پرش به محتوا

امام حسن مجتبی در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'داود' به 'داوود'
جز (جایگزینی متن - 'معدی کرب' به 'معدی‌کرب')
جز (جایگزینی متن - 'داود' به 'داوود')
خط ۵۲: خط ۵۲:


[[اندیشمندان]] [[فرهیخته]] توجه دارند که موضع‌گیری [[امام حسن مجتبی]] {{ع}} درباره سخنان این شخص و انتساب خود به [[امیرالمؤمنین علی]] {{ع}} به این [[دلیل]] بوده که این‌گونه سخنان را کسانی می‌گفتند که می‌خواستند از این راه [[مقام]] [[امام امیرالمؤمنین]] [[علی]] {{ع}} را پایین آورند و البته چنین [[تبلیغات سوء]] را حزب [[بنی‌امیه]] به سرکردگی [[دشمن]] دیرینش، [[معاویه بن ابی‌سفیان]] که بردگان [[آزاد]] شده دیروز<ref>در روز [[فتح مکه]]، [[رسول خدا]] {{صل}} خطاب به [[ابوسفیان]] و [[خاندان]] او و قریشیانی که تا آن زمان [[اسلام]] نیاورده و از [[پیروی]] [[مسلمانان]] در [[هراس]] بودند، فرمود: {{متن حدیث|أَنْتُمُ الطُّلَقَاءُ}}.
[[اندیشمندان]] [[فرهیخته]] توجه دارند که موضع‌گیری [[امام حسن مجتبی]] {{ع}} درباره سخنان این شخص و انتساب خود به [[امیرالمؤمنین علی]] {{ع}} به این [[دلیل]] بوده که این‌گونه سخنان را کسانی می‌گفتند که می‌خواستند از این راه [[مقام]] [[امام امیرالمؤمنین]] [[علی]] {{ع}} را پایین آورند و البته چنین [[تبلیغات سوء]] را حزب [[بنی‌امیه]] به سرکردگی [[دشمن]] دیرینش، [[معاویه بن ابی‌سفیان]] که بردگان [[آزاد]] شده دیروز<ref>در روز [[فتح مکه]]، [[رسول خدا]] {{صل}} خطاب به [[ابوسفیان]] و [[خاندان]] او و قریشیانی که تا آن زمان [[اسلام]] نیاورده و از [[پیروی]] [[مسلمانان]] در [[هراس]] بودند، فرمود: {{متن حدیث|أَنْتُمُ الطُّلَقَاءُ}}.
[[تقی الدین مقریزی]] در امتاع الاسماع، ج ۱، ص۳۹۱. [[نقل]] کرده است: [[اسلام]] [[قریش]] و البیعة و جاءته [[قریش]] فأسلموا طوعا و کرها و قالوا: یا [[رسول الله]] اصنع بنا صنع أخ [[کریم]]، فقال «انتم الطلقاء!» و قال: «مثلی و مثلکم کما قال [[یوسف]] لإخوته: {{متن قرآن|لَا تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ يَغْفِرُ اللَّهُ لَكُمْ وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ}}«امروز (دیگر) بر شما سرزنشی نیست، خداوند شما را ببخشاید و او مهربان‌ترین مهربانان است» سوره یوسف، آیه. ثم اجتمعوا لمبایعته، فجلس [[علی]] الصفا، و جلس [[عمر بن الخطاب]] أسفل مجلسه یأخذ [[علی]] [[الناس]]، فبایعوا [[علی]] السمع و الطاعة لله و لرسوله {{صل}} فیما استطاعو، فقال «لا هجرة بعد الفتح». و نیز [[ملا علی قاری]] در شرح الشفا، ج۱، ص۲۵۳ [[نقل]] می‌کند: و لکم اموالکم قال: فخرجوا کأنما نشروا من القبور فدخلوا فی الاسلام (و قال [[أنس]]) کما رواه مسلم و أبوداود و الترمذی و النسائی.</ref> و [[پادشاهان]] آن روز بودند، انجام می‌دادند، تا [[جایگاه]] والای [[علی]] {{ع}} در [[جامعه]] [[تضعیف]] شود. لذا [[امام حسن]] {{ع}} به مقابله با آن [[تبلیغات]] [[مسموم]] و سخنان نابخردانه برخاسته، سخنانی را که نشانه [[عظمت]] و [[جایگاه]] والا و یگانه [[امام علی]] {{ع}} بود، بیان می‌فرمود، و البته به [[افتخار]] [[فرزندی]] یگانه بانوی [[اسلام]]، [[حضرت فاطمه زهرا]] {{ع}} نیز بارها اشاره می‌فرمود و به آن می‌بالید.
