امامت امام رضا: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - '-،' به '-'
جز (جایگزینی متن - '-،' به '-') |
|||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
آن حضرت در آخرین سالهای زندگانی خود، شمار درخور توجهی از بزرگان [[شیعه]] را جمع کرد و از آنان بر امامت امام رضا{{ع}} [[شهادت]] گرفت. همچنین با ارسال [[نامه]] به تنی چند [[عالمان]] و [[محدثان]]، آنان را [[گواه]] بر این رویداد قرار داد. مطابق روایتی ایشان هنگام حضور در [[بصره]] و [[بغداد]] نیز برای معرفی امام رضا{{ع}} تلاش کرد و به وسیله برخی افراد، یادداشتی در این باره برای [[اصحاب]] خود میفرستاد. | آن حضرت در آخرین سالهای زندگانی خود، شمار درخور توجهی از بزرگان [[شیعه]] را جمع کرد و از آنان بر امامت امام رضا{{ع}} [[شهادت]] گرفت. همچنین با ارسال [[نامه]] به تنی چند [[عالمان]] و [[محدثان]]، آنان را [[گواه]] بر این رویداد قرار داد. مطابق روایتی ایشان هنگام حضور در [[بصره]] و [[بغداد]] نیز برای معرفی امام رضا{{ع}} تلاش کرد و به وسیله برخی افراد، یادداشتی در این باره برای [[اصحاب]] خود میفرستاد. | ||
در مجموع میتوان [[اطمینان]] یافت که معرفی [[امامت]] ایشان به [[دشواری]] برخی ائمه پیشین صورت نگرفته است. در مورد [[اخبار]] دال بر امامت امام رضا{{ع}}، گویا گاه خود [[اصحاب امام]] هفتم برای [[آگاهی]] از امام بعد، به ائمه{{عم}} مراجعه میکردند که از جمله آنها [[داود بن کثیر رقی]]، یکی از اصحاب و [[راویان]] در [[قرن دوم]]، است. او میگوید: «به [[حضرت موسی بن جعفر]]{{ع}} عرض کردم: من پیر شدهام، پس دست مرا بگیر و از [[آتش جهنم]] [[برهان]] و بفرما امام ما پس از شما کیست؟ حضرت به فرزند بزرگوارش امام رضا{{ع}} اشاره کرده و فرمودند امام شما پس از من، او است»<ref>مفید، ارشاد، ج۲، ص۲۴۸.</ref>. این مراجعات از سوی دیگر [[اصحاب]] نیز گزارش شده است<ref>کلینی، کافی، ج۲، ص۸۹.</ref>. در برخی موارد نیز شخص [[امام]]{{ع}} افراد را از این موضوع با خبر میکردند و برای نمونه، چنین برای احضار اصحاب خود دلیل آوردند که خواستم تا [[گواه]] باشید که این پسرم – اشاره به [[امام رضا]]{{ع}}- | در مجموع میتوان [[اطمینان]] یافت که معرفی [[امامت]] ایشان به [[دشواری]] برخی ائمه پیشین صورت نگرفته است. در مورد [[اخبار]] دال بر امامت امام رضا{{ع}}، گویا گاه خود [[اصحاب امام]] هفتم برای [[آگاهی]] از امام بعد، به ائمه{{عم}} مراجعه میکردند که از جمله آنها [[داود بن کثیر رقی]]، یکی از اصحاب و [[راویان]] در [[قرن دوم]]، است. او میگوید: «به [[حضرت موسی بن جعفر]]{{ع}} عرض کردم: من پیر شدهام، پس دست مرا بگیر و از [[آتش جهنم]] [[برهان]] و بفرما امام ما پس از شما کیست؟ حضرت به فرزند بزرگوارش امام رضا{{ع}} اشاره کرده و فرمودند امام شما پس از من، او است»<ref>مفید، ارشاد، ج۲، ص۲۴۸.</ref>. این مراجعات از سوی دیگر [[اصحاب]] نیز گزارش شده است<ref>کلینی، کافی، ج۲، ص۸۹.</ref>. در برخی موارد نیز شخص [[امام]]{{ع}} افراد را از این موضوع با خبر میکردند و برای نمونه، چنین برای احضار اصحاب خود دلیل آوردند که خواستم تا [[گواه]] باشید که این پسرم – اشاره به [[امام رضا]]{{ع}}- [[وصی]] و [[جانشین]] من است<ref>کلینی، کافی، ج۲، ص۲۵۰.</ref>. [[امام کاظم]]{{ع}} مدتی پیش از [[دستگیری]] و منتقل شدن به [[بغداد]] نیز در جمع [[یاران]] بار دیگر مشخص کردند که امام پس از ایشان کیست<ref>کلینی، کافی، ج۱، ص۳۱۵؛ طوسی، الغیبة، ص۴۰.</ref>. با این حال طبیعی بود که به خاطر وجود فضای [[سیاسی]] [[حاکم]] در [[عصر امام کاظم]]{{ع}} و محوریت دادن سران [[امامیه]] به امر [[تقیه]]، [[اخبار]] امامت امام رضا{{ع}} به همه [[شیعیان]] نرسد. جالب است که مطابق برخی اقوال حتی در [[مدینه]] نیز پس از شایع شدن [[شهادت امام کاظم]]{{ع}} برخی به [[احمد بن موسی]]{{ع}} به عنوان امام خویش مراجعه کردند و نقل شده است که [[مقامات]] ارجمند احمد در [[علم]] و [[عبادت]] و فضل، سبب این [[تصور]] شده بود که امام بعد از امام کاظم{{ع}}، او است، اما وی در خطبهای بر امامت امام رضا{{ع}} پس از پدرش تأکید نمود. مطابق این خبر همه حاضران سخن احمد بن موسی{{ع}} را پذیرفتند، و دسته جمعی از [[مسجد]] بیرون آمده در حالی که احمد بن موسی{{ع}} در پیشاپیش آنان بود، با هم به در [[خانه]] [[حضرت رضا]]{{ع}} رفتند و با آن [[حضرت]] [[بیعت]] کردند، امام رضا{{ع}} برای احمد بن موسی، [[دعا]] کردند<ref>کلینی، کافی، ج۱، ص۲۲۱.</ref>.<ref>پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، [[تاریخ اسلام بخش دوم ج۲ (کتاب)|تاریخ اسلام بخش دوم ج۲]] ص ۷۵.</ref> | ||
===[[معجزات]]=== | ===[[معجزات]]=== |