پرش به محتوا

شرایط ظهور امام مهدی چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'رهبر انقلاب' به 'رهبر انقلاب'
جز (جایگزینی متن - 'رهبر انقلاب' به 'رهبر انقلاب')
 
خط ۱۴۷: خط ۱۴۷:
# این [[رهبر]] باید [[شایستگی]] [[رهبری]] در سطح یک [[حکومت جهانی]] را داشته باشد.
# این [[رهبر]] باید [[شایستگی]] [[رهبری]] در سطح یک [[حکومت جهانی]] را داشته باشد.


۳. '''وجود گروهی از انسان‌های [[پاکدل]] و [[فداکار]]''': با توجه به گستره [[انقلاب مهدوی]]، باید انسان‌های [[توانمندی]] باشند که [[رهبر]] [[انقلاب]] را در رسیدن به [[هدف]] [[یاری]] کنند؛ آنان در اوج [[تقوا]] به سر می‌برند و برای [[دفاع]] همه جانبه از برنامه [[امام]] [[آمادگی]] دارند؛ چرا که بنای [[خداوند]] بر آن است که به جز مواردی که خود [[صلاح]] می‌داند، امور بر مجرای طبیعی جریان یابد. به عبارت روشن تر: از [[سنت‌های الهی]] است که همواره [[مردم]] را در [[یاری]] [[رهبران]] و [[پیامبران]] خود شریک و سهیم کند؛ از این‌رو [[پیامبران الهی]] {{ع}} در رساندن [[پیام]] خویش به [[مردم]]، از یارانی [[کمک]] گرفته‌اند. در [[آیات قرآن]] به نمونه‌های فراوانی از این [[یاری]] گری اشاره شده است<ref>نک: آل عمران، آیه ۵۲ و ۸۱؛ صف، آیه ۱۴؛ محمد، آیه ۷.</ref>.  یکی از دلیل‌هایی که عموم [[پیشوایان معصوم]]، دست به [[اقدام]] جدی برای برپایی [[حکومت]] نزدند، نبود [[یاران]] کافی برای [[همراهی]] ایشان در این مسیر بود. به عنوان مثال [[امیر مؤمنان]] {{ع}} ۲۵ سال [[سکوت]] تلخ و طاقت‌فرسا را [[تحمل]] کرد؛ [[امام مجتبی]] {{ع}} ناگزیر تن به [[صلح]] داد؛ [[امام حسین]] {{ع}} مظلومانه در سخت‌ترین شرایط به [[شهادت]] رسید؛ [[امام سجاد]] و [[امامان]] پس از وی تا [[امام عسکری]] {{ع}}، همگی از [[حق]] [[حاکمیت]] خود بر [[جامعه]] [[محروم]] ماندند و هرگز برای بازپس گیری [[خلافت ظاهری]] و به عهده گرفتن [[حکومت]] و [[هدایت]] [[جامعه]]، [[اقدام]] [[نظامی]] و [[قیام]] آشکار انجام ندادند. در این دوران فقط به دو مرحله می‌توان اشاره کرد که با حضور جمعی از [[یاران]]، [[امامان معصوم]] {{ع}} دست به اقدامی محدود زدند: نخست دوران پنج ساله [[حکومت]] [[امیر مؤمنان علی]] {{ع}} و دیگر [[قیام]] [[تاریخی]] [[امام حسین]] {{ع}} است. آنان خود می‌فرمودند: اگر یارانی [[استوار]] داشتند هرگز از [[قیام]] بر علیه [[ستم]] و [[ستمگران]] باز نمی‌نشستند. البته منظور از [[یاران]]، همانا [[شیعیان راستین]] و [[ثابت قدم]] بود که در [[حمایت]] از [[امامان معصوم]] {{ع}} و اهداف ایشان، از هیچ تلاشی فروگذار نبودند و این گونه [[یاران]] بس اندک بودند. [[مأمون]] رقی می‌گوید: [[خدمت]] [[امام صادق]] {{ع}} بودم، ناگهان، سهل بن [[حسن]] [[خراسانی]] وارد شد و بر [[امام]] [[سلام]] کرد و گوشه‌ای نشست، سپس عرض کرد: ای [[فرزند]] [[رسول خدا]]! [[رأفت]] و [[رحمت]] از آن شماست و شما [[اهل بیت]]، سزاوار [[پیشوایی]] و [[امامت]] هستید؛ چه چیز شما را در جهت [[دفاع]] از [[حق]] خود بازمی‌دارد. در حالی که یکصد هزار [[شمشیر]] [[زن]] دارید؟ [[حضرت]] به وی فرمود: "بنشین." سپس [[دستور]] داد تنور را روشن کنند. به او [[فرمان]] داد، تا وارد تنور شود و میان شعله‌های آن بنشیند. [[خراسانی]]، عذر آورد و عرض کرد: سرورم! مرا در [[آتش]]، معذب مگردان و ببخش و از آنچه گفتم، معاف دار. [[حضرت]] او را معاف داشت. در این میان، [[هارون مکی]] یکی از [[یاران]] [[حضرت]] که کفش خود را به دست گرفته بود وارد شد و به [[حضرت]] عرض [[سلام]] کرد. [[امام]] به او فرمود: کفش خود را رها کن و وارد تنور شو و در آن بنشین. او نیز [[اطاعت]] کرده و بی‌درنگ وارد تنور شد و در آن نشست. [[حضرت]]، به سخن خود با مرد [[خراسانی]] ادامه داد و اوضاع خطه [[خراسان]] را چنان برای [[خراسانی]] تشریح می‌کرد که گویی [[حضرت]] خود، در آنجا حضور داشته است. سپس به آن شخص فرمود: برخیز و داخل تنور را بنگر. آن شخص می‌گوید: وقتی به داخل تنور نگاه افکندم، [[یار]] [[امام]] را صحیح و سالم دیدم که راحت در آن نشسته است! سپس از تنور خارج شد و بر ما [[سلام]] کرد. [[امام]]، به مرد [[خراسانی]] فرمود: چند نفر همانند این شخص ([[هارون مکی]]) در [[خراسان]] یافت می‌شود؟ عرض کرد: به [[خدا]] [[سوگند]]! حتی یک نفر نیز وجود ندارد. فرمود: {{متن حدیث|"أَمَا إِنا لَا نَخْرُجُ فِی زَمَانٍ لَا نَجِدُ فِیهِ خَمْسَهً مُعَاضِدِینَ لَنَا نَحْنُ أَعْلَمُ بِالْوَقْتِ"}}<ref>ابن شهرآشوب، المناقب، ج ۴، ص۲۳۷؛ محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۴۷، ص ۱۲۳.</ref>؛ [[آگاه]] باشید! تا آن زمان که حتی [[پنج تن]] [[یاور]] نداشته باشیم، هرگز دست به [[قیام]] نخواهیم زد؛ ما آگاه‌تر از شماییم که چه زمانی [[قیام]] کنیم. در [[حکومت جهانی حضرت مهدی]] {{ع}} همچون همه حرکت‌های [[اصلاح]] گرایانه، بهره مندی از [[یاران]]، امری ناگزیر خواهد بود؛ چرا که [[خداوند]] [[اراده]] فرموده آن [[قیام جهانی]] را به طور عمده در مجرای طبیعی و اسباب و [[علل]] عادی جریان دهد<ref>در بحث امدادهای غیبی اشاره خواهد شد.</ref>. این [[یاران]] و [[یاوران]] در [[روایات]] با ویژگی‌هایی معرفی شده‌اند<ref>به دلیل اهمیت این بحث در آینده به طور مفصل به آن می‌پردازیم.</ref>. [[امام صادق]] {{ع}} نیز فرموده است: {{متن حدیث|"لا یخرج القائم {{ع}}  فی أَقَلَّ مِنْ الفئه وَ لَا یکون الفئه أَقَلَّ مِنْ عُشْرَهُ آلَافٍ"}}<ref>محمد بن مسعود عیاشی، تفسیر عیاشی، ج۱، ص۱۳۴، شماره ۴۴۴.</ref>؛ [[قائم]] با کمتر از "فئه" [[خروج]] نمی‌کند و فئه کمتر از ده هزار نیست. [[ابو بصیر]] گوید: [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: {{متن حدیث|"لَا یَخْرُجُ الْقَائِمُ {{ع}} حَتی یَکُونَ تَکْمِلَهُ الْحَلْقَهِ قُلْتُ وَ کَمْ تَکْمِلَهُ الْحَلْقَهِ قَالَ عَشَرَهُ آلَافٍ"}}<ref>محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبه، ص۳۰۷، ح۲.</ref>؛ [[قائم]] [[خروج]] نخواهد کرد، مگر حلقه [[سپاه]] به کمال و تمام رسیده، عرض کردم: آنکه حلقه بدان کامل شود، چقدر است؟ فرمود: ده هزار است<ref>این روایت نگرانی کسانی که می‌گویند با توجه به شمار اندک ۳۱۳ بعید می‌نماید ما در شمار یاران خاص آن حضرت باشیم را بر طرف می‌کند چرا که آن حضرت پس از ۳۱۳ نفر شمار فراوانی یاور خواهد داشت.</ref>. [[عبد العظیم حسنی]] گوید: به [[امام جواد]] {{ع}}گفتم: امیدوارم شما [[قائم]] [[اهل البیت]] [[محمد]] {{ع}} باشید. کسی که [[زمین]] را پر از [[عدل و داد]] نماید؛ همچنان که آکنده از [[ظلم و جور]] شده باشد. فرمود: ای أبو القاسم! هیچ یک از ما نیست، جز آنکه [[قائم]] به امر [[خدای تعالی]] و [[هادی]] به [[دین الهی]] است. اما قائمی که [[خدای تعالی]] به وسیله او [[زمین]] را از اهل [[کفر]] و [[انکار]] [[پاک]] می‌کند و آن را پر از [[عدل و داد]] می‌کند؛ کسی است که ولادتش بر [[مردم]] پوشیده و شخصش از ایشان نهان… و از اصحابش [[سیصد و سیزده]] تن به تعداد [[اصحاب بدر]]، از دورترین نقاط [[زمین]] به گرد او فراهم آیند و این همان قول [[خدای تعالی]] است که فرمود: {{متن قرآن|أَيْنَ مَا تَكُونُواْ يَأْتِ بِكُمُ اللَّهُ جَمِيعًا إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref>بقره، آیه ۱۴۸.</ref>؛ و چون این تعداد از اهل [[اخلاص]] به گرد او فراهم آیند، [[خدای تعالی]] امرش را ظاهر سازد و چون "[[عقد]]" که عبارت از ده هزار مرد باشد کامل شد، به [[اذن]] [[خدای تعالی]] [[قیام]] کند و [[دشمنان]] [[خدا]] را بکشد تا [[خدای تعالی]] [[خشنود]] گردد<ref>صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۳۷۷.</ref>.  بر این اساس تعداد ۳۱۳ تن شاید اشاره به [[شرط ظهور]] باشد و پس از آنکه [[ظهور]] اتفاق افتاد، فراهم آمدن [[یاوران]]، سرآغازی بر [[قیام جهانی]] آن [[حضرت]] خواهد بود.
