پرش به محتوا

تشویق: تفاوت میان نسخه‌ها

۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۷ نوامبر ۲۰۲۲
جز
جایگزینی متن - 'داود' به 'داوود'
جز (جایگزینی متن - 'داود' به 'داوود')
 
خط ۱۳: خط ۱۳:
تشویق مانند هر امر دیگر زمانی نتیجه‌بخش و مثبت و رشددهنده است که براساس آدابی درست [[اعمال]] شود که به مواردی از این [[آداب]] اشاره می‌شود.
تشویق مانند هر امر دیگر زمانی نتیجه‌بخش و مثبت و رشددهنده است که براساس آدابی درست [[اعمال]] شود که به مواردی از این [[آداب]] اشاره می‌شود.
# [[تشویق]] باید به فعل و عمل، و صفت و ویژگی [[نیک]] شخص تعلق گیرد تا برانگیزنده و تقویت‌کننده باشد، و موجب [[خودبینی]] و خروج از [[اعتدال]] نشود، بلکه فرد را به سوی [[اهداف تربیت]] [[ترغیب]] نماید. در [[حدیث]] [[حضرت رضا]] {{ع}} آمده است: {{متن حدیث|إِنَّ اللَّهَ وَاسِعٌ كَرِيمٌ، ضَمِنَ‏ عَلَى‏ الْعَمَلِ‏ الثَّوَابَ‏}}<ref>«همانا خداوند وسعت‌دهنده و کریم است، و در مورد عمل ضامن ثواب است». الکافی، ج۱، ص۵۴۷؛ المقنعة، ص۲۸۴؛ تهذیب الاحکام، ج۴، ص۱۳۹؛ أبو جعفر محمد بن الحسن الطوسی، الاستبصار فیما اختلف من الأخبار، حققه و علق علیه السید حسن الموسوی الخرسان، الطبعة الاولی، دار الکتب الاسلامیة، تهران، ۱۳۹۰ ق. ج۲، ص۵۹؛ وسائل الشیعة، ج۶، ص۳۷۵.</ref>.
# [[تشویق]] باید به فعل و عمل، و صفت و ویژگی [[نیک]] شخص تعلق گیرد تا برانگیزنده و تقویت‌کننده باشد، و موجب [[خودبینی]] و خروج از [[اعتدال]] نشود، بلکه فرد را به سوی [[اهداف تربیت]] [[ترغیب]] نماید. در [[حدیث]] [[حضرت رضا]] {{ع}} آمده است: {{متن حدیث|إِنَّ اللَّهَ وَاسِعٌ كَرِيمٌ، ضَمِنَ‏ عَلَى‏ الْعَمَلِ‏ الثَّوَابَ‏}}<ref>«همانا خداوند وسعت‌دهنده و کریم است، و در مورد عمل ضامن ثواب است». الکافی، ج۱، ص۵۴۷؛ المقنعة، ص۲۸۴؛ تهذیب الاحکام، ج۴، ص۱۳۹؛ أبو جعفر محمد بن الحسن الطوسی، الاستبصار فیما اختلف من الأخبار، حققه و علق علیه السید حسن الموسوی الخرسان، الطبعة الاولی، دار الکتب الاسلامیة، تهران، ۱۳۹۰ ق. ج۲، ص۵۹؛ وسائل الشیعة، ج۶، ص۳۷۵.</ref>.
