پرش به محتوا

فضایل امام علی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۱: خط ۱۱:
[[حکیمان]] در [[حکمت]] علی{{ع}}، [[عارفان]] در [[عبودیت]] علی{{ع}}، [[شجاعان]] در [[شجاعت]] علی{{ع}}، [[سیاست‌مداران]] در [[سیاست‌مداری]] و [[عدالت علی]]{{ع}}، [[اندیشمندان]] و دانش‌وران در [[دانش]] و [[علم]] علی{{ع}}، [[سخنوران]] و [[خطیبان]] در بیان علی{{ع}} در شگفت هستند. از رهگذر این [[شگفتی]]، [[دانشمندان]] و [[عالمان]] هر عصری در [[شخصیت]] ممتاز او آثار پرشماری نگاشته‌اند. آن حضرت درباره شخصیت خود و [[ناتوانی]] [[روزگار]] از شناختن خویش فرمود: «فردا روزهای مرا می‌بینید و ویژگی‌های ناشناخته من برایتان آشکار می‌شود»<ref>{{متن حدیث|غَداً تَرَوْنَ أَيَّامِي وَ يَكْشِفُ لَكُمْ عَنْ سَرَائِرِي}}، سیدرضی، نهج البلاغه، کلام ۱۴۹.</ref>. بنابراین، هرچه [[زمان]] بگذرد جلوه‌های بیشتری از شخصیت والای علی{{ع}} آشکار می‌شود.
[[حکیمان]] در [[حکمت]] علی{{ع}}، [[عارفان]] در [[عبودیت]] علی{{ع}}، [[شجاعان]] در [[شجاعت]] علی{{ع}}، [[سیاست‌مداران]] در [[سیاست‌مداری]] و [[عدالت علی]]{{ع}}، [[اندیشمندان]] و دانش‌وران در [[دانش]] و [[علم]] علی{{ع}}، [[سخنوران]] و [[خطیبان]] در بیان علی{{ع}} در شگفت هستند. از رهگذر این [[شگفتی]]، [[دانشمندان]] و [[عالمان]] هر عصری در [[شخصیت]] ممتاز او آثار پرشماری نگاشته‌اند. آن حضرت درباره شخصیت خود و [[ناتوانی]] [[روزگار]] از شناختن خویش فرمود: «فردا روزهای مرا می‌بینید و ویژگی‌های ناشناخته من برایتان آشکار می‌شود»<ref>{{متن حدیث|غَداً تَرَوْنَ أَيَّامِي وَ يَكْشِفُ لَكُمْ عَنْ سَرَائِرِي}}، سیدرضی، نهج البلاغه، کلام ۱۴۹.</ref>. بنابراین، هرچه [[زمان]] بگذرد جلوه‌های بیشتری از شخصیت والای علی{{ع}} آشکار می‌شود.


مقام و منزلت امام علی{{ع}} نزد [[رسول خدا]]{{صل}} بر هیچ [[انسان]] آزادهای پوشیده نیست. آن حضرت چنان مورد توجه رسول خدا{{صل}} بود که حتی هنگام [[نزول وحی]] نیز همراه او بود<ref>سیدرضی، نهج البلاغه (صبحی صالح)، خطبه ۱۲۲، ص۱۷۸.</ref> و می‌شنید آنچه را رسول خدا{{صل}} می‌شنید و می‌دید آنچه را رسول خدا{{صل}} می‌دیدید<ref>سیدرضی، نهج البلاغه (صبحی صالح)، خطبه ۱۹۱، ص۳۰۰.</ref>. [[امیرمؤمنان]]{{ع}} خود در [[خطبه قاصعه]] به مقام و [[منزلت]] خود نزد [[پیامبر]] چنین اشاره کرده است: شما می‌دانید من را نزد رسول خدا{{صل}} چه جایگاهی است و خویشاوندی‌ام با او در چه نسبت است. آنگاه که [[کودک]] بودم من را در کنار خود نهاد، بر سینه خویش جا داد، در بستر خود خوابانید، چنان‌که تنم را به تن خویش می‌سود و بوی خوش خود را به من می‌بویانید و گاه بود که چیزی را می‌جوید، سپس آن را به من می‌خورانید. از من دروغی در گفتار نشنید و خطایی در [[کردار]] ندید<ref>سیدرضی، نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲ (خطبه قاصعه)، ترجمه شهیدی، ص۲۲۲.</ref>. در یک [[کلام]]، آن حضرت در تبیین جایگاه خود با رسول خدا{{صل}} چنین فرمود: {{متن حدیث|كَالصِّنْوِ مِنَ الصِّنْو}}<ref>سیدرضی، نهج البلاغه، نامه ۴۴.</ref>؛ «من و پیامبر{{صل}} مانند دو درخت از یک ریشه‌ایم»<ref>پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، [[تاریخ اسلام بخش اول ج۲ (کتاب)|تاریخ اسلام بخش اول ج۲]] ص ۲۲.</ref>.
مقام و منزلت امام علی{{ع}} نزد [[رسول خدا]]{{صل}} بر هیچ [[انسان]] آزادهای پوشیده نیست. آن حضرت چنان مورد توجه رسول خدا{{صل}} بود که حتی هنگام [[نزول وحی]] نیز همراه او بود<ref>سیدرضی، نهج البلاغه (صبحی صالح)، خطبه ۱۲۲، ص۱۷۸.</ref> و می‌شنید آنچه را رسول خدا{{صل}} می‌شنید و می‌دید آنچه را رسول خدا{{صل}} می‌دیدید<ref>سیدرضی، نهج البلاغه (صبحی صالح)، خطبه ۱۹۱، ص۳۰۰.</ref>. [[امیرمؤمنان]]{{ع}} خود در [[خطبه قاصعه]] به مقام و [[منزلت]] خود نزد [[پیامبر]] چنین اشاره کرده است: شما می‌دانید من را نزد رسول خدا{{صل}} چه جایگاهی است و خویشاوندی‌ام با او در چه نسبت است. آنگاه که [[کودک]] بودم من را در کنار خود نهاد، بر سینه خویش جا داد، در بستر خود خوابانید، چنان‌که تنم را به تن خویش می‌سود و بوی خوش خود را به من می‌بویانید و گاه بود که چیزی را می‌جوید، سپس آن را به من می‌خورانید. از من دروغی در گفتار نشنید و خطایی در [[کردار]] ندید<ref>سیدرضی، نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲ (خطبه قاصعه)، ترجمه شهیدی، ص۲۲۲.</ref>. در یک [[کلام]]، آن حضرت در تبیین جایگاه خود با رسول خدا{{صل}} چنین فرمود: {{متن حدیث|كَالصِّنْوِ مِنَ الصِّنْو}}<ref>سیدرضی، نهج البلاغه، نامه ۴۴.</ref>؛ «من و پیامبر{{صل}} مانند دو درخت از یک ریشه‌ایم»<ref>پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، [[تاریخ اسلام بخش اول ج۲ (کتاب)|تاریخ اسلام بخش اول ج۲]] ص۲۲.</ref>.