۳. '''وجود گروهی از انسان‌های [[پاکدل]] و [[فداکار]]''': با توجه به گستره [[انقلاب مهدوی]]، باید انسان‌های [[توانمندی]] باشند که [[رهبر انقلاب]] را در رسیدن به [[هدف]] [[یاری]] کنند؛ آنان در اوج [[تقوا]] به سر می‌برند و برای [[دفاع]] همه جانبه از برنامه [[امام]] [[آمادگی]] دارند؛ چرا که بنای [[خداوند]] بر آن است که به جز مواردی که خود [[صلاح]] می‌داند، امور بر مجرای طبیعی جریان یابد. به عبارت روشن تر: از [[سنت‌های الهی]] است که همواره [[مردم]] را در [[یاری]] [[رهبران]] و [[پیامبران]] خود شریک و سهیم کند؛ از این‌رو [[پیامبران الهی]] {{ع}} در رساندن [[پیام]] خویش به [[مردم]]، از یارانی [[کمک]] گرفته‌اند. در [[آیات قرآن]] به نمونه‌های فراوانی از این [[یاری]] گری اشاره شده است<ref>نک: آل عمران، آیه ۵۲ و ۸۱؛ صف، آیه ۱۴؛ محمد، آیه ۷.</ref>.  یکی از دلیل‌هایی که عموم [[پیشوایان معصوم]]، دست به [[اقدام]] جدی برای برپایی [[حکومت]] نزدند، نبود [[یاران]] کافی برای [[همراهی]] ایشان در این مسیر بود. به عنوان مثال [[امیر مؤمنان]] {{ع}} ۲۵ سال [[سکوت]] تلخ و طاقت‌فرسا را [[تحمل]] کرد؛ [[امام مجتبی]] {{ع}} ناگزیر تن به [[صلح]] داد؛ [[امام حسین]] {{ع}} مظلومانه در سخت‌ترین شرایط به [[شهادت]] رسید؛ [[امام سجاد]] و [[امامان]] پس از وی تا [[امام عسکری]] {{ع}}، همگی از [[حق]] [[حاکمیت]] خود بر [[جامعه]] [[محروم]] ماندند و هرگز برای بازپس گیری [[خلافت ظاهری]] و به عهده گرفتن [[حکومت]] و [[هدایت]] [[جامعه]]، [[اقدام]] [[نظامی]] و [[قیام]] آشکار انجام ندادند. در این دوران فقط به دو مرحله می‌توان اشاره کرد که با حضور جمعی از [[یاران]]، [[امامان معصوم]] {{ع}} دست به اقدامی محدود زدند: نخست دوران پنج ساله [[حکومت]] [[امیر مؤمنان علی]] {{ع}} و دیگر [[قیام]] [[تاریخی]] [[امام حسین]] {{ع}} است. آنان خود می‌فرمودند: اگر یارانی [[استوار]] داشتند هرگز از [[قیام]] بر علیه [[ستم]] و [[ستمگران]] باز نمی‌نشستند. البته منظور از [[یاران]]، همانا [[شیعیان راستین]] و [[ثابت قدم]] بود که در [[حمایت]] از [[امامان معصوم]] {{ع}} و اهداف ایشان، از هیچ تلاشی فروگذار نبودند و این گونه [[یاران]] بس اندک بودند. [[مأمون]] رقی می‌گوید: [[خدمت]] [[امام صادق]] {{ع}} بودم، ناگهان، سهل بن [[حسن]] [[خراسانی]] وارد شد و بر [[امام]] [[سلام]] کرد و گوشه‌ای نشست، سپس عرض کرد: ای [[فرزند]] [[رسول خدا]]! [[رأفت]] و [[رحمت]] از آن شماست و شما [[اهل بیت]]، سزاوار [[پیشوایی]] و [[امامت]] هستید؛ چه چیز شما را در جهت [[دفاع]] از [[حق]] خود بازمی‌دارد. در حالی که یکصد هزار [[شمشیر]] [[زن]] دارید؟ [[حضرت]] به وی فرمود: "بنشین." سپس [[دستور]] داد تنور را روشن کنند. به او [[فرمان]] داد، تا وارد تنور شود و میان شعله‌های آن بنشیند. [[خراسانی]]، عذر آورد و عرض کرد: سرورم! مرا در [[آتش]]، معذب مگردان و ببخش و از آنچه گفتم، معاف دار. [[حضرت]] او را معاف داشت. در این میان، [[هارون مکی]] یکی از [[یاران]] [[حضرت]] که کفش خود را به دست گرفته بود وارد شد و به [[حضرت]] عرض [[سلام]] کرد. [[امام]] به او فرمود: کفش خود را رها کن و وارد تنور شو و در آن بنشین. او نیز [[اطاعت]] کرده و بی‌درنگ وارد تنور شد و در آن نشست. [[حضرت]]، به سخن خود با مرد [[خراسانی]] ادامه داد و اوضاع خطه [[خراسان]] را چنان برای [[خراسانی]] تشریح می‌کرد که گویی [[حضرت]] خود، در آنجا حضور داشته است. سپس به آن شخص فرمود: برخیز و داخل تنور را بنگر. آن شخص می‌گوید: وقتی به داخل تنور نگاه افکندم، [[یار]] [[امام]] را صحیح و سالم دیدم که راحت در آن نشسته است! سپس از تنور خارج شد و بر ما [[سلام]] کرد. [[امام]]، به مرد [[خراسانی]] فرمود: چند نفر همانند این شخص ([[هارون مکی]]) در [[خراسان]] یافت می‌شود؟ عرض کرد: به [[خدا]] [[سوگند]]! حتی یک نفر نیز وجود ندارد. فرمود: {{متن حدیث|"أَمَا إِنا لَا نَخْرُجُ فِی زَمَانٍ لَا نَجِدُ فِیهِ خَمْسَهً مُعَاضِدِینَ لَنَا نَحْنُ أَعْلَمُ بِالْوَقْتِ"}}<ref>ابن شهرآشوب، المناقب، ج ۴، ص۲۳۷؛ محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۴۷، ص ۱۲۳.</ref>؛ [[آگاه]] باشید! تا آن زمان که حتی [[پنج تن]] [[یاور]] نداشته باشیم، هرگز دست به [[قیام]] نخواهیم زد؛ ما آگاه‌تر از شماییم که چه زمانی [[قیام]] کنیم. در [[حکومت جهانی حضرت مهدی]] {{ع}} همچون همه حرکت‌های [[اصلاح]] گرایانه، بهره مندی از [[یاران]]، امری ناگزیر خواهد بود؛ چرا که [[خداوند]] [[اراده]] فرموده آن [[قیام جهانی]] را به طور عمده در مجرای طبیعی و اسباب و [[علل]] عادی جریان دهد<ref>در بحث امدادهای غیبی اشاره خواهد شد.</ref>. این [[یاران]] و [[یاوران]] در [[روایات]] با ویژگی‌هایی معرفی شده‌اند<ref>به دلیل اهمیت این بحث در آینده به طور مفصل به آن می‌پردازیم.</ref>. [[امام صادق]] {{ع}} نیز فرموده است: {{متن حدیث|"لا یخرج القائم {{ع}}  فی أَقَلَّ مِنْ الفئه وَ لَا یکون الفئه أَقَلَّ مِنْ عُشْرَهُ آلَافٍ"}}<ref>محمد بن مسعود عیاشی، تفسیر عیاشی، ج۱، ص۱۳۴، شماره ۴۴۴.</ref>؛ [[قائم]] با کمتر از "فئه" [[خروج]] نمی‌کند و فئه کمتر از ده هزار نیست. [[ابو بصیر]] گوید: [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: {{متن حدیث|"لَا یَخْرُجُ الْقَائِمُ {{ع}} حَتی یَکُونَ تَکْمِلَهُ الْحَلْقَهِ قُلْتُ وَ کَمْ تَکْمِلَهُ الْحَلْقَهِ قَالَ عَشَرَهُ آلَافٍ"}}<ref>محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبه، ص۳۰۷، ح۲.</ref>؛ [[قائم]] [[خروج]] نخواهد کرد، مگر حلقه [[سپاه]] به کمال و تمام رسیده، عرض کردم: آنکه حلقه بدان کامل شود، چقدر است؟ فرمود: ده هزار است<ref>این روایت نگرانی کسانی که می‌گویند با توجه به شمار اندک ۳۱۳ بعید می‌نماید ما در شمار یاران خاص آن حضرت باشیم را بر طرف می‌کند چرا که آن حضرت پس از ۳۱۳ نفر شمار فراوانی یاور خواهد داشت.</ref>. [[عبد العظیم حسنی]] گوید: به [[امام جواد]] {{ع}}گفتم: امیدوارم شما [[قائم]] [[اهل البیت]] [[محمد]] {{ع}} باشید. کسی که [[زمین]] را پر از [[عدل و داد]] نماید؛ همچنان که آکنده از [[ظلم و جور]] شده باشد. فرمود: ای أبو القاسم! هیچ یک از ما نیست، جز آنکه [[قائم]] به امر [[خدای تعالی]] و [[هادی]] به [[دین الهی]] است. اما قائمی که [[خدای تعالی]] به وسیله او [[زمین]] را از اهل [[کفر]] و [[انکار]] [[پاک]] می‌کند و آن را پر از [[عدل و داد]] می‌کند؛ کسی است که ولادتش بر [[مردم]] پوشیده و شخصش از ایشان نهان… و از اصحابش [[سیصد و سیزده]] تن به تعداد [[اصحاب بدر]]، از دورترین نقاط [[زمین]] به گرد او فراهم آیند و این همان قول [[خدای تعالی]] است که فرمود: {{متن قرآن|أَيْنَ مَا تَكُونُواْ يَأْتِ بِكُمُ اللَّهُ جَمِيعًا إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref>بقره، آیه ۱۴۸.</ref>؛ و چون این تعداد از اهل [[اخلاص]] به گرد او فراهم آیند، [[خدای تعالی]] امرش را ظاهر سازد و چون "[[عقد]]" که عبارت از ده هزار مرد باشد کامل شد، به [[اذن]] [[خدای تعالی]] [[قیام]] کند و [[دشمنان]] [[خدا]] را بکشد تا [[خدای تعالی]] [[خشنود]] گردد<ref>صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۳۷۷.</ref>.  بر این اساس تعداد ۳۱۳ تن شاید اشاره به [[شرط ظهور]] باشد و پس از آنکه [[ظهور]] اتفاق افتاد، فراهم آمدن [[یاوران]]، سرآغازی بر [[قیام جهانی]] آن [[حضرت]] خواهد بود.


