پرش به محتوا

ایثار در معارف و سیره فاطمی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۵: خط ۲۵:
{{متن قرآن|قُلْ لَوْ أَنْتُمْ تَمْلِكُونَ خَزَائِنَ رَحْمَةِ رَبِّي إِذًا لَأَمْسَكْتُمْ خَشْيَةَ الْإِنْفَاقِ}}<ref>«بگو: اگر شما گنجینه‌های بخشایش پروردگارم را می‌داشتید باز از ترس از دست رفتن دارایی تنگ‌چشمی پیشه می‌کردید و آدمی تنگ‌چشم است» سوره اسراء، آیه ۱۰۰.</ref>.
{{متن قرآن|قُلْ لَوْ أَنْتُمْ تَمْلِكُونَ خَزَائِنَ رَحْمَةِ رَبِّي إِذًا لَأَمْسَكْتُمْ خَشْيَةَ الْإِنْفَاقِ}}<ref>«بگو: اگر شما گنجینه‌های بخشایش پروردگارم را می‌داشتید باز از ترس از دست رفتن دارایی تنگ‌چشمی پیشه می‌کردید و آدمی تنگ‌چشم است» سوره اسراء، آیه ۱۰۰.</ref>.


انفاق و ایثار در همه ابعادش در وجود [[فاطمه]] {{س}} به صورت ملکه‌ای در آمده بود که در تمامی زوایای زندگی‌اش تبلور داشت. صحنه‌هایی که فاطمه {{س}} در زندگی کوتاه مدت خود از ایثار ترسیم کرده است، بی‌شک در [[تاریخ]] [[بشر]] بی‌نظیر است. اینک در ادامه بحث به جلوه‌هایی از انفاق و ایثار [[خدا]] پسندانه فاطمه {{س}} اشاره می‌کنیم.<ref>[[علی رفیعی|رفیعی، علی]]، [[درآمدی بر سیره فاطمی (کتاب)|درآمدی بر سیره فاطمی]]، ص ۱۰۳.</ref>
انفاق و ایثار در همه ابعادش در وجود [[فاطمه]] {{س}} به صورت ملکه‌ای در آمده بود که در تمامی زوایای زندگی‌اش تبلور داشت. صحنه‌هایی که فاطمه {{س}} در زندگی کوتاه مدت خود از ایثار ترسیم کرده است، بی‌شک در [[تاریخ]] [[بشر]] بی‌نظیر است. اینک در ادامه بحث به جلوه‌هایی از انفاق و ایثار [[خدا]] پسندانه فاطمه {{س}} اشاره می‌کنیم<ref>[[علی رفیعی|رفیعی، علی]]، [[درآمدی بر سیره فاطمی (کتاب)|درآمدی بر سیره فاطمی]]، ص ۱۰۳.</ref>.


== در آمد [[فدک]] ==
== در آمد [[فدک]] ==
خط ۳۴: خط ۳۴:
[[حضرت زهرا]] {{س}} هر ساله تنها به اندازه قوت خود از درآمد فدک بر می‌داشت و بقیه را بین [[نیازمندان]] تقسیم می‌کرد. این شیوه تا [[زمان]] [[رحلت پیامبر]] {{صل}} ادامه داشت<ref>بحارالانوار، ج۲۹، ص۱۱۸.</ref>.
[[حضرت زهرا]] {{س}} هر ساله تنها به اندازه قوت خود از درآمد فدک بر می‌داشت و بقیه را بین [[نیازمندان]] تقسیم می‌کرد. این شیوه تا [[زمان]] [[رحلت پیامبر]] {{صل}} ادامه داشت<ref>بحارالانوار، ج۲۹، ص۱۱۸.</ref>.


پیش از این گذشت که زهرا {{س}} دو دستبند نقره و گوشواره و پرده‌ای را که به تازگی سهم علی {{ع}} از [[غنائم]] شده بود برای [[رسول خدا]] {{صل}} فرستاد و پیغام داد:
پیش از این گذشت که زهرا {{س}} دو دستبند نقره و گوشواره و پرده‌ای را که به تازگی سهم علی {{ع}} از [[غنائم]] شده بود برای [[رسول خدا]] {{صل}} فرستاد و پیغام داد: {{متن حدیث|تَقْرَأُ عَلَيْكَ ابْنَتُكَ السَّلَامَ وَ تَقُولُ اجْعَلْ هَذَا فِي سَبِيلِ اللَّهِ‌}}؛ یا [[رسول الله]]! دخترت به تو [[سلام]] می‌رساند و می‌گوید اینها را در [[راه خدا]] [[انفاق]] کن.
{{متن حدیث|تَقْرَأُ عَلَيْكَ ابْنَتُكَ السَّلَامَ وَ تَقُولُ اجْعَلْ هَذَا فِي سَبِيلِ اللَّهِ‌}}؛
یا [[رسول الله]]! دخترت به تو [[سلام]] می‌رساند و می‌گوید اینها را در [[راه خدا]] [[انفاق]] کن.


[[پیامبر]] {{صل}} پس از [[مشاهده]] این [[بخشش]] سه بار فرمود: {{متن حدیث|فِدَاهَا أَبُوهَا}}؛ «پدرش به فدایش!»<ref>بحارالانوار، ج۴۳، ص۳۰.</ref><ref>[[علی رفیعی|رفیعی، علی]]، [[درآمدی بر سیره فاطمی (کتاب)|درآمدی بر سیره فاطمی]]، ص ۱۰۵.</ref>
[[پیامبر]] {{صل}} پس از [[مشاهده]] این [[بخشش]] سه بار فرمود: {{متن حدیث|فِدَاهَا أَبُوهَا}}؛ «پدرش به فدایش!»<ref>بحارالانوار، ج۴۳، ص۳۰.</ref>.<ref>[[علی رفیعی|رفیعی، علی]]، [[درآمدی بر سیره فاطمی (کتاب)|درآمدی بر سیره فاطمی]]، ص ۱۰۵.</ref>


== [[وصیت]] به انفاق ==
== [[وصیت]] به انفاق ==
حضرت فاطمه {{س}} پیش از [[شهادت]] به علی {{ع}} وصیت کرد که بخشی از [[اموال]] وی را بین [[همسران پیامبر]] {{صل}} و [[زنان]] [[بنی‌هاشم]] و اُمامه دختر [[ابوالعاص]] تقسیم کند. بنابر [[نقلی]] دیگر، وی با [[مال]] خود بر بنی‌هاشم و [[بنی عبدالمطلب]] انفاق می‌کرد<ref>بحارالانوار، ج۴۳، ص۲۱۸؛ دلائل الامامه، ص۴۲ - ۴۳.</ref><ref>[[علی رفیعی|رفیعی، علی]]، [[درآمدی بر سیره فاطمی (کتاب)|درآمدی بر سیره فاطمی]]، ص ۱۰۶.</ref>
حضرت فاطمه {{س}} پیش از [[شهادت]] به علی {{ع}} وصیت کرد که بخشی از [[اموال]] وی را بین [[همسران پیامبر]] {{صل}} و [[زنان]] [[بنی‌هاشم]] و اُمامه دختر [[ابوالعاص]] تقسیم کند. بنابر [[نقلی]] دیگر، وی با [[مال]] خود بر بنی‌هاشم و [[بنی عبدالمطلب]] انفاق می‌کرد<ref>بحارالانوار، ج۴۳، ص۲۱۸؛ دلائل الامامه، ص۴۲ - ۴۳.</ref>.<ref>[[علی رفیعی|رفیعی، علی]]، [[درآمدی بر سیره فاطمی (کتاب)|درآمدی بر سیره فاطمی]]، ص ۱۰۶.</ref>


== [[ایثار]] در شب [[عروسی]] ==
== [[ایثار]] در شب [[عروسی]] ==
شب [[ازدواج]] برای هر عروس و دامادی خاطره‌آمیز، و [[زیبایی]] و [[آراستگی]] عروس در چنین شبی در [[افکار]] و علاقه [[آینده]] داماد اثرگذار است و به عنوان پایه و اساس [[زندگی]] مشترک آنان به حساب می‌آید؛ ولی [[فاطمه]] {{س}} با [[آگاهی]] از همه این حساسیت‌ها، پیراهن عروسی‌اش را به [[سائل]] بخشید و با پیراهن دیگری آن شب را گذراند.
شب [[ازدواج]] برای هر عروس و دامادی خاطره‌آمیز، و [[زیبایی]] و [[آراستگی]] عروس در چنین شبی در [[افکار]] و علاقه [[آینده]] داماد اثرگذار است و به عنوان پایه و اساس [[زندگی]] مشترک آنان به حساب می‌آید؛ ولی [[فاطمه]] {{س}} با [[آگاهی]] از همه این حساسیت‌ها، پیراهن عروسی‌اش را به [[سائل]] بخشید و با پیراهن دیگری آن شب را گذراند.
هنگامی که [[سلمان]] افسار مرکب عروس را در دست داشت و به سمت [[خانه]] استیجاری داماد می‌رفتند، ناگهان کنیزی به [[دختر پیامبر]] {{صل}} سلام گفت و برای رفع [[مشکلات]] خود [[استمداد]] جست. فاطمه {{س}} از مرکب پایین آمد و در میان حلقه زنان همراه، پیراهن عروسی‌اش را که به هفت درهم خریداری شده بود از تنش در آورد و به [[سائل]] بخشید و خود [[پیراهن کهنه]] پوشید و راهی [[خانه]] شوهر شد.
هنگامی که [[سلمان]] افسار مرکب عروس را در دست داشت و به سمت [[خانه]] استیجاری داماد می‌رفتند، ناگهان کنیزی به [[دختر پیامبر]] {{صل}} سلام گفت و برای رفع [[مشکلات]] خود [[استمداد]] جست. فاطمه {{س}} از مرکب پایین آمد و در میان حلقه زنان همراه، پیراهن عروسی‌اش را که به هفت درهم خریداری شده بود از تنش در آورد و به [[سائل]] بخشید و خود [[پیراهن کهنه]] پوشید و راهی [[خانه]] شوهر شد.


خط ۵۱: خط ۵۰:
دخترم چرا [[لباس]] نو نپوشیدی؟
دخترم چرا [[لباس]] نو نپوشیدی؟


[[پدر]] [[جان]]! شب گذشته آن را به نیازمند بخشیدم.
پدر [[جان]]! شب گذشته آن را به نیازمند بخشیدم. عزیزم! مناسب بود برای مراعات حال داماد، لباس نو را برای خود نگه می‌داشتی.
عزیزم! مناسب بود برای مراعات حال داماد، لباس نو را برای خود نگه می‌داشتی.


پدر جان! این درس را از [[قرآن]] آموخته‌ام: {{متن قرآن|لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ}}<ref>«هرگز به نیکی دست نخواهید یافت مگر از آنچه دوست دارید (به دیگران) ببخشید و هر چیزی ببخشید بی‌گمان خداوند آن را می‌داند» سوره آل عمران، آیه ۹۲.</ref>.
پدر جان! این درس را از [[قرآن]] آموخته‌ام: {{متن قرآن|لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ}}<ref>«هرگز به نیکی دست نخواهید یافت مگر از آنچه دوست دارید (به دیگران) ببخشید و هر چیزی ببخشید بی‌گمان خداوند آن را می‌داند» سوره آل عمران، آیه ۹۲.</ref>. علاوه بر این شما چنین می‌کردید<ref>العوالم، ج۱۱، ص۲۱۰.</ref>.<ref>[[علی رفیعی|رفیعی، علی]]، [[درآمدی بر سیره فاطمی (کتاب)|درآمدی بر سیره فاطمی]]، ص ۱۰۶.</ref>
علاوه بر این شما چنین می‌کردید<ref>العوالم، ج۱۱، ص۲۱۰.</ref><ref>[[علی رفیعی|رفیعی، علی]]، [[درآمدی بر سیره فاطمی (کتاب)|درآمدی بر سیره فاطمی]]، ص ۱۰۶.</ref>


