استواری هستی بر عدل به عنوان یکی از مبانی خداشناختی عدالت سیاسی به چه معناست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
استواری هستی بر عدل به عنوان یکی از مبانی خداشناختی عدالت سیاسی به چه معناست؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۲۴ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۲:۱۶
، ۲۴ نوامبر ۲۰۲۲وظیفهٔ شمارهٔ ۳، بخش دوم
جز (جایگزینی متن - 'رده:(اا): پرسشهایی با ۱ پاسخ' به '') |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات پرسش | {{جعبه اطلاعات پرسش | ||
| موضوع اصلی = [[فقه سیاسی (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ فقه سیاسی]] | | موضوع اصلی = [[فقه سیاسی (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ فقه سیاسی]] | ||
| تصویر = 110062.jpg | | تصویر = 110062.jpg | ||
| نمایه وابسته = [[کلیاتی از فقه سیاسی (نمایه)|کلیاتی از فقه سیاسی]] | | نمایه وابسته = [[کلیاتی از فقه سیاسی (نمایه)|کلیاتی از فقه سیاسی]] | ||
| مدخل اصلی = ؟ | | مدخل اصلی = ؟ | ||
خط ۲۳: | خط ۲۱: | ||
“میزان”، [[مظهر]] [[عدل]] است، [[فیض کاشانی]] در [[تفسیر]] {{متن قرآن|وَضَعَ الْمِيزَانَ}} میگوید “میزان” به معنای عدل است<ref>ملامحسن فیض کاشانی، تفسیر صافی، ج۵، ص۳۴۱.</ref>. در این معنا، خداوند به هر فرد، همان مقداری که مستحق آن است، [[عطا]] میکند و به هر صاحب حقی، حقش را میبخشد تا امر عالم [[نظام]] و [[استواری]] یابد، پس در ادامه نیز خداوند فرمود: {{متن قرآن|أَلَّا تَطْغَوْا فِي الْمِيزَانِ}}<ref>«که در ترازو تجاوز نکنید» سوره الرحمن، آیه ۸.</ref>. یعنی [[تجاوز]] و [[تعدی]] و [[ستم]] نکنید و از [[انصاف]] دور نشوید. | “میزان”، [[مظهر]] [[عدل]] است، [[فیض کاشانی]] در [[تفسیر]] {{متن قرآن|وَضَعَ الْمِيزَانَ}} میگوید “میزان” به معنای عدل است<ref>ملامحسن فیض کاشانی، تفسیر صافی، ج۵، ص۳۴۱.</ref>. در این معنا، خداوند به هر فرد، همان مقداری که مستحق آن است، [[عطا]] میکند و به هر صاحب حقی، حقش را میبخشد تا امر عالم [[نظام]] و [[استواری]] یابد، پس در ادامه نیز خداوند فرمود: {{متن قرآن|أَلَّا تَطْغَوْا فِي الْمِيزَانِ}}<ref>«که در ترازو تجاوز نکنید» سوره الرحمن، آیه ۸.</ref>. یعنی [[تجاوز]] و [[تعدی]] و [[ستم]] نکنید و از [[انصاف]] دور نشوید. | ||
آنگونه که درباره برپایی هستی بر عدالت، از [[پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}} نقل شده است: {{متن حدیث|بِالْعَدْلِ قَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ}}<ref>«به عدل و [[دادگری]] است که [[آسمان]] و [[زمین]]، برپا شده است» ابن ابی جمهور احسائی، عوالی اللئالی، ج۴، ص۱۰۳.</ref>. | آنگونه که درباره برپایی هستی بر عدالت، از [[پیامبر گرامی اسلام]] {{صل}} نقل شده است: {{متن حدیث|بِالْعَدْلِ قَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ}}<ref>«به عدل و [[دادگری]] است که [[آسمان]] و [[زمین]]، برپا شده است» ابن ابی جمهور احسائی، عوالی اللئالی، ج۴، ص۱۰۳.</ref>. | ||
