پرش به محتوا

بحث:سرگذشت زندگی امام حسین: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'عمربن' به 'عمر بن'
جز (جایگزینی متن - 'جمع آوری' به 'جمع‌آوری')
جز (جایگزینی متن - 'عمربن' به 'عمر بن')
خط ۱۲۹: خط ۱۲۹:
به استناد محاسبات تقویمی، [[حسین بن علی]] {{ع}} هنگام [[وفات پیامبر]] {{صل}} نزدیک ۷ سال داشت. آن حضرت هنگام به [[قدرت]] رسیدن [[عمر]]، ۱۰ ساله، زمان [[انتخاب عثمان]] ۲۰ ساله، تا ۳۲ سالگی در [[مدینه]] و از ۳۲ - ۳۷ سالگی یعنی از [[خلافت]] پدرش [[امیرمؤمنان]] تا [[صلح]] برادرش [[حسن بن علی]] {{ع}}، در [[کوفه]] بود. حدود ۴۷ سالگی‌اش [[برادر]] خود، [[امام حسن]] {{ع}} را از دست داد و خود به [[امامت]] رسید و در ۵۷ سالگی به [[شهادت]] رسید. روی هم ۲۰ سال در دوره [[معاویه]] و چند ماه در روزگار [[یزید]]، در [[مدینه]] زیست.
به استناد محاسبات تقویمی، [[حسین بن علی]] {{ع}} هنگام [[وفات پیامبر]] {{صل}} نزدیک ۷ سال داشت. آن حضرت هنگام به [[قدرت]] رسیدن [[عمر]]، ۱۰ ساله، زمان [[انتخاب عثمان]] ۲۰ ساله، تا ۳۲ سالگی در [[مدینه]] و از ۳۲ - ۳۷ سالگی یعنی از [[خلافت]] پدرش [[امیرمؤمنان]] تا [[صلح]] برادرش [[حسن بن علی]] {{ع}}، در [[کوفه]] بود. حدود ۴۷ سالگی‌اش [[برادر]] خود، [[امام حسن]] {{ع}} را از دست داد و خود به [[امامت]] رسید و در ۵۷ سالگی به [[شهادت]] رسید. روی هم ۲۰ سال در دوره [[معاویه]] و چند ماه در روزگار [[یزید]]، در [[مدینه]] زیست.


بیشترین گزارش‌ها از ایشان در دوره پس از [[پیامبر]] {{صل}} درباره [[فضائل]] او، مسائل [[سیاسی]] آن دوره و [[شهادت]] وی در کربلاست و از زندگانی شخصی حضرت اطلاعات کمتری در دست است؛ یکی از آنها درخواست از [[خلیفه دوم]] است که از [[منبر]] پدرش [[پیامبر]] {{صل}} پایین آید تا وی بر [[منبر]] [[پدر]] خود بنشیند<ref>تاریخ المدینه، ج۳، ص۷۹۸ - ۷۹۹؛ تاریخ بغداد، ج۱، ص۱۵۱ - ۱۵۲؛ سیر اعلام النبلاء، ج۳، ص۲۸۵.</ref> که بسا در [[نوجوانی]] حضرت و آغاز دوره [[خلافت عمر]] انجام گرفته است؛ همچنین در [[ثبت]] [[میزان]] دریافتی [[حسین بن علی]] {{ع}} در [[دیوان]] عطا که در سال‌های پایانی [[خلافت]] عمربن خطاب تأسیس گردید، سهم آن حضرت به جهت نسبتشان با [[رسول خدا]] {{صل}} ۵ هزار درهم [[تعیین]] شد<ref>الطبقات، ج۳، ص۲۹۷؛ فتوح البلدان، ص۴۳۶.</ref>. در [[نبرد جمل]]، [[فرماندهی]] بخش چپ [[سپاه امام علی]] {{ع}} را ضد [[طلحه]] و [[زبیر]] به عهده داشت<ref>تاریخ خلیفه، ص۱۱۱؛ تاریخ الاسلام، ج۳، ص۴۸۵.</ref><ref>[[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[حسین بن علی (مقاله)|مقاله «حسین بن علی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۱.</ref>
بیشترین گزارش‌ها از ایشان در دوره پس از [[پیامبر]] {{صل}} درباره [[فضائل]] او، مسائل [[سیاسی]] آن دوره و [[شهادت]] وی در کربلاست و از زندگانی شخصی حضرت اطلاعات کمتری در دست است؛ یکی از آنها درخواست از [[خلیفه دوم]] است که از [[منبر]] پدرش [[پیامبر]] {{صل}} پایین آید تا وی بر [[منبر]] [[پدر]] خود بنشیند<ref>تاریخ المدینه، ج۳، ص۷۹۸ - ۷۹۹؛ تاریخ بغداد، ج۱، ص۱۵۱ - ۱۵۲؛ سیر اعلام النبلاء، ج۳، ص۲۸۵.