[[امام علی]] {{ع}} از شخصیت‌های نادر [[تاریخ]] است که می‌توان او را [[انسان کامل]] دانست، زیرا همۀ ارزش‌های [[انسانی]] در حد اعلی و به طور هماهنگ در او [[رشد]] کرده است<ref>ر.ک: [[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[انسان کامل (کتاب)|انسان کامل]]، مجموعه آثار، ج ۲۳، ص ۱۱۳.</ref>. در هر برهۀ [[تاریخ]] یکی از [[کمالات انسانی]] در وجودش رخ می‌نماید. هنگامی که [[خلوت]] [[شب]] فرا می‌رسد هیچ عارفی در [[مناجات]] و [[راز و نیاز]] به پای او نمی‌رسد. در حال [[عبادت]] چنان گرم عشقبازی شده و [[عشق الهی]] چنان در وجودش شعله می‌کشد که گویی در این عالم نیست. آن‌چنان در [[محراب]] [[عبادت]] می‌گرید و به خود می‌پیچد که کسی نظیرش را ندیده است. اما هنگامی که روز فرا می‌رسد گویی آن شخص نیست. چهره‌اش همواره خندان و شکفته است. حتی در میدان [[جنگ]] نیز چهره‌اش خندان است. تعبیر [[جامع اضداد]] بودن، صفتی است که [[علی]] {{ع}} از هزار سال پیش با آن شناخته شده است. سخنان او نیز هر کدام [[دنیایی]] است. گاهی در دنیای عبّاد است، گاهی در دنیای زهّاد، گاهی در دنیای [[فلاسفه]] [[سخنوری]] می‌کند، گاهی در دنیای عرفا، گاهی در دنیای سربازان و گاهی در دنیای [[حکام]] [[عادل]]. او هم، اندیشه‌ای عمیق و فیلسوفانه دارد و هم، عواطفی رقیق و سرشار<ref>ر.ک: [[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[انسان کامل (کتاب)|انسان کامل]]، مجموعه آثار، ج ۲۳، ص ۱۲۴؛ و [[جاذبه و دافعه علی (کتاب)|جاذبه و دافعه علی]]، مجموعه آثار ج ۱۶، ص ۲۱۸؛ [[عبدالله محمدی|محمدی، عبدالله]]، [[امیر مؤمنان علی (کتاب)|امیر مؤمنان علی؛ چلچراغ حکمت]] صفحه ۲۱ تا ۲۶.</ref>.
[[امام علی]] {{ع}} از شخصیت‌های نادر [[تاریخ]] است که می‌توان او را [[انسان کامل]] دانست، زیرا همۀ ارزش‌های [[انسانی]] در حد اعلی و به طور هماهنگ در او [[رشد]] کرده است<ref>ر.ک: [[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[انسان کامل (کتاب)|انسان کامل]]، مجموعه آثار، ج ۲۳، ص۱۱۳.</ref>. در هر برهۀ [[تاریخ]] یکی از [[کمالات انسانی]] در وجودش رخ می‌نماید. هنگامی که [[خلوت]] [[شب]] فرا می‌رسد هیچ عارفی در [[مناجات]] و [[راز و نیاز]] به پای او نمی‌رسد. در حال [[عبادت]] چنان گرم عشقبازی شده و [[عشق الهی]] چنان در وجودش شعله می‌کشد که گویی در این عالم نیست. آن‌چنان در [[محراب]] [[عبادت]] می‌گرید و به خود می‌پیچد که کسی نظیرش را ندیده است. اما هنگامی که روز فرا می‌رسد گویی آن شخصنیست. چهره‌اش همواره خندان و شکفته است. حتی در میدان [[جنگ]] نیز چهره‌اش خندان است. تعبیر [[جامع اضداد]] بودن، صفتی است که [[علی]] {{ع}} از هزار سال پیش با آن شناخته شده است. سخنان او نیز هر کدام [[دنیایی]] است. گاهی در دنیای عبّاد است، گاهی در دنیای زهّاد، گاهی در دنیای [[فلاسفه]] [[سخنوری]] می‌کند، گاهی در دنیای عرفا، گاهی در دنیای سربازان و گاهی در دنیای [[حکام]] [[عادل]]. او هم، اندیشه‌ای عمیق و فیلسوفانه دارد و هم، عواطفی رقیق و سرشار<ref>ر.ک: [[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[انسان کامل (کتاب)|انسان کامل]]، مجموعه آثار، ج ۲۳، ص۱۲۴؛ و [[جاذبه و دافعه علی (کتاب)|جاذبه و دافعه علی]]، مجموعه آثار ج ۱۶، ص۲۱۸؛ [[عبدالله محمدی|محمدی، عبدالله]]، [[امیر مؤمنان علی (کتاب)|امیر مؤمنان علی؛ چلچراغ حکمت]] ص۲۱ تا ۲۶.</ref>.


هرچند [[پیامبر]] نبود اما از بسیاری از [[انبیاء]] [[افضل]] بود<ref>ر.ک: [[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، خاتمیت، ص ۷۲.</ref>. حتی علمای [[اهل سنت]] معتقدند دربارۀ [[فضائل]] هیچ یک از [[اصحاب پیامبر]] {{صل}} همچون [[امام علی]] {{ع}} [[روایت]] [[نقل]] نشده است<ref> تهذیب التهذیب‌، ج ۷ ص ۳۳۹.</ref>. در کتابخانه شخصی ابن [[شهر]] [[آشوب]] ([[قرن هفتم]]) هزار عنوان کتاب درباره [[فضائل]] و [[مناقب]] حضرت موجود بوده است<ref>ر.ک: [[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[جاذبه و دافعه علی (کتاب)|جاذبه و دافعه علی]]، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص ۲۱۶.</ref>.
هرچند [[پیامبر]] نبود اما از بسیاری از [[انبیاء]] [[افضل]] بود<ref>ر.ک: [[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، خاتمیت، ص۷۲.</ref>. حتی علمای [[اهل سنت]] معتقدند دربارۀ [[فضائل]] هیچ یک از [[اصحاب پیامبر]] {{صل}} همچون [[امام علی]] {{ع}} [[روایت]] [[نقل]] نشده است<ref> تهذیب التهذیب‌، ج ۷ ص۳۳۹.</ref>. در کتابخانه شخصی ابن [[شهر]] [[آشوب]] ([[قرن هفتم]]) هزار عنوان کتاب درباره [[فضائل]] و [[مناقب]] حضرت موجود بوده است<ref>ر.ک: [[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[جاذبه و دافعه علی (کتاب)|جاذبه و دافعه علی]]، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص۲۱۶.</ref>.


[[سعد بن ابی وقاص]] ـ که از [[مخالفان امیر المؤمنین]] است ـ هنگامی که [[معاویه]] از او خواست از [[علی]] {{ع}} بد بگوید، گفت: هر گاه من به یاد سه نقطه [[نورانی]] و حساس از [[زندگانی علی]] {{ع}} می‌افتم، از صمیم [[دل]] [[آرزو]] می‌کنم، ای کاش این سه [[فضیلت]] به من اختصاص داشت و آنها عبارت‌اند از:
[[سعد بن ابی وقاص]] ـ که از [[مخالفان امیر المؤمنین]] است ـ هنگامی که [[معاویه]] از او خواست از [[علی]] {{ع}} بد بگوید، گفت: هر گاه من به یاد سه نقطه [[نورانی]] و حساس از [[زندگانی علی]] {{ع}} می‌افتم، از صمیم [[دل]] [[آرزو]] می‌کنم، ای کاش این سه [[فضیلت]] به من اختصاصداشت و آنها عبارت‌اند از:


# روزی که [[رسول خدا]] {{صل}} به [[علی]] {{ع}} گفت: "تو نسبت به من همانند [[هارون]] نسبت به [[موسی]] هستی با این تفاوت که پس از من [[پیامبری]] نخواهد بود"،  
# روزی که [[رسول خدا]] {{صل}} به [[علی]] {{ع}} گفت: "تو نسبت به من همانند [[هارون]] نسبت به [[موسی]] هستی با این تفاوت که پس از من [[پیامبری]] نخواهد بود"،  
خط ۲۵: خط ۲۵:
== [[امام علی در قرآن]] ==
== [[امام علی در قرآن]] ==
{{اصلی|امام علی در قرآن}}
{{اصلی|امام علی در قرآن}}
هرچند نام [[حضرت علی]] {{ع}} به صراحت در [[قرآن]] نیامده است، امّا [[آیات]] متعدّدی در [[شأن]] او و عملکرد خاصّ آن حضرت، یا دربارۀ [[ولایت]]، یا [[اهل بیت]] نازل شده که آن حضرت را هم شامل می‌شود<ref>ر. ک: شهید قاضی نور اللّه در «احقاق الحق» ج ۲ و ۳ حدود ۸۴ آیه را نقل می‌کند که دربارۀ علی است و منابع آنها را از کتب اهل سنت می‌آورد. نیز در «پرتوی از فضایل امیر المؤمنین در قرآن» ابو الحسن مطلبی حدود ۱۶۰ مورد از آیات قرآن که دربارۀ علی و اهل بیت است، براساس روایات معرفی شده است نیز «فضائل الخمسه من الصحاح السته» ج ۱ ص ۲۶۵.</ref>. به [[اعتقاد]] [[مفسران]] مقدار آیاتی که درباره [[امیر المؤمنین]] {{ع}} نازل شده است، درباره هیچ کس دیگر نازل نشده است، برخی از این [[آیات]] عبارت است از:
هرچند نام [[حضرت علی]] {{ع}} به صراحت در [[قرآن]] نیامده است، امّا [[آیات]] متعدّدی در [[شأن]] او و عملکرد خاصّ آن حضرت، یا دربارۀ [[ولایت]]، یا [[اهل بیت]] نازل شده که آن حضرت را هم شامل می‌شود<ref>ر. ک: شهید قاضی نور اللّه در «احقاق الحق» ج ۲ و ۳ حدود ۸۴ آیه را نقل می‌کند که دربارۀ علی است و منابع آنها را از کتب اهل سنت می‌آورد. نیز در «پرتوی از فضایل امیر المؤمنین در قرآن» ابو الحسن مطلبی حدود ۱۶۰ مورد از آیات قرآن که دربارۀ علی و اهل بیت است، براساس روایات معرفی شده است نیز «فضائل الخمسه من الصحاح السته» ج ۱ ص۲۶۵.</ref>. به [[اعتقاد]] [[مفسران]] مقدار آیاتی که درباره [[امیر المؤمنین]] {{ع}} نازل شده است، درباره هیچ کس دیگر نازل نشده است، برخی از این [[آیات]] عبارت است از:


=== [[آیه ولایت]] ===
=== [[آیه ولایت]] ===
خط ۵۱: خط ۵۱:
[[پیامبر]] {{صل}} فرمود: {{متن حدیث| الْحَقُ‏ مَعَ‏ عَلِيٍ‏ وَ عَلِيٌ‏ مَعَ‏ الْحَقِ}}<ref>ینابیع المودة، ص۹۰.</ref>، در جای دیگر فرموده: {{متن حدیث|حُبُ‏ عَلِيٍ‏ إِيمَانٌ‏ وَ بُغْضُهُ‏ كُفْر}}<ref>ینابیع المودة، ص:۹۰. </ref>، هم چنین فرمود: {{متن حدیث|عَلِيٌ‏ قَسِيمُ‏ الْجَنَّةِ وَ النَّار}}<ref>ینابیع المودة، ص:۹۰. </ref> در سخن دیگری فرمود: {{متن حدیث|حَرْبُ عَلِيٍّ حَرْبُ اللَّهِ وَ سِلْمُ عَلِيٍّ سِلْمُ اللَّهِ}}<ref>امام صادق و مذاهب چهارگانه، ج۳، ص۲۷-۲۸ و ۴۶.</ref> و فرمود: {{متن حدیث|حِزْبُ عَلِيٍّ حِزْبُ اللَّهِ وَ حِزْبُ أَعْدَائِهِ حِزْبُ الشَّيْطَانِ}}<ref>امام صادق و مذاهب چهارگانه، ج۳، ص۲۷-۲۸ و ۴۶.</ref> و فرمود: {{متن حدیث|عَلِيٌّ مَعَ الْقُرْآنِ وَ الْقُرْآنُ مَعَ عَلِيٍّ}}<ref>کنز العمال، ج۲، ص۲۰۱؛ ر. ک: جهان‌بینی اسلامی، ج۴، ص۴۱.</ref>.<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امام‌شناسی ۵ (کتاب)|امام‌شناسی]]، ص۱۰۱-۱۰۲.</ref>
[[پیامبر]] {{صل}} فرمود: {{متن حدیث| الْحَقُ‏ مَعَ‏ عَلِيٍ‏ وَ عَلِيٌ‏ مَعَ‏ الْحَقِ}}<ref>ینابیع المودة، ص۹۰.</ref>، در جای دیگر فرموده: {{متن حدیث|حُبُ‏ عَلِيٍ‏ إِيمَانٌ‏ وَ بُغْضُهُ‏ كُفْر}}<ref>ینابیع المودة، ص:۹۰. </ref>، هم چنین فرمود: {{متن حدیث|عَلِيٌ‏ قَسِيمُ‏ الْجَنَّةِ وَ النَّار}}<ref>ینابیع المودة، ص:۹۰. </ref> در سخن دیگری فرمود: {{متن حدیث|حَرْبُ عَلِيٍّ حَرْبُ اللَّهِ وَ سِلْمُ عَلِيٍّ سِلْمُ اللَّهِ}}<ref>امام صادق و مذاهب چهارگانه، ج۳، ص۲۷-۲۸ و ۴۶.</ref> و فرمود: {{متن حدیث|حِزْبُ عَلِيٍّ حِزْبُ اللَّهِ وَ حِزْبُ أَعْدَائِهِ حِزْبُ الشَّيْطَانِ}}<ref>امام صادق و مذاهب چهارگانه، ج۳، ص۲۷-۲۸ و ۴۶.</ref> و فرمود: {{متن حدیث|عَلِيٌّ مَعَ الْقُرْآنِ وَ الْقُرْآنُ مَعَ عَلِيٍّ}}<ref>کنز العمال، ج۲، ص۲۰۱؛ ر. ک: جهان‌بینی اسلامی، ج۴، ص۴۱.</ref>.<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امام‌شناسی ۵ (کتاب)|امام‌شناسی]]، ص۱۰۱-۱۰۲.</ref>


[[علی]] {{ع}} [[اولین مسلمان]] بود که [[پیامبر اسلام]] {{صل}} درباره [[ارزش]] [[ایمان]] او می‌فرماید: "اگر [[آسمان‌ها]] و [[زمین]] در یک کفه جای گیرند و [[ایمان]] [[علی]] در کفه دیگر، بی‌گمان [[ایمان]] او سنگین‌تر است"<ref>فضائل الخمسة، ج ۱ ص ۲۳۱.</ref> همچنین جزء اولین [[پیشگامان]] در [[نماز]] بود و چند سال، جز خدیجۀ کبری و علیّ [[مرتضی]] همراه [[پیامبر]] کسی [[نماز]] نمی‌خواند<ref>{{متن حدیث|وَ لَمْ يَجْمَعْ بَيْتٌ وَاحِدٌ يَوْمَئِذٍ فِي الْإِسْلَامِ غَيْرَ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} وَ خَدِيجَةَ وَ أَنَا ثَالِثُهُمَا}}؛ نهج البلاغه، خطبه ١٩٢.</ref>.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۳۹۸؛ [[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۵۷۱-۵۸۶؛ [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۹۸.</ref>
[[علی]] {{ع}} [[اولین مسلمان]] بود که [[پیامبر اسلام]] {{صل}} درباره [[ارزش]] [[ایمان]] او می‌فرماید: "اگر [[آسمان‌ها]] و [[زمین]] در یک کفه جای گیرند و [[ایمان]] [[علی]] در کفه دیگر، بی‌گمان [[ایمان]] او سنگین‌تر است"<ref>فضائل الخمسة، ج ۱ ص۲۳۱.</ref> همچنین جزء اولین [[پیشگامان]] در [[نماز]] بود و چند سال، جز خدیجۀ کبری و علیّ [[مرتضی]] همراه [[پیامبر]] کسی [[نماز]] نمی‌خواند<ref>{{متن حدیث|وَ لَمْ يَجْمَعْ بَيْتٌ وَاحِدٌ يَوْمَئِذٍ فِي الْإِسْلَامِ غَيْرَ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} وَ خَدِيجَةَ وَ أَنَا ثَالِثُهُمَا}}؛ نهج البلاغه، خطبه ١٩٢.</ref>.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۳۹۸؛ [[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص۵۷۱-۵۸۶؛ [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۹۸.</ref>


== [[على از زبان پیامبر]] ==
== [[على از زبان پیامبر]] ==
{{اصلی|على از زبان پیامبر}}
{{اصلی|على از زبان پیامبر}}
# '''[[علی]] {{ع}} [[بهترین]] [[بشر]]:''' از [[حذیفة بن یمان]] [[نقل]] شده است که [[رسول خدا]] {{صل}} فرمودند: "[[علی]] [[بهترین]] [[بشر]] است و هر کسی آن را [[انکار]] کند به [[یقین]] [[کافر]] است"<ref>حدیث خیثمة، خیثمة بن سلیمان، ص۲۰۱؛ من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، ج۳، ص۴۹۳.</ref>.
# '''[[علی]] {{ع}} [[بهترین]] [[بشر]]:''' از [[حذیفة بن یمان]] [[نقل]] شده است که [[رسول خدا]] {{صل}} فرمودند: "[[علی]] [[بهترین]] [[بشر]] است و هر کسی آن را [[انکار]] کند به [[یقین]] [[کافر]] است"<ref>حدیث خیثمة، خیثمة بن سلیمان، ص۲۰۱؛ من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، ج۳، ص۴۹۳.</ref>.
# '''[[حدیث]] پرنده بریان شده:''' این [[فضیلت]] [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} از تعداد زیادی از [[صحابه]] [[رسول خدا]] {{صل}} و [[تابعین]] در کتب معتبر [[شیعه]] و [[سنی]] [[نقل]] شده است. به طور نمونه، [[نسائی]] به [[سند صحیح]] از [[انس بن مالک]] [[نقل]] می‌کند که گفت: پرنده‌ای (کباب شده) نزد [[رسول خدا]] {{صل}} بود؛ آن حضرت فرمود: "خدایا محبوب‌ترین بنده‌ات را نزد من بفرست تا با من از این پرنده (کباب شده) بخورد". در این هنگام [[ابوبکر]] آمد، [[رسول خدا]] {{صل}} به او اجازه ورود نداد؛ بعد از او [[عمر]] آمد؛ [[پیامبر]] [[پیامبر اکرم]] {{صل}} به او نیز اجازه ورود نداد، (اما همین که [[امیرالمؤمنین]]) [[علی]] {{ع}} آمد، [[رسول خدا]] {{صل}} به ایشان اجازه ورود دادند (و باهم از آن پرنده خوردند)<ref>خصائص امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب {{ع}}، نسائی، ج۱، ص۲۹.</ref>.
# '''[[حدیث]] پرنده بریان شده:''' این [[فضیلت]] [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} از تعداد زیادی از [[صحابه]] [[رسول خدا]] {{صل}} و [[تابعین]] در کتب معتبر [[شیعه]] و [[سنی]] [[نقل]] شده است. به طور نمونه، [[نسائی]] به [[سند صحیح]] از [[انس بن مالک]] [[نقل]] می‌کند که گفت: پرنده‌ای (کباب شده) نزد [[رسول خدا]] {{صل}} بود؛ آن حضرت فرمود: "خدایا محبوب‌ترین بنده‌ات را نزد من بفرست تا با من از این پرنده (کباب شده) بخورد". در این هنگام [[ابوبکر]] آمد، [[رسول خدا]] {{صل}} به او اجازه ورود نداد؛ بعد از او [[عمر]] آمد؛ [[پیامبر]] [[پیامبر اکرم]] {{صل}} به او نیز اجازه ورود نداد، (اما همین که [[امیرالمؤمنین]]) [[علی]] {{ع}} آمد، [[رسول خدا]] {{صل}} به ایشان اجازه ورود دادند (و باهم از آن پرنده خوردند)<ref>خصائصامیرالمؤمنین علی بن ابی طالب {{ع}}، نسائی، ج۱، ص۲۹.</ref>.
# '''تقسیم‌کننده [[بهشت و دوزخ]]:''' [[رسول خدا]] {{صل}} بارها [[امام علی]] {{ع}} را چنین ستوده‌اند؛ از [[عبدالله بن عباس]] [[نقل]] شده که [[رسول خدا]] {{صل}} فرمودند: "... ای گروه [[مردم]]! همانا [[علی]] تقسیم‌کننده [[جهنم]] ([[نار]]) است؛ کسی که [[باور]] و [[دوست]] او باشد به [[آتش]] وارد نخواهد شد و کسی که [[دشمن]] او باشد از آن [[نجات]] نخواهد یافت. همانا او تقسیم‌کننده [[بهشت]] است؛ کسی که [[دشمن]] او باشد به آن وارد نخواهد شد و کسی که [[دوست]] او باشد از آن [[محروم]] نخواهد شد". [[اباصلت هروی]] [[نقل]] کرده است که روزی [[مأمون]] به [[امام رضا]] {{ع}} گفت: "یا اباالحسن، ما را [[آگاه]] ساز که به چه علت پدرت [[امیرالمؤمنین]] تقسیم‌کننده [[بهشت و جهنم]] خوانده شده؟ این مطلب [[فکر]] مرا مشغول ساخته است". [[امام رضا]] {{ع}} به او فرمودند: "ای [[مأمون]] آیا تو از پدرت و او از پدرانش از [[ابن عباس]] [[نقل]] نکرده‌اید که گفت از [[رسول خدا]] {{صل}} شنیدم که فرمودند: [[حب علی]] [[ایمان]] و [[دشمنی با علی]] [[کفر]] است؟" [[مأمون]] پاسخ داد: "آری"؛ حضرت فرمودند: "پدرم تقسیم‌کننده [[بهشت و دوزخ]] است، زیرا ملاک [[ایمان]] و [[کفر]] افراد، [[حب]] و [[بغض]] ایشان است"<ref>عیون اخبار الرضا، شیخ صدوق، ج۱، ص۹۲.</ref>.
# '''تقسیم‌کننده [[بهشت و دوزخ]]:''' [[رسول خدا]] {{صل}} بارها [[امام علی]] {{ع}} را چنین ستوده‌اند؛ از [[عبدالله بن عباس]] [[نقل]] شده که [[رسول خدا]] {{صل}} فرمودند: "... ای گروه [[مردم]]! همانا [[علی]] تقسیم‌کننده [[جهنم]] ([[نار]]) است؛ کسی که [[باور]] و [[دوست]] او باشد به [[آتش]] وارد نخواهد شد و کسی که [[دشمن]] او باشد از آن [[نجات]] نخواهد یافت. همانا او تقسیم‌کننده [[بهشت]] است؛ کسی که [[دشمن]] او باشد به آن وارد نخواهد شد و کسی که [[دوست]] او باشد از آن [[محروم]] نخواهد شد". [[اباصلت هروی]] [[نقل]] کرده است که روزی [[مأمون]] به [[امام رضا]] {{ع}} گفت: "یا اباالحسن، ما را [[آگاه]] ساز که به چه علت پدرت [[امیرالمؤمنین]] تقسیم‌کننده [[بهشت و جهنم]] خوانده شده؟ این مطلب [[فکر]] مرا مشغول ساخته است". [[امام رضا]] {{ع}} به او فرمودند: "ای [[مأمون]] آیا تو از پدرت و او از پدرانش از [[ابن عباس]] [[نقل]] نکرده‌اید که گفت از [[رسول خدا]] {{صل}} شنیدم که فرمودند: [[حب علی]] [[ایمان]] و [[دشمنی با علی]] [[کفر]] است؟" [[مأمون]] پاسخ داد: "آری"؛ حضرت فرمودند: "پدرم تقسیم‌کننده [[بهشت و دوزخ]] است، زیرا ملاک [[ایمان]] و [[کفر]] افراد، [[حب]] و [[بغض]] ایشان است"<ref>عیون اخبار الرضا، شیخ صدوق، ج۱، ص۹۲.</ref>.
# '''اعطای [[پرچم]]:''' در روایت‌های متعدد و دارای [[سند صحیح]] [[نقل]] شده است که در [[جنگ خیبر]] [[رسول خدا]] {{صل}} [[پرچم]] را برای [[جنگ]] با [[اهل]] [[خیبر]] به [[دست]] [[ابوبکر]] دادند اما او [[شکست]] خورد؛ بار دوم [[رسول خدا]] [[عمر]] را فرستاد که وی نیز با شکست بازگشت. پس [[رسول خدا]] {{صل}} فرمودند: "فردا [[پرچم]] را به [[دست]] کسی خواهم داد که [[خداوند]] به [[دست]] او ما را [[پیروز]] می‌کند و او [[خدا]] و رسولش را [[دوست]] دارد و [[خدا]] و رسولش نیز او را [[دوست]] دارند". وقتی صبح شد حضرت فرمودند: "[[علی]] را صدا بزنید". در پاسخ گفتند: "چشمان او درد می‌کند"؛ حضرت] فرمودند: "او را صدا بزنید". زمانی که [[علی]] {{ع}} آمد [[رسول خدا]] {{صل}} از آب دهان خود بر چشمان ایشان مالید و فرمود: "خدایا سردی و گرمی را از چشمان او دور گردان". سپس [[پرچم]] را به او سپرد و او نزد [[رسول خدا]] بازگشت در حالی که قلعه [[خیبر]] را [[فتح]] کرده بود<ref>صحیح البخاری، بخاری، ج۴، ص۲۰.</ref>. [[قاضی]] [[عضدالدین ایجی]] ـ از [[متکلمان]] [[اهل تسنن]] ـ این واقعه را این‌گونه [[نقل]] می‌کند: بعد از اینکه [[رسول خدا]] {{صل}} [[ابوبکر]] و [[عمر]] را به میدان [[جنگ]] فرستاد و آنها [[شکست]] خورده و فرار کردند، فرمود: "فردا [[پرچم]] را به [[دست]] کسی خواهم داد که [[خدا]] و رسولش را [[دوست]] دارد و [[خدا]] و رسولش نیز او را [[دوست]] دارند؛ شخصی که حمله‌کننده است و [[اهل]] [[فرار از جنگ]] نیست". سپس روز بعد، آن حضرت، [[پرچم]] را به [[دست]] [[علی]] {{ع}} داد<ref>کتاب المواقف، عضدالدین الایجی، ج۳، ص۶۲۶.</ref>.<ref>[[حبیب عباسی| عباسی، حبیب]]، [[علی بن ابی‌طالب (مقاله)| مقاله «علی بن ابی‌طالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۲۰۷-۲۰۹.</ref>
# '''اعطای [[پرچم]]:''' در روایت‌های متعدد و دارای [[سند صحیح]] [[نقل]] شده است که در [[جنگ خیبر]] [[رسول خدا]] {{صل}} [[پرچم]] را برای [[جنگ]] با [[اهل]] [[خیبر]] به [[دست]] [[ابوبکر]] دادند اما او [[شکست]] خورد؛ بار دوم [[رسول خدا]] [[عمر]] را فرستاد که وی نیز با شکست بازگشت. پس [[رسول خدا]] {{صل}} فرمودند: "فردا [[پرچم]] را به [[دست]] کسی خواهم داد که [[خداوند]] به [[دست]] او ما را [[پیروز]] می‌کند و او [[خدا]] و رسولش را [[دوست]] دارد و [[خدا]] و رسولش نیز او را [[دوست]] دارند". وقتی صبح شد حضرت فرمودند: "[[علی]] را صدا بزنید". در پاسخ گفتند: "چشمان او درد می‌کند"؛ حضرت] فرمودند: "او را صدا بزنید". زمانی که [[علی]] {{ع}} آمد [[رسول خدا]] {{صل}} از آب دهان خود بر چشمان ایشان مالید و فرمود: "خدایا سردی و گرمی را از چشمان او دور گردان". سپس [[پرچم]] را به او سپرد و او نزد [[رسول خدا]] بازگشت در حالی که قلعه [[خیبر]] را [[فتح]] کرده بود<ref>صحیح البخاری، بخاری، ج۴، ص۲۰.</ref>. [[قاضی]] [[عضدالدین ایجی]] ـ از [[متکلمان]] [[اهل تسنن]] ـ این واقعه را این‌گونه [[نقل]] می‌کند: بعد از اینکه [[رسول خدا]] {{صل}} [[ابوبکر]] و [[عمر]] را به میدان [[جنگ]] فرستاد و آنها [[شکست]] خورده و فرار کردند، فرمود: "فردا [[پرچم]] را به [[دست]] کسی خواهم داد که [[خدا]] و رسولش را [[دوست]] دارد و [[خدا]] و رسولش نیز او را [[دوست]] دارند؛ شخصی که حمله‌کننده است و [[اهل]] [[فرار از جنگ]] نیست". سپس روز بعد، آن حضرت، [[پرچم]] را به [[دست]] [[علی]] {{ع}} داد<ref>کتاب المواقف، عضدالدین الایجی، ج۳، ص۶۲۶.</ref>.<ref>[[حبیب عباسی| عباسی، حبیب]]، [[علی بن ابی‌طالب (مقاله)| مقاله «علی بن ابی‌طالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۲۰۷-۲۰۹.</ref>


== جامع اضداد و واجد تمام زیبایی‌ها ==
== جامع اضداد و واجد تمام زیبایی‌ها ==
[[امام علی]] {{ع}} از شخصیت‌های نادر [[تاریخ]] است که می‌توان او را [[انسان کامل]] دانست، زیرا همه ارزش‌های [[انسانی]]، در حد اعلی و به‌طور هماهنگ در او [[رشد]] کرده است؛ یعنی هر سه شرط [[انسان کامل]] را دارا است<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[انسان کامل (کتاب)|انسان کامل]]، مجموعه آثار، ج ۲۳، ص ۱۱۳.</ref>. در هر برهه [[تاریخ]] یکی از [[کمالات]] [[انسانی]] در وجودش رخ می‌نماید. هنگامی که [[خلوت]] [[شب]] فرا می‌رسد هیچ عارفی در [[مناجات]] و [[راز و نیاز]] به پای او نمی‌رسد. در حال [[عبادت]] چنان گرم عشق‌بازی شده و [[عشق الهی]] چنان در وجودش شعله می‌کشد که گویی در این عالم نیست. آن‌چنان در [[محراب]] [[عبادت]] می‌گرید و به خود می‌پیچد که کسی نظیرش را ندیده است. اما هنگامی که روز فرا می‌رسد گویی آن شخص نیست. چهره‌اش همواره خندان و شکفته است. حتی در میدان [[جنگ]] نیز چهره‌اش خندان است.
[[امام علی]] {{ع}} از شخصیت‌های نادر [[تاریخ]] است که می‌توان او را [[انسان کامل]] دانست، زیرا همه ارزش‌های [[انسانی]]، در حد اعلی و به‌طور هماهنگ در او [[رشد]] کرده است؛ یعنی هر سه شرط [[انسان کامل]] را دارا است<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[انسان کامل (کتاب)|انسان کامل]]، مجموعه آثار، ج ۲۳، ص۱۱۳.</ref>. در هر برهه [[تاریخ]] یکی از [[کمالات]] [[انسانی]] در وجودش رخ می‌نماید. هنگامی که [[خلوت]] [[شب]] فرا می‌رسد هیچ عارفی در [[مناجات]] و [[راز و نیاز]] به پای او نمی‌رسد. در حال [[عبادت]] چنان گرم عشق‌بازی شده و [[عشق الهی]] چنان در وجودش شعله می‌کشد که گویی در این عالم نیست. آن‌چنان در [[محراب]] [[عبادت]] می‌گرید و به خود می‌پیچد که کسی نظیرش را ندیده است. اما هنگامی که روز فرا می‌رسد گویی آن شخصنیست. چهره‌اش همواره خندان و شکفته است. حتی در میدان [[جنگ]] نیز چهره‌اش خندان است.


تعبیر [[جامع اضداد]] بودن صفتی است که [[امام علی|علی]] {{ع}} از هزار سال پیش با آن شناخته شده است. سخنان او نیز هر کدام [[دنیایی]] است. گاهی در دنیای عبّاد است و گاهی در دنیای زهّاد، گاهی در دنیای [[فلاسفه]] [[سخنوری]] می‌کند و گاهی در دنیای عرفا، گاهی در دنیای سربازان و گاهی در دنیای [[حکام]] [[عادل]]. او هم اندیشه‌ای عمیق و فیلسوفانه دارد و هم عواطفی رقیق و سرشار<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[انسان کامل (کتاب)|انسان کامل]]، مجموعه آثار، ج ۲۳، ص ۱۲۴؛ و [[جاذبه و دافعه علی (کتاب)|جاذبه و دافعه علی]]، مجموعه آثار ج ۱۶، ص ۲۱۸.</ref>.<ref>[[عبدالله محمدی|محمدی، عبدالله]]، [[امیر مؤمنان علی (کتاب)|امیر مؤمنان علی؛ چلچراغ حکمت]]، ص ۲۱ تا ۲۶.</ref>
تعبیر [[جامع اضداد]] بودن صفتی است که [[امام علی|علی]] {{ع}} از هزار سال پیش با آن شناخته شده است. سخنان او نیز هر کدام [[دنیایی]] است. گاهی در دنیای عبّاد است و گاهی در دنیای زهّاد، گاهی در دنیای [[فلاسفه]] [[سخنوری]] می‌کند و گاهی در دنیای عرفا، گاهی در دنیای سربازان و گاهی در دنیای [[حکام]] [[عادل]]. او هم اندیشه‌ای عمیق و فیلسوفانه دارد و هم عواطفی رقیق و سرشار<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[انسان کامل (کتاب)|انسان کامل]]، مجموعه آثار، ج ۲۳، ص۱۲۴؛ و [[جاذبه و دافعه علی (کتاب)|جاذبه و دافعه علی]]، مجموعه آثار ج ۱۶، ص۲۱۸.</ref>.<ref>[[عبدالله محمدی|محمدی، عبدالله]]، [[امیر مؤمنان علی (کتاب)|امیر مؤمنان علی؛ چلچراغ حکمت]]، ص۲۱ تا ۲۶.</ref>


== [[افضلیت امام علی|افضلیت نسبت به برخی انبیا]] ==
== [[افضلیت امام علی|افضلیت نسبت به برخی انبیا]] ==
[[امام علی]] {{ع}} نه تنها گوی [[سبقت]] را در میدان [[فضیلت]] از تمام [[صحابه]] [[رسول خدا]] ربوده، بلکه از بسیاری از [[انبیا]] نیز [[افضل]] است. او انبوهی از مکنونات و [[معارف غیبی]] را می‌دانست که بسیاری از [[پیامبران پیشین]] نمی‌دانستند. البته او [[پیامبر]] نبود، یعنی امر جدیدی که هیچ [[پیامبری]] حتی [[پیامبر خاتم|حضرت رسول]] {{صل}} نفرموده باشد، ندارد<ref>خاتمیت، ص ۷۲.</ref>.
[[امام علی]] {{ع}} نه تنها گوی [[سبقت]] را در میدان [[فضیلت]] از تمام [[صحابه]] [[رسول خدا]] ربوده، بلکه از بسیاری از [[انبیا]] نیز [[افضل]] است. او انبوهی از مکنونات و [[معارف غیبی]] را می‌دانست که بسیاری از [[پیامبران پیشین]] نمی‌دانستند. البته او [[پیامبر]] نبود، یعنی امر جدیدی که هیچ [[پیامبری]] حتی [[پیامبر خاتم|حضرت رسول]] {{صل}} نفرموده باشد، ندارد<ref>خاتمیت، ص۷۲.</ref>.


== [[فصاحت امام علی|فصاحت]] و [[بلاغت امام علی|بلاغت]] ==
== [[فصاحت امام علی|فصاحت]] و [[بلاغت امام علی|بلاغت]] ==
[[فصاحت]] و [[بلاغت]] حیرت‌انگیز [[امام علی|امیرمؤمنان]] {{ع}}، [[قدرت]] تهییج [[کلام]] او، تحلیل‌های فنی او از مباحث، [[حیرت]] بسیاری از بزرگان [[ادبیات عرب]] را برانگیخت<ref>شرح آن در دفتر «گوهری به نام نهج البلاغه» از مجموعه چلچراغ حکمت آمده است و به منظور پرهیز از تکرار، از بررسی آن خودداری می‌کنیم.</ref>.<ref>[[عبدالله محمدی|محمدی، عبدالله]]، [[امیر مؤمنان علی (کتاب)|امیر مؤمنان علی؛ چلچراغ حکمت]]، ص ۲۱ تا ۲۶.</ref>
[[فصاحت]] و [[بلاغت]] حیرت‌انگیز [[امام علی|امیرمؤمنان]] {{ع}}، [[قدرت]] تهییج [[کلام]] او، تحلیل‌های فنی او از مباحث، [[حیرت]] بسیاری از بزرگان [[ادبیات عرب]] را برانگیخت<ref>شرح آن در دفتر «گوهری به نام نهج البلاغه» از مجموعه چلچراغ حکمت آمده است و به منظور پرهیز از تکرار، از بررسی آن خودداری می‌کنیم.</ref>.<ref>[[عبدالله محمدی|محمدی، عبدالله]]، [[امیر مؤمنان علی (کتاب)|امیر مؤمنان علی؛ چلچراغ حکمت]]، ص۲۱ تا ۲۶.</ref>


== کتمان فضایل علی ==
== کتمان فضایل علی ==
{{اصلی|کتمان فضایل علی}}
{{اصلی|کتمان فضایل علی}}
یکی از راه‌های مقابله امویان و معاویه با امیرالمؤمنین {{ع}}، [[کتمان]] [[فضایل]] [[خاندان]] [[عصمت]] و [[مناقب]] [[اهل بیت]] و جلوگیری از [[نقل]] [[روایات]] دربارۀ [[امام علی|علی]] {{ع}} و [[آل علی]] بود. اوج [[سیاست]] [[کتمان]] و منع، در زمان [[معاویه]] بود که به جلوگیری از نشر [[فضایل علی]] {{ع}} اکتفا نکرد، بلکه [[لعن امام علی|لعن و سب علی]] {{ع}} را در برنامه‌های [[تبلیغی]] و [[فرهنگی]] خود قرار داد<ref>نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج ۱ ص ۱۱ و ۱۷</ref>.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۵۱۰.</ref>
یکی از راه‌های مقابله امویان و معاویه با امیرالمؤمنین {{ع}}، [[کتمان]] [[فضایل]] [[خاندان]] [[عصمت]] و [[مناقب]] [[اهل بیت]] و جلوگیری از [[نقل]] [[روایات]] دربارۀ [[امام علی|علی]] {{ع}} و [[آل علی]] بود. اوج [[سیاست]] [[کتمان]] و منع، در زمان [[معاویه]] بود که به جلوگیری از نشر [[فضایل علی]] {{ع}} اکتفا نکرد، بلکه [[لعن امام علی|لعن و سب علی]] {{ع}} را در برنامه‌های [[تبلیغی]] و [[فرهنگی]] خود قرار داد<ref>نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج ۱ ص۱۱ و ۱۷</ref>.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۵۱۰.</ref>


