بنیکلب: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
(۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۲: | خط ۲: | ||
| موضوع مرتبط = قبایل | | موضوع مرتبط = قبایل | ||
| عنوان مدخل = | | عنوان مدخل = | ||
| مداخل مرتبط = [[بنیکلب در تاریخ اسلامی]] - [[بنیکلب در معارف | | مداخل مرتبط = [[بنیکلب در تاریخ اسلامی]] - [[بنیکلب در معارف مهدویت]] | ||
| پرسش مرتبط = | | پرسش مرتبط = | ||
}} | }} | ||
خط ۹: | خط ۹: | ||
== نسب قبیله == | == نسب قبیله == | ||
بنیکلب قبیلهای است بزرگ و مشهور از قبائل [[عرب]] و از شاخههای [[قبیله قضاعه]]<ref>یعقوبی، تاریخ، ج۱، ص۲۰۳.</ref>. این قبیله دارای بطون بزرگ بسیاری است. در اینکه نسب [[قضاعه]] به [[معد بن عدنان]] بر میگردد یا به [[حمیر]] [[اختلاف]] است. باوجود مناقشه در [[قحطانی]] یا [[عدنانی]] بودن قضاعیان<ref> اوبنهام، البدو، ج۲، ص۵۰۷.</ref>، به نظر میرسد قول جنوبی بودن قضاعه در دورۀ [[امویان]] ارجح باشد و [[تواتر]] [[اهل یمن]] در قحطانی دانستن قضاعیان مؤیدی بر آن است<ref>باشمیل، العرب فی بلاد الشام قبل الاسلام، ص۱۵۱.</ref>، بدین ترتیب قضاعه و کلب مجموعه [[قبایل]] وابسته به جنوب [[عربستان]] ([[یمن]]) بودند که خود را به [[قحطان بن یعرب]] منتسب میکردند<ref>[[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[میثم حبیبی کیان|حبیبی کیان، میثم]]، [[بررسی مواجهه نظامی قبیله کلب با جنبشهای اعتقادی و چالشهای سیاسی و اقتصادی دوره اموی (مقاله)|بررسی مواجهه نظامی قبیله کلب با جنبشهای اعتقادی و چالشهای سیاسی و اقتصادی دوره اموی]]، ص۷۷.</ref>. | |||
[[نسب شناسان]]، [[قبیله | [[نسب شناسان]]، [[قبیله بنیکلب]] را از [[جماجم]] [[عرب]] برشمردهاند و تعداد افراد بادیهنشینشان را به [[تنهایی]] از کل افراد [[قبایل]] قیس و [[خندف]] که در [[بادیه]] و [[شهرها]] [[زندگی]] میکنند، بیشتر دانستهاند. این [[قبیله]] به کثرت [[نسل]] [[شهرت]] دارد<ref> برای مطالعه بیشتر در باب تیرهها و طوایف بنیکلب ر. ک. ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۴۵۵-۴۶۲.</ref>. | ||
از چند [[قبیله]] تحت عنوان [[بنی کلاب]] یاد شده که از جمله آن میتوان به [[بنیکلاب بن مرة بن کعب بن لؤی بن غالب]] -از [[اجداد رسول خدا]]{{صل}} و قبیله مشهور [[بنیکلاب بن عامر بن صعصعه]] اشاره کرد<ref>[[سمعانی]]، الانساب، ج۱۱، ص۱۸۳-۱۸۴.</ref>. قبایلی هم عنواندار نسبت کلبی شدهاند که از جمله آنها میتوان به قبیله [[یمنی]] [[کلبِ بن وَبْرة بن تغلب بن حُلوان بن عِمران بن الحافِ بن قُضاعه]] نام برد<ref>سمعانی، الانساب، ج۱۱، ص۱۳۱-۱۳۵.</ref>. | |||
با نگاه اجمالی به مطالب بالا و نسبهای مندرج در آن، به خوبی میتوان دریافت که ـ علی رغم تشابه اسمی این دو قبیله ـ آنها دو قبیله متفاوت با نسبهای مختلفاند که به [[اشتباه]] برخی آنها را یک قبیله به شمار آوردهاند<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref>. | |||
== منازل قبیله == | == منازل قبیله == | ||
خط ۱۸: | خط ۲۲: | ||
سپس در نجد اقامت گزیدند، تا اینکه [[قبایل]] کلب دچار [[جنگهای داخلی]] شدند. [[نزاع]] با قبایل دیگر، [[فقر]] منابع طبیعی و برقراری [[روابط]] [[تجاری]] با حکومتهای شمالی، کلبیان را مجبور به [[هجرت]] به مناطق شمالیتر کرد و به سمت نواحی داخلی [[عراق]] و [[شام]] ([[سوریه]] و [[اردن]] امروزی) حرکت کردند<ref>اوپنهام، البدو، ج۲، ۴۷۶.</ref>. کلبیان در پی روابط تجاری با حکومتهای شمالی، فقر منابع طبیعی و نزاع با قبایل دیگر مجبور به هجرت به مناطق شمالیتر شدند و به همراه برخی از قبایل قضاعه مثل بَهراء و بَلّی و... به سمت نواحی داخلی عراق و شام (سوریه و اردن امروزی) حرکت کردند<ref> اوبنهام، البدو، ج۲، ص۴۷۶.</ref>. | سپس در نجد اقامت گزیدند، تا اینکه [[قبایل]] کلب دچار [[جنگهای داخلی]] شدند. [[نزاع]] با قبایل دیگر، [[فقر]] منابع طبیعی و برقراری [[روابط]] [[تجاری]] با حکومتهای شمالی، کلبیان را مجبور به [[هجرت]] به مناطق شمالیتر کرد و به سمت نواحی داخلی [[عراق]] و [[شام]] ([[سوریه]] و [[اردن]] امروزی) حرکت کردند<ref>اوپنهام، البدو، ج۲، ۴۷۶.</ref>. کلبیان در پی روابط تجاری با حکومتهای شمالی، فقر منابع طبیعی و نزاع با قبایل دیگر مجبور به هجرت به مناطق شمالیتر شدند و به همراه برخی از قبایل قضاعه مثل بَهراء و بَلّی و... به سمت نواحی داخلی عراق و شام (سوریه و اردن امروزی) حرکت کردند<ref> اوبنهام، البدو، ج۲، ص۴۷۶.</ref>. | ||
[[ | [[بنیکلب]] در [[جاهلیت]] دارای محدوده سرزمینی بسیار وسیعی بودند چندان که «بادیة السّمَاوه» ـ با آن وسعت بسیارش که بین عراق و شام قرار داشت و [[سرزمین]] اختصاصی این قبیله (بدون مشارکت دیگر قبایل) به شمار میرفت،ـ بخشی از این محدوده [[عظیم]] جغرافیایی بود<ref> بیابان سماوه به دلیل حضور آنها به سماوۀ کلب معروف گردید. حموی، معجم البلدان، ج۳، ص۲۴۵.</ref>. در میانه [[قرن ششم]] کلبیان در مناطق مهم شمال [[غرب]] شبه جزیره از جمله دُومةالجندل و [[تبوک]]، [[قدرت]] را بهدست گرفته و صاحب سرزمینهای حاصلخیز، آبهای فراوان و حتی [[تجارت]] و [[صنعت]] بودند. [[تسلط]] کلب بر مناطق شمال غرب شبه جزیره تا [[ظهور اسلام]] ادامه داشت لکن پس از [[اسلام]] با فتح دومة الجندل [[اقتدار]] خود را ازدست رفته دیدند و به همین دلیل به قسمتهای درونی صحرای [[شام]] کوچ کردند و در شهرهای [[دمشق]]، [[حلب]]، تدمر و بالاتر از آن تا مرزهای [[روم]]، جای گرفتند<ref> Webb،۲۰۲۱: ۳/۷۵</ref>. | ||
بنابراین آنها مقارن با [[طلوع اسلام]] مالک سرزمینهای وسیع در شام بودند و همپیمان [[حکومت اموی]] گردیدند، لکن در [[قرن دوم هجری]] پس از [[ضعف]] [[بنی امیه]] به شمال [[آفریقا]]، خلیج [[قسطنطنیه]] و بلاد [[مصر]] کوچ کردند<ref>[[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[میثم حبیبی کیان|حبیبی کیان، میثم]]، [[بررسی مواجهه نظامی قبیله کلب با جنبشهای اعتقادی و چالشهای سیاسی و اقتصادی دوره اموی (مقاله)|بررسی مواجهه نظامی قبیله کلب با جنبشهای اعتقادی و چالشهای سیاسی و اقتصادی دوره اموی]]، ص۷۷-۷۸.</ref>. بسیاری از ایشان پس از [[فتوحات]] [[اندلس]]، به این [[سرزمین]] رفتند و علاوه بر عهده داری [[منصب]] [[امارت]] در این سرزمین از سوی برخی از آنان، فرزندانشان نیز در شهرهایی نظیر اشبیلیه جایگاهی داشتند<ref> ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۴۵۷.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref> | بنابراین آنها مقارن با [[طلوع اسلام]] مالک سرزمینهای وسیع در شام بودند و همپیمان [[حکومت اموی]] گردیدند، لکن در [[قرن دوم هجری]] پس از [[ضعف]] [[بنی امیه]] به شمال [[آفریقا]]، خلیج [[قسطنطنیه]] و بلاد [[مصر]] کوچ کردند<ref>[[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[میثم حبیبی کیان|حبیبی کیان، میثم]]، [[بررسی مواجهه نظامی قبیله کلب با جنبشهای اعتقادی و چالشهای سیاسی و اقتصادی دوره اموی (مقاله)|بررسی مواجهه نظامی قبیله کلب با جنبشهای اعتقادی و چالشهای سیاسی و اقتصادی دوره اموی]]، ص۷۷-۷۸.</ref>. بسیاری از ایشان پس از [[فتوحات]] [[اندلس]]، به این [[سرزمین]] رفتند و علاوه بر عهده داری [[منصب]] [[امارت]] در این سرزمین از سوی برخی از آنان، فرزندانشان نیز در شهرهایی نظیر اشبیلیه جایگاهی داشتند<ref> ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۴۵۷.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref> | ||
خط ۲۷: | خط ۳۱: | ||
مهمترین [[شخصیت]] کلبی قبل از [[اسلام]]، [[زهیر بن جناب]] است که توانست قبایل قضاعه را زیر یک [[پرچم]] جمع کرده و بر کلب و قضاعه همزمان [[حکم]] براند<ref>سجستانی، المعمّرون والوصایا، ص۳۵؛ برو، تاریخ العرب القدیم، ص۲۱۰.</ref>. این قبیله دارای مردان [[جنگجو]] و [[بیباک]] بسیاری بود، از جمله [[جنگها]]، [[نبرد]] کلبیان به [[فرماندهی]] زهیر بن جناب با [[قبیله غطفان]] بر سر ساختن مکانی [[مقدسی]] ـ همانند [[کعبه]] ـ توسط غطفانیها بود. این جنگ نفس گیر و طولانی، سرانجام با [[پیروزی]] کلبیها و نابودی این مکان خاتمه یافت<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۵۰۳.</ref>. کلبیان همچنین به [[فرماندهی]] [[زهیر]] به مقابله با [[لشکر]] بزرگ بنی القین پرداختند و پس از [[مقاومت]] و [[پایداری]] بسیار به [[پیروزی]] رسیدند<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۵۰۵-۵۰۶.</ref>. | مهمترین [[شخصیت]] کلبی قبل از [[اسلام]]، [[زهیر بن جناب]] است که توانست قبایل قضاعه را زیر یک [[پرچم]] جمع کرده و بر کلب و قضاعه همزمان [[حکم]] براند<ref>سجستانی، المعمّرون والوصایا، ص۳۵؛ برو، تاریخ العرب القدیم، ص۲۱۰.</ref>. این قبیله دارای مردان [[جنگجو]] و [[بیباک]] بسیاری بود، از جمله [[جنگها]]، [[نبرد]] کلبیان به [[فرماندهی]] زهیر بن جناب با [[قبیله غطفان]] بر سر ساختن مکانی [[مقدسی]] ـ همانند [[کعبه]] ـ توسط غطفانیها بود. این جنگ نفس گیر و طولانی، سرانجام با [[پیروزی]] کلبیها و نابودی این مکان خاتمه یافت<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۵۰۳.</ref>. کلبیان همچنین به [[فرماندهی]] [[زهیر]] به مقابله با [[لشکر]] بزرگ بنی القین پرداختند و پس از [[مقاومت]] و [[پایداری]] بسیار به [[پیروزی]] رسیدند<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۵۰۵-۵۰۶.</ref>. | ||
از جهت [[نفوذ]] آنان در مناطق [[شامات]] بود که در پی [[فتوحات اسلامی]] در بلاد [[شام]]، بسیاری از [[اشراف قریش]] میل به دامادی [[قبیله | از جهت [[نفوذ]] آنان در مناطق [[شامات]] بود که در پی [[فتوحات اسلامی]] در بلاد [[شام]]، بسیاری از [[اشراف قریش]] میل به دامادی [[قبیله بنیکلب]] نمودند که از جمله آنان [[عبد الرحمن بن عوف]]، [[عثمان]]، [[علی]]{{ع}} و پسرانش [[حسن]]{{ع}} و [[حسین]]{{ع}}، [[عثمان]]، [[مروان بن حکم]]، [[معاویة بن ابوسفیان]] و دیگران بودند. | ||
کلبیان همچنین، به همراه اقوامی دیگر، از "محلّون" در [[جاهلیت]] به شمار میرفتند. "محلون" کسانی بودند که در بازارهای [[جاهلی]] حاضر میشدند و [[ستمگری]] روا میداشتند و از این رو به آنان "محلون" یعنی "[[حلال]] شمارندگان" میگفتند<ref> یعقوبی، تاریخ، ج۱، ص۲۷۱.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref> | کلبیان همچنین، به همراه اقوامی دیگر، از "محلّون" در [[جاهلیت]] به شمار میرفتند. "محلون" کسانی بودند که در بازارهای [[جاهلی]] حاضر میشدند و [[ستمگری]] روا میداشتند و از این رو به آنان "محلون" یعنی "[[حلال]] شمارندگان" میگفتند<ref> یعقوبی، تاریخ، ج۱، ص۲۷۱.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref> | ||
=== ادیان جاهلی | === ادیان جاهلی بنیکلب === | ||
[[اعتقادات دینی]] کلبیها به حسب موقعیت جغرافیاییشان از [[سرزمینها]] و [[اقوام]] اطرافشان متأثر بود؛ ازاین رو طایفههای مستقر در مرکز و شمال جزیرةالعرب، قبل از [[اسلام]] و اندکی پس از آن، به علت نزدیکی به محل [[بت پرستان]]، [[بت]] میپرستیدند و برخی [[طوایف]] دیگر به سبب همجواری، کارگری<ref>ابن خلدون، العبر، ج۲، ص۵۲۰.</ref> و [[تجارت]]<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۱، ص۷۲۷.</ref> با غَسانیان و [[رومیان]]، به [[دین]] [[نصرانیت]] وارد شده بودند. با این وصف، [[اخبار]] کلب بر این مطلب تأکید دارند که [[بت پرستی]] به مانند دیگر قبائل [[عرب]] در [[جاهلیت]] [[دین]] غالب در میان [[ | [[اعتقادات دینی]] کلبیها به حسب موقعیت جغرافیاییشان از [[سرزمینها]] و [[اقوام]] اطرافشان متأثر بود؛ ازاین رو طایفههای مستقر در مرکز و شمال جزیرةالعرب، قبل از [[اسلام]] و اندکی پس از آن، به علت نزدیکی به محل [[بت پرستان]]، [[بت]] میپرستیدند و برخی [[طوایف]] دیگر به سبب همجواری، کارگری<ref>ابن خلدون، العبر، ج۲، ص۵۲۰.</ref> و [[تجارت]]<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۱، ص۷۲۷.</ref> با غَسانیان و [[رومیان]]، به [[دین]] [[نصرانیت]] وارد شده بودند. با این وصف، [[اخبار]] کلب بر این مطلب تأکید دارند که [[بت پرستی]] به مانند دیگر قبائل [[عرب]] در [[جاهلیت]] [[دین]] غالب در میان [[بنیکلب]] بود. | ||
در اواخر [[عصر جاهلی]]، [[آیین نصرانیت]] مانند اکثر قبائل [[عرب]] ساکن در [[شام]] و [[عراق]] و مناطق اطراف آنان به [[قبیله کلب]] وارد شد. پس از ظهور [[اسلام]]، تمامی [[طوایف]] کلب [[اسلام]] پذیرفته بودند<ref>الموسوعه العربیه، مقاله «کَلْبُ بْنُ وَبْره»، محمد شفیق البیطار.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref> | در اواخر [[عصر جاهلی]]، [[آیین نصرانیت]] مانند اکثر قبائل [[عرب]] ساکن در [[شام]] و [[عراق]] و مناطق اطراف آنان به [[قبیله کلب]] وارد شد. پس از ظهور [[اسلام]]، تمامی [[طوایف]] کلب [[اسلام]] پذیرفته بودند<ref>الموسوعه العربیه، مقاله «کَلْبُ بْنُ وَبْره»، محمد شفیق البیطار.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref> | ||
== ورود به اسلام و نقش تاریخی قبیله == | == ورود به اسلام و نقش تاریخی قبیله == | ||
پس از [[بعثت]] [[رسول گرامی اسلام]]{{صل}}، [[زید بن حارثه کلبی]] اولین شخص از [[قبیله | پس از [[بعثت]] [[رسول گرامی اسلام]]{{صل}}، [[زید بن حارثه کلبی]] اولین شخص از [[قبیله بنیکلب]] بود که اسلام پذیرفت. پس از او، [[سعد بن خُولیّ کلبیّ]] [[مسلمان]] شد. سعد که از ساکنان [[مکه]] بود، سپس به [[مدینه]] [[مهاجرت]] کرد و در [[احد]] به [[شهادت]] رسید. [[دِحْیَة بن خَلِیفه کلبیّ]] ـ فرستاده و حامل [[نامه]] رسول خدا{{صل}} نزد [[قیصر روم]] ـ هم از جمله کسانی بود که بعد از [[هجرت پیامبر]]{{صل}}، به [[آیین اسلام]] در آمد. در [[سال ششم هجری]] و در پی [[سریه]] [[عبدالرحمن بن عوف]] به [[دومة الجندل]]، [[أصبغُ بن عمرو]] بزرگ کلبیان در منطقه دُومةِ الجندل [[اسلام]] آورد<ref> واقدی، المغازی، ج۲، ص۵۶۱-۵۶۲؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۰، ص۳۹.</ref> و به همراه او جمع زیادی از [[مردم]] کلب اسلام پذیرفتند<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۶۸؛ بیهقی، دلائل النبوه، ج۲، ص۱۴۰.</ref>. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[امرؤالقیس بن اصبغ]] را عامل خود در [[بنیکلب]] قرار داد. وی در واقعه موسوم به رده بر اسلام و [[حکومت مدینه]] [[وفادار]] ماند و با کسانی که بر اسلام خود [[ثابت قدم]] بودند به مقابله با [[اهل]] رده پرداخت<ref> ابن عبد البر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۱، ص۱۰۵؛ الموسوعه العربیه، مقاله «کَلْبُ بْنُ وَبْره»، محمد شفیق البیطار.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref> | ||
=== نقشآفرینی در حوادث صدر اسلام === | === نقشآفرینی در حوادث صدر اسلام === | ||
خط ۴۴: | خط ۴۸: | ||
[[سفارت]] رسول خدا{{صل}} هم از دیگر عرصههای فعالیت برخی از چهرههای [[مسلمان]] کلبی برشمرده شده است<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۲، ص۶۴۴؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۶۰۷.</ref>. پس از [[رحلت نبی اکرم]]{{صل}} بسیاری از [[قبایل عرب]] شبه [[جزیره عربستان]] به [[دلایل]] مختلف علیه [[حکومت]] مرکزی [[مدینه]] به [[مخالفت]] برخاسته تعدادی از ایشان هم سر به [[شورش]] نهادند<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۳، ص۳۰۵.</ref>. | [[سفارت]] رسول خدا{{صل}} هم از دیگر عرصههای فعالیت برخی از چهرههای [[مسلمان]] کلبی برشمرده شده است<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۲، ص۶۴۴؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۶۰۷.</ref>. پس از [[رحلت نبی اکرم]]{{صل}} بسیاری از [[قبایل عرب]] شبه [[جزیره عربستان]] به [[دلایل]] مختلف علیه [[حکومت]] مرکزی [[مدینه]] به [[مخالفت]] برخاسته تعدادی از ایشان هم سر به [[شورش]] نهادند<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۳، ص۳۰۵.</ref>. | ||
از دیگر [[اخبار]] وارده در باب [[قبیله | از دیگر [[اخبار]] وارده در باب [[قبیله بنیکلب]] در [[اسلام]]، حضور برخی از ایشان در فتوحات اسلامی بخصوص [[فتوحات]] [[شام]] است<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۳، ص۴۴۱؛ ابن حجر، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۷، ص۱۳۸.</ref>. در ایام [[حکومت علی]]{{ع}} و در پی وقوع [[جنگ صفین]]، کلبیان از جمله برخی چهرههای مشهور آنان از دو طرف [[جنگ]] کناره گرفتند و ضمن عدم همراهی با [[امام علی]]{{ع}}، از [[معاویه]] نیز حمایتی به عمل نیاوردند<ref>الموسوعه العربیه، مقاله «کَلْبُ بْنُ وَبْره»، محمد شفیق البیطار.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref> | ||
== نقش قبیله در پیدایش و تثبیت حکومت اموی == | == نقش قبیله در پیدایش و تثبیت حکومت اموی == | ||
[[قبیله]] کلب با تکیه بر [[عصبیت]] قومی، گستردگی مناطق تحت [[نفوذ]] و مصلحت اندیشی، منشأ بسیاری از رخدادها و حوادث مهم در [[سرزمین شام]] بود که در [[ارتباط]] عمیق با [[بنی امیه]] به عنصری فعال و تأثیرگذار در تحولات [[سیاسی]] و [[اجتماعی]] دو سده نخست [[هجری]] بدل شد. معاویه به عنوان اولین [[حاکم]] [[دولت]] نوپای [[اموی]]، با [[آگاهی]] از نقش [[قبایل]] در عرصههای سیاسی، [[اقتصادی]] و اجتماعی منطقه [[شام]]، همپیمان قبایل نیرومند گردید و کوشید پایههای حکومتش را [[استوار]] سازد. ازاین رو با پی بردن به نیروی رو به [[رشد]] کلبیان در اواخر عصر [[خلفای راشدین]]، توانست از نفوذ و [[قدرت]] آنها در تأسیس دولتش بهره برد<ref>ابن خلکان،؛ وفیات الاعیان و أنباء أبناء الزمان، ج۷، ص۱۰۸.</ref>. گروه دیگر نیز [[گرایش]] به [[خلفای نخستین]] داشتند و ضمن [[اعتراض]] به تبدیل [[خلافت]] به سلطنت و [[موروثی کردن خلافت]]، مخالف این سبک از [[حکمرانی]] بوده و آن را خارج از سنتهای [[اسلامی]] میپنداشتند. در مقابل این دو گروه طرفداران [[حکومت اموی]] و همپیمانان آنها بودند که نه تنها از سلطنت [[اموی]] ناراضی نبودند بلکه در تقویت آن میکوشیدند<ref>طقوش، دولت امویان، ص۳۳.</ref>. [[معاویه]] در مواجهه با هر سه گروه رویکرد خاصی داشت، لکن برای بهدست آوردن [[حمایت]] [[قبایل]] همسو با خویش، [[تفاخر]] [[عربی]] و قبیلهگرایی را جایگزین [[تقوا]]، [[برادری]] و [[برابری]] نمود<ref>وکیلی، خلافت امویان و بررسی مبانی مشروعیت آن، ص۹۱؛ [[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[میثم حبیبی کیان|حبیبی کیان، میثم]]، [[بررسی مواجهه نظامی قبیله کلب با جنبشهای اعتقادی و چالشهای سیاسی و اقتصادی دوره اموی (مقاله)|بررسی مواجهه نظامی قبیله کلب با جنبشهای اعتقادی و چالشهای سیاسی و اقتصادی دوره اموی]]، ص۷۹.</ref>. | [[قبیله]] کلب با تکیه بر [[عصبیت]] قومی، گستردگی مناطق تحت [[نفوذ]] و مصلحت اندیشی، منشأ بسیاری از رخدادها و حوادث مهم در [[سرزمین شام]] بود که در [[ارتباط]] عمیق با [[بنی امیه]] به عنصری فعال و تأثیرگذار در تحولات [[سیاسی]] و [[اجتماعی]] دو سده نخست [[هجری]] بدل شد. معاویه به عنوان اولین [[حاکم]] [[دولت]] نوپای [[اموی]]، با [[آگاهی]] از نقش [[قبایل]] در عرصههای سیاسی، [[اقتصادی]] و اجتماعی منطقه [[شام]]، همپیمان قبایل نیرومند گردید و کوشید پایههای حکومتش را [[استوار]] سازد. ازاین رو با پی بردن به نیروی رو به [[رشد]] کلبیان در اواخر عصر [[خلفای راشدین]]، توانست از نفوذ و [[قدرت]] آنها در تأسیس دولتش بهره برد<ref>ابن خلکان،؛ وفیات الاعیان و أنباء أبناء الزمان، ج۷، ص۱۰۸.</ref>. گروه دیگر نیز [[گرایش]] به [[خلفای نخستین]] داشتند و ضمن [[اعتراض]] به تبدیل [[خلافت]] به سلطنت و [[موروثی کردن خلافت]]، مخالف این سبک از [[حکمرانی]] بوده و آن را خارج از سنتهای [[اسلامی]] میپنداشتند. در مقابل این دو گروه طرفداران [[حکومت اموی]] و همپیمانان آنها بودند که نه تنها از سلطنت [[اموی]] ناراضی نبودند بلکه در تقویت آن میکوشیدند<ref>طقوش، دولت امویان، ص۳۳.</ref>. [[معاویه]] در مواجهه با هر سه گروه رویکرد خاصی داشت، لکن برای بهدست آوردن [[حمایت]] [[قبایل]] همسو با خویش، [[تفاخر]] [[عربی]] و قبیلهگرایی را جایگزین [[تقوا]]، [[برادری]] و [[برابری]] نمود<ref>وکیلی، خلافت امویان و بررسی مبانی مشروعیت آن، ص۹۱؛ [[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[میثم حبیبی کیان|حبیبی کیان، میثم]]، [[بررسی مواجهه نظامی قبیله کلب با جنبشهای اعتقادی و چالشهای سیاسی و اقتصادی دوره اموی (مقاله)|بررسی مواجهه نظامی قبیله کلب با جنبشهای اعتقادی و چالشهای سیاسی و اقتصادی دوره اموی]]، ص۷۹.</ref>. | ||
بنابراین به نظر میرسد در ابتدای کارِ [[معاویه]] در [[شام]]، قبایلی مثل کلب بر پایه [[اشرافیت]] و طبق [[تعصب]] [[عربی]] حامی او شدند ضمن اینکه او را [[والی]] [[خلیفه]] میدانستند، تا اینکه [[مرگ عثمان]] بستر [[اعتقادی]] برای خلیفه شدن معاویه را ایجاد کرد. البته [[تبلیغات]] [[ضد]] [[علوی]] معاویه در شام<ref>ولهاوزن، تاریخ الدولة العربیة من ظهور الاسلام الی نهایة الدولة الأمویه، ص۷۲.</ref> و این [[عقیده]] که [[جانشین پیامبر]]{{صل}} باید از [[قریش]] باشد را نباید در رسیدن به [[خلافت]] او نادیده گرفت. به هرحال [[رسوخ]] این [[اعتقاد]] در میان [[شامیان]] ازجمله [[ | بنابراین به نظر میرسد در ابتدای کارِ [[معاویه]] در [[شام]]، قبایلی مثل کلب بر پایه [[اشرافیت]] و طبق [[تعصب]] [[عربی]] حامی او شدند ضمن اینکه او را [[والی]] [[خلیفه]] میدانستند، تا اینکه [[مرگ عثمان]] بستر [[اعتقادی]] برای خلیفه شدن معاویه را ایجاد کرد. البته [[تبلیغات]] [[ضد]] [[علوی]] معاویه در شام<ref>ولهاوزن، تاریخ الدولة العربیة من ظهور الاسلام الی نهایة الدولة الأمویه، ص۷۲.</ref> و این [[عقیده]] که [[جانشین پیامبر]]{{صل}} باید از [[قریش]] باشد را نباید در رسیدن به [[خلافت]] او نادیده گرفت. به هرحال [[رسوخ]] این [[اعتقاد]] در میان [[شامیان]] ازجمله [[بنیکلب]] آنچنان بود که در اشعار خود، انتساب به [[عثمان]] را [[برترین]] افتخارات میدانستند<ref>صفدی، الوافی بالوفیات، ج۱۵، ص۱۴۳؛ مرزبانی، الموشح فی ماخذ العلماء علی الشعراء، ص۷۰.</ref>. همچنین اولین نمایش این [[اعتقاد]] در [[صفین]] بود، جایی که [[مردم]] [[شام]] با ضمیرهایی مطمئن و با [[باور]] به [[حقانیت معاویه]] به صحنه آمده بودند<ref> ولهاوزن، تاریخ الدولة العربیة من ظهور الاسلام الی نهایة الدولة الأمویه، ص۷۷.</ref>. | ||
دلیل این [[حمایت]] سرسختانه کلب و سایر قبایل شام برای ثبوت [[دولت]] [[امویان]] را در پیشینه [[تاریخی]] آنها باید جست، چراکه دو [[سرزمین شام]] و [[عراق]] از دوران کهن حلقه وصل دو [[امپراتوری]] بزرگ [[روم]] و [[فارس]] بوده و همواره باهم در [[رقابت]] بودند، لذا این [[حس]] رقابت [[اجازه]] نمیداد که قبایل مستقر در این دو منطقه استراتژیک در عرصههای [[سیاسی]] زیر [[پرچم]] یکدیگر قرار گیرند. پس میبینیم که قبایل شامی سیاستهای [[ضد]] [[عراقی]] [[بنی امیه]] را میپسندیدند و بر اساس سابقه [[ذهنی]] از شیوه [[پادشاهی]] روم، با [[منش]] [[سلطنت]] گونه [[معاویه]] سازگارتر بودند<ref> ابن قتیبه، المعارف، ص۵۳۵ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۱۱، ص۶۵۱.</ref>. | دلیل این [[حمایت]] سرسختانه کلب و سایر قبایل شام برای ثبوت [[دولت]] [[امویان]] را در پیشینه [[تاریخی]] آنها باید جست، چراکه دو [[سرزمین شام]] و [[عراق]] از دوران کهن حلقه وصل دو [[امپراتوری]] بزرگ [[روم]] و [[فارس]] بوده و همواره باهم در [[رقابت]] بودند، لذا این [[حس]] رقابت [[اجازه]] نمیداد که قبایل مستقر در این دو منطقه استراتژیک در عرصههای [[سیاسی]] زیر [[پرچم]] یکدیگر قرار گیرند. پس میبینیم که قبایل شامی سیاستهای [[ضد]] [[عراقی]] [[بنی امیه]] را میپسندیدند و بر اساس سابقه [[ذهنی]] از شیوه [[پادشاهی]] روم، با [[منش]] [[سلطنت]] گونه [[معاویه]] سازگارتر بودند<ref> ابن قتیبه، المعارف، ص۵۳۵ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۱۱، ص۶۵۱.</ref>. | ||
برخلاف صفین در ماجرای [[صلح امام حسن]]{{ع}} از [[قبیله کلب]] گزارشی ثبت نشده است و چه بسا عدم وقوع [[نبرد]] از سوی دو طرف دلیل آن باشد یعنی به طور قطع جنگ آوران کلبی در [[سپاه معاویه]] به مانند صفین حضور داشتند ولی عرصۀ ابراز وجود مهیا نشد. بزنگاه دیگری که [[امویان]] از [[ | برخلاف صفین در ماجرای [[صلح امام حسن]]{{ع}} از [[قبیله کلب]] گزارشی ثبت نشده است و چه بسا عدم وقوع [[نبرد]] از سوی دو طرف دلیل آن باشد یعنی به طور قطع جنگ آوران کلبی در [[سپاه معاویه]] به مانند صفین حضور داشتند ولی عرصۀ ابراز وجود مهیا نشد. بزنگاه دیگری که [[امویان]] از [[بنیکلب]] بهره بردند، ماجرای [[ولیعهدی]] یزید بود. هنگام اجرای [[تصمیم]] معاویه به [[ولایتعهدی]] یزید، قبیله کلب از هیچ تلاشی فروگذار نکرد. کلبیها با تأثیر از نظامهای [[پادشاهی]] قبل از [[اسلام]]<ref>ولهاوزن، تاریخ الدولة العربیة من ظهور الاسلام الی نهایة الدولة الأمویه، ص۱۳۴.</ref> و [[خویشاوندی]] با یزید، حامیان طبیعی [[خانواده]] [[حکومتی]] محسوب میشدند<ref>ابن عدیم، بغیة الطلب فی تاریخ حلب، ج۵، ص۲۱۹۷.</ref>. | ||
[[دولت]] [[امویان]]، به [[لطف]] [[دفاع]] و مشارکت فعال پیاده [[نظام]] و سوارکاران قبیله کلب که در راستای [[باورهای دینی]] [[سیاسی]] و [[منافع]] قبیلگی خود در کنار [[بنی امیه]] بودند، [[رشد]] نمود و تثبیت گردید و بدین ترتیب [[ | [[دولت]] [[امویان]]، به [[لطف]] [[دفاع]] و مشارکت فعال پیاده [[نظام]] و سوارکاران قبیله کلب که در راستای [[باورهای دینی]] [[سیاسی]] و [[منافع]] قبیلگی خود در کنار [[بنی امیه]] بودند، [[رشد]] نمود و تثبیت گردید و بدین ترتیب [[بنیکلب]] به نیروی اصلی مدافع [[خلفای اموی]] نه تنها در [[شام]] بلکه در گستره خلافت تبدیل شد<ref>[[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[میثم حبیبی کیان|حبیبی کیان، میثم]]، [[بررسی مواجهه نظامی قبیله کلب با جنبشهای اعتقادی و چالشهای سیاسی و اقتصادی دوره اموی (مقاله)|بررسی مواجهه نظامی قبیله کلب با جنبشهای اعتقادی و چالشهای سیاسی و اقتصادی دوره اموی]]، ص۷۹-۸۲؛ [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref>. | ||
== عملکرد قبیله در دفع قیامهای ضد اموی == | == عملکرد قبیله در دفع قیامهای ضد اموی == | ||
=== رویارویی با جنبشهای اعتقادی === | === رویارویی با جنبشهای اعتقادی === | ||
پس از ماجرای [[صلح امام حسن]]{{ع}} بود که کار [[بنی امیّه]] بالا گرفت و [[معاویه]] به دلیل [[اشرافیت]]، [[تعصب]] عربیّت و [[خلافت]] مورد پذیرش [[قبایل]] [[شام]] قرارگرفت<ref>ولهاوزن، تاریخ الدولة العربیة من ظهور الاسلام الی نهایة الدولة الأمویه، ص۱۲۷.</ref>، لکن [[امویان]] هنوز در دیگر مناطق [[جهان اسلام]] از [[مقبولیت]] و [[نفوذ]] [[سیاسی]] برخوردار نبودند، ازاین رو با [[اعتراضات]] پراکنده ای از سوی [[خوارج]] و [[شیعیان]] روبرو شدند. در این برهه از [[تاریخ]] همچنان کلبیان شام با [[باور]] به [[حقانیّت]] [[بنی امیه]] در درجه اول و [[تمایل]] به [[سیطره]] سیاسی امویان در مرتبه دوم، در تمامی صحنههای سیاسی و نبردهای نظامی در صف اول [[مبارزه]] با [[مخالفان]] امویان قرار داشتند. نقطه عطف این [[جنبشها]]، [[قیام حسین بن علی]]{{ع}} بر علیه [[یزید]] است، لکن گزارش دقیقی از نقش کلبیان در [[سپاه عمر بن سعد]] در دست نیست چراکه [[اکثریت]] [[لشکر]] حاضر در [[کربلا]] را [[کوفیان]] تشکیل میدادند و حضور قبایل شامی دور از [[ذهن]] است. با این حال از میان کلبیان ساکن در [[عراق]] بودند | پس از ماجرای [[صلح امام حسن]]{{ع}} بود که کار [[بنی امیّه]] بالا گرفت و [[معاویه]] به دلیل [[اشرافیت]]، [[تعصب]] عربیّت و [[خلافت]] مورد پذیرش [[قبایل]] [[شام]] قرارگرفت<ref>ولهاوزن، تاریخ الدولة العربیة من ظهور الاسلام الی نهایة الدولة الأمویه، ص۱۲۷.</ref>، لکن [[امویان]] هنوز در دیگر مناطق [[جهان اسلام]] از [[مقبولیت]] و [[نفوذ]] [[سیاسی]] برخوردار نبودند، ازاین رو با [[اعتراضات]] پراکنده ای از سوی [[خوارج]] و [[شیعیان]] روبرو شدند. در این برهه از [[تاریخ]] همچنان کلبیان شام با [[باور]] به [[حقانیّت]] [[بنی امیه]] در درجه اول و [[تمایل]] به [[سیطره]] سیاسی امویان در مرتبه دوم، در تمامی صحنههای سیاسی و نبردهای نظامی در صف اول [[مبارزه]] با [[مخالفان]] امویان قرار داشتند. نقطه عطف این [[جنبشها]]، [[قیام حسین بن علی]]{{ع}} بر علیه [[یزید]] است، لکن گزارش دقیقی از نقش کلبیان در [[سپاه عمر بن سعد]] در دست نیست چراکه [[اکثریت]] [[لشکر]] حاضر در [[کربلا]] را [[کوفیان]] تشکیل میدادند و حضور قبایل شامی دور از [[ذهن]] است. با این حال از میان [[کلبیان]] ساکن در [[عراق]] بودند برخی از ایشان که علیه [[سید]] و [[سالار شهیدان]]{{ع}} وارد [[کارزار]] شدند که از جمله آنان میتوان به نام بَحدل بن [[سُلیم]] که به [[طمع]] انگشتری، انگشت آن حضرت را قطع کرد<ref>ابن نما، مثیرالأحزان، ص۷۶؛ ابن طاووس، الملهو ف على قتلى الطّفوف، ص۱۷۸.</ref>، اشاره کرد. در آن سوی میدان و در میان [[سپاه]] اندک [[امام حسین]]{{ع}} هم میتوان، از [[عبدالله بن عمیر کلبی]] و همسرش امّوهب<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۵، صص۴۲۹-۴۳۸؛ ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۶۵-۶۹.</ref>، [[عبدالاعلی بن یزید کلبی]]<ref>السید البراقی، تاریخ الکوفه، ص۳۳۴. نیز ر.ک: ابومخنف الازدی، مقتل الحسین{{ع}}، ص۵۷؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۵، ص۳۷۰-۳۷۹.</ref>، [[وهب بن عبدالله بن حباب کلبی]]<ref>برخی از منابع او را "وهب بن جناح کلبی" معرفی کردهاند. سید بن طاوس، اللهوف فی قتلی الطفوف، ص۱۰۵.</ref>.<ref>الموفق بن احمد الخوارزمی، مقتل الحسین{{ع}}، ج۲، ص۱۳؛ ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ج۴، ص۱۰۱.</ref>، [[سالم بن عمرو بن عبدالله]] مولای بنیمدینه از تیرههای [[قبیله کلب]]<ref>محمد السماوی، ابصار العین فی انصار الحسین{{ع}}، ص۱۸۲.</ref>، به عنوان چهرههای شناخته شده این [[قوم]] در [[کربلا]] یاد کرد | ||
در جریان [[سرکوب]] [[قیام مردم مدینه]] در ۶۴ هجری نیز، بسیاری از مردان کلب، در میان [[لشکر]] [[شام]] حضور داشتند و در [[کشتار]] و [[تجاوز]] به [[مردم]] [[شریک]] بودند<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۴، ص۳۳۷؛ دینوری، الإمامة والسیاسه، ج۱، ص۱۷۹.</ref>. پس از [[سرکوب]] قیام مردم مدینه نوبت به [[جنبش]] [[عبدالله بن زبیر]] رسید که به [[کعبه]] [[پناه]] برده بود<ref>سمهودی، وفاء الوفاء بأخباردار المصطفی، ج۱، ص۱۱۱.</ref>. [[لشکر]] یزید در [[محرم]] ۶۴ هجری به [[فرماندهی]] [[حصین بن نمیر]] [[مکه]] را محاصره و کعبه [[آتش]] گرفت<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۵، ص۳۳۸.</ref>. جنگجویان قبیله در این جنایت حاضر، بودند<ref> بلاذری، انساب الاشراف، ج۴، ص۵۳ و ج۵، ص۳۴۵.</ref>. در تحلیل این [[اقدام]] به نظر میرسد چیزی جز [[باور]] به [[حقانیّت]] یزید نمیتوانست [[انگیزه]] [[هتک حرمت]] نسبت به [[خانه]] [[خدا]] از سوی آنها باشد<ref>[[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[میثم حبیبی کیان|حبیبی کیان، میثم]]، [[بررسی مواجهه نظامی قبیله کلب با جنبشهای اعتقادی و چالشهای سیاسی و اقتصادی دوره اموی (مقاله)|بررسی مواجهه نظامی قبیله کلب با جنبشهای اعتقادی و چالشهای سیاسی و اقتصادی دوره اموی]]، ص۸۲-۸۳.</ref>. | در جریان [[سرکوب]] [[قیام مردم مدینه]] در ۶۴ هجری نیز، بسیاری از مردان کلب، در میان [[لشکر]] [[شام]] حضور داشتند و در [[کشتار]] و [[تجاوز]] به [[مردم]] [[شریک]] بودند<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۴، ص۳۳۷؛ دینوری، الإمامة والسیاسه، ج۱، ص۱۷۹.</ref>. پس از [[سرکوب]] قیام مردم مدینه نوبت به [[جنبش]] [[عبدالله بن زبیر]] رسید که به [[کعبه]] [[پناه]] برده بود<ref>سمهودی، وفاء الوفاء بأخباردار المصطفی، ج۱، ص۱۱۱.</ref>. [[لشکر]] یزید در [[محرم]] ۶۴ هجری به [[فرماندهی]] [[حصین بن نمیر]] [[مکه]] را محاصره و کعبه [[آتش]] گرفت<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۵، ص۳۳۸.</ref>. جنگجویان قبیله در این جنایت حاضر، بودند<ref> بلاذری، انساب الاشراف، ج۴، ص۵۳ و ج۵، ص۳۴۵.</ref>. در تحلیل این [[اقدام]] به نظر میرسد چیزی جز [[باور]] به [[حقانیّت]] یزید نمیتوانست [[انگیزه]] [[هتک حرمت]] نسبت به [[خانه]] [[خدا]] از سوی آنها باشد<ref>[[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[میثم حبیبی کیان|حبیبی کیان، میثم]]، [[بررسی مواجهه نظامی قبیله کلب با جنبشهای اعتقادی و چالشهای سیاسی و اقتصادی دوره اموی (مقاله)|بررسی مواجهه نظامی قبیله کلب با جنبشهای اعتقادی و چالشهای سیاسی و اقتصادی دوره اموی]]، ص۸۲-۸۳.</ref>. | ||
خط ۷۰: | خط ۷۴: | ||
=== رویارویی یا چالشهای سیاسی و اقتصادی === | === رویارویی یا چالشهای سیاسی و اقتصادی === | ||
[[کنارهگیری]] [[معاویة بن یزید]] از [[خلافت]] پس از [[مرگ]] پدرش، [[بیعت]] برخی از شهرهای [[شام]] با [[عبدالله بن زبیر]]،<ref> ضحاک بن قیس فهری به عنوان نماینده ی ابن زبیر در شام، از برخی مردم این منطقه بیعت گرفت. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۱۴۷.</ref> [[رقابت]] دو گروه قیسی و [[یمنی]] و [[دودستگی]] [[مردم]] در امر [[بیعت با خلیفه]] بعدی، [[دولت]] نوپای [[امویان]] را با چالش جدّی روبرو کرد. در این [[زمان]] حساس، [[حسان بن مالک]]، [[زعیم]] [[قبیله]] کلب مهمترین چهره سیاسی شام بود که توانست [[بحران]] [[جانشینی]] امویان را [[مدیریت]] کند و به طور موقت اداره [[حکومت]] را بهدست گیرد<ref> ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۴، ص۱۴۷.</ref> تا اینکه سرانجام بزرگان [[بنی امیه]] برای [[انتخاب خلیفه]] در [[جابیه]] به [[شور]] نشستند. ولی [[مروان بن حکم]] با [[پذیرفتن]] اصلیترین شرط کلبیان مبنی بر [[ولیعهدی]] خالد بن یزید به عنوان [[رئیس حکومت]] [[انتخاب]] شد<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۵، ص۶۱۰.</ref>؛ در نتیجه با [[حمایت]] سیاسی بزرگان کلب، بقای دولت بنی امیه تضمین شد، اگرچه [[قدرت]] از شاخه [[سفیانی]] به [[مروانی]] منتقل گردید. مروان همان شیوه [[معاویه]] و [[یزید]] در تکیه بر کلبیان را در پیش | [[کنارهگیری]] [[معاویة بن یزید]] از [[خلافت]] پس از [[مرگ]] پدرش، [[بیعت]] برخی از شهرهای [[شام]] با [[عبدالله بن زبیر]]،<ref> ضحاک بن قیس فهری به عنوان نماینده ی ابن زبیر در شام، از برخی مردم این منطقه بیعت گرفت. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۱۴۷.</ref> [[رقابت]] دو گروه قیسی و [[یمنی]] و [[دودستگی]] [[مردم]] در امر [[بیعت با خلیفه]] بعدی، [[دولت]] نوپای [[امویان]] را با چالش جدّی روبرو کرد. در این [[زمان]] حساس، [[حسان بن مالک]]، [[زعیم]] [[قبیله]] کلب مهمترین چهره سیاسی شام بود که توانست [[بحران]] [[جانشینی]] امویان را [[مدیریت]] کند و به طور موقت اداره [[حکومت]] را بهدست گیرد<ref> ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۴، ص۱۴۷.</ref> تا اینکه سرانجام بزرگان [[بنی امیه]] برای [[انتخاب خلیفه]] در [[جابیه]] به [[شور]] نشستند. ولی [[مروان بن حکم]] با [[پذیرفتن]] اصلیترین شرط کلبیان مبنی بر [[ولیعهدی]] خالد بن یزید به عنوان [[رئیس حکومت]] [[انتخاب]] شد<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۵، ص۶۱۰.</ref>؛ در نتیجه با [[حمایت]] سیاسی بزرگان کلب، بقای دولت بنی امیه تضمین شد، اگرچه [[قدرت]] از شاخه [[سفیانی]] به [[مروانی]] منتقل گردید. مروان همان شیوه [[معاویه]] و [[یزید]] در تکیه بر کلبیان را در پیش گرفت<ref>ولهاوزن، تاریخ الدولة العربیة من ظهور الاسلام الی نهایة الدولة الأمویه، ص۱۷۲.</ref>.<ref>[[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[میثم حبیبی کیان|حبیبی کیان، میثم]]، [[بررسی مواجهه نظامی قبیله کلب با جنبشهای اعتقادی و چالشهای سیاسی و اقتصادی دوره اموی (مقاله)|بررسی مواجهه نظامی قبیله کلب با جنبشهای اعتقادی و چالشهای سیاسی و اقتصادی دوره اموی]]، ص۸۷.</ref> | ||
با تثبیت جایگاه سیاسی کلبیان در [[جابیه]]، [[کارشکنی]] و مخالفت قیسیها شدت گرفت و آنها را به طور کامل در مقابل [[امویان]] [[قرارداد]]. در این نبرد، طایفههای غسان، کلب و سکسکیها که دارای مردان فراوان بودند، [[دعوت]] مروان را لبیک گفتند<ref> محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۵، ص۵۳۷.</ref> و بر قیسیها چیره گشتند <ref>مسعودی، التنبیه و الإشراف، ص۲۶۹-۲۸۰.</ref>. در این [[جنگ]] علاوه بر [[مردم]] عادی [[قبیله]] کلب، بزرگانی از آنها نیز کُشته و یا مجروح شدند. در این [[کارزار]] رجزهائی از سوی کلبیان خوانده شد که حاکی از تنش [[سیاسی]] و عمق [[دشمنی]] کلب با قیس بود به گونهای که به ذکر سابقه [[جاهلی]] هر قبیله کشیده شد<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۵، ص۵۴۲.</ref>. این [[پیروزی]] تا سالها مایۀ [[غرور]] کلب و یادآور رشادتهای قبیله بود<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]]، ص۸۸.</ref>. بررسی تحرکات کلبیان در این دوره از جنگهای پراکنده، علاوه بر رقابتهای سیاسی حاکی از انگیزهای بالاتر، در قالب تعصب قبیلگی و [[پیروی]] از [[سنت]] [[خونخواهی]] (ثأر) است. در گوشه دیگر [[خلافت اسلامی]] و در میانه دوران [[حکومت بنی امیه]]، [[ستم]] [[والیان]] [[اموی]] بر [[مردم عراق]]، سبب اعتراضهای [[سیاسی]] و قبیلگی [[مردم]] آن [[دیار]] شد و این منطقه را به کانون شورشهای [[ضد]] اموی بدل کرد. در این سلسله [[نبردها]] علاوه بر مردم عادی کلب که قسمتی از [[سپاه شام]] و کوفه را تشکیل میدادند، دو سردار [[قبیله کلب]] [[مسئولیت]] دستۀ سوارکاران و سمت راست [[سپاه]] حجاج را برعهده داشتند<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۶، ص۳۴۹.</ref>. اگرچه امویان در دورۀ حکومت [[یزید بن عبدالملک]] به قیسیها [[تمایل]] داشتند<ref> طقوش، دولت امویان، ص۱۸۴.</ref>، ولی این گزارش نشان میدهد که کلب پس از گذشت بیش از نیم قرن نقش آفرینی هنوز [[قبیله]] ای [[وفادار]] و [[سرنوشت]] ساز بود و [[اعتماد]] به آنها [[منافع]] زیادی را نصیب [[امویان]] مینمود<ref>ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۲، ص۶۲۶.</ref>.<ref>[[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[میثم حبیبی کیان|حبیبی کیان، میثم]]، [[بررسی مواجهه نظامی قبیله کلب با جنبشهای اعتقادی و چالشهای سیاسی و اقتصادی دوره اموی (مقاله)|بررسی مواجهه نظامی قبیله کلب با جنبشهای اعتقادی و چالشهای سیاسی و اقتصادی دوره اموی]]، ص۸۹-۹۰.</ref> | با تثبیت جایگاه سیاسی کلبیان در [[جابیه]]، [[کارشکنی]] و مخالفت قیسیها شدت گرفت و آنها را به طور کامل در مقابل [[امویان]] [[قرارداد]]. در این نبرد، طایفههای غسان، کلب و سکسکیها که دارای مردان فراوان بودند، [[دعوت]] مروان را لبیک گفتند<ref> محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۵، ص۵۳۷.</ref> و بر قیسیها چیره گشتند <ref>مسعودی، التنبیه و الإشراف، ص۲۶۹-۲۸۰.</ref>. در این [[جنگ]] علاوه بر [[مردم]] عادی [[قبیله]] کلب، بزرگانی از آنها نیز کُشته و یا مجروح شدند. در این [[کارزار]] رجزهائی از سوی کلبیان خوانده شد که حاکی از تنش [[سیاسی]] و عمق [[دشمنی]] کلب با قیس بود به گونهای که به ذکر سابقه [[جاهلی]] هر قبیله کشیده شد<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۵، ص۵۴۲.</ref>. این [[پیروزی]] تا سالها مایۀ [[غرور]] کلب و یادآور رشادتهای قبیله بود<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]]، ص۸۸.</ref>. بررسی تحرکات کلبیان در این دوره از جنگهای پراکنده، علاوه بر رقابتهای سیاسی حاکی از انگیزهای بالاتر، در قالب تعصب قبیلگی و [[پیروی]] از [[سنت]] [[خونخواهی]] (ثأر) است. در گوشه دیگر [[خلافت اسلامی]] و در میانه دوران [[حکومت بنی امیه]]، [[ستم]] [[والیان]] [[اموی]] بر [[مردم عراق]]، سبب اعتراضهای [[سیاسی]] و قبیلگی [[مردم]] آن [[دیار]] شد و این منطقه را به کانون شورشهای [[ضد]] اموی بدل کرد. در این سلسله [[نبردها]] علاوه بر مردم عادی کلب که قسمتی از [[سپاه شام]] و کوفه را تشکیل میدادند، دو سردار [[قبیله کلب]] [[مسئولیت]] دستۀ سوارکاران و سمت راست [[سپاه]] حجاج را برعهده داشتند<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۶، ص۳۴۹.</ref>. اگرچه امویان در دورۀ حکومت [[یزید بن عبدالملک]] به قیسیها [[تمایل]] داشتند<ref> طقوش، دولت امویان، ص۱۸۴.</ref>، ولی این گزارش نشان میدهد که کلب پس از گذشت بیش از نیم قرن نقش آفرینی هنوز [[قبیله]] ای [[وفادار]] و [[سرنوشت]] ساز بود و [[اعتماد]] به آنها [[منافع]] زیادی را نصیب [[امویان]] مینمود<ref>ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۲، ص۶۲۶.</ref>.<ref>[[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[میثم حبیبی کیان|حبیبی کیان، میثم]]، [[بررسی مواجهه نظامی قبیله کلب با جنبشهای اعتقادی و چالشهای سیاسی و اقتصادی دوره اموی (مقاله)|بررسی مواجهه نظامی قبیله کلب با جنبشهای اعتقادی و چالشهای سیاسی و اقتصادی دوره اموی]]، ص۸۹-۹۰.</ref> | ||
خط ۸۲: | خط ۸۶: | ||
#[[پایبندی]] به [[سنت جاهلی]] ثأر و [[خونخواهی]]، بهویژه نسبت به [[قتل عثمان]] و تعرض به [[زن]] کلبی او و دیگر کشته شدگان کلبی.</ref>.<ref>[[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[میثم حبیبی کیان|حبیبی کیان، میثم]]، [[بررسی مواجهه نظامی قبیله کلب با جنبشهای اعتقادی و چالشهای سیاسی و اقتصادی دوره اموی (مقاله)|بررسی مواجهه نظامی قبیله کلب با جنبشهای اعتقادی و چالشهای سیاسی و اقتصادی دوره اموی]]، ص۹۱؛ [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref> | #[[پایبندی]] به [[سنت جاهلی]] ثأر و [[خونخواهی]]، بهویژه نسبت به [[قتل عثمان]] و تعرض به [[زن]] کلبی او و دیگر کشته شدگان کلبی.</ref>.<ref>[[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[میثم حبیبی کیان|حبیبی کیان، میثم]]، [[بررسی مواجهه نظامی قبیله کلب با جنبشهای اعتقادی و چالشهای سیاسی و اقتصادی دوره اموی (مقاله)|بررسی مواجهه نظامی قبیله کلب با جنبشهای اعتقادی و چالشهای سیاسی و اقتصادی دوره اموی]]، ص۹۱؛ [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref> | ||
== تاریخ | == تاریخ بنیکلب در قرون متأخر== | ||
بنیکلب، قرنها بعد از [[ازدواج]] [[معاویه]] با مادر [[یزید]]، به فرقۀ «[[دروزی]]» گرویدند<ref>مجتبی السادة، کتاب شش ماه پایانی (الفجر المقدس المهدی{{ع}} و ارهاصات الیوم الموعود)، ص۱۲۳ و ۱۲۴.</ref>. گرچه این [[فرقه]] ادعا میکند که یکی از [[فرق اسلامی]] است، اما عقایدی کاملاً [[انحرافی]] دارد. این [[طایفه]] مدت زمانی پیرو [[خلفای فاطمی]] [[مصر]] بودند تا اینکه در ایام [[خلیفه]] ششم فاطمی به [[دعوت]] «نشتگین [[دروزی]]» به [[باطنیه]] ملحق شدند<ref>مجتبی السادة، کتاب شش ماه پایانی (الفجر المقدس المهدی{{ع}} و ارهاصات الیوم الموعود)، ص۱۲۳ و ۱۲۴.</ref>. | |||
امروزه عمد [[طوایف]] دروزی که اکثراً منتسب به [[قبیله]] «[[ | امروزه عمد [[طوایف]] دروزی که اکثراً منتسب به [[قبیله]] «[[بنیکلب]]» هستند، در منطقه [[رمله]] (بیابان شرقیۀ [[فلسطین]])، بیابان [[غربی]] [[اردن]]، جنوب غربی [[سوریه]] و بخشهایی از لبنان سکنی گزیدهاند<ref> مجتبی السادة، کتاب شش ماه پایانی (الفجر المقدس المهدی{{ع}} و ارهاصات الیوم الموعود)، ص۱۲۳ و ۱۲۴.</ref>. البته تعداد زیادی از دروزیها نیز به کشورهای اروپایی، [[آمریکا]] و [[استرالیا]] [[مهاجرت]] کردهاند. به طور کلی تخمین زده میشود که حدود یک میلیون دروزی در سراسر [[جهان]] [[زندگی]] میکنند. اما هستۀ اصلی این طایفه در مناطق مرزی ما بین چهار [[کشور اردن]]، سوریه، لبنان و فلسطین اشغالی است<ref>مقاله اینترنتی تحرکات داییان سفیانی در آخرالزمان، مرداد ۱۴، ۱۳۸۸.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref> | ||
== | == بنیکلب و [[اخبار]] [[آخر الزمان]] == | ||
در باب حوادث [[آخرالزمان]]، در بین [[احادیث]] به احادیثی برمی خوریم که در آنها صحبت از [[قبیله]] ای به نام | در باب حوادث [[آخرالزمان]]، در بین [[احادیث]] به احادیثی برمی خوریم که در آنها صحبت از [[قبیله]] ای به نام «بنیکلب» شده و وقایع مهمی به این قبیله نسبت داده شده است. قبیله «بنیکلب» که در [[روایات]] از اعضای آن به عنوان «داییان [[سفیانی]]»<ref>(مجتبی السادة، کتاب شش ماه پایانی (الفجر المقدس المهدی{{ع}} و ارهاصات الیوم الموعود)، ص۱۲۳ و ۱۲۴.</ref>، «بنیکلب» و «کلب» و ... سخن به میان آمده است، نقش مهمی در وقایع آخرالزمان و [[زمان]] نزدیک به ظهور [[بازی]] میکنند. مطابق فرمایش روایات، «بنیکلب» گروهی از [[اشرار]] آخرالزمان هستند که سفیانی (یکی از دشمنان بزرگ [[حضرت مهدی]]{{ع}} را در [[نبرد]] با [[حضرت قائم]]{{ع}} [[یاری]] مینمایند<ref>کتاب شش ماه پایانی (الفجر المقدس المهدی{{ع}} و ارهاصات الیوم الموعود، تألیف مجتبی السادة، ترجمه و توضیح محمود مطهری نیا، ناشر: موعود عصر{{ع}}، چاپ چهارم، ۱۳۸۵، صفحات ۱۲۳ و ۱۲۴.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref> | ||
== منابع == | == منابع == |