اخلاق در قرآن: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'پیش فرضها' به 'پیشفرضها'
جز (جایگزینی متن - 'مسوولیت' به 'مسؤولیت') |
جز (جایگزینی متن - 'پیش فرضها' به 'پیشفرضها') |
||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
[[قرآن کریم]]، مباحث متنوّع و گستردهای درباره اخلاق دارد که با [[تأمّل]] و ژرفکاوی در [[آیات]] آن میتوان اطّلاعات لازم برای شاخههای گوناگون [[پژوهش]] [[اخلاقی]] را بهدست آورد. | [[قرآن کریم]]، مباحث متنوّع و گستردهای درباره اخلاق دارد که با [[تأمّل]] و ژرفکاوی در [[آیات]] آن میتوان اطّلاعات لازم برای شاخههای گوناگون [[پژوهش]] [[اخلاقی]] را بهدست آورد. | ||
پژوهشهای اخلاقی، بهطور معمول در ۴ گروه ردهبندی میشود: یکی [[اخلاقیّات]] است که به "[[اخلاق توصیفی]]" هم شناخته میشود و در آن براساس شیوه [[تاریخی]] و جامعهشناختی، به بیان [[ارزشهای اخلاقی]] [[جامعه]] خاص میپردازند.<ref>فلسفه اخلاق، ویلیام، ص۲۵.</ref> دیگری "[[فلسفه]] اخلاق" است که در میان دانشمندان [[مسلمان]]، فیلسوفانی مانند [[فارابی]] و [[ابنمسکویه]] به آن پرداختهاند.<ref> Ethical Theories in Islam, P.۶۱ - ۱۵۱.</ref> درباره مسائل این شاخه، توافقی وجود ندارد؛ ولی برخی، حوزه آن را از بحث | پژوهشهای اخلاقی، بهطور معمول در ۴ گروه ردهبندی میشود: یکی [[اخلاقیّات]] است که به "[[اخلاق توصیفی]]" هم شناخته میشود و در آن براساس شیوه [[تاریخی]] و جامعهشناختی، به بیان [[ارزشهای اخلاقی]] [[جامعه]] خاص میپردازند.<ref>فلسفه اخلاق، ویلیام، ص۲۵.</ref> دیگری "[[فلسفه]] اخلاق" است که در میان دانشمندان [[مسلمان]]، فیلسوفانی مانند [[فارابی]] و [[ابنمسکویه]] به آن پرداختهاند.<ref> Ethical Theories in Islam, P.۶۱ - ۱۵۱.</ref> درباره مسائل این شاخه، توافقی وجود ندارد؛ ولی برخی، حوزه آن را از بحث پیشفرضهای اخلاق گرفته تا مباحث معناشناسی، [[معرفتشناسی]] و معیار اخلاق، گسترده میدانند. سومی "[[علم اخلاق]]" است که به شکل و ساماندهی [[فضیلتها]] و رذیلتها و [[اعمال]] [[نیکو]] و [[زشت]] در حالت کلّی میپردازد. | ||
علم اخلاق بهطور معمول براساس [[شناخت]] معیار اخلاقی صورت میگیرد و از این [[جهت]] وامدار فلسفه اخلاق است. در علم اخلاق، با [[تطبیق]] آن معیار بر [[ملکات نفسانی]] مانند [[شجاعت]]، [[عفّت]] و [[جبن]] و شَرَه (آز = طرف [[افراط]] [[عفت]])<ref>لغت نامه، ج۹، ص۱۲۵۶۴، «شره».</ref> یا بر [[افعال]] کلّی مانند [[وفا]] به [[وعده]]، [[راستگویی]]، [[دروغ]] و [[خلف وعده]]، فهرستی از [[فضیلتها]] و رذیلتها یا به تعبیر غزالی، منجیات (اوصاف [[نجاتبخش]]) و مُهْلِکات (اوصاف تباهکننده) بهدست میآید؛ ازاینروی گاهی به آن "[[اخلاق کاربردی]]" نیز گفته میشود.<ref>Encyclopedia of Ethics, P. ۸۰.</ref> سرانجام «[[اخلاق]] [[تربیتی]]» به چگونگی تحصیل فضیلتها و [[پرهیز]] از رذیلتهای [[روحی]] و عملی میپردازد. [[آسیبشناسی]] [[اخلاقی]] از [[وظایف]] این شاخه از پژوهشهای اخلاقی است.<ref>Op cit P.۱۱۲۷</ref> در این مدخل، به اختصار برخی از [[آموزههای قرآنی]] را در موضوعهای مختلف اخلاقی میآوریم.<ref>[[محسن جوادی|جوادی، محسن]]، [[اخلاق - جوادی (مقاله)|مقاله «اخلاق»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref> | علم اخلاق بهطور معمول براساس [[شناخت]] معیار اخلاقی صورت میگیرد و از این [[جهت]] وامدار فلسفه اخلاق است. در علم اخلاق، با [[تطبیق]] آن معیار بر [[ملکات نفسانی]] مانند [[شجاعت]]، [[عفّت]] و [[جبن]] و شَرَه (آز = طرف [[افراط]] [[عفت]])<ref>لغت نامه، ج۹، ص۱۲۵۶۴، «شره».</ref> یا بر [[افعال]] کلّی مانند [[وفا]] به [[وعده]]، [[راستگویی]]، [[دروغ]] و [[خلف وعده]]، فهرستی از [[فضیلتها]] و رذیلتها یا به تعبیر غزالی، منجیات (اوصاف [[نجاتبخش]]) و مُهْلِکات (اوصاف تباهکننده) بهدست میآید؛ ازاینروی گاهی به آن "[[اخلاق کاربردی]]" نیز گفته میشود.