==فضائل امام{{ع}}==
==فضائل امام{{ع}}==
[[حکیمان]] در [[حکمت]] علی{{ع}}، [[عارفان]] در [[عبودیت]] علی{{ع}}، [[شجاعان]] در [[شجاعت]] علی{{ع}}، [[سیاست‌مداران]] در [[سیاست‌مداری]] و [[عدالت علی]]{{ع}}، [[اندیشمندان]] و دانش‌وران در [[دانش]] و [[علم]] علی{{ع}}، [[سخنوران]] و [[خطیبان]] در بیان علی{{ع}} در شگفت هستند. از رهگذر این [[شگفتی]]، [[دانشمندان]] و [[عالمان]] هر عصری در [[شخصیت]] ممتاز او آثار پرشماری نگاشته‌اند. آن [[حضرت]] درباره شخصیت خود و [[ناتوانی]] [[روزگار]] از شناختن او فرمود: {{متن حدیث|غَداً تَرَوْنَ أَيَّامِي وَ يَكْشِفُ لَكُمْ عَنْ سَرَائِرِي}}<ref>سیدرضی، نهج البلاغه، کلام ۱۴۹.</ref>؛ «فردا روزهای مرا می‌بینید و ویژگی‌های ناشناخته من برایتان آشکار می‌شود». بنابراین، هرچه [[زمان]] بگذرد جلوه‌های بیشتری از شخصیت والای علی{{ع}} آشکار می‌شود.
[[حکیمان]] در [[حکمت]] علی{{ع}}، [[عارفان]] در [[عبودیت]] علی{{ع}}، [[شجاعان]] در [[شجاعت]] علی{{ع}}، [[سیاست‌مداران]] در [[سیاست‌مداری]] و [[عدالت علی]]{{ع}}، [[اندیشمندان]] و دانش‌وران در [[دانش]] و [[علم]] علی{{ع}}، [[سخنوران]] و [[خطیبان]] در بیان علی{{ع}} در شگفت هستند. از رهگذر این [[شگفتی]]، [[دانشمندان]] و [[عالمان]] هر عصری در [[شخصیت]] ممتاز او آثار پرشماری نگاشته‌اند. آن [[حضرت]] درباره شخصیت خود و [[ناتوانی]] [[روزگار]] از شناختن او فرمود: {{متن حدیث|غَداً تَرَوْنَ أَيَّامِي وَ يَكْشِفُ لَكُمْ عَنْ سَرَائِرِي}}<ref>سیدرضی، نهج البلاغه، کلام ۱۴۹.</ref>؛ «فردا روزهای مرا می‌بینید و ویژگی‌های ناشناخته من برایتان آشکار می‌شود». بنابراین، هرچه [[زمان]] بگذرد جلوه‌های بیشتری از شخصیت والای علی{{ع}} آشکار می‌شود.
[[مقام]] و [[منزلت امام علی]]{{ع}} در نزد [[رسول خدا]]{{صل}} بر هیچ [[انسان]] آزادهای پوشیده نیست. آن حضرت چنان مورد توجه رسول خدا{{صل}} بود که حتی به هنگام [[نزول وحی]] نیز همراه او بود<ref>سیدرضی، نهج البلاغه (صبحی صالح)، خطبه ۱۲۲، ص۱۷۸.</ref> و می‌شنید آنچه را رسول خدا{{صل}} می‌شنید و می‌دید آنچه را رسول خدا{{صل}} می‌دیدید<ref>سیدرضی، نهج البلاغه (صبحی صالح)، خطبه ۱۹۱، ص۳۰۰.</ref>. [[امیرمؤمنان]]{{ع}} خود در [[خطبه قاصعه]] به مقام و [[منزلت]] خود نزد [[پیامبر]] چنین اشاره کرده است:
[[مقام]] و [[منزلت امام علی]]{{ع}} در نزد [[رسول خدا]]{{صل}} بر هیچ [[انسان]] آزادهای پوشیده نیست. آن حضرت چنان مورد توجه رسول خدا{{صل}} بود که حتی به هنگام [[نزول وحی]] نیز همراه او بود<ref>سیدرضی، نهج البلاغه (صبحی صالح)، خطبه ۱۲۲، ص۱۷۸.</ref> و می‌شنید آنچه را رسول خدا{{صل}} می‌شنید و می‌دید آنچه را رسول خدا{{صل}} می‌دیدید<ref>سیدرضی، نهج البلاغه (صبحی صالح)، خطبه ۱۹۱، ص۳۰۰.</ref>. [[امیرمؤمنان]]{{ع}} خود در [[خطبه قاصعه]] به مقام و [[منزلت]] خود نزد [[پیامبر]] چنین اشاره کرده است:
شما می‌دانید من را نزد رسول خدا{{صل}} چه جایگاهی است و خویشاوندی‌ام با او در چه نسبت است. آنگاه که [[کودک]] بودم من را در کنار خود نهاد، بر سینه خویش جا داد، در بستر خود خوابانید، چنان‌که تنم را به تن خویش می‌سود و بوی خوش خود را به من می‌بویانید و گاه بود که چیزی را می‌جوید، سپس آن را به من می‌خورانید. از من دروغی در گفتار نشنید و خطایی در [[کردار]] ندید<ref>سیدرضی، نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲ (خطبه قاصعه)، ترجمه شهیدی، ص۲۲۲.</ref>. در یک [[کلام]]، آن حضرت در تبیین جایگاه خود با رسول خدا{{صل}} چنین فرمود: {{متن حدیث|كَالصِّنْوِ مِنَ الصِّنْو}}<ref>سیدرضی، نهج البلاغه، نامه ۴۴.</ref>؛ «من و پیامبر{{صل}} مانند دو درخت از یک ریشه‌ایم».<ref>پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، [[تاریخ اسلام بخش اول ج۲ (کتاب)|تاریخ اسلام بخش اول ج۲]] ص ۲۲.</ref>
شما می‌دانید من را نزد رسول خدا{{صل}} چه جایگاهی است و خویشاوندی‌ام با او در چه نسبت است. آنگاه که [[کودک]] بودم من را در کنار خود نهاد، بر سینه خویش جا داد، در بستر خود خوابانید، چنان‌که تنم را به تن خویش می‌سود و بوی خوش خود را به من می‌بویانید و گاه بود که چیزی را می‌جوید، سپس آن را به من می‌خورانید. از من دروغی در گفتار نشنید و خطایی در [[کردار]] ندید<ref>سیدرضی، نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲ (خطبه قاصعه)، ترجمه شهیدی، ص۲۲۲.</ref>. در یک [[کلام]]، آن حضرت در تبیین جایگاه خود با رسول خدا{{صل}} چنین فرمود: {{متن حدیث|كَالصِّنْوِ مِنَ الصِّنْو}}<ref>سیدرضی، نهج البلاغه، نامه ۴۴.</ref>؛ «من و پیامبر{{صل}} مانند دو درخت از یک ریشه‌ایم».<ref>پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، [[تاریخ اسلام بخش اول ج۲ (کتاب)|تاریخ اسلام بخش اول ج۲]] ص۲۲.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۱۱۲٬۳۴۹

ویرایش