پرش به محتوا

نفاق در فقه سیاسی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۲: خط ۱۲:
== معناشناسی نفاق و منافق ==
== معناشناسی نفاق و منافق ==
=== معنای لغوی ===
=== معنای لغوی ===
نفاق از "نفق" در لغت به معنای اخفا و اغماض از چیزی<ref>ابن‌فارس، معجم مقاییس اللغة، ج۵، ص۴۵۴.</ref> یا قطع شدن در جریان چیزی است<ref>حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۱۲، ص۲۰۷.</ref> و منافق از ریشۀ [[نفاق]] به معنای [[دورویی]] است<ref>فرهنگ معین، ج۴، ص۴۳۷۳؛ فرهنگ عمید، ص۹۹۲؛ مجمع البحرین، ج۵، ص۲۴۱.</ref>.<ref>[[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم]]، ص: ۵۰۰-۵۰۱؛ [[اباصلت فروتن|فروتن، اباصلت]]، [[علی اصغر مرادی|مرادی، علی اصغر]]، [[واژه‌نامه فقه سیاسی (کتاب)|واژه‌نامه فقه سیاسی]]، ص ۱۷۱.</ref>
نفاق از "نفق" در لغت به معنای اخفا و اغماض از چیزی<ref>ابن‌فارس، معجم مقاییس اللغة، ج۵، ص۴۵۴.</ref> یا قطع شدن در جریان چیزی است<ref>حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۱۲، ص۲۰۷.</ref> و منافق از ریشۀ [[نفاق]] به معنای [[دورویی]] است<ref>فرهنگ معین، ج۴، ص۴۳۷۳؛ فرهنگ عمید، ص۹۹۲؛ مجمع البحرین، ج۵، ص۲۴۱.</ref>.<ref>[[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم]]، ص۵۰۰-۵۰۱؛ [[اباصلت فروتن|فروتن، اباصلت]]، [[علی اصغر مرادی|مرادی، علی اصغر]]، [[واژه‌نامه فقه سیاسی (کتاب)|واژه‌نامه فقه سیاسی]]، ص۱۷۱.</ref>


=== معنای اصطلاحی ===
=== معنای اصطلاحی ===
در اصطلاح [[نفاق]] به برنامه‌ای در جریان [[زندگی]] [[بشر]] دلالت دارد که نابودشدنی است (به [[دلیل]] [[مخالفت]] آن جریان با [[قلب]] و سریره [[منافق]])<ref>حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۱۲، ص۲۰۷.</ref>. همچنین عبارت است از [[اقرار]] به [[ایمان]] با [[زبان]] و نداشتن [[اعتقاد]] به آن در قلب؛ بنابراین واضح است که مطابق‌ نبودن گفتار و [[کردار]] در امور، مربوط به [[ایمان دینی]] که یکی از وجوه ویژه [[فسق]] است، مهم‌ترین عنصر بنیادی در واژه نفاق است و منافق در اصطلاح، به گروهی از افراد [[جامعه]] می‌گویند که از روی [[عناد]] و با سوء نیت، جریانی [[انحرافی]] در [[جامعه اسلامی]] ایجاد نموده و زمینۀ [[شورش]] و [[نافرمانی]] را به طور خزنده و پنهانی فراهم می‌آورند، ولی در ظاهر خود را با [[قوانین]] جامعه اسلامی هماهنگ کرده و از پوشش‌های به ظاهر [[اسلامی]]، در مخفی نگهداشتن مقاصد خود استفاده می‌کنند<ref>[[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم]]، ص: ۵۰۰-۵۰۱؛ [[اباصلت فروتن|فروتن، اباصلت]]، [[علی اصغر مرادی|مرادی، علی اصغر]]، [[واژه‌نامه فقه سیاسی (کتاب)|واژه‌نامه فقه سیاسی]]، ص ۱۷۱.</ref>.