۴.'''احساس [[نیاز]] در [[جامعه جهانی]]''': از آنجایی که [[حضرت مهدی]] {{ع}} برای همه [[مردم]] [[دنیا]] است، باید با [[نیاز]] و پذیرش عمومی آنان همراه باشد. پس تا آن گاه که عموم [[جامعه جهانی]] احساس [[نیاز]] نکنند، [[حضرت]] [[ظهور]] نخواهد کرد. به عبارت دیگر [[مردم]] [[جهان]]، باید به [[قدر]] کافی تلخی این وضع نابسامان و [[بی‌عدالتی‌ها]] را بچشند و نارسایی و [[ضعف]] [[قوانین]] بشری را برای اجرای [[عدالت اجتماعی]] [[درک]] کنند و این [[حقیقت]] را بیابند که فقط در سایه اصول و پیوندهای مادی و ضمانت اجرایی موجود و مقررات خود ساخته [[انسان‌ها]]، مشکل [[جهان]] حل نمی‌شود؛ بلکه باید انسانی [[الهی]] باشد که همه نابسامانی‌ها را برطرف کند. برای رسیدن به این [[هدف]] بزرگ، اصول و نظاماتی تازه لازم است که متکی به ارزش‌های انسانی و [[ایمان]] و عواطف بشری و [[اخلاق]] باشد؛ نه فقط اصول خشک و بی‌روح و نارسای مادی. به تعبیر دیگر، تا در [[مردم]] [[جهان]] تقاضایی نباشد، عرضه هر نوع برنامه اصلاحی، مفید و مؤثر نخواهد بود که [[قانون]] "عرضه و تقاضا"، بیش از آنچه در مسائل [[اقتصادی]] مورد توجه است، در مسائل [[اجتماعی]] باید مورد توجه قرار گیرد. [[امیر مؤمنان علی]] {{ع}} این [[حقیقت]] را به برخی از [[مردم]] سرافکنده و پشیمان از [[جهالت]] خود که بعد از ۲۵ سال [[خانه نشینی]]، به خانه وی [[هجوم]] می‌برند و از وی می‌خواهند تا زمام امور را به دست گیرد این گونه بیان فرمود: {{متن حدیث|"أَمَا وَ الذِی فَلَقَ الْحَبهَ وَ بَرَأَ النسَمَهَ لَوْ لَا حُضُورُ الْحَاضِرِ وَ قِیَامُ الْحُجهِ بِوُجُودِ الناصِرِ وَ مَا أَخَذَ اللهُ عَلَی الْعُلَمَاءِ أَلا یُقَاروا عَلَی کِظهِ ظَالِمٍ وَ لَا سَغَبِ مَظْلُومٍ لَأَلْقَیْتُ حَبْلَهَا عَلَی غَارِبِهَا وَ لَسَقَیْتُ آخِرَهَا بِکَأْسِ أَولِهَا و…"}}<ref>سید رضی، نهج البلاغه، خطبه سوم (شقشقیه)، ص۴۹.</ref>؛ [[آگاه]] باشید! به خدایی که دانه را شکافت و [[انسان]] را آفرید، اگر نه این بود که جمعیت بسیاری گِرداگِردم را گرفته و به [[یاری]] ام [[قیام]] کرده‌اند و از این جهت [[حجت]] تمام شده است و اگر نبود [[عهد]] و مسئولیتی که [[خداوند]] از [[علما]] و [[دانشمندان]] هر [[جامعه]] گرفته که در برابر شکم خوارگی [[ستمگران]] و [[گرسنگی]] ستمدیدگان [[سکوت]] نکنند؛ من مهار شتر [[خلافت]] را رها می‌ساختم و از آن صرف نظر می‌نمودم و آخر آن را با جام آغازش سیراب می‌کردم. این بیان می‌رساند که [[حضرت]] آن گاه حاضر شد به دنبال [[خلافت]] رود و آن را بپذیرد که [[مردم]] دور او را گرفتند و [[حضرت]] را [[یاری]] رساندند. [[تاریخ]] نیز به روشنی [[گواه]] است هرگاه شرط سوم و چهارم برای [[پیشوایان معصوم]] {{ع}} فراهم می‌شد، از هیچ گونه تلاشی برای برپایی [[عدالت]] فروگذار نبودند. حال این سؤال پیش می‌آید که این حالت عطش و تقاضا را چه عاملی باید ایجاد کند؟ در پاسخ می‌گوییم: بخشی از آن را گذشت زمان، پدید می‌آورد و بدون آن ممکن نیست؛ اما بخش دیگری بستگی به پرورش و [[آموزش]] بر اساس [[آموزه‌های دینی]] دارد. باید با [[رستاخیز]] [[فکری]] که از طرف [[اندیشمندان]] با [[ایمان]] و آگاهان [[مسئول]] [[جامعه]] به وجود می‌آید، [[یاران]] و [[یاوران]] آن [[حضرت]] فراهم شده و [[جامعه جهانی]] در درون خود به [[موعود]] [[منجی]] احساس [[نیاز]] کند»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۳ (کتاب)|درسنامه مهدویت ج۳]]، ص۳۸-۴۸.</ref>.
