بکر بن عجلی: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - ']]↵رده:قبیله نامعلوم' به ']]'
جز (جایگزینی متن - 'تصویر نمادین دمشق' به 'تصویر کهنی از شهر دمشق') برچسبها: واگردانی دستی برگرداندهشده |
جز (جایگزینی متن - ']]↵رده:قبیله نامعلوم' به ']]') برچسب: واگردانی دستی |
||
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۳: | خط ۳: | ||
| نام = بکر بن عجلی | | نام = بکر بن عجلی | ||
| مشهور به = | | مشهور به = | ||
| نام تصویر = تصویر | | نام تصویر = تصویر نمادین دمشق.jpg | ||
| عرض تصویر = | | عرض تصویر = | ||
| توضیح تصویر = تصویر کهنی از شهر دمشق | | توضیح تصویر = تصویر کهنی از شهر دمشق | ||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
در کتابهای [[تاریخ]] شرحی از بکر نیامده، تنها از او [[حدیثی]] از [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} [[نقل]] شده است که استفاده میشود او از [[اصحاب]] و [[نزدیکان]] [[حضرت]] بوده است. [[حدیث]] چنین است: او میگوید: در رحبة (میدان [[شهر]]) [[کوفه]]<ref>رحبه، محل وسیع را گویند، در قرآن آمده: {{متن قرآن|وَضَاقَتْ عَلَيْكُمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ}} «و زمین با گستردگیاش بر شما تنگ شد» سوره توبه، آیه ۲۵.</ref> کنار [[حضرت علی]] {{ع}} نشسته بودیم که جمعی وارد شدند و [[سلام]] کردند و جواب شنیدند، اما [[حضرت]] آنها را نشناخت، لذا سؤال کرد: شما از [[اهل شام]] هستید یا جزیره؟ گفتند: ما از [[اهل شام]] هستیم. بعد آنان از [[حضرت]] پرسیدند: [[پدر]] ما از [[دنیا]] رفته و [[اموال]] زیادی بر جای گذاشته و چند [[برادر]] و خواهریم و یکی از ما خنثی است که هم آلت مردانه دارد و هم آلت زنانه، و او از ما [[حق]] [[ارث]] پسری [[طلب]] میکند، اینک [[وظیفه]] ما چیست؟ | در کتابهای [[تاریخ]] شرحی از بکر نیامده، تنها از او [[حدیثی]] از [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} [[نقل]] شده است که استفاده میشود او از [[اصحاب]] و [[نزدیکان]] [[حضرت]] بوده است. [[حدیث]] چنین است: او میگوید: در رحبة (میدان [[شهر]]) [[کوفه]]<ref>رحبه، محل وسیع را گویند، در قرآن آمده: {{متن قرآن|وَضَاقَتْ عَلَيْكُمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ}} «و زمین با گستردگیاش بر شما تنگ شد» سوره توبه، آیه ۲۵.</ref> کنار [[حضرت علی]] {{ع}} نشسته بودیم که جمعی وارد شدند و [[سلام]] کردند و جواب شنیدند، اما [[حضرت]] آنها را نشناخت، لذا سؤال کرد: شما از [[اهل شام]] هستید یا جزیره؟ گفتند: ما از [[اهل شام]] هستیم. بعد آنان از [[حضرت]] پرسیدند: [[پدر]] ما از [[دنیا]] رفته و [[اموال]] زیادی بر جای گذاشته و چند [[برادر]] و خواهریم و یکی از ما خنثی است که هم آلت مردانه دارد و هم آلت زنانه، و او از ما [[حق]] [[ارث]] پسری [[طلب]] میکند، اینک [[وظیفه]] ما چیست؟ | ||
[[حضرت]] پرسید: | [[حضرت]] پرسید: «چرا از [[معاویه]] سؤال نکردید؟» گفتند: نزد او رفتهایم ولی از پاسخ این سؤال عاجز ماند! [[حضرت]] نگاهی به این طرف و آن طرف کرد و فرمود: «[[خدا]] [[لعنت]] کند مردمی را که به [[قضاوت]] ما [[راضی]] نمیباشند و در [[دین]] هم به ما [[طعن]] میزنند»<ref>{{متن حدیث|لَعَنَ اَللَّهُ قَوْماً يَرْضَوْنَ بِقَضَائِنَا وَ يَطْعَنُونَ عَلَيْنَا فِي دِينِنَا}}</ref>؛ سپس خطاب به آن گروه شامی کرد و فرمود: «بروید نزد آن [[وارث]] خنثی نگاه کنید، اگر از مجرای مردانه بول میکند، برای او [[میراث]] مرد است و اگر از غیر آن بول میکند، او [[ارث]] زنانه میبرد». آنان بازگشتند و دیدند که او از مجرای مردانه بول میکند و لذا به او [[ارث]] پسری دادند<ref>اعیان الشیعه، ج۳، ص۵۹۴.</ref><ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۲۵۰.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == |