پرش به محتوا

چگونه برای امام مهدی این عمر طولانی امکان‌پذیر شده است؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جز (جایگزینی متن - 'امکان پذیر' به 'امکان‌پذیر')
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات پرسش
{{جعبه اطلاعات پرسش
| موضوع اصلی = [[مهدویت (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت]]
| موضوع اصلی = [[مهدویت (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت]]
| موضوع فرعی = چگونه برای [[امام مهدی]]{{ع}} این عمر طولانی امکان‌پذیر شده است؟
| تصویر = 7626626268.jpg
| تصویر = 7626626268.jpg
| اندازه تصویر = 200px
| مدخل بالاتر = [[مهدویت]] /  [[آشنایی با امام مهدی]] / [[معرفت امام مهدی (شناخت امام مهدی)]] / [[طول عمر امام مهدی]] / [[امکان طول عمر]]
| مدخل بالاتر = [[مهدویت]] /  [[آشنایی با امام مهدی]] / [[معرفت امام مهدی (شناخت امام مهدی)]] / [[طول عمر امام مهدی]] / [[امکان طول عمر]]
| مدخل اصلی = [[طول عمر امام مهدی]]
| مدخل اصلی = [[طول عمر امام مهدی]]
| مدخل وابسته =  
| مدخل وابسته =  
| پاسخ‌دهنده =
| تعداد پاسخ = ۱۷
| پاسخ‌دهندگان = ۱۷ پاسخ
}}
}}
'''چگونه برای [[امام مهدی]]{{ع}} این عمر طولانی امکان‌پذیر شده است؟''' یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث '''[[مهدویت (پرسش)|مهدویت]]''' است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[مهدویت]]''' مراجعه شود.
'''چگونه برای [[امام مهدی]] {{ع}} این عمر طولانی امکان‌پذیر شده است؟''' یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث '''[[مهدویت (پرسش)|مهدویت]]''' است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[مهدویت]]''' مراجعه شود.


== عبارت‌های دیگری از این پرسش ==
== عبارت‌های دیگری از این پرسش ==
* چگونه ممکن است انسانی مانند [[امام مهدی]]{{ع}} عمر چند صدساله و یا چند هزار ساله داشته باشد؟
* چگونه ممکن است انسانی مانند [[امام مهدی]] {{ع}} عمر چند صدساله و یا چند هزار ساله داشته باشد؟
* چطور ممکن است [[امام مهدی]]{{ع}} دارای عمری چنین طولانی باشد؟
* چطور ممکن است [[امام مهدی]] {{ع}} دارای عمری چنین طولانی باشد؟
* آیا خداوند می‌تواند عمر کسی را به این حد طولانی کند؟
* آیا خداوند می‌تواند عمر کسی را به این حد طولانی کند؟
* چگونه ممکن است انسانی بیش از هزار سال عمر کند؟
* چگونه ممکن است انسانی بیش از هزار سال عمر کند؟
خط ۲۲: خط ۱۹:
آیت الله '''[[سید محمد باقر صدر]]'''، در کتاب ''«[[رهبری بر فراز قرون (کتاب)|رهبری بر فراز قرون]]»'' در این‌باره گفته است:
آیت الله '''[[سید محمد باقر صدر]]'''، در کتاب ''«[[رهبری بر فراز قرون (کتاب)|رهبری بر فراز قرون]]»'' در این‌باره گفته است:


«از چند نظر وجود[[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}، مورد سؤال و اشکال واقع گردیده است: اول مسأله [[طول عمر]] است که سؤال می‏‌شود: چگونه برای آن [[حضرت]] چنین چیز غیرممکنی امکان‌‏پذیر شده است؟ آیا ممکن است [[انسانی]] قرن‌ها زنده بماند؟ چنانکه در مورد آن پیشوای [[موعود]] و پدیدآورنده [[نظم]] نوین جهانی، چنین انگاشته شده است که [[عمر]] [[شریف]] آن [[حضرت]] اینک به بیش از هزار و صد و [[چهل]] سال می‌رسد یعنی چیزی حدود چهارده برابر [[عمر]] یک [[انسان]] معمولی که از [[کودکی]] تا [[پیری]] [[زندگی]] کرده باشد. در جواب باید گفت: منظور از "امکان" چیست؟ امکان در اینجا می‌‏تواند یکی از این سه معنا را داشته باشد: امکان عملی، امکان [[علمی]]، امکان منطقی و [[فلسفی]].
«از چند نظر وجود[[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}}، مورد سؤال و اشکال واقع گردیده است: اول مسأله [[طول عمر]] است که سؤال می‏‌شود: چگونه برای آن [[حضرت]] چنین چیز غیرممکنی امکان‌‏پذیر شده است؟ آیا ممکن است [[انسانی]] قرن‌ها زنده بماند؟ چنانکه در مورد آن پیشوای [[موعود]] و پدیدآورنده [[نظم]] نوین جهانی، چنین انگاشته شده است که [[عمر]] [[شریف]] آن [[حضرت]] اینک به بیش از هزار و صد و [[چهل]] سال می‌رسد یعنی چیزی حدود چهارده برابر [[عمر]] یک [[انسان]] معمولی که از [[کودکی]] تا [[پیری]] [[زندگی]] کرده باشد. در جواب باید گفت: منظور از "امکان" چیست؟ امکان در اینجا می‌‏تواند یکی از این سه معنا را داشته باشد: امکان عملی، امکان [[علمی]]، امکان منطقی و [[فلسفی]].


'''امکان عملی:''' یعنی کاری که هم ‏اینک به‏‌گونه‌‏ای است که برای من یا شما یا هرانسان دیگری انجام آن ممکن باشد. مثلا سفر به آن سوی اقیانوس‌ها و [[فرورفتن]] در عمق دریاها و رفتن به کره [[ماه]]، کارهایی است که عملا امکان‏پذیر شده است و کسانی هستند که به شکلی این [[کارها]] را انجام می‌‏دهند<ref>امثال این حوادث، قبل از وقوع اصلا قابل تصور نبود و اگر برای کسی نقل می‏شد حمل بر اوهام و خیالات می‌گردید.</ref>.
'''امکان عملی:''' یعنی کاری که هم ‏اینک به‏‌گونه‌‏ای است که برای من یا شما یا هرانسان دیگری انجام آن ممکن باشد. مثلا سفر به آن سوی اقیانوس‌ها و [[فرورفتن]] در عمق دریاها و رفتن به کره [[ماه]]، کارهایی است که عملا امکان‏پذیر شده است و کسانی هستند که به شکلی این [[کارها]] را انجام می‌‏دهند<ref>امثال این حوادث، قبل از وقوع اصلا قابل تصور نبود و اگر برای کسی نقل می‏شد حمل بر اوهام و خیالات می‌گردید.</ref>.
خط ۴۰: خط ۳۷:
پس ثابت شد که تأخیر عملکرد این [[قانون]] با ایجاد زمینه‌‏ها و عوامل مشخص از نظر [[علمی]]، ممکن است. گرچه هنوز [[علم]] نتوانسته است نسبت به [[انسان]] این تأخیر را پیاده کند و این هم فقط به‏‌خاطر این است که [[انسان]] نسبت به دیگر جانوران، مشکل خاص خود را دارد و این بدان معناست که از جهت [[علمی]] با توجه به موضع‏‌گیری‌های پویای [[دانش]] امروزی، هرگز مانعی در راه وقوع [[طول عمر]] [[انسان]]، وجود ندارد، چه اینکه [[پیری]] نتیجه کشمکش و برخورد با عوامل خارجی باشد و چه نتیجه [[قانون]] طبیعی سلول‌ها که خود راه فنا می‌پیمایند.
پس ثابت شد که تأخیر عملکرد این [[قانون]] با ایجاد زمینه‌‏ها و عوامل مشخص از نظر [[علمی]]، ممکن است. گرچه هنوز [[علم]] نتوانسته است نسبت به [[انسان]] این تأخیر را پیاده کند و این هم فقط به‏‌خاطر این است که [[انسان]] نسبت به دیگر جانوران، مشکل خاص خود را دارد و این بدان معناست که از جهت [[علمی]] با توجه به موضع‏‌گیری‌های پویای [[دانش]] امروزی، هرگز مانعی در راه وقوع [[طول عمر]] [[انسان]]، وجود ندارد، چه اینکه [[پیری]] نتیجه کشمکش و برخورد با عوامل خارجی باشد و چه نتیجه [[قانون]] طبیعی سلول‌ها که خود راه فنا می‌پیمایند.


بنابر آنچه گفته شد، درباره [[عمر]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} و در پاسخ به ابهامات، بایستی گفت: [[طول عمر]] برای [[انسان]]، از نظر [[منطق]] و [[علم]] امری ممکن است و [[علم]] تلاش می‌کند به‌تدریج این امکان نظری را به امکان عملی تبدیل سازد. وقتی از نظر [[منطق]] و [[علم]]، امکان وقوع [[عمر طولانی]] ثابت شد و معلوم گشت که [[دانش]] بشری در راه تبدیل امکان نظری به امکان عملی است. دیگر جایی برای استبعاد تحقق این مسأله برای شخص [[امام زمان]] باقی نمی‌‏ماند؛ جز این اعجاب که چگونه [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}، توانسته‏ است بر [[علم]] پیشی گیرد و قبل از اینکه دست [[علم]] به سطح این تحول یعنی امکان فعلی برسد، آن [[حضرت]] توانسته باشد امکان نظری را به امکان عملی تغییر دهد؟! و این همانند کسی است که در [[کشف]] داروی [[بیماری]] صرع و سرطان بر [[علم]]، پیشی گرفته باشد.اگر مشکل همین باشد که چگونه [[اسلام]]- [[اسلامی]] که [[عمر]] این [[رهبر]] را طراحی کرده است- در این زمینه، بر حرکت [[علم]] پیشی گرفته و چنین تحولی را ایجاد کرده است؟ جوابش این است که: این تنها موردی نیست که [[اسلام]] از کاروان [[علم]]، پیشی گرفته است.
بنابر آنچه گفته شد، درباره [[عمر]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} و در پاسخ به ابهامات، بایستی گفت: [[طول عمر]] برای [[انسان]]، از نظر [[منطق]] و [[علم]] امری ممکن است و [[علم]] تلاش می‌کند به‌تدریج این امکان نظری را به امکان عملی تبدیل سازد. وقتی از نظر [[منطق]] و [[علم]]، امکان وقوع [[عمر طولانی]] ثابت شد و معلوم گشت که [[دانش]] بشری در راه تبدیل امکان نظری به امکان عملی است. دیگر جایی برای استبعاد تحقق این مسأله برای شخص [[امام زمان]] باقی نمی‌‏ماند؛ جز این اعجاب که چگونه [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}}، توانسته‏ است بر [[علم]] پیشی گیرد و قبل از اینکه دست [[علم]] به سطح این تحول یعنی امکان فعلی برسد، آن [[حضرت]] توانسته باشد امکان نظری را به امکان عملی تغییر دهد؟! و این همانند کسی است که در [[کشف]] داروی [[بیماری]] صرع و سرطان بر [[علم]]، پیشی گرفته باشد.اگر مشکل همین باشد که چگونه [[اسلام]]- [[اسلامی]] که [[عمر]] این [[رهبر]] را طراحی کرده است- در این زمینه، بر حرکت [[علم]] پیشی گرفته و چنین تحولی را ایجاد کرده است؟ جوابش این است که: این تنها موردی نیست که [[اسلام]] از کاروان [[علم]]، پیشی گرفته است.


آیا [[شریعت]] [[اسلام]] در مجموع، سال‌های سال بر حرکت [[علم]] و تحولات طبیعی [[فکر]] [[انسان]]، پیشی نگرفت!؟<ref>هدف شهید صدر از این پرسش‌ها این است که می‌خواهد حقیقت مهمی را القا کند و آن اینکه [[پیامبر خاتم|پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}}، وقتی بشارت [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}}، را می‌دهد که چیزی غیرعادی در زندگی بشری است؛ در ضمن می‌خواهد خبر از پیشی‏ گرفتن ثبت یک امکان عملی پس از تأکید بر امکان علمی آن بدهد؛ می‌خواهد بگوید انسان می‌تواند خیلی بیش از معمول عمر کند. و در [[قرآن]] و احادیث از این‌گونه پیش‏‌آگاهی‌ها برای توجه دادن به حقایق هستی، ثبت گردیده است. ر. ک: نوفل، عبد الرزاق، القرآن و العلم الحدیث.</ref> آیا [[شریعت]] [[اسلام]] به طرح شعارهای زیربنایی در امور اجرایی نپرداخت که [[انسان‌ها]] پس از [[گذشت]] صدها سال، [[شایستگی]] رسیدن به آن را یافتند!؟ آیا [[شریعت]] [[اسلام]]، قوانینی حکیمانه نیاورده است که [[انسان]] تا زمان گذشته نزدیک، [[اسرار]] [[علل]] آن را نمی‏توانست [[درک]] کند!؟ آیا [[دین]] آسمانی [[اسلام]]، اسراری از وجود را بازگو نکرد که بر خاطر هیچ [[انسانی]] خطور نکرده بود و پس از سیر تکاملی [[دانش]] به اثبات رسید!؟
آیا [[شریعت]] [[اسلام]] در مجموع، سال‌های سال بر حرکت [[علم]] و تحولات طبیعی [[فکر]] [[انسان]]، پیشی نگرفت!؟<ref>هدف شهید صدر از این پرسش‌ها این است که می‌خواهد حقیقت مهمی را القا کند و آن اینکه [[پیامبر خاتم|پیامبر گرامی اسلام]] {{صل}}، وقتی بشارت [[امام مهدی|مهدی]] {{ع}}، را می‌دهد که چیزی غیرعادی در زندگی بشری است؛ در ضمن می‌خواهد خبر از پیشی‏ گرفتن ثبت یک امکان عملی پس از تأکید بر امکان علمی آن بدهد؛ می‌خواهد بگوید انسان می‌تواند خیلی بیش از معمول عمر کند. و در [[قرآن]] و احادیث از این‌گونه پیش‏‌آگاهی‌ها برای توجه دادن به حقایق هستی، ثبت گردیده است. ر. ک: نوفل، عبد الرزاق، القرآن و العلم الحدیث.</ref> آیا [[شریعت]] [[اسلام]] به طرح شعارهای زیربنایی در امور اجرایی نپرداخت که [[انسان‌ها]] پس از [[گذشت]] صدها سال، [[شایستگی]] رسیدن به آن را یافتند!؟ آیا [[شریعت]] [[اسلام]]، قوانینی حکیمانه نیاورده است که [[انسان]] تا زمان گذشته نزدیک، [[اسرار]] [[علل]] آن را نمی‏توانست [[درک]] کند!؟ آیا [[دین]] آسمانی [[اسلام]]، اسراری از وجود را بازگو نکرد که بر خاطر هیچ [[انسانی]] خطور نکرده بود و پس از سیر تکاملی [[دانش]] به اثبات رسید!؟


بنابراین! اگر ما به همه اینها معتقدیم چرا برای [[صاحب]] این [[رسالت]] یعنی [[خداوند سبحان]]، زیاده می‌انگاریم که در طراحی [[عمر]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}، بر [[علم]]، پیشی بگیرد؟<ref>اشاره‏ای است به اینکه این نیز از معجزات است و از افاضات خاص ربانی است و این مسأله‌‏ای است که مسلمان نمی‏تواند آن را انکار کند؛ زیرا کتاب‌های آسمانی به‌ویژه [[قرآن]] خبر آن را داده‏اند؛ همانند آنچه درباره عمر نوح{{ع}}، وارد شده است و همانند دیگر اخبار غیبی که [[قرآن]] خبر داده است. علاوه‏ بر اینکه بسیاری از اهل سنت و اهل تصوف و عرفان به کرامات و شبه معجزه برای اولیا و صالحان و مقربان درگاه احدیت باور دارند. ر. ک: مغنیة، محمد جواد، التصوف و الکرامات؛ ناصف منصور علی، همان، ج ۵، کتاب الزهد و الرقائق، ص ۲۸۸.</ref> البته ما در اینجا فقط از پدیده‏هایی سخن گفتیم که می‌‏توانیم خود، آن را لمس کنیم؛ ولی می‌توانیم موارد دیگری را که [[رسالت]] آسمانی و [[وحی الهی]] برای ما بازگو کرده است بدان اضافه کنیم مثلا [[قرآن]] خبر می‌‏دهد که [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}}، شبانه از [[مسجد الحرام]] به [[مسجد الاقصی]] برده شد.<ref>اشاره است به آیه یکم از سوره مبارکه اسراء که می‌فرماید: {{متن قرآن|سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَی بِعَبْدِهِ لَیْلاً مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَی الْمَسْجِدِ الأَقْصَی...}}</ref> این بردن را اگر بخواهیم در چارچوب [[قوانین طبیعی]] [[درک]] کنیم؛ چنین می‌‏نماید که در آنجا قانونی به کار برده شد که [[علم]] پس از [[گذشت]] صدها سال توانست آن را [[کشف]] کند و عملی سازد.<ref>اشاره است به طرح سفینه‏‌های فضایی و رفتن به فضا و رسیدن به مسافت‌های بسیار دور از زمین در ظرف چند روز که در زمان معاصر و در اواخر قرن بیستم به صورت واقعیات درآمده است.</ref> همان [[علم الهی]] که به [[پیامبر خاتم|پیامبر اسلام]]{{صل}}، [[توانایی]] حرکت‏ سریع بخشید قبل از اینکه [[علم]] بتواند چنین آرزویی را محقق سازد، همان [[دانش]] برای آخرین [[جانشین]] تعیین شده [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}}، [[عمر طولانی]] را تقدیر کرد، قبل از اینکه [[علم]] بتواند [[طول عمر]] را برای [[انسان‌ها]] تحقق بخشد.
بنابراین! اگر ما به همه اینها معتقدیم چرا برای [[صاحب]] این [[رسالت]] یعنی [[خداوند سبحان]]، زیاده می‌انگاریم که در طراحی [[عمر]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}}، بر [[علم]]، پیشی بگیرد؟<ref>اشاره‏ای است به اینکه این نیز از معجزات است و از افاضات خاص ربانی است و این مسأله‌‏ای است که مسلمان نمی‏تواند آن را انکار کند؛ زیرا کتاب‌های آسمانی به‌ویژه [[قرآن]] خبر آن را داده‏اند؛ همانند آنچه درباره عمر نوح {{ع}}، وارد شده است و همانند دیگر اخبار غیبی که [[قرآن]] خبر داده است. علاوه‏ بر اینکه بسیاری از اهل سنت و اهل تصوف و عرفان به کرامات و شبه معجزه برای اولیا و صالحان و مقربان درگاه احدیت باور دارند. ر. ک: مغنیة، محمد جواد، التصوف و الکرامات؛ ناصف منصور علی، همان، ج ۵، کتاب الزهد و الرقائق، ص ۲۸۸.</ref> البته ما در اینجا فقط از پدیده‏هایی سخن گفتیم که می‌‏توانیم خود، آن را لمس کنیم؛ ولی می‌توانیم موارد دیگری را که [[رسالت]] آسمانی و [[وحی الهی]] برای ما بازگو کرده است بدان اضافه کنیم مثلا [[قرآن]] خبر می‌‏دهد که [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}}، شبانه از [[مسجد الحرام]] به [[مسجد الاقصی]] برده شد.<ref>اشاره است به آیه یکم از سوره مبارکه اسراء که می‌فرماید: {{متن قرآن|سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَی بِعَبْدِهِ لَیْلاً مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَی الْمَسْجِدِ الأَقْصَی...}}</ref> این بردن را اگر بخواهیم در چارچوب [[قوانین طبیعی]] [[درک]] کنیم؛ چنین می‌‏نماید که در آنجا قانونی به کار برده شد که [[علم]] پس از [[گذشت]] صدها سال توانست آن را [[کشف]] کند و عملی سازد.<ref>اشاره است به طرح سفینه‏‌های فضایی و رفتن به فضا و رسیدن به مسافت‌های بسیار دور از زمین در ظرف چند روز که در زمان معاصر و در اواخر قرن بیستم به صورت واقعیات درآمده است.</ref> همان [[علم الهی]] که به [[پیامبر خاتم|پیامبر اسلام]] {{صل}}، [[توانایی]] حرکت‏ سریع بخشید قبل از اینکه [[علم]] بتواند چنین آرزویی را محقق سازد، همان [[دانش]] برای آخرین [[جانشین]] تعیین شده [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}}، [[عمر طولانی]] را تقدیر کرد، قبل از اینکه [[علم]] بتواند [[طول عمر]] را برای [[انسان‌ها]] تحقق بخشد.


آری، این [[عمر طولانی]] که [[خداوند]] به آن [[منجی]] [[منتظر]]، بخشیده است برای انسان‌های گذشته تا به امروز بسیار بعید و دور از [[ذهن]]، می‌نماید و تجربه [[دانشمندان]] نیز تاکنون کارساز نبوده است؛ ولی آیا نقش تغییر بنیادین و ریشه‏‌ای که برعهده این [[منجی]] گذاشته شده، نسبت به [[زندگی]] [[انسان‌ها]] و گذشته تاریخی‌شان، غیر متعارف نیست؟ آیا قرار بر این نیست که با دست او [[جهان]] دگرگون شود و شالوده تمدنی نو براساس [[حق]] و [[عدالت]] پی‌ریزی گردد؟ پس چرا وقتی [[سرنوشت]] این نقش بزرگ به برخی از پدیده‏‌های شگفت‌‏انگیز و دور از عادت مانند [[طول عمر]]، بستگی داشت دچار شگفتی می‌‏شویم؟ درحالی‌‏که شگفتی این پدیده و غیر مرسوم بودن آن، هرچقدر باشد به اهمیت برنامه [[عظیم]] آن روز نمی‌‏رسد که بایستی [[اجرا]] گردد. وقتی ما حرکت بزرگ [[تاریخ]] را<ref>اشاره است به نقش مهمی که برای [[امام مهدی]]{{ع}}، در نظر گرفته شده است؛ نقشی که تغییر بنیادین را در سطح کامل وجود انسان، ایجاد خواهد کرد.چنانکه در حدیث می‌گوید: «زمین را پر از عدل و داد می‏‌کند پس از آنکه پر از ظلم و ستم شده باشد». و این مسأله‏‌ای است که علمای [[اسلام]] بر اصل آن اجماع دارند و اختلافات در امور فرعی است. از این جهت سؤالاتی که شهید صدر مطرح کرده است، وجه منطقی صحیحی دارد.</ref> که در گذشته، مشابهی برای آن سراغ نداریم، تجویز می‌کنیم چرا [[عمر طولانی]] را که همانندی برایش در زندگی‏ سراغ نداریم، تجویز نکنیم؟! و من نمی‌دانم آیا این تصادفی است که در [[تاریخ]] فقط دو تن [[مأمور]] پاکسازی [[تمدن]] [[انسان]] از مایه‏‌های [[تباهی]] و [[فساد]] گردند و آن را از نو بنا بسازند و هردو عمری طولانی چند برابر عمرهای معمولی ما داشته باشند؟
آری، این [[عمر طولانی]] که [[خداوند]] به آن [[منجی]] [[منتظر]]، بخشیده است برای انسان‌های گذشته تا به امروز بسیار بعید و دور از [[ذهن]]، می‌نماید و تجربه [[دانشمندان]] نیز تاکنون کارساز نبوده است؛ ولی آیا نقش تغییر بنیادین و ریشه‏‌ای که برعهده این [[منجی]] گذاشته شده، نسبت به [[زندگی]] [[انسان‌ها]] و گذشته تاریخی‌شان، غیر متعارف نیست؟ آیا قرار بر این نیست که با دست او [[جهان]] دگرگون شود و شالوده تمدنی نو براساس [[حق]] و [[عدالت]] پی‌ریزی گردد؟ پس چرا وقتی [[سرنوشت]] این نقش بزرگ به برخی از پدیده‏‌های شگفت‌‏انگیز و دور از عادت مانند [[طول عمر]]، بستگی داشت دچار شگفتی می‌‏شویم؟ درحالی‌‏که شگفتی این پدیده و غیر مرسوم بودن آن، هرچقدر باشد به اهمیت برنامه [[عظیم]] آن روز نمی‌‏رسد که بایستی [[اجرا]] گردد. وقتی ما حرکت بزرگ [[تاریخ]] را<ref>اشاره است به نقش مهمی که برای [[امام مهدی]] {{ع}}، در نظر گرفته شده است؛ نقشی که تغییر بنیادین را در سطح کامل وجود انسان، ایجاد خواهد کرد.چنانکه در حدیث می‌گوید: «زمین را پر از عدل و داد می‏‌کند پس از آنکه پر از ظلم و ستم شده باشد». و این مسأله‏‌ای است که علمای [[اسلام]] بر اصل آن اجماع دارند و اختلافات در امور فرعی است. از این جهت سؤالاتی که شهید صدر مطرح کرده است، وجه منطقی صحیحی دارد.</ref> که در گذشته، مشابهی برای آن سراغ نداریم، تجویز می‌کنیم چرا [[عمر طولانی]] را که همانندی برایش در زندگی‏ سراغ نداریم، تجویز نکنیم؟! و من نمی‌دانم آیا این تصادفی است که در [[تاریخ]] فقط دو تن [[مأمور]] پاکسازی [[تمدن]] [[انسان]] از مایه‏‌های [[تباهی]] و [[فساد]] گردند و آن را از نو بنا بسازند و هردو عمری طولانی چند برابر عمرهای معمولی ما داشته باشند؟


یکی از این دو تن، [[نوح]] [[پیامبر]] است که نقش خود را در گذشته [[بشریت]] [[اجرا]] کرد و [[قرآن]] تصریح می‌‏کند که وی نهصد و پنجاه سال در میان [[قوم]] خود [[زندگی]] کرد<ref>در سوره عنکبوت(۲۹) آیه ۱۴ می‌فرماید: {{متن قرآن|فَلَبِثَ فِيهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلاَّ خَمْسِينَ عَامًا }}؛ هزار سال به جز پنجاه سال در میان ایشان درنگ داشت.</ref> و پس از [[طوفان]]، [[جهانی]] نو برپا ساخت. و آن دیگری نقش خود را در [[آینده]] [[بشریت]]، ایفا خواهد کرد. او [[مهدی]] است که تا به حال بیش از هزار سال [[زندگی]] کرده است و قرار است در روز [[موعود]]، [[جهان]] را از نو بسازد. چرا ما [[نوح]] را که حداقل نزدیک به هزار سال [[زندگی]] کرد می‌پذیریم ولی [[مهدی]] را نمی‌پذیریم؟<ref>این سؤال متوجه مسلمانانی است که به [[قرآن]] و احادیث نبوی عقیده دارند. علمای [[اهل سنت]] برای دیگران غیر از حضرت نوح، عمرهای بیشتری روایت کرده‏‌اند. ر. ک:النووی، محی الدین بن شرف، تهذیب الاسماء و اللغات، ج ۱، ص ۱۷۶.</ref>
یکی از این دو تن، [[نوح]] [[پیامبر]] است که نقش خود را در گذشته [[بشریت]] [[اجرا]] کرد و [[قرآن]] تصریح می‌‏کند که وی نهصد و پنجاه سال در میان [[قوم]] خود [[زندگی]] کرد<ref>در سوره عنکبوت(۲۹) آیه ۱۴ می‌فرماید: {{متن قرآن|فَلَبِثَ فِيهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلاَّ خَمْسِينَ عَامًا }}؛ هزار سال به جز پنجاه سال در میان ایشان درنگ داشت.</ref> و پس از [[طوفان]]، [[جهانی]] نو برپا ساخت. و آن دیگری نقش خود را در [[آینده]] [[بشریت]]، ایفا خواهد کرد. او [[مهدی]] است که تا به حال بیش از هزار سال [[زندگی]] کرده است و قرار است در روز [[موعود]]، [[جهان]] را از نو بسازد. چرا ما [[نوح]] را که حداقل نزدیک به هزار سال [[زندگی]] کرد می‌پذیریم ولی [[مهدی]] را نمی‌پذیریم؟<ref>این سؤال متوجه مسلمانانی است که به [[قرآن]] و احادیث نبوی عقیده دارند. علمای [[اهل سنت]] برای دیگران غیر از حضرت نوح، عمرهای بیشتری روایت کرده‏‌اند. ر. ک:النووی، محی الدین بن شرف، تهذیب الاسماء و اللغات، ج ۱، ص ۱۷۶.</ref>


و این درست نیست که کسی بگوید: در آنجا [[قرآن]] خبر داده است و در هرمورد که [[قرآن]] خبر می‌دهد برای ما یقین‌‏آور است. و یا بگوید مسأله مربوط به [[نوح]]{{ع}}، یکی از [[پیامبران]] مرسل است اما درباره [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} چنان [[نص]] قطعی نداریم و ایشان هم [[پیامبر]] نیست! زیرا اولا در هردو مورد، موضوع بسیار پراهمیت است و آن دگرگونی و کندن بنیاد [[ظلم]] و [[فساد]] است. در آنجا [[وظیفه]] برعهده [[پیامبری]] گذاشته شده بود و در اینجا برعهده کسی که [[خداوند]] او را [[انتخاب]] کرده است چنانکه [[روایات]] صحیح می‌گویند [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}}، فرمود: "اگر از [[عمر]] [[دنیا]] یک روز بیش نمانده باشد [[خداوند]] آن روز را آنقدر طولانی می‌کند تا مردی از [[اهل بیت]]{{عم}} مرا بفرستد که [[زمین]] را پر از [[عدل و داد]] کند"<ref> الناصف، منصور علی، همان، ج ۵، ص ۳۴۳.</ref>. اما از جهت [[نص]] قطعی، [[احادیث]] درباره [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} به حد [[تواتر]] می‌رسد که موجب [[علم]] و [[یقین]] است پس فرقی در این میان نیست. <ref>ر. ک: الناصف منصور علی، همان، ج ۵، ص ۳۴۱ و ۳۶۰، که تواتر را از شوکانی نقل کرده است.</ref>.
و این درست نیست که کسی بگوید: در آنجا [[قرآن]] خبر داده است و در هرمورد که [[قرآن]] خبر می‌دهد برای ما یقین‌‏آور است. و یا بگوید مسأله مربوط به [[نوح]] {{ع}}، یکی از [[پیامبران]] مرسل است اما درباره [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} چنان [[نص]] قطعی نداریم و ایشان هم [[پیامبر]] نیست! زیرا اولا در هردو مورد، موضوع بسیار پراهمیت است و آن دگرگونی و کندن بنیاد [[ظلم]] و [[فساد]] است. در آنجا [[وظیفه]] برعهده [[پیامبری]] گذاشته شده بود و در اینجا برعهده کسی که [[خداوند]] او را [[انتخاب]] کرده است چنانکه [[روایات]] صحیح می‌گویند [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] {{صل}}، فرمود: "اگر از [[عمر]] [[دنیا]] یک روز بیش نمانده باشد [[خداوند]] آن روز را آنقدر طولانی می‌کند تا مردی از [[اهل بیت]] {{عم}} مرا بفرستد که [[زمین]] را پر از [[عدل و داد]] کند"<ref> الناصف، منصور علی، همان، ج ۵، ص ۳۴۳.</ref>. اما از جهت [[نص]] قطعی، [[احادیث]] درباره [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} به حد [[تواتر]] می‌رسد که موجب [[علم]] و [[یقین]] است پس فرقی در این میان نیست. <ref>ر. ک: الناصف منصور علی، همان، ج ۵، ص ۳۴۱ و ۳۶۰، که تواتر را از شوکانی نقل کرده است.</ref>.


محققان از [[اهل سنت]] و [[شیعه]] به اینجا رسیده‌‏اند که هرکس به [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}، [[کفر]] بورزد به [[پیامبر خاتم|حضرت محمد]]{{صل}} [[کفر]] ورزیده است و این نیست مگر به‏‌خاطر آنکه مسأله [[مهدی]] به [[تواتر]] اثبات گشته و از [[ضروریات دین]] است و به [[اجماع]] [[علما]] هرکس منکر آن شود [[کافر]] است.<ref>ر. ک: البرزنجی، محمد بن رسول، الاشاعة لا شراط الساعه، بحث راجع به مهدی{{ع}}. و ما در مقدمه کتاب راجع به تواتر، بحث کردیم.</ref><ref>[[رهبری بر فراز قرون (کتاب)|رهبری بر فراز قرون]]، ص۶۳-۷۲.</ref>.
محققان از [[اهل سنت]] و [[شیعه]] به اینجا رسیده‌‏اند که هرکس به [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}}، [[کفر]] بورزد به [[پیامبر خاتم|حضرت محمد]] {{صل}} [[کفر]] ورزیده است و این نیست مگر به‏‌خاطر آنکه مسأله [[مهدی]] به [[تواتر]] اثبات گشته و از [[ضروریات دین]] است و به [[اجماع]] [[علما]] هرکس منکر آن شود [[کافر]] است.<ref>ر. ک: البرزنجی، محمد بن رسول، الاشاعة لا شراط الساعه، بحث راجع به مهدی {{ع}}. و ما در مقدمه کتاب راجع به تواتر، بحث کردیم.</ref><ref>[[رهبری بر فراز قرون (کتاب)|رهبری بر فراز قرون]]، ص۶۳-۷۲.</ref>.


== پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه ==
== پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه ==
خط ۹۶: خط ۹۳:


پاسخ [[سید محمد باقر صدر|شهید صدر]] در این‌جا کاملاً ابتکاری است و از امتیازات ذیل برخوردار است:
پاسخ [[سید محمد باقر صدر|شهید صدر]] در این‌جا کاملاً ابتکاری است و از امتیازات ذیل برخوردار است:
#طرح تمام احتمالات وارده در پرسش؛
# طرح تمام احتمالات وارده در پرسش؛
#توجه به واقعیت‌های علمی و قواعد فلسفی؛
# توجه به واقعیت‌های علمی و قواعد فلسفی؛
#بهره‌برداری از مثال‌های حسی تجربی و قابل فهم؛
# بهره‌برداری از مثال‌های حسی تجربی و قابل فهم؛
#بهره‌برداری از اصول علمی شناخته شده؛
# بهره‌برداری از اصول علمی شناخته شده؛
#بهره‌برداری از حقایق تاریخی روشن و قابل قبول برای اثبات نظریه مورد بحث؛
# بهره‌برداری از حقایق تاریخی روشن و قابل قبول برای اثبات نظریه مورد بحث؛
#با وجود تلاش برای توجیه علمی -متناسب با فهم مخاطبان- و بهره‌برداری از علوم بشری متعارف در حال حاضر، بحث معجزه که یک بحث کلامی و عقلی است فراموش نمی‌شود و حرف آخر را در این مرحله معجزه می‌زند. او با استفاده از معجزات مشابه در طول تاریخ این معجزه را به طور محسوس به ذهن مخاطب نزدیک می‌کند. معجزه طول عمر [[امام مهدی]]{{ع}} فراتر از معجزات حاصل برای انبیای بزرگ الهی؛ چون حضرات [[حضرت نوح|نوح]]، [[حضرت ابراهیم|ابراهیم]]، [[حضرت موسی|موسی]]، [[حضرت عیسی|عیسی]] و [[پیامبر خاتم]]{{صل}} نبوده و نخواهد بود.
# با وجود تلاش برای توجیه علمی -متناسب با فهم مخاطبان- و بهره‌برداری از علوم بشری متعارف در حال حاضر، بحث معجزه که یک بحث کلامی و عقلی است فراموش نمی‌شود و حرف آخر را در این مرحله معجزه می‌زند. او با استفاده از معجزات مشابه در طول تاریخ این معجزه را به طور محسوس به ذهن مخاطب نزدیک می‌کند. معجزه طول عمر [[امام مهدی]] {{ع}} فراتر از معجزات حاصل برای انبیای بزرگ الهی؛ چون حضرات [[حضرت نوح|نوح]]، [[حضرت ابراهیم|ابراهیم]]، [[حضرت موسی|موسی]]، [[حضرت عیسی|عیسی]] و [[پیامبر خاتم]] {{صل}} نبوده و نخواهد بود.
#نکته مشترک همه این معجزات الهی این است که هرگاه حفظ جان یک حجت الهی بر تعطیل شدن یک قانون طبیعی توقف نماید و استمرار حیات آن حجت معصوم و رهبر آسمانی برای تحقق اهداف و آرمان‌های الهی لازم باشد، عنایت خدا وارد عمل می‌شود و به طور معجزه‌آسا جان آن حجت الهی را از گزند قانون طبیعی حفظ می‌کند تا بتواند اهداف و وظایف مورد نظر را تحقق بخشد.
# نکته مشترک همه این معجزات الهی این است که هرگاه حفظ جان یک حجت الهی بر تعطیل شدن یک قانون طبیعی توقف نماید و استمرار حیات آن حجت معصوم و رهبر آسمانی برای تحقق اهداف و آرمان‌های الهی لازم باشد، عنایت خدا وارد عمل می‌شود و به طور معجزه‌آسا جان آن حجت الهی را از گزند قانون طبیعی حفظ می‌کند تا بتواند اهداف و وظایف مورد نظر را تحقق بخشد.
#تکرار این معجزات، خود دلیلی علمی بر وجود یک قانون علمی برتر از قوانین طبیعی عادی است که در صورت لزوم، قوانین عادی را تعطیل نموده و قانون برتر وارد میدان عمل می‌شود»<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]؛ [[مهدویت و امام مهدی از نگاه شهید صدر (مقاله)|مهدویت و امام مهدی از نگاه شهید صدر]]، ص ۳۸۷ تا ۴۱۲.</ref>.
# تکرار این معجزات، خود دلیلی علمی بر وجود یک قانون علمی برتر از قوانین طبیعی عادی است که در صورت لزوم، قوانین عادی را تعطیل نموده و قانون برتر وارد میدان عمل می‌شود»<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]؛ [[مهدویت و امام مهدی از نگاه شهید صدر (مقاله)|مهدویت و امام مهدی از نگاه شهید صدر]]، ص ۳۸۷ تا ۴۱۲.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۱۱۱: خط ۱۰۸:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین [[محسن قرائتی]] در کتاب ''«[[جهت‌نما (کتاب)|جهت‌نما]]»'' در اين باره گفته است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین [[محسن قرائتی]] در کتاب ''«[[جهت‌نما (کتاب)|جهت‌نما]]»'' در اين باره گفته است:


«در پاسخ می‌توان گفت عمر مثل حرکت است. حرکت هم روند تند و هم روند کند دارد. حرکت کند مثل حرکت رشد موی بدن، که در یک ماه حدود یک سانتی متر حرکت می‌کند. ممکن است حرکت نکند، مثل موی مژه و ابرو که ده‌ها سال بدون حرکت و در واقع بدون رشد باقی می‌ماند. گاهی نیز حرکت به قدری تند است که نمی‌توان آن را اندازه‌گیری کرد و یا مثل حرکت نور بسیار سریع است، وی می‌دانیم که هیچ دلیل علمی‌ و عقلی برای محدود کردن حرکت وجود ندارد. در بعضی از منابع، کتاب‌های تاریخی و حتی آیات و روایات از عمرهای طولانی خبر می‌دهند. [[قرآن]] می‌فرماید: "[[حضرت نوح]]{{ع}} ۹۵۰ سال به تبلیغ مشغول بود"<ref>سوره عنکبوت، آیه: ۱۴.</ref> در آیه ۲۵۹، سوره بقره نیز آمده است که یکی از اولیای خدا، معروف به [[حضرت عزیر]]، در حالی که سوار الاغی بود، از روستای ویرانه‌ای، عبور می‌کرد. از خدا پرسید که چگونه صاحبان این خانه‌ها که سال‌هاست مرده‌اند، دوباره زنده خواهند شد؟ خداوند متعال برای آن که مسأله را به صورت تجربی برای او روشن کند، او را صد سال میراند سپس او را زنده کرد. و از او پرسید: چه مدت است که در این جا هستی؟ گفت: روزی یا بخشی از روزی خداوند متعال فرمود: نه؛ تو صد سال است که مرده‌ای. اکنون به الاغت نگاه کن که چگونه استخوان‌های او را سر پا می‌کنیم و نیز به غذا و نوشیدنی خود بنگر که هیچ تغییر نکرده است! غذا اگر در جایی مثل یخچال و سردخانه نباشد، پس از یک هفته تغییر می‌کند. صد سال چند هفته است؟ وقتی یک سال ۵۲ هفته است، پس صد سال ۵۲۰۰ هفته می‌شود؛ بنابراین، خداوند متعال غذای این بنده را ۵۲۰۰ برابر عمر طبیعی سالم نگه داشت، در حالی که عمر [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} از آغاز تولد تاکنون، حتی بیش از بیست برابر عمر طبیعی نبوده است. خداوند متعال با این آیه قدرت خود را نشان می‌دهد که ما می‌توانیم صدها و هزارها برابر عمر طبیعی چیزی را نگه داریم. این معجزه می‌تواند درباره عمر [[امام مهدی|امام]]{{ع}} هم اتفاق بیفتد. همچنین از این آیه اهمیت علم تجربی فهمیده می‌شود؛ بر این اساس که علم تجربی به قدری ارزش دارد که یک [[پیامبر]]، باید صد سال بمیرد تا چیزی را با حس درک کند. همچنین از این آیه استفاده می‌شود که زنده شدن مرده مخصوص قیامت نیست؛ بلکه در همین دنیا نمونه‌هایی از زنده شدن بعضی مردگان وجود دارد که به اصطلاح آن را "[[رجعت]]" می‌گویند. مردگانی که با معجزه [[حضرت عیسی]] {{ع}} زنده شدند، از این نمونه‌اند و نیز مرده‌ای که در آیه مورد بحث به آن اشاره شد. همچنین از این آیه استفاده می‌شود که اگر ریشه سؤال عناد و لجاجت نباشد، می‌تواند گامی‌ به سمت رشد و تکامل انسان باشد.
«در پاسخ می‌توان گفت عمر مثل حرکت است. حرکت هم روند تند و هم روند کند دارد. حرکت کند مثل حرکت رشد موی بدن، که در یک ماه حدود یک سانتی متر حرکت می‌کند. ممکن است حرکت نکند، مثل موی مژه و ابرو که ده‌ها سال بدون حرکت و در واقع بدون رشد باقی می‌ماند. گاهی نیز حرکت به قدری تند است که نمی‌توان آن را اندازه‌گیری کرد و یا مثل حرکت نور بسیار سریع است، وی می‌دانیم که هیچ دلیل علمی‌ و عقلی برای محدود کردن حرکت وجود ندارد. در بعضی از منابع، کتاب‌های تاریخی و حتی آیات و روایات از عمرهای طولانی خبر می‌دهند. [[قرآن]] می‌فرماید: "[[حضرت نوح]] {{ع}} ۹۵۰ سال به تبلیغ مشغول بود"<ref>سوره عنکبوت، آیه: ۱۴.</ref> در آیه ۲۵۹، سوره بقره نیز آمده است که یکی از اولیای خدا، معروف به [[حضرت عزیر]]، در حالی که سوار الاغی بود، از روستای ویرانه‌ای، عبور می‌کرد. از خدا پرسید که چگونه صاحبان این خانه‌ها که سال‌هاست مرده‌اند، دوباره زنده خواهند شد؟ خداوند متعال برای آن که مسأله را به صورت تجربی برای او روشن کند، او را صد سال میراند سپس او را زنده کرد. و از او پرسید: چه مدت است که در این جا هستی؟ گفت: روزی یا بخشی از روزی خداوند متعال فرمود: نه؛ تو صد سال است که مرده‌ای. اکنون به الاغت نگاه کن که چگونه استخوان‌های او را سر پا می‌کنیم و نیز به غذا و نوشیدنی خود بنگر که هیچ تغییر نکرده است! غذا اگر در جایی مثل یخچال و سردخانه نباشد، پس از یک هفته تغییر می‌کند. صد سال چند هفته است؟ وقتی یک سال ۵۲ هفته است، پس صد سال ۵۲۰۰ هفته می‌شود؛ بنابراین، خداوند متعال غذای این بنده را ۵۲۰۰ برابر عمر طبیعی سالم نگه داشت، در حالی که عمر [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} از آغاز تولد تاکنون، حتی بیش از بیست برابر عمر طبیعی نبوده است. خداوند متعال با این آیه قدرت خود را نشان می‌دهد که ما می‌توانیم صدها و هزارها برابر عمر طبیعی چیزی را نگه داریم. این معجزه می‌تواند درباره عمر [[امام مهدی|امام]] {{ع}} هم اتفاق بیفتد. همچنین از این آیه اهمیت علم تجربی فهمیده می‌شود؛ بر این اساس که علم تجربی به قدری ارزش دارد که یک [[پیامبر]]، باید صد سال بمیرد تا چیزی را با حس درک کند. همچنین از این آیه استفاده می‌شود که زنده شدن مرده مخصوص قیامت نیست؛ بلکه در همین دنیا نمونه‌هایی از زنده شدن بعضی مردگان وجود دارد که به اصطلاح آن را "[[رجعت]]" می‌گویند. مردگانی که با معجزه [[حضرت عیسی]] {{ع}} زنده شدند، از این نمونه‌اند و نیز مرده‌ای که در آیه مورد بحث به آن اشاره شد. همچنین از این آیه استفاده می‌شود که اگر ریشه سؤال عناد و لجاجت نباشد، می‌تواند گامی‌ به سمت رشد و تکامل انسان باشد.
*از نمونه‌های دیگر قرآنی؛ طولانی بودن عمر انسان در داستان [[حضرت یونس]] در سوره صافات آیات ۱۳۹ تا ۱۴۴ است. در مضمون این آیات می‌خوانیم که همانا یونس از فرستادگان است. آن گاه که از قوم خود فرار کرد و به سوی کشتی پر از بار و مسافر شتافت. ناگهان کشتی به خطر افتاد و قرار بر این شد تا بر اساس قرعه، افرادی به دریا افکنده شوند. پس، یونس با مسافران کشتی قرعه انداخت و از بازندگان شد و او را به دریا افکندند و در این حال ماهی بزرگی او را بلعید. او خود را سرزنش کرد و در شکم ماهی به تسبیح خداوند پرداخت و اگر از تسبیح گویان نبود، تا روز قیامت در شکم ماهی می‌ماند. از این آیه معلوم می‌شود که زنده ماندن تا روز قیامت امکان دارد.
* از نمونه‌های دیگر قرآنی؛ طولانی بودن عمر انسان در داستان [[حضرت یونس]] در سوره صافات آیات ۱۳۹ تا ۱۴۴ است. در مضمون این آیات می‌خوانیم که همانا یونس از فرستادگان است. آن گاه که از قوم خود فرار کرد و به سوی کشتی پر از بار و مسافر شتافت. ناگهان کشتی به خطر افتاد و قرار بر این شد تا بر اساس قرعه، افرادی به دریا افکنده شوند. پس، یونس با مسافران کشتی قرعه انداخت و از بازندگان شد و او را به دریا افکندند و در این حال ماهی بزرگی او را بلعید. او خود را سرزنش کرد و در شکم ماهی به تسبیح خداوند پرداخت و اگر از تسبیح گویان نبود، تا روز قیامت در شکم ماهی می‌ماند. از این آیه معلوم می‌شود که زنده ماندن تا روز قیامت امکان دارد.
*همچنین درباره عمر طولانی می‌توان به این نمونه قرآنی اشاره کرد که ابلیس از خداوند متعال خواست تا روز قیامت به او مهلت بدهد: {{متن قرآن| قَالَ رَبِّ فَأَنظِرْنِي إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ}}<ref> گفت: پروردگارا! پس به من تا روزی که (همگان) برانگیخته می‌گردند مهلت ده؛ سوره ص ، آیه: ۷۹.</ref> خداوند متعال او را تا زمان بسیار طولانی عمر داد: {{متن قرآن| قَالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنظَرِينَ إِلَى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ}}<ref> فرمود: تو از مهلت یافتگانی، تا روز آن هنگام معیّن؛ سوره ص ، آیه: ۸۰- ۸۱.</ref>»<ref>[[محسن قرائتی|قرائتی، محسن]]، [[جهت‌نما (کتاب)|جهت‌نما]]، ص ۲۰ - ۲۳.</ref>.
* همچنین درباره عمر طولانی می‌توان به این نمونه قرآنی اشاره کرد که ابلیس از خداوند متعال خواست تا روز قیامت به او مهلت بدهد: {{متن قرآن| قَالَ رَبِّ فَأَنظِرْنِي إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ}}<ref> گفت: پروردگارا! پس به من تا روزی که (همگان) برانگیخته می‌گردند مهلت ده؛ سوره ص ، آیه: ۷۹.</ref> خداوند متعال او را تا زمان بسیار طولانی عمر داد: {{متن قرآن| قَالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنظَرِينَ إِلَى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ}}<ref> فرمود: تو از مهلت یافتگانی، تا روز آن هنگام معیّن؛ سوره ص ، آیه: ۸۰- ۸۱.</ref>»<ref>[[محسن قرائتی|قرائتی، محسن]]، [[جهت‌نما (کتاب)|جهت‌نما]]، ص ۲۰ - ۲۳.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۱۲۸: خط ۱۲۵:


همچنین دکتر ژرژ -که از اساتید دانشگاه هال در آلمان است- یک گیاه را -که آن را در زبان لاتین "ساپرولنیا مسکتا" می‌نامند و این گیاه بر پشت مگس‌های آبی می‌روید و بیش از دو هفته عمر نمی‌کند- مورد آزمایش قرار داد و آن را در شرایط خاصی پرورش داد تا بالاخره عمر این گیاه را که دو هفته بیش نبود، به شش سال رسانید. این آزمایش مانند آن است که ما عمر انسانی را از وضع کنونی به ۱۰۹۲۰ سال برسانیم<ref>همان، ص ۲۰.</ref>. اکنون به محضر [[قرآن]] می‌رویم و آیاتی از آن را درباره عمر طولانی ذکر می‌کنیم:
همچنین دکتر ژرژ -که از اساتید دانشگاه هال در آلمان است- یک گیاه را -که آن را در زبان لاتین "ساپرولنیا مسکتا" می‌نامند و این گیاه بر پشت مگس‌های آبی می‌روید و بیش از دو هفته عمر نمی‌کند- مورد آزمایش قرار داد و آن را در شرایط خاصی پرورش داد تا بالاخره عمر این گیاه را که دو هفته بیش نبود، به شش سال رسانید. این آزمایش مانند آن است که ما عمر انسانی را از وضع کنونی به ۱۰۹۲۰ سال برسانیم<ref>همان، ص ۲۰.</ref>. اکنون به محضر [[قرآن]] می‌رویم و آیاتی از آن را درباره عمر طولانی ذکر می‌کنیم:
#خداوند به [[شیطان]] فرمود: {{متن قرآن|قَالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنظَرِينَ * إِلَى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ}}<ref>سوره ص، آیه ۸۰ و ۸۱.</ref>؛ "تو از مهلت یافتگانی تا روز و وقت معینی". بنابراین [[شیطان]] که پیش از انسان آفریده شد، اکنون زنده است.
# خداوند به [[شیطان]] فرمود: {{متن قرآن|قَالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنظَرِينَ * إِلَى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ}}<ref>سوره ص، آیه ۸۰ و ۸۱.</ref>؛ "تو از مهلت یافتگانی تا روز و وقت معینی". بنابراین [[شیطان]] که پیش از انسان آفریده شد، اکنون زنده است.
# [[قرآن]] درباره [[حضرت نوح]] {{ع}} می‌فرماید: {{متن قرآن|فَلَبِثَ فِيهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلاَّ خَمْسِينَ عَامًا}}<ref>سوره عنکبوت، آیه ۱۴.</ref>؛ "و او در میان آنان ۹۵۰ سال درنگ کرد". [[حضرت نوح]] {{ع}} ۹۵۰ سال به ارشاد قوم خود پرداخت. بنابراین، عمر او بیش از این است.
# [[قرآن]] درباره [[حضرت نوح]] {{ع}} می‌فرماید: {{متن قرآن|فَلَبِثَ فِيهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلاَّ خَمْسِينَ عَامًا}}<ref>سوره عنکبوت، آیه ۱۴.</ref>؛ "و او در میان آنان ۹۵۰ سال درنگ کرد". [[حضرت نوح]] {{ع}} ۹۵۰ سال به ارشاد قوم خود پرداخت. بنابراین، عمر او بیش از این است.
# [[قرآن مجید]] درباره [[حضرت یونس]] {{ع}} می‌فرماید: {{متن قرآن|فَلَوْلا أَنَّهُ كَانَ مِنْ الْمُسَبِّحِينَ * لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ}}<ref>سوره صافات، آیه ۱۴۴.</ref>؛ "اگر یونس از جمله تسبیح کنندگان نبود، تا روز قیامت در شکم آن ماهی گرفتار می‌شد". با توجه به اینکه زمان روز قیامت برای کسی روشن نیست، معلوم می‌شود که مسئله طول عمر از نظر [[قرآن]] پذیرفته شده است»<ref>[[محمد جواد مروجی طبسی|مروجی طبسی، محمد جواد]]، [[بامداد بشریت (کتاب)|بامداد بشریت]]، ص ۴۸-۵۰.</ref>.
# [[قرآن مجید]] درباره [[حضرت یونس]] {{ع}} می‌فرماید: {{متن قرآن|فَلَوْلا أَنَّهُ كَانَ مِنْ الْمُسَبِّحِينَ * لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ}}<ref>سوره صافات، آیه ۱۴۴.</ref>؛ "اگر یونس از جمله تسبیح کنندگان نبود، تا روز قیامت در شکم آن ماهی گرفتار می‌شد". با توجه به اینکه زمان روز قیامت برای کسی روشن نیست، معلوم می‌شود که مسئله طول عمر از نظر [[قرآن]] پذیرفته شده است»<ref>[[محمد جواد مروجی طبسی|مروجی طبسی، محمد جواد]]، [[بامداد بشریت (کتاب)|بامداد بشریت]]، ص ۴۸-۵۰.</ref>.
خط ۱۳۸: خط ۱۳۵:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[خدامراد سلیمیان]]'''، در کتاب ''«[[پرسمان مهدویت (کتاب)|پرسمان مهدویت]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[خدامراد سلیمیان]]'''، در کتاب ''«[[پرسمان مهدویت (کتاب)|پرسمان مهدویت]]»'' در این‌باره گفته است:


«یکی از موضوعاتی که همواره مورد توجه بوده، مسئله طول عمر [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} است. طبق روایات، و دیدگاه شیعیان، [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}}- که در [[آخر الزمان]] ظهور کرده و جهان را پر از عدلوداد خواهد ساخت- فرزند یازدهمین پیشوای معصوم [[امام حسن عسکری]]{{ع}} است که در سحرگاه نیمه شعبان سال ۲۵۵ متولد شده است. معنای روشن این گفتار آن است که آن منجی موعود، دارای عمری طولانی خواهد بود و تاکنون افزون بر ۱۱۷۰ سال از عمر ایشان سپری شده است.  
«یکی از موضوعاتی که همواره مورد توجه بوده، مسئله طول عمر [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} است. طبق روایات، و دیدگاه شیعیان، [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}}- که در [[آخر الزمان]] ظهور کرده و جهان را پر از عدلوداد خواهد ساخت- فرزند یازدهمین پیشوای معصوم [[امام حسن عسکری]] {{ع}} است که در سحرگاه نیمه شعبان سال ۲۵۵ متولد شده است. معنای روشن این گفتار آن است که آن منجی موعود، دارای عمری طولانی خواهد بود و تاکنون افزون بر ۱۱۷۰ سال از عمر ایشان سپری شده است.  
*نخستین دانشمندی که به طور جدّی مسأله طول عمر [[امام زمان]]{{ع}} را مطرح کرد، [[شیخ صدوق]]؛ است. وی در کتاب کمال الدین و تمام النعمه به تفصیل درباره طول عمر بحث کرده و به پرسش‌های مخالفان طول عمر [[امام مهدی]]{{ع}} پاسخ گفته است. وی، فصل جامعی از کتاب یادشده را به زندگی "معمّرین" اختصاص داده است و ده‌ها نفر از معمرین را- که عمری بیش از ۱۲۰ سال داشته‌اند- نام می‌برد و شرح حال و زندگی هریک از آنان را به صورت مختصر ذکر می‌کند. ایشان مسأله طول عمر [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} را فقط از راه "تجربه تاریخی" و افراد دارای عمر طولانی، مورد بررسی قرار داده و به دیگر دلیل‌ها نپرداخته است. پس از وی این روش از سوی دانشمندانی همچون [[شیخ مفید]]، [[شیخ طوسی]]، [[شیخ طبرسی]]، [[خواجه نصیر الدین طوسی]]، [[علامه حلی]]، [[فیض کاشانی]]، [[علامه مجلسی]] و دیگر بزرگان [[شیعه]] ادامه یافت. آنچه این بزرگان در بحث‌های خود مطرح کرده‌اند، به طور عمده بررسی طول عمر از دیدگاه [[قرآن]] و نگاه روایات بوده است.
* نخستین دانشمندی که به طور جدّی مسأله طول عمر [[امام زمان]] {{ع}} را مطرح کرد، [[شیخ صدوق]]؛ است. وی در کتاب کمال الدین و تمام النعمه به تفصیل درباره طول عمر بحث کرده و به پرسش‌های مخالفان طول عمر [[امام مهدی]] {{ع}} پاسخ گفته است. وی، فصل جامعی از کتاب یادشده را به زندگی "معمّرین" اختصاص داده است و ده‌ها نفر از معمرین را- که عمری بیش از ۱۲۰ سال داشته‌اند- نام می‌برد و شرح حال و زندگی هریک از آنان را به صورت مختصر ذکر می‌کند. ایشان مسأله طول عمر [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} را فقط از راه "تجربه تاریخی" و افراد دارای عمر طولانی، مورد بررسی قرار داده و به دیگر دلیل‌ها نپرداخته است. پس از وی این روش از سوی دانشمندانی همچون [[شیخ مفید]]، [[شیخ طوسی]]، [[شیخ طبرسی]]، [[خواجه نصیر الدین طوسی]]، [[علامه حلی]]، [[فیض کاشانی]]، [[علامه مجلسی]] و دیگر بزرگان [[شیعه]] ادامه یافت. آنچه این بزرگان در بحث‌های خود مطرح کرده‌اند، به طور عمده بررسی طول عمر از دیدگاه [[قرآن]] و نگاه روایات بوده است.
*در [[قرآن]] به برخی از کسانی که دارای عمری طولانی و غیر طبیعی بوده‌اند اینگونه اشاره کرده است: درباره [[حضرت نوح]]{{ع}} می‌فرماید: {{متن قرآن|وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِيهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلاَّ خَمْسِينَ عَامًا فَأَخَذَهُمُ الطُّوفَانُ وَهُمْ ظَالِمُونَ}}<ref> و به راستی ما نوح را به سوی قومش فرستادیم و هزار سال- جز پنجاه سال- میان آنان به سر برد آنگاه سیلاب آنان را فرو گرفت در حالی که ستمگر بودند؛ سوره عنکبوت، آیه: ۱۴.</ref>. از [[امام سجاد]]{{ع}} نقل شده است که فرمود: "در قائم، سنّتی از نوح است و آن طول عمر است"<ref> کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۳۲۲، ح ۴</ref>.
* در [[قرآن]] به برخی از کسانی که دارای عمری طولانی و غیر طبیعی بوده‌اند اینگونه اشاره کرده است: درباره [[حضرت نوح]] {{ع}} می‌فرماید: {{متن قرآن|وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِيهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلاَّ خَمْسِينَ عَامًا فَأَخَذَهُمُ الطُّوفَانُ وَهُمْ ظَالِمُونَ}}<ref> و به راستی ما نوح را به سوی قومش فرستادیم و هزار سال- جز پنجاه سال- میان آنان به سر برد آنگاه سیلاب آنان را فرو گرفت در حالی که ستمگر بودند؛ سوره عنکبوت، آیه: ۱۴.</ref>. از [[امام سجاد]] {{ع}} نقل شده است که فرمود: "در قائم، سنّتی از نوح است و آن طول عمر است"<ref> کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۳۲۲، ح ۴</ref>.
*در مورد [[حضرت عیسی]]{{ع}} می‌فرماید: {{متن قرآن|وَقَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِيحَ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ رَسُولَ اللَّهِ وَمَا قَتَلُوهُ وَمَا صَلَبُوهُ وَلَكِن شُبِّهَ لَهُمْ وَإِنَّ الَّذِينَ اخْتَلَفُواْ فِيهِ لَفِي شَكٍّ مِّنْهُ مَا لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلاَّ اتِّبَاعَ الظَّنِّ وَمَا قَتَلُوهُ يَقِينًا بَل رَّفَعَهُ اللَّهُ إِلَيْهِ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا وَإِن مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ إِلاَّ لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكُونُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا }}<ref> و (این) گفتارشان که «ما مسیح عیسی فرزند مریم، پیامبر خداوند را کشتیم» در حالی که او را نکشتند و به صلیب نکشیدند، بلکه بر آنان مشتبه شد و آنان که در این (کار) اختلاف کردند نسبت بدان در تردیدند، هیچ دانشی بدان ندارند، جز پیروی از گمان و به یقین او را نکشتند؛ سوره نساء، آیه: ۱۵۷ - ۱۵۸.</ref>. حال که از عمر [[حضرت عیسی]]{{ع}}، افزون بر دو هزار سال می‌گذرد، عمر ۱۱۷۰ ساله [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} چگونه امر بعیدی خواهد بود؟
* در مورد [[حضرت عیسی]] {{ع}} می‌فرماید: {{متن قرآن|وَقَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِيحَ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ رَسُولَ اللَّهِ وَمَا قَتَلُوهُ وَمَا صَلَبُوهُ وَلَكِن شُبِّهَ لَهُمْ وَإِنَّ الَّذِينَ اخْتَلَفُواْ فِيهِ لَفِي شَكٍّ مِّنْهُ مَا لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلاَّ اتِّبَاعَ الظَّنِّ وَمَا قَتَلُوهُ يَقِينًا بَل رَّفَعَهُ اللَّهُ إِلَيْهِ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا وَإِن مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ إِلاَّ لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكُونُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا }}<ref> و (این) گفتارشان که «ما مسیح عیسی فرزند مریم، پیامبر خداوند را کشتیم» در حالی که او را نکشتند و به صلیب نکشیدند، بلکه بر آنان مشتبه شد و آنان که در این (کار) اختلاف کردند نسبت بدان در تردیدند، هیچ دانشی بدان ندارند، جز پیروی از گمان و به یقین او را نکشتند؛ سوره نساء، آیه: ۱۵۷ - ۱۵۸.</ref>. حال که از عمر [[حضرت عیسی]] {{ع}}، افزون بر دو هزار سال می‌گذرد، عمر ۱۱۷۰ ساله [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} چگونه امر بعیدی خواهد بود؟
*از جمله کسانی که عمر طولانی دارد، [[حضرت خضر]] [[پیامبر]] است<ref> ر. ک: سوره کهف، آیه:۶۵.</ref> روایات [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نیز بر طول عمر انسان، صحه می‌گذارد و آن را امری ممکن می‌شمارد. یکی از کسانی که در سخنان [[پیامبر]]{{صل}}- به ویژه در منابع [[اهل سنت]]- به طول عمر او اشاره شده، "دجّال" است. [[اهل سنت]]، بر اساس همین روایات، عقیده دارند که دجّال در عصر [[پیامبر]]{{صل}} متولد شده و به زندگی خود ادامه می‌دهد تا در [[آخر الزمان]] خروج کند<ref> ر. ک: احمد بن حنبل، مسند، ج ۴، ص ۴۴۴؛ بخاری، صحیح، ج ۹، ص ۱۳۳.</ref>. حال اگر این احادیث درست باشد- چنانکه [[اهل سنت]] بر این باورند- در این صورت، شایسته نیست که آنان در حیات و عمر طولانی [[امام مهدی]]{{ع}}، تردید کنند! از طرفی حال که دشمن خدا، به جهت مصالحی، می‌تواند بیش از هزار سال زنده بماند، چرا بنده و خلیفه و ولی خدا نتواند عمر طولانی داشته باشد؟! <ref>[[شیخ طوسی]]، کتاب الغیبة، ص ۱۱۴</ref>. برخی از دانشمندان [[اهل سنت]]- به رغم انکار ولادت [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} از طرف بیشتر علمای [[اهل سنت]]- درباره طول عمر آن حضرت بابی را با عنوان "فی الدلالة علی جواز بقاء المهدی حیا" اختصاص داده و مضمون یاد شده را چنین بیان کرده‌اند: "هیچ امتناعی در بقای [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} وجود ندارد، به دلیل اینکه [[حضرت عیسی|عیسی]]، [[حضرت الیاس|الیاس]] و [[حضرت خضر|خضر]]- که از اولیای خداوند می‌باشند- زنده هستند و دجال و ابلیس- که از دشمنان خداوند می‌باشند- نیز زنده هستند و زنده بودن اینها به وسیله [[قرآن]] و سنّت اثبات شده است. آنگاه که بر این موضوع اتفاق کرده‌اند، زنده بودن [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} را انکار نمودهاند ...، پس به سخن هیچ عاقلی پس از این توجه نمیشود، در اینکه باقی بودن مهدی را انکار کند"<ref> ابو عبد اللّه محمّد کنجی شافعی، البیان فی اخبار صاحب الزمان، تحقیق: مهدی حمد الفتلاوی، ص ۹۷</ref>
* از جمله کسانی که عمر طولانی دارد، [[حضرت خضر]] [[پیامبر]] است<ref> ر. ک: سوره کهف، آیه:۶۵.</ref> روایات [[پیامبر اکرم]] {{صل}} نیز بر طول عمر انسان، صحه می‌گذارد و آن را امری ممکن می‌شمارد. یکی از کسانی که در سخنان [[پیامبر]] {{صل}}- به ویژه در منابع [[اهل سنت]]- به طول عمر او اشاره شده، "دجّال" است. [[اهل سنت]]، بر اساس همین روایات، عقیده دارند که دجّال در عصر [[پیامبر]] {{صل}} متولد شده و به زندگی خود ادامه می‌دهد تا در [[آخر الزمان]] خروج کند<ref> ر. ک: احمد بن حنبل، مسند، ج ۴، ص ۴۴۴؛ بخاری، صحیح، ج ۹، ص ۱۳۳.</ref>. حال اگر این احادیث درست باشد- چنانکه [[اهل سنت]] بر این باورند- در این صورت، شایسته نیست که آنان در حیات و عمر طولانی [[امام مهدی]] {{ع}}، تردید کنند! از طرفی حال که دشمن خدا، به جهت مصالحی، می‌تواند بیش از هزار سال زنده بماند، چرا بنده و خلیفه و ولی خدا نتواند عمر طولانی داشته باشد؟! <ref>[[شیخ طوسی]]، کتاب الغیبة، ص ۱۱۴</ref>. برخی از دانشمندان [[اهل سنت]]- به رغم انکار ولادت [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} از طرف بیشتر علمای [[اهل سنت]]- درباره طول عمر آن حضرت بابی را با عنوان "فی الدلالة علی جواز بقاء المهدی حیا" اختصاص داده و مضمون یاد شده را چنین بیان کرده‌اند: "هیچ امتناعی در بقای [[امام مهدی|مهدی]] {{ع}} وجود ندارد، به دلیل اینکه [[حضرت عیسی|عیسی]]، [[حضرت الیاس|الیاس]] و [[حضرت خضر|خضر]]- که از اولیای خداوند می‌باشند- زنده هستند و دجال و ابلیس- که از دشمنان خداوند می‌باشند- نیز زنده هستند و زنده بودن اینها به وسیله [[قرآن]] و سنّت اثبات شده است. آنگاه که بر این موضوع اتفاق کرده‌اند، زنده بودن [[امام مهدی|مهدی]] {{ع}} را انکار نمودهاند ...، پس به سخن هیچ عاقلی پس از این توجه نمیشود، در اینکه باقی بودن مهدی را انکار کند"<ref> ابو عبد اللّه محمّد کنجی شافعی، البیان فی اخبار صاحب الزمان، تحقیق: مهدی حمد الفتلاوی، ص ۹۷</ref>
*'''از نگاه عقل و علم:''' حکیمان و فیلسوفان گفته‌اند: بهترین دلیل بر امکان هرچیزی، واقع شدن آن چیز است. همینکه طول عمر در میان پیشینیان روی داده و تاریخ، افراد زیادی را به ما نشان می‌دهد که عمری طولانی داشته‌اند، خود دلیل روشنی است بر اینکه طول عمر از دیدگاه عقل امری ممکن است. [[خواجه نصیر طوسی]]، دراین باره گفته است: "طول عمر، در غیر [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} اتفاق افتاده و محقق شده است؛ چون چنین است، بعید شمردن طول عمر درباره [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} جهل محض است"<ref> ر. ک: محمّد رضا حکیمی، خورشید مغرب، ص ۲۱۴</ref>. مرحوم [[مظفر]] طول عمر حضرت را از نگاه فرا طبیعی اینگونه تفسیر کرده که بقای [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} در این مدّت طولانی معجزه و امری فوق طبیعی است. البته این بالاتر از آن نیست که حضرت در روز شهادت پدرش در پنج سالگی به [[امامت]] مردم رسید و نیز بالاتر از معجزه [[حضرت عیسی]]{{ع}} نیست که در میان گهواره سخن گفت و در آن روز به [[نبوت]] مبعوث گردید. سپس آن مرحوم به امکان طول عمر اشاره کرده که زندگی بیش از عمر طبیعی از نظر علم پزشکی محال نیست، و در پایان نیز به مواردی که انسان‌ها عمری بسیار طولانی داشته‌اند اشاره کرده است<ref> محمّد رضا مظفر، عقاید الامامیه، ترجمه علیرضا مسجدجامعی، ص ۱۱۸</ref>.
* '''از نگاه عقل و علم:''' حکیمان و فیلسوفان گفته‌اند: بهترین دلیل بر امکان هرچیزی، واقع شدن آن چیز است. همینکه طول عمر در میان پیشینیان روی داده و تاریخ، افراد زیادی را به ما نشان می‌دهد که عمری طولانی داشته‌اند، خود دلیل روشنی است بر اینکه طول عمر از دیدگاه عقل امری ممکن است. [[خواجه نصیر طوسی]]، دراین باره گفته است: "طول عمر، در غیر [[امام مهدی|مهدی]] {{ع}} اتفاق افتاده و محقق شده است؛ چون چنین است، بعید شمردن طول عمر درباره [[امام مهدی|مهدی]] {{ع}} جهل محض است"<ref> ر. ک: محمّد رضا حکیمی، خورشید مغرب، ص ۲۱۴</ref>. مرحوم [[مظفر]] طول عمر حضرت را از نگاه فرا طبیعی اینگونه تفسیر کرده که بقای [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} در این مدّت طولانی معجزه و امری فوق طبیعی است. البته این بالاتر از آن نیست که حضرت در روز شهادت پدرش در پنج سالگی به [[امامت]] مردم رسید و نیز بالاتر از معجزه [[حضرت عیسی]] {{ع}} نیست که در میان گهواره سخن گفت و در آن روز به [[نبوت]] مبعوث گردید. سپس آن مرحوم به امکان طول عمر اشاره کرده که زندگی بیش از عمر طبیعی از نظر علم پزشکی محال نیست، و در پایان نیز به مواردی که انسان‌ها عمری بسیار طولانی داشته‌اند اشاره کرده است<ref> محمّد رضا مظفر، عقاید الامامیه، ترجمه علیرضا مسجدجامعی، ص ۱۱۸</ref>.
*یکی از دانشمندان معاصر نیز درباره طول عمر آن حضرت می‌نویسد: بررسی علمی و بحث طول عمر، در حقیقت بستگی دارد به نوع تفسیری که علم فیزیولوژی از "پیری و فرسودگی" دارد. این قانون که: "پیری و فرسودگی" زاییده یک قانون طبیعی حاکم بر بافتهای پیکره انسانی است، و ضروری است که بدن پس از رسیدن به مرحله پایانی رشد، کمکم فرسوده شده، برای ادامه زندگی، کارآیی کمتری داشته باشد تا آنگاه که در لحظه‌ای معین از کار بیفتد، آیا حتی درباره بدنی هم که از هرگونه تأثیر خارجی در کنار مانده صادق است؟ یا اینکه فرسودگی و کاهشی که در کارآیی بافت و نسوج مجموعه بدن به چشم می‌خورد، نتیجه نبرد با عوامل بیرونی- مانند میکربها و سموم- است که به بدن انسان راه می‌یابد؟. این پرسشی است که دانش امروز، از خود می‌کند و در راه پاسخ دادن به آن هم می‌کوشد. در محدوده برداشت‌های علمی معاصر، به این پاسخ‌های گوناگونی داده شده است: اگر پیری و فرسودگی و ناتوانی، نتیجه مبارزه جسم با عوامل بیرونی معین، و تأثیرپذیری از آنها باشد، از جنبه نظری امکان دارد که بافتهای تشکیل دهنده بدن انسان را از عوامل معین و مؤثر در آن، برکنار داشت؛ تا زندگی آدمی طولانی شود. اما اگر از دیدگاه دیگر به بررسی بپردازیم، به این نتیجه می‌رسیم که پیری یک قانون طبیعی است و هر بافت و اندام زنده‌ای، در درون خود، عامل نیستی حتمی خود را نهفته دارد که در اثر مرور زمان، موجود زنده را خواه ناخواه به مرحله فرسودگی و مرگ می‌رساند. ولی نگریستن از این دیدگاه هم مستلزم آن نیست که هیچگونه انعطافی در این قانون طبیعی راه نیابد. بلکه اگر همچنین قانونی مسلّم انگاشته شود، تازه قانون انعطاف پذیری است. زیرا هم ما، در زندگی معمولی خود می‌بینیم؛ و هم دانشمندان در آزمایشگاه‌های علمیشان مشاهده می‌کنند که: پیری یک پدیده فیزیولوژیکی است و ربطی به "زمان" ندارد. گاهی زود فرا می‌رسد و گاهی با فاصله زمانی بیشتری آشکار میگردد. تا آنجا که برخی از سالمندان را می‌بینیم که نشانه‌های پیری بر اعضای آنان ظاهر نشده و از نرمی و تازگی برخوردارند. پزشکان و متخصصان نیز بر انعطاف‌پذیری این قانون تصریح دارند. حتی بعضی از دانشمندان توانسته‌اند عملاً از انعطاف پذیری این قانون که طبیعی و ضروری تلقی شده بهره گیرند و زندگی پاره‌ای از حیوانات را از صدها برابر عمر طبیعی آنها بیشتر کنند.
* یکی از دانشمندان معاصر نیز درباره طول عمر آن حضرت می‌نویسد: بررسی علمی و بحث طول عمر، در حقیقت بستگی دارد به نوع تفسیری که علم فیزیولوژی از "پیری و فرسودگی" دارد. این قانون که: "پیری و فرسودگی" زاییده یک قانون طبیعی حاکم بر بافتهای پیکره انسانی است، و ضروری است که بدن پس از رسیدن به مرحله پایانی رشد، کمکم فرسوده شده، برای ادامه زندگی، کارآیی کمتری داشته باشد تا آنگاه که در لحظه‌ای معین از کار بیفتد، آیا حتی درباره بدنی هم که از هرگونه تأثیر خارجی در کنار مانده صادق است؟ یا اینکه فرسودگی و کاهشی که در کارآیی بافت و نسوج مجموعه بدن به چشم می‌خورد، نتیجه نبرد با عوامل بیرونی- مانند میکربها و سموم- است که به بدن انسان راه می‌یابد؟. این پرسشی است که دانش امروز، از خود می‌کند و در راه پاسخ دادن به آن هم می‌کوشد. در محدوده برداشت‌های علمی معاصر، به این پاسخ‌های گوناگونی داده شده است: اگر پیری و فرسودگی و ناتوانی، نتیجه مبارزه جسم با عوامل بیرونی معین، و تأثیرپذیری از آنها باشد، از جنبه نظری امکان دارد که بافتهای تشکیل دهنده بدن انسان را از عوامل معین و مؤثر در آن، برکنار داشت؛ تا زندگی آدمی طولانی شود. اما اگر از دیدگاه دیگر به بررسی بپردازیم، به این نتیجه می‌رسیم که پیری یک قانون طبیعی است و هر بافت و اندام زنده‌ای، در درون خود، عامل نیستی حتمی خود را نهفته دارد که در اثر مرور زمان، موجود زنده را خواه ناخواه به مرحله فرسودگی و مرگ می‌رساند. ولی نگریستن از این دیدگاه هم مستلزم آن نیست که هیچگونه انعطافی در این قانون طبیعی راه نیابد. بلکه اگر همچنین قانونی مسلّم انگاشته شود، تازه قانون انعطاف پذیری است. زیرا هم ما، در زندگی معمولی خود می‌بینیم؛ و هم دانشمندان در آزمایشگاه‌های علمیشان مشاهده می‌کنند که: پیری یک پدیده فیزیولوژیکی است و ربطی به "زمان" ندارد. گاهی زود فرا می‌رسد و گاهی با فاصله زمانی بیشتری آشکار میگردد. تا آنجا که برخی از سالمندان را می‌بینیم که نشانه‌های پیری بر اعضای آنان ظاهر نشده و از نرمی و تازگی برخوردارند. پزشکان و متخصصان نیز بر انعطاف‌پذیری این قانون تصریح دارند. حتی بعضی از دانشمندان توانسته‌اند عملاً از انعطاف پذیری این قانون که طبیعی و ضروری تلقی شده بهره گیرند و زندگی پاره‌ای از حیوانات را از صدها برابر عمر طبیعی آنها بیشتر کنند.
*افزون بر دلیل‌های یادشده، راه دیگری نیز برای اینکه یک انسان بتواند عمر طولانی داشته باشد وجود دارد. این راه، همان راه اعجاز و قدرت خداوند است. یکی از دانشمندان معاصر [[شیعه]]، پس از بیان ادله‌ای ارزنده درباره طول عمر، به اعجاز درباره طول عمر [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} اشاره کرده و می‌نویسد: تاکنون دریافتیم که زندگانی طولانی از دیدگاه دانش، شدنی است. حال، استدلال‌های پیشین را نادیده می‌گیریم و فکر می‌کنیم که از دیدگاه علمی، مسئله طول عمر، غیر ممکن جلوه کند و پیری و فرسودگی، قانونی قاطع باشد که بشر، نه امروز و نه در مسیر دراز فردایش، توانایی چیرگی بر این قانون را پیدا نکند. از این فرض آیا جز اینکه نتیجه بگیریم عمر چندین صد ساله مانند عمر [[حضرت نوح]] و [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{عم}} امری ناهماهنگ با قوانین طبیعی‌ای است- که دانش با افزارها و آزمایشها و استقرا به اثبات رسانده- بازده دیگری عایدمان میشود؟ در چنین صورتی، پدیده طول عمر معجزه‌ای به حساب می‌آید که یک قانون طبیعی را، در حالتی معین، از تأثیر انداخته تا زندگانی فردی را که پاسدار پیام‌های آسمانی است از خطر نابودی حفظ کند<ref> سید محمّد باقر صدر، جستوجو و گفتوگو پیرامون امام مهدی علیه السّلام، ص ۱۹- ۲۱</ref>. ایشان در ادامه می‌نویسد: این معجزه در باور مسلمانان- که از گفتار صریح [[قرآن]] و سنّت [[پیامبر]]{{صل}} مایه می‌گیرد- نه در نوع خود استثنایی است و نه شگفت‌انگیز. زیرا قانون پیری و فرسودگی، قاطعیتی بیشتر از قانون "انتقال حرارت از جسم گرمتر به جسم سردتر و تساوی نهایی حرارت آنها" ندارد، در حالی که این قانون، برای نگاهداری زندگی [[حضرت ابراهیم|ابراهیم]]{{ع}} از تأثیر افتاد. در آن هنگام که [[حضرت ابراهیم|ابراهیم]]{{ع}} را در آتش افکندند، تنها راه جلوگیری از نابودیاش، بی‌تأثیر بودن و از کار افتادن این قانون بود. پس به آتش گفته شد "بر [[حضرت ابراهیم|ابراهیم]]{{ع}} خنک و سلامت شو!" و او همانگونه که سالم در آتش افتاده بود، به سلامت از آن بیرون آمد و گزندی به او نرسید! جز این، بسیاری دیگر از قوانین "طبیعی، برای پشتیبانی از [[پیامبران]] و حجت‌های خدا بر زمین، به حالت تعطیل درآمده است: دریا برای [[حضرت موسی]]{{ع}} شکافته شد. کار بر رومیان مشتبه گردید و پنداشتند که [[حضرت عیسی]]{{ع}} را دستگیر کرده‌اند؛ در حالی که او را دستگیر نکرده بودند. [[پیامبر خاتم|حضرت محمّد]]{{صل}} از خانه خویش که در محاصره انبوه قریشیان بود و آنان ساعت‌ها، در کمین او بودند تا بر وی بتازند، بیرون رفت و کسی او را ندید، زیرا خداوند می‌خواست تا پیامبرش را از چشم‌های آنان پوشیده دارد. هریک از این موارد، نشان‌دهنده از کار ماندن یکی از قوانین طبیعی است تا فردی که حکمت خداوندی، نگهداری او را بایسته می‌شمرد، پشتیبانی شود. اکنون کجای این مسئله اشکال دارد که قانون پیری و فرسودگی نیز یکی از این نمونه‌ها باشد؟ <ref> سید محمّد باقر صدر، جستوجو و گفتوگو پیرامون امام مهدی{{ع}}، ص ۲۸- ۲۹</ref>. به بیان دیگر، طول عمر [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} یکی دیگر از نشانه‌های قدرت پروردگار است. که پیش از آن مانند آن فراوان دیده شده است. یا ما باید منکر این همه اتفاقات و رخدادهای خارق العاده در زندگی پیامبران و [[امامان]] باشیم، و یا اینکه طول عمر [[امام مهدی]]{{ع}} اگر یک میلیون سال هم طول بکشد باید قبول نماییم. چون همه این آیات از یک منبع و مبدأ سرچشمه گرفته و در راستای یک جهت و هدف صورت گرفته و ادامه و تکمیل یکدیگر است. و پیام و هدف این قدرت‌نمایی‌های شفاف و آشکار خداوند، باور به [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} با تمام ضوابط و اصول و فروع آن و پاسخ منطقی به پرسشها و شبهات می‌باشد.
* افزون بر دلیل‌های یادشده، راه دیگری نیز برای اینکه یک انسان بتواند عمر طولانی داشته باشد وجود دارد. این راه، همان راه اعجاز و قدرت خداوند است. یکی از دانشمندان معاصر [[شیعه]]، پس از بیان ادله‌ای ارزنده درباره طول عمر، به اعجاز درباره طول عمر [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} اشاره کرده و می‌نویسد: تاکنون دریافتیم که زندگانی طولانی از دیدگاه دانش، شدنی است. حال، استدلال‌های پیشین را نادیده می‌گیریم و فکر می‌کنیم که از دیدگاه علمی، مسئله طول عمر، غیر ممکن جلوه کند و پیری و فرسودگی، قانونی قاطع باشد که بشر، نه امروز و نه در مسیر دراز فردایش، توانایی چیرگی بر این قانون را پیدا نکند. از این فرض آیا جز اینکه نتیجه بگیریم عمر چندین صد ساله مانند عمر [[حضرت نوح]] و [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{عم}} امری ناهماهنگ با قوانین طبیعی‌ای است- که دانش با افزارها و آزمایشها و استقرا به اثبات رسانده- بازده دیگری عایدمان میشود؟ در چنین صورتی، پدیده طول عمر معجزه‌ای به حساب می‌آید که یک قانون طبیعی را، در حالتی معین، از تأثیر انداخته تا زندگانی فردی را که پاسدار پیام‌های آسمانی است از خطر نابودی حفظ کند<ref> سید محمّد باقر صدر، جستوجو و گفتوگو پیرامون امام مهدی علیه السّلام، ص ۱۹- ۲۱</ref>. ایشان در ادامه می‌نویسد: این معجزه در باور مسلمانان- که از گفتار صریح [[قرآن]] و سنّت [[پیامبر]] {{صل}} مایه می‌گیرد- نه در نوع خود استثنایی است و نه شگفت‌انگیز. زیرا قانون پیری و فرسودگی، قاطعیتی بیشتر از قانون "انتقال حرارت از جسم گرمتر به جسم سردتر و تساوی نهایی حرارت آنها" ندارد، در حالی که این قانون، برای نگاهداری زندگی [[حضرت ابراهیم|ابراهیم]] {{ع}} از تأثیر افتاد. در آن هنگام که [[حضرت ابراهیم|ابراهیم]] {{ع}} را در آتش افکندند، تنها راه جلوگیری از نابودیاش، بی‌تأثیر بودن و از کار افتادن این قانون بود. پس به آتش گفته شد "بر [[حضرت ابراهیم|ابراهیم]] {{ع}} خنک و سلامت شو!" و او همانگونه که سالم در آتش افتاده بود، به سلامت از آن بیرون آمد و گزندی به او نرسید! جز این، بسیاری دیگر از قوانین "طبیعی، برای پشتیبانی از [[پیامبران]] و حجت‌های خدا بر زمین، به حالت تعطیل درآمده است: دریا برای [[حضرت موسی]] {{ع}} شکافته شد. کار بر رومیان مشتبه گردید و پنداشتند که [[حضرت عیسی]] {{ع}} را دستگیر کرده‌اند؛ در حالی که او را دستگیر نکرده بودند. [[پیامبر خاتم|حضرت محمّد]] {{صل}} از خانه خویش که در محاصره انبوه قریشیان بود و آنان ساعت‌ها، در کمین او بودند تا بر وی بتازند، بیرون رفت و کسی او را ندید، زیرا خداوند می‌خواست تا پیامبرش را از چشم‌های آنان پوشیده دارد. هریک از این موارد، نشان‌دهنده از کار ماندن یکی از قوانین طبیعی است تا فردی که حکمت خداوندی، نگهداری او را بایسته می‌شمرد، پشتیبانی شود. اکنون کجای این مسئله اشکال دارد که قانون پیری و فرسودگی نیز یکی از این نمونه‌ها باشد؟ <ref> سید محمّد باقر صدر، جستوجو و گفتوگو پیرامون امام مهدی {{ع}}، ص ۲۸- ۲۹</ref>. به بیان دیگر، طول عمر [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} یکی دیگر از نشانه‌های قدرت پروردگار است. که پیش از آن مانند آن فراوان دیده شده است. یا ما باید منکر این همه اتفاقات و رخدادهای خارق العاده در زندگی پیامبران و [[امامان]] باشیم، و یا اینکه طول عمر [[امام مهدی]] {{ع}} اگر یک میلیون سال هم طول بکشد باید قبول نماییم. چون همه این آیات از یک منبع و مبدأ سرچشمه گرفته و در راستای یک جهت و هدف صورت گرفته و ادامه و تکمیل یکدیگر است. و پیام و هدف این قدرت‌نمایی‌های شفاف و آشکار خداوند، باور به [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} با تمام ضوابط و اصول و فروع آن و پاسخ منطقی به پرسشها و شبهات می‌باشد.
*رخدادها و اعجازهای خارق العاده‌ای مانند: قصه خارق العاده خلقت [[حضرت آدم]]{{ع}}، داستان غریب زندگی نوح نبی و کشتی نجات، حکایت یونس [[پیامبر]] در شکم ماهی! آوردن تخت بلقیس به دستگاه سلیمان نبی، برآوردن شتر بچه‌ای برای صالح [[پیامبر]] از میان کوه و سنگ، ولادت [[حضرت موسی|موسی]]{{ع}} و هدایت و راهنمایی مادرش در حفظ او از مأموران حکومت، اژدها شدن چوبدستی [[حضرت موسی]]{{ع}} و بلعیدن اسباب ساحران فرعون، سالم ماندن [[حضرت موسی|موسی]]{{ع}} و غرق شدن فرعون، سرد و گلستان شدن انبوهی از آتش برای [[حضرت ابراهیم|ابراهیم]]{{ع}}، تولد اسماعیل برای ابراهیم [[پیامبر]] در سنین پیری، نبریدن کارد سر اسماعیل را در هنگام آزمایش، ولادت خارق العاده [[حضرت عیسی]]{{ع}} که از مادری باکره و بدون شوهر و پاک و مقدس به دنیا آمد، تولد [[یحیی برای زکریای]] [[پیامبر]] در سنین پیری از زنی نازا، سخن گفتن [[حضرت عیسی|عیسی]]{{ع}} در گهواره، [[نبوت]] [[حضرت عیسی|عیسی]]{{ع}} در خردسالی، از گل پرنده ساختن، نابینا را بینا نمودن، مرده را زنده ساختن، بیماران بیعلاج را شفا دادن به واسطه [[حضرت عیسی|عیسی]]{{ع}} و به اذن خداوند، قصه خارق العاده اصحاب کهف و خواب و زنده شدن آنها در غار، داستان زنده شدن عزیر [[پیامبر]]، نجات یوسف [[پیامبر]] در کودکی از چاه و او را به پادشاهی رساندن و پس از چهل سال انتظار به یعقوب [[پیامبر]] برگرداندن، داستان شگفتی‌آور ذو القرنین، امّی و درس نخواندن [[پیامبر|محمّد]]{{صل}} و آوردن [[قرآن عظیم]]، به معراج رفتن [[پیامبر]] اسلام، و دهها و بلکه صدها از این نمونه که همگی در مآخذ معتبر دینی و تاریخی ثبت و ضبط و انتشار یافته است.
* رخدادها و اعجازهای خارق العاده‌ای مانند: قصه خارق العاده خلقت [[حضرت آدم]] {{ع}}، داستان غریب زندگی نوح نبی و کشتی نجات، حکایت یونس [[پیامبر]] در شکم ماهی! آوردن تخت بلقیس به دستگاه سلیمان نبی، برآوردن شتر بچه‌ای برای صالح [[پیامبر]] از میان کوه و سنگ، ولادت [[حضرت موسی|موسی]] {{ع}} و هدایت و راهنمایی مادرش در حفظ او از مأموران حکومت، اژدها شدن چوبدستی [[حضرت موسی]] {{ع}} و بلعیدن اسباب ساحران فرعون، سالم ماندن [[حضرت موسی|موسی]] {{ع}} و غرق شدن فرعون، سرد و گلستان شدن انبوهی از آتش برای [[حضرت ابراهیم|ابراهیم]] {{ع}}، تولد اسماعیل برای ابراهیم [[پیامبر]] در سنین پیری، نبریدن کارد سر اسماعیل را در هنگام آزمایش، ولادت خارق العاده [[حضرت عیسی]] {{ع}} که از مادری باکره و بدون شوهر و پاک و مقدس به دنیا آمد، تولد [[یحیی برای زکریای]] [[پیامبر]] در سنین پیری از زنی نازا، سخن گفتن [[حضرت عیسی|عیسی]] {{ع}} در گهواره، [[نبوت]] [[حضرت عیسی|عیسی]] {{ع}} در خردسالی، از گل پرنده ساختن، نابینا را بینا نمودن، مرده را زنده ساختن، بیماران بیعلاج را شفا دادن به واسطه [[حضرت عیسی|عیسی]] {{ع}} و به اذن خداوند، قصه خارق العاده اصحاب کهف و خواب و زنده شدن آنها در غار، داستان زنده شدن عزیر [[پیامبر]]، نجات یوسف [[پیامبر]] در کودکی از چاه و او را به پادشاهی رساندن و پس از چهل سال انتظار به یعقوب [[پیامبر]] برگرداندن، داستان شگفتی‌آور ذو القرنین، امّی و درس نخواندن [[پیامبر|محمّد]] {{صل}} و آوردن [[قرآن عظیم]]، به معراج رفتن [[پیامبر]] اسلام، و دهها و بلکه صدها از این نمونه که همگی در مآخذ معتبر دینی و تاریخی ثبت و ضبط و انتشار یافته است.
*بی‌گمان رخدادهای یاد شده یک امر و اصل مسلّم بنیادی و از ناموس ویژه پروردگار است. و برای پروردگاری که این همه اعجازهای بزرگ آفریده، نگهداری [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} تا روزی که خودش مصلحت بداند، از پلک چشم برهم نهادن هم آسانتر است. آری، [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} با قدرت الهی زنده است و در میان مردم، به حیات خود ادامه می‌دهد»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[پرسمان مهدویت (کتاب)|پرسمان مهدویت]]، ص ۱۴۸-۱۵۶.</ref>.
* بی‌گمان رخدادهای یاد شده یک امر و اصل مسلّم بنیادی و از ناموس ویژه پروردگار است. و برای پروردگاری که این همه اعجازهای بزرگ آفریده، نگهداری [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} تا روزی که خودش مصلحت بداند، از پلک چشم برهم نهادن هم آسانتر است. آری، [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} با قدرت الهی زنده است و در میان مردم، به حیات خود ادامه می‌دهد»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[پرسمان مهدویت (کتاب)|پرسمان مهدویت]]، ص ۱۴۸-۱۵۶.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۱۹۵: خط ۱۹۲:
'''اما از نظر دانش:''' زیست‌شناسان می‌گویند: اگر اختلالات و آسیب‌هایی که به انسان می‌رسد و موجب کوتاهی عمر او می‌شود، رفع گردد، عمر او به دویست سال خواهد رسید. بعضی می‌گویند. انسان باید سیصد سال عمر کند، این‌که می‌بینی هفتاد یا هشتاد سال عمر می‌کند، بر اثر آن است که عضوی از او فرسوده می‌شود و به عضوهای دیگر سرایت می‌کند <ref>مجله دانشمند سال ۶ شماره ۱ ص ۴۳.</ref>. آزمایشاتی که دانشمندان روی حشرات و سلول‌ها و گیاهان کرده‌اند، نشان می‌دهد که گاهی عمر آنها را به صدها، بلکه به هزارها برابر رسانده‌اند. یوری فیالکوف استاد پلی‌تکنیک کیف در شوروی سابق می‌گوید: سلول که سنگ اول و اصلی بنای جانداران می‌باشد، جاوید است و هرگز نمی‌میرد، مشروط بر اینکه غذا داشته باشد و سرما و گرمای شدید سبب هلاکتش نشود. وی اضافه می‌کند: انسان باید زنده و جاوید باشد و هرگز از بین نرود، زیرا سلول‌های تشکیل دهنده بدن او جاوید است.<ref>مجله خواندنی‌ها، سال ۲۸ شماره ۳۸ ص ۴۳.</ref>
'''اما از نظر دانش:''' زیست‌شناسان می‌گویند: اگر اختلالات و آسیب‌هایی که به انسان می‌رسد و موجب کوتاهی عمر او می‌شود، رفع گردد، عمر او به دویست سال خواهد رسید. بعضی می‌گویند. انسان باید سیصد سال عمر کند، این‌که می‌بینی هفتاد یا هشتاد سال عمر می‌کند، بر اثر آن است که عضوی از او فرسوده می‌شود و به عضوهای دیگر سرایت می‌کند <ref>مجله دانشمند سال ۶ شماره ۱ ص ۴۳.</ref>. آزمایشاتی که دانشمندان روی حشرات و سلول‌ها و گیاهان کرده‌اند، نشان می‌دهد که گاهی عمر آنها را به صدها، بلکه به هزارها برابر رسانده‌اند. یوری فیالکوف استاد پلی‌تکنیک کیف در شوروی سابق می‌گوید: سلول که سنگ اول و اصلی بنای جانداران می‌باشد، جاوید است و هرگز نمی‌میرد، مشروط بر اینکه غذا داشته باشد و سرما و گرمای شدید سبب هلاکتش نشود. وی اضافه می‌کند: انسان باید زنده و جاوید باشد و هرگز از بین نرود، زیرا سلول‌های تشکیل دهنده بدن او جاوید است.<ref>مجله خواندنی‌ها، سال ۲۸ شماره ۳۸ ص ۴۳.</ref>


'''اما از نظر [[قرآن]] و احادیث:''' از نظر دینی، نه تنها هیچ‌گونه دلیلی بر انکار عمر طولانی در افراد استثنایی نداریم، بلکه در تواریخ و روایات مذهبی می‌خوانیم: [[حضرت ادریس]]، [[حضرت الیاس]]، [[حضرت خضر]] و [[حضرت عیسی]]{{عم}} هنوز زنده‌اند، همچنین [[حضرت لقمان]]، [[حضرت نوح]]، عاد و [[پیامبران]] دیگر {{عم}} عمرهای بسیار طولانی کرده‌اند، تا آنجا که [[قرآن کریم]] درباره [[حضرت نوح]] {{ع}} می‌فرماید: {{متن قرآن|وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِيهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلاَّ خَمْسِينَ عَامًا...}}<ref>"و همانا نوح {{ع}} را به رسالت سوی قومش فرستادیم، او هزار سال جز پنجاه سال (یعنی ۹۵۰ سال) درنگ" کرد ...؛ سوره عنکبوت، آیه ۱۴. جهت آگاهی بیشتر ر.ک به: کشف الغمه ج ۳ ص ۴۷۲.</ref>.
'''اما از نظر [[قرآن]] و احادیث:''' از نظر دینی، نه تنها هیچ‌گونه دلیلی بر انکار عمر طولانی در افراد استثنایی نداریم، بلکه در تواریخ و روایات مذهبی می‌خوانیم: [[حضرت ادریس]]، [[حضرت الیاس]]، [[حضرت خضر]] و [[حضرت عیسی]] {{عم}} هنوز زنده‌اند، همچنین [[حضرت لقمان]]، [[حضرت نوح]]، عاد و [[پیامبران]] دیگر {{عم}} عمرهای بسیار طولانی کرده‌اند، تا آنجا که [[قرآن کریم]] درباره [[حضرت نوح]] {{ع}} می‌فرماید: {{متن قرآن|وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِيهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلاَّ خَمْسِينَ عَامًا...}}<ref>"و همانا نوح {{ع}} را به رسالت سوی قومش فرستادیم، او هزار سال جز پنجاه سال (یعنی ۹۵۰ سال) درنگ" کرد ...؛ سوره عنکبوت، آیه ۱۴. جهت آگاهی بیشتر ر.ک به: کشف الغمه ج ۳ ص ۴۷۲.</ref>.