در اصطلاح [[نفاق]] به برنامه‌ای در جریان [[زندگی]] [[بشر]] دلالت دارد که نابودشدنی است (به [[دلیل]] [[مخالفت]] آن جریان با [[قلب]] و سریره [[منافق]])<ref>حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۱۲، ص۲۰۷.</ref>. همچنین عبارت است از [[اقرار]] به [[ایمان]] با [[زبان]] و نداشتن [[اعتقاد]] به آن در قلب؛ بنابراین واضح است که مطابق‌ نبودن گفتار و [[کردار]] در امور، مربوط به [[ایمان دینی]] که یکی از وجوه ویژه [[فسق]] است، مهم‌ترین عنصر بنیادی در واژه نفاق است و منافق در اصطلاح، به گروهی از افراد [[جامعه]] می‌گویند که از روی [[عناد]] و با سوء نیت، جریانی [[انحرافی]] در [[جامعه اسلامی]] ایجاد نموده و زمینۀ [[شورش]] و [[نافرمانی]] را به طور خزنده و پنهانی فراهم می‌آورند، ولی در ظاهر خود را با [[قوانین]] جامعه اسلامی هماهنگ کرده و از پوشش‌های به ظاهر [[اسلامی]]، در مخفی نگهداشتن مقاصد خود استفاده می‌کنند<ref>[[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم]]، ص۵۰۰-۵۰۱؛ [[اباصلت فروتن|فروتن، اباصلت]]، [[علی اصغر مرادی|مرادی، علی اصغر]]، [[واژه‌نامه فقه سیاسی (کتاب)|واژه‌نامه فقه سیاسی]]، ص۱۷۱.</ref>.


== رابطه نفاق و کفر ==
== رابطه نفاق و کفر ==
عده‌ای از لغویان [[عرب]]، نفاق را نوعی [[کفر]] شمرده‌اند و آن را "کفر النفاق" نامیده‌اند؛ اما نفاق مقوله‌ای مستقل میان کفر و ایمان است: {{متن قرآن|إِنَّ الْمُنَافِقِينَ يُخَادِعُونَ اللَّهَ وَهُوَ خَادِعُهُمْ وَإِذَا قَامُواْ إِلَى الصَّلاةِ قَامُواْ كُسَالَى يُرَاؤُونَ النَّاسَ وَلاَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ إِلاَّ قَلِيلاً مُّذَبْذَبِينَ بَيْنَ ذَلِكَ لاَ إِلَى هَؤُلاء وَلاَ إِلَى هَؤُلاء وَمَن يُضْلِلِ اللَّهُ فَلَن تَجِدَ لَهُ سَبِيلاً}}<ref>«بی‌گمان منافقان، با خداوند نیرنگ می‌بازند و او نیز با آنان تدبیر می‌کند و (اینان) چون به نماز ایستند با گران‌جانی می‌ایستند، برابر مردم ریا می‌ورزند و خداوند را جز اندکی یاد نمی‌کنند میان آن (دو گروه) سرگردان مانده‌اند، نه با اینانند نه با آنان و هر که را خداوند در گمراهی وانهد هرگز برای او راهی نخواهی یافت» سوره نساء، آیه ۱۴۲-۱۴۳.</ref>.
عده‌ای از لغویان [[عرب]]، نفاق را نوعی [[کفر]] شمرده‌اند و آن را "کفر النفاق" نامیده‌اند؛ اما نفاق مقوله‌ای مستقل میان کفر و ایمان است: {{متن قرآن|إِنَّ الْمُنَافِقِينَ يُخَادِعُونَ اللَّهَ وَهُوَ خَادِعُهُمْ وَإِذَا قَامُواْ إِلَى الصَّلاةِ قَامُواْ كُسَالَى يُرَاؤُونَ النَّاسَ وَلاَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ إِلاَّ قَلِيلاً مُّذَبْذَبِينَ بَيْنَ ذَلِكَ لاَ إِلَى هَؤُلاء وَلاَ إِلَى هَؤُلاء وَمَن يُضْلِلِ اللَّهُ فَلَن تَجِدَ لَهُ سَبِيلاً}}<ref>«بی‌گمان منافقان، با خداوند نیرنگ می‌بازند و او نیز با آنان تدبیر می‌کند و (اینان) چون به نماز ایستند با گران‌جانی می‌ایستند، برابر مردم ریا می‌ورزند و خداوند را جز اندکی یاد نمی‌کنند میان آن (دو گروه) سرگردان مانده‌اند، نه با اینانند نه با آنان و هر که را خداوند در گمراهی وانهد هرگز برای او راهی نخواهی یافت» سوره نساء، آیه ۱۴۲-۱۴۳.</ref>.


این حالت بینابینی میان کفر و ایمان، در آیه‌ای دیگر نیز که به [[جنگ احد]] اشاره دارد، ملاحظه می‌شود: {{متن قرآن|وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ نَافَقُوا وَقِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا قَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَوِ ادْفَعُوا قَالُوا لَوْ نَعْلَمُ قِتَالًا لَاتَّبَعْنَاكُمْ هُمْ لِلْكُفْرِ يَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلْإِيمَانِ يَقُولُونَ بِأَفْوَاهِهِمْ مَا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا يَكْتُمُونَ}}<ref>«و تا آنان را (نیز) که دورویی کردند معلوم بدارد و (چون) به آنان گفته شد که بیایید در راه خداوند پیکار یا دفاع کنید گفتند: اگر می‌دانستیم پیکاری در کار است از شما پیروی می‌کردیم! اینان (در) همین روز به کفر نزدیک‌تر بودند تا به ایمان؛ چیزی به زبان می‌آورند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۷.</ref>. این دو [[آیه]] نشان می‌دهد که مقوله معنایی نفاق، گستره‌ای از معناست که مرز مشخص و معیّنی ندارد؛ به عبارت دیگر مقوله‌ای است با طبیعتی فوق‌العاده پویا و متحرک که ممکن است به هر یک از دو سو (کفر یا ایمان) کشیده شود؛ چنان‌که به نحوی غیر محسوس رنگ کفر یا ایمان به خود می‌گیرد<ref>توشیهیکو ایزوتسو، مفاهیم اخلاقی ـ دینی در قرآن مجید، ص۳۶۱-۳۶۵؛ محسن معینی، «نفاق»، دانشنامه قرآن و قرآن‌پژوهی، ج۲، ص۲۲۴۸.</ref>.<ref>[[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم]]، ص: ۵۰۰-۵۰۱.</ref>
این حالت بینابینی میان کفر و ایمان، در آیه‌ای دیگر نیز که به [[جنگ احد]] اشاره دارد، ملاحظه می‌شود: {{متن قرآن|وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ نَافَقُوا وَقِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا قَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَوِ ادْفَعُوا قَالُوا لَوْ نَعْلَمُ قِتَالًا لَاتَّبَعْنَاكُمْ هُمْ لِلْكُفْرِ يَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلْإِيمَانِ يَقُولُونَ بِأَفْوَاهِهِمْ مَا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا يَكْتُمُونَ}}<ref>«و تا آنان را (نیز) که دورویی کردند معلوم بدارد و (چون) به آنان گفته شد که بیایید در راه خداوند پیکار یا دفاع کنید گفتند: اگر می‌دانستیم پیکاری در کار است از شما پیروی می‌کردیم! اینان (در) همین روز به کفر نزدیک‌تر بودند تا به ایمان؛ چیزی به زبان می‌آورند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۷.</ref>. این دو [[آیه]] نشان می‌دهد که مقوله معنایی نفاق، گستره‌ای از معناست که مرز مشخص و معیّنی ندارد؛ به عبارت دیگر مقوله‌ای است با طبیعتی فوق‌العاده پویا و متحرک که ممکن است به هر یک از دو سو (کفر یا ایمان) کشیده شود؛ چنان‌که به نحوی غیر محسوس رنگ کفر یا ایمان به خود می‌گیرد<ref>توشیهیکو ایزوتسو، مفاهیم اخلاقی ـ دینی در قرآن مجید، ص۳۶۱-۳۶۵؛ محسن معینی، «نفاق»، دانشنامه قرآن و قرآن‌پژوهی، ج۲، ص۲۲۴۸.</ref>.<ref>[[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم]]، ص۵۰۰-۵۰۱.</ref>


== [[نفاق]] و [[منافقان]] ==
== [[نفاق]] و [[منافقان]] ==
مسأله نفاق از جمله مسائلی است که [[نظام اسلامی]] در [[سیاست]] و [[زندگی]] داخلی خود با آن روبروست و معلوم‌شدن شیوه برخورد با پدیده [[زشت]] نفاق و منافقان یکی از حیاتی‌ترین مسائل سیاست داخلی در [[اسلام]] است.