</ref> که بسا در [[نوجوانی]] حضرت و آغاز دوره [[خلافت عمر]] انجام گرفته است؛ همچنین در [[ثبت]] [[میزان]] دریافتی [[حسین بن علی]] {{ع}} در [[دیوان]] عطا که در سال‌های پایانی [[خلافت]] عمر بن خطاب تأسیس گردید، سهم آن حضرت به جهت نسبتشان با [[رسول خدا]] {{صل}} ۵ هزار درهم [[تعیین]] شد<ref>الطبقات، ج۳، ص۲۹۷؛ فتوح البلدان، ص۴۳۶.</ref>. در [[نبرد جمل]]، [[فرماندهی]] بخش چپ [[سپاه امام علی]] {{ع}} را ضد [[طلحه]] و [[زبیر]] به عهده داشت<ref>تاریخ خلیفه، ص۱۱۱؛ تاریخ الاسلام، ج۳، ص۴۸۵.</ref><ref>[[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[حسین بن علی (مقاله)|مقاله «حسین بن علی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۱.</ref>


با آنکه [[امام حسین]] {{ع}} در [[زمان]] دو [[خلیفه نخست]] سنّ اندکی داشت، با این همه آنان را مورد [[انتقاد]] قرار می‌داد. نقل شده که حضرت خطاب به آنان فرموده بود که از [[منبر]] پدرم پایین بیا. آنان [[گمان]] برده بودند که این مطلب را [[امیرمؤمنان علی]] {{ع}} به [[حسین]] {{ع}} آموخته، اما پس از جست‌وجو دانستند که این سخنان از آنِ خود اوست<ref>بغیة الطلب فی تاریخ حلب، ج۶، ص۲۵۸۴؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۱۴، ص۱۷۵؛ الأمالی، طوسی، ص۷۰۳؛ المناقب، ابن شهر آشوب، ج۴، ص۴۰.</ref>. با توجه به اینکه وی علاوه بر نسبت نزدیک به [[رسول الله]] {{صل}}، یکی از [[صحابه]] و [[شاگردان]] ایشان نیز به شمار می‌آمده، طبیعی است که آن حضرت با [[تعالیم]] جدّ خود کمال آشنایی را داشته باشد و به مسأله [[وصایت]] و [[خلافت]] پس از ایشان [[آگاه]] باشد. هر چند حضرت در این ایام در سنین [[کودکی]] به سر می‌برد، اما با توجه به دانشی که داشت، از حیث [[فکری]]، کودکانه نمی‌اندیشید. او حتی در زمان مادر و در جریان [[فدک]]، از ناحیه مادر به همراه [[امیرمؤمنان]] و [[حسن]] {{عم}} [[شاهد]] بر [[درستی]] مدعای [[فاطمه]] بود. بعدها در نامه‌ای که [[عمرو بن عبدالعزیز]] به [[امام باقر]] {{ع}} داد، تصریح به این شد که فدک متعلق به فاطمه {{س}} است و [[علی]] و [[حسنین]] {{عم}}، گواهانی صادق‌اند<ref>المسترشد فی الإمامة، ص۵۰۶ -۵۰۷.</ref>. حسین {{ع}} مطابق [[آیه تطهیر]] از هرگونه [[ناپاکی]] و [[گناه]] و [[خطا]] مبرّاست و این از همان [[عصر پیامبر]] {{صل}} بوده و نمی‌توان [[اعتراض]] وی به [[خلیفه]] را صرف سخن کودکانه دانست. درباره [[عصر عثمان]] نیز در منابع چند مطلب درباره امام حسین {{ع}} ذکر شده است. یکی از مطالبی که از گذشته معرکه آرا بوده، حضور حضرت به همراه حسن {{ع}} در [[فتح]] [[طبرستان]] به سال سی‌ام قمری. برخی [[منابع تاریخی]] در بحث از وقایع سال سی‌ام قمری نوشته‌اند که [[سعید بن عاص]] در این سال از [[کوفه]] به جانب [[خراسان]] حرکت کرد و علاوه بر جماعتی از [[صحابه]]، [[حسنین]] {{عم}} همراه وی بودند و توانستند در این [[جنگ]] به [[پیروزی]] برسند<ref>تاریخ الطبری، ج۴، ص۲۶۹؛ الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۱۰۹.</ref>. این خبر به دلایلی چند نمی‌تواند درست باشد: اوّلاً [[اهل بیت]] {{عم}} سه [[خلیفه نخست]] را [[غاصب]] می‌دانستند و به هیچ‌روی حاضر نبودند از این طریق به کشورگشایی‌های آنان و متعاقباً خلافتشان [[مشروعیت]] ببخشند.
