اسماء بنت یزید: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'سکنا گزید' به 'ساکن شد'
جز (جایگزینی متن - 'وصف' به 'وصف') |
جز (جایگزینی متن - 'سکنا گزید' به 'ساکن شد') |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
وی زمانی که در شمار نخستین [[زنان]] [[بیعت کننده]] با [[پیامبر]] {{صل}} قرار گرفت، <ref>الدرالمنثور، ج ۸، ص ۱۴۱؛ اسد الغابه، ج ۷، ص ۳۴۷.</ref> تازه [[جوان]] بود.<ref> مجمع الزوائد، ج ۶، ص ۳۹؛ المعجم الکبیر، ج ۲۴، ص ۱۶۴.</ref>[[پدر]] و برادرش (عامر) در [[غزوه]] [[اُحُد]] [[شهید]] شدند. در مسیر بازگشت پیامبر {{صل}} از صحنه [[احد]] به [[مدینه]]، هنگام عبور از محلّه بنیعبداشهل، [[اسماء]] در حال [[شیون]] و [[زاری]] بر پدر و [[برادر]] خود بود و به پیامبر عرض کرد که با وجود شما، هیچ مصیبتی سنگین نیست و به شیون خود پایان داد.<ref> المغازی، ج ۱، ص ۳۱۵.</ref> هنگام حفر [[خندق]] در [[سال پنجم هجری]] مقداری [[غذا]] تهیّه کرد و نزد پیامبر فرستاد.<ref>المغازی، ج۲،ص۴۷۷؛ تاریخدمشق، ج۳۳، ص۲۲۳.</ref> در غزوه ذی قِرد ([[غابه]]) در [[سال ششم هجری]] که شتران پیامبر به [[غارت]] رفته بودند، مردان را به شرکت در غزوه وا میداشت و همواره نگران [[سلامت]] پیامبر بود.<ref>المغازی، ج ۲، ص ۵۴۳.</ref> وی سال ششم هجری جزو ۴ زنی بود که در [[صلح حدیبیّه]] شرکت جست و در [[بیعت]] [[رضوان]] با پیامبر [[بیعت]] کرد.<ref>تاریخ دمشق، ج ۶۹، ص ۳۶؛ تاریخ الاسلام، ص ۷۳.</ref> در [[جنگ]] با [[یهودیان خیبر]] نیز حضور داشت و یکی از ۲۰ زنی بود که در این جنگ شرکت کرده بودند.<ref>المغازی، ج۲، ص۶۳۳؛ تاریخ دمشق، ج۶۹، ص۳۱.</ref> او افزون بر این، در [[فتح مکّه]] نیز همراه [[پیامبر]] بود.<ref>تاریخ دمشق، ج ۶۹، ص ۳۴.</ref> در [[حجه الوداع|حجّهالوداع]]، [[اسماء]] که افسار شتر پیامبر را در دست داشت، سنگینی [[نزول وحی]] بر پیامبر را هنگام [[نزول آیات]] [[سوره مائده]]، از نزدیک [[مشاهده]] کرد.<ref>مسند احمد، ج ۷، ص ۶۰۹؛ البدایة و النهایه، ج ۳، ص ۱۹.</ref> | وی زمانی که در شمار نخستین [[زنان]] [[بیعت کننده]] با [[پیامبر]] {{صل}} قرار گرفت، <ref>الدرالمنثور، ج ۸، ص ۱۴۱؛ اسد الغابه، ج ۷، ص ۳۴۷.</ref> تازه [[جوان]] بود.<ref> مجمع الزوائد، ج ۶، ص ۳۹؛ المعجم الکبیر، ج ۲۴، ص ۱۶۴.</ref>[[پدر]] و برادرش (عامر) در [[غزوه]] [[اُحُد]] [[شهید]] شدند. در مسیر بازگشت پیامبر {{صل}} از صحنه [[احد]] به [[مدینه]]، هنگام عبور از محلّه بنیعبداشهل، [[اسماء]] در حال [[شیون]] و [[زاری]] بر پدر و [[برادر]] خود بود و به پیامبر عرض کرد که با وجود شما، هیچ مصیبتی سنگین نیست و به شیون خود پایان داد.<ref> المغازی، ج ۱، ص ۳۱۵.</ref> هنگام حفر [[خندق]] در [[سال پنجم هجری]] مقداری [[غذا]] تهیّه کرد و نزد پیامبر فرستاد.<ref>المغازی، ج۲،ص۴۷۷؛ تاریخدمشق، ج۳۳، ص۲۲۳.</ref> در غزوه ذی قِرد ([[غابه]]) در [[سال ششم هجری]] که شتران پیامبر به [[غارت]] رفته بودند، مردان را به شرکت در غزوه وا میداشت و همواره نگران [[سلامت]] پیامبر بود.<ref>المغازی، ج ۲، ص ۵۴۳.</ref> وی سال ششم هجری جزو ۴ زنی بود که در [[صلح حدیبیّه]] شرکت جست و در [[بیعت]] [[رضوان]] با پیامبر [[بیعت]] کرد.<ref>تاریخ دمشق، ج ۶۹، ص ۳۶؛ تاریخ الاسلام، ص ۷۳.</ref> در [[جنگ]] با [[یهودیان خیبر]] نیز حضور داشت و یکی از ۲۰ زنی بود که در این جنگ شرکت کرده بودند.<ref>المغازی، ج۲، ص۶۳۳؛ تاریخ دمشق، ج۶۹، ص۳۱.</ref> او افزون بر این، در [[فتح مکّه]] نیز همراه [[پیامبر]] بود.<ref>تاریخ دمشق، ج ۶۹، ص ۳۴.</ref> در [[حجه الوداع|حجّهالوداع]]، [[اسماء]] که افسار شتر پیامبر را در دست داشت، سنگینی [[نزول وحی]] بر پیامبر را هنگام [[نزول آیات]] [[سوره مائده]]، از نزدیک [[مشاهده]] کرد.<ref>مسند احمد، ج ۷، ص ۶۰۹؛ البدایة و النهایه، ج ۳، ص ۱۹.</ref> | ||
پس از پیامبر {{صل}} اسماء در [[جنگ یرموک]] (منطقه [[شامات]]) در [[سال ۱۳ هجری]] شرکت جست و با [[عمود]] [[خیمه]]، چند تن از [[سپاه]] [[روم]] را کشت<ref>تاریخ دمشق، ج ۶۹، ص ۳۲.</ref> و از آن پس، در [[شام]] | پس از پیامبر {{صل}} اسماء در [[جنگ یرموک]] (منطقه [[شامات]]) در [[سال ۱۳ هجری]] شرکت جست و با [[عمود]] [[خیمه]]، چند تن از [[سپاه]] [[روم]] را کشت<ref>تاریخ دمشق، ج ۶۹، ص ۳۲.</ref> و از آن پس، در [[شام]] ساکن شد.<ref>تاریخ الاسلام، ص ۷۴؛ سیر اعلام النبلاء، ج ۲، ص ۲۹۷.</ref> اسماء به پیامبر علاقه فراوانی داشت.<ref>مسند احمد، ج ۷، ص ۶۱۴؛ حلیة الاولیاء، ج ۲، ص ۷۶.</ref> یکبار هنگامی که پیامبر به محلّه بنیعبداشهل آمد و در [[مسجد]] آنان نمازگزارد، پیامبر را به [[منزل]] خود [[دعوت]]، و از [[حضرت]] [[پذیرایی]] کرد که همراهان پیامبر نیز به [[برکت]] آن حضرت از غذای او [[سیر]] شدند.<ref>تاریخ دمشق، ج ۶۹، ص۳۷؛ الطبقات، ابنسعد، ج ۸، ص ۲۴۴ ـ ۲۴۵.</ref> هنگامی که [[زنان]] [[مدینه]] از او خواستند پرسشهای خود را نزد پیامبر طرح کند، در حضور [[اصحاب]] چنان [[زیبا]] [[سخن]] گفت و پرسشهای آنان را مطرح کرد که مورد تحسین پیامبر قرار گرفت.<ref>اسدالغابه، ج ۷، ص ۱۷.</ref> در [[گفتوگو]] با پیامبر کمتر [[خجالت]] میکشید،<ref> مجمع الزوائد، ج ۴، ص ۳۱۱؛ ج ۶، ص ۳۹؛ تاریخ دمشق، ج ۶۹، ص ۳۲.</ref> بدین جهت ۸۱ [[روایت]] در زمینههای گوناگون از پیامبر [[نقل]] کرده <ref> اعلام النساء، ج ۱، ص ۶۷.</ref> و [[راوی]] [[ثقه]] (مورد [[اعتماد]]) شناخته شده است.<ref> الثقات، ج ۳، ص ۴۶۱.</ref> ابنحنبل، بخشی از اثر خود را به [[روایات]] او اختصاص داده است.<ref> مسند احمد، ج ۷، ص ۶۰۶.</ref> در مباحث [[قرآنی]]، روایاتی از اسماء درباره [[اسم اعظم در قرآن]]،<ref> مسند احمد، ج ۷، ص ۶۱۵؛ تفسیر قرطبی، ج ۴، ص ۴.</ref> [[سوره قریش]] / ۱۰۶ <ref> مسند احمد، ج ۷، ص ۶۱۵.</ref> و [[آیه]] ۵۳ زمر / ۳۹ <ref> مسند احمد، ج ۷، ص ۶۰۸.</ref> وجود دارد. | ||
[[اسماء]] را زنی [[دیندار]]، [[خردمند]]،<ref> اسدالغابه، ج ۷، ص ۱۷؛ الاستیعاب، ج ۴، ص ۳۵۰.</ref> سخنور، <ref>تهذیب التهذیب، ج ۱۲، ص ۳۵۰؛ الاصابه، ج ۸، ص ۲۱.</ref> [[خادم پیامبر]] و [[مجاهد در راه خدا]] <ref>سیر اعلام النبلاء، ج ۲، ص ۲۹۷؛ تاریخ دمشق، ج ۶۹، ص ۳۲؛ حلیة الاولیاء، ج ۲، ص ۷۶.</ref> و بیتوجّه به [[زیور]] [[دنیا]] <ref>حلیة الاولیاء، ج ۲، ص ۷۶.</ref> وصف کردهاند. | [[اسماء]] را زنی [[دیندار]]، [[خردمند]]،<ref> اسدالغابه، ج ۷، ص ۱۷؛ الاستیعاب، ج ۴، ص ۳۵۰.</ref> سخنور، <ref>تهذیب التهذیب، ج ۱۲، ص ۳۵۰؛ الاصابه، ج ۸، ص ۲۱.</ref> [[خادم پیامبر]] و [[مجاهد در راه خدا]] <ref>سیر اعلام النبلاء، ج ۲، ص ۲۹۷؛ تاریخ دمشق، ج ۶۹، ص ۳۲؛ حلیة الاولیاء، ج ۲، ص ۷۶.</ref> و بیتوجّه به [[زیور]] [[دنیا]] <ref>حلیة الاولیاء، ج ۲، ص ۷۶.</ref> وصف کردهاند. |