بنیکنانه در قرآن: تفاوت میان نسخهها
←نسب
(←نسب) |
(←نسب) |
||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
# و از [[نسل]] [[مالک بن کنانه]] تیرههای [[بنی فراس]]، [[بنی حارث بن غنم]]، [[بنی عمرو]] و [[بنی نابغه]] شکل گرفتند. از دیگر [[فرزندان]] کنانه نیز تیرههایی پدید آمد که از [[شهرت]] چندانی برخوردار نیستند.<ref>جمهرة النسب، ج ۱، ص ۱۹۳ ـ ۲۳۷؛ النسب، ص ۲۲۱ ـ ۲۲۵؛ انساب الاشراف، ج ۱۱، ص ۸۳ ـ ۱۴۷؛ معجم قبائل العرب، ج ۳، ص ۹۹۶ ـ ۹۹۷.</ref> هرچند در مقطعی همه کنانه یک مجموعه بودهاند و گاه برخی از ویژگیهای یکی از [[قبایل]] کنانه به عموم آنها نسبت داده شده است؛ اما از گزارشها برمیآید که در عصر پیامبر {{صل}} قریش که خود بخشی از کنانه بودند مجموعهای مستقل به شمار میآمدهاند<ref>[[علی محمدی یدک|محمدی یدک، علی]]، [[بنی کنانه (مقاله)|مقاله «بنی کنانه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۶.</ref>. | # و از [[نسل]] [[مالک بن کنانه]] تیرههای [[بنی فراس]]، [[بنی حارث بن غنم]]، [[بنی عمرو]] و [[بنی نابغه]] شکل گرفتند. از دیگر [[فرزندان]] کنانه نیز تیرههایی پدید آمد که از [[شهرت]] چندانی برخوردار نیستند.<ref>جمهرة النسب، ج ۱، ص ۱۹۳ ـ ۲۳۷؛ النسب، ص ۲۲۱ ـ ۲۲۵؛ انساب الاشراف، ج ۱۱، ص ۸۳ ـ ۱۴۷؛ معجم قبائل العرب، ج ۳، ص ۹۹۶ ـ ۹۹۷.</ref> هرچند در مقطعی همه کنانه یک مجموعه بودهاند و گاه برخی از ویژگیهای یکی از [[قبایل]] کنانه به عموم آنها نسبت داده شده است؛ اما از گزارشها برمیآید که در عصر پیامبر {{صل}} قریش که خود بخشی از کنانه بودند مجموعهای مستقل به شمار میآمدهاند<ref>[[علی محمدی یدک|محمدی یدک، علی]]، [[بنی کنانه (مقاله)|مقاله «بنی کنانه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۶.</ref>. | ||
گستردگی [[قبیله]] [[کنانه]] و نقش و [[جایگاه]] آنان در رخدادهای [[دوران جاهلیت]] و پس از آن، سبب شد تا بعدها روایاتی در [[فضیلت]] و [[برتری]] آنها گزارش شود. در برخی این [[روایتها]] که به [[پیامبر]] نسبت داده شده، او کنانه را [[برگزیده]] [[نسل]] [[اسماعیل]] {{ع}} و [[قریش]] را برگزیده کنانه و [[هاشم]] را برگزیده قریش دانسته است.<ref>نک: الامالی، ص۲۴۶؛ بحار الانوار، ج۱۶، ص۳۳۳، ۳۳۵.</ref> همچنین آنگاه که [[صعصعة بن ناجیه]]، [[بنیکنانه]] را به چشم و گوش مُضَر وصف کرد، پیامبر به [[تأیید]] این سخن پرداخت.<ref>المنمق، ص۲۰-۲۵.</ref> هرچند [[درستی]] این گزارشها و نسبت آن به پیامبر جای درنگ دارد؛ بر فرض [[نادرستی]] چنین نقلهایی، باز هم نمیتوان از اهمیت کنانه در مناسبات [[روزگار]] [[جاهلیت]] کاست<ref>[[علی محمدی یدک|محمدی یدک، علی]]، [[ | گستردگی [[قبیله]] [[کنانه]] و نقش و [[جایگاه]] آنان در رخدادهای [[دوران جاهلیت]] و پس از آن، سبب شد تا بعدها روایاتی در [[فضیلت]] و [[برتری]] آنها گزارش شود. در برخی این [[روایتها]] که به [[پیامبر]] نسبت داده شده، او کنانه را [[برگزیده]] [[نسل]] [[اسماعیل]] {{ع}} و [[قریش]] را برگزیده کنانه و [[هاشم]] را برگزیده قریش دانسته است.