[[تقی الدین مقریزی]] در امتاع الاسماع، ج ۱، ص۳۹۱. [[نقل]] کرده است: [[اسلام]] [[قریش]] و البیعة و جاءته [[قریش]] فأسلموا طوعا و کرها و قالوا: یا [[رسول الله]] اصنع بنا صنع أخ [[کریم]]، فقال «انتم الطلقاء!» و قال: «مثلی و مثلکم کما قال [[یوسف]] لإخوته: {{متن قرآن|لَا تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ يَغْفِرُ اللَّهُ لَكُمْ وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ}}«امروز (دیگر) بر شما سرزنشی نیست، خداوند شما را ببخشاید و او مهربان‌ترین مهربانان است» سوره یوسف، آیه. ثم اجتمعوا لمبایعته، فجلس [[علی]] الصفا، و جلس [[عمر بن الخطاب]] أسفل مجلسه یأخذ [[علی]] [[الناس]]، فبایعوا [[علی]] السمع و الطاعة لله و لرسوله {{صل}} فیما استطاعو، فقال «لا هجرة بعد الفتح». و نیز [[ملا علی قاری]] در شرح الشفا، ج۱، ص۲۵۳ [[نقل]] می‌کند: و لکم اموالکم قال: فخرجوا کأنما نشروا من القبور فدخلوا فی الاسلام (و قال [[أنس]]) کما رواه مسلم و أبوداوود و الترمذی و النسائی.</ref> و [[پادشاهان]] آن روز بودند، انجام می‌دادند، تا [[جایگاه]] والای [[علی]] {{ع}} در [[جامعه]] [[تضعیف]] شود. لذا [[امام حسن]] {{ع}} به مقابله با آن [[تبلیغات]] [[مسموم]] و سخنان نابخردانه برخاسته، سخنانی را که نشانه [[عظمت]] و [[جایگاه]] والا و یگانه [[امام علی]] {{ع}} بود، بیان می‌فرمود، و البته به [[افتخار]] [[فرزندی]] یگانه بانوی [[اسلام]]، [[حضرت فاطمه زهرا]] {{ع}} نیز بارها اشاره می‌فرمود و به آن می‌بالید.


نقل شده است، روزی نزد [[هارون الرشید]] از [[صفات]] [[امیر المؤمنین علی بن ابی‌طالب]] {{ع}} [[سخن]] گفته شد و [[هارون]] از پدرانش روایاتی را [[نقل]] کرد؛ مانند [[روایت]] [[عبدالله بن عباس]] که می‌گوید: ما نزد [[رسول خدا]] بودیم که [[فاطمه زهرا]] {{ع}} گریان به نزد ما وارد شد. آن حضرت از سبب [[گریه]] ایشان پرسید؛ [[فاطمه]] {{س}} در پاسخ گفت: "یا [[رسول‌الله]]، [[امام حسن|حسن]] و [[امام حسین|حسین]]، مدتی است از [[خانه]] بیرون رفته و هنوز باز نگشته‌اند"؛ [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: "[[گریه]] مکن که [[حق]] - جل و علا - ایشان را [[آفریده]] و به ایشان رحیم‌تر است". سپس برای [[سلامتی]] ایشان [[دعا]] کرد و از [[خداوند متعال]] محافظت ایشان را خواستار شد. در این هنگام، [[جبرئیل]] نازل شد و عرض کرد: "ای [[محمد]]! [[غم]] مخور و [[اندوه]] مبر که ایشان فاضلان در [[دنیا]] و آخرت‌اند و پدرشان از ایشان بهتر ست، و ایشان در حظیره [[بنی النجار]] در خواب‌اند و [[حق سبحانه و تعالی]] فرشته‌ای برای [[حفظ]] ایشان به آنجا فرستاده است".
نقل شده است، روزی نزد [[هارون الرشید]] از [[صفات]] [[امیر المؤمنین علی بن ابی‌طالب]] {{ع}} [[سخن]] گفته شد و [[هارون]] از پدرانش روایاتی را [[نقل]] کرد؛ مانند [[روایت]] [[عبدالله بن عباس]] که می‌گوید: ما نزد [[رسول خدا]] بودیم که [[فاطمه زهرا]] {{ع}} گریان به نزد ما وارد شد. آن حضرت از سبب [[گریه]] ایشان پرسید؛ [[فاطمه]] {{س}} در پاسخ گفت: "یا [[رسول‌الله]]، [[امام حسن|حسن]] و [[امام حسین|حسین]]، مدتی است از [[خانه]] بیرون رفته و هنوز باز نگشته‌اند"؛ [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: "[[گریه]] مکن که [[حق]] - جل و علا - ایشان را [[آفریده]] و به ایشان رحیم‌تر است". سپس برای [[سلامتی]] ایشان [[دعا]] کرد و از [[خداوند متعال]] محافظت ایشان را خواستار شد. در این هنگام، [[جبرئیل]] نازل شد و عرض کرد: "ای [[محمد]]! [[غم]] مخور و [[اندوه]] مبر که ایشان فاضلان در [[دنیا]] و آخرت‌اند و پدرشان از ایشان بهتر ست، و ایشان در حظیره [[بنی النجار]] در خواب‌اند و [[حق سبحانه و تعالی]] فرشته‌ای برای [[حفظ]] ایشان به آنجا فرستاده است".