با آنکه [[امام حسین]] {{ع}} در [[زمان]] دو [[خلیفه نخست]] سنّ اندکی داشت، با این همه آنان را مورد [[انتقاد]] قرار می‌داد. نقل شده که حضرت خطاب به آنان فرموده بود که از [[منبر]] پدرم پایین بیا. آنان [[گمان]] برده بودند که این مطلب را [[امیرمؤمنان علی]] {{ع}} به [[حسین]] {{ع}} آموخته، اما پس از جست‌وجو دانستند که این سخنان از آنِ خود اوست<ref>بغیة الطلب فی تاریخ حلب، ج۶، ص۲۵۸۴؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۱۴، ص۱۷۵؛ الأمالی، طوسی، ص۷۰۳؛ المناقب، ابن شهر آشوب، ج۴، ص۴۰.</ref>. با توجه به اینکه وی علاوه بر نسبت نزدیک به [[رسول الله]] {{صل}}، یکی از [[صحابه]] و [[شاگردان]] ایشان نیز به شمار می‌آمده، طبیعی است که آن حضرت با [[تعالیم]] جدّ خود کمال آشنایی را داشته باشد و به مسأله [[وصایت]] و [[خلافت]] پس از ایشان [[آگاه]] باشد. هر چند حضرت در این ایام در سنین [[کودکی]] به سر می‌برد، اما با توجه به دانشی که داشت، از حیث [[فکری]]، کودکانه نمی‌اندیشید. او حتی در زمان مادر و در جریان [[فدک]]، از ناحیه مادر به همراه [[امیرمؤمنان]] و [[حسن]] {{عم}} [[شاهد]] بر [[درستی]] مدعای [[فاطمه]] بود. بعدها در نامه‌ای که [[عمرو بن عبدالعزیز]] به [[امام باقر]] {{ع}} داد، تصریح به این شد که فدک متعلق به فاطمه {{س}} است و [[علی]] و [[حسنین]] {{عم}}، گواهانی صادق‌اند<ref>المسترشد فی الإمامة، ص۵۰۶ -۵۰۷.</ref>. حسین {{ع}} مطابق [[آیه تطهیر]] از هرگونه [[ناپاکی]] و [[گناه]] و [[خطا]] مبرّاست و این از همان [[عصر پیامبر]] {{صل}} بوده و نمی‌توان [[اعتراض]] وی به [[خلیفه]] را صرف سخن کودکانه دانست. درباره [[عصر عثمان]] نیز در منابع چند مطلب درباره امام حسین {{ع}} ذکر شده است. یکی از مطالبی که از گذشته معرکه آرا بوده، حضور حضرت به همراه حسن {{ع}} در [[فتح]] [[طبرستان]] به سال سی‌ام قمری. برخی [[منابع تاریخی]] در بحث از وقایع سال سی‌ام قمری نوشته‌اند که [[سعید بن عاص]] در این سال از [[کوفه]] به جانب [[خراسان]] حرکت کرد و علاوه بر جماعتی از [[صحابه]]، [[حسنین]] {{عم}} همراه وی بودند و توانستند در این [[جنگ]] به [[پیروزی]] برسند<ref>تاریخ الطبری، ج۴، ص۲۶۹؛ الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۱۰۹.</ref>. این خبر به دلایلی چند نمی‌تواند درست باشد: اوّلاً [[اهل بیت]] {{عم}} سه [[خلیفه نخست]] را [[غاصب]] می‌دانستند و به هیچ‌روی حاضر نبودند از این طریق به کشورگشایی‌های آنان و متعاقباً خلافتشان [[مشروعیت]] ببخشند.
۲۱۸٬۲۱۵

ویرایش