<ref>Encyclopedia of Ethics, P. ۸۰.</ref> سرانجام «[[اخلاق]] [[تربیتی]]» به چگونگی تحصیل فضیلتها و [[پرهیز]] از رذیلتهای [[روحی]] و عملی میپردازد. [[آسیبشناسی]] [[اخلاقی]] از [[وظایف]] این شاخه از پژوهشهای اخلاقی است.<ref>Op cit P.۱۱۲۷</ref> در این مدخل، به اختصار برخی از [[آموزههای قرآنی]] را در موضوعهای مختلف اخلاقی میآوریم.<ref>[[محسن جوادی|جوادی، محسن]]، [[اخلاق - جوادی (مقاله)|مقاله «اخلاق»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref> | ||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
=== [[اختیار]] و مسؤولیت [[انسان]] === | === [[اختیار]] و مسؤولیت [[انسان]] === | ||
یکی دیگر از | یکی دیگر از پیشفرضهای مهمّ [[اخلاقی]] [[قرآن]]، تأکید بر عنصر اختیار در او است که مبنای مسؤولیّتپذیری انسان بهشمار میرود؛ زیرا بدون اختیار و [[اراده]]، [[خیر]] و [[سعادت]] برای [[آدمی]] حاصل نمیشود.<ref>تهذیبالاخلاق، ص۱۲.</ref> [[خداوند]]، [[راه رستگاری]] را به انسان نُموده و این خود او است که باید [[تصمیم]] بگیرد آن را بپیماید یا به بیراهه برود: {{متن قرآن|إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا}}<ref>«ما به او راه را نشان دادهایم خواه سپاسگزار باشد یا ناسپاس» سوره انسان، آیه ۳.</ref> آیاتی که بر [[اختیار انسان]] دلالت دارند، فراوانند. برای نمونه به چند [[آیه]] [[استشهاد]] میشود: [[ایمان]] و [[کفر]] آدمی در دست خود او است: {{متن قرآن|فَمَنْ شَاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَمَنْ شَاءَ فَلْيَكْفُرْ }}<ref>«هر که خواهد ایمان آورد و هر که خواهد کفر پیشه کند» سوره کهف، آیه ۲۹.</ref> [[انتخاب]] [[گمراهی]] پس از [[هدایت الهی]] بهوسیله خود انسان است: {{متن قرآن|وَأَمَّا ثَمُودُ فَهَدَيْنَاهُمْ فَاسْتَحَبُّوا الْعَمَى عَلَى الْهُدَى }}<ref>«و اما (قوم) ثمود را رهنمون شدیم و آنان نابینایی (و گمراهی) را بر رهیابی گزیدند» سوره فصلت، آیه ۱۷.</ref> و هر مصیبتی که به انسان میرسد، از کردههای خود او است: {{متن قرآن|وَمَا أَصَابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ وَيَعْفُو عَنْ كَثِيرٍ}}<ref>«و هر گزندی به شما برسد از کردار خود شماست و او از بسیاری (از گناهان شما نیز) در میگذرد» سوره شوری، آیه ۳۰.</ref> و در پایانِ [[حیات انسان]]، همه آنچه را انجامداده، در اختیارش مینهند؛ بیآنکه کوچکترین ستمی صورت گیرد: {{متن قرآن|وَاتَّقُوا يَوْمًا تُرْجَعُونَ فِيهِ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ تُوَفَّى كُلُّ نَفْسٍ مَا كَسَبَتْ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ}}<ref>«و از روزی پروا کنید که در آن به سوی خداوند بازگردانده میشوید آنگاه به هر کس پاداش آنچه انجام داده است تمام خواهند داد و به آنان ستم نخواهد رفت» سوره بقره، آیه ۲۸۱.</ref> قرآن برای کسی که بخواهد بیدار شود، کتاب [[تذکّر]] است: {{متن قرآن|كَلَّا إِنَّهَا تَذْكِرَةٌ}}<ref>«نه چنین است؛ آن (قرآن) به راستی یادکردی است» سوره عبس، آیه ۱۱.</ref>، {{متن قرآن|فَمَنْ شَاءَ ذَكَرَهُ}}<ref>«که هر کس خواهد از آن پند میگیرد» سوره مدثر، آیه ۵۵.</ref>. | ||