بنابراین چه مانعی دارد خداوند تمام علل پیری و فرسودگی را به امام زمانش آموخته باشد و او با به‌کار گرفتن آن، عمر بسیار کند.<ref>درباره افرادی که در دنیا عمر طولانی کرده‌اند، به اعلام الوری، ص ۴۴۲ و بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۲۲۵ به بعد مراجعه شود.</ref> وقتی مسأله محال نبود، قدرت و اراده خداوند بقیه امور را درست می‌کند. ضمناً باید به این نکته توجه داشت که استثناها در جهان نمونه‌های بسیار دارد، مانند: کشف ماهی‌های ۳۰۰۰۰۰۰ ساله و کشف ۴۰۰۰ دانه از یک بوته گندم، و کشف آبی که یخ نمی‌زند و ... که اینها همه حکایت از قدرت لایزال الهی می‌کند و حاکی است که این‌طور نیست که جهان همیشه در محور علل و معلول طبیعی معمولی بگردد، بلکه گاهی علل مافوق علل طبیعی در کار است که آن هم کار خدا است، چنانچه [[قرآن]] کراراً می‌فرماید: {{متن قرآن|لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref>"بدانید حتما خداوند بر هرچیز توانا است؛ سوره طلاق، آیه ۱۲.</ref>»<ref>[[محمد محمدی اشتهاردی|محمدی اشتهاردی، محمد]]، [[حضرت مهدی فروغ تابان ولایت (کتاب)|حضرت مهدی فروغ تابان ولایت]]، ص ۵۵-۵۷.</ref>.
بنابراین چه مانعی دارد خداوند تمام علل پیری و فرسودگی را به امام زمانش آموخته باشد و او با به‌کار گرفتن آن، عمر بسیار کند.<ref>درباره افرادی که در دنیا عمر طولانی کرده‌اند، به اعلام الوری، ص ۴۴۲ و بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۲۲۵ به بعد مراجعه شود.</ref> وقتی مسأله محال نبود، قدرت و اراده خداوند بقیه امور را درست می‌کند. ضمناً باید به این نکته توجه داشت که استثناها در جهان نمونه‌های بسیار دارد، مانند: کشف ماهی‌های ۳۰۰۰۰۰۰ ساله و کشف ۴۰۰۰ دانه از یک بوته گندم، و کشف آبی که یخ نمی‌زند و ... که اینها همه حکایت از قدرت لایزال الهی می‌کند و حاکی است که این‌طور نیست که جهان همیشه در محور علل و معلول طبیعی معمولی بگردد، بلکه گاهی علل مافوق علل طبیعی در کار است که آن هم کار خدا است، چنانچه [[قرآن]] کراراً می‌فرماید: {{متن قرآن|لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref>"بدانید حتما خداوند بر هرچیز توانا است؛ سوره طلاق، آیه ۱۲.</ref>»<ref>[[محمد محمدی اشتهاردی|محمدی اشتهاردی، محمد]]، [[حضرت مهدی فروغ تابان ولایت (کتاب)|حضرت مهدی فروغ تابان ولایت]]، ص ۵۵-۵۷.</ref>.
خط ۲۱۴: خط ۲۱۱:


[[مسعودی]] در کتاب "مروج الذهب" نام انسان‌هایی را که دارای عمر طولانی بوده‌اند آورده است، از جمله:
[[مسعودی]] در کتاب "مروج الذهب" نام انسان‌هایی را که دارای عمر طولانی بوده‌اند آورده است، از جمله:
*آدم (ابو البشر) ۹۳۰ سال؛‏
* آدم (ابو البشر) ۹۳۰ سال؛‏
*شیث بن آدم ۹۱۲ سال؛‏
* شیث بن آدم ۹۱۲ سال؛‏
*انوش ۹۰ سال‏؛
* انوش ۹۰ سال‏؛
*کیومرث ۱۰۰۰ سال؛‏
* کیومرث ۱۰۰۰ سال؛‏
*عاد ۱۲۰۰ سال‏<ref>تاریخ مروج الذهب، ج ۱ و ۲.</ref>.
* عاد ۱۲۰۰ سال‏<ref>تاریخ مروج الذهب، ج ۱ و ۲.</ref>.


و شاهد قرآنی هم در طول عمر وجود دارد که در سوره عنکبوت آیه ۱۴ خداوند می‌فرمایند، نوح ۹۵۰ سال در بین قوم خود مشغول دعوت و تبلیغ بود<ref>سوره عنکبوت، آیه ۱۴.</ref>.
و شاهد قرآنی هم در طول عمر وجود دارد که در سوره عنکبوت آیه ۱۴ خداوند می‌فرمایند، نوح ۹۵۰ سال در بین قوم خود مشغول دعوت و تبلیغ بود<ref>سوره عنکبوت، آیه ۱۴.</ref>.


و اگر کسی بر کتب آسمانی مخصوصا [[قرآن کریم]] آشنایی داشته باشد، می‌داند که کارهای خارق‌العاده زیادی در دنیا واقع شده است و معجزات فراوانی صادر گردیده که همگی حاکی از قدرت لایزال الهی است از قبیل:
و اگر کسی بر کتب آسمانی مخصوصا [[قرآن کریم]] آشنایی داشته باشد، می‌داند که کارهای خارق‌العاده زیادی در دنیا واقع شده است و معجزات فراوانی صادر گردیده که همگی حاکی از قدرت لایزال الهی است از قبیل:
*طوفان نوح {{ع}}؛<ref>هود، آیه ۳۸.</ref>
* طوفان نوح {{ع}}؛<ref>هود، آیه ۳۸.</ref>
*سرد شدن آتش بر ابراهیم {{ع}}؛<ref>انبیا، آیه ۶۹.</ref>
* سرد شدن آتش بر ابراهیم {{ع}}؛<ref>انبیا، آیه ۶۹.</ref>
*عصای [[حضرت موسی|موسی]] {{ع}} و تبدیل شدن آن به اژدها؛<ref>قصص، آیه ۳۲.</ref>
* عصای [[حضرت موسی|موسی]] {{ع}} و تبدیل شدن آن به اژدها؛<ref>قصص، آیه ۳۲.</ref>
*تولّد [[حضرت عیسی]] {{ع}} بدون پدر؛<ref>انبیا، آیه ۹۱.</ref>
* تولّد [[حضرت عیسی]] {{ع}} بدون پدر؛<ref>انبیا، آیه ۹۱.</ref>
*سخن گفتن [[حضرت عیسی|عیسی]] {{ع}} در گهواره در کودکی؛<ref>مریم، آیه ۲۷.</ref>
* سخن گفتن [[حضرت عیسی|عیسی]] {{ع}} در گهواره در کودکی؛<ref>مریم، آیه ۲۷.</ref>
*زنده نگه‌داشتن [[حضرت یونس|یونس]] {{ع}} در شکم ماهی.<ref>صافّات، آیه ۱۴۴.</ref>
* زنده نگه‌داشتن [[حضرت یونس|یونس]] {{ع}} در شکم ماهی.<ref>صافّات، آیه ۱۴۴.</ref>


و از طرفی طول عمر و حیات [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} منحصر به فرد نیست، بلکه افراد دیگری هم هستند که به قدرت خداوند در حال حیات می‌باشند و از طول عمر زیادی هم برخوردارند که برخی پیامبران هستند، مانند [[حضرت الیاس|الیاس]]، [[حضرت ادریس|ادریس]]، [[حضرت عیسی|عیسی]]، [[حضرت خضر|خضر]]، که عمر همه این بزرگواران از [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} بیشتر است و هزاران سال از عمر شریف‌شان می‌گذرد، بنابراین مسأله طول عمر [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} را با توجه به مطالب فوق، کاملاً می‌توان قبول کرد»<ref>[[دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص۱۳۹-۱۴۱.</ref>.
و از طرفی طول عمر و حیات [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} منحصر به فرد نیست، بلکه افراد دیگری هم هستند که به قدرت خداوند در حال حیات می‌باشند و از طول عمر زیادی هم برخوردارند که برخی پیامبران هستند، مانند [[حضرت الیاس|الیاس]]، [[حضرت ادریس|ادریس]]، [[حضرت عیسی|عیسی]]، [[حضرت خضر|خضر]]، که عمر همه این بزرگواران از [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} بیشتر است و هزاران سال از عمر شریف‌شان می‌گذرد، بنابراین مسأله طول عمر [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} را با توجه به مطالب فوق، کاملاً می‌توان قبول کرد»<ref>[[دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص۱۳۹-۱۴۱.</ref>.
خط ۲۳۸: خط ۲۳۵:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[داوود الهامی]]'''، در کتاب ''«[[آخرین امید (کتاب)|آخرین امید]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[داوود الهامی]]'''، در کتاب ''«[[آخرین امید (کتاب)|آخرین امید]]»'' در این‌باره گفته است:


«طبق [[اعتقاد]] [[شیعه]]، [[امام غائب]]{{ع}} نزدیک به سیزده قرن و نیم [[عمر]] کرده و هنوز هم زنده است، و بعد از این هم چه مدتی [[عمر]] خواهد کرد جز [[خدا]] کسی نمی‌داند. چون این جریان برخلاف [[نظام]] عادی [[طبیعت]] است، از دیرزمانی مورد بحث و گفتگو‌ قرار گرفته است خصوصاً در عصر ما که آن را عصر شدت و سرعت نامیده‌اند، این‌گونه مسائل طوری مطرح می‌‌شود که در گذشته به این سرعت و وسعت نبوده است در هر [[مجلسی]] که از [[امام غائب]] [[سخن]] به میان می‌‌آید، سؤالاتی هم در همین زمینه تکرار می‌‌گردد.
«طبق [[اعتقاد]] [[شیعه]]، [[امام غائب]] {{ع}} نزدیک به سیزده قرن و نیم [[عمر]] کرده و هنوز هم زنده است، و بعد از این هم چه مدتی [[عمر]] خواهد کرد جز [[خدا]] کسی نمی‌داند. چون این جریان برخلاف [[نظام]] عادی [[طبیعت]] است، از دیرزمانی مورد بحث و گفتگو‌ قرار گرفته است خصوصاً در عصر ما که آن را عصر شدت و سرعت نامیده‌اند، این‌گونه مسائل طوری مطرح می‌‌شود که در گذشته به این سرعت و وسعت نبوده است در هر [[مجلسی]] که از [[امام غائب]] [[سخن]] به میان می‌‌آید، سؤالاتی هم در همین زمینه تکرار می‌‌گردد.


خلاصه این، یکی از مهم‌ترین اشکالاتی است که به [[مذهب شیعه]] متوجه می‌‌شود ولذا نگارنده می‌‌کوشد تا پاسخ قانع کننده این اشکال را در [[اختیار]] خوانندگان محترم قرار دهد:
خلاصه این، یکی از مهم‌ترین اشکالاتی است که به [[مذهب شیعه]] متوجه می‌‌شود ولذا نگارنده می‌‌کوشد تا پاسخ قانع کننده این اشکال را در [[اختیار]] خوانندگان محترم قرار دهد:
خط ۲۵۰: خط ۲۴۷:
از آنجا که کارهای [[طبیعت]] مانند امور ریاضی تحت ضبط نیست، از بس [[طبیعت]] مشتمل بر غرائب و نوادر است و از بس کارهای غیرعادی دیده می‌‌شود، لذا [[فلاسفه]] می‌گویند: باید هرچیزی که [[انسان]] از غرائب و عجائب می‌شنود اگر [[دلیل علمی]] و قطعی بر محال بودن آن نباشد، نباید آن را [[انکار]] کند.
از آنجا که کارهای [[طبیعت]] مانند امور ریاضی تحت ضبط نیست، از بس [[طبیعت]] مشتمل بر غرائب و نوادر است و از بس کارهای غیرعادی دیده می‌‌شود، لذا [[فلاسفه]] می‌گویند: باید هرچیزی که [[انسان]] از غرائب و عجائب می‌شنود اگر [[دلیل علمی]] و قطعی بر محال بودن آن نباشد، نباید آن را [[انکار]] کند.


در اینجا باید گفت کدام [[دلیل عقلی]] و [[علمی]] داریم بر اینکه عمری به این درازی محال و غیرممکن است؟آیا تا حال هیچ دیده شده است که کتابی [[میزان]] [[عمر]] [[انسان]] را تعیین کند؟ کدام دانشمند و [[فیلسوف]] [[میزان]] عمرها را تعیین کرده است؟ اساساً در کدام نظام‌نامه، [[عمر]] [[بشر]] تحت ضبط درآمده است؟ و کدام لیستی در این‌باره امضاء شده است که قوای طبیعی [[انسان]] همان است که در زیر نظر ما گذاشته شده است؟ بالاخره از نظر [[علمی]] این چه ایرادی است و کدام دانشمند [[عمر طولانی]] را محال دانسته است؟ فقط چیزی که هست [[انسان]] می‌‌تواند بگوید که این امر قدری بعید است به اصطلاح چون بر خلاف جریان عادی است، عادتاً بعید است، [[انسانی]] به این اندازه [[عمر]] کند. البته عمری به این درازی در زمان ما قابل استبعاد است، ولی هیچ کس نمی‌تواند بگوید محال است. اگر کسی به اخباری که در خصوص [[امام غائب]] از [[پیغمبر اکرم]]{{صل}} و سائر [[ائمه]] [[اهل‌بیت]]{{عم}} وارد شده، مراجعه نماید، خواهد دید نوع [[زندگی]] [[امام غائب]] را به طریق [[خرق عادت]] معرفی می‌کنند.
در اینجا باید گفت کدام [[دلیل عقلی]] و [[علمی]] داریم بر اینکه عمری به این درازی محال و غیرممکن است؟آیا تا حال هیچ دیده شده است که کتابی [[میزان]] [[عمر]] [[انسان]] را تعیین کند؟ کدام دانشمند و [[فیلسوف]] [[میزان]] عمرها را تعیین کرده است؟ اساساً در کدام نظام‌نامه، [[عمر]] [[بشر]] تحت ضبط درآمده است؟ و کدام لیستی در این‌باره امضاء شده است که قوای طبیعی [[انسان]] همان است که در زیر نظر ما گذاشته شده است؟ بالاخره از نظر [[علمی]] این چه ایرادی است و کدام دانشمند [[عمر طولانی]] را محال دانسته است؟ فقط چیزی که هست [[انسان]] می‌‌تواند بگوید که این امر قدری بعید است به اصطلاح چون بر خلاف جریان عادی است، عادتاً بعید است، [[انسانی]] به این اندازه [[عمر]] کند. البته عمری به این درازی در زمان ما قابل استبعاد است، ولی هیچ کس نمی‌تواند بگوید محال است. اگر کسی به اخباری که در خصوص [[امام غائب]] از [[پیغمبر اکرم]] {{صل}} و سائر [[ائمه]] [[اهل‌بیت]] {{عم}} وارد شده، مراجعه نماید، خواهد دید نوع [[زندگی]] [[امام غائب]] را به طریق [[خرق عادت]] معرفی می‌کنند.


و البته [[خرق عادت]] غیر از محال است و از راه [[علم]] هرگز نمی‌توان [[خرق عادت]] را نفی کرد<ref>شیعه در اسلام، ص۱۵۱ - ۱۵۲.</ref>. بدین جهت [[اعتراض]] [[پیروان ادیان]] دیگر، مانند: کلیمی‌ها و مسیحی‌ها، و سائر [[فرق اسلامی]] در این‌باره به [[شیعه]] بسیار شگفت‌آور است، چه اینکه به موجب [[کتاب‌های آسمانی]] خودشان، [[خرق عادت]] و [[معجزات]] را درباره [[پیامبران]] [[خداوند]] پذیرفته‌اند و آنان از قبیل این مسائل هر جوابی بدهند، [[شیعه]] نیز همان جواب را در اینجا می‌‌دهد.
و البته [[خرق عادت]] غیر از محال است و از راه [[علم]] هرگز نمی‌توان [[خرق عادت]] را نفی کرد<ref>شیعه در اسلام، ص۱۵۱ - ۱۵۲.</ref>. بدین جهت [[اعتراض]] [[پیروان ادیان]] دیگر، مانند: کلیمی‌ها و مسیحی‌ها، و سائر [[فرق اسلامی]] در این‌باره به [[شیعه]] بسیار شگفت‌آور است، چه اینکه به موجب [[کتاب‌های آسمانی]] خودشان، [[خرق عادت]] و [[معجزات]] را درباره [[پیامبران]] [[خداوند]] پذیرفته‌اند و آنان از قبیل این مسائل هر جوابی بدهند، [[شیعه]] نیز همان جواب را در اینجا می‌‌دهد.
خط ۲۷۲: خط ۲۶۹:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[عبدالمجید زهادت]]'''، در کتاب  ''«[[معارف و عقاید ۵ ج۲ (کتاب)|معارف و عقاید ۵ ج۲]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[عبدالمجید زهادت]]'''، در کتاب  ''«[[معارف و عقاید ۵ ج۲ (کتاب)|معارف و عقاید ۵ ج۲]]»'' در این‌باره گفته است:


«یکی از [[ویژگی‌های امام مهدی]]{{ع}} [[عمر طولانی]] ایشان است. در [[روایات]] متعددی به این نکته اشاره شده است: از [[امام سجاد]]{{ع}} [[نقل]] شده است: في [[القائم]] سنة من [[نوح]] و هو طول العمر؛<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۳۲۲. در قائم سنتی از نوح{{ع}} است و در آن طول عمر است.</ref>
«یکی از [[ویژگی‌های امام مهدی]] {{ع}} [[عمر طولانی]] ایشان است. در [[روایات]] متعددی به این نکته اشاره شده است: از [[امام سجاد]] {{ع}} [[نقل]] شده است: في [[القائم]] سنة من [[نوح]] و هو طول العمر؛<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۳۲۲. در قائم سنتی از نوح {{ع}} است و در آن طول عمر است.</ref>
در [[قرآن کریم]] مدت [[نبوت]] [[حضرت نوح]]{{ع}} را قبل از [[طوفان]]، ۹۵۰ سال می‌فرماید: {{متن قرآن|وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِيهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِينَ عَامًا فَأَخَذَهُمُ الطُّوفَانُ وَهُمْ ظَالِمُونَ}}<ref>«و به راستی ما نوح را به سوی قومش فرستادیم و هزار سال- جز پنجاه سال- میان آنان به سر برد آنگاه سیلاب آنان را فرو گرفت در حالی که ستمگر بودند» سوره عنکبوت، آیه ۱۴.</ref>
در [[قرآن کریم]] مدت [[نبوت]] [[حضرت نوح]] {{ع}} را قبل از [[طوفان]]، ۹۵۰ سال می‌فرماید: {{متن قرآن|وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِيهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِينَ عَامًا فَأَخَذَهُمُ الطُّوفَانُ وَهُمْ ظَالِمُونَ}}<ref>«و به راستی ما نوح را به سوی قومش فرستادیم و هزار سال- جز پنجاه سال- میان آنان به سر برد آنگاه سیلاب آنان را فرو گرفت در حالی که ستمگر بودند» سوره عنکبوت، آیه ۱۴.</ref>


اینکه این [[پیامبر اولوالعزم]] در چند سالگی به [[نبوت]] رسیدند و پس از [[طوفان]] چه مقدار [[عمر]] کردند، در [[قرآن]] ذکر نشده است. ویژگی‌ [[طول عمر امام مهدی]]{{ع}} با ویژگی‌ دیگری در [[روایات]] همراه است و آن اینکه هر چند از [[عمر]] [[شریف]] آن بزرگوار مدت طولانی می‌گذرد ولی تا [[زمان ظهور]] (و حتی تا پایان [[عمر]]) قیافه ایشان به صورت [[جوانی]] کامل باقی می‌ماند. در روایاتی از [[امام رضا]]{{ع}} در مورد علامت [[حضرت مهدی]]{{ع}} هنگام خروجشان [[نقل]] شده است: علامته أن يكون شيخ السن شاب المنظر حتي إن الناظر إليه ليحسبه ابن أربعين سنة أو دونها و إن من علاماته أن لا يهرم بمرور الأيام و الليالي حتى يأتيه أجله؛<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۶۵۲. نشانه‌اش این است که در سنّ پیری است ولی منظرش جوان است به گونه‌ای که بیننده می‌‌پندارد چهل ساله و یا کمتر از آن است و نشانه دیگرش آن است که به گذشت شب و روز پیر نشود تا آنکه اجلش فرا رسد.</ref>
اینکه این [[پیامبر اولوالعزم]] در چند سالگی به [[نبوت]] رسیدند و پس از [[طوفان]] چه مقدار [[عمر]] کردند، در [[قرآن]] ذکر نشده است. ویژگی‌ [[طول عمر امام مهدی]] {{ع}} با ویژگی‌ دیگری در [[روایات]] همراه است و آن اینکه هر چند از [[عمر]] [[شریف]] آن بزرگوار مدت طولانی می‌گذرد ولی تا [[زمان ظهور]] (و حتی تا پایان [[عمر]]) قیافه ایشان به صورت [[جوانی]] کامل باقی می‌ماند. در روایاتی از [[امام رضا]] {{ع}} در مورد علامت [[حضرت مهدی]] {{ع}} هنگام خروجشان [[نقل]] شده است: علامته أن يكون شيخ السن شاب المنظر حتي إن الناظر إليه ليحسبه ابن أربعين سنة أو دونها و إن من علاماته أن لا يهرم بمرور الأيام و الليالي حتى يأتيه أجله؛<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۶۵۲. نشانه‌اش این است که در سنّ پیری است ولی منظرش جوان است به گونه‌ای که بیننده می‌‌پندارد چهل ساله و یا کمتر از آن است و نشانه دیگرش آن است که به گذشت شب و روز پیر نشود تا آنکه اجلش فرا رسد.</ref>


سوال: آیا امکان دارد فردی دارای چنین [[عمر طولانی]] باشد؟ این [[شبهه]] یا سؤال از قدیمی‌ترین و رایج‌ترین شبهاتی است که در کتب مختلف [[اهل سنت]] مطرح شده است؛ و این مسئله را [[دلیل]] بر [[نفی]] [[وجود امام مهدی]]{{ع}} و بطلان [[عقیده شیعه]] دانسته‌اند<ref>ر.ک: شرح المقاصد، ج ۵، ص ۳۱۳؛ همچنین ابن تیمیه در کتاب «منهاج السنة» می‌گوید: عمر کردن یکی از مسلمانان برابر این مدت، طبق عادت عمر افراد در امت پیامبر، یک امری است که دروغ بودن آن آشکار است پس شناخته نشده کسی در اسلام به دنیا بیاید و بیش از صد و بیست سال عمر کند، چه رسد به این مقدار منهاج السنة النبویة، ج ۴، ص ۹۱.</ref>
سوال: آیا امکان دارد فردی دارای چنین [[عمر طولانی]] باشد؟ این [[شبهه]] یا سؤال از قدیمی‌ترین و رایج‌ترین شبهاتی است که در کتب مختلف [[اهل سنت]] مطرح شده است؛ و این مسئله را [[دلیل]] بر [[نفی]] [[وجود امام مهدی]] {{ع}} و بطلان [[عقیده شیعه]] دانسته‌اند<ref>ر.ک: شرح المقاصد، ج ۵، ص ۳۱۳؛ همچنین ابن تیمیه در کتاب «منهاج السنة» می‌گوید: عمر کردن یکی از مسلمانان برابر این مدت، طبق عادت عمر افراد در امت پیامبر، یک امری است که دروغ بودن آن آشکار است پس شناخته نشده کسی در اسلام به دنیا بیاید و بیش از صد و بیست سال عمر کند، چه رسد به این مقدار منهاج السنة النبویة، ج ۴، ص ۹۱.</ref>


پاسخ: با بررسی کتب [[دانشمندان شیعه]] استفاده می‌شود تا حدود سال ۳۷۰ هـ. ق در رابطه با [[طول عمر امام مهدی]]{{ع}} مطلبی ذکر نشده است. به نظر می‌آید تا این زمان [[عمر]] [[امام عصر]]{{ع}}، عمری متعارف بوده و از [[ناحیه]] [[طول عمر]] آن [[حضرت]]، هنوز پرسشی در اذهان آحاد [[جامعه اسلامی]] وجود نداشته است.
پاسخ: با بررسی کتب [[دانشمندان شیعه]] استفاده می‌شود تا حدود سال ۳۷۰ هـ. ق در رابطه با [[طول عمر امام مهدی]] {{ع}} مطلبی ذکر نشده است. به نظر می‌آید تا این زمان [[عمر]] [[امام عصر]] {{ع}}، عمری متعارف بوده و از [[ناحیه]] [[طول عمر]] آن [[حضرت]]، هنوز پرسشی در اذهان آحاد [[جامعه اسلامی]] وجود نداشته است.


