مدیران رابط کاربری، مدیران، templateeditor
۲۴٬۴۶۴
ویرایش
(←پانویس) |
|||
(۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۶: | خط ۶: | ||
}} | }} | ||
== | == معناشناسی == | ||
«زهد» در اصل به معنای [[اعراض]] از چیزی برای ناچیز و کوچک بودن آن است<ref>اقرب الموارد، واژه «زهد»؛ مفردات کلمات القرآن، ص۲۲۰.</ref>. «زهید» یعنی چیز اندک و «[[زاهد]]» یعنی کسی که نسبت به چیزی بیمیل است و به «زهید» یعنی کم آن بسنده کرده است<ref>نهج البلاغه، کلمات قصار، ۴۳۹.</ref>. | «زهد» در اصل به معنای [[اعراض]] از چیزی برای ناچیز و کوچک بودن آن است<ref>اقرب الموارد، واژه «زهد»؛ مفردات کلمات القرآن، ص۲۲۰.</ref>. «زهید» یعنی چیز اندک و «[[زاهد]]» یعنی کسی که نسبت به چیزی بیمیل است و به «زهید» یعنی کم آن بسنده کرده است<ref>نهج البلاغه، کلمات قصار، ۴۳۹.</ref>. | ||
زهد از دو بعد در خور توجه است: بعد [[روانی]] و بعد عملی. [[حقیقت]] زهد از جنبه [[روحی]] و روانی، دلبسته نبودن به [[دنیا]] و مظاهر آن است و به تعبیر دیگر، [[آزاد]] بودن [[انسان]] از هر آنچه رنگ تعلق به خود میگیرد. | زهد از دو بعد در خور توجه است: بعد [[روانی]] و بعد عملی. [[حقیقت]] زهد از جنبه [[روحی]] و روانی، دلبسته نبودن به [[دنیا]] و مظاهر آن است و به تعبیر دیگر، [[آزاد]] بودن [[انسان]] از هر آنچه رنگ تعلق به خود میگیرد. | ||
[[آزادی]] زاهد از [[تمایلات نفسانی]] به حدی است که «دادن»ها و «گرفتن»ها در وجود او موج ایجاد نمیکند، چنان که علی {{ع}} فرمود<ref>نهج البلاغه، کلمات قصار، ۴۳۹.</ref>: زهد در دو جمله [[قرآن]] خلاصه شده است: {{متن قرآن|لِكَيْلَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ}}<ref>«تا بر آنچه از دست شما رفت دریغ نخورید و بر آنچه به شما دهد شادی نکنید» سوره حدید، آیه ۲۳.</ref>. | [[آزادی]] زاهد از [[تمایلات نفسانی]] به حدی است که «دادن»ها و «گرفتن»ها در وجود او موج ایجاد نمیکند، چنان که [[علی]] {{ع}} فرمود<ref>نهج البلاغه، کلمات قصار، ۴۳۹.</ref>: زهد در دو جمله [[قرآن]] خلاصه شده است: {{متن قرآن|لِكَيْلَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ}}<ref>«تا بر آنچه از دست شما رفت دریغ نخورید و بر آنچه به شما دهد شادی نکنید» سوره حدید، آیه ۲۳.</ref>. | ||
زهد در بعد عملی به معنای [[چشم پوشی]] از پارهای [[لذتها]] و [[تمتعات مادی]] است. تحقق جلوه عملی زهد در [[زندگی]] فرد، پایههای زهد روحی را در [[دل]] او مستحکم و [[استوار]] میسازد؛ از این رو، [[امیر مؤمنان]] در پاسخ کسی که از علت [[پوشیدن]] [[جامه]] کهنه و مندرس وی پرسیده بود، فرمود: {{متن حدیث|يَخْشَعُ لَهُ الْقَلْبُ وَ تَذِلُّ بِهِ النَّفْسُ وَ يَقْتَدِي بِهِ الْمُؤْمِنُونَ}}<ref>نهج البلاغه، کلمات قصار، ۱۰۳.</ref>؛ با پوشیدن این جامه، دل [[خضوع]] مییابد و نفس رام میگردد و [[مؤمنان]] بدان [[تأسی]] میکنند. | زهد در بعد عملی به معنای [[چشم پوشی]] از پارهای [[لذتها]] و [[تمتعات مادی]] است. تحقق جلوه عملی زهد در [[زندگی]] فرد، پایههای زهد روحی را در [[دل]] او مستحکم و [[استوار]] میسازد؛ از این رو، [[امیر مؤمنان]] در پاسخ کسی که از علت [[پوشیدن]] [[جامه]] کهنه و مندرس وی پرسیده بود، فرمود: {{متن حدیث|يَخْشَعُ لَهُ الْقَلْبُ وَ تَذِلُّ بِهِ النَّفْسُ وَ يَقْتَدِي بِهِ الْمُؤْمِنُونَ}}<ref>نهج البلاغه، کلمات قصار، ۱۰۳.</ref>؛ با پوشیدن این جامه، دل [[خضوع]] مییابد و نفس رام میگردد و [[مؤمنان]] بدان [[تأسی]] میکنند<ref>[[علی رفیعی|رفیعی، علی]]، [[درآمدی بر سیره فاطمی (کتاب)|درآمدی بر سیره فاطمی]]، ص ۸۶.</ref>. | ||
[[فاطمه]] {{س}} به عنوان [[دختر رسول خدا]] {{صل}}؛ [[پیشوای مسلمانان]]، [[همسر]] امیر مؤمنان {{ع}}؛ [[حجت]] [[زمان]] و خود نیز به عنوان [[معصوم]] و [[حجت خدا]]، زهد و سادهزیستی را برگزید. این [[منش]] و روش در همه ابعاد زندگی او متجلی بود. در [[خانه]] [[پدر]]، در مهر و جهیزیه اندک، در خانه ساده همسر، در [[بخشش]] [[لباس]] [[عروسی]] و گلوبند با [[برکت]]؛ همان که گرسنهای را [[سیر]] کرد، برهنهای را پوشاند، [[فقیری]] را [[بینیاز]] ساخت و بندهای را [[آزاد]] کرد<ref>ر. ک: بحارالانوار، ج۴۳، ص۵۶ - ۵۷.</ref>؛ در چشمان به گودی نشستهاش بر اثر [[گرسنگی]]، در دستان پینه بستهاش و در لباسهای غبارآلودش. در ادامه فصل با نمونههای عینی [[زهد]] در [[زندگی]] [[دختر پیامبر]] {{صل}} آشنا میشویم<ref>[[علی رفیعی|رفیعی، علی]]، [[درآمدی بر سیره فاطمی (کتاب)|درآمدی بر سیره فاطمی]]، ص ۸۶.</ref>. | == زهد [[فاطمه زهرا]]{{س}} == | ||
[[فاطمه]] {{س}} به عنوان [[دختر رسول خدا]] {{صل}}؛ [[پیشوای مسلمانان]]، [[همسر]] امیر مؤمنان {{ع}}؛ [[حجت]] [[زمان]] و خود نیز به عنوان [[معصوم]] و [[حجت خدا]]، زهد و سادهزیستی را برگزید. این [[منش]] و روش در همه ابعاد زندگی او متجلی بود. در [[خانه]] [[پدر]]، در مهر و جهیزیه اندک، در خانه ساده همسر، در [[بخشش]] [[لباس]] [[عروسی]] و گلوبند با [[برکت]]؛ همان که گرسنهای را [[سیر]] کرد، برهنهای را پوشاند، [[فقیری]] را [[بینیاز]] ساخت و بندهای را [[آزاد]] کرد<ref>ر.ک: بحارالانوار، ج۴۳، ص۵۶ - ۵۷.</ref>؛ در چشمان به گودی نشستهاش بر اثر [[گرسنگی]]، در دستان پینه بستهاش و در لباسهای غبارآلودش. در ادامه فصل با نمونههای عینی [[زهد]] در [[زندگی]] [[دختر پیامبر]] {{صل}} آشنا میشویم<ref>[[علی رفیعی|رفیعی، علی]]، [[درآمدی بر سیره فاطمی (کتاب)|درآمدی بر سیره فاطمی]]، ص ۸۶.</ref>. | |||
== [[بیرغبتی به دنیا]] == | == [[بیرغبتی به دنیا]] == | ||
خط ۴۸: | خط ۴۹: | ||
رسول خدا {{صل}} به [[سادهزیستی]] دخترش فاطمه {{س}} بسیار حساس بود و هرگز اجازه نمیداد [[حریم]] [[نبوی]] به ذخارف [[دنیا]] و [[تجملات]] [[آلوده]] گردد. [[زراره]] از [[امام باقر]] {{ع}} نقل میکند: هرگاه [[پیامبر]] {{صل}} به [[سفر]] میرفت، آخرین دیدارش با فاطمه {{س}} بود و چون از سفر باز میگشت، نخستین کسی که به [[دیدار]] وی میشتافت باز دخترش فاطمه {{س}} بود. | رسول خدا {{صل}} به [[سادهزیستی]] دخترش فاطمه {{س}} بسیار حساس بود و هرگز اجازه نمیداد [[حریم]] [[نبوی]] به ذخارف [[دنیا]] و [[تجملات]] [[آلوده]] گردد. [[زراره]] از [[امام باقر]] {{ع}} نقل میکند: هرگاه [[پیامبر]] {{صل}} به [[سفر]] میرفت، آخرین دیدارش با فاطمه {{س}} بود و چون از سفر باز میگشت، نخستین کسی که به [[دیدار]] وی میشتافت باز دخترش فاطمه {{س}} بود. | ||
در ادامه [[حدیث]] آمده است: روزی رسول خدا {{صل}} در بازگشت از سفری به دیدار فاطمه {{س}} شتافت و ضمن گفتوگو چشمش به پردهای افتاد که از در آویزان بود. ضمن آنکه دو دستبند نقرهای در دستان دخترش [[مشاهده]] کرد که [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} آنها را از سهمیه [[غنائم جنگی]] خریده بود. | در ادامه [[حدیث]] آمده است: روزی رسول خدا {{صل}} در بازگشت از سفری به دیدار فاطمه {{س}} شتافت و ضمن گفتوگو چشمش به پردهای افتاد که از در آویزان بود. ضمن آنکه دو دستبند نقرهای در دستان دخترش [[مشاهده]] کرد که [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} آنها را از سهمیه [[غنائم جنگی]] خریده بود. پیامبر به آنها نگریست؛ ولی چیزی نگفت و بیدرنگ برخاست و [[خانه زهرا]] {{س}} را ترک کرد. فاطمه {{س}} از نگاه و [[رفتار]] [[پدر]] دریافت که او برای پرده و دستبندها ناراحت شده است. از این رو، گریست و سپس آنها را به دست فرزندانش حسن و حسین {{عم}} نزد پیامبر {{صل}} فرستاد تا در [[راه خدا]] [[انفاق]] کند. رسول خدا {{صل}} چون [[حسنین]] را دید و پیغام دخترش را شنید، بسیار خوشحال شد. سپس پرده و دستبندها را میان [[اصحاب صفه]]، که [[مهاجران]] [[بیبضاعت]] و بدون [[خانه]] و کاشانه بودند، تقسیم کرد<ref>بحارالانوار، ج۴۳، ص۸۳ – ۸۴.</ref>.<ref>[[علی رفیعی|رفیعی، علی]]، [[درآمدی بر سیره فاطمی (کتاب)|درآمدی بر سیره فاطمی]]، ص ۸۹؛ [[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[سیره پیامبر خاتم ج۴ (کتاب)|سیره پیامبر خاتم ج۴]]، ص ۹۰.</ref> | ||
پیامبر به آنها نگریست؛ ولی چیزی نگفت و بیدرنگ برخاست و [[خانه زهرا]] {{س}} را ترک کرد. فاطمه {{س}} از نگاه و [[رفتار]] [[پدر]] دریافت که او برای پرده و دستبندها ناراحت شده است. از این رو، گریست و سپس آنها را به دست فرزندانش حسن و حسین {{عم}} نزد پیامبر {{صل}} فرستاد تا در [[راه خدا]] [[انفاق]] کند. | |||
رسول خدا {{صل}} چون [[حسنین]] را دید و پیغام دخترش را شنید، بسیار خوشحال شد. سپس پرده و دستبندها را میان [[اصحاب صفه]]، که [[مهاجران]] [[بیبضاعت]] و بدون [[خانه]] و کاشانه بودند، تقسیم کرد<ref>بحارالانوار، ج۴۳، ص۸۳ – ۸۴.</ref>.<ref>[[علی رفیعی|رفیعی، علی]]، [[درآمدی بر سیره فاطمی (کتاب)|درآمدی بر سیره فاطمی]]، ص | |||
== تحمل [[گرسنگی]] == | == تحمل [[گرسنگی]] == | ||
خط ۷۳: | خط ۷۰: | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده:10068654.jpg|22px]] [[علی رفیعی|رفیعی، علی]]، [[درآمدی بر سیره فاطمی (کتاب)|'''درآمدی بر سیره فاطمی''']] | # [[پرونده:10068654.jpg|22px]] [[علی رفیعی|رفیعی، علی]]، [[درآمدی بر سیره فاطمی (کتاب)|'''درآمدی بر سیره فاطمی''']] | ||
# [[پرونده:1379263.jpg|22px]] [[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[سیره پیامبر خاتم ج۴ (کتاب)|'''سیره پیامبر خاتم ج۴''']] | |||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
خط ۷۹: | خط ۷۷: | ||
[[رده:زهد]] | [[رده:زهد]] | ||