# تشویق باید به‌جا و به مورد و متناسب با [[میزان]] و نوع عمل باشد و [[روحیه]] شخص در [[انتخاب]] شکل آن ملاحظه گردد. گاهی لازم است تشویق [[معنوی]] باشد، گاهی مادی، برخی مواقع [[رفتاری]] و برخی مواقع گفتاری و... [[امیر مؤمنان علی]] {{ع}} زمانی به [[عیادت]] صَعْصَعَة بن صوحان<ref>صعصعة بن صوحان بن حجر عبدی از شخصیت‌های برجسته اسلام است. وی در دوران پیامبر اکرم {{صل}} مسلمان بود ولی این توفیق را نیافت که آن حضرت را ملاقات کند. صعصعة از بزرگان قوم خود یعنی عبد القیس بود و شخصیتی سخن‌آور و دیندار، و زبان‌آور و پرهیزگار بود. او و برادرش زید بن صوحان از اصحاب خاص امیر مؤمنان علی {{ع}} شمرده می‌شوند. از امام صادق {{ع}} روایت شده است که در میان اصحاب امیرمؤمنان {{ع}} کسی نبود که حق آن حضرت را چنان‌که سزاوار است بداند، مگر صعصعة و اصحاب او. ابن داود گفته است که همین بیان بس است در علو قدر و شرف او. وی راوی عهدنامه مالک اشتر است. ر. ک: أبوعبیدالقاسم بن سلام الهروی، کتاب النسب، تحقیق و دراسة مریم محمد خیر الدرع، قدم له سهیل زکار، الطبعة الاولی، دار الفکر، بیروت، ۱۴۱۰ ق. ص۳۵۹؛ الطبقات الکبری، ج۶، ص۲۲۱؛ أبو جعفر احمد بن أبی عبد الله البرقی، کتاب الرجال، تصحیح السید کاظم الموسوی المیاموی، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۴۲ ش. ص۵؛ رجال النجاشی، ص۲۰۳؛ رجال الکشی، ص۶۷-۶۸؛ الاستیعاب، ج۲، ص۱۸۹؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۲۴، ص۷۹-۱۰۰؛ اسدالغابة، ج۲، ص۴۰۲؛ رجال ابن داود، ص۱۸۷-۱۸۸.</ref> رفت، و او را چنین [[تشویق]] نمود: {{متن حدیث|إنک ما علمت حسن المعونة، خفیف المؤنة}}<ref>«همانا تو تا آنجا که دانسته‌ام یاوری نیکو و کم‌هزینه‌ای». تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۰۴. و با مختصر اختلاف در لفظ: البیان و التبیین، ج۳، ص۳۰۶؛ الغارات، ص۳۵۹؛ مقاتل الطالبیین، ص۵۰؛ رجال الکشی، ص۶۸؛ شرح ابن أبی الحدید، ج۶، ص۱۱۹.</ref>.
# تشویق باید به‌جا و به مورد و متناسب با [[میزان]] و نوع عمل باشد و [[روحیه]] شخص در [[انتخاب]] شکل آن ملاحظه گردد. گاهی لازم است تشویق [[معنوی]] باشد، گاهی مادی، برخی مواقع [[رفتاری]] و برخی مواقع گفتاری و... [[امیر مؤمنان علی]] {{ع}} زمانی به [[عیادت]] صَعْصَعَة بن صوحان<ref>صعصعة بن صوحان بن حجر عبدی از شخصیت‌های برجسته اسلام است. وی در دوران پیامبر اکرم {{صل}} مسلمان بود ولی این توفیق را نیافت که آن حضرت را ملاقات کند. صعصعة از بزرگان قوم خود یعنی عبد القیس بود و شخصیتی سخن‌آور و دیندار، و زبان‌آور و پرهیزگار بود. او و برادرش زید بن صوحان از اصحاب خاص امیر مؤمنان علی {{ع}} شمرده می‌شوند. از امام صادق {{ع}} روایت شده است که در میان اصحاب امیرمؤمنان {{ع}} کسی نبود که حق آن حضرت را چنان‌که سزاوار است بداند، مگر صعصعة و اصحاب او. ابن داوود گفته است که همین بیان بس است در علو قدر و شرف او. وی راوی عهدنامه مالک اشتر است. ر. ک: أبوعبیدالقاسم بن سلام الهروی، کتاب النسب، تحقیق و دراسة مریم محمد خیر الدرع، قدم له سهیل زکار، الطبعة الاولی، دار الفکر، بیروت، ۱۴۱۰ ق. ص۳۵۹؛ الطبقات الکبری، ج۶، ص۲۲۱؛ أبو جعفر احمد بن أبی عبد الله البرقی، کتاب الرجال، تصحیح السید کاظم الموسوی المیاموی، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۴۲ ش. ص۵؛ رجال النجاشی، ص۲۰۳؛ رجال الکشی، ص۶۷-۶۸؛ الاستیعاب، ج۲، ص۱۸۹؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۲۴، ص۷۹-۱۰۰؛ اسدالغابة، ج۲، ص۴۰۲؛ رجال ابن داوود، ص۱۸۷-۱۸۸.</ref> رفت، و او را چنین [[تشویق]] نمود: {{متن حدیث|إنک ما علمت حسن المعونة، خفیف المؤنة}}<ref>«همانا تو تا آنجا که دانسته‌ام یاوری نیکو و کم‌هزینه‌ای». تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۰۴. و با مختصر اختلاف در لفظ: البیان و التبیین، ج۳، ص۳۰۶؛ الغارات، ص۳۵۹؛ مقاتل الطالبیین، ص۵۰؛ رجال الکشی، ص۶۸؛ شرح ابن أبی الحدید، ج۶، ص۱۱۹.</ref>.