== [[ایثار]] در مقابل شوهر ==
== [[ایثار]] در مقابل شوهر ==
کمبودها و فشارهای طاقت‌فرسا بر زندگی نوپای علی {{ع}} و [[فاطمه]] {{س}} [[سایه]] افکنده بود و زندگی آنان در کمال [[تنگ‌دستی]] سپری می‌شد. چه روزها و شب‌هایی که گذشت و غذایی برای خوردن در [[خانه علی]] {{ع}} یافت نمی‌شد؛ اما ایثار زهرا {{س}} همه [[مشکلات]] را برطرف می‌کرد. فاطمه {{س}} در سخت‌ترین شرایط چیزی از [[همسر]] خود نمی‌خواست که مبادا باعث به [[زحمت]] افتادن همسرش شود.
کمبودها و فشارهای طاقت‌فرسا بر زندگی نوپای علی {{ع}} و [[فاطمه]] {{س}} [[سایه]] افکنده بود و زندگی آنان در کمال [[تنگ‌دستی]] سپری می‌شد. چه روزها و شب‌هایی که گذشت و غذایی برای خوردن در [[خانه علی]] {{ع}} یافت نمی‌شد؛ اما ایثار زهرا {{س}} همه [[مشکلات]] را برطرف می‌کرد. فاطمه {{س}} در سخت‌ترین شرایط چیزی از [[همسر]] خود نمی‌خواست که مبادا باعث به [[زحمت]] افتادن همسرش شود.


روزی [[امام علی]] {{ع}} فرمود:
روزی [[امام علی]] {{ع}} فرمود: فاطمه [[جان]]! آیا غذایی داری تا گرسنگی‌ام را برطرف سازم؟ فاطمه {{س}} فرمود: نه، [[سوگند]] به خدایی که پدرم را به [[نبوت]] و شما را به [[امامت]] [[برگزیده]]! دو [[روز]] است در [[منزل]] غذای کافی ندارم. آنچه بود به شما و فرزندانم [[حسن]] و [[حسین]] {{عم}} دادم و خودم از آن غذای اندک نیز استفاده نکردم. علی {{ع}} با [[تأسف]] فرمود: فاطمه جان! چرا به من اطلاع ندادی تا غذایی تهیه کنم؟ فاطمه {{س}} فرمود: اباالحسن! من از پروردگارم [[شرم]] می‌کنم که تو را به چیزی [[تکلیف]] کنم که توان آن را نداری<ref>امالی طوسی، ص۶۱۶؛ کشف‌الغمه، ج۱، ص۴۶۹؛ بحارالانوار، ج۳۷، ص۱۰۳.</ref>.<ref>[[حیدر مظفری ورسی|مظفری ورسی، حیدر]]، [[مادران چهارده معصوم (کتاب)|مادران چهارده معصوم]] ص ۱۰۶.</ref>
فاطمه [[جان]]! آیا غذایی داری تا گرسنگی‌ام را برطرف سازم؟ فاطمه {{س}} فرمود: نه، [[سوگند]] به خدایی که پدرم را به [[نبوت]] و شما را به [[امامت]] [[برگزیده]]! دو [[روز]] است در [[منزل]] غذای کافی ندارم. آنچه بود به شما و فرزندانم [[حسن]] و [[حسین]] {{عم}} دادم و خودم از آن غذای اندک نیز استفاده نکردم. علی {{ع}} با [[تأسف]] فرمود: فاطمه جان! چرا به من اطلاع ندادی تا غذایی تهیه کنم؟ فاطمه {{س}} فرمود: اباالحسن! من از پروردگارم [[شرم]] می‌کنم که تو را به چیزی [[تکلیف]] کنم که توان آن را نداری<ref>امالی طوسی، ص۶۱۶؛ کشف‌الغمه، ج۱، ص۴۶۹؛ بحارالانوار، ج۳۷، ص۱۰۳.</ref><ref>[[حیدر مظفری ورسی|مظفری ورسی، حیدر]]، [[مادران چهارده معصوم (کتاب)|مادران چهارده معصوم]] ص ۱۰۶.</ref>.
 
