]] و [[حکومت اسلامی]] است<ref>تذکرة الفقهاء، ج۱، ص۴۱۶.</ref>. | # '''اعطای پناهندگی [[امام]] و حکومت اسلامی''': افراد مسلمان، به یک [[جمعیت]] زیاد، مثلاً یک [[لشکر]] و یا [[اهل]] یک [[شهر]]، نمیتوانند پناهندگی و تأمین بدهند و در صورت اعطا نیز [[باطل]] است. اعطای چنین تأمینی صرفاً و انحصاراً در [[مسؤولیت]] و [[اختیار]] [[امام]] [[مسلمین]] و [[حکومت اسلامی]] است<ref>تذکرة الفقهاء، ج۱، ص۴۱۶.</ref>. | ||
این تقسیم، مربوط به تأمین و تأمیندهنده است | این تقسیم، مربوط به تأمین و تأمیندهنده است لکن خود [[استجاره]] و تأمین نیز دارای جلوهها، مصادیق و وجوهی است که در کتابهای [[فقهی]] ذکر شدهاند و ما اینک برخی از آنها را [[یادآوری]] میکنیم: | ||
# '''[[مهاجران]]''': اگر [[زنان]] و مردان [[کافر]] و ساکن در [[دارالحرب]]، [[ایمان]] آورده و به [[سرزمین اسلام]] [[پناهنده]] شوند و [[هجرت]] نمایند، حکومت اسلامی باید این مهاجران را پس از [[آزمایش]] و [[یقین]] به این که جاسوس نیستند و ایمان آوردهاند، [[پناهندگی]] و تأمین بدهد، حکومت اسلامی [[حق]] ندارد در هیچ شرایطی، این مهاجران و پناهندگان [[مسلمان]] را به [[دار الحرب]] باز گرداند و یا آنها را مثلاً با [[اسرا]] مبادله کند، حتی در مورد زنان شوهردار کافر ساکن دارالحرب، در صورت [[قبول اسلام]] و هجرت از دارالحرب نیز [[حکم]] چنین است، زیرا به محض مسلمانشدن، آن زنان بر شوهران [[مشرک]] و ملحد خود، [[حرام]] میشوند و بدون اجرای صیغه [[طلاق]]، رابطه [[زناشویی]] آنها به هم میخورد، فقط در مورد این زنان [[مهاجر]]، حکومت اسلامی که با [[انتخاب]] [[راه]] [[ضلالت]] و [[شرک]] [[مرتد]] شوند و به دارالحرب بگریزند نیز حکم چنین است و مسلمین فقط حق دارند مهر و [[نفقه]] او را مطالبه کنند، [[خداوند]] در [[سوره ممتحنه]] در اینباره میفرماید: “ای کسانی که ایمان آوردهاید اگر زنان [[مؤمن]] و مهاجر به سوی شما آمدند آنها را مورد آزمایش قرار داده و درباره ایشان تحقیق کنید اگر دانستید که با ایمان هستند، آنان را بپذیرید و دیگر به شوهران کافرشان باز مگردانید که هرگز این زنان مؤمن، بر آن [[کافران]]، و آنها بر این زنان مؤمن [[شایسته]] و [[حلال]] نیستند، ولی مهر و نفقهای را که آن شوهران [[خرج]] این زنان کردهاند بپردازید و باکی نیست که شما با آنان [[ازدواج]] کنید در صورتیکه [[اجر]] و مهرشان را بدهید و هرگز [[متوسل]] به [[حفاظت]] [[کافران]] نشوید ([[عقد]] [[ازدواج]] و [[دوستی]] با آنان نبندید) و شما نیز اگر زنانتان با پذیرش [[کفر]] و [[ارتداد]] به سوی [[کفار]] رفتند، از آنان مهر و [[نفقه]] [[طلب]] کنید، این [[حکم خدا]] در میان شما [[بندگان]] میباشد و [[خدا]] به حقایق امور [[دانا]] و به [[مصالح]] [[خلق]] [[آگاه]] است”<ref>{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا جَاءَكُمُ الْمُؤْمِنَاتُ مُهَاجِرَاتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِهِنَّ فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِنَاتٍ فَلَا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى الْكُفَّارِ لَا