جالب آنکه در [[کلامی]] شبیه این عبارت، [[علی]]{{ع}} به جای “عدل” از واژه “حق” استفاده میکند. اشاره کردیم که در هسته و جوهره عدالت بحث از [[حق]] و احقاق آن مطرح است: {{متن حدیث|بِالْحَقِّ قَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ فِيمَا بَيْنَ الْعِبَادِ}}<ref>محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۳۳، ص۴۶۵.</ref>. | جالب آنکه در [[کلامی]] شبیه این عبارت، [[علی]] {{ع}} به جای “عدل” از واژه “حق” استفاده میکند. اشاره کردیم که در هسته و جوهره عدالت بحث از [[حق]] و احقاق آن مطرح است: {{متن حدیث|بِالْحَقِّ قَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ فِيمَا بَيْنَ الْعِبَادِ}}<ref>محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۳۳، ص۴۶۵.</ref>. | ||
نوع دوم، [[عدل]] [[تشریعی]] است که شامل [[قانونگذاری]] عادلانه خواهد بود که در صفحات پیش رو به آن خواهیم پرداخت. | نوع دوم، [[عدل]] [[تشریعی]] است که شامل [[قانونگذاری]] عادلانه خواهد بود که در صفحات پیش رو به آن خواهیم پرداخت. | ||
خط ۳۴: | خط ۳۲: | ||
این معنا و فراگیری آن در هستی، سنتی [[الهی]] است که بر آفرینش، [[حاکم]] و چیره است و [[قوانین]]، [[روابط اجتماعی]] و [[شرایع الهی]] نیز در آن چارچوب عادلانه، وضع و [[ابلاغ]] میگردد؛ “از این دیدگاه خداوند، [[عادل]] است، اما میان عدل [[خدا]] و سایر موجودات تفاوت اساسی وجود دارد، درباره هر موجودی گفته میشود که “عدل بر او لازم است”؛ ولی در باره خداوند گفته میشود که “عدل از خدا [[واجب]] است”؛ یعنی خداوند هرگز [[ظلم]] نمیکند نه آنکه باید عدالت ورزد و نباید ظلم کند، زیرا خدا در حیطه بایدها قرار ندارد و یک [[نظام]] [[برتر]] برای او [[تکلیف]] نمینهد، پس هرچه او کند، عدل است و هر “باید”ی از جمله عدل از او سرچشمه میگیرد<ref>عبدالله جوادی آملی، فلسفه حقوق بشر، ص۲۱۲–۲۱۳.</ref>»<ref>[[سید کاظم سیدباقری|سیدباقری، سید کاظم]]، [[عدالت سیاسی در قرآن کریم (کتاب)|عدالت سیاسی در قرآن کریم]]، ص ۲۱.</ref> | این معنا و فراگیری آن در هستی، سنتی [[الهی]] است که بر آفرینش، [[حاکم]] و چیره است و [[قوانین]]، [[روابط اجتماعی]] و [[شرایع الهی]] نیز در آن چارچوب عادلانه، وضع و [[ابلاغ]] میگردد؛ “از این دیدگاه خداوند، [[عادل]] است، اما میان عدل [[خدا]] و سایر موجودات تفاوت اساسی وجود دارد، درباره هر موجودی گفته میشود که “عدل بر او لازم است”؛ ولی در باره خداوند گفته میشود که “عدل از خدا [[واجب]] است”؛ یعنی خداوند هرگز [[ظلم]] نمیکند نه آنکه باید عدالت ورزد و نباید ظلم کند، زیرا خدا در حیطه بایدها قرار ندارد و یک [[نظام]] [[برتر]] برای او [[تکلیف]] نمینهد، پس هرچه او کند، عدل است و هر “باید”ی از جمله عدل از او سرچشمه میگیرد<ref>عبدالله جوادی آملی، فلسفه حقوق بشر، ص۲۱۲–۲۱۳.</ref>»<ref>[[سید کاظم سیدباقری|سیدباقری، سید کاظم]]، [[عدالت سیاسی در قرآن کریم (کتاب)|عدالت سیاسی در قرآن کریم]]، ص ۲۱.</ref> | ||
== پانویس == | == پانویس == |