# تشویق باید به موقع انجام گیرد تا تأثیر مشخص و کارا و مثبتی داشته باشد، چنان‌که [[رسول خدا]] {{صل}} این‌گونه عمل می‌کرد. به عنوان نمونه می‌توان از [[رفتار پیامبر]] در تشویق “حسان بن ثابت” در [[غدیر خم]] درس گرفت. پس از آنکه رسول خدا {{صل}} در غدیر خم [[علی]] {{ع}} را به عنوان پیشوای [[خلق]] پس از خود معرفی کرد و فرمود: “هرکه من مولای اویم، علی مولای اوست، و بر شماست که به [[راستی]] پیرو او باشید. خداوندا، [[دوست]] او را دوست بدار و [[دشمن]] او را دشمن دار”<ref>عبدالحسین الامینی، الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب، الطبعة الخامسة، دارالکتاب العربی، بیروت، ۱۴۰۳ ق. ج۱، ص۹-۱۵۱.</ref>، [[حسان بن ثابت]] از [[پیامبر]] {{صل}} اجازه خواست تا اشعاری درباره علی {{ع}} و غدیر خم و [[نصب]] آن [[حضرت]] به [[امامت]] و [[خلافت]] بسراید، پیامبر {{صل}} نیز فرمود: “ای [[حسان]]، به میمنت و [[برکت الهی]] بسرای”. و حسان شعری [[زیبا]] سرود و خواند<ref>محمد بن سلیمان الکوفی، مناقب الامام أمیرالمؤمنین {{ع}}، تحقیق محمد باقر المحمودی، الطبعة الاولی، مجمع احیاء الثقافة الاسلامیة، قم، ۱۴۱۲ ق. ج۱، ص۱۱۹؛ امالی الصدوق، ص۴۶۰-۴۶۱؛ أبو عبد الله محمد بن النعمان البغدادی الملقب بالمفید، الفصول المختارة فی العیون و المحاسن، الطبعة الرابعة، دار الاضواء، بیروت، ۱۴۰۵ ق. ص۲۳۵؛ الارشاد، ص۸۳.</ref>. چون حسان [[شعر]] خود را خواند، [[رسول خدا]] {{صل}} در [[قدردانی]] از او فرمود: {{متن حدیث|لَا تَزَالُ يَا حَسَّانُ مُؤَيَّداً بِرُوحِ‏ الْقُدُسِ‏ مَا نَصَرْتَنَا بِلِسَانِكَ‏}}<ref>«ای حسان، تا آن زمان که ما را به زبان خود یاری می‌کنی، از تأییدات روح القدس بهره‌مند گردی». الغدیر، ج۲، ص۳۴.</ref>.
# تشویق باید به موقع انجام گیرد تا تأثیر مشخص و کارا و مثبتی داشته باشد، چنان‌که [[رسول خدا]] {{صل}} این‌گونه عمل می‌کرد. به عنوان نمونه می‌توان از [[رفتار پیامبر]] در تشویق “حسان بن ثابت” در [[غدیر خم]] درس گرفت. پس از آنکه رسول خدا {{صل}} در غدیر خم [[علی]] {{ع}} را به عنوان پیشوای [[خلق]] پس از خود معرفی کرد و فرمود: “هرکه من مولای اویم، علی مولای اوست، و بر شماست که به [[راستی]] پیرو او باشید. خداوندا، [[دوست]] او را دوست بدار و [[دشمن]] او را دشمن دار”<ref>عبدالحسین الامینی، الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب، الطبعة الخامسة، دارالکتاب العربی، بیروت، ۱۴۰۳ ق. ج۱، ص۹-۱۵۱.</ref>، [[حسان بن ثابت]] از [[پیامبر]] {{صل}} اجازه خواست تا اشعاری درباره علی {{ع}} و غدیر خم و [[نصب]] آن [[حضرت]] به [[امامت]] و [[خلافت]] بسراید، پیامبر {{صل}} نیز فرمود: “ای [[حسان]]، به میمنت و [[برکت الهی]] بسرای”. و حسان شعری [[زیبا]] سرود و خواند<ref>محمد بن سلیمان الکوفی، مناقب الامام أمیرالمؤمنین {{ع}}، تحقیق محمد باقر المحمودی، الطبعة الاولی، مجمع احیاء الثقافة الاسلامیة، قم، ۱۴۱۲ ق. ج۱، ص۱۱۹؛ امالی الصدوق، ص۴۶۰-۴۶۱؛ أبو عبد الله محمد بن النعمان البغدادی الملقب بالمفید، الفصول المختارة فی العیون و المحاسن، الطبعة الرابعة، دار الاضواء، بیروت، ۱۴۰۵ ق. ص۲۳۵؛ الارشاد، ص۸۳.</ref>. چون حسان [[شعر]] خود را خواند، [[رسول خدا]] {{صل}} در [[قدردانی]] از او فرمود: {{متن حدیث|لَا تَزَالُ يَا حَسَّانُ مُؤَيَّداً بِرُوحِ‏ الْقُدُسِ‏ مَا نَصَرْتَنَا بِلِسَانِكَ‏}}<ref>«ای حسان، تا آن زمان که ما را به زبان خود یاری می‌کنی، از تأییدات روح القدس بهره‌مند گردی». الغدیر، ج۲، ص۳۴.</ref>.
# [[تشویق]] باید به اندازه باشد و از حد [[تجاوز]] ننماید، زیرا در این صورت زمینه انتظارهای نابجا و [[غرور]] را فراهم می‌کند؛ و نیز نباید کم‌تر از اندازه باشد، زیرا نتیجه مطلوب خود را از دست می‌دهد. [[امیر مؤمنان علی]] {{ع}} فرموده است: {{متن حدیث|الثَّنَاءُ بِأَكْثَرَ مِنَ‏ الِاسْتِحْقَاقِ‏ مَلَقٌ‏ وَ التَّقْصِيرُ عَنِ الِاسْتِحْقَاقِ عِيٌّ أَوْ حَسَدٌ}}<ref>«ستایش بیش از استحقاق، تملق است، و کم‌تر از استحقاق درماندگی یا رشک بردن است». نهج البلاغه، حکمت ۳۴۷.</ref>.
# [[تشویق]] باید به اندازه باشد و از حد [[تجاوز]] ننماید، زیرا در این صورت زمینه انتظارهای نابجا و [[غرور]] را فراهم می‌کند؛ و نیز نباید کم‌تر از اندازه باشد، زیرا نتیجه مطلوب خود را از دست می‌دهد. [[امیر مؤمنان علی]] {{ع}} فرموده است: {{متن حدیث|الثَّنَاءُ بِأَكْثَرَ مِنَ‏ الِاسْتِحْقَاقِ‏ مَلَقٌ‏ وَ التَّقْصِيرُ عَنِ الِاسْتِحْقَاقِ عِيٌّ أَوْ حَسَدٌ}}<ref>«ستایش بیش از استحقاق، تملق است، و کم‌تر از استحقاق درماندگی یا رشک بردن است». نهج البلاغه، حکمت ۳۴۷.</ref>.
۲۱۸٬۶۶۰

ویرایش