براساس اسناد و مدارک وجود، نخستین دانشمندی که به طرح مسئله [[طول عمر امام زمان]]{{ع}} پرداخت، مرحوم [[شیخ صدوق]] (م ۳۸۱ هـ.ق) است. ایشان در [[کتاب]] «[[کمال الدین و تمام النعمه]]» مسئله [[طول عمر]] را مطرح کرده و به پرسش‌های [[مخالفان]] پاسخ گفته است. وی، فصلی را به [[زندگی]] (معمّرین) اختصاص داده و ده‌ها نفر از معمّرینی را که عُمری بیش از [[صد]] و بیست سال تا حدود سه هزار سال [[عمر]] داشته‌اند، نام می‌برد. سپس در پایان این فصل از کتاب خود اشاره می‌کند خبرهایی که در مورد افراد دارای [[عمر طولانی]] ذکر کردم، اختصاص به [[شیعه]] ندارد، بلکه [[مخالفان]] ما نیز این خبرها را از طرق مختلف [[نقل]] کرده‌اند و بر آن صحه گذارده‌اند. ایشان در استدلالی برای [[طول عمر]] از [[نبی اکرم]]{{صل}} روایتی [[نقل]] می‌کند که ایشان فرمود: آن چه در میان امّت‌های پیشین روی داده، همانند آن، در میان [[امّت]] نیز وجود خواهد داشت. سپس می‌گوید: حال که [[عمر طولانی]] در میان پیشینیان به [[حقیقت]] پیوسته، چرا برخی [[قائم آل محمد]]{{صل}} را به خاطر عُمر طولانی‌اش [[انکار]] می‌کنند، بخصوص که در مورد ایشان، خبرهای فراوانی از [[نبی اکرم]]{{صل}} و [[امامان معصوم]]{{ع}} به ما رسیده است.<ref>کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۵۲۳ – ۵۳۲.</ref>
براساس اسناد و مدارک وجود، نخستین دانشمندی که به طرح مسئله [[طول عمر امام زمان]] {{ع}} پرداخت، مرحوم [[شیخ صدوق]] (م ۳۸۱ هـ.ق) است. ایشان در [[کتاب]] «[[کمال الدین و تمام النعمه]]» مسئله [[طول عمر]] را مطرح کرده و به پرسش‌های [[مخالفان]] پاسخ گفته است. وی، فصلی را به [[زندگی]] (معمّرین) اختصاص داده و ده‌ها نفر از معمّرینی را که عُمری بیش از [[صد]] و بیست سال تا حدود سه هزار سال [[عمر]] داشته‌اند، نام می‌برد. سپس در پایان این فصل از کتاب خود اشاره می‌کند خبرهایی که در مورد افراد دارای [[عمر طولانی]] ذکر کردم، اختصاص به [[شیعه]] ندارد، بلکه [[مخالفان]] ما نیز این خبرها را از طرق مختلف [[نقل]] کرده‌اند و بر آن صحه گذارده‌اند. ایشان در استدلالی برای [[طول عمر]] از [[نبی اکرم]] {{صل}} روایتی [[نقل]] می‌کند که ایشان فرمود: آن چه در میان امّت‌های پیشین روی داده، همانند آن، در میان [[امّت]] نیز وجود خواهد داشت. سپس می‌گوید: حال که [[عمر طولانی]] در میان پیشینیان به [[حقیقت]] پیوسته، چرا برخی [[قائم آل محمد]] {{صل}} را به خاطر عُمر طولانی‌اش [[انکار]] می‌کنند، بخصوص که در مورد ایشان، خبرهای فراوانی از [[نبی اکرم]] {{صل}} و [[امامان معصوم]] {{ع}} به ما رسیده است.<ref>کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۵۲۳ – ۵۳۲.</ref>


پس از ایشان علمای بزرگوار دیگری مانند [[شیخ مفید]] در الفصول العشره (فصل ششم، ص ۹۰)، [[شیخ طوسی]] در [[کتاب الغیبه]] (ص ۴۱۹)، [[امین]] الاسلام [[طبرسی]] در إعلام الوری بأعلام الهدی (ص ۴۷۲)، [[خواجه نصیر الدین طوسی]] در تلخیص المحصل المعروف بنقد المحصل (رسائل الخواجة [[نصیر الدین]] الطوسی، رسالة الامامة، ص ۴۳۳)، [[ابن میثم بحرانی]] در [[قواعد]] المرام [[فی علم الکلام]] (ص ۱۹۱)، [[علامه حلی]] در مناهج الیقین فی أصول الدین (ص ۴۸۲)، و از متأخرین [[لطف]] [[الله]] صافی گلپایگانی در [[منتخب الأثر]] فی الإمام الثانی عشر{{ع}} (ج ۲، ص ۲۷۲)، محمدرضا حکیمی در [[خورشید مغرب]] (ص ۱۹۲) و [[ابراهیم امینی]] در [[دادگستر جهان]] (ص ۱۷۵) از جمله دانشمندانی هستند که به صورت ویژه به این بحث پرداختند. برآیند و نتیجه مباحثی که صاحبان نظر در زمینه [[طول عمر امام مهدی]]{{ع}} به آن پرداخته‌اند چنین است:
پس از ایشان علمای بزرگوار دیگری مانند [[شیخ مفید]] در الفصول العشره (فصل ششم، ص ۹۰)، [[شیخ طوسی]] در [[کتاب الغیبه]] (ص ۴۱۹)، [[امین]] الاسلام [[طبرسی]] در إعلام الوری بأعلام الهدی (ص ۴۷۲)، [[خواجه نصیر الدین طوسی]] در تلخیص المحصل المعروف بنقد المحصل (رسائل الخواجة [[نصیر الدین]] الطوسی، رسالة الامامة، ص ۴۳۳)، [[ابن میثم بحرانی]] در [[قواعد]] المرام [[فی علم الکلام]] (ص ۱۹۱)، [[علامه حلی]] در مناهج الیقین فی أصول الدین (ص ۴۸۲)، و از متأخرین [[لطف]] [[الله]] صافی گلپایگانی در [[منتخب الأثر]] فی الإمام الثانی عشر {{ع}} (ج ۲، ص ۲۷۲)، محمدرضا حکیمی در [[خورشید مغرب]] (ص ۱۹۲) و [[ابراهیم امینی]] در [[دادگستر جهان]] (ص ۱۷۵) از جمله دانشمندانی هستند که به صورت ویژه به این بحث پرداختند. برآیند و نتیجه مباحثی که صاحبان نظر در زمینه [[طول عمر امام مهدی]] {{ع}} به آن پرداخته‌اند چنین است:


'''از نظر [[عقل]]''': [[عمر انسان]] و مدت آن از هدیه‌های [[الهی]] است، نه اصل و نه مدت آن مورد [[انکار]] [[عقل]] نیست؛ از این رو [[خداوند]] می‌تواند فردی را [[خلق]] کند و یا [[خلق]] نکند، و نیز می‌تواند عمری کوتاه به او بدهد و یا اینکه [[عمر]] او را طولانی قرار دهد. این مطلب مورد تصریح [[خداوند]] در [[قرآن]] نیز هست. [[خداوند]] می‌فرماید: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِنَ الْبَعْثِ فَإِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِنْ مُضْغَةٍ مُخَلَّقَةٍ وَغَيْرِ مُخَلَّقَةٍ لِنُبَيِّنَ لَكُمْ وَنُقِرُّ فِي الْأَرْحَامِ مَا نَشَاءُ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى ثُمَّ نُخْرِجُكُمْ طِفْلًا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ وَمِنْكُمْ مَنْ يُتَوَفَّى وَمِنْكُمْ مَنْ يُرَدُّ إِلَى أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِكَيْلَا يَعْلَمَ مِنْ بَعْدِ عِلْمٍ شَيْئًا}}<ref>«ای مردم! اگر در رستخیز تردیدی دارید (بنگرید که) ما شما را از خاکی آفریدیم آنگاه از نطفه‌ای سپس از دلمه خونی سرانجام از گوشتپاره‌ای به اندام یا بی‌اندام تا (حق را) برایتان روشن داریم و در زهدان‌ها آنچه را بخواهیم تا زمانی معیّن استوار می‌داریم سپس شما را» سوره حج، آیه ۵.</ref> و در جای دیگر می‌فرماید: {{متن قرآن|وَاللَّهُ خَلَقَكُمْ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ جَعَلَكُمْ أَزْوَاجًا ۚ وَمَا تَحْمِلُ مِنْ أُنْثَىٰ وَلَا تَضَعُ إِلَّا بِعِلْمِهِ ۚ وَمَا يُعَمَّرُ مِنْ مُعَمَّرٍ وَلَا يُنْقَصُ مِنْ عُمُرِهِ إِلَّا فِي كِتَابٍ ۚ إِنَّ ذَٰلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ}}.<ref>«خداوند شما را از خاکی آفرید، سپس از نطفه‌ای سپس شما را بصورت زوج‌هایی قرار داد هیچ جنس ماده‌ای باردار نمی‌شود و وضع حمل نمی‌کند مگر به علم او، و هیچ کس عمر طولانی نمی‌کند، یا از عمرش کاسته نمی‌شود مگر اینکه در کتاب (علم خداوند) ثبت است اینها همه برای خداوند آسان است» سوره فاطر، آیه ۱۱.</ref>
'''از نظر [[عقل]]''': [[عمر انسان]] و مدت آن از هدیه‌های [[الهی]] است، نه اصل و نه مدت آن مورد [[انکار]] [[عقل]] نیست؛ از این رو [[خداوند]] می‌تواند فردی را [[خلق]] کند و یا [[خلق]] نکند، و نیز می‌تواند عمری کوتاه به او بدهد و یا اینکه [[عمر]] او را طولانی قرار دهد. این مطلب مورد تصریح [[خداوند]] در [[قرآن]] نیز هست. [[خداوند]] می‌فرماید: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِنَ الْبَعْثِ فَإِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِنْ مُضْغَةٍ مُخَلَّقَةٍ وَغَيْرِ مُخَلَّقَةٍ لِنُبَيِّنَ لَكُمْ وَنُقِرُّ فِي الْأَرْحَامِ مَا نَشَاءُ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى ثُمَّ نُخْرِجُكُمْ طِفْلًا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ وَمِنْكُمْ مَنْ يُتَوَفَّى وَمِنْكُمْ مَنْ يُرَدُّ إِلَى أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِكَيْلَا يَعْلَمَ مِنْ بَعْدِ عِلْمٍ شَيْئًا}}<ref>«ای مردم! اگر در رستخیز تردیدی دارید (بنگرید که) ما شما را از خاکی آفریدیم آنگاه از نطفه‌ای سپس از دلمه خونی سرانجام از گوشتپاره‌ای به اندام یا بی‌اندام تا (حق را) برایتان روشن داریم و در زهدان‌ها آنچه را بخواهیم تا زمانی معیّن استوار می‌داریم سپس شما را» سوره حج، آیه ۵.</ref> و در جای دیگر می‌فرماید: {{متن قرآن|وَاللَّهُ خَلَقَكُمْ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ جَعَلَكُمْ أَزْوَاجًا ۚ وَمَا تَحْمِلُ مِنْ أُنْثَىٰ وَلَا تَضَعُ إِلَّا بِعِلْمِهِ ۚ وَمَا يُعَمَّرُ مِنْ مُعَمَّرٍ وَلَا يُنْقَصُ مِنْ عُمُرِهِ إِلَّا فِي كِتَابٍ ۚ إِنَّ ذَٰلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ}}.<ref>«خداوند شما را از خاکی آفرید، سپس از نطفه‌ای سپس شما را بصورت زوج‌هایی قرار داد هیچ جنس ماده‌ای باردار نمی‌شود و وضع حمل نمی‌کند مگر به علم او، و هیچ کس عمر طولانی نمی‌کند، یا از عمرش کاسته نمی‌شود مگر اینکه در کتاب (علم خداوند) ثبت است اینها همه برای خداوند آسان است» سوره فاطر، آیه ۱۱.</ref>
خط ۲۸۹: خط ۲۸۶:
'''[[علوم تجربی]]''': در [[قوانین طبیعی]]، در مورد مقدار [[عمر]] طبیعی [[بشر]]، هیچ صل ثابت و غیرقابل تغییری وجود ندارد. به عبارت دیگر برای مدت [[زندگی]] [[انسان]]، حدّی که [[تجاوز]] از آن محال باشد، [[تعیین]] نشده است. به همین [[دلیل]]، [[دانشمندان]] [[علوم تجربی]] همواره در حال مطالعه و [[آزمایش]] هستند و می‌کوشند تا متوسط طول [[عمر انسان]] را افزایش دهند. بدون [[شک]]، اگر مقدار [[عمر]] طبیعی [[انسان]]، دارای اصول ثابت و غیرقابل تغییری بود، این مطالعات و آزمایش‌ها معنا و مفهومی نداشت. جالب این که تحقیقات آنان با توفیقاتی نیز همراه بوده است و توانسته‌اند در طی چند دهه اخیر، با همگانی کردن و افزایش [[بهداشت]] و [[سلامت جامعه]]، برخی از [[بیماری‌ها]] و [[مرگ]] و میرها را مهار کنند و کاهش دهند. برنارد شاو می‌گوید: «از اصول [[علمی]] مورد [[پذیرش]] همه [[دانشمندان]] بیولوژیست، این است که برای [[عمر]] [[بشر]] نمی‌توان حدی [[تعیین]] کرد و حتی دیرزیستی نیز مسئله مرزناپذیری است».<ref>راز طول عمر امام زمان، علی اکبر مهدی‌پور، ص ۱۳.</ref> پروفسور «اتنینگر» می‌نویسد: «به نظر من با [[پیشرفت]] تکنیک‌ها و کاری که ما شروع کرده‌ایم [[بشر]] قرن بیست و یکم خواهد توانست هزاران سال [[عمر]] کند».<ref>مجله دانشمند، سال ۶، ص ۱۴۷.</ref>
'''[[علوم تجربی]]''': در [[قوانین طبیعی]]، در مورد مقدار [[عمر]] طبیعی [[بشر]]، هیچ صل ثابت و غیرقابل تغییری وجود ندارد. به عبارت دیگر برای مدت [[زندگی]] [[انسان]]، حدّی که [[تجاوز]] از آن محال باشد، [[تعیین]] نشده است. به همین [[دلیل]]، [[دانشمندان]] [[علوم تجربی]] همواره در حال مطالعه و [[آزمایش]] هستند و می‌کوشند تا متوسط طول [[عمر انسان]] را افزایش دهند. بدون [[شک]]، اگر مقدار [[عمر]] طبیعی [[انسان]]، دارای اصول ثابت و غیرقابل تغییری بود، این مطالعات و آزمایش‌ها معنا و مفهومی نداشت. جالب این که تحقیقات آنان با توفیقاتی نیز همراه بوده است و توانسته‌اند در طی چند دهه اخیر، با همگانی کردن و افزایش [[بهداشت]] و [[سلامت جامعه]]، برخی از [[بیماری‌ها]] و [[مرگ]] و میرها را مهار کنند و کاهش دهند. برنارد شاو می‌گوید: «از اصول [[علمی]] مورد [[پذیرش]] همه [[دانشمندان]] بیولوژیست، این است که برای [[عمر]] [[بشر]] نمی‌توان حدی [[تعیین]] کرد و حتی دیرزیستی نیز مسئله مرزناپذیری است».<ref>راز طول عمر امام زمان، علی اکبر مهدی‌پور، ص ۱۳.</ref> پروفسور «اتنینگر» می‌نویسد: «به نظر من با [[پیشرفت]] تکنیک‌ها و کاری که ما شروع کرده‌ایم [[بشر]] قرن بیست و یکم خواهد توانست هزاران سال [[عمر]] کند».<ref>مجله دانشمند، سال ۶، ص ۱۴۷.</ref>


'''[[قدرت الهی]]''': یکی از راه‌های مهم [[اثبات]] [[امکان طول عمر]]، [[اعجاز]] و [[قدرت الهی]] است. با توجه به [[نصوص]] معتبر [[روایی]]، [[امام مهدی]]{{ع}}، با [[قدرت الهی]] زنده است و در میان [[مردم]] به [[حیات]] خود ادامه می‌دهد. همان خدایی که [[آتش]] را برای [[ابراهیم]] سرد و [[وسیله]] [[سلامتی]] قرار می‌دهد، [[عیسی]] و [[خضر]] را پس از قرن‌ها زنده نگه می‌دارد، می‌تواند [[مهدی موعود]] را نیز با [[قدرت]] بی‌کران خود، زنده نگه دارد.
'''[[قدرت الهی]]''': یکی از راه‌های مهم [[اثبات]] [[امکان طول عمر]]، [[اعجاز]] و [[قدرت الهی]] است. با توجه به [[نصوص]] معتبر [[روایی]]، [[امام مهدی]] {{ع}}، با [[قدرت الهی]] زنده است و در میان [[مردم]] به [[حیات]] خود ادامه می‌دهد. همان خدایی که [[آتش]] را برای [[ابراهیم]] سرد و [[وسیله]] [[سلامتی]] قرار می‌دهد، [[عیسی]] و [[خضر]] را پس از قرن‌ها زنده نگه می‌دارد، می‌تواند [[مهدی موعود]] را نیز با [[قدرت]] بی‌کران خود، زنده نگه دارد.


از [[امام حسن مجتبی]]{{ع}} [[نقل]] شده است: {{متن حدیث|يُطيلُ اللّه ُ عُمُرَهُ في غَيبَتِهِ ، ثُمَّ يُظهِرُهُ بِقُدرَتِهِ في صورَةِ شابٍّ دونَ أربَعينَ سَنَةً ، ذلِكَ لِيُعلَمَ أنّ اللّه َ عَلى كُلِّ شَيءٍ قَديرٌ }}؛<ref>کمال الدین و تمام النعمه، ج ۱، ص ۳۱۶.</ref> [[خداوند]] [[عمر]] او را در دوران غیبش طولانی می‌گرداند، سپس با [[قدرت]] خود او را در صورت [[جوانی]] که کمتر از [[چهل]] سال دارد ظاهر می‌سازد تا بدانند که [[خداوند]] بر هر کاری توانا است.
از [[امام حسن مجتبی]] {{ع}} [[نقل]] شده است: {{متن حدیث|يُطيلُ اللّه ُ عُمُرَهُ في غَيبَتِهِ ، ثُمَّ يُظهِرُهُ بِقُدرَتِهِ في صورَةِ شابٍّ دونَ أربَعينَ سَنَةً ، ذلِكَ لِيُعلَمَ أنّ اللّه َ عَلى كُلِّ شَيءٍ قَديرٌ }}؛<ref>کمال الدین و تمام النعمه، ج ۱، ص ۳۱۶.</ref> [[خداوند]] [[عمر]] او را در دوران غیبش طولانی می‌گرداند، سپس با [[قدرت]] خود او را در صورت [[جوانی]] که کمتر از [[چهل]] سال دارد ظاهر می‌سازد تا بدانند که [[خداوند]] بر هر کاری توانا است.


[[خداوند]] در [[قرآن کریم]] می‌گوید ما یک ظرف طعام را [[صد]] سال<ref>اگر عمر متوسط طعامی را آن هم در هوای آزاد یک هفته بدانیم، عمر طعام مورد اشاره ۵۲۰۰ برابر عمر طبیعی ان خواهد بود.</ref> تازه نگه داشتیم. آیا چنین خدایی نمی‌تواند [[عمر]] [[حجت]] خود را طولانی کرده و [[جان]] او را [[حفظ]] و سالم نگه دارد؟ {{متن قرآن|أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَى قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّى يُحْيِي هَذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قَالَ كَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالَ بَلْ لَبِثْتَ مِائَةَ عَامٍ فَانْظُرْ إِلَى طَعَامِكَ وَشَرَابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ وَانْظُرْ إِلَى حِمَارِكَ وَلِنَجْعَلَكَ آيَةً لِلنَّاسِ وَانْظُرْ إِلَى الْعِظَامِ كَيْفَ نُنْشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوهَا لَحْمًا فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref>«یا همچون (داستان) آن کس که بر (خرابه‌های) شهری (با خانه‌هایی) فرو ریخته  گذشت. گفت: چگونه خداوند (مردم) این (شهر) را پس از مرگ آن (ها) زنده می‌گرداند؟ و خداوند همو را صد سال میراند و سپس (دوباره به جهان) باز آورد؛ فرمود:» سوره بقره، آیه ۲۵۹.</ref>
[[خداوند]] در [[قرآن کریم]] می‌گوید ما یک ظرف طعام را [[صد]] سال<ref>اگر عمر متوسط طعامی را آن هم در هوای آزاد یک هفته بدانیم، عمر طعام مورد اشاره ۵۲۰۰ برابر عمر طبیعی ان خواهد بود.</ref> تازه نگه داشتیم. آیا چنین خدایی نمی‌تواند [[عمر]] [[حجت]] خود را طولانی کرده و [[جان]] او را [[حفظ]] و سالم نگه دارد؟ {{متن قرآن|أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَى قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّى يُحْيِي هَذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قَالَ كَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالَ بَلْ لَبِثْتَ مِائَةَ عَامٍ فَانْظُرْ إِلَى طَعَامِكَ وَشَرَابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ وَانْظُرْ إِلَى حِمَارِكَ وَلِنَجْعَلَكَ آيَةً لِلنَّاسِ وَانْظُرْ إِلَى الْعِظَامِ كَيْفَ نُنْشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوهَا لَحْمًا فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref>«یا همچون (داستان) آن کس که بر (خرابه‌های) شهری (با خانه‌هایی) فرو ریخته  گذشت. گفت: چگونه خداوند (مردم) این (شهر) را پس از مرگ آن (ها) زنده می‌گرداند؟ و خداوند همو را صد سال میراند و سپس (دوباره به جهان) باز آورد؛ فرمود:» سوره بقره، آیه ۲۵۹.</ref>
خط ۳۰۱: خط ۲۹۸:
وجود [[معمرین]] در [[تاریخ]] و نیز [[کتب مقدس]] [[ادیان]] نیز ثابت است. در [[تورات]] آمده است: «... تمام ایام [[آدم]] که زیست نهصد و سی سال بود که مُرد... جمله ایام «انوش» نهصد و پنج سال بود که مُرد... و تمام ایام «قینان» نهصد و دو سال بود که مُرد... پس جمله ایام «متوشالح» نهصد و شصت و نه سال بود که مُرد.»...<ref>تورات (ترجمه فاضل خانی)، سفر پیدایش باب پنجم، آیات ۵ – ۳۲.</ref>
وجود [[معمرین]] در [[تاریخ]] و نیز [[کتب مقدس]] [[ادیان]] نیز ثابت است. در [[تورات]] آمده است: «... تمام ایام [[آدم]] که زیست نهصد و سی سال بود که مُرد... جمله ایام «انوش» نهصد و پنج سال بود که مُرد... و تمام ایام «قینان» نهصد و دو سال بود که مُرد... پس جمله ایام «متوشالح» نهصد و شصت و نه سال بود که مُرد.»...<ref>تورات (ترجمه فاضل خانی)، سفر پیدایش باب پنجم، آیات ۵ – ۳۲.</ref>