هُنَّ حِلٌّ لَهُمْ وَلَا هُمْ يَحِلُّونَ لَهُنَّ وَآتُوهُمْ مَا أَنْفَقُوا وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ أَنْ تَنْكِحُوهُنَّ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَلَا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوَافِرِ وَاسْأَلُوا مَا أَنْفَقْتُمْ وَلْيَسْأَلُوا مَا أَنْفَقُوا ذَلِكُمْ حُكْمُ اللَّهِ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ}} «ای مؤمنان! چون زنان مؤمن هجرتکنان نزد شما بیایند، (ایمان) آنان را بیازمایید، خداوند به ایمان آنان داناتر است پس اگر آنان را مؤمن دانستید به سوی کافران بازنگردانید که ایشان برای آنان و آنان برای ایشان حلال نیستند و آنچه (آن کافران) هزینه کردهاند به آنها بپردازید و هر گاه مهر آنان را بدهید گناهی بر شما نیست که آنان را به همسری درآورید و به پیوند (پیشین خود با) زنان کافر پایبند نباشید و (اگر زنان شما نزد آنها بروند) کابین آنان را بخواهید و آنها نیز میتوانند کابینی که (به زنانشان) دادهاند (از شما) بخواهند؛ این حکم خداوند است که در میان شما داوری میکند و خداوند دانایی فرزانه است» سوره ممتحنه، آیه ۱۰.</ref>. | # '''[[مهاجران]]''': اگر [[زنان]] و مردان [[کافر]] و ساکن در [[دارالحرب]]، [[ایمان]] آورده و به [[سرزمین اسلام]] [[پناهنده]] شوند و [[هجرت]] نمایند، حکومت اسلامی باید این مهاجران را پس از [[آزمایش]] و [[یقین]] به این که جاسوس نیستند و ایمان آوردهاند، [[پناهندگی]] و تأمین بدهد، حکومت اسلامی [[حق]] ندارد در هیچ شرایطی، این مهاجران و پناهندگان [[مسلمان]] را به [[دار الحرب]] باز گرداند و یا آنها را مثلاً با [[اسرا]] مبادله کند، حتی در مورد زنان شوهردار کافر ساکن دارالحرب، در صورت [[قبول اسلام]] و هجرت از دارالحرب نیز [[حکم]] چنین است، زیرا به محض مسلمانشدن، آن زنان بر شوهران [[مشرک]] و ملحد خود، [[حرام]] میشوند و بدون اجرای صیغه [[طلاق]]، رابطه [[زناشویی]] آنها به هم میخورد، فقط در مورد این زنان [[مهاجر]]، حکومت اسلامی که با [[انتخاب]] [[راه]] [[ضلالت]] و [[شرک]] [[مرتد]] شوند و به دارالحرب بگریزند نیز حکم چنین است و مسلمین فقط حق دارند مهر و [[نفقه]] او را مطالبه کنند، [[خداوند]] در [[سوره ممتحنه]] در اینباره میفرماید: “ای کسانی که ایمان آوردهاید اگر زنان [[مؤمن]] و مهاجر به سوی شما آمدند آنها را مورد آزمایش قرار داده و درباره ایشان تحقیق کنید اگر دانستید که با ایمان هستند، آنان را بپذیرید و دیگر به شوهران کافرشان باز مگردانید که هرگز این زنان مؤمن، بر آن [[کافران]]، و آنها بر این زنان مؤمن [[شایسته]] و [[حلال]] نیستند، ولی مهر و نفقهای را که آن شوهران [[خرج]] این زنان کردهاند بپردازید و باکی نیست که شما با آنان [[ازدواج]] کنید در صورتیکه [[اجر]] و مهرشان را بدهید و هرگز [[متوسل]] به [[حفاظت]] [[کافران]] نشوید ([[عقد]] [[ازدواج]] و [[دوستی]] با آنان نبندید) و شما نیز اگر زنانتان با پذیرش [[کفر]] و [[ارتداد]] به سوی [[کفار]] رفتند، از آنان مهر و [[نفقه]] [[طلب]] کنید، این [[حکم خدا]] در میان شما [[بندگان]] میباشد و [[خدا]] به حقایق امور [[دانا]] و به [[مصالح]] [[خلق]] [[آگاه]] است”<ref>{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا جَاءَكُمُ الْمُؤْمِنَاتُ مُهَاجِرَاتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِهِنَّ فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِنَاتٍ فَلَا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى الْكُفَّارِ لَا هُنَّ حِلٌّ لَهُمْ وَلَا هُمْ يَحِلُّونَ لَهُنَّ وَآتُوهُمْ مَا أَنْفَقُوا وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ أَنْ تَنْكِحُوهُنَّ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَلَا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوَافِرِ وَاسْأَلُوا مَا أَنْفَقْتُمْ وَلْيَسْأَلُوا مَا أَنْفَقُوا ذَلِكُمْ حُكْمُ اللَّهِ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ}} «ای مؤمنان! چون زنان مؤمن هجرتکنان نزد شما بیایند، (ایمان) آنان را بیازمایید، خداوند به ایمان آنان داناتر است پس اگر آنان را مؤمن دانستید به سوی کافران بازنگردانید که ایشان برای آنان و آنان برای ایشان حلال نیستند و آنچه (آن کافران) هزینه کردهاند به آنها بپردازید و هر گاه مهر آنان را بدهید گناهی بر شما نیست که آنان را به همسری درآورید و به پیوند (پیشین خود با) زنان کافر پایبند نباشید و (اگر زنان شما نزد آنها بروند) کابین آنان را بخواهید و آنها نیز میتوانند کابینی که (به زنانشان) دادهاند (از شما) بخواهند؛ این حکم خداوند است که در میان شما داوری میکند و خداوند دانایی فرزانه است» سوره ممتحنه، آیه ۱۰.</ref>. | ||
# '''بردههای [[عاصی]] و فراری''': یکی از شیوههای [[مبارزه]] اصولی [[اسلام]] با [[نظام]] منحوس [[بردگی]]، این بود که اسلام اعلام داشت: هریک از مردان و [[زنان]] برده که در دست [[کفّار]] میباشند، به محض [[عصیان]] بر ارباب خود و [[گریز]] و فرار به [[دارالاسلام]]، از قید بردگی [[آزاد]] میشوند و دیگر ارباب آنها نمیتوانند هیچگونه ادعایی داشته باشند، زیرا، اینها با [[پذیرش اسلام]]، آزاد شدهاند، حتی اگر [[بردهها]] با پذیرش اسلام [[آزاد]] بشوند و بعد صاحب برده اگر [[مسلمان]] نیز بشود هیچگونه [[حق]] و ادعایی نمیتواند نسبت به آن [[بردهها]] داشته باشد؛ فرقی نیست میان این که این بردهها از [[سرزمین]] [[صلح]] و [[خراج]] و [[جزیه]] و یا موادعه فرار کرده باشند یا از [[دارالحرب]]، در هر دو صورت از [[بردگی]] آزادند و نیز در این که آنها مرد باشند یا [[زن]] فرقی نیست. [[علامه حلی]] در کتاب تذکرة الفقهاء<ref>تذکرة الفقهاء، ج۱، ص۴۴۹.</ref> به طور مفصل در اینباره سخن گفته است و این مسأله نشاندهنده این [[واقعیت]] است که [[اسلام]] از اول با [[نظام]] [[رعیت]] و بردگی [[مبارزه]] داشته است. | # '''بردههای [[عاصی]] و فراری''': یکی از شیوههای [[مبارزه]] اصولی [[اسلام]] با [[نظام]] منحوس [[بردگی]]، این بود که اسلام اعلام داشت: هریک از مردان و [[زنان]] برده که در دست [[کفّار]] میباشند، به محض [[عصیان]] بر ارباب خود و [[گریز]] و فرار به [[دارالاسلام]]، از قید