پرش به محتوا

علم شأنى معصوم: تفاوت میان نسخه‌ها

۷٬۷۵۷ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۹ نوامبر ۲۰۱۸
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲: خط ۲:
{{خرد}}
{{خرد}}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث '''[[علم معصوم]]''' است. "'''[[علم شأنى معصوم]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث '''[[علم معصوم]]''' است. "'''[[علم ارادی معصوم]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[علم شأنى معصوم در قرآن]] | [[علم شأنى معصوم در حدیث]] | [[علم شأنى معصوم در کلام اسلامی]] | [[علم شأنى معصوم در فلسفه اسلامی]] | [[علم شأنى معصوم در عرفان اسلامی]]</div>
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[علم ارادی معصوم در قرآن]] | [[علم ارادی معصوم در حدیث]] | [[علم ارادی معصوم در کلام اسلامی]] | [[علم ارادی معصوم در فلسفه اسلامی]] | [[علم ارادی معصوم در عرفان اسلامی]]</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[علم معصوم (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[علم معصوم (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
خط ۱۰: خط ۱۰:


==مقدمه==
==مقدمه==
*تمامی اوصاف [[امام]]{{ع}} و کمالات وی در مقام فعليت و در مرحله موجودیت است؛ یعنی [[امام]]، عالِم است فعلاً و دارای مقام علم فعلی است و اوصافش از علم و غیر آن در مرحله شأنیّت نیست؛ به این معنی که اگر خداوند به [[امام]]{{ع}} علم آموخت، می‌داند و اگر نياموخت و یاد نداد، نمی‌داند. این حرف ناشی از جهالت پاره‌ای از اشخاص است که به فکر قاصر خودشان تصور کرده‌اند؛ زیرا این حرف اگر خدا به [[پیغمبر]]{{صل}} و [[امام]]{{عم}} یاد داد، می‌داند و اگر یاد نداد، نمی‌داند نسبت به تمامی موجودات و سایر اشخاص یکسان است. در مرحله شأنیت، اگر خدا به شخصی و به موجودی چیزی یاد داد و علم داد، می‌داند و اگر نداد، نمی‌داند، چنانچه تمامی اوصاف از قوای ظاهری و باطنی ماها در مقام فعلیّت است. اگر شما از کسی سؤال کنید که آیا خدا به شما قوه بینایی داده است یا نه؟ در جواب خواهید شنید: بلی، خدا به من قوه باصره و بینایی داده و با آن می‌بینم. هرگز در جواب نخواهد گفت: اگر خدا قوه باصره و بینایی به من داده باشد، خواهم دید و اگر نداده باشد، نخواهم دید، زیرا خدا آن قوه را به او داده است و فعلاً آن قوه در او موجود است، هر چند از اندازه و کمّیّت دیدن او، ما اطلاع نداشته باشیم، ولی قطع داریم که خدا قوه دیدن را به او داده و در مقام فعلیّت است و لذا در جواب اظهار خواهد کرد: قوه بینایی را به من داده و می‌بینم. و همچنین است اگر شما سؤالی از سایر اوصاف و قوای شخصی کرده باشید، از مرحله فعلیت آنها جواب خواهید شنید، نه از مرحله شأنیت آنها، مانند علم و قدرت و حیات و قوه باصره و سامعه و قوه ذائقه و شامه و لامسه و دیگر از قوای انسانی که تماماً در مرحله فعلیت است و در مقام سؤال از آنها، جواب از آن مرحله داده می‌شود، نه از مرحله شأنیت آنها، زیرا مرحله شأنیت نسبت به تمامی موجودات، چنانچه گفته شد، یکسان است. اگر خداوند