خودکمبینی: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - '-،' به '-'
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
جز (جایگزینی متن - '-،' به '-') |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
* خودکمبینی، ملکهای است که موجب میشود تا [[صاحب]] آن از [[فضیلتها]] و استعدادهای خود غافل شده، خود را از رسیدن به مراتب [[عالی]] کمال [[ناتوان]] بیند؛ از این رو همچون کِرمی که در پیله خود گرفتار است، راههای ترقّی را بر خود بسته در مرتبه خود باقی بماند. | * خودکمبینی، ملکهای است که موجب میشود تا [[صاحب]] آن از [[فضیلتها]] و استعدادهای خود غافل شده، خود را از رسیدن به مراتب [[عالی]] کمال [[ناتوان]] بیند؛ از این رو همچون کِرمی که در پیله خود گرفتار است، راههای ترقّی را بر خود بسته در مرتبه خود باقی بماند. | ||
* این صفت، نه تنها همان [[تواضع]] مطلوب نیست، که در شمار اضداد آن قرار دارد. خودکمبینی در [[حقیقت]] مرحله تفریطیِ [[تکبّر]] و عجب است؛ چه [[متکبّران]] و خودشیفتگان [[نفس]] خود را دارای [[عظمت]] و شوکتی غیر واقعی میدانند، و خود کمبین از سوی دیگر خود را [[پست]] و در کمال سقوط فرض میکند، گویا او بهوجود آمده تا فقط فرامین دیگران را [[اطاعت]] کند و [[توان]] اینکه خود به مرتبهای از سیادت دست یابد در او نیست. | * این صفت، نه تنها همان [[تواضع]] مطلوب نیست، که در شمار اضداد آن قرار دارد. خودکمبینی در [[حقیقت]] مرحله تفریطیِ [[تکبّر]] و عجب است؛ چه [[متکبّران]] و خودشیفتگان [[نفس]] خود را دارای [[عظمت]] و شوکتی غیر واقعی میدانند، و خود کمبین از سوی دیگر خود را [[پست]] و در کمال سقوط فرض میکند، گویا او بهوجود آمده تا فقط فرامین دیگران را [[اطاعت]] کند و [[توان]] اینکه خود به مرتبهای از سیادت دست یابد در او نیست. | ||
* این [[رذیلت اخلاقی]] را نیز مراتبی است، که از [[غفلت]] از استعدادها و شایستگیهای شخصی آغاز، و به مراتب شدیدتر ختم میشود. [[رضایت]] به آنچه [[حضرت حق]] بدان [[راضی]] نیست- همچون پذیرش سکون و [[ذلّت]] - | * این [[رذیلت اخلاقی]] را نیز مراتبی است، که از [[غفلت]] از استعدادها و شایستگیهای شخصی آغاز، و به مراتب شدیدتر ختم میشود. [[رضایت]] به آنچه [[حضرت حق]] بدان [[راضی]] نیست- همچون پذیرش سکون و [[ذلّت]] - در شمار همین مراتب قرار دارد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۱۸۷.</ref>. | ||
* آخرین مراتب این [[رذیلت]] امّا، در این [[آیه]] ترسیم شده است: {{متن قرآن|وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَا يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَا يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَا يَسْمَعُونَ بِهَا أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ}}<ref>«و بیگمان بسیاری از پریان و آدمیان را برای دوزخ آفریدهایم؛ (زیرا) دلهایی دارند که با آن درنمییابند و دیدگانی که با آن نمینگرند و گوشهایی که با آن نمیشنوند؛ آنان چون چارپایانند بلکه گمراهترند؛ آنانند که ناآگاهند» سوره اعراف، آیه ۱۷۹.</ref> | * آخرین مراتب این [[رذیلت]] امّا، در این [[آیه]] ترسیم شده است: {{متن قرآن|وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَا يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَا يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَا يَسْمَعُونَ بِهَا أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ}}<ref>«و بیگمان بسیاری از پریان و آدمیان را برای دوزخ آفریدهایم؛ (زیرا) دلهایی دارند که با آن درنمییابند و دیدگانی که با آن نمینگرند و گوشهایی که با آن نمیشنوند؛ آنان چون چارپایانند بلکه گمراهترند؛ آنانند که ناآگاهند» سوره اعراف، آیه ۱۷۹.</ref> | ||
* چه این [[رذیلت]] [[قلب]] [[صاحب]] خود را کور و او را به حیوانی تبدیل میکند، که هرگز در پی [[خروج]] از عالَم حیوانی و رسیدن به مراتب [[کمال انسانی]] نخواهد بود؛ از این رو سرانجام با گذر از این عالَم، بدون آنکه استعدادهای انسانی خود را به فعلیّت رساند، به عالَم [[آخرت]] پا نهاده در شمار [[دوزخیان]] قرار خواهد گرفت؛ از این رو بدون تردید اگر این صفت زشتتر از دو صفت [[کبر]] و عُجب نباشد، در وقاحت کمتر از آن دو نیز نیست. | * چه این [[رذیلت]] [[قلب]] [[صاحب]] خود را کور و او را به حیوانی تبدیل میکند، که هرگز در پی [[خروج]] از عالَم حیوانی و رسیدن به مراتب [[کمال انسانی]] نخواهد بود؛ از این رو سرانجام با گذر از این عالَم، بدون آنکه استعدادهای انسانی خود را به فعلیّت رساند، به عالَم [[آخرت]] پا نهاده در شمار [[دوزخیان]] قرار خواهد گرفت؛ از این رو بدون تردید اگر این صفت زشتتر از دو صفت [[کبر]] و عُجب نباشد، در وقاحت کمتر از آن دو نیز نیست. |