پرش به محتوا

مسجد بنی‌غنی: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۳ نوامبر ۲۰۲۲
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{نبوت}} {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = مسجد | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = | پرسش مرتبط = }} ==مقدمه== بنی غنی تیره‌ای از قریش و عرب عدنانی بودند و «غنوی» منسوب به غنی، جد آنهاست که نامش عمرو بن اعصر بوده است. بنی غنی جماعتی از صحابه و [[تابعین]...» ایجاد کرد)
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
 
خط ۱۰: خط ۱۰:
بنی غنی تیره‌ای از [[قریش]] و [[عرب]] [[عدنانی]] بودند و «غنوی» منسوب به غنی، جد آنهاست که نامش [[عمرو بن اعصر]] بوده است. بنی غنی جماعتی از [[صحابه]] و [[تابعین]] بوده‌اند. این [[مسجد]] در [[کوفه]] از [[مساجد]] [[مبارک]] به شمار می‌آمد و [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} درباره آن فرموده است: «به [[خدا]] [[قبله]] آن درست است، آن را مردی [[مؤمن]] ساخته و جایگاه پاکیزه‌ای است. شب‌ها و روزها نمی‌گذرد تا اینکه چشمه‌هایی در آن بجوشد و در دو طرف آن، دو باغ سرسبز پدید آید، ولی [[مردم]] آن [[ملعون]] و مسجد از آنها دور است»<ref>همان‌گونه که در مبحث «کوفه مرکز خلافت اسلامی» بیان شد، دو قبیله «غنی» و «باهله» ساکن در کوفه با امیرالمؤمنین{{ع}} دشمن بوده و سرناسازگاری داشتند و هنگام عزیمت آن حضرت به جنگ نهروان، دست به فتنه و آشوب زدند. امیرالمؤمنین{{ع}} پس از آگاهی از خیانت و خصومت آنان، فرمان تبعید این دو قبیله را از کوفه صادر فرمود. همان‌گونه که در کلام آن حضرت آمده، به رغم ملعون بودن مردم قبیله غنی، مسجد آنان، مبارک بوده است.</ref>.
بنی غنی تیره‌ای از [[قریش]] و [[عرب]] [[عدنانی]] بودند و «غنوی» منسوب به غنی، جد آنهاست که نامش [[عمرو بن اعصر]] بوده است. بنی غنی جماعتی از [[صحابه]] و [[تابعین]] بوده‌اند. این [[مسجد]] در [[کوفه]] از [[مساجد]] [[مبارک]] به شمار می‌آمد و [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} درباره آن فرموده است: «به [[خدا]] [[قبله]] آن درست است، آن را مردی [[مؤمن]] ساخته و جایگاه پاکیزه‌ای است. شب‌ها و روزها نمی‌گذرد تا اینکه چشمه‌هایی در آن بجوشد و در دو طرف آن، دو باغ سرسبز پدید آید، ولی [[مردم]] آن [[ملعون]] و مسجد از آنها دور است»<ref>همان‌گونه که در مبحث «کوفه مرکز خلافت اسلامی» بیان شد، دو قبیله «غنی» و «باهله» ساکن در کوفه با امیرالمؤمنین{{ع}} دشمن بوده و سرناسازگاری داشتند و هنگام عزیمت آن حضرت به جنگ نهروان، دست به فتنه و آشوب زدند. امیرالمؤمنین{{ع}} پس از آگاهی از خیانت و خصومت آنان، فرمان تبعید این دو قبیله را از کوفه صادر فرمود. همان‌گونه که در کلام آن حضرت آمده، به رغم ملعون بودن مردم قبیله غنی، مسجد آنان، مبارک بوده است.</ref>.