به آنها آن صفت و قوه را داده باشد، می‌دانند و می‌بینند و می‌شنوند و اگر نداده باشد، نمی‌دانند و نمی‌بینند و نمی‌شنوند؛ و همین‌طور است تا آخر آن اوصاف و قوای انسانی، اگر یک به یک شمرده شود. حالا این مطلب که واضح گشت، اگر نسبت به علم [[پیغمبر]]{{صل}} و [[امام]]{{عم}} در مقام شأنيت بگذاریم و بگوییم: اگر خداوند به آن بزرگواران آموخته و فهمانیده، می‌دانند و اگر نیاموخته و نفهمانیده، نمی‌دانند، باید از ماها هم در صفت علم پایین‌تر باشند، زیرا علم ما نسبت به ما در مرحله فعلیت است، ولو مقدارش هر قدر باشد، اما علم [[پیغمبر]]{{صل}} و [[امام]]{{عم}} نسبت به آنها در مقام شأنیّت باشد و بگوییم: اگر ما شک کرده باشیم که آیا [[پیغمبر]]{{صل}} و [[امام]]{{عم}} به فلان حکم شرعی و یا موضوع خارجی علم دارد یا نه، باید در جواب بگوییم: علم ندارد. اصل، عدم علم اوست، به جهت اینکه اگر خداوند علم آن چیز را به او آموخته باشد، می‌داند و اگر نیاموخته باشد، نمی‌داند و در مقام شک، اصل، عدم علم است. پس [[پیغمبر]]{{صل}} و [[امام]]{{عم}} در صفت علم از ماها هم باید کمتر باشند، زیرا علم ما در مرحله فعلیت است و علم آنها در مرحله شأنیت، بنا به آن توهمی که در حق پیغمبر و امام شده است. منظور ما در اینجا تنها اشاره به این مطلب نادرست بود که از بعضی افواه شنیده شده است و ناشی از جهالت و نبودن مراتب علمی و عدم آشنایی به معارف دینی است. و اما آنچه در علم اصول فقه، در باب عام و خاص، بعضی گفته‌اند که اصل، عدم [[علم امام]]{{ع}} است، آن مطلب دیگر است. راجع به [[علم امام]]{{ع}} از اسباب ظاهری است که مکلف است به آن عمل نماید و از مدّعی در مقام دعوا شاهد بخواهد و بر حسب عادت از امور عادی و از آمدن و رفتن کسی مثلاً سوال کند و مربوط به علم [[امامت]] نیست و این موضوع را اِبنُ عَمِّنا العَلّامَةُ الكَبيرُ المُجتَهِدُ الفقيه، آقا ميرزا [[محمّد تقى قاضی طباطبائی]] در حواشی خود بر کتاب قوانین، در مبحث عام و خاص به بهترین وجهی تحقیق فرموده و در هوامش قوانین به خط مرحوم [[شیخ عبدالرحیم]] چاپ شده است<ref>حواشی آن بزرگوار در هوامش قوانین، به سال ۱۳۰۳ق، در تبریز، به خط مرحوم عبدالرحیم چاپ شده و آنچه راجع به مطلب مزبور نگارش داده، در صفحه۲۲۷ مذکور است و نسخه خطّی از حاشیه آن مرحوم در کتابخانه ما موجود است.</ref>. پس با صراحت بیان باید گفت: [[پیغمبر]]{{صل}} و [[امام]]{{عم}} عالم هستند به علم فعلی؛ و علم آنها را شأنی دانستن، چنانچه توضیح داده شد، جهل و نادانی است. اما از جهت کمّیت و مقدار و از جهت کیفیّت و حصولی و یا حضوری بودن علم، آن مطلب دیگر است، و مشروط است به حصول علم و از واجبات مشروطه است؛ گرچه نسبت به خواصّ، از قبیل اول است، چنانچه اشاره شد و نیز تحقیق خواهیم کرد.<ref>[[سید محمد علی قاضی طباطبایی|قاضی طباطبایی، سید محمد علی]]، [[علم امام ۱ (کتاب)|علم امام]]، ص ۴۹۵.</ref>