== گردن‌بند با [[برکت]] ==
== گردن‌بند با [[برکت]] ==
بعد از [[نماز عصر]] پیرمردی به [[رسول خدا]] {{صل}} مراجعه و عرض کرد: «یا [[رسول الله]]! گرسنه‌ام، سیرم کن؛ عریانم، بپوشان؛ فقیرم، کمکم کن».
بعد از [[نماز عصر]] پیرمردی به [[رسول خدا]] {{صل}} مراجعه و عرض کرد: «یا [[رسول الله]]! گرسنه‌ام، سیرم کن؛ عریانم، بپوشان؛ فقیرم، کمکم کن».
خط ۷۳: خط ۷۰:


[[غلام]] حضور پیامبر {{صل}} رسید و جریان را به عرض آن گرامی رسانید. پیامبر {{صل}} نیز فرمود: «گردنبند را نزد [[فاطمه]] ببر و تو را به او بخشیدم».
[[غلام]] حضور پیامبر {{صل}} رسید و جریان را به عرض آن گرامی رسانید. پیامبر {{صل}} نیز فرمود: «گردنبند را نزد [[فاطمه]] ببر و تو را به او بخشیدم».
غلام نزد فاطمه {{س}} آمد و موضوع را به عرض وی رسانید. فاطمه {{س}} گردنبند را گرفت و غلام را در [[راه خدا]] [[آزاد]] کرد. غلام از این رخداد خندید و گفت: «چه گردنبند با برکتی! گرسنه‌ای را [[سیر]] کرد، عریانی را پوشانید، [[فقیری]] را [[بی‌نیاز]] ساخت، برده‌ای را آزاد کرد و سرانجام به صاحب اصلی‌اش بازگشت»<ref>بحارالانوار، ج۴۳، ص۵۶ - ۵۸ با اختصار.</ref><ref>[[علی رفیعی|رفیعی، علی]]، [[درآمدی بر سیره فاطمی (کتاب)|درآمدی بر سیره فاطمی]]، ص ۱۰۷.</ref>
غلام نزد فاطمه {{س}} آمد و موضوع را به عرض وی رسانید. فاطمه {{س}} گردنبند را گرفت و غلام را در [[راه خدا]] [[آزاد]] کرد. غلام از این رخداد خندید و گفت: «چه گردنبند با برکتی! گرسنه‌ای را [[سیر]] کرد، عریانی را پوشانید، [[فقیری]] را [[بی‌نیاز]] ساخت، برده‌ای را آزاد کرد و سرانجام به صاحب اصلی‌اش بازگشت»<ref>بحارالانوار، ج۴۳، ص۵۶ - ۵۸ با اختصار.</ref>.<ref>[[علی رفیعی|رفیعی، علی]]، [[درآمدی بر سیره فاطمی (کتاب)|درآمدی بر سیره فاطمی]]، ص ۱۰۷.</ref>


== [[ایثار]] فقط برای [[خدا]] ==
== [[ایثار]] فقط برای [[خدا]] ==
خط ۸۰: خط ۷۷:
با [[زحمت]] و [[رنج]] فراوان یک صاع (حدود سه کیلو) جو تهیه و پنج قرص نان [[جوین]] برای [[افطار]] آماده می‌گردد. هنگام افطار مسکینی در [[خانه امیر]] را می‌کوبد. علی {{ع}} در دادن سهم نان خود به [[سائل]] پیش‌قدم می‌شود، بقیه نیز به او [[تأسی]] می‌کنند و بدین ترتیب، روز نخست را با آب افطار می‌نمایند. [[روز]] دوم و سوم نیز به همین منوال می‌گذرد و افطاری آماده شده به [[یتیم]] و [[اسیر]] داده می‌شود و بدین ترتیب [[نذر]] ادا می‌گردد.
با [[زحمت]] و [[رنج]] فراوان یک صاع (حدود سه کیلو) جو تهیه و پنج قرص نان [[جوین]] برای [[افطار]] آماده می‌گردد. هنگام افطار مسکینی در [[خانه امیر]] را می‌کوبد. علی {{ع}} در دادن سهم نان خود به [[سائل]] پیش‌قدم می‌شود، بقیه نیز به او [[تأسی]] می‌کنند و بدین ترتیب، روز نخست را با آب افطار می‌نمایند. [[روز]] دوم و سوم نیز به همین منوال می‌گذرد و افطاری آماده شده به [[یتیم]] و [[اسیر]] داده می‌شود و بدین ترتیب [[نذر]] ادا می‌گردد.