<ref>نک: الامالی، ص۲۴۶؛ بحار الانوار، ج۱۶، ص۳۳۳، ۳۳۵.</ref> همچنین آنگاه که [[صعصعة بن ناجیه]]، [[بنیکنانه]] را به چشم و گوش مُضَر وصف کرد، پیامبر به [[تأیید]] این سخن پرداخت.<ref>المنمق، ص۲۰-۲۵.</ref> هرچند [[درستی]] این گزارشها و نسبت آن به پیامبر جای درنگ دارد؛ بر فرض [[نادرستی]] چنین نقلهایی، باز هم نمیتوان از اهمیت کنانه در مناسبات [[روزگار]] [[جاهلیت]] کاست<ref>[[علی محمدی یدک|محمدی یدک، علی]]، [[بنی کنانه (مقاله)|مقاله «بنی کنانه»]]، [[دانشنامه حج و حرمین شریفین ج۴ (کتاب)|دانشنامه حج و حرمین شریفین]]، ج۴، ص:۵۱۷.</ref>. | ||
با توجه به گستردگی کنانیها، آنان در [[عصر جاهلی]] در مناطق وسیعی از [[حجاز]]، تهامه و [[یمن]] <ref>جمهرة النسب، ج ۱، ص ۱۹۳؛ النسب، ص ۲۲۱؛ انسابالاشراف، ج ۱۱، ص ۸۳، ۱۴۵؛ سبائک الذهب، ص۲۶۵.</ref> از جمله [[مکه]] واطراف آن،<ref>جمهرة النسب، ج ۱، ص ۲۳۰؛ انساب الاشراف، ج ۱۱، ص۱۳۸؛ جامع انساب قبائل العرب، ص ۱۲۴؛ معجم قبائل العرب، ج ۳، ص ۹۹۶، ۱۰۲۰.</ref> [[مدینه]] <ref>سیر اعلام النبلاء، ج ۷، ص ۳۷۴.</ref> و در برخی نواحی مانند [[ودان]]،<ref>معجم قبائل العرب، ج ۳، ص ۹۹۷.</ref> [[مطهر]] <ref>معجم قبائل العرب، ج ۳، ص ۹۹۷.</ref> و بیض <ref>معجم البلدان، ج ۱، ص ۵۳۱.</ref> پراکنده بودند. با آغاز [[فتوحات]] در عصر [[اسلامی]] برخی از ایشان به [[کوفه]]،<ref>النسب، ص ۲۲۳؛ انسابالاشراف، ج ۱۱، ص ۱۳۸.</ref> [[شام]] <ref>انساب الاشراف، ج ۱۱، ص ۱۳۱، ۱۳۴.</ref>و [[مصر]] <ref>معجم قبائل العرب، ج ۳، ص ۹۹۶.</ref> [[مهاجرت]] کردند. | با توجه به گستردگی کنانیها، آنان در [[عصر جاهلی]] در مناطق وسیعی از [[حجاز]]، تهامه و [[یمن]] <ref>جمهرة النسب، ج ۱، ص ۱۹۳؛ النسب، ص ۲۲۱؛ انسابالاشراف، ج ۱۱، ص ۸۳، ۱۴۵؛ سبائک الذهب، ص۲۶۵.</ref> از جمله [[مکه]] واطراف آن،<ref>جمهرة النسب، ج ۱، ص ۲۳۰؛ انساب الاشراف، ج ۱۱، ص۱۳۸؛ جامع انساب قبائل العرب، ص ۱۲۴؛ معجم قبائل العرب، ج ۳، ص ۹۹۶، ۱۰۲۰.</ref> [[مدینه]] <ref>سیر اعلام النبلاء، ج ۷، ص ۳۷۴.</ref> و در برخی نواحی مانند [[ودان]]،<ref>معجم قبائل العرب، ج ۳، ص ۹۹۷.</ref> [[مطهر]] <ref>معجم قبائل العرب، ج ۳، ص ۹۹۷.</ref> و بیض <ref>معجم البلدان، ج ۱، ص ۵۳۱.</ref> پراکنده بودند. با آغاز [[فتوحات]] در عصر [[اسلامی]] برخی از ایشان به [[کوفه]]،<ref>النسب، ص ۲۲۳؛ انسابالاشراف، ج ۱۱، ص ۱۳۸.</ref> [[شام]] <ref>انساب الاشراف، ج ۱۱، ص ۱۳۱، ۱۳۴.</ref>و [[مصر]] <ref>معجم قبائل العرب، ج ۳، ص ۹۹۶.</ref> [[مهاجرت]] کردند. |