*علم غیب شأنی یا استعدادی، یا ارادی و اختیاری چهار عنوانی هستند برای یک موضوع و آن عبارت است از علمی که به صورت بالفعل نزد معصوم حاضر نباشد، اما هر وقت اراده کند از علوم و امور غیبی آگاه می‏‌شود. لذا در مباحث موجود منظور از علم شأنی همان علم اختیاری است و در روایات<ref>مانند روایت: «إِنَّ الْإِمَامَ إِذَا شَاءَ أَنْ يَعْلَمَ عُلِّم‏» کافی، ج 1، ص 258</ref> هر کجا بحثی از علم اختیاری به میان آمده است با علم اختیاری یکی است.
==چیستی علم شأنی، استعدادی، ارادی و اختیاری==
*مراد از علم شأنی یا ارادی و یا استعدادی و اختیاری امام آن است که علم به صورت فعلی و آنی نزد امام حاضر نیست، بلکه امام هر وقت اراده کند از علوم و امور غیبی آگاه می‏‌شود<ref>ر.ک. نصیری، محمد حسین، گسترۀ علم امام از دیدگاه آیات و روایات، صفحه؟؟؟؛ سبحانی، سیدمحمدجعفر، منابع علم امامان شیعه، ص 80؛ فاریاب، محمدحسین، قلی زاده، امرالله، بازخوانی قلمرو علم امام در آیینه روایات، فصلنامه معرفت، ش 1، ص 43 و 44</ref> و اگر نخواهد و اراده نکند نمی‌داند.<ref>ر.ک. مهدی فر، حسن، علوم اهل بیت ویژگی ها ابعاد و مبادی آن، ص 218 ـ 224</ref> این مطلب نشان می دهد، علم امام ذاتی نیست بلکه تبعی و عرضی و با اذن خداوند است، براین اساس است که گاه اراده خداوند در مقطعی به این تعلق می‌گیرد که علمی‌ اعطا نگردد و در مقطعی دیگر، ذات مقدس ربوبی اعطا می‌کند.<ref>ر.ک. خاتمی، سیداحمد، در آستان امامان معصوم، ج 2، ص 212</ref> علم شانی در برابر علم حضوری امام است، در علم حضوری، کشف شدن معلومات نزد امام بالفعل است در مقابل کشف شدن شأنی که با قوه و ارادۀ امام صورت می گیرد و از آن به "لو شاء أن یعلم لعلم" تعبیر شده است.<ref>ر.ک. طباطبایی، سیدمحمد حسین، بررسی های اسلامی، صفحه؟؟؟</ref> به عبارتی دیگر ارادۀ امام علت تامه برای علم است که اگر اراده کند و بخواهد علم پیدا می کند و البته گاهی هم بدون اراده و در خواب و رؤیا این علم حاصل می شود.<ref>ر.ک. وکیلی، محمدحسن، علم غیب امام، فصلنامه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام، صفحه؟؟؟</ref> مرحوم مظفر در تعریف علم اشائی چنین آورده است: "همانا مراد از علم ارادی و انشائی علمی است که از جانب خداوند متعال داده شده و از جانب ایشان از طریق یکی از راه های الهام یا نقر یا شنیدن یا آموزش توسط پیامبر یا موارد دیگر افاضه شده باشد و این علمی است که ویژه امام است و شامل افراد دیگر نمی‌گردد، منظور از علم در اینجا آن علمی نیست که از راه اکتسابی همچون امارات و حواس پنج‌گانه ظاهری و تجربه های اکتسابی به دست آمده باشد، زیرا در این صورت مردم با امام در این علم همسنگ و شریک خواهند بود، زیرا این علم تابع علت های عادی می باشد و ویژۀ کسی نیست".<ref>ر.ک. نصیری، محمد حسین، گسترۀ علم امام از دیدگاه آیات و روایات، صفحه؟؟؟</ref> البته باید توجه داشت، اگر امام در موقعیتی قرار گیرد که علم جدیدی بخواهد، خداوند او را عالم می‌کند.<ref>ر.ک. غلامی، اصغر، آفاق علم امام در الکافی، صفحه؟؟؟</ref> برخی از علما دارای چنین نظریه ایی هستند و می گویند: "ما منع می‌کنیم معصوم به تمام جزئیات افعال مکلفین و اقوال آنان علم فعلی داشته باشد نهایت اینکه آنان قادر هستند "إن شاووا علموا".»<ref>ر.ک. مهدی فر، حسن، علوم اهل بیت ویژگی ها ابعاد و مبادی آن، ص 218 ـ 224</ref>
 
==ادلۀ علم شأنی و اختیاری معصوم==
*کسانی که قائل به علم اشائی و ارادی معصوم هستند به چهار دسته از روایات استدلال کرده اند<ref>ر.ک. نصیری، محمد حسین، گسترۀ علم امام از دیدگاه آیات و روایات، صفحه؟؟؟؛ قدردان قراملکی، محمدحسن، امامت، ص 462؛ مهدی فر، حسن، علوم اهل بیت ویژگی ها ابعاد و مبادی آن، ص 218 ـ 224</ref> و مضمون آنها این است، اهل بیت(علیهم السلام) هر گاه بخواهند، خداوند آنان را آگاه می‏‌سازد،<ref>ر.ک. نصیری، محمد حسین، گسترۀ علم امام از دیدگاه آیات و روایات، صفحه؟؟؟</ref> اما اگر مصلحت در ندانستن چیزی باشد کاری نمی‌کنند که آن را بدانند.<ref>ر.ک. مصباح یزدی، محمد تقی، شرح دعای 45 صحیفۀ سجادیه، وبگاه آیت الله مصباح</ref> 
*دستۀ اول، سه روایت مختلف از امام صادق(علیه السلام)<ref>هر سه روایت در: کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 1، ص 258</ref> که فرمودند: "امام هر گاه بخواهد می‌داند و یا هر وقت بخواهد خداوند آگاهش می‌کند":<ref>ر.ک. مهدی فر، حسن، علوم اهل بیت ویژگی ها ابعاد و مبادی آن، ص 218 ـ 224</ref> «إِنَّ الْإِمامَ إِذَا شَاءَ أَنْ یَعْلَمَ عُلِّم»، «إِنَّ الْإِمَامَ إِذَا شَاءَ أَنْ يَعْلَمَ أُعْلِم» و «إِذَا أَرَادَ الْإِمَامُ أَنْ یَعْلَمَ شَیْئاً أَعْلَمَهُ اللَّهُ ذَلِكَ».<ref>ر.ک. نصیری، محمد حسین، گسترۀ علم امام از دیدگاه آیات و روایات، صفحه؟؟؟؛ قدردان قراملکی، محمدحسن، امامت، ص 462؛ غلامی، اصغر، آفاق علم امام در الکافی، صفحه؟؟؟؛ سبحانی، سیدمحمدجعفر، منابع علم امامان شیعه، ص 80</ref> این روایات علم امام را منوط بر تعلیم الهی کرده اند.<ref>ر.ک. نصیری، محمد حسین، گسترۀ علم امام از دیدگاه آیات و روایات، صفحه؟؟؟</ref>
*دستۀ دوم، روایاتی که مسئله قبض و بسط علم اهل بیت(علیهم السلام) را مطرح می‌کنند. معمر بن خلاد از امام کاظم(علیه السلام) پرسید آیا شما علم غیب می‌دانید؟ امام در پاسخ فرمودند:<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 1، ص 256</ref> «امام باقر(علیه السلام) فرموده است: علم برای ما گشایش می‌یابد و ما آگاهی می‌یابیم و گرفتگی می‌یابد و دیگر آگاهی نمی‌یابیم.»<ref>ر.ک. مهدی فر، حسن، علوم اهل بیت ویژگی ها ابعاد و مبادی آن، ص 218 ـ 224</ref> ملامحمد صالح مازندرانی در شرح این روایت می نویسد:<ref>مازندرانی، ملاصالح، شرح اصول الکافی، ج ۶، ص ۳۱</ref> "منظور از بسط علم، فعلی بودن آن است و مراد از قبض عدم فعلیت علم، گرچه با توجه و التفات می‌داند.<ref>ر.ک. مهدی فر، حسن، علوم اهل بیت ویژگی ها ابعاد و مبادی آن، ص 218 ـ 224</ref>
*دستۀ سوم، روایاتی که مربوط به افزایش علوم آنان است و اگر علوم آنان فعلی بود، افزایش آن معنای معقولی نداشت. زراره می گوید از امام باقر(علیه السلام) شنیدم می فرمود:<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج ۱، ص ۲۵۵</ref> «اگر علم ما فزونی نمی‌یافت، پایان می‌پذیرفت.» عرض کردم: "چیزی بر شما افزوده می‌شود که پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) آنرا نمی‌دانست؟" فرمود: «هر گاه بنای افزایش علم باشد، نخست بر پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) و سپس بر امامان(علیهم السلام) عرضه می‌شود تا به ما می‌رسد.» امام صادق(علیه السلام) نیز می‌فرماید:<ref>بصائر الدرجات ص ۳۶ و بحار الانوار، ج ۲۲، ص ۵۵۲ و ج ۲۶، ص ۹۰</ref> «شب جمعه‌ای نیست مگر اینکه اولیای خدا سرور ویژه‌ای دارند، هنگامی که شب جمعه فرا می‌رسد رسول خدا(صلی الله علیه و آله) با عرش ارتباط برقرار می‌کند و من نیز همراه او با عرش تماس حاصل می‌کنم و در نتیجه با علمی که از آنجا بهره بردم باز می‌گردم و اگر این نبود قطعاً آنچه در نزد ماست پایان می‌پذیرفت.» در تبیین این روایت چنین گفته شده است:<ref>در محضر علامۀ طباطبایی، ص 148</ref> "اشکال ندارد که "اذا شاءوا علموا" از راه صعود ارواح آنها در شب‌های جمعه باشد.<ref>ر.ک. مهدی فر، حسن، علوم اهل بیت ویژگی ها ابعاد و مبادی آن، ص 218 ـ 224</ref>
*دستۀ چهارم، روایاتی که نشانگر عدم آگاهی اهل بیت(علیهم السلام) به برخی موضوعات است و چون جهل و نا‌آگاهی با اصل علم اهل بیت(علیهم السلام) منافات دارد، بنابراین توجیه صحیح اینها عدم فعلیت و إرادی بودن علم آنان است. در روایتی عمار ساباطی از امام صادق(علیه السلام) پرسید:<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 1، ص 257</ref> آیا امام علم غیب می داند؟ امام فرمودند: «نه، اما هر گاه بخواهد بر چیزی آگاهی یابد، خداوند او را بدان آگاه می‌گرداند.»<ref>ر.ک. مهدی فر، حسن، علوم اهل بیت ویژگی ها ابعاد و مبادی آن، ص 218 ـ 224</ref>
 
==نقد علم شأنی و اختیاری==
*برخی از علما، از روایات مطرح شده در باب علم شأنی و اختیاری معصوم و وسعت علم غیب پیامبر(صلی الله علیه و آله) و امامان(علیهم السلام) پاسخ داده اند و قائلند علم غیب به این معنا که، اگر امام اراده کند و بخواهد، خداوند او را از غیب آگاه می‌سازد، معنای مجازی است، معنای حقیقی علم غیب یعنی امام بالفعل و بدون هیچ قید و شرطی از غیب آگاه است، هر گاه علم غیب گفته شود همین معنا متبادر می‌شود و به علم ارادی مقید به مشیت اسم علم غیب اطلاق نمی‌شود، بلکه سلب این اسم از آن صحیح است.<ref>ر.ک. لطیفی، رحیم، علم غیب معصوم، ماهنامۀ معرفت، ش 48، صفحه؟؟؟</ref> حصول علم برای انسان کامل متوقف بر التفات و توجّه است که بدون اراده نیز حاصل می‌شود.<ref>ر.ک. وکیلی، محمدحسن، علم غیب امام، فصلنامه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام، صفحه؟؟؟</ref> و یا اینکه گفته شده برخی از روایاتی که دربارۀ علم شأنی است ضعیف است.<ref>ر.ک. مهدی فر، حسن، علوم اهل بیت ویژگی ها ابعاد و مبادی آن، ص 218 ـ 224</ref>
*منتها به صورت کلی با تامل در مجموع روایات هم علم شأنی را می توان برای امام اثبات کرد و هم علم فعلی را، چرا که در مورد روایات علم فعلی می‌توان ادعای تواتر معنوی کرد. حال برخی روایات ـ مانند: روایت امام صادق(علیه السلام) که به مفضل فرمودند: «خداوند مهربانتر از آن است که اطاعت بنده‌ای را بر بندگان واجب سازد و آنگاه اخبار آسمان را صبح و شام از او بازدارد.»<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 1، ص ۴۰۱</ref> و قید صبح و شام دلالت بر نوعی استمرار دارد، ـ دلالت بر علم فعلی امام دارند و برخی دیگر دلالت بر علم شأنی امام.<ref>ر.ک. فاریاب، محمدحسین، قلی زاده، امرالله، بازخوانی قلمرو علم امام در آیینه روایات، فصلنامه معرفت، ش 1، ص 43 و 44</ref>
 
==نتیجه گیری==
*حصول علم برای انسان کامل متوقف بر التفات و توجّه است که بدون اراده نیز حاصل می‌شود، منتها چنین نیست که تمام علوم اهل بیت(علیهم السلام) شأنی باشد بلکه برخی از علوم ایشان فعلی و حضوری است.<ref>ر.ک. وکیلی، محمدحسن، علم غیب امام، فصلنامه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام، صفحه؟؟؟</ref>


== پرسش‌های وابسته ==
== پرسش‌های وابسته ==
* [[فرق بین علم فعلی و شأنی معصوم چیست؟ (پرسش)]]
* [[علم شأنی یا استعدادی یا ارادی و اختیاری معصوم به چه معناست؟ (پرسش)]]
* [[علم شأنى یا استعدادی یا ارادی و اختیاری معصوم به چه معناست؟ (پرسش)]]
* [[علم غیب شأنى یا استعدادی یا ارادی و اختیاری به چه معناست؟ (پرسش)]]
* [[علم غیب شأنى یا استعدادی یا ارادی و اختیاری به چه معناست؟ (پرسش)]]
==جستارهای وابسته==
==جستارهای وابسته==


=='''[[:رده:آثار علم معصوم|منبع‌شناسی جامع علم معصوم]]'''==
=='''[[:رده:آثار علم معصوم|منبع‌شناسی جامع علم معصوم]]'''==
خط ۲۹: خط ۴۴:


==منابع==
==منابع==
* [[سید محمد علی قاضی طباطبایی|قاضی طباطبایی، سید محمد علی]]، [[مقدمه‌ای بر کتاب علم امام (کتاب)|'''مقدمه‌ای بر کتاب علم امام''']]؛
* [[حسن مهدی‌فر|مهدی‌فر، حسن]]، [[علوم اهل بیت ویژگی‌ها ابعاد و مبادی آن (پایان‌نامه)|'''علوم اهل بیت ویژگی‌ها ابعاد و مبادی آن''']]؛




خط ۳۹: خط ۵۴:
[[رده:مدخل‌های اصلی دانشنامه]]
[[رده:مدخل‌های اصلی دانشنامه]]
[[رده:علم شأنى معصوم]]
[[رده:علم شأنى معصوم]]
[[رده: مدخل برگرفته از پرسمان]]
[[رده: مدخل برگرفته از پرسمان علم معصوم]]
۲۱۷٬۶۰۹

ویرایش