تردیدی نیست که ظاهر برخی [[آیات قرآن کریم]] بر عدم اختیار انسان و تقدیر [[ازلی]] امور دلالت دارد؛ برای مثال، [[خدا]] هرکس را بخواهد، [[گمراه]] میسازد و هرکس را بخواهد به [[راه]] میآورد: {{متن قرآن|مَنْ يَشَإِ اللَّهُ يُضْلِلْهُ وَمَنْ يَشَأْ يَجْعَلْهُ عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ}}<ref>«هر کس را خداوند بخواهد، در بیراهی وا مینهد و هر کس را بخواهد، بر راهی راست میدارد» سوره انعام، آیه ۳۹.</ref> و حتّی خطاب به [[پیامبر گرامی]] که وی را برای [[هدایت مردم]] فرستاده است، میگوید: {{متن قرآن|إِنَّكَ لَا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ}}<ref>«بیگمان تو هر کس را که دوست داری راهنمایی نمیتوانی کرد امّا خداوند هر کس را بخواهد راهنمایی میکند و او به رهیافتگان داناتر است» سوره قصص، آیه ۵۶.</ref> و مهمتر اینکه محبّتها و نفرتهای [[انسان]] نیز که جزو مبانی [[ایمان]] و [[کفر]] او است در [[دست خدا]] است: {{متن قرآن|وَلَكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمَانَ وَزَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ وَكَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَالْفُسُوقَ وَالْعِصْيَانَ أُولَئِكَ هُمُ الرَّاشِدُونَ}}<ref>«خداوند ایمان را در نظر شما محبوب ساخت و آن را در دلهای شما آراست و کفر و بزهکاری و سرکشی را در نظر شما ناپسند گردانید؛ آنانند که راهدانند» سوره حجرات، آیه ۷.</ref> و اگر [[خداوند]]، کسی را به [[گمراهی]] کشاند، دیگر نهتنها [[اراده]] و [[اختیار]] او چارهساز نیست، بلکه هیچ ارادهای نمیتواند کاری انجام دهد: {{متن قرآن|وَمَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ}}<ref>«و هر که را گمراه گذارد رهنمونی نخواهد داشت» سوره زمر، آیه ۲۳.</ref> وجود این نوع آیاتِ به ظاهر [[متعارض]] از آغاز تفکّرات [[کلامی]]، سبب پیدایش دو [[فرقه]] به نام "جبریّه" و "قدریّه" شد <ref>مجموعه آثار، ج۱، ص۳۶۸ـ۳۷۲«انسان و سرنوشت»؛ المحصل، ص۴۵۹ـ۴۶۹.</ref> که [[مخالف]] [[اختیار انسان]] هستند. | تردیدی نیست که ظاهر برخی [[آیات قرآن کریم]] بر عدم اختیار انسان و تقدیر [[ازلی]] امور دلالت دارد؛ برای مثال، [[خدا]] هرکس را بخواهد، [[گمراه]] میسازد و هرکس را بخواهد به [[راه]] میآورد: {{متن قرآن|مَنْ يَشَإِ اللَّهُ يُضْلِلْهُ وَمَنْ يَشَأْ يَجْعَلْهُ عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ}}<ref>«هر کس را خداوند بخواهد، در بیراهی وا مینهد و هر کس را بخواهد، بر راهی راست میدارد» سوره انعام، آیه ۳۹.</ref> و حتّی خطاب به [[پیامبر گرامی]] که وی را برای [[هدایت مردم]] فرستاده است، میگوید: {{متن قرآن|إِنَّكَ لَا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ}}<ref>«بیگمان تو هر کس را که دوست داری راهنمایی نمیتوانی کرد امّا خداوند هر کس را بخواهد راهنمایی میکند و او به رهیافتگان داناتر است» سوره قصص، آیه ۵۶.</ref> و مهمتر اینکه محبّتها و نفرتهای [[انسان]] نیز که جزو مبانی [[ایمان]] و [[کفر]] او است در [[دست خدا]] است: {{متن قرآن|وَلَكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمَانَ وَزَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ وَكَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَالْفُسُوقَ وَالْعِصْيَانَ أُولَئِكَ هُمُ الرَّاشِدُونَ}}<ref>«خداوند ایمان را در نظر شما محبوب ساخت و آن را در دلهای شما آراست و کفر و بزهکاری و سرکشی را در نظر شما ناپسند گردانید؛ آنانند که راهدانند» سوره حجرات، آیه ۷.</ref> و اگر [[خداوند]]، کسی را به [[گمراهی]] کشاند، دیگر نهتنها [[اراده]] و [[اختیار]] او چارهساز نیست، بلکه هیچ ارادهای نمیتواند کاری انجام دهد: {{متن قرآن|وَمَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ}}<ref>«و هر که را گمراه گذارد رهنمونی نخواهد داشت» سوره زمر، آیه ۲۳.</ref> وجود این نوع آیاتِ به ظاهر [[متعارض]] از آغاز تفکّرات [[کلامی]]، سبب پیدایش دو [[فرقه]] به نام "جبریّه" و "قدریّه" شد <ref>مجموعه آثار، ج۱، ص۳۶۸ـ۳۷۲«انسان و سرنوشت»؛ المحصل، ص۴۵۹ـ۴۶۹.</ref> که [[مخالف]] [[اختیار انسان]] هستند. |