خط ۸۰: خط ۸۰:
[[جابر بن عبدالله انصاری]] می‌گوید: پس از [[تولد امام حسن]] {{ع}}، مادرش، [[حضرت زهرا]] {{ع}} به [[علی]] {{ع}} فرمود: "برای مولود جدید نامی [[انتخاب]] کن". [[امیرالمؤمنین]] {{ع}}فرمود: "من در این کار از [[رسول خدا]] پیشی نمی‌گیرم؛ پس به [[رسول خدا]] {{صل}} گفتند که برای آن نوزاد نامی [[انتخاب]] کند؛ [[پیامبراکرم]] {{صل}} در پاسخ ایشان فرمود: "من منتظرم تا [[خداوند متعال]] [[دستور]] نامگذاری او را بدهد"؛ پس [[خداوند متعال]] به [[جبرئیل]] [[وحی]] فرمود: "برای [[محمد]] {{صل}} [[فرزندی]] متولد شده است؛ اکنون در نزد او حاضر شو و [[تولد]] فرزندش را به وی تبریک بگو و به [[محمد]] {{صل}} اطلاع بده که [[علی بن ابی‌طالب]] {{ع}} نسبت به تو مانند [[هارون]] به [[موسی]] {{عم}} است؛ اکنون مولود جدید خود را به نام [[فرزند]] [[هارون]] بنام؛" پس از این [[فرمان]]، [[جبرئیل]] از سوی [[خداوند]] برای [[پیامبر]] {{صل}} [[پیام]] آورد و گفت: "نام [[فرزند علی]] را نام [[فرزند]] [[هارون]] قرار بده!". [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: "نام [[فرزند]] [[هارون]] چه بود؟" [[جبرئیل]] گفت: "وی شبر نام داشته است"؛ [[پیامبر اکرم]] {{صل}} فرمود: "زبان من [[عربی]] است"؛ [[جبرئیل]] گفت: "فرزندت را "[[حسن]]" نام بگذار"<ref>عیون اخبار الرضا، شیخ صدوق، ج۲، ص۲۵-۲۶.</ref>.
[[جابر بن عبدالله انصاری]] می‌گوید: پس از [[تولد امام حسن]] {{ع}}، مادرش، [[حضرت زهرا]] {{ع}} به [[علی]] {{ع}} فرمود: "برای مولود جدید نامی [[انتخاب]] کن". [[امیرالمؤمنین]] {{ع}}فرمود: "من در این کار از [[رسول خدا]] پیشی نمی‌گیرم؛ پس به [[رسول خدا]] {{صل}} گفتند که برای آن نوزاد نامی [[انتخاب]] کند؛ [[پیامبراکرم]] {{صل}} در پاسخ ایشان فرمود: "من منتظرم تا [[خداوند متعال]] [[دستور]] نامگذاری او را بدهد"؛ پس [[خداوند متعال]] به [[جبرئیل]] [[وحی]] فرمود: "برای [[محمد]] {{صل}} [[فرزندی]] متولد شده است؛ اکنون در نزد او حاضر شو و [[تولد]] فرزندش را به وی تبریک بگو و به [[محمد]] {{صل}} اطلاع بده که [[علی بن ابی‌طالب]] {{ع}} نسبت به تو مانند [[هارون]] به [[موسی]] {{عم}} است؛ اکنون مولود جدید خود را به نام [[فرزند]] [[هارون]] بنام؛" پس از این [[فرمان]]، [[جبرئیل]] از سوی [[خداوند]] برای [[پیامبر]] {{صل}} [[پیام]] آورد و گفت: "نام [[فرزند علی]] را نام [[فرزند]] [[هارون]] قرار بده!". [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: "نام [[فرزند]] [[هارون]] چه بود؟" [[جبرئیل]] گفت: "وی شبر نام داشته است"؛ [[پیامبر اکرم]] {{صل}} فرمود: "زبان من [[عربی]] است"؛ [[جبرئیل]] گفت: "فرزندت را "[[حسن]]" نام بگذار"<ref>عیون اخبار الرضا، شیخ صدوق، ج۲، ص۲۵-۲۶.</ref>.


[[ابوداود عمر بن سعد حفری]] به [[سند]] خود گفته است: چون [[فاطمه]] {{س}}، [[حسن بن علی]] {{ع}} را به [[دنیا]] آورد، [[رسول خدا]] {{صل}} در گوش [[حسن]] {{ع}} [[اذان]] گفت. [[قبیصه]] و [[ابوالمنذر]] گفته‌اند که [[پیامبر]] {{صل}} در گوش [[حسن]] {{ع}} [[نماز]] خواند<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد (ترجمه: مهدوی دامغانی)، ج۵، ص۲-۳.</ref>.
[[ابوداوود عمر بن سعد حفری]] به [[سند]] خود گفته است: چون [[فاطمه]] {{س}}، [[حسن بن علی]] {{ع}} را به [[دنیا]] آورد، [[رسول خدا]] {{صل}} در گوش [[حسن]] {{ع}} [[اذان]] گفت. [[قبیصه]] و [[ابوالمنذر]] گفته‌اند که [[پیامبر]] {{صل}} در گوش [[حسن]] {{ع}} [[نماز]] خواند<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد (ترجمه: مهدوی دامغانی)، ج۵، ص۲-۳.</ref>.


[[اربلی]] از [[کتاب]] [[فردوس]] [[نقل]] کرده است که [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: "من مأمورم که نام این پسر را [[امام حسن|حسن]] بگذارم"<ref>کشف الغمه، ابن ابی‌الفتح اربلی (ترجمه و شرح: زواره‌ای)، ج۲، ص۹۵.</ref>. و همو از [[سلمان فارسی]] [[روایت]] می‌کند که [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: "[[هارون]] [[نبی]] دو پسر خود را شبر و [[شبیر]] نام نهاد و من دو پسر خود را [[امام حسن|حسن]] و [[امام حسن|حسین]] نامیدم که همان نام [[عربی]] [[فرزندان]] [[هارون]] است"<ref>کشف الغمه، ابن ابی‌الفتح اربلی (ترجمه و شرح: زواره‌ای)، ج۲، ص۹۵؛ {{متن حدیث|رُوِيَ عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: لَمَّا وَلَدَتْ فَاطِمَةُ الْحَسَنَ {{ع}} قَالَتْ لِعَلِيٍّ: سَمِّهِ! فَقَالَ: مَا كُنْتُ لِأَسْبِقَ بِاسْمِهِ رَسُولَ اللَّهِ {{صل}}. فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ: مَا كُنْتُ لِأَسْبِقَ بِاسْمِهِ رَبِّي عَزَّ وَ جَلَّ. فَأَوْحَى اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ إِلَى جَبْرَئِيلَ {{ع}} أَنَّهُ قَدْ وُلِدَ لِمُحَمَّدٍ ابْنٌ فَاذْهَبْ إِلَيْهِ وَ هَنِّئْهُ وَ قُلْ لَهُ إِنَّ عَلِيّاً مِنْكَ بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى فَسَمِّهِ بِاسْمِ ابْنِ هَارُونَ. فَهَبَطَ جَبْرَئِيلُ فَهَنَّأَهُ مِنَ اللَّهِ تَعَالَى جَلَّ جَلَالُهُ؛ ثُمَّ قَالَ: إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى يَأْمُرُكَ أَنْ تُسَمِّيَهُ بِاسْمِ ابْنِ هَارُونَ؛ قَالَ: وَ مَا كَانَ اسْمُهُ؟ قَالَ: شَبَّرَ؛ قَالَ: لسان [لِسَانِي‏] عَرَبِيٌّ؛ فَقَالَ: سَمِّهِ الْحَسَنَ. فَسَمَّاهُ الْحَسَنَ}}؛ اعلام الوری باعلام الهدی، طبرسی، ص۲۱۰.</ref><ref>[[حسین شهسواری|شهسواری، حسین]]، [[امام حسن بن علی بن ابی طالب (مقاله)| مقاله «امام حسن بن علی بن ابی طالب»]]، [[اصحاب امام حسن مجتبی (کتاب)|اصحاب امام حسن مجتبی]]، ص۳۳-۳۵ و [[حسن بن علی بن ابی طالب (مقاله)| مقاله «حسن بن علی بن ابی طالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۳۱۴-۳۱۵.</ref>