۴.'''احساس [[نیاز]] در [[جامعه جهانی]]''': از آنجایی که [[حضرت مهدی]] {{ع}} برای همه [[مردم]] [[دنیا]] است، باید با [[نیاز]] و پذیرش عمومی آنان همراه باشد. پس تا آن گاه که عموم [[جامعه جهانی]] احساس [[نیاز]] نکنند، [[حضرت]] [[ظهور]] نخواهد کرد. به عبارت دیگر [[مردم]] [[جهان]]، باید به [[قدر]] کافی تلخی این وضع نابسامان و [[بی‌عدالتی‌ها]] را بچشند و نارسایی و [[ضعف]] [[قوانین]] بشری را برای اجرای [[عدالت اجتماعی]] [[درک]] کنند و این [[حقیقت]] را بیابند که فقط در سایه اصول و پیوندهای مادی و ضمانت اجرایی موجود و مقررات خود ساخته [[انسان‌ها]]، مشکل [[جهان]] حل نمی‌شود؛ بلکه باید انسانی [[الهی]] باشد که همه نابسامانی‌ها را برطرف کند. برای رسیدن به این [[هدف]] بزرگ، اصول و نظاماتی تازه لازم است که متکی به ارزش‌های انسانی و [[ایمان]] و عواطف بشری و [[اخلاق]] باشد؛ نه فقط اصول خشک و بی‌روح و نارسای مادی. به تعبیر دیگر، تا در [[مردم]] [[جهان]] تقاضایی نباشد، عرضه هر نوع برنامه اصلاحی، مفید و مؤثر نخواهد بود که [[قانون]] "عرضه و تقاضا"، بیش از آنچه در مسائل [[اقتصادی]] مورد توجه است، در مسائل [[اجتماعی]] باید مورد توجه قرار گیرد. [[امیر مؤمنان علی]] {{ع}} این [[حقیقت]] را به برخی از [[مردم]] سرافکنده و پشیمان از [[جهالت]] خود که بعد از ۲۵ سال [[خانه نشینی]]، به خانه وی [[هجوم]] می‌برند و از وی می‌خواهند تا زمام امور را به دست گیرد این گونه بیان فرمود: {{متن حدیث|"أَمَا وَ الذِی فَلَقَ الْحَبهَ وَ بَرَأَ النسَمَهَ لَوْ لَا حُضُورُ الْحَاضِرِ وَ قِیَامُ الْحُجهِ بِوُجُودِ الناصِرِ وَ مَا أَخَذَ اللهُ عَلَی الْعُلَمَاءِ أَلا یُقَاروا عَلَی کِظهِ ظَالِمٍ وَ لَا سَغَبِ مَظْلُومٍ لَأَلْقَیْتُ حَبْلَهَا عَلَی غَارِبِهَا وَ لَسَقَیْتُ آخِرَهَا بِکَأْسِ أَولِهَا و…"}}<ref>سید رضی، نهج البلاغه، خطبه سوم (شقشقیه)، ص۴۹.</ref>؛ [[آگاه]] باشید! به خدایی که دانه را شکافت و [[انسان]] را آفرید، اگر نه این بود که جمعیت بسیاری گِرداگِردم را گرفته و به [[یاری]] ام [[قیام]] کرده‌اند و از این جهت [[حجت]] تمام شده است و اگر نبود [[عهد]] و مسئولیتی که [[خداوند]] از [[علما]] و [[دانشمندان]] هر [[جامعه]] گرفته که در برابر شکم خوارگی [[ستمگران]] و [[گرسنگی]] ستمدیدگان [[سکوت]] نکنند؛ من مهار شتر [[خلافت]] را رها می‌ساختم و از آن صرف نظر می‌نمودم و آخر آن را با جام آغازش سیراب می‌کردم. این بیان می‌رساند که [[حضرت]] آن گاه حاضر شد به دنبال [[خلافت]] رود و آن را بپذیرد که [[مردم]] دور او را گرفتند و [[حضرت]] را [[یاری]] رساندند. [[تاریخ]] نیز به روشنی [[گواه]] است هرگاه شرط سوم و چهارم برای [[پیشوایان معصوم]] {{ع}} فراهم می‌شد، از هیچ گونه تلاشی برای برپایی [[عدالت]] فروگذار نبودند. حال این سؤال پیش می‌آید که این حالت عطش و تقاضا را چه عاملی باید ایجاد کند؟ در پاسخ می‌گوییم: بخشی از آن را گذشت زمان، پدید می‌آورد و بدون آن ممکن نیست؛ اما بخش دیگری بستگی به پرورش و [[آموزش]] بر اساس [[آموزه‌های دینی]] دارد. باید با [[رستاخیز]] [[فکری]] که از طرف [[اندیشمندان]] با [[ایمان]] و آگاهان [[مسئول]] [[جامعه]] به وجود می‌آید، [[یاران]] و [[یاوران]] آن [[حضرت]] فراهم شده و [[جامعه جهانی]] در درون خود به [[موعود]] [[منجی]] احساس [[نیاز]] کند»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۳ (کتاب)|درسنامه مهدویت ج۳]]، ص۳۸-۴۸.</ref>.
خط ۲۶۷: خط ۲۶۷:
* [[انقلاب]] عظیم [[امام مهدی]] {{ع}} نیز دارای این شرط است. [[رهبر]] این [[انقلاب]]، بزرگ مردی از دودمان [[پیامبر]] {{صل}} و سلسله نورانی [[امامت]] است که در دامان [[ولایت]] پرورش یافته و [[وارث]] [[علوم]] [[انبیا]] و [[آگاه]] به [[قرآن]] و [[معارف]] [[دین]] است. [[پیامبر خاتم|پیامبر اعظم]] {{صل}} در بیانی فرمود: [[مهدی این امت]] از ما است، کسی که [[زمین]] را از [[قسط]] و [[عدل]] پر می‌کند همان گونه که از [[جور]] و [[ظلم]] پر شده است.<ref>{{متن حدیث|" مِنَّا وَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ مَهْدِيُّ هَذِهِ‏ الْأُمَّةِ الَّذِي‏ يَمْلَأُ الْأَرْضَ‏ قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ‏ جَوْراً وَ ظُلْماً "}}؛ [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۱، باب۲۴، ح۱۰.</ref>
* [[انقلاب]] عظیم [[امام مهدی]] {{ع}} نیز دارای این شرط است. [[رهبر]] این [[انقلاب]]، بزرگ مردی از دودمان [[پیامبر]] {{صل}} و سلسله نورانی [[امامت]] است که در دامان [[ولایت]] پرورش یافته و [[وارث]] [[علوم]] [[انبیا]] و [[آگاه]] به [[قرآن]] و [[معارف]] [[دین]] است. [[پیامبر خاتم|پیامبر اعظم]] {{صل}} در بیانی فرمود: [[مهدی این امت]] از ما است، کسی که [[زمین]] را از [[قسط]] و [[عدل]] پر می‌کند همان گونه که از [[جور]] و [[ظلم]] پر شده است.<ref>{{متن حدیث|" مِنَّا وَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ مَهْدِيُّ هَذِهِ‏ الْأُمَّةِ الَّذِي‏ يَمْلَأُ الْأَرْضَ‏ قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ‏ جَوْراً وَ ظُلْماً "}}؛ [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۱، باب۲۴، ح۱۰.</ref>
* '''۳. [[یاران]]:''' شرط دیگر یک [[انقلاب]]، وجود یارانی [[فداکار]] است که با آشنایی با [[رهبر]] و برنامه‌ها و اهداف او و [[اعتقاد]] [[راسخ]] به آن‌ها، تا آخرین لحظه، از [[رهبر]] و [[انقلاب]] دست برندارند و آماده هر گونه [[فداکاری]] باشند. [[قیام]] جهانی [[امام مهدی]] {{ع}} نیز به یارانی نیاز دارد که ضمن آشنایی و [[اعتقاد]] به [[امام]] و [[دین]]، تا آخرین لحظه [[فداکاری]] کنند. از [[امام جواد]] {{ع}} ضمن حدیثی [[نقل]] شده است: [[اصحاب]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} به سوی او اجتماع می‌کنند که ۳۱۳ نفرند، به تعداد اهل [[بدر]]، از نقاط مختلف [[زمین]]... وقتی این عده جمع شدند، [[خدا]] امر او را ظاهر می‌کند و چون [[عقد]] [[کامل]] شد _ که ده هزار نفرند _ به [[اذن]] [[خدا]] [[خروج]] می‌کند<ref>[[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، ب۳۷، ح۲.</ref>.
* '''۳. [[یاران]]:''' شرط دیگر یک [[انقلاب]]، وجود یارانی [[فداکار]] است که با آشنایی با [[رهبر]] و برنامه‌ها و اهداف او و [[اعتقاد]] [[راسخ]] به آن‌ها، تا آخرین لحظه، از [[رهبر]] و [[انقلاب]] دست برندارند و آماده هر گونه [[فداکاری]] باشند. [[قیام]] جهانی [[امام مهدی]] {{ع}} نیز به یارانی نیاز دارد که ضمن آشنایی و [[اعتقاد]] به [[امام]] و [[دین]]، تا آخرین لحظه [[فداکاری]] کنند. از [[امام جواد]] {{ع}} ضمن حدیثی [[نقل]] شده است: [[اصحاب]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} به سوی او اجتماع می‌کنند که ۳۱۳ نفرند، به تعداد اهل [[بدر]]، از نقاط مختلف [[زمین]]... وقتی این عده جمع شدند، [[خدا]] امر او را ظاهر می‌کند و چون [[عقد]] [[کامل]] شد _ که ده هزار نفرند _ به [[اذن]] [[خدا]] [[خروج]] می‌کند<ref>[[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، ب۳۷، ح۲.</ref>.