شیخ محمد مشهدی در کامل الزیارات، بابی را تحت عنوان «مسجد غنی و [[نماز]] و [[دعا]] در آن» اختصاص داده و می‌نویسد: [[شریف]] [[اجل]] عالم، ابوالمکارم [[حمزة بن علی بن زهره]] از پدرش به [[اسناد]] متصل به طاووس [[یمانی]] به من خبر داد و گفت: در [[ماه رجب]] (در [[مسجدالحرام]]) از [[حجر اسماعیل]] گذشتم. در آنجا دیدم که شخصی مشغول [[رکوع]] و [[سجود]] است. وقتی به او نگریستم، دیدم او [[علی بن الحسین]]{{ع}} است. پیش خود گفتم مردی [[شایسته]] از [[خاندان نبوت]] است. به خدا دعایش را [[غنیمت]] می‌شمارم. پس به [[مراقبت]] پرداختم تا از نمازش [[فراغت]] یافت. آن‌گاه دست‌ها را به [[آسمان]] برداشت و گفت: «خدای من! خدای من! این دست‌های من است که پر از [[گناهان]] به سوی تو دراز کرده‌ام». سپس به [[سجده]] رفت و گفت: «... اگر من [[بنده]] [[بدی]] هستم، تو خدای خوبی هستی». آن‌گاه صد بار [[العفو]] گفت. طاووس [[یمانی]] گفت: چندان گریستم که صدایم بلند شد. [[علی بن الحسین]]{{ع}} متوجه من شد و فرمود: «ای یمانی چرا [[گریه]] می‌کنی، مگر اینجا جای [[گنهکاران]] نیست»؟ گفتم: ای آقای من! جا دارد که [[خدا]] دعای تو را که جدت محمد{{صل}} است، رد نکند. سپس طاووس گفت: در سال بعد در [[ماه رجب]] من در [[کوفه]] بودم.
شیخ محمد مشهدی در کامل الزیارات، بابی را تحت عنوان «مسجد غنی و [[نماز]] و [[دعا]] در آن» اختصاص داده و می‌نویسد: [[شریف]] [[اجل]] عالم، [[ابوالمکارم حمزة بن علی بن زهره]] از پدرش به [[اسناد]] متصل به [[طاووس یمانی]] به من خبر داد و گفت: در [[ماه رجب]] (در [[مسجدالحرام]]) از [[حجر اسماعیل]] گذشتم. در آنجا دیدم که شخصی مشغول [[رکوع]] و [[سجود]] است. وقتی به او نگریستم، دیدم او [[علی بن الحسین]]{{ع}} است. پیش خود گفتم مردی [[شایسته]] از [[خاندان نبوت]] است. به خدا دعایش را [[غنیمت]] می‌شمارم. پس به [[مراقبت]] پرداختم تا از نمازش [[فراغت]] یافت. آن‌گاه دست‌ها را به [[آسمان]] برداشت و گفت: «خدای من! خدای من! این دست‌های من است که پر از [[گناهان]] به سوی تو دراز کرده‌ام». سپس به [[سجده]] رفت و گفت: «... اگر من [[بنده]] [[بدی]] هستم، تو خدای خوبی هستی». آن‌گاه صد بار [[العفو]] گفت. طاووس [[یمانی]] گفت: چندان گریستم که صدایم بلند شد. [[علی بن الحسین]]{{ع}} متوجه من شد و فرمود: «ای یمانی چرا [[گریه]] می‌کنی، مگر اینجا جای [[گنهکاران]] نیست»؟ گفتم: ای آقای من! جا دارد که [[خدا]] دعای تو را که جدت محمد{{صل}} است، رد نکند. سپس طاووس گفت: در سال بعد در [[ماه رجب]] من در [[کوفه]] بودم.
روزی از [[مسجد]] [[غنی]] گذشتم. دیدم که آن [[حضرت]] در این مسجد مشغول [[نماز]] است و همین [[دعا]] را می‌خواند و همان کاری را کرد که در [[حجر]] انجام داد<ref>فضل الکوفه و مساجدها، ص۲۰؛ جمهرة انساب العرب، ص۲۳۳.</ref>.<ref>[[محمد حسین رجبی دوانی|رجبی دوانی، محمد حسین]]، [[کوفه و نقش آن در قرون نخستین اسلامی (کتاب)|کوفه و نقش آن در قرون نخستین اسلامی]] ص ۴۵۵.</ref>
روزی از [[مسجد]] [[غنی]] گذشتم. دیدم که آن [[حضرت]] در این مسجد مشغول [[نماز]] است و همین [[دعا]] را می‌خواند و همان کاری را کرد که در [[حجر]] انجام داد<ref>فضل الکوفه و مساجدها، ص۲۰؛ جمهرة انساب العرب، ص۲۳۳.</ref>.<ref>[[محمد حسین رجبی دوانی|رجبی دوانی، محمد حسین]]، [[کوفه و نقش آن در قرون نخستین اسلامی (کتاب)|کوفه و نقش آن در قرون نخستین اسلامی]] ص ۴۵۵.</ref>


۲۱۷٬۴۹۱

ویرایش