بردگی [[آزاد]] میشوند و دیگر ارباب آنها نمیتوانند هیچگونه ادعایی داشته باشند، زیرا، اینها با [[پذیرش اسلام]]، آزاد شدهاند، حتی اگر [[بردهها]] با پذیرش اسلام [[آزاد]] بشوند و بعد صاحب برده اگر [[مسلمان]] نیز بشود هیچگونه [[حق]] و ادعایی نمیتواند نسبت به آن [[بردهها]] داشته باشد؛ فرقی نیست میان این که این بردهها از [[سرزمین]] [[صلح]] و [[خراج]] و [[جزیه]] و یا موادعه فرار کرده باشند یا از [[دارالحرب]]، در هر دو صورت از [[بردگی]] آزادند و نیز در این که آنها مرد باشند یا [[زن]] فرقی نیست. [[علامه حلی]] در کتاب تذکرة الفقهاء<ref>تذکرة الفقهاء، ج۱، ص۴۴۹.</ref> به طور مفصل در اینباره سخن گفته است و این مسأله نشاندهنده این [[واقعیت]] است که [[اسلام]] از اول با [[نظام]] [[رعیت]] و بردگی [[مبارزه]] داشته است. | ||
خط ۶۶: | خط ۶۶: | ||
# اگر [[کافر حربی]] به عنوان بازرگان و تاجر، وارد [[کشور اسلامی]] شود، بدون آنکه [[استیذان]] و [[امان]] قبلی کسب کرده باشد، [[حربی]] تلقی میشود و اموال همراه او به تصرّف و تملّک [[حکومت اسلامی]] و [[مسلمین]] در میآید. | # اگر [[کافر حربی]] به عنوان بازرگان و تاجر، وارد [[کشور اسلامی]] شود، بدون آنکه [[استیذان]] و [[امان]] قبلی کسب کرده باشد، [[حربی]] تلقی میشود و اموال همراه او به تصرّف و تملّک [[حکومت اسلامی]] و [[مسلمین]] در میآید. | ||
# اگر کافری از [[دارالحرب]] به [[گمان]] این که تأمین دارد، وارد کشور اسلامی شود و در واقع کسی به او امان نداده باشد، او را باید بدون تعرّض جانی و [[مالی]] به دیار و مأمن خود بازگردانند. | # اگر کافری از [[دارالحرب]] به [[گمان]] این که تأمین دارد، وارد کشور اسلامی شود و در واقع کسی به او امان نداده باشد، او را باید بدون تعرّض جانی و [[مالی]] به دیار و مأمن خود بازگردانند. | ||
# اگر [[مسلمانان]] در دریا به کشتیی برخورد کنند که متعلق به دارالحرب باشد و سرنشینان آن بگویند: ما قصد [[مملکت اسلامی]] (به عنوان [[تجارت]]) را داریم از نظر برخی [[فقهای شیعه]]، نباید به حرفشان اعتنا کرد و باید متعرّضشان شد؛ زیرا ممکن است [[خدعه]] باشد | # اگر [[مسلمانان]] در دریا به کشتیی برخورد کنند که متعلق به دارالحرب باشد و سرنشینان آن بگویند: ما قصد [[مملکت اسلامی]] (به عنوان [[تجارت]]) را داریم از نظر برخی [[فقهای شیعه]]، نباید به حرفشان اعتنا کرد و باید متعرّضشان شد؛ زیرا ممکن است [[خدعه]] باشد لکن بعضی از فقهای [[اهل]] [[سنّت]] گفتهاند: نباید آنها را مورد تعرّض قرار داد. | ||
# اگر کسی با کسب امان قبلی وارد [[دارالاسلام]] شود و سپس خودش به عنوان استطان و سکونت در دارالحرب بازگشته و اقامت کند و مالش نیز در دارالاسلام بماند، در این صورت امان جانی او [[باطل]] میشود و لکن مالش در امان است و میتواند در آن هرگونه تصرّفات معمول از قبیل فروختن و هبه کردن و... را بنماید، و اگر آن اموال را مطالبه کند، باید پس داده شود | # اگر کسی با کسب امان قبلی وارد [[دارالاسلام]] شود و سپس خودش به عنوان استطان و سکونت در دارالحرب بازگشته و اقامت کند و مالش نیز در دارالاسلام بماند، در این