[[اربلی]] از [[کتاب]] [[فردوس]] [[نقل]] کرده است که [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: "من مأمورم که نام این پسر را [[امام حسن|حسن]] بگذارم"<ref>کشف الغمه، ابن ابی‌الفتح اربلی (ترجمه و شرح: زواره‌ای)، ج۲، ص۹۵.</ref>. و همو از [[سلمان فارسی]] [[روایت]] می‌کند که [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: "[[هارون]] [[نبی]] دو پسر خود را شبر و [[شبیر]] نام نهاد و من دو پسر خود را [[امام حسن|حسن]] و [[امام حسن|حسین]] نامیدم که همان نام [[عربی]] [[فرزندان]] [[هارون]] است"<ref>کشف الغمه، ابن ابی‌الفتح اربلی (ترجمه و شرح: زواره‌ای)، ج۲، ص۹۵؛ {{متن حدیث|رُوِيَ عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: لَمَّا وَلَدَتْ فَاطِمَةُ الْحَسَنَ {{ع}} قَالَتْ لِعَلِيٍّ: سَمِّهِ! فَقَالَ: مَا كُنْتُ لِأَسْبِقَ بِاسْمِهِ رَسُولَ اللَّهِ {{صل}}. فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ: مَا كُنْتُ لِأَسْبِقَ بِاسْمِهِ رَبِّي عَزَّ وَ جَلَّ. فَأَوْحَى اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ إِلَى جَبْرَئِيلَ {{ع}} أَنَّهُ قَدْ وُلِدَ لِمُحَمَّدٍ ابْنٌ فَاذْهَبْ إِلَيْهِ وَ هَنِّئْهُ وَ قُلْ لَهُ إِنَّ عَلِيّاً مِنْكَ بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى فَسَمِّهِ بِاسْمِ ابْنِ هَارُونَ. فَهَبَطَ جَبْرَئِيلُ فَهَنَّأَهُ مِنَ اللَّهِ تَعَالَى جَلَّ جَلَالُهُ؛ ثُمَّ قَالَ: إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى يَأْمُرُكَ أَنْ تُسَمِّيَهُ بِاسْمِ ابْنِ هَارُونَ؛ قَالَ: وَ مَا كَانَ اسْمُهُ؟ قَالَ: شَبَّرَ؛ قَالَ: لسان [لِسَانِي‏] عَرَبِيٌّ؛ فَقَالَ: سَمِّهِ الْحَسَنَ. فَسَمَّاهُ الْحَسَنَ}}؛ اعلام الوری باعلام الهدی، طبرسی، ص۲۱۰.</ref><ref>[[حسین شهسواری|شهسواری، حسین]]، [[امام حسن بن علی بن ابی طالب (مقاله)| مقاله «امام حسن بن علی بن ابی طالب»]]، [[اصحاب امام حسن مجتبی (کتاب)|اصحاب امام حسن مجتبی]]، ص۳۳-۳۵ و [[حسن بن علی بن ابی طالب (مقاله)| مقاله «حسن بن علی بن ابی طالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۳۱۴-۳۱۵.</ref>
خط ۹۰: خط ۹۰:
[[حضرت امام حسن مجتبی]] {{ع}} از نظر [[سیمای ظاهری]] و چهره خود شبیه‌ترین [[مردم]] به جد مکرمش، [[رسول خدا]] {{صل}} بود و در این باره مؤرخان و [[محدثان]] و به خصوص [[محمد بن اسماعیل بخاری]] در صحیح خود و [[دولابی]] در الذریة الطاهرة و دیگران روایاتی را [[نقل]] کرده‌اند. [[ابن سعد]] نیز در الطبقات الکبری [[نقل]] می‌کند که از [[ابوجحیفه]]<ref>وهب بن عبدالله سوائی، معروف به ابوجحیفه، از اصحاب پیامبر و امیرالمؤمنین علی {{ع}} بود که در سال ۷۴ هجری درگذشت. (تقریب التهذیب، ابن حجر، ج۲، ص۲۹۲).</ref> پرسیده شد: آیا [[پیامبر]] {{صل}} را دیده‌ای؟ گفت: آری؛ همانندترین [[مردم]] به او [[حسن بن علی]] {{ع}} بود<ref>الذریة الطاهره، دولابی، ص۲۰؛ معجم الکبیر، طبرانی، ج۳، ص۱۰.</ref>.
[[حضرت امام حسن مجتبی]] {{ع}} از نظر [[سیمای ظاهری]] و چهره خود شبیه‌ترین [[مردم]] به جد مکرمش، [[رسول خدا]] {{صل}} بود و در این باره مؤرخان و [[محدثان]] و به خصوص [[محمد بن اسماعیل بخاری]] در صحیح خود و [[دولابی]] در الذریة الطاهرة و دیگران روایاتی را [[نقل]] کرده‌اند. [[ابن سعد]] نیز در الطبقات الکبری [[نقل]] می‌کند که از [[ابوجحیفه]]<ref>وهب بن عبدالله سوائی، معروف به ابوجحیفه، از اصحاب پیامبر و امیرالمؤمنین علی {{ع}} بود که در سال ۷۴ هجری درگذشت. (تقریب التهذیب، ابن حجر، ج۲، ص۲۹۲).</ref> پرسیده شد: آیا [[پیامبر]] {{صل}} را دیده‌ای؟ گفت: آری؛ همانندترین [[مردم]] به او [[حسن بن علی]] {{ع}} بود<ref>الذریة الطاهره، دولابی، ص۲۰؛ معجم الکبیر، طبرانی، ج۳، ص۱۰.</ref>.


[[ابوداود]]، [[عمر بن سعد حفری]] از [[عقبة بن حارث]] [[نقل]] می‌کند: روزی همراه [[ابوبکر]] بودم که از کنار [[حسن بن علی]] {{عم}} [[گذشت]]. پس او را برداشت و بر دوش خود نهاد و گفت: "پدرم فدای این پسر باد. که [[شبیه]] [[پیامبر]] است"<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد (ترجمه: مهدوی دامغانی)، ج۵، ص۷.</ref>.
[[ابوداوود]]، [[عمر بن سعد حفری]] از [[عقبة بن حارث]] [[نقل]] می‌کند: روزی همراه [[ابوبکر]] بودم که از کنار [[حسن بن علی]] {{عم}} [[گذشت]]. پس او را برداشت و بر دوش خود نهاد و گفت: "پدرم فدای این پسر باد. که [[شبیه]] [[پیامبر]] است"<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد (ترجمه: مهدوی دامغانی)، ج۵، ص۷.</ref>.


همچنین از [[امام علی]] {{ع}} [[نقل]] شده است: [[حسن]] {{ع}} از سر تا سینه و [[حسین]] {{ع}} از سینه به پایین، به [[پیامبر اکرم]] {{صل}} شباهت دارند<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد (ترجمه: مهدوی دامغانی)، ج۵، ص۷؛ الذریة الطاهره، دولابی، ص۲۰.</ref>.
همچنین از [[امام علی]] {{ع}} [[نقل]] شده است: [[حسن]] {{ع}} از سر تا سینه و [[حسین]] {{ع}} از سینه به پایین، به [[پیامبر اکرم]] {{صل}} شباهت دارند<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد (ترجمه: مهدوی دامغانی)، ج۵، ص۷؛ الذریة الطاهره، دولابی، ص۲۰.</ref>.
خط ۴۱۹: خط ۴۱۹:
# از [[امام حسن]] {{ع}} درباره خوش‌گذران‌ترین و بدگذران‌ترین [[مردم]] سؤال شد؛ آن حضرت در پاسخ فرمود: "خوشگذران‌ترین [[مردم]] کسی است که دیگران را در [[زندگی]] خود شرکت دهد. و بدگذران‌ترین آنها کسی است که در (سایه) زندگی‌اش کسی [[زندگی]] نکند". و نیز فرمود: از دست رفتن [[حاجت]]، بهتر است از خواستن آن از نااهل، و بدتر از [[مصیبت]]، بدخویی است و [[انتظار فرج]]، [[بندگی]] است<ref>{{متن حدیث|فَوْتُ الْحَاجَةِ خَيْرٌ مِنْ طَلَبِهَا مِنْ غَيْرِ أَهْلِهَا وَ أَشَدُّ مِنَ الْمُصِيبَةِ سُوءُ الْخُلُقِ مِنْهَا وَ الْعِبَادَةُ انْتِظَارُ الْفَرَجِ}}؛ تاریخ الیعقوبی، (ترجمه: آیتی)، ج۲، ص۱۵۸.</ref>.
# از [[امام حسن]] {{ع}} درباره خوش‌گذران‌ترین و بدگذران‌ترین [[مردم]] سؤال شد؛ آن حضرت در پاسخ فرمود: "خوشگذران‌ترین [[مردم]] کسی است که دیگران را در [[زندگی]] خود شرکت دهد. و بدگذران‌ترین آنها کسی است که در (سایه) زندگی‌اش کسی [[زندگی]] نکند". و نیز فرمود: از دست رفتن [[حاجت]]، بهتر است از خواستن آن از نااهل، و بدتر از [[مصیبت]]، بدخویی است و [[انتظار فرج]]، [[بندگی]] است<ref>{{متن حدیث|فَوْتُ الْحَاجَةِ خَيْرٌ مِنْ طَلَبِهَا مِنْ غَيْرِ أَهْلِهَا وَ أَشَدُّ مِنَ الْمُصِيبَةِ سُوءُ الْخُلُقِ مِنْهَا وَ الْعِبَادَةُ انْتِظَارُ الْفَرَجِ}}؛ تاریخ الیعقوبی، (ترجمه: آیتی)، ج۲، ص۱۵۸.</ref>.