[[امیر مؤمنان]] {{ع}} حسن و حسین -{{عم}} - را در حالی که بسیار گرسنه بودند، نزد [[رسول خدا]] {{صل}} برد. [[پیامبر]] {{صل}} چون چشمش به آنان افتاد، بسیار متأثر شد. سپس همراه آنان به [[خانه فاطمه]] {{س}} آمد. او را در [[محراب]] [[عبادت]] یافتند؛ در حالی که آثار [[گرسنگی]] در چهره‌اش نمایان و چشم‌هایش به گودی فرو رفته بود. پیامبر {{صل}} چون دخترش را بدین وضع دید، او را به سینه چسبانید و فرمود: «شما سه روز است که چنین هستید؟!» [[جبرئیل]] نازل شد و [[آیات سوره دهر]] را فرود آورد<ref>بحارالانوار، ج۳۵، ص۲۳۷ - ۲۴۰.</ref>:
[[امیر مؤمنان]] {{ع}} حسن و حسین -{{عم}} - را در حالی که بسیار گرسنه بودند، نزد [[رسول خدا]] {{صل}} برد. [[پیامبر]] {{صل}} چون چشمش به آنان افتاد، بسیار متأثر شد. سپس همراه آنان به [[خانه فاطمه]] {{س}} آمد. او را در [[محراب]] [[عبادت]] یافتند؛ در حالی که آثار [[گرسنگی]] در چهره‌اش نمایان و چشم‌هایش به گودی فرو رفته بود. پیامبر {{صل}} چون دخترش را بدین وضع دید، او را به سینه چسبانید و فرمود: «شما سه روز است که چنین هستید؟!» [[جبرئیل]] نازل شد و [[آیات سوره دهر]] را فرود آورد<ref>بحارالانوار، ج۳۵، ص۲۳۷ - ۲۴۰.</ref>: {{متن قرآن|يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَيَخَافُونَ يَوْمًا كَانَ شَرُّهُ مُسْتَطِيرًا * وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا * إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزَاءً وَلَا شُكُورًا * إِنَّا نَخَافُ مِنْ رَبِّنَا يَوْمًا عَبُوسًا قَمْطَرِيرًا}}<ref>«به پیمان خود وفا می‌کنند و از روزی می‌هراسند که شرّ آن همه‌گیر است * و خوراک را با دوست داشتنش به بینوا و یتیم و اسیر می‌دهند *(با خود می‌گویند:) شما را تنها برای خشنودی خداوند خوراک می‌دهیم، نه پاداشی از شما خواهانیم و نه سپاسی * بی‌گمان ما از پروردگارمان، روزی که تیره و بسیار سخت است می‌هراسیم» سوره انسان، آیه ۷-۱۰.</ref>.<ref>[[علی رفیعی|رفیعی، علی]]، [[درآمدی بر سیره فاطمی (کتاب)|درآمدی بر سیره فاطمی]]، ص ۱۰۹.</ref>
{{متن قرآن|يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَيَخَافُونَ يَوْمًا كَانَ شَرُّهُ مُسْتَطِيرًا * وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا * إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزَاءً وَلَا شُكُورًا * إِنَّا نَخَافُ مِنْ رَبِّنَا يَوْمًا عَبُوسًا قَمْطَرِيرًا}}<ref>«به پیمان خود وفا می‌کنند و از روزی می‌هراسند که شرّ آن همه‌گیر است * و خوراک را با دوست داشتنش به بینوا و یتیم و اسیر می‌دهند *(با خود می‌گویند:) شما را تنها برای خشنودی خداوند خوراک می‌دهیم، نه پاداشی از شما خواهانیم و نه سپاسی * بی‌گمان ما از پروردگارمان، روزی که تیره و بسیار سخت است می‌هراسیم» سوره انسان، آیه ۷-۱۰.</ref><ref>[[علی رفیعی|رفیعی، علی]]، [[درآمدی بر سیره فاطمی (کتاب)|درآمدی بر سیره فاطمی]]، ص ۱۰۹.</ref>