صورت امان جانی او [[باطل]] میشود و لکن مالش در امان است و میتواند در آن هرگونه تصرّفات معمول از قبیل فروختن و هبه کردن و... را بنماید، و اگر آن اموال را مطالبه کند، باید پس داده شود لکن اگر برود و در دارالحرب بمیرد، اموال باقیمانده او در دارالاسلام به عنوان [[ثروت]] بلاوارث به [[امام]] و حکومت اسلامی تعلق میگیرد. | ||
# اگر [[مسلمانی]] با کسب امان و تأمین سیاسی وارد دارالحرب شود و در آنجا از [[کافر حربی]] [[پول]] [[قرض]] کند، وقتی آن [[حربی]] برای دریافت قرض خود به دیار [[اسلام]] مراجعه میکند، دارای تأمین جانی و [[مالی]] میباشد<ref>این موارد از کتاب تذکرة الفقهاء، ج۱، ص۴۱۷ اخذ شدهاند.</ref>. | # اگر [[مسلمانی]] با کسب امان و تأمین سیاسی وارد دارالحرب شود و در آنجا از [[کافر حربی]] [[پول]] [[قرض]] کند، وقتی آن [[حربی]] برای دریافت قرض خود به دیار [[اسلام]] مراجعه میکند، دارای تأمین جانی و [[مالی]] میباشد<ref>این موارد از کتاب تذکرة الفقهاء، ج۱، ص۴۱۷ اخذ شدهاند.</ref>. | ||
* '''[[استجاره]] و تأمین نظامی''': یکی دیگر از انواع درخواست [[پناهندگی]] و اعطای تأمین، نوع نظامی و [[جنگی]] آن است؛ استجاره و تأمین نظامی و جنگی، یکی از مباحث مهم کتاب [[جهاد]] است و منظور از آن، درخواست پناهندگی در صحنههای [[جنگ]] است که طبق شرایط و ضوابط خاصّی، [[سربازان]] و [[فرماندهان]] [[ارتش]] و [[امام]] [[مسلمین]]؛ به چنین کسانی تأمین میدهند و در نتیجه اعطای چنین تأمینی، خود آنان از [[اسارت]] و اموالشان نیز از [[غارت]] و [[غنیمت]]، محفوظ میمانند. اگر در جنگ، [[نفوس]] و سربازان [[کفّار]] و یا فرماندهان آنها برای شخص خود و یا افراد تحت [[سرپرستی]] و [[فرماندهی]] خودشان استجاره؛ یعنی درخواست پناهندگی و [[امان]] نمایند، اعطای تأمین به آنها جایز است، مشروط بر این که بعد از [[غلبه]] مسلمین و [[اسیر]] شدن آنان نباشد؛ البته امام مسلمین میتواند بعد از اسارت نیز در صورت صلاحدید تأمین بدهد، چنانکه [[پیامبر اسلام]]{{صل}} به [[ابوالعاص]] شوهر دخترش [[زینب]] تأمین داد. | * '''[[استجاره]] و تأمین نظامی''': یکی دیگر از انواع درخواست [[پناهندگی]] و اعطای تأمین، نوع نظامی و [[جنگی]] آن است؛ استجاره و تأمین نظامی و جنگی، یکی از مباحث مهم کتاب [[جهاد]] است و منظور از آن، درخواست پناهندگی در صحنههای [[جنگ]] است که طبق شرایط و ضوابط خاصّی، [[سربازان]] و [[فرماندهان]] [[ارتش]] و [[امام]] [[مسلمین]]؛ به چنین کسانی تأمین میدهند و در نتیجه اعطای چنین تأمینی، خود آنان از [[اسارت]] و اموالشان نیز از [[غارت]] و [[غنیمت]]، محفوظ میمانند. اگر در جنگ، [[نفوس]] و سربازان [[کفّار]] و یا فرماندهان آنها برای شخص خود و یا افراد تحت [[سرپرستی]] و [[فرماندهی]] خودشان استجاره؛ یعنی درخواست پناهندگی و [[امان]] نمایند، اعطای تأمین به آنها جایز است، مشروط بر این که بعد از [[غلبه]] مسلمین و [[اسیر]] شدن آنان نباشد؛ البته امام مسلمین میتواند بعد از اسارت نیز در صورت صلاحدید تأمین بدهد، چنانکه [[پیامبر اسلام]]{{صل}} به [[ابوالعاص]] شوهر دخترش [[زینب]] تأمین داد. |