مسأله نفاق از جمله مسائلی است که [[نظام اسلامی]] در [[سیاست]] و [[زندگی]] داخلی خود با آن روبروست و معلوم‌شدن شیوه برخورد با پدیده [[زشت]] نفاق و منافقان یکی از حیاتی‌ترین مسائل سیاست داخلی در [[اسلام]] است.


پایگاه اولیه [[منافقین]] از [[مسجد]] "ضرار" به سرکردگی "[[عبدالله بن ابّی]]" شروع شد که [[پیامبر]] {{صل}} با [[قاطعیت]] با آنها برخورد کرد<ref>سیره ابن هشام، ج۴، ص۱۷۴؛ بحارالانوار، ج۲۰، ص۲۵۳.</ref>. تعدادی از [[منافقان]] [[مدینه]] که آیه‌ای از [[قرآن]] درباره نفاق آنها نازل شده است عبارت‌اند از: [[عبدالله بن ابی]]<ref>{{متن قرآن|وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا يَسْتَغْفِرْ لَكُمْ رَسُولُ اللَّهِ لَوَّوْا رُءُوسَهُمْ وَرَأَيْتَهُمْ يَصُدُّونَ وَهُمْ مُسْتَكْبِرُونَ}} «و چون به آنان بگویند که بیایید تا فرستاده خداوند برای شما آمرزش بخواهد، سر برمی‌گردانند و آنان را می‌بینی که خودداری می‌ورزند و گردن‌فرازند» سوره منافقون، آیه ۵.</ref> و [[جد بن قیس]]<ref>{{متن قرآن|وَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ ائْذَنْ لِي وَلَا تَفْتِنِّي أَلَا فِي الْفِتْنَةِ سَقَطُوا وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةٌ بِالْكَافِرِينَ}} «و از ایشان، کسی است که می‌گوید: به من اجازه (کناره‌گیری از جهاد) بده و مرا در آشوب میفکن! آگاه باش که آنان در آشوب افتاده‌اند و دوزخ فراگیرنده کافران است» سوره توبه، آیه ۴۹.</ref> از قبیلۀ [[خزرج]] و [[رافع بن زید]]<ref>{{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ وَيُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُضِلَّهُمْ ضَلَالًا بَعِيدًا * وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلَى مَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَإِلَى الرَّسُولِ رَأَيْتَ الْمُنَافِقِينَ يَصُدُّونَ عَنْكَ صُدُودًا}} «آیا به آن کسان ننگریسته‌ای که گمان می‌برند به آنچه به سوی تو و آنچه پیش از تو فرو فرستاده شده است ایمان دارند (اما) بر آنند که داوری (های خود را) نزد طاغوت برند با آنکه به آنان فرمان داده شده است که به آن کفر ورزند و شیطان سر آن دارد که آنان را به گمراهی ژرفی درافکند * و چون به آنان گفته شود که به سوی آنچه خداوند فرو فرستاده است و به سوی این پیامبر آیید دورویان را خواهی دید که یکسره روی از تو باز می‌گردانند» سوره نساء، آیه ۶۰-۶۱.</ref>، مربع بن قیظی<ref>{{متن قرآن|وَإِذْ قَالَتْ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ يَا أَهْلَ يَثْرِبَ لَا مُقَامَ لَكُمْ فَارْجِعُوا وَيَسْتَأْذِنُ فَرِيقٌ مِنْهُمُ النَّبِيَّ يَقُولُونَ إِنَّ بُيُوتَنَا عَوْرَةٌ وَمَا هِيَ بِعَوْرَةٍ إِنْ يُرِيدُونَ إِلَّا فِرَارًا}} «و هنگامی که دسته‌ای از ایشان گفتند: ای مردم مدینه! جای ماندن ندارید پس بازگردید و دسته‌ای (دیگر) از آنان از پیامبر اجازه (بازگشت) می‌خواستند؛ می‌گفتند خانه‌های ما بی‌حفاظ است با آنکه بی‌حفاظ نبود، آنان جز سر گریز (از جنگ) نداشتند» سوره احزاب، آیه ۱۳.</ref> و [[عباد بن حنیف]]<ref>{{متن قرآن|وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ لَيَقُولُنَّ إِنَّمَا كُنَّا نَخُوضُ وَنَلْعَبُ قُلْ أَبِاللَّهِ وَآيَاتِهِ وَرَسُولِهِ كُنْتُمْ تَسْتَهْزِئُونَ}} «و اگر از آنان (از ریشخند کردنشان) بپرسی، به یقین می‌گویند: ما تنها (در گفت‌وگو) فرو می‌رفتیم و بازی می‌کردیم بگو: آیا خداوند و آیات وی و پیامبرش را ریشخند می‌کردید؟» سوره توبه، آیه ۶۵.</ref> از تیرۀ [[اوس]]<ref>[[اباصلت فروتن|فروتن، اباصلت]]، [[علی اصغر مرادی|مرادی، علی اصغر]]، [[واژه‌نامه فقه سیاسی (کتاب)|واژه‌نامه فقه سیاسی]]، ص ۱۷۱.</ref>.
پایگاه اولیه [[منافقین]] از [[مسجد]] "ضرار" به سرکردگی "[[عبدالله بن ابّی]]" شروع شد که [[پیامبر]] {{صل}} با [[قاطعیت]] با آنها برخورد کرد<ref>سیره ابن هشام، ج۴، ص۱۷۴؛ بحارالانوار، ج۲۰، ص۲۵۳.</ref>. تعدادی از [[منافقان]] [[مدینه]] که آیه‌ای از [[قرآن]] درباره نفاق آنها نازل شده است عبارت‌اند از: [[عبدالله بن ابی]]<ref>{{متن قرآن|وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا يَسْتَغْفِرْ لَكُمْ رَسُولُ اللَّهِ لَوَّوْا رُءُوسَهُمْ وَرَأَيْتَهُمْ يَصُدُّونَ وَهُمْ مُسْتَكْبِرُونَ}} «و چون به آنان بگویند که بیایید تا فرستاده خداوند برای شما آمرزش بخواهد، سر برمی‌گردانند و آنان را می‌بینی که خودداری می‌ورزند و گردن‌فرازند» سوره منافقون، آیه ۵.</ref> و [[جد بن قیس]]<ref>{{متن قرآن|وَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ ائْذَنْ لِي وَلَا تَفْتِنِّي أَلَا فِي الْفِتْنَةِ سَقَطُوا وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةٌ بِالْكَافِرِينَ}} «و از ایشان، کسی است که می‌گوید: به من اجازه (کناره‌گیری از جهاد) بده و مرا در آشوب میفکن! آگاه باش که آنان در آشوب افتاده‌اند و دوزخ فراگیرنده کافران است» سوره توبه، آیه ۴۹.</ref> از قبیلۀ [[خزرج]] و [[رافع بن زید]]<ref>{{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ وَيُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُضِلَّهُمْ ضَلَالًا بَعِيدًا * وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلَى مَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَإِلَى الرَّسُولِ رَأَيْتَ الْمُنَافِقِينَ يَصُدُّونَ عَنْكَ صُدُودًا}} «آیا به آن کسان ننگریسته‌ای که گمان می‌برند به آنچه به سوی تو و آنچه پیش از تو فرو فرستاده شده است ایمان دارند (اما) بر آنند که داوری (های خود را) نزد طاغوت برند با آنکه به آنان فرمان داده شده است که به آن کفر ورزند و شیطان سر آن دارد که آنان را به گمراهی ژرفی درافکند * و چون به آنان گفته شود که به سوی آنچه خداوند فرو فرستاده است و به سوی این پیامبر آیید دورویان را خواهی دید که یکسره روی از تو باز می‌گردانند» سوره نساء، آیه ۶۰-۶۱.</ref>، مربع بن قیظی<ref>{{متن قرآن|وَإِذْ قَالَتْ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ يَا أَهْلَ يَثْرِبَ لَا مُقَامَ لَكُمْ فَارْجِعُوا وَيَسْتَأْذِنُ فَرِيقٌ مِنْهُمُ النَّبِيَّ يَقُولُونَ إِنَّ بُيُوتَنَا عَوْرَةٌ وَمَا هِيَ بِعَوْرَةٍ إِنْ يُرِيدُونَ إِلَّا فِرَارًا}} «و هنگامی که دسته‌ای از ایشان گفتند: ای مردم مدینه! جای ماندن ندارید پس بازگردید و دسته‌ای (دیگر) از آنان از پیامبر اجازه (بازگشت) می‌خواستند؛ می‌گفتند خانه‌های ما بی‌حفاظ است با آنکه بی‌حفاظ نبود، آنان جز سر گریز (از جنگ) نداشتند» سوره احزاب، آیه ۱۳.</ref> و [[عباد بن حنیف]]<ref>{{متن قرآن|وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ لَيَقُولُنَّ إِنَّمَا كُنَّا نَخُوضُ وَنَلْعَبُ قُلْ أَبِاللَّهِ وَآيَاتِهِ وَرَسُولِهِ كُنْتُمْ تَسْتَهْزِئُونَ}} «و اگر از آنان (از ریشخند کردنشان) بپرسی، به یقین می‌گویند: ما تنها (در گفت‌وگو) فرو می‌رفتیم و بازی می‌کردیم بگو: آیا خداوند و آیات وی و پیامبرش را ریشخند می‌کردید؟» سوره توبه، آیه ۶۵.</ref> از تیرۀ [[اوس]]<ref>[[اباصلت فروتن|فروتن، اباصلت]]، [[علی اصغر مرادی|مرادی، علی اصغر]]، [[واژه‌نامه فقه سیاسی (کتاب)|واژه‌نامه فقه سیاسی]]، ص۱۷۱.</ref>.


=== نفاق پدیده پیچیده [[جوامع بشری]] ===
=== نفاق پدیده پیچیده [[جوامع بشری]] ===
خط ۴۵: خط ۴۵:
اول [[سوره بقره]] با توصیف [[مؤمنان]]، [[کفّار]] و منافقان شروع می‌شود. چهار [[آیه]] راجع به مؤمنان، دو آیه درباره کفّار، اما شانزده آیه راجع به منافقان و کید و [[شیطنت]] و [[گمراهی]] آنان سخن می‌گوید. در سوره‌های دیگر نیز [[خداوند]] به هر مناسبتی خطر نفاق را تذکر می‌دهد و از همه مهم‌تر یک سوره را به نام [[منافقین]] اختصاص داده و اوصاف و خصائل زشت آنان را افشا می‌سازد.
اول [[سوره بقره]] با توصیف [[مؤمنان]]، [[کفّار]] و منافقان شروع می‌شود. چهار [[آیه]] راجع به مؤمنان، دو آیه درباره کفّار، اما شانزده آیه راجع به منافقان و کید و [[شیطنت]] و [[گمراهی]] آنان سخن می‌گوید. در سوره‌های دیگر نیز [[خداوند]] به هر مناسبتی خطر نفاق را تذکر می‌دهد و از همه مهم‌تر یک سوره را به نام [[منافقین]] اختصاص داده و اوصاف و خصائل زشت آنان را افشا می‌سازد.


همه اینها نشان دهنده خطر سیاسی این جریان [[منحرف]] و بی‌مبنا و بی‌مسلک و مخرب است و لذا [[جوامع اسلامی]] همیشه با این مسأله درگیری داشته و خواهند داشت. فتنۀ آنان خطرناک‌تر از [[حمله]] [[کفّار]] است<ref>[[ابوالفضل شکوری|شکوری، ابوالفضل]]، [[فقه سیاسی اسلام (کتاب)|فقه سیاسی اسلام]]، ص ۲۱۱.</ref>.
همه اینها نشان دهنده خطر سیاسی این جریان [[منحرف]] و بی‌مبنا و بی‌مسلک و مخرب است و لذا [[جوامع اسلامی]] همیشه با این مسأله درگیری داشته و خواهند داشت. فتنۀ آنان خطرناک‌تر از [[حمله]] [[کفّار]] است<ref>[[ابوالفضل شکوری|شکوری، ابوالفضل]]، [[فقه سیاسی اسلام (کتاب)|فقه سیاسی اسلام]]، ص۲۱۱.</ref>.


=== شیوه مقابله [[اسلام]] با [[منافقان]] ===
=== شیوه مقابله [[اسلام]] با [[منافقان]] ===
خط ۵۶: خط ۵۶:
به خصوص [[تاریخ]] [[صدر اسلام]] در [[زمان]] [[علی]] {{ع}} که آنها همان منافقین در [[جنگ جمل]] و [[صفین]] و [[نهروان]] بر ضدّ علی قیام کردند و یا [[قیام‌ها]] را [[رهبری]] نموده و از [[ناآگاهی]] و قشری‌گری برخی از مسلمانان ساده‌دل سوء استفاده نمودند. [[خداوند]] به [[پیامبر گرامی اسلام]] {{صل}} دستور می‌دهد: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَالْمُنَافِقِينَ وَاغْلُظْ عَلَيْهِمْ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ}}<ref>«ای پیامبر! با کافران و منافقان جهاد کن و بر آنان سخت بگیر و جایگاهشان دوزخ است و (این) پایانه، بد است» سوره توبه، آیه ۷۳.</ref>. نتیجه‌ای که به طور مستقیم از این [[آیه]] به دست می‌آید [[وجوب]] “قتال” یعنی [[جنگ]] و سرکوبی مسلّحانه [[منافقین]] مانند “کفّار” است؛ یعنی همان‌گونه که با [[کفار]] باید جنگید، با منافقین نیز باید جنگید و باید بر آنان بسیار سخت گرفت: {{متن قرآن|وَاغْلُظْ عَلَيْهِمْ}}.
به خصوص [[تاریخ]] [[صدر اسلام]] در [[زمان]] [[علی]] {{ع}} که آنها همان منافقین در [[جنگ جمل]] و [[صفین]] و [[نهروان]] بر ضدّ علی قیام کردند و یا [[قیام‌ها]] را [[رهبری]] نموده و از [[ناآگاهی]] و قشری‌گری برخی از مسلمانان ساده‌دل سوء استفاده نمودند. [[خداوند]] به [[پیامبر گرامی اسلام]] {{صل}} دستور می‌دهد: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَالْمُنَافِقِينَ وَاغْلُظْ عَلَيْهِمْ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ}}<ref>«ای پیامبر! با کافران و منافقان جهاد کن و بر آنان سخت بگیر و جایگاهشان دوزخ است و (این) پایانه، بد است» سوره توبه، آیه ۷۳.</ref>. نتیجه‌ای که به طور مستقیم از این [[آیه]] به دست می‌آید [[وجوب]] “قتال” یعنی [[جنگ]] و سرکوبی مسلّحانه [[منافقین]] مانند “کفّار” است؛ یعنی همان‌گونه که با [[کفار]] باید جنگید، با منافقین نیز باید جنگید و باید بر آنان بسیار سخت گرفت: {{متن قرآن|وَاغْلُظْ عَلَيْهِمْ}}.


پیچیدگی فوق‌العاده و نحوست و ماکیاول‌گرایی پدیده شوم نفاق در جریانات بعد از وقوع انقلاب شکوهمند اسلامی ایران به وضوح مشاهده شد و نفاق، با اقدام به تخریب و ترور، چهره واقعی خود را نشان داد و در این میان بهترین نوابغ و صادق‌ترین خادمان این امّت و اشخاصی که از ارزنده‌ترین ذخایر علمی و سیاسی این مرز و بوم بودند با مرگ خونین خود خلأ بزرگی در جامعه ایجاد کردند و خود به لقاء الله شتافتند<ref>[[ابوالفضل شکوری|شکوری، ابوالفضل]]، [[فقه سیاسی اسلام (کتاب)|فقه سیاسی اسلام]]، ص ۲۱۳.</ref>.
پیچیدگی فوق‌العاده و نحوست و ماکیاول‌گرایی پدیده شوم نفاق در جریانات بعد از وقوع انقلاب شکوهمند اسلامی ایران به وضوح مشاهده شد و نفاق، با اقدام به تخریب و ترور، چهره واقعی خود را نشان داد و در این میان بهترین نوابغ و صادق‌ترین خادمان این امّت و اشخاصی که از ارزنده‌ترین ذخایر علمی و سیاسی این مرز و بوم بودند با مرگ خونین خود خلأ بزرگی در جامعه ایجاد کردند و خود به لقاء الله شتافتند<ref>[[ابوالفضل شکوری|شکوری، ابوالفضل]]، [[فقه سیاسی اسلام (کتاب)|فقه سیاسی اسلام]]، ص۲۱۳.</ref>.


== منابع ==
== منابع ==
۱۱۳٬۰۷۵

ویرایش