'''عمرهای طولانی موجود''': اکنون نیز افرادی هستند که دارای [[عمر طولانی]] بوده و مدت [[عمر]] آنان بسیار از [[امام مهدی]]{{ع}} بیشتر است. نمونه بدون تردید آن [[حضرت عیسی]]{{ع}} است؛ [[شیعه]] و [[اهل سنت]] بنابر [[نص]] [[قرآن]] [[معتقد]] است [[حضرت عیسی]]{{ع}} کشته نشده است و نیز بنابر [[روایات]] [[فریقین]] ایشان در [[زمان ظهور]] خواهد آمد و [[امام مهدی]]{{ع}} را [[همراهی]] خواهد کرد. بر این اساس، [[عمر]] [[حضرت عیسی]]{{ع}} نزدیک به هزار سال بیش از [[امام مهدی]]{{ع}} خواهد بود. {{متن قرآن|وَقَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِيحَ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ رَسُولَ اللَّهِ وَمَا قَتَلُوهُ وَمَا صَلَبُوهُ وَلَٰكِنْ شُبِّهَ لَهُمْ ۚ وَإِنَّ الَّذِينَ اخْتَلَفُوا فِيهِ لَفِي شَكٍّ مِنْهُ ۚ مَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلَّا اتِّبَاعَ الظَّنِّ ۚ وَمَا قَتَلُوهُ يَقِينًا * بَلْ رَفَعَهُ اللَّهُ  إِلَيْهِ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا * وَإِن مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ إِلَّا لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ ۖ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكُونُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا}}.<ref>«و هم از این رو که گفتند: ما مسیح عیسی بن مریم رسول خدا را کشتیم، در صورتی که او را نه کشتند و نه به دار کشیدند بلکه امر بر آنها مشتبه شد؛ و همانا آنان که درباره او عقاید مختلف اظهار داشتند از روی شک و تردید سخنی گفتند و عالم به او نبودند جز آنکه از پی گمان خود می‌رفتند؛ و به طور یقین مسیح را نکشتند* بلکه خداوند او را نزد خویش فرا برد و خداوند پیروزمندی فرزانه است * و هیچ کس از اهل کتاب نیست جز آنکه پیش از مرگ به وی (عیسی) ایمان خواهد آورد و در روز قیامت او بر آنان گواه خواهد بود» نساء ۱۵۷-۱۵۹.</ref>
'''عمرهای طولانی موجود''': اکنون نیز افرادی هستند که دارای [[عمر طولانی]] بوده و مدت [[عمر]] آنان بسیار از [[امام مهدی]] {{ع}} بیشتر است. نمونه بدون تردید آن [[حضرت عیسی]] {{ع}} است؛ [[شیعه]] و [[اهل سنت]] بنابر [[نص]] [[قرآن]] [[معتقد]] است [[حضرت عیسی]] {{ع}} کشته نشده است و نیز بنابر [[روایات]] [[فریقین]] ایشان در [[زمان ظهور]] خواهد آمد و [[امام مهدی]] {{ع}} را [[همراهی]] خواهد کرد. بر این اساس، [[عمر]] [[حضرت عیسی]] {{ع}} نزدیک به هزار سال بیش از [[امام مهدی]] {{ع}} خواهد بود. {{متن قرآن|وَقَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِيحَ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ رَسُولَ اللَّهِ وَمَا قَتَلُوهُ وَمَا صَلَبُوهُ وَلَٰكِنْ شُبِّهَ لَهُمْ ۚ وَإِنَّ الَّذِينَ اخْتَلَفُوا فِيهِ لَفِي شَكٍّ مِنْهُ ۚ مَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلَّا اتِّبَاعَ الظَّنِّ ۚ وَمَا قَتَلُوهُ يَقِينًا * بَلْ رَفَعَهُ اللَّهُ  إِلَيْهِ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا * وَإِن مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ إِلَّا لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ ۖ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكُونُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا}}.<ref>«و هم از این رو که گفتند: ما مسیح عیسی بن مریم رسول خدا را کشتیم، در صورتی که او را نه کشتند و نه به دار کشیدند بلکه امر بر آنها مشتبه شد؛ و همانا آنان که درباره او عقاید مختلف اظهار داشتند از روی شک و تردید سخنی گفتند و عالم به او نبودند جز آنکه از پی گمان خود می‌رفتند؛ و به طور یقین مسیح را نکشتند* بلکه خداوند او را نزد خویش فرا برد و خداوند پیروزمندی فرزانه است * و هیچ کس از اهل کتاب نیست جز آنکه پیش از مرگ به وی (عیسی) ایمان خواهد آورد و در روز قیامت او بر آنان گواه خواهد بود» نساء ۱۵۷-۱۵۹.</ref>


حتی [[اهل سنت]] معتقدند [[دجال]] که از [[فتنه‌های آخرالزمان]] شمرده شده است، از زمان [[پیامبر]] تا کنون زنده بوده و تا اینکه [[خروج]] کند. گنجی [[شافعی]] از علمای [[اهل سنت]] می‌گوید: {{عربی|و لا امتناع في بقائه بدليل بقاء عيسي و الياس و الخضر من أوليائ الله تعالي و بقاء الدجال و إبليس الملعونين اعداء الله تعالي، و هؤلاء قد ثبت بقاؤهم بالكتاب و السنة}}؛<ref>{{عربی|البیان فی أخبار صاحب الزمان{{صل}}؛ الباب الخامس و العشرون فی الدلالة علی کون المهدی{{ع}} حیا باقیا مذ غیبته الی الآن}}.</ref> امتناعی در بقای [[مهدی]]{{ع}} نیست به [[دلیل]] بقای [[عیسی]] و [[الیاس]] و [[خضر]] که از [[اولیای الهی]] هستند، و نیز بقای [[دجال]] و [[ابلیس]] که [[ملعون]] بوده و [[دشمن خدا]] هستند. [[خواجه نصیر الدین طوسی]] می‌گوید: {{عربی|و يعارض المستبعد من المسلمين بما ذهبوا إليه من القول بطول المدة و الغيبة في الخضر و الياس{{عم}} من الأنبياء و الدجال و السامري من الأشقيا. و يقال: إذا جاز في الطرفين ذلك، فلم لا يجوز في الواسطة مثله، اي في الأولياء}}.<ref>رسائل الخواجة نصیر الدین الطوسی، رسالة الامامة، ص ۴۳۳.</ref><ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، جلد ۲ ص ۱۲۳-۱۲۹.</ref>»<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، جلد ۲ ص ۱۲۳-۱۲۹.</ref>
حتی [[اهل سنت]] معتقدند [[دجال]] که از [[فتنه‌های آخرالزمان]] شمرده شده است، از زمان [[پیامبر]] تا کنون زنده بوده و تا اینکه [[خروج]] کند. گنجی [[شافعی]] از علمای [[اهل سنت]] می‌گوید: {{عربی|و لا امتناع في بقائه بدليل بقاء عيسي و الياس و الخضر من أوليائ الله تعالي و بقاء الدجال و إبليس الملعونين اعداء الله تعالي، و هؤلاء قد ثبت بقاؤهم بالكتاب و السنة}}؛<ref>{{عربی|البیان فی أخبار صاحب الزمان {{صل}}؛ الباب الخامس و العشرون فی الدلالة علی کون المهدی {{ع}} حیا باقیا مذ غیبته الی الآن}}.</ref> امتناعی در بقای [[مهدی]] {{ع}} نیست به [[دلیل]] بقای [[عیسی]] و [[الیاس]] و [[خضر]] که از [[اولیای الهی]] هستند، و نیز بقای [[دجال]] و [[ابلیس]] که [[ملعون]] بوده و [[دشمن خدا]] هستند. [[خواجه نصیر الدین طوسی]] می‌گوید: {{عربی|و يعارض المستبعد من المسلمين بما ذهبوا إليه من القول بطول المدة و الغيبة في الخضر و الياس {{عم}} من الأنبياء و الدجال و السامري من الأشقيا. و يقال: إذا جاز في الطرفين ذلك، فلم لا يجوز في الواسطة مثله، اي في الأولياء}}.<ref>رسائل الخواجة نصیر الدین الطوسی، رسالة الامامة، ص ۴۳۳.</ref><ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، جلد ۲ ص ۱۲۳-۱۲۹.</ref>»<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، جلد ۲ ص ۱۲۳-۱۲۹.</ref>
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۳۱۳: خط ۳۱۰:
«در علم کلام به اثبات رسیده که خداوند قادر بر هر امری است همان گونه که عالم به هر چیزی است. هر امری که قابلیّت تعلق قدرت الهی را داشته باشد و محال ذاتی و وقوعی نباشد، گرچه بر خلاف عادت عمومی است. لذا محال نیست که خداوند به جهت مصالحی عمر شخصی را طولانی کرده و از آفات مرگ او را نگه دارد. طبیعت آتش، سوزاندن است ولی خداوند برای [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} سرد و سلامت گردانید. و این همان اعجازی است که در علم کلام به آن اشاره شده است. [[علامه طباطبایی]] می‌فرماید: کسی که روایات وارد شده از [[پیامبر خاتم|رسول اعظم]] و [[امامان]] [[اهل بیت]] {{عم}} در خصوص امام غایب را مطالعه کرده باشد، به این نتیجه می‌رسد که نوع حیات آن حضرت با [[معجزه]] و خرق عادت است. و طبیعی است که خرق عادت امری محال نیست. و نمی‌توان خرق عادت را از طریق علم به طور مطلق نفی کرد. عوامل و اسبابی که در عالم تأثیر گذارند هرگز منحصر در حدود دید ما و شناخت ظاهری ما نیست. ما نمی‌توانیم عوامل دیگر را از ماوراء طبیعت نفی کنیم ... لذا ممکن است که عواملی در فرد یا افرادی از بشر وجود داشته باشد که بتواند انسان را بهره مند از عمر طولانی کند به حدّی که گاه به هزار یا هزاران سال برسد. بنابراین علم طبّ هرگز از کشف راز طول عمر انسان مطلع نشده است<ref>شیعه در اسلام، ص ۱۹۸</ref>.
«در علم کلام به اثبات رسیده که خداوند قادر بر هر امری است همان گونه که عالم به هر چیزی است. هر امری که قابلیّت تعلق قدرت الهی را داشته باشد و محال ذاتی و وقوعی نباشد، گرچه بر خلاف عادت عمومی است. لذا محال نیست که خداوند به جهت مصالحی عمر شخصی را طولانی کرده و از آفات مرگ او را نگه دارد. طبیعت آتش، سوزاندن است ولی خداوند برای [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} سرد و سلامت گردانید. و این همان اعجازی است که در علم کلام به آن اشاره شده است. [[علامه طباطبایی]] می‌فرماید: کسی که روایات وارد شده از [[پیامبر خاتم|رسول اعظم]] و [[امامان]] [[اهل بیت]] {{عم}} در خصوص امام غایب را مطالعه کرده باشد، به این نتیجه می‌رسد که نوع حیات آن حضرت با [[معجزه]] و خرق عادت است. و طبیعی است که خرق عادت امری محال نیست. و نمی‌توان خرق عادت را از طریق علم به طور مطلق نفی کرد. عوامل و اسبابی که در عالم تأثیر گذارند هرگز منحصر در حدود دید ما و شناخت ظاهری ما نیست. ما نمی‌توانیم عوامل دیگر را از ماوراء طبیعت نفی کنیم ... لذا ممکن است که عواملی در فرد یا افرادی از بشر وجود داشته باشد که بتواند انسان را بهره مند از عمر طولانی کند به حدّی که گاه به هزار یا هزاران سال برسد. بنابراین علم طبّ هرگز از کشف راز طول عمر انسان مطلع نشده است<ref>شیعه در اسلام، ص ۱۹۸</ref>.


[[سید محمد باقر صدر|شهید صدر]] می‌گوید: ... ما فرض می‌کنیم که عمر طولانی از حیث علمی ممکن نیست... نتیجه چیست؟ مقصود شما این است که بگویید: طولانی شدن عمر انسان تا چند قرن بر خلاف قوانین طبیعی است که علم با وسایل تجربی و پیشرفته به اثبات رسانده است. تازه به این نتیجه می‌رسیم که این حالت معجزه بوده که قانون طبیعی را در حالتی معین به جهاتی خاص معطّل گذاشته و خرق کرده است... . این معجزه برای کسی که از نصوصات [[قرآن]] و [[سنت]] استمداد جسته و استفاده می‌کند، چیز تازه یا غریبی نیست. و نیز عجیب‌تر از نقض قانون انتقال حرارت از جسم پرحرارت به جسم کم حرارت نیست، که در مورد حضرت ابراهیم {{ع}} نقض شده است تا جان او محفوظ بماند. خداوند متعال می‌فرماید: {{متن قرآن|قُلْنَا يَا نَارُ كُونِي بَرْدًا وَسَلامًا عَلَى إِبْرَاهِيمَ}}<ref>سوره انبیاء، آیه ۶۹</ref>. آن گاه نمونه‌هایی از معجزات و خوارق عادات به جهت مصالحی اهمّ را مثال می‌زند که اگر از مسأله طول عمر در حدّ اعجاز مهمّتر نباشد در اهمیت کمتر نیست...<ref>بحث حول المهدی {{ع}}، ص ۷۷-۸۰</ref>. لذا خداوند متعال درباره [[حضرت یونس]] (ذوالنون) می‌فرماید: {{متن قرآن|فَلَوْلا أَنَّهُ كَانَ مِنْ الْمُسَبِّحِينَ*لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ}}<ref>«اگر او از تسبیح گویان نبود به طور حتم در شکم ماهی تا روز قیامت باقی می‌ماند.» سوره صافات، ص ۱۴۳و۱۴۴</ref>. پس ممکن است کسی عمری طولانی تا روز قیامت به طریق اعجاز داشته باشد»<ref>[[موعودشناسی و پاسخ به شبهات (کتاب)|موعودشناسی و پاسخ به شبهات]]، ص ۵۰۸.</ref>.
[[سید محمد باقر صدر|شهید صدر]] می‌گوید: ... ما فرض می‌کنیم که عمر طولانی از حیث علمی ممکن نیست... نتیجه چیست؟ مقصود شما این است که بگویید: طولانی شدن عمر انسان تا چند قرن بر خلاف قوانین طبیعی است که علم با وسایل تجربی و پیشرفته به اثبات رسانده است. تازه به این نتیجه می‌رسیم که این حالت معجزه بوده که قانون طبیعی را در حالتی معین به جهاتی خاص معطّل گذاشته و خرق کرده است... . این معجزه برای کسی که از نصوصات [[قرآن]] و [[سنت]] استمداد جسته و استفاده می‌کند، چیز تازه یا غریبی نیست. و نیز عجیب‌تر از نقض قانون انتقال حرارت از جسم پرحرارت به جسم کم حرارت نیست، که در مورد حضرت ابراهیم {{ع}} نقض شده است تا جان او محفوظ بماند. خداوند متعال می‌فرماید: {{متن قرآن|قُلْنَا يَا نَارُ كُونِي بَرْدًا وَسَلامًا عَلَى إِبْرَاهِيمَ}}<ref>سوره انبیاء، آیه ۶۹</ref>. آن گاه نمونه‌هایی از معجزات و خوارق عادات به جهت مصالحی اهمّ را مثال می‌زند که اگر از مسأله طول عمر در حدّ اعجاز مهمّتر نباشد در اهمیت کمتر نیست...<ref>بحث حول المهدی {{ع}}، ص ۷۷-۸۰</ref>. لذا خداوند متعال درباره [[حضرت یونس]] (ذوالنون) می‌فرماید: {{متن قرآن|فَلَوْلا أَنَّهُ كَانَ مِنْ الْمُسَبِّحِينَ* لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ}}<ref>«اگر او از تسبیح گویان نبود به طور حتم در شکم ماهی تا روز قیامت باقی می‌ماند.» سوره صافات، ص ۱۴۳و۱۴۴</ref>. پس ممکن است کسی عمری طولانی تا روز قیامت به طریق اعجاز داشته باشد»<ref>[[موعودشناسی و پاسخ به شبهات (کتاب)|موعودشناسی و پاسخ به شبهات]]، ص ۵۰۸.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۳۲۲: خط ۳۱۹:


«برخی نویسندگان برای اثبات امکان عمر طولانی [[امام مهدی]] {{ع}}، به قدرت بی‌پایان خدای تعالی در تحقق اراده خود استدلال کرده و این موضوع را یکی از مصادیق اعجاز الهی دانسته‌اند. این استدلال بر مقدمات زیر استوار است:
«برخی نویسندگان برای اثبات امکان عمر طولانی [[امام مهدی]] {{ع}}، به قدرت بی‌پایان خدای تعالی در تحقق اراده خود استدلال کرده و این موضوع را یکی از مصادیق اعجاز الهی دانسته‌اند. این استدلال بر مقدمات زیر استوار است:
#بر اساس دلایل قطعی و تردیدناپذیر، تعداد پیشوایان [[معصوم]] از نسل [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]] {{صل}} که جانشینان آن حضرت به شمار می‌روند، مشخص و من است و هرگز از دوازده نفر تجاوز نخواهد کرد<ref>برای مطالعه بیشتر در این زمینه ر.ک: ابراهیم شفیعی سروستانی، معرفت امام زمان و منتظران، چاپ دوم: تهران، موعود عصره، ۱۳۸۸، صص ۱۴۱ – ۱۴۴.</ref>.
# بر اساس دلایل قطعی و تردیدناپذیر، تعداد پیشوایان [[معصوم]] از نسل [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]] {{صل}} که جانشینان آن حضرت به شمار می‌روند، مشخص و من است و هرگز از دوازده نفر تجاوز نخواهد کرد<ref>برای مطالعه بیشتر در این زمینه ر.ک: ابراهیم شفیعی سروستانی، معرفت امام زمان و منتظران، چاپ دوم: تهران، موعود عصره، ۱۳۸۸، صص ۱۴۱ – ۱۴۴.</ref>.
#با شهادت [[امام عسکری|امام یازدهم]]، [[امام حسن عسکری]] {{ع}}، استمرار سلس تنها با وجود [[امام مهدی]] {{ع}} امکان‌پذیر خواهد بود.
# با شهادت [[امام عسکری|امام یازدهم]]، [[امام حسن عسکری]] {{ع}}، استمرار سلس تنها با وجود [[امام مهدی]] {{ع}} امکان‌پذیر خواهد بود.
# [[امام مهدی]] {{ع}}، تحقق بخش وعده الهی در حاکمیت قسط و عدل و استقرار حکومت صالحان بر زمین است.
# [[امام مهدی]] {{ع}}، تحقق بخش وعده الهی در حاکمیت قسط و عدل و استقرار حکومت صالحان بر زمین است.
#با توجه به نکات یاد شده برای استمرار سلسله [[امامت]] و تحقق وعده الهی در حاکمیت صالحان، لازم است که خداوند متعال بر اساس قدرت بی‌منتهای خود، عمری طولانی به [[امام مهدی]] {{ع}} عطا کند، تا آن حضرت بتواند در روز موعود و با فراهم شدن زمینه‌های لازم، قیام عدالت گستر خود را آغاز کند. بیان شهید [[سید محمد باقر صدر]] در این زمینه چنین است: دانستیم که عمر طولانی از نظر علم، ممکن است. حال اگر فرض کنیم از نظر علم امکان نداشته باشد و قانون پیری و شکستگی قانونی حتمی باشد که بشریت هرگز نتواند آن را تغییر دهد، در این صورت چه می‌شود؟ باید گفت در این صورت، طول عمر افرادی چون [[حضرت نوح|نوح]] {{ع}} و [[امام مهدی|مهدی]] {{ع}} که قرن‌ها برخلاف قوانین طبیعی که در علم جدید به اثبات رسیده است، زنده مانده‌اند، از موارد اعجاز محسوب می‌گردد.
# با توجه به نکات یاد شده برای استمرار سلسله [[امامت]] و تحقق وعده الهی در حاکمیت صالحان، لازم است که خداوند متعال بر اساس قدرت بی‌منتهای خود، عمری طولانی به [[امام مهدی]] {{ع}} عطا کند، تا آن حضرت بتواند در روز موعود و با فراهم شدن زمینه‌های لازم، قیام عدالت گستر خود را آغاز کند. بیان شهید [[سید محمد باقر صدر]] در این زمینه چنین است: دانستیم که عمر طولانی از نظر علم، ممکن است. حال اگر فرض کنیم از نظر علم امکان نداشته باشد و قانون پیری و شکستگی قانونی حتمی باشد که بشریت هرگز نتواند آن را تغییر دهد، در این صورت چه می‌شود؟ باید گفت در این صورت، طول عمر افرادی چون [[حضرت نوح|نوح]] {{ع}} و [[امام مهدی|مهدی]] {{ع}} که قرن‌ها برخلاف قوانین طبیعی که در علم جدید به اثبات رسیده است، زنده مانده‌اند، از موارد اعجاز محسوب می‌گردد.
* [[معجزه]]، در مقطع خاصی قانون طبیعت را از کار می‌اندازد تا زندگی شخصی را که رسالت آسمانی به وجود او بستگی دارد، حفظ کند. [[معجزه]] طول عمر از نظر یک مسلمان که عقیده خود را از [[قرآن]] و [[سنت]] بر گرفته است، دور از انتظار و منحصر به فرد نیست. مثلا قانون طبیعت این است که جسمی که حرارت بیشتری دارد، در جسمی که حرارت کمتری دارد، اثر می‌گذارد تا برسد به جایی که هر دو یکسان شوند. قاطعیت این قانون از قانون پیری هم بیشتر است؛ در حالی که می‌دانیم این قانون برای حفظ زندگی [[حضرت ابراهیم]] {{ع}}، از تأثیر افتاد؛ زیرا تنها راه برای نگهداری او بود؛ وقتی آن حضرت به آتش درافتاد، وحی آمد: {{متن قرآن|يَا نَارُ كُونِي بَرْدًا وَسَلامًا}} <ref>ای آتش بر [[حضرت ابراهیم|ابراهیم]] خنک و سلامت باش!؛ سوره انبیاء، آیه ۶۹.</ref> و [[حضرت ابراهیم|ابراهیم]] سالم بدون هیچ گزندی از آتش بیرون آمد! همچنین است دیگر قوانین طبیعی که برای شماری از [[پیامبران]] و حجت‌های الهی در روی زمین از کار افتاد؛ دریا برای [[حضرت موسی|موسی]] {{ع}} شکافته شد؛ رومیان تصور کردند [[حضرت عیسی|عیسی]] را دستگیر کرده‌اند، در حالی که اشتباه می‌کردند؛ [[پیامبر اسلام]]، در حالی که گروه زیادی از قریش خانه‌اش را در محاصره داشتند و ساعت‌ها در کمین او بودند، از خانه بیرون آمد و از میان آنان گذشت در حالی که خداوند وی را از دید آنان پنهان داشت. در همه این نمونه‌ها، قانون طبیعت برای حمایت و حفاظت یک شخص از کار می‌افتد؛ زیرا حکمت الهی اقتضای زنده ماندن او را داشته است و قانون پیری هم می‌تواند در زمره یکی از این نمونه‌ها باشد. شاید بتوان از آنچه تا به حال اتفاق افتاده، یک نتیجه کلی به دست آورد و آن این است که هر وقت حفظ جان حجتی الهی در روی زمین نیاز به تعطیل قانونی طبیعی داشته باشد و هرگاه ادامه زندگی آن شخصیت برای انجام یک طرح مهم، ضروری باشد، در این هنگام لطف الهی باعث می‌شود که آن قانون طبیعی موقتاً از کار بیفتد؛ ولی وقتی شخصیتی وظیفه الهی خود را به انجام رساند، مطابق قوانین طبیعی می‌میرد یا به شهادت می‌رسد<ref>رهبری بر فراز قرون، صص ۷۳ – ۷۵.</ref>.  
* [[معجزه]]، در مقطع خاصی قانون طبیعت را از کار می‌اندازد تا زندگی شخصی را که رسالت آسمانی به وجود او بستگی دارد، حفظ کند. [[معجزه]] طول عمر از نظر یک مسلمان که عقیده خود را از [[قرآن]] و [[سنت]] بر گرفته است، دور از انتظار و منحصر به فرد نیست. مثلا قانون طبیعت این است که جسمی که حرارت بیشتری دارد، در جسمی که حرارت کمتری دارد، اثر می‌گذارد تا برسد به جایی که هر دو یکسان شوند. قاطعیت این قانون از قانون پیری هم بیشتر است؛ در حالی که می‌دانیم این قانون برای حفظ زندگی [[حضرت ابراهیم]] {{ع}}، از تأثیر افتاد؛ زیرا تنها راه برای نگهداری او بود؛ وقتی آن حضرت به آتش درافتاد، وحی آمد: {{متن قرآن|يَا نَارُ كُونِي بَرْدًا وَسَلامًا}} <ref>ای آتش بر [[حضرت ابراهیم|ابراهیم]] خنک و سلامت باش!؛ سوره انبیاء، آیه ۶۹.</ref> و [[حضرت ابراهیم|ابراهیم]] سالم بدون هیچ گزندی از آتش بیرون آمد! همچنین است دیگر قوانین طبیعی که برای شماری از [[پیامبران]] و حجت‌های الهی در روی زمین از کار افتاد؛ دریا برای [[حضرت موسی|موسی]] {{ع}} شکافته شد؛ رومیان تصور کردند [[حضرت عیسی|عیسی]] را دستگیر کرده‌اند، در حالی که اشتباه می‌کردند؛ [[پیامبر اسلام]]، در حالی که گروه زیادی از قریش خانه‌اش را در محاصره داشتند و ساعت‌ها در کمین او بودند، از خانه بیرون آمد و از میان آنان گذشت در حالی که خداوند وی را از دید آنان پنهان داشت. در همه این نمونه‌ها، قانون طبیعت برای حمایت و حفاظت یک شخص از کار می‌افتد؛ زیرا حکمت الهی اقتضای زنده ماندن او را داشته است و قانون پیری هم می‌تواند در زمره یکی از این نمونه‌ها باشد. شاید بتوان از آنچه تا به حال اتفاق افتاده، یک نتیجه کلی به دست آورد و آن این است که هر وقت حفظ جان حجتی الهی در روی زمین نیاز به تعطیل قانونی طبیعی داشته باشد و هرگاه ادامه زندگی آن شخصیت برای انجام یک طرح مهم، ضروری باشد، در این هنگام لطف الهی باعث می‌شود که آن قانون طبیعی موقتاً از کار بیفتد؛ ولی وقتی شخصیتی وظیفه الهی خود را به انجام رساند، مطابق قوانین طبیعی می‌میرد یا به شهادت می‌رسد<ref>رهبری بر فراز قرون، صص ۷۳ – ۷۵.</ref>.  
*با توجه به مطالب یاد شده می‌توان گفت موضوع عمر طولانی [[امام مهدی]] {{ع}} موضوعی است که به استناد دلایل نقلی و عقلی به اثبات رسیده است و در امکان و وقوع آن تردیدی وجود ندارد»<ref>[[ابراهیم شفیعی سروستانی|شفیعی سروستانی؛ ابراهیم]]، [[پرسش از موعود (کتاب)|پرسش از موعود]]، ص ۲۸-۳۰.</ref>.
* با توجه به مطالب یاد شده می‌توان گفت موضوع عمر طولانی [[امام مهدی]] {{ع}} موضوعی است که به استناد دلایل نقلی و عقلی به اثبات رسیده است و در امکان و وقوع آن تردیدی وجود ندارد»<ref>[[ابراهیم شفیعی سروستانی|شفیعی سروستانی؛ ابراهیم]]، [[پرسش از موعود (کتاب)|پرسش از موعود]]، ص ۲۸-۳۰.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۳۵۴: خط ۳۵۱:


«در پاسخ به این اشکال می‌توان دو پاسخ را مطرح نمود.
«در پاسخ به این اشکال می‌توان دو پاسخ را مطرح نمود.
*'''پاسخ اول''': [[عمر طولانی]] با رعایت مسائل موثر زیستی و روحی مسئله‌‌ای عادی است.
* '''پاسخ اول''': [[عمر طولانی]] با رعایت مسائل موثر زیستی و روحی مسئله‌‌ای عادی است.