== [[ایثار]] در [[پذیرایی از مهمان]] ==
== [[ایثار]] در [[پذیرایی از مهمان]] ==
خط ۹۷: خط ۹۳:


سلمان می‌گوید: پس از دریافت جو و خرما نزد فاطمه {{س}} بازگشتم و گفتم: «فاطمه [[جان]]! مقداری از این غذاها را برای فرزندان گرسنه‌ات بردار. فرمود:
سلمان می‌گوید: پس از دریافت جو و خرما نزد فاطمه {{س}} بازگشتم و گفتم: «فاطمه [[جان]]! مقداری از این غذاها را برای فرزندان گرسنه‌ات بردار. فرمود:
{{متن حدیث|هَذَا شَيْ‌ءٌ أَمْضَيْنَاهُ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لَسْنَا نَأْخُذُ مِنْهُ شَيْئاً}}.
{{متن حدیث|هَذَا شَيْ‌ءٌ أَمْضَيْنَاهُ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لَسْنَا نَأْخُذُ مِنْهُ شَيْئاً}}. این کار را فقط برای [[خدای بزرگ]] انجام دادیم و هرگز چیزی از آن بر نخواهیم داشت<ref>بحارالانوار، ج۴۳، ص۷۲ - ۷۳ با اختصار.</ref>.
این کار را فقط برای [[خدای بزرگ]] انجام دادیم و هرگز چیزی از آن بر نخواهیم داشت<ref>بحارالانوار، ج۴۳، ص۷۲ - ۷۳ با اختصار.</ref>.


[[انفاق]] و [[ایثار حضرت فاطمه]] {{س}} به موارد یاد شده محدود نمی‌شود. [[ایثار]] وی در [[حق]] همسرش علی {{ع}}، نسبت به فرزندانش، نسبت به وجود [[مبارک]] [[رسول خدا]] {{صل}}، در حق [[همسایگان]]، نسبت به خدمتکار و... همه، جلوه‌های ایثار این ایثارگر [[مخلص]] و بی‌نظیر است که صفحات [[تاریخ]] را [[زینت]] بخشیده و ما به جهت رعایت اختصار از ذکر آنها صرف نظر کردیم.<ref>[[علی رفیعی|رفیعی، علی]]، [[درآمدی بر سیره فاطمی (کتاب)|درآمدی بر سیره فاطمی]]، ص ۱۱۰.</ref>
[[انفاق]] و [[ایثار حضرت فاطمه]] {{س}} به موارد یاد شده محدود نمی‌شود. [[ایثار]] وی در [[حق]] همسرش علی {{ع}}، نسبت به فرزندانش، نسبت به وجود [[مبارک]] [[رسول خدا]] {{صل}}، در حق [[همسایگان]]، نسبت به خدمتکار و... همه، جلوه‌های ایثار این ایثارگر [[مخلص]] و بی‌نظیر است که صفحات [[تاریخ]] را [[زینت]] بخشیده و ما به جهت رعایت اختصار از ذکر آنها صرف نظر کردیم<ref>[[علی رفیعی|رفیعی، علی]]، [[درآمدی بر سیره فاطمی (کتاب)|درآمدی بر سیره فاطمی]]، ص ۱۱۰.</ref>.


== منابع ==
== منابع ==
۱۱۲٬۸۶۰

ویرایش