* '''۴. [[آمادگی]] و پذیرش عمومی''' یکی دیگر از شرایط یک [[انقلاب]] و تحقق آن، پذیرش مردمی‌ است. باید [[مردم]] خواستار تغییر [[حاکمیت]] و وضع موجود بوده و [[رهبر]] [[انقلاب]] و برنامه‌های او را واقعاً پذیرا باشند. در غیر این صورت، حرکت [[انقلاب]] به سرانجام مطلوب نخواهد رسید. [[انقلاب]] [[امام مهدی]] {{ع}} نیز این شرط را لازم دارد. [[مردم]] باید به حدی از رشد و [[آگاهی]] رسیده باشند که پذیرای حرکت اصلاحی و [[قیام]] بزرگ [[منجی]] عالم [[بشریت]] باشند، تا هنگام [[قیام]]، او را پذیرفته و برای تحقق اهداف و برنامه‌های او همکاری کنند.<ref>تاریخ، نمونه‌های متعددی را از آمادگی و عدم آمادگی مردم در سینه خود انباشته است؛ برای نمونه اعلام آمادگی مردم مدینه در هجرت [[پیامبر]] {{صل}} به آن شهر و استقرار [[حکومت]] اسلامی‌ نقش اساسی داشت. نیز خواست عمومی‌ مردم مدینه و شهرهای دیگر که در مدینه اجتماع کرده بودند، [[حکومت]] عدل گستر [[امام علی]] {{ع}} را در پی‌داشت. همچنین عدم همراهی عموم مردم با [[امام حسن]] و [[امام حسین]] {{عم}} و شهادت آن دو [[امام]] بزرگوار، توسط دشمنان اسلام.</ref>
* '''۴. [[آمادگی]] و پذیرش عمومی''' یکی دیگر از شرایط یک [[انقلاب]] و تحقق آن، پذیرش مردمی‌ است. باید [[مردم]] خواستار تغییر [[حاکمیت]] و وضع موجود بوده و [[رهبر انقلاب]] و برنامه‌های او را واقعاً پذیرا باشند. در غیر این صورت، حرکت [[انقلاب]] به سرانجام مطلوب نخواهد رسید. [[انقلاب]] [[امام مهدی]] {{ع}} نیز این شرط را لازم دارد. [[مردم]] باید به حدی از رشد و [[آگاهی]] رسیده باشند که پذیرای حرکت اصلاحی و [[قیام]] بزرگ [[منجی]] عالم [[بشریت]] باشند، تا هنگام [[قیام]]، او را پذیرفته و برای تحقق اهداف و برنامه‌های او همکاری کنند.<ref>تاریخ، نمونه‌های متعددی را از آمادگی و عدم آمادگی مردم در سینه خود انباشته است؛ برای نمونه اعلام آمادگی مردم مدینه در هجرت [[پیامبر]] {{صل}} به آن شهر و استقرار [[حکومت]] اسلامی‌ نقش اساسی داشت. نیز خواست عمومی‌ مردم مدینه و شهرهای دیگر که در مدینه اجتماع کرده بودند، [[حکومت]] عدل گستر [[امام علی]] {{ع}} را در پی‌داشت. همچنین عدم همراهی عموم مردم با [[امام حسن]] و [[امام حسین]] {{عم}} و شهادت آن دو [[امام]] بزرگوار، توسط دشمنان اسلام.</ref>


شرایط یک پدیده، به اموری گفته می‌شود که آن پدیده، به آن‌ها وابستگی وجودی دارد و تا آن‌ها نباشند، آن شیء به وجود نمی‌آید. طبق این تعریف، [[شرایط ظهور]] به اموری اطلاق می‌شود که امر [[ظهور]] [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} به وجود آن‌ها وابسته بوده و تا آن‌ها محقق نشوند، [[ظهور]] رخ نخواهد داد. اما [[علایم ظهور]]، به اموری گفته می‌شود که بیانگر نزدیکی امر [[ظهور]] می‌باشند و تحقق هر یک از آن‌ها، نشانه نزدیک‌تر شدن [[فرج]] و [[ظهور]] [[امام مهدی|امام عصر]] {{ع}} است.
شرایط یک پدیده، به اموری گفته می‌شود که آن پدیده، به آن‌ها وابستگی وجودی دارد و تا آن‌ها نباشند، آن شیء به وجود نمی‌آید. طبق این تعریف، [[شرایط ظهور]] به اموری اطلاق می‌شود که امر [[ظهور]] [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} به وجود آن‌ها وابسته بوده و تا آن‌ها محقق نشوند، [[ظهور]] رخ نخواهد داد. اما [[علایم ظهور]]، به اموری گفته می‌شود که بیانگر نزدیکی امر [[ظهور]] می‌باشند و تحقق هر یک از آن‌ها، نشانه نزدیک‌تر شدن [[فرج]] و [[ظهور]] [[امام مهدی|امام عصر]] {{ع}} است.
۲۱۸٬۱۰۷

ویرایش