توضیح اینکه که تا به امروز هیچ دلیلی اقامه نشده که ممکن نیست [[انسان]] با [[عمر]] این چنین طولانی زندگی کند، بلکه شواهد نشان می‌‌دهد که انسان‌‌های پیشین [[عمری]] بسیار زیادتر از [[عمر]] طبیعی انسان‌های امروز داشته اند، مانند [[حضرت نوح]] {{ع}} که [[قرآن کریم]] دلالت می‌کند که [[عمری]] بس دراز داشته و تنها بعد از بعثتش و تا قبل از حادثه طوفان ۹۵۰ سال [[قوم]] خود را به سوی [[خدای سبحان]] [[دعوت]] کرد<ref>{{متن قرآن|وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِيهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِينَ عَامًا فَأَخَذَهُمُ الطُّوفَانُ وَهُمْ ظَالِمُونَ}} «و به راستی ما نوح را به سوی قومش فرستادیم و هزار سال- جز پنجاه سال- میان آنان به سر برد آنگاه سیلاب آنان را فرو گرفت در حالی که ستمگر بودند» (عنکبوت:۱۴).</ref>.
توضیح اینکه که تا به امروز هیچ دلیلی اقامه نشده که ممکن نیست [[انسان]] با [[عمر]] این چنین طولانی زندگی کند، بلکه شواهد نشان می‌‌دهد که انسان‌‌های پیشین [[عمری]] بسیار زیادتر از [[عمر]] طبیعی انسان‌های امروز داشته اند، مانند [[حضرت نوح]] {{ع}} که [[قرآن کریم]] دلالت می‌کند که [[عمری]] بس دراز داشته و تنها بعد از بعثتش و تا قبل از حادثه طوفان ۹۵۰ سال [[قوم]] خود را به سوی [[خدای سبحان]] [[دعوت]] کرد<ref>{{متن قرآن|وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِيهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِينَ عَامًا فَأَخَذَهُمُ الطُّوفَانُ وَهُمْ ظَالِمُونَ}} «و به راستی ما نوح را به سوی قومش فرستادیم و هزار سال- جز پنجاه سال- میان آنان به سر برد آنگاه سیلاب آنان را فرو گرفت در حالی که ستمگر بودند» (عنکبوت:۱۴).</ref>.
خط ۳۶۳: خط ۳۶۰:


از لحاظ تحلیل و اعتبار عقلی نیز دارا بودن [[عمر طولانی]] در میان انسان‌‌های گذشته کاملا قابل پذیرش است چرا که زندگی آنان زندگی ساده و غم و [[اندوه]] شان بسیار کم و قهرا بیماری‌‌هایشان نیز محدود بوده و از این همه انواع بیماری و عوامل ویرانگری که امروز گریبانگیر [[بشر]] شده را نداشته‌‌اند و [[شاهد]] آن اینکه در همین زمان نیز زندگی کسانی که بیش از ۱۰۰ سال [[عمر]] کرده‌‌اند را بررسی می‌‌‌نیم می‌بینیم زندگی ساده و هم و غم اندک و ناچیزی داشته و به طور کلی دغدغه‌های کمتری داشته‌‌اند و بسیاری از صحنه‌‌ها که دیگران را پریشان می‌‌کند آنها را پریشان نمی‌‌کرده است. با این حساب هیچ بُعدی ندارد که [[عمر]] بعضی از افراد به صدها سال بالغ شود<ref>المیزان، ج ۱۰، ص ۲۷۰.</ref> و در نتیجه راز [[عمر طولانی]] [[امام عصر]] {{ع}} نیز همین مسئله طبیعی باشد<ref>خصوصاً که امام {{ع}} علم به همه امور دارد و لذا می‌تواند همه عوامل کوتاه شدن عمر و طولانی شدن آن را شناسایی و بر اساس آن زندگی کند. «مولف».</ref>
از لحاظ تحلیل و اعتبار عقلی نیز دارا بودن [[عمر طولانی]] در میان انسان‌‌های گذشته کاملا قابل پذیرش است چرا که زندگی آنان زندگی ساده و غم و [[اندوه]] شان بسیار کم و قهرا بیماری‌‌هایشان نیز محدود بوده و از این همه انواع بیماری و عوامل ویرانگری که امروز گریبانگیر [[بشر]] شده را نداشته‌‌اند و [[شاهد]] آن اینکه در همین زمان نیز زندگی کسانی که بیش از ۱۰۰ سال [[عمر]] کرده‌‌اند را بررسی می‌‌‌نیم می‌بینیم زندگی ساده و هم و غم اندک و ناچیزی داشته و به طور کلی دغدغه‌های کمتری داشته‌‌اند و بسیاری از صحنه‌‌ها که دیگران را پریشان می‌‌کند آنها را پریشان نمی‌‌کرده است. با این حساب هیچ بُعدی ندارد که [[عمر]] بعضی از افراد به صدها سال بالغ شود<ref>المیزان، ج ۱۰، ص ۲۷۰.</ref> و در نتیجه راز [[عمر طولانی]] [[امام عصر]] {{ع}} نیز همین مسئله طبیعی باشد<ref>خصوصاً که امام {{ع}} علم به همه امور دارد و لذا می‌تواند همه عوامل کوتاه شدن عمر و طولانی شدن آن را شناسایی و بر اساس آن زندگی کند. «مولف».</ref>
*'''پاسخ دوم''': زندگی و [[طول عمر]] [[امام زمان]] {{ع}} از طریق خارق عادت و [[معجزه]] است. این پاسخ در صورتی مطرح می‌‌شود که جواب اول مورد پذیرش قرار نگیرد. برای روشن شدن این پاسخ، باید به چند مطلب توجه داشت:
* '''پاسخ دوم''': زندگی و [[طول عمر]] [[امام زمان]] {{ع}} از طریق خارق عادت و [[معجزه]] است. این پاسخ در صورتی مطرح می‌‌شود که جواب اول مورد پذیرش قرار نگیرد. برای روشن شدن این پاسخ، باید به چند مطلب توجه داشت:
#از لحاظ عقلی [[عمر]] به این درازی و حتی بیشتر از آن غیر ممکن نیست و صرفاً غیر متعارف و بعید است که کسی چنین عمر‌‌های طولانی داشته باشد، و لذا بنای این اعتراض، صرف استبعاد است.
# از لحاظ عقلی [[عمر]] به این درازی و حتی بیشتر از آن غیر ممکن نیست و صرفاً غیر متعارف و بعید است که کسی چنین عمر‌‌های طولانی داشته باشد، و لذا بنای این اعتراض، صرف استبعاد است.
#کسی که به اخباری که در خصوص [[امام]] [[غائب]] از [[پیغمبر اکرم]] {{صل}} و سایر [[ائمه اهل بیت]] {{عم}} وارد شده مراجعه نماید خواهد دید نوع زندگی [[امام غایب]] را به طریق غیر متعارف و به صورت [[خرق عادت]] معرفی می‌کنند.
# کسی که به اخباری که در خصوص [[امام]] [[غائب]] از [[پیغمبر اکرم]] {{صل}} و سایر [[ائمه اهل بیت]] {{عم}} وارد شده مراجعه نماید خواهد دید نوع زندگی [[امام غایب]] را به طریق غیر متعارف و به صورت [[خرق عادت]] معرفی می‌کنند.
# [[خرق عادت]] غیر از محال است و از راه [[علم]] هرگز نمی‌‌توان خلق عادت را نفی کرد؛ زیرا هرگز نمی‌‌توان اثبات کرد که اسباب و عواملی که در [[جهان]] کار می‌‌کنند همان است که ما آنها را دیده‌‌ایم و می‌شناسیم و دیگر اسبابی که ما از آنها خبر نداریم یا آثار و [[اعمال]] آن‌ها را ندیده‌‌ایم و یا نفهمیده‌‌ایم، وجود ندارد.
# [[خرق عادت]] غیر از محال است و از راه [[علم]] هرگز نمی‌‌توان خلق عادت را نفی کرد؛ زیرا هرگز نمی‌‌توان اثبات کرد که اسباب و عواملی که در [[جهان]] کار می‌‌کنند همان است که ما آنها را دیده‌‌ایم و می‌شناسیم و دیگر اسبابی که ما از آنها خبر نداریم یا آثار و [[اعمال]] آن‌ها را ندیده‌‌ایم و یا نفهمیده‌‌ایم، وجود ندارد.


خط ۳۷۹: خط ۳۷۶:


«این امر از چند جهت قابل بررسی است:
«این امر از چند جهت قابل بررسی است:
*'''دیدگاه علوم تجربی:''' عمر طولانی از نظر عقل و دانش بشری، امری غیر ممکن نیست و دانشمندان، با مطالعه اجزای بدن، به این حقیقت رسیده‌اند که ممکن است انسان، سال‌های بسیار طولانی زنده بماند و حتی گرفتار پیری و فرسودگی هم نشود. [[برنارد شاو]] می‌گوید: از اصول علمی‌ مورد پذیرش همه دانشمندان بیولوژیست، این است که برای عمر بشر، نمی‌توان حدی تعیین کرد و حتی دیر زیستی نیز مسأله مرز ناپذیری است.<ref>راز طول عمر امام زمان {{ع}}، ص ۱۳.</ref>. پروفسور [[اتینگر]] می‌نویسد: به نظر من با پیشرفت تکنیک‌ها و کاری که ما شروع کرده‌ایم، بشر قرن بیست و یکم خواهد توانست هزاران سال عمر کند.<ref>مجله دانشمند، سال ۶، ش ۶، ص ۱۴۷.</ref>
* '''دیدگاه علوم تجربی:''' عمر طولانی از نظر عقل و دانش بشری، امری غیر ممکن نیست و دانشمندان، با مطالعه اجزای بدن، به این حقیقت رسیده‌اند که ممکن است انسان، سال‌های بسیار طولانی زنده بماند و حتی گرفتار پیری و فرسودگی هم نشود. [[برنارد شاو]] می‌گوید: از اصول علمی‌ مورد پذیرش همه دانشمندان بیولوژیست، این است که برای عمر بشر، نمی‌توان حدی تعیین کرد و حتی دیر زیستی نیز مسأله مرز ناپذیری است.<ref>راز طول عمر امام زمان {{ع}}، ص ۱۳.</ref>. پروفسور [[اتینگر]] می‌نویسد: به نظر من با پیشرفت تکنیک‌ها و کاری که ما شروع کرده‌ایم، بشر قرن بیست و یکم خواهد توانست هزاران سال عمر کند.<ref>مجله دانشمند، سال ۶، ش ۶، ص ۱۴۷.</ref>
*'''بیان کتب و ادیان آسمانی:''' عمر طولانی در گذشته تاریخ انسان‌ها بارها تجربه شده است و در کتاب‌های آسمانی و تاریخی، انسان‌های زیادی با نام و نشان و شرح حال یاد شده‌اند که مدت عمر آن‌ها بسیار درازتر از عمر بشر امروز بوده است؛ برای نمونه چند مورد را بیان می‌کنیم:
* '''بیان کتب و ادیان آسمانی:''' عمر طولانی در گذشته تاریخ انسان‌ها بارها تجربه شده است و در کتاب‌های آسمانی و تاریخی، انسان‌های زیادی با نام و نشان و شرح حال یاد شده‌اند که مدت عمر آن‌ها بسیار درازتر از عمر بشر امروز بوده است؛ برای نمونه چند مورد را بیان می‌کنیم:
#در [[قرآن]]، آیه‌ای هست که نه تنها از عمر طولانی، بلکه از امکان عمر جاویدان خبر می‌دهد و آن آیه درباره [[حضرت یونس]]{{ع}} است که می‌فرماید: {{متن قرآن| فَلَوْلا أَنَّهُ كَانَ مِنْ الْمُسَبِّحِينَ لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ}}<ref> اگر  یونس {{ع}} در شکم ماهی تسبیح نمی‌گفت، تا روز رستاخیز در شکم ماهی می‌ماند؛ سوره صافات، آیه: ۱۴۳- ۱۴۴.</ref>. با توجه به این آیه شریف، عمر بسیار طولانی از عصر [[حضرت یونس]] {{ع}} تا روز رستاخیز که در اصطلاح زیست شناسان، عمر جاویدان نامیده می‌شود، برای انسان و ماهی از نظر [[قرآن کریم]] امکان‌پذیر است.
# در [[قرآن]]، آیه‌ای هست که نه تنها از عمر طولانی، بلکه از امکان عمر جاویدان خبر می‌دهد و آن آیه درباره [[حضرت یونس]] {{ع}} است که می‌فرماید: {{متن قرآن| فَلَوْلا أَنَّهُ كَانَ مِنْ الْمُسَبِّحِينَ لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ}}<ref> اگر  یونس {{ع}} در شکم ماهی تسبیح نمی‌گفت، تا روز رستاخیز در شکم ماهی می‌ماند؛ سوره صافات، آیه: ۱۴۳- ۱۴۴.</ref>. با توجه به این آیه شریف، عمر بسیار طولانی از عصر [[حضرت یونس]] {{ع}} تا روز رستاخیز که در اصطلاح زیست شناسان، عمر جاویدان نامیده می‌شود، برای انسان و ماهی از نظر [[قرآن کریم]] امکان‌پذیر است.
# [[قرآن کریم]] درباره [[حضرت نوح]]{{ع}} می‌فرماید: {{متن قرآن|وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِيهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلاَّ خَمْسِينَ عَامًا فَأَخَذَهُمُ الطُّوفَانُ وَهُمْ ظَالِمُونَ}}<ref> و به راستی ما نوح را به سوی قومش فرستادیم و هزار سال- جز پنجاه سال- میان آنان به سر برد آنگاه سیلاب آنان را فرو گرفت در حالی که ستمگر بودند؛ سوره عنکبوت، آیه: ۱۴.</ref>. آنچه در این آیه شریف آمده است، مدت پیامبری آن حضرت است و براساس برخی روایات، عمر آن بزرگوار ۲۴۵۰ سال طول کشیده است.<ref>کمال الدین، ج ۲، باب ۴۶، ح۳.</ref>
# [[قرآن کریم]] درباره [[حضرت نوح]] {{ع}} می‌فرماید: {{متن قرآن|وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِيهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلاَّ خَمْسِينَ عَامًا فَأَخَذَهُمُ الطُّوفَانُ وَهُمْ ظَالِمُونَ}}<ref> و به راستی ما نوح را به سوی قومش فرستادیم و هزار سال- جز پنجاه سال- میان آنان به سر برد آنگاه سیلاب آنان را فرو گرفت در حالی که ستمگر بودند؛ سوره عنکبوت، آیه: ۱۴.</ref>. آنچه در این آیه شریف آمده است، مدت پیامبری آن حضرت است و براساس برخی روایات، عمر آن بزرگوار ۲۴۵۰ سال طول کشیده است.<ref>کمال الدین، ج ۲، باب ۴۶، ح۳.</ref>
# [[قرآن]] درباره [[حضرت عیسی]]{{ع}} می‌فرماید: {{متن قرآن|وَقَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِيحَ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ رَسُولَ اللَّهِ وَمَا قَتَلُوهُ وَمَا صَلَبُوهُ وَلَكِن شُبِّهَ لَهُمْ وَإِنَّ الَّذِينَ اخْتَلَفُواْ فِيهِ لَفِي شَكٍّ مِّنْهُ مَا لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلاَّ اتِّبَاعَ الظَّنِّ وَمَا قَتَلُوهُ يَقِينًا}}<ref> و (این) گفتارشان که «ما مسیح عیسی فرزند مریم، پیامبر خداوند را کشتیم» در حالی که او را نکشتند و به صلیب نکشیدند، بلکه بر آنان مشتبه شد و آنان که در این (کار) اختلاف کردند نسبت بدان در تردیدند، هیچ دانشی بدان ندارند، جز پیروی از گمان و به یقین او را نکشتند؛ سوره نساء، آیه: ۱۵۷.</ref>.  همه مسلمانان به استناد [[قرآن]] و احادیث فراوان معتقدند [[حضرت عیسی]]{{ع}} زنده و در آسمان‌ها است و هنگام ظهور [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} فرود آمده، او را یاری خواهد کرد.
# [[قرآن]] درباره [[حضرت عیسی]] {{ع}} می‌فرماید: {{متن قرآن|وَقَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِيحَ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ رَسُولَ اللَّهِ وَمَا قَتَلُوهُ وَمَا صَلَبُوهُ وَلَكِن شُبِّهَ لَهُمْ وَإِنَّ الَّذِينَ اخْتَلَفُواْ فِيهِ لَفِي شَكٍّ مِّنْهُ مَا لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلاَّ اتِّبَاعَ الظَّنِّ وَمَا قَتَلُوهُ يَقِينًا}}<ref> و (این) گفتارشان که «ما مسیح عیسی فرزند مریم، پیامبر خداوند را کشتیم» در حالی که او را نکشتند و به صلیب نکشیدند، بلکه بر آنان مشتبه شد و آنان که در این (کار) اختلاف کردند نسبت بدان در تردیدند، هیچ دانشی بدان ندارند، جز پیروی از گمان و به یقین او را نکشتند؛ سوره نساء، آیه: ۱۵۷.</ref>.  همه مسلمانان به استناد [[قرآن]] و احادیث فراوان معتقدند [[حضرت عیسی]] {{ع}} زنده و در آسمان‌ها است و هنگام ظهور [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} فرود آمده، او را یاری خواهد کرد.
*علاوه بر [[قرآن]]، در تورات و انجیل نیز سخن از دراز عمران مطرح گردیده است. در تورات آمده است: " تمامِ ایامِ "آدم" که زیست، ۹۳۰ سال بود که مُرد... جمله ایام "انوش" ۹۰۵ سال بود که مُرد... و تمام ایّام "قینان" ۹۱۰ سال بود که مُرد... پس جمله ایّام "متوشالح" ۹۶۹ سال بود که مُرد....<ref>زنده روزگاران، ص ۱۳۲ به نقل از تورات - ترجمه فاضل خانی - سِفْر پیدایش، باب پنجم، آیات ۵ – ۳۲.</ref>
* علاوه بر [[قرآن]]، در تورات و انجیل نیز سخن از دراز عمران مطرح گردیده است. در تورات آمده است: " تمامِ ایامِ "آدم" که زیست، ۹۳۰ سال بود که مُرد... جمله ایام "انوش" ۹۰۵ سال بود که مُرد... و تمام ایّام "قینان" ۹۱۰ سال بود که مُرد... پس جمله ایّام "متوشالح" ۹۶۹ سال بود که مُرد....<ref>زنده روزگاران، ص ۱۳۲ به نقل از تورات - ترجمه فاضل خانی - سِفْر پیدایش، باب پنجم، آیات ۵ – ۳۲.</ref>
*در انجیل نیز عباراتی موجود است که نشانگر آن است که [[حضرت عیسی]]{{ع}} پس از به دار کشیده شدن، زنده گردیده و به آسمان رفته است و در روزگاری فرود خواهد آمد<ref>زنده روزگاران، ص ۱۳۴ به نقل از عهد جدید، کتاب اعمال رسولان، باب اول، آیات ۱- ۱۲.</ref>. مسلّم است که عمر آن بزرگوار از دو هزار سال بیشتر است.
* در انجیل نیز عباراتی موجود است که نشانگر آن است که [[حضرت عیسی]] {{ع}} پس از به دار کشیده شدن، زنده گردیده و به آسمان رفته است و در روزگاری فرود خواهد آمد<ref>زنده روزگاران، ص ۱۳۴ به نقل از عهد جدید، کتاب اعمال رسولان، باب اول، آیات ۱- ۱۲.</ref>. مسلّم است که عمر آن بزرگوار از دو هزار سال بیشتر است.
*'''قدرت الهی:''' گذشته از این که طول عمر، از نظر علمی‌ و عقلی پذیرفتنی است و در گذشته تاریخ، موارد بسیار دارد، در مقیاس قدرت بی‌نهایت خداوند نیز قابل اثبات است. به اعتقاد همه پیروان ادیان آسمانی، تمام ذرات عالم در اختیار خداوند است و تأثیر همه سبب‌ها و علّت‌ها به اراده او بستگی دارد. اگر او نخواهد، سبب‌ها از تأثیر باز می‌ماند و نیز بدون سبب و علّت طبیعی، ایجاد می‌کند و می‌آفریند. او خدایی است که از دل کوه، شتری بیرون می‌آورد و آتش سوزنده را بر [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} سرد و سلامت می‌سازد<ref>سوره انبیا؛ آیه:۶۹.</ref> و دریا را برای موسی و پیروانش خشک می‌کند و آن ها را از میان دو دیوار آبی عبور می‌دهد<ref>سوره شعرا؛ آیه:۶۳.</ref> آیا از این که به عصاره انبیا و اولیا و آخرین ذخیره الهی و نهایت آمال و آرزوی همه نیکان و تحقق بخش وعده بزرگ قرآن را  عمری طولانی بدهد، ناتوان خواهد بود؟!»<ref>[[آفتاب مهر ج۱ (کتاب)|آفتاب مهر]]، ج۱، ص ۶۱ - ۶۴.</ref>.
* '''قدرت الهی:''' گذشته از این که طول عمر، از نظر علمی‌ و عقلی پذیرفتنی است و در گذشته تاریخ، موارد بسیار دارد، در مقیاس قدرت بی‌نهایت خداوند نیز قابل اثبات است. به اعتقاد همه پیروان ادیان آسمانی، تمام ذرات عالم در اختیار خداوند است و تأثیر همه سبب‌ها و علّت‌ها به اراده او بستگی دارد. اگر او نخواهد، سبب‌ها از تأثیر باز می‌ماند و نیز بدون سبب و علّت طبیعی، ایجاد می‌کند و می‌آفریند. او خدایی است که از دل کوه، شتری بیرون می‌آورد و آتش سوزنده را بر [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} سرد و سلامت می‌سازد<ref>سوره انبیا؛ آیه:۶۹.</ref> و دریا را برای موسی و پیروانش خشک می‌کند و آن ها را از میان دو دیوار آبی عبور می‌دهد<ref>سوره شعرا؛ آیه:۶۳.</ref> آیا از این که به عصاره انبیا و اولیا و آخرین ذخیره الهی و نهایت آمال و آرزوی همه نیکان و تحقق بخش وعده بزرگ قرآن را  عمری طولانی بدهد، ناتوان خواهد بود؟!»<ref>[[آفتاب مهر ج۱ (کتاب)|آفتاب مهر]]، ج۱، ص ۶۱ - ۶۴.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۴۰۱: خط ۳۹۸:
}}
}}


== پرسش‌های وابسته ==
{{پرسمان امکان طول عمر}}
{{پرسمان امکان طول عمر}}
== منبع‌شناسی جامع مهدویت ==
== منبع‌شناسی جامع مهدویت ==
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش