پرش به محتوا

بحث:همدان در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '،-' به '-'
جز (جایگزینی متن - '-،' به '-')
جز (جایگزینی متن - '،-' به '-')
 
خط ۱۳: خط ۱۳:
بخشی از مردم تیره شاکر هم در راه [[مکه]] و در مناطقی مانند «بَرط»، «عَستان»، «جِدره»، «طَلاح»، «اکتاف»، «نُشور»، «قصران»، «غلیل» و «ضدح» ساکنند. همه این مناطق یاد شده در سمت شرقی سکونتگاه [[همدانیان]] واقع است که به شاخه بزرگ بکیل متعلق است. اما ابتدای [[سرزمین]] [[حاشد]]، جراف است و مناطق ذَهبان، عَشر، عَلمان و رُحابه تا مرزهای حاز قرار دارند. ساکنان سرزمین «خَشَب» ترکیبی از شاخه‌های «وادعه»، «حاشد» و «بکیل» است. در قسمت غربی سکونتگاه همدانیان، «جَهران» و «بَوُن» با روستاهایشان قرار دارد. ساکنان «مَدَر» را شاخه‌های «یام» و «بکیل» و [[بنی‌خطیب بن اسعد]] تشکیل می‌دهند. «خَمِر» و «حَجور» از شهرهای دیگر [[همدان]] می‌باشد و در قسمت غربی که قلمرو [[حاشد]] است، قرار دارند و روستاهای حجور به سرزمین‌های «عُذر» و «هنوم» و «ظُلیمه» متصل می‌گردد. <ref> حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۲۱۷-۲۲۲.</ref>.<ref> معصومی جشنی، قبیله همدان و نقش آن در تاریخ اسلام و تشیع(قرن اول هجری قمری)، ص۳۰.</ref>
بخشی از مردم تیره شاکر هم در راه [[مکه]] و در مناطقی مانند «بَرط»، «عَستان»، «جِدره»، «طَلاح»، «اکتاف»، «نُشور»، «قصران»، «غلیل» و «ضدح» ساکنند. همه این مناطق یاد شده در سمت شرقی سکونتگاه [[همدانیان]] واقع است که به شاخه بزرگ بکیل متعلق است. اما ابتدای [[سرزمین]] [[حاشد]]، جراف است و مناطق ذَهبان، عَشر، عَلمان و رُحابه تا مرزهای حاز قرار دارند. ساکنان سرزمین «خَشَب» ترکیبی از شاخه‌های «وادعه»، «حاشد» و «بکیل» است. در قسمت غربی سکونتگاه همدانیان، «جَهران» و «بَوُن» با روستاهایشان قرار دارد. ساکنان «مَدَر» را شاخه‌های «یام» و «بکیل» و [[بنی‌خطیب بن اسعد]] تشکیل می‌دهند. «خَمِر» و «حَجور» از شهرهای دیگر [[همدان]] می‌باشد و در قسمت غربی که قلمرو [[حاشد]] است، قرار دارند و روستاهای حجور به سرزمین‌های «عُذر» و «هنوم» و «ظُلیمه» متصل می‌گردد. <ref> حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۲۱۷-۲۲۲.</ref>.<ref> معصومی جشنی، قبیله همدان و نقش آن در تاریخ اسلام و تشیع(قرن اول هجری قمری)، ص۳۰.</ref>


از قصرهای معروف همدان، به «ناعط» و «عمران» اشاره شده است<ref> حسن بن احمد همدانی، الاکلیل، ج۱۰، ص۳۶.</ref> و از شهرهای مهم‌شان به «بون»، «عُمران»، «جوف»، «خَمِر»، «حَجُور»، «رَیدَه»؛<ref> حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۲۱۷ - ۲۲۴.</ref> ضمن این که از روستای بزرگِ «حاز» -که در آن آثار باستانی از قبل از [[اسلام]] یافت شده است،- نیز از دیگر جایگاه‌های [[مردم]] این [[قوم]] یاد شده است.<ref> حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۲۱۳.</ref>-<ref> منتظرالقائم، اصغر، نقش قبیله همدان در تاریخ اسلام و تشیع، ص۸.</ref>  
از قصرهای معروف همدان، به «ناعط» و «عمران» اشاره شده است<ref> حسن بن احمد همدانی، الاکلیل، ج۱۰، ص۳۶.</ref> و از شهرهای مهم‌شان به «بون»، «عُمران»، «جوف»، «خَمِر»، «حَجُور»، «رَیدَه»؛<ref> حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۲۱۷ - ۲۲۴.</ref> ضمن این که از روستای بزرگِ «حاز» -که در آن آثار باستانی از قبل از [[اسلام]] یافت شده است- نیز از دیگر جایگاه‌های [[مردم]] این [[قوم]] یاد شده است.<ref> حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۲۱۳.</ref>-<ref> منتظرالقائم، اصغر، نقش قبیله همدان در تاریخ اسلام و تشیع، ص۸.</ref>  


== بنی‌همدان پیش از اسلام ==
== بنی‌همدان پیش از اسلام ==
خط ۵۱: خط ۵۱:
[[مردم]] همدان در [[فتوحات]] [[مصر]] نیز حضوری گسترده داشتند. پس از آنکه [[عمرو بن عاص]] از [[عمر]] برای [[فتح مصر]] یاری‌طلبید، وی [[دوازده]] هزار نفر از [[قبایل]] همدان، بلی و صدف را به فرماندهی [[زبیر]] به سوی او فرستاد. در این درگیری که [[سپاه اسلام]] از منجنیق علیه [[رومیان]] استفاده نمود، [[قبیله همدان]] در ضربه زدن به حصار و فتح این [[دژ]] نقش مؤثر ایفا نمود.<ref> ابن عبدالحکم، فتوح مصر و اخبارها، ص۱۳۹.</ref>
[[مردم]] همدان در [[فتوحات]] [[مصر]] نیز حضوری گسترده داشتند. پس از آنکه [[عمرو بن عاص]] از [[عمر]] برای [[فتح مصر]] یاری‌طلبید، وی [[دوازده]] هزار نفر از [[قبایل]] همدان، بلی و صدف را به فرماندهی [[زبیر]] به سوی او فرستاد. در این درگیری که [[سپاه اسلام]] از منجنیق علیه [[رومیان]] استفاده نمود، [[قبیله همدان]] در ضربه زدن به حصار و فتح این [[دژ]] نقش مؤثر ایفا نمود.<ref> ابن عبدالحکم، فتوح مصر و اخبارها، ص۱۳۹.</ref>


به جهت وجود [[نظام قبیله‌ای]] در فتوح، بیشتر از نام [[فرماندهان]] و بزرگان قبایل می‌توان به [[میزان]] حضور هر قبیله در [[جنگ‌ها]] پی برد. از این‌رو به دلیل عدم [[انتصاب]] فردی از همدانیان به فرماندهی حداقل یکی از قسمت‌های سپاه، از مشارکت آنان در فتوحات [[ایران]] -علی رغم حضور قابل توجهی که در آن داشتند،- خبر چندانی در دست نیست. با این حال، [[اخبار]] جسته گریخته استخراجی از لابلای متون و [[روایات]] [[تاریخی]]، ما را به حضوری گسترده از سوی آنان رهنمون می‌شود. از جمله آنکه بنو همدان در پی درخواست [[عمر بن خطاب]] از [[قبایل یمنی]] در [[پیکار]] جسر ([[سال ۱۳ هجری]]) و فتوحات [[عراق]] شرکت کردند.<ref> بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۳۵.</ref> همچنین در اخبار موجود از [[جنگ قادسیه]] (۱۴ [[هجری]]) و در اثنای [[نبرد قادسیه]] زمانی که نیروهای [[یمنی]] پس از پایان [[جنگ یرموک]] از [[شام]] به [[عراق]] آمدند، نام [[سعید بن نَمران ناعطی همدانی]] به همراه هفتاد نفر نیز به چشم می‌خورد.<ref> محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۵۵۲-۵۵۳.</ref> مؤلف کتاب «[[اهل الیمن فی صدر الاسلام (کتاب)|اهل الیمن فی صدر الاسلام]]»، از حضور [[سعید بن قیس سبیعی همدانی]] و قبیله‌اش در آخرین مرحله جنگ قادسیه خبر داده است.<ref> الحدیثی، اهل الیمن فی صدر الاسلام، ص۱۹۸.</ref> ضمن این که از «[[قیس بن ارقط بن حارث]]» از شاخه بنی‌شاکر [[همدان]] نیز به عنوان یکی دیگر از شرکت کنندگان همدانی در این [[جنگ]] یاد کرده‌اند.<ref> حسن بن احمد همدانی، الاکلیل، ج۱۰، ص۲۴۳.</ref> در [[فتح]] [[مدائن]] نیز به جهت دلیل مذکور کمتر به نام همدانی بر می‌خوریم. ولی تنها به [[لطف]] عبور [[مالک بن کعب همدانی]] و شصت نفر از داوطلبان [[سپاه اسلام]] از دجله پس از فتح «بهر [[سیر]]» است که نقش همدان در فتح مدائن و همچنین فتح «بهر سیر» بر ما روشن می‌گردد. <ref> محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۴،ص۹.</ref>  
به جهت وجود [[نظام قبیله‌ای]] در فتوح، بیشتر از نام [[فرماندهان]] و بزرگان قبایل می‌توان به [[میزان]] حضور هر قبیله در [[جنگ‌ها]] پی برد. از این‌رو به دلیل عدم [[انتصاب]] فردی از همدانیان به فرماندهی حداقل یکی از قسمت‌های سپاه، از مشارکت آنان در فتوحات [[ایران]] -علی رغم حضور قابل توجهی که در آن داشتند- خبر چندانی در دست نیست. با این حال، [[اخبار]] جسته گریخته استخراجی از لابلای متون و [[روایات]] [[تاریخی]]، ما را به حضوری گسترده از سوی آنان رهنمون می‌شود. از جمله آنکه بنو همدان در پی درخواست [[عمر بن خطاب]] از [[قبایل یمنی]] در [[پیکار]] جسر ([[سال ۱۳ هجری]]) و فتوحات [[عراق]] شرکت کردند.<ref> بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۳۵.</ref> همچنین در اخبار موجود از [[جنگ قادسیه]] (۱۴ [[هجری]]) و در اثنای [[نبرد قادسیه]] زمانی که نیروهای [[یمنی]] پس از پایان [[جنگ یرموک]] از [[شام]] به [[عراق]] آمدند، نام [[سعید بن نَمران ناعطی همدانی]] به همراه هفتاد نفر نیز به چشم می‌خورد.<ref> محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۵۵۲-۵۵۳.</ref> مؤلف کتاب «[[اهل الیمن فی صدر الاسلام (کتاب)|اهل الیمن فی صدر الاسلام]]»، از حضور [[سعید بن قیس سبیعی همدانی]] و قبیله‌اش در آخرین مرحله جنگ قادسیه خبر داده است.<ref> الحدیثی، اهل الیمن فی صدر الاسلام، ص۱۹۸.</ref> ضمن این که از «[[قیس بن ارقط بن حارث]]» از شاخه بنی‌شاکر [[همدان]] نیز به عنوان یکی دیگر از شرکت کنندگان همدانی در این [[جنگ]] یاد کرده‌اند.<ref> حسن بن احمد همدانی، الاکلیل، ج۱۰، ص۲۴۳.</ref> در [[فتح]] [[مدائن]] نیز به جهت دلیل مذکور کمتر به نام همدانی بر می‌خوریم. ولی تنها به [[لطف]] عبور [[مالک بن کعب همدانی]] و شصت نفر از داوطلبان [[سپاه اسلام]] از دجله پس از فتح «بهر [[سیر]]» است که نقش همدان در فتح مدائن و همچنین فتح «بهر سیر» بر ما روشن می‌گردد. <ref> محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۴،ص۹.</ref>  
در [[نبرد]] [[نهاوند]] که نیروهای [[مسلمان]] را [[نعمان بن مقرن مزنی]] [[فرماندهی]] می‌کرد نیز، [[همدانیان]] حضور داشتند.؛ چراکه [[سعید بن قیس همدانی]] علاوه بر چادری که برای خود داشت به همراه [[حذیفة بن یمان]]، [[عقبة بن عمرو]]، [[اشعث بن قیس]] و دیگران در برپایی چادر نعمان شرکت داشت.<ref> محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۱۲۹؛ ابن‌خلدون، تاریخ ابن‌خلدون، ج۱، ص۵۴۲.</ref> پس از [[تسخیر]] نهاوند، [[نعیم بن مقرن]] پس از دریافت خبر گرد آمدن سپاهی از [[ایرانیان]] به فرماندهی اسفندیار [[برادر]] رستم در «واج رود»، [[یزید بن قیس ارحبی]] همدانی را [[جانشین]] خود در هَمَدان کرد و خود به [[ری]] رفت.<ref> محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۱۴۸-۱۵۰.</ref>
در [[نبرد]] [[نهاوند]] که نیروهای [[مسلمان]] را [[نعمان بن مقرن مزنی]] [[فرماندهی]] می‌کرد نیز، [[همدانیان]] حضور داشتند.؛ چراکه [[سعید بن قیس همدانی]] علاوه بر چادری که برای خود داشت به همراه [[حذیفة بن یمان]]، [[عقبة بن عمرو]]، [[اشعث بن قیس]] و دیگران در برپایی چادر نعمان شرکت داشت.<ref> محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۱۲۹؛ ابن‌خلدون، تاریخ ابن‌خلدون، ج۱، ص۵۴۲.</ref> پس از [[تسخیر]] نهاوند، [[نعیم بن مقرن]] پس از دریافت خبر گرد آمدن سپاهی از [[ایرانیان]] به فرماندهی اسفندیار [[برادر]] رستم در «واج رود»، [[یزید بن قیس ارحبی]] همدانی را [[جانشین]] خود در هَمَدان کرد و خود به [[ری]] رفت.<ref> محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۱۴۸-۱۵۰.</ref>


خط ۷۴: خط ۷۴:
با [[کشته شدن عثمان]]، [[مهاجرین]] و [[انصار]] و نمایندگانی که از شهرهای دیگر در [[مدینه]] بودند، با [[شوق]] و [[شور]] بسیار به علی{{ع}} روی آوردند تا با ایشان [[بیعت]] کنند.<ref> علی بن ابی الکرم ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۱۹۱.</ref> در میان [[بیعت کنندگان]] [[تمایل]] یمنی‌ها به [[خلافت امام]]{{ع}} و [[اشتیاق]] آنان به سبب آنکه [[شاهد]] [[بی‌عدالتی]] و [[تبعید]] و تضییع [[حقوق]] خود در [[روزگار]] عثمان بودند، بیش از دیگران بود<ref> منتظرالقائم، نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت{{ع}}، ص۱۸۷.</ref> و [[قبیله همدان]] در میان آنها به نفسه [[دوستدار]] تمام و [[کمال امام علی]]{{ع}} بودند.<ref> عبدالرحمن عبدالواحد الشجاع، الیمن فی صدر الاسلام، ص۳۴۷.</ref>از اسامی بزرگان این [[قبیله]] که در [[بیعت با علی]]{{ع}} در مدینه شرکت داشتند، می‌توان به نام [[حارث بن عبدالله همدانی]] اشاره کرد.<ref> شیخ مفید، الجمل، ص۱۰۹.</ref> یمنی‌ها همچنین هیأت‌هایی را به مدینه فرستادند تا خلافت را به [[امام]]{{ع}} تبریک بگویند. اولین این هیأت‌ها، هیأت [[همدان]] بود که به [[سرپرستی]] «[[رفاعة بن وایل همدانی]]» خود را به مدینه رسانده بودند و در ابیاتی [[شادمانی]] خود را از [[بیعت با امام]]{{ع}} روشن ساختند.<ref> ابن‌اعثم کوفی، الفتوح، ج۲، ص۴۳۹.</ref>
با [[کشته شدن عثمان]]، [[مهاجرین]] و [[انصار]] و نمایندگانی که از شهرهای دیگر در [[مدینه]] بودند، با [[شوق]] و [[شور]] بسیار به علی{{ع}} روی آوردند تا با ایشان [[بیعت]] کنند.<ref> علی بن ابی الکرم ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۱۹۱.</ref> در میان [[بیعت کنندگان]] [[تمایل]] یمنی‌ها به [[خلافت امام]]{{ع}} و [[اشتیاق]] آنان به سبب آنکه [[شاهد]] [[بی‌عدالتی]] و [[تبعید]] و تضییع [[حقوق]] خود در [[روزگار]] عثمان بودند، بیش از دیگران بود<ref> منتظرالقائم، نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت{{ع}}، ص۱۸۷.</ref> و [[قبیله همدان]] در میان آنها به نفسه [[دوستدار]] تمام و [[کمال امام علی]]{{ع}} بودند.<ref> عبدالرحمن عبدالواحد الشجاع، الیمن فی صدر الاسلام، ص۳۴۷.</ref>از اسامی بزرگان این [[قبیله]] که در [[بیعت با علی]]{{ع}} در مدینه شرکت داشتند، می‌توان به نام [[حارث بن عبدالله همدانی]] اشاره کرد.<ref> شیخ مفید، الجمل، ص۱۰۹.</ref> یمنی‌ها همچنین هیأت‌هایی را به مدینه فرستادند تا خلافت را به [[امام]]{{ع}} تبریک بگویند. اولین این هیأت‌ها، هیأت [[همدان]] بود که به [[سرپرستی]] «[[رفاعة بن وایل همدانی]]» خود را به مدینه رسانده بودند و در ابیاتی [[شادمانی]] خود را از [[بیعت با امام]]{{ع}} روشن ساختند.<ref> ابن‌اعثم کوفی، الفتوح، ج۲، ص۴۳۹.</ref>


با آغاز خلافت امام علی{{ع}}، نقش همدان در تحولات [[تاریخ اسلام]] و [[تشیع]] بسیار پررنگ‌تر نیز شد؛ به گونه‌ای که اگر [[مخالفت]] [[مسروق بن اجدع وادعی]] با [[عمار یاسر]] -که از سوی [[امام علی]]{{ع}} به همراه [[امام حسن]]{{ع}} و [[عبدالله بن عباس]] برای جمع‌آوری نیرو به [[کوفه]] رفته بودند- و متهم کردنشان به [[قتل عثمان]]،<ref> محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۴۸۲.</ref> را استثنا کنیم، افراد این [[قبیله]] بالاتفاق در همراهی با [[امام علی]]{{ع}} و [[حمایت]] از ایشان در [[جنگ جمل]] حضوری مؤثر داشتند. علاوه بر موضع بسیار قابل توجه [[عبد خیر خیوانی همدانی]] در برابر [[ابوموسی اشعری]] -که [[کوفیان]] را از [[یاری امام]]{{ع}} باز می‌داشت و حضور در [[جنگ]] را [[فتنه]] می‌خواند-<ref> محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۴۸۶.</ref> حضور [[همدانیان]] در [[جبهه]] نظامی و میدانی در این جنگ بسیار چشمگیر است. با به راه افتادن فتنه [[جمل]]، بسیاری از آنان به [[فرماندهی]] [[سعید بن قیس]]،<ref> نصر بن مزاحم او را از افرادی ذکر می‌کند که از این جنگ کناره گرفتند و به همین سبب مورد سرزنش امام{{ع}} واقع شدند. نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین، ص۷.</ref> در ذوقار به علی{{ع}} پیوستند و تا پایان این جنگ [[حضرت]] را [[همراهی]] کردند.<ref> محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۴۸۸؛ دینوری، اخبار الطوال، ص۱۴۶.</ref> [[امام]]{{ع}} با آراستن [[لشکر]] خود در برابر [[ناکثین]]، برای هر [[قوم]] پرچمی بست و فرماندهی برای آنان قرار داد. ایشان [[سعید بن قیس سبیعی همدانی]] را بر [[قبایل]] [[همدان]] و [[حمیر]] [[امیر]] کرد و برای آنان پرچمی قرار داد.<ref> بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۳۵؛ شیخ مفید، الجمل، ص۱۹۳.</ref> این در حالی است که در جبهه مخالف و در جمع جملیان نامی از افراد این قبیله دیده نشده است و این، خود دلیلی بر حمایت یکپارچه این قبیله از [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} است. در این جنگ، یمنی‌ها به [[سختی]] جنگیدند به گونه‌ای که گفته شده از کوفیان ده تن پای [[پرچم]] امیرالمؤمنین{{ع}} به [[شهادت]] رسیدند که [[پنج تن]] از آنان از [[قبیله همدان]] بودند. تا اینکه سرانجام [[یزید بن قیس ارحبی]] پرچم را به‌دست گرفت و تا آخر پرچم در دست او باقی ماند.<ref> محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۵۱۵.</ref> از اشعار و رجزهای او و نیز فردی به نام [[غون بن ابی‌غون همدانی]] در [[واقعه جمل]] -که برخاسته از اعقادات [[ناب]] و اصیل [[شیعی]] است،- ابیاتی در دست است.<ref> محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۵۱۵.</ref> هنگامی که [[نبرد]] در اطراف شتر [[عایشه]] شدت گرفت و دو [[قبیله ازد]] و ضبّه در پای [[جمل]] [[پایداری]] نمودند، علی{{ع}} [[اجتماع]] بصریان را بر گرد شتر عایشه دید و خطاب به [[عمار]] و [[مالک اشتر]] و [[سعید بن قیس همدانی]] و دیگر بزرگان [[اصحاب]] خود فرمود: اینان تا هنگامی که این شتر در برابرشان پا برجاست، پایداری می‌کنند.<ref> دینوری، اخبار الطوال، ص۱۵۱.</ref> بدین ترتیب گروهی از [[همدانیان]] به همراه جمعی از [[نخعیان]] جهت پراکنده ساختن [[مردم]] از اطراف شتر عایشه به [[دستور امام]] [[حمله]] بردند و با پی کردن این شتر، مردم را از اطراف آن پراکنده ساختند.<ref> ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۲۶۵.</ref> پس از [[جنگ]]، علی{{ع}} عایشه را به [[مدینه]] فرستاد و با او برادرش -[[محمد بن ابوبکر]]- و سی مرد و بیست [[زن]] [[دیندار]] از [[عبدالقیس]] و [[همدان]] و دیگران را همراه کرد.<ref> مسعودی، مروج الذهب، ترجمه ابوالقاسم پاینده، ج۲، ص۷۲۷.</ref>
با آغاز خلافت امام علی{{ع}}، نقش همدان در تحولات [[تاریخ اسلام]] و [[تشیع]] بسیار پررنگ‌تر نیز شد؛ به گونه‌ای که اگر [[مخالفت]] [[مسروق بن اجدع وادعی]] با [[عمار یاسر]] -که از سوی [[امام علی]]{{ع}} به همراه [[امام حسن]]{{ع}} و [[عبدالله بن عباس]] برای جمع‌آوری نیرو به [[کوفه]] رفته بودند- و متهم کردنشان به [[قتل عثمان]]،<ref> محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۴۸۲.</ref> را استثنا کنیم، افراد این [[قبیله]] بالاتفاق در همراهی با [[امام علی]]{{ع}} و [[حمایت]] از ایشان در [[جنگ جمل]] حضوری مؤثر داشتند. علاوه بر موضع بسیار قابل توجه [[عبد خیر خیوانی همدانی]] در برابر [[ابوموسی اشعری]] -که [[کوفیان]] را از [[یاری امام]]{{ع}} باز می‌داشت و حضور در [[جنگ]] را [[فتنه]] می‌خواند-<ref> محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۴۸۶.</ref> حضور [[همدانیان]] در [[جبهه]] نظامی و میدانی در این جنگ بسیار چشمگیر است. با به راه افتادن فتنه [[جمل]]، بسیاری از آنان به [[فرماندهی]] [[سعید بن قیس]]،<ref> نصر بن مزاحم او را از افرادی ذکر می‌کند که از این جنگ کناره گرفتند و به همین سبب مورد سرزنش امام{{ع}} واقع شدند. نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین، ص۷.</ref> در ذوقار به علی{{ع}} پیوستند و تا پایان این جنگ [[حضرت]] را [[همراهی]] کردند.<ref> محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۴۸۸؛ دینوری، اخبار الطوال، ص۱۴۶.</ref> [[امام]]{{ع}} با آراستن [[لشکر]] خود در برابر [[ناکثین]]، برای هر [[قوم]] پرچمی بست و فرماندهی برای آنان قرار داد. ایشان [[سعید بن قیس سبیعی همدانی]] را بر [[قبایل]] [[همدان]] و [[حمیر]] [[امیر]] کرد و برای آنان پرچمی قرار داد.<ref> بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۳۵؛ شیخ مفید، الجمل، ص۱۹۳.</ref> این در حالی است که در جبهه مخالف و در جمع جملیان نامی از افراد این قبیله دیده نشده است و این، خود دلیلی بر حمایت یکپارچه این قبیله از [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} است. در این جنگ، یمنی‌ها به [[سختی]] جنگیدند به گونه‌ای که گفته شده از کوفیان ده تن پای [[پرچم]] امیرالمؤمنین{{ع}} به [[شهادت]] رسیدند که [[پنج تن]] از آنان از [[قبیله همدان]] بودند. تا اینکه سرانجام [[یزید بن قیس ارحبی]] پرچم را به‌دست گرفت و تا آخر پرچم در دست او باقی ماند.<ref> محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۵۱۵.</ref> از اشعار و رجزهای او و نیز فردی به نام [[غون بن ابی‌غون همدانی]] در [[واقعه جمل]] -که برخاسته از اعقادات [[ناب]] و اصیل [[شیعی]] است- ابیاتی در دست است.<ref> محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۵۱۵.</ref> هنگامی که [[نبرد]] در اطراف شتر [[عایشه]] شدت گرفت و دو [[قبیله ازد]] و ضبّه در پای [[جمل]] [[پایداری]] نمودند، علی{{ع}} [[اجتماع]] بصریان را بر گرد شتر عایشه دید و خطاب به [[عمار]] و [[مالک اشتر]] و [[سعید بن قیس همدانی]] و دیگر بزرگان [[اصحاب]] خود فرمود: اینان تا هنگامی که این شتر در برابرشان پا برجاست، پایداری می‌کنند.<ref> دینوری، اخبار الطوال، ص۱۵۱.</ref> بدین ترتیب گروهی از [[همدانیان]] به همراه جمعی از [[نخعیان]] جهت پراکنده ساختن [[مردم]] از اطراف شتر عایشه به [[دستور امام]] [[حمله]] بردند و با پی کردن این شتر، مردم را از اطراف آن پراکنده ساختند.<ref> ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۲۶۵.</ref> پس از [[جنگ]]، علی{{ع}} عایشه را به [[مدینه]] فرستاد و با او برادرش -[[محمد بن ابوبکر]]- و سی مرد و بیست [[زن]] [[دیندار]] از [[عبدالقیس]] و [[همدان]] و دیگران را همراه کرد.<ref> مسعودی، مروج الذهب، ترجمه ابوالقاسم پاینده، ج۲، ص۷۲۷.</ref>


اوج حمایت‌های همدانیان از [[خلافت امیرالمؤمنین]]{{ع}} در [[جنگ صفین]] رقم خورد.<ref> ر. ک. طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۲۰؛ نصر بن مزاحم منقری، وقعه صفین، ص۲۵۲، ۴۳۶؛ مسعودی، مروج الذهب، ج۲، ص۳۸۹.</ref> با [[تصمیم]] [[امام]]{{ع}} جهت مقابله نظامی با [[معاویه]]، [[حارث الأعور همدانی]] به [[فرمان امام]] علی{{ع}} مردم را به حضور در اردوگاه نظامی [[نخیله]] فرا خواند.<ref> بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۹۴.</ref> با فراخوان [[حضرت]]، مردان بسیاری از [[قبایل عرب]] از جمله همدان در اردوگاه نخیله فراهم آمدند. حضور گسترده [[فرزندان]] [[همدان]] در این جنگ به اندازه‌ای بود که برخی، آنان را در شمار یکی از سه طایفه‌ای که بالاترین تعداد [[رزمندگان]] [[لشکر علی]]{{ع}} را در این [[نبرد]] داشتند، گفته‌اند.<ref> نصر بن مزاحم منقری، وقعه صفین، ص۲۹۰.</ref> آنان با رشادت‌ها و دلاوری‌های خود، یمنی‌های [[شام]] را در هم کوبیدند و [[معاویه]] را به [[جزع]] و فزع انداختند چندان که می‌گفت از دست [[همدان]] چه‌ها کشیدم. سپس به [[سختی]] [[بی‌تابی]] کرد و با یارانش به [[همدانیان]] [[حمله]] برد، اما [[شکست]] خورد فرار کرد.<ref> طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۴۱.</ref> در دیگر معارک این [[جنگ]]، در [[روز]] [[پنج شنبه]] نهم صفر [[سال ۳۷ هجری]] [[مالک اشتر]] همراه با هشتصد تن از [[جوانان]] [[همدانی]] در برابر هجمه [[سپاه شام]] که متشکل از [[قبایل]] [[لخم]]، [[عک]]، [[جذام]] و اشعر بودند، سخت [[پایداری]] نمودند. شامی‌ها هم به سختی [[مقاومت]] کردند به گونه‌ای که ۱۸۰ تن از همدانیان در این روز به [[شهادت]] رسیدند که از جمله آنان [[کریب بن شریح همدانی]] و پنج برادرش بودند.<ref> بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۹۴.</ref> [[ایستادگی]] و مقاومت [[همدانی‌ها]] و مذحجی‌ها چنان بود که منادی عکی‌ها از در [[الحاح]] و التماس در آمد.<ref> نصر بن مزاحم منقری، وقعه صفین، ص۳۰۲ و ۴۳۴.</ref> بدین‌سان همدانی‌ها به همراه مذحجی‌ها با مقاومت خود یکی از هولناکترین معارک [[نبرد صفین]] را با [[پیروزی]] رقم زدند و [[افتخار]] بزرگی که مرهون [[فداکاری]] [[سعید بن قیس]]، [[کریب بن شریح]]، [[یزید بن قیس همدانی]] بود، برای خود آفریدند. مالک اشتر درباره از [[جان]] گذشتگی آنان گفت: {{عربی|"هذا والله الصبر الجمیل و الفعل الکریم"}}<ref> نصر بن مزاحم منقری، وقعه صفین، ص۲۵۴.</ref> [[پیروزی]] [[سپاه امام]]{{ع}} در روز نهم به گونه‌ای بود که [[مذحج]] و همدان و [[ربیعه]] تا سراپرده معاویه پیش رفتند.<ref> نصر بن مزاحم منقری، وقعه صفین، ص۳۰۶.</ref> علی{{ع}} فداکاری همدانیان را در این جنگ ستود و آنان را «[[زره]] و نیزه» خود نامید<ref> طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۱۴.</ref> و فرمود: «شما جز برای [[خدا]] یاری‌ام نکردید و جز خدا را [[اجابت]] نکردید». سعید بن قیس [[فرمانده]] همدانیان در این [[جنگ]] نیز در پاسخ گفت: «ما به ندای [[خدا]] و به [[دعوت]] تو پاسخ گفتیم و [[رسول خدا]]{{صل}} را در مرقدش [[یاری]] دادیم و همراه تو با هر که علیه تو بود جنگیدیم ما را به هر جا می‌خواهی ببر». <ref> نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین،، ص۴۳۶.</ref> [[امام]]{{ع}} فرمود: «خدا [[بهشت]] را به [[همدان]] [[پاداش]] دهد؛ زیرا ایشان در روزهای سخت خوان آوارگان هستند» سپس اشعاری را در [[ستایش]] [[همدانی‌ها]] سرود.<ref> مضمون یکی از این اشعار بدین قرار است: همدانیان صاحبان دین و اخلاق نیکند. دین‌شان، شجاعت آنان و قهرشان بر دشمنان به هنگام رویارویی، آنان را زینت بخشیده است. اگر من دربان بهشت می‌بودم، به همدانیان می‌گفتم: به سلامت، به آن وارد شوید. ر. ک. ابن‌عبدربه، عقد الفرید، ج ۴، ص۳۳۹؛ ابن‌اعثم کوفی، الفتوح، ج۲، ص۲۹؛ مسعودی، مروج الذهب، ج۳، ص۸۵؛ حجری یمانی، مجموع بلدان الیمن، ج۲، ص۷۵۳-۷۵۴.</ref>.
اوج حمایت‌های همدانیان از [[خلافت امیرالمؤمنین]]{{ع}} در [[جنگ صفین]] رقم خورد.<ref> ر. ک. طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۲۰؛ نصر بن مزاحم منقری، وقعه صفین، ص۲۵۲، ۴۳۶؛ مسعودی، مروج الذهب، ج۲، ص۳۸۹.</ref> با [[تصمیم]] [[امام]]{{ع}} جهت مقابله نظامی با [[معاویه]]، [[حارث الأعور همدانی]] به [[فرمان امام]] علی{{ع}} مردم را به حضور در اردوگاه نظامی [[نخیله]] فرا خواند.<ref> بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۹۴.</ref> با فراخوان [[حضرت]]، مردان بسیاری از [[قبایل عرب]] از جمله همدان در اردوگاه نخیله فراهم آمدند. حضور گسترده [[فرزندان]] [[همدان]] در این جنگ به اندازه‌ای بود که برخی، آنان را در شمار یکی از سه طایفه‌ای که بالاترین تعداد [[رزمندگان]] [[لشکر علی]]{{ع}} را در این [[نبرد]] داشتند، گفته‌اند.<ref> نصر بن مزاحم منقری، وقعه صفین، ص۲۹۰.</ref> آنان با رشادت‌ها و دلاوری‌های خود، یمنی‌های [[شام]] را در هم کوبیدند و [[معاویه]] را به [[جزع]] و فزع انداختند چندان که می‌گفت از دست [[همدان]] چه‌ها کشیدم. سپس به [[سختی]] [[بی‌تابی]] کرد و با یارانش به [[همدانیان]] [[حمله]] برد، اما [[شکست]] خورد فرار کرد.<ref> طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۴۱.</ref> در دیگر معارک این [[جنگ]]، در [[روز]] [[پنج شنبه]] نهم صفر [[سال ۳۷ هجری]] [[مالک اشتر]] همراه با هشتصد تن از [[جوانان]] [[همدانی]] در برابر هجمه [[سپاه شام]] که متشکل از [[قبایل]] [[لخم]]، [[عک]]، [[جذام]] و اشعر بودند، سخت [[پایداری]] نمودند. شامی‌ها هم به سختی [[مقاومت]] کردند به گونه‌ای که ۱۸۰ تن از همدانیان در این روز به [[شهادت]] رسیدند که از جمله آنان [[کریب بن شریح همدانی]] و پنج برادرش بودند.<ref> بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۹۴.</ref> [[ایستادگی]] و مقاومت [[همدانی‌ها]] و مذحجی‌ها چنان بود که منادی عکی‌ها از در [[الحاح]] و التماس در آمد.<ref> نصر بن مزاحم منقری، وقعه صفین، ص۳۰۲ و ۴۳۴.</ref> بدین‌سان همدانی‌ها به همراه مذحجی‌ها با مقاومت خود یکی از هولناکترین معارک [[نبرد صفین]] را با [[پیروزی]] رقم زدند و [[افتخار]] بزرگی که مرهون [[فداکاری]] [[سعید بن قیس]]، [[کریب بن شریح]]، [[یزید بن قیس همدانی]] بود، برای خود آفریدند. مالک اشتر درباره از [[جان]] گذشتگی آنان گفت: {{عربی|"هذا والله الصبر الجمیل و الفعل الکریم"}}<ref> نصر بن مزاحم منقری، وقعه صفین، ص۲۵۴.</ref> [[پیروزی]] [[سپاه امام]]{{ع}} در روز نهم به گونه‌ای بود که [[مذحج]] و همدان و [[ربیعه]] تا سراپرده معاویه پیش رفتند.<ref> نصر بن مزاحم منقری، وقعه صفین، ص۳۰۶.</ref> علی{{ع}} فداکاری همدانیان را در این جنگ ستود و آنان را «[[زره]] و نیزه» خود نامید<ref> طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۱۴.</ref> و فرمود: «شما جز برای [[خدا]] یاری‌ام نکردید و جز خدا را [[اجابت]] نکردید». سعید بن قیس [[فرمانده]] همدانیان در این [[جنگ]] نیز در پاسخ گفت: «ما به ندای [[خدا]] و به [[دعوت]] تو پاسخ گفتیم و [[رسول خدا]]{{صل}} را در مرقدش [[یاری]] دادیم و همراه تو با هر که علیه تو بود جنگیدیم ما را به هر جا می‌خواهی ببر». <ref> نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین،، ص۴۳۶.</ref> [[امام]]{{ع}} فرمود: «خدا [[بهشت]] را به [[همدان]] [[پاداش]] دهد؛ زیرا ایشان در روزهای سخت خوان آوارگان هستند» سپس اشعاری را در [[ستایش]] [[همدانی‌ها]] سرود.<ref> مضمون یکی از این اشعار بدین قرار است: همدانیان صاحبان دین و اخلاق نیکند. دین‌شان، شجاعت آنان و قهرشان بر دشمنان به هنگام رویارویی، آنان را زینت بخشیده است. اگر من دربان بهشت می‌بودم، به همدانیان می‌گفتم: به سلامت، به آن وارد شوید. ر. ک. ابن‌عبدربه، عقد الفرید، ج ۴، ص۳۳۹؛ ابن‌اعثم کوفی، الفتوح، ج۲، ص۲۹؛ مسعودی، مروج الذهب، ج۳، ص۸۵؛ حجری یمانی، مجموع بلدان الیمن، ج۲، ص۷۵۳-۷۵۴.</ref>.
۲۱۸٬۴۳۸

ویرایش