# [[نقل]] شده است، "روزی آن حضرت پسران خود و پسران [[برادر]] خود را فراخواند؛ پس فرمود: "ای پسرانم و ای پسران برادرم! شما [[کودکان]] قومی هستید و نزدیک است که بزرگان قومی دیگر باشید؛ پس [[علم]] را فرا گیرید و هر کس از شما نمی‌تواند آن را [[روایت]] کند یا [[حفظ]] نماید، آن را بنویسد و در خانه‌اش قرار دهد"<ref>تاریخ الیعقوبی، (ترجمه: آیتی)، ج۲، ص۱۵۸.</ref>.
# [[نقل]] شده است، "روزی آن حضرت پسران خود و پسران [[برادر]] خود را فراخواند؛ پس فرمود: "ای پسرانم و ای پسران برادرم! شما [[کودکان]] قومی هستید و نزدیک است که بزرگان قومی دیگر باشید؛ پس [[علم]] را فرا گیرید و هر کس از شما نمی‌تواند آن را [[روایت]] کند یا [[حفظ]] نماید، آن را بنویسد و در خانه‌اش قرار دهد"<ref>تاریخ الیعقوبی، (ترجمه: آیتی)، ج۲، ص۱۵۸.</ref>.
# [[نقل]] شده است، "روزی شخصی به آن حضرت گفت: "من از [[مرگ]] می‌ترسم"؛ حضرت فرمودند: "بدان جهت است که مالت را عقب گذاشته‌ای و اگر آن را پیش فرستاده بودی، تو را شادمان می‌ساخت که به آن برسی". روزی [[معاویه]] به آن حضرت عرض کرد: "در [[پادشاهی]] ما چه بر ما [[واجب]] است؟" [[امام مجتبی]] {{ع}} در پاسخ وی فرمود: "همان‌چه [[سلیمان]] بن [[داود]] گفت"؛ [[معاویه]] گفت: "[[سلیمان]] بن [[داود]] چه گفت؟" حضرت فرمود: "به بعضی [[اصحاب]] خود گفت: "آیا می‌دانی بر [[پادشاه]] در کشورش چه [[واجب]] است، و آن‌چه هرگاه [[واجب]] آن را انجام دهد، به او زیانی ندارد، چیست؟ در پنهان و آشکار، از [[خدا]] بترسد، و در [[خشم]] و [[خشنودی]] [[عدالت]] کند، و در [[ناداری]] و [[توانگری]] [[میانه‌روی]] نماید و [[مال]] را به [[زور]] نگیرد و آنها را به [[اسراف]] و [[افراط]] نخورد؛ هر بهره‌ای که از دنیایش میبرد؛ هرگاه بدان خصال آراسته باشد، زیانی به او نمی‌رساند"<ref>تاریخ الیعقوبی، (ترجمه: آیتی)، ج۲، ص۱۵۸.</ref>.
# [[نقل]] شده است، "روزی شخصی به آن حضرت گفت: "من از [[مرگ]] می‌ترسم"؛ حضرت فرمودند: "بدان جهت است که مالت را عقب گذاشته‌ای و اگر آن را پیش فرستاده بودی، تو را شادمان می‌ساخت که به آن برسی". روزی [[معاویه]] به آن حضرت عرض کرد: "در [[پادشاهی]] ما چه بر ما [[واجب]] است؟" [[امام مجتبی]] {{ع}} در پاسخ وی فرمود: "همان‌چه [[سلیمان]] بن [[داوود]] گفت"؛ [[معاویه]] گفت: "[[سلیمان]] بن [[داوود]] چه گفت؟" حضرت فرمود: "به بعضی [[اصحاب]] خود گفت: "آیا می‌دانی بر [[پادشاه]] در کشورش چه [[واجب]] است، و آن‌چه هرگاه [[واجب]] آن را انجام دهد، به او زیانی ندارد، چیست؟ در پنهان و آشکار، از [[خدا]] بترسد، و در [[خشم]] و [[خشنودی]] [[عدالت]] کند، و در [[ناداری]] و [[توانگری]] [[میانه‌روی]] نماید و [[مال]] را به [[زور]] نگیرد و آنها را به [[اسراف]] و [[افراط]] نخورد؛ هر بهره‌ای که از دنیایش میبرد؛ هرگاه بدان خصال آراسته باشد، زیانی به او نمی‌رساند"<ref>تاریخ الیعقوبی، (ترجمه: آیتی)، ج۲، ص۱۵۸.</ref>.
# همچنین فرمود: هرگاه کسی از [[پیامبر خدا]] حاجتی می‌خواست، او را بازنمی گرداند مگر اینکه خواسته او را روا میکرد و اگر در توانش نبود، به او سخن [[نیک]] میفرمود<ref>{{متن حدیث|كَانَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} إِذَا سَأَلَهُ أَحَدٌ حَاجَةً لَمْ يَرُدَّهُ إِلَّا بِهَا أَوْ بِمَيْسُورٍ مِنَ الْقَوْلِ}}؛ تاریخ الیعقوبی، (ترجمه: آیتی)، ج۲، ص۱۵۸.</ref>.
# همچنین فرمود: هرگاه کسی از [[پیامبر خدا]] حاجتی می‌خواست، او را بازنمی گرداند مگر اینکه خواسته او را روا میکرد و اگر در توانش نبود، به او سخن [[نیک]] میفرمود<ref>{{متن حدیث|كَانَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} إِذَا سَأَلَهُ أَحَدٌ حَاجَةً لَمْ يَرُدَّهُ إِلَّا بِهَا أَوْ بِمَيْسُورٍ مِنَ الْقَوْلِ}}؛ تاریخ الیعقوبی، (ترجمه: آیتی)، ج۲، ص۱۵۸.</ref>.
# [[نقل]] شده است، "روزی [[امام حسن]] به داستان‌سرایی برخورد کرد که بر در [[مسجد پیامبر]] [[خدا]] {{صل}} قصه می‌گفت؛ پس [[امام حسن]] {{ع}} فرمود: "تو چه کاره‌ای؟" گفت: "ای پسر [[پیامبر خدا]]! من قصه گویم"؛ حضرت فرمود: "[[دروغ]] گفتی! قصه‌گو [[محمد]] {{صل}} است؛ خدای - عزوجل - گفته است: {{متن قرآن|فَاقْصُصِ الْقَصَصَ}}<ref>«پس این داستان را باز گوی» سوره اعراف، آیه ۱۷۶.</ref>؛ گفت: "پس من [[پند]] دهنده‌ام"؛ دوباره فرمود: "[[دروغ]] گفتی! [[پند]] دهنده [[محمد]] {{صل}} است؛ خدای – عزوجل - فرموده است: {{متن قرآن|فَذَكِّرْ إِنَّمَا أَنْتَ مُذَكِّرٌ}}<ref>«پس پند بده که تنها تو پند دهنده‌ای» سوره غاشیه، آیه ۲۱.</ref>. گفت: "پس من چه کاره‌ام؟" ([[امام]]){{ع}} فرمود: "مردی پر ادعا"<ref>تاریخ الیعقوبی، (ترجمه: آیتی)، ج۲، ص۱۵۹.</ref>.
# [[نقل]] شده است، "روزی [[امام حسن]] به داستان‌سرایی برخورد کرد که بر در [[مسجد پیامبر]] [[خدا]] {{صل}} قصه می‌گفت؛ پس [[امام حسن]] {{ع}} فرمود: "تو چه کاره‌ای؟" گفت: "ای پسر [[پیامبر خدا]]! من قصه گویم"؛ حضرت فرمود: "[[دروغ]] گفتی! قصه‌گو [[محمد]] {{صل}} است؛ خدای - عزوجل - گفته است: {{متن قرآن|فَاقْصُصِ الْقَصَصَ}}<ref>«پس این داستان را باز گوی» سوره اعراف، آیه ۱۷۶.</ref>؛ گفت: "پس من [[پند]] دهنده‌ام"؛ دوباره فرمود: "[[دروغ]] گفتی! [[پند]] دهنده [[محمد]] {{صل}} است؛ خدای – عزوجل - فرموده است: {{متن قرآن|فَذَكِّرْ إِنَّمَا أَنْتَ مُذَكِّرٌ}}<ref>«پس پند بده که تنها تو پند دهنده‌ای» سوره غاشیه، آیه ۲۱.</ref>. گفت: "پس من چه کاره‌ام؟" ([[امام]]){{ع}} فرمود: "مردی پر ادعا"<ref>تاریخ الیعقوبی، (ترجمه: آیتی)، ج۲، ص۱۵۹.</ref>.
۲۱۷٬۵۷۱

ویرایش