پرش به محتوا

خوله بنت عاصم: تفاوت میان نسخه‌ها

۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۰ دسامبر ۲۰۲۲
جز
جایگزینی متن - 'صحابه‌نگاران،' به 'صحابه‌نگاران،'
جز (جایگزینی متن - 'صحابه نگاران' به 'صحابه‌نگاران')
جز (جایگزینی متن - 'صحابه‌نگاران،' به 'صحابه‌نگاران،')
 
خط ۶: خط ۶:
در میان صحابه‌نگاران متقدم، [[ابونعیم]] او را [[خوله دختر عاصم]] و [[همسر]] [[هلال بن امیه]] خوانده<ref>معرفة الصحابه، ج ۵، ص ۲۲۴؛ نیل الاوطار، ج ۷، ص ۶۴.</ref> که این نظر در میان صحابه‌نگاران متأخر نیز تکرار شده است.<ref>اسدالغابه، ج ۵، ص ۵۶۱؛ الاصابه، ج ۸، ص ۱۱۸.</ref> ابن مَندَه از صحابه‌نگاران متقدم، نام پدرش را [[عاصم]] دانسته؛ ولی درباره نام همسرش سخنی نیاورده است.<ref> فتح الباری، ج ۹، ص ۳۹۴.</ref> این [[رأی]] را به کلبی نسبت داده‌اند.<ref> نیل الاوطار، ج ۷، ص ۶۴، ۷۲.</ref> [[طبرانی]] از [[محدثان]] متقدم نیز همین را [[باور]] دارد.<ref> المعجم الکبیر، ج ۲۴، ص ۲۴۹.</ref> برپایه نظر ابن مَردویه، وی خوله، دختر [[برادر]] عاصم بود.<ref>فتح‌الباری، ج ۹، ص ۳۹۴؛ نیل الاوطار، ج ۷، ص ۶۴.</ref> در میان [[صحابه‌نگاران]] برجسته تنها ابن عبدالبر، خوله بنت عاصم را درج نکرده است،<ref> الاستیعاب، ج ۴، ص ۱۸۳۰ ـ ۱۸۳۴.</ref> در نتیجه بیشتر صحابه‌نگاران او را دختر عاصم می‌دانند؛ ولی در این مسئله که همسر هلال‌بن امیه [[انصاری]] باشد، یک نظر ندارند.
در میان صحابه‌نگاران متقدم، [[ابونعیم]] او را [[خوله دختر عاصم]] و [[همسر]] [[هلال بن امیه]] خوانده<ref>معرفة الصحابه، ج ۵، ص ۲۲۴؛ نیل الاوطار، ج ۷، ص ۶۴.</ref> که این نظر در میان صحابه‌نگاران متأخر نیز تکرار شده است.<ref>اسدالغابه، ج ۵، ص ۵۶۱؛ الاصابه، ج ۸، ص ۱۱۸.</ref> ابن مَندَه از صحابه‌نگاران متقدم، نام پدرش را [[عاصم]] دانسته؛ ولی درباره نام همسرش سخنی نیاورده است.<ref> فتح الباری، ج ۹، ص ۳۹۴.</ref> این [[رأی]] را به کلبی نسبت داده‌اند.<ref> نیل الاوطار، ج ۷، ص ۶۴، ۷۲.</ref> [[طبرانی]] از [[محدثان]] متقدم نیز همین را [[باور]] دارد.<ref> المعجم الکبیر، ج ۲۴، ص ۲۴۹.</ref> برپایه نظر ابن مَردویه، وی خوله، دختر [[برادر]] عاصم بود.<ref>فتح‌الباری، ج ۹، ص ۳۹۴؛ نیل الاوطار، ج ۷، ص ۶۴.</ref> در میان [[صحابه‌نگاران]] برجسته تنها ابن عبدالبر، خوله بنت عاصم را درج نکرده است،<ref> الاستیعاب، ج ۴، ص ۱۸۳۰ ـ ۱۸۳۴.</ref> در نتیجه بیشتر صحابه‌نگاران او را دختر عاصم می‌دانند؛ ولی در این مسئله که همسر هلال‌بن امیه [[انصاری]] باشد، یک نظر ندارند.


از سوی دیگر، [[مفسران]] متقدم در شأن نزول [[آیه لعان]]، هیچ به زنی به نام خوله بنت عاصم اشاره نکرده‌اند. نخستین بار در شماری اندک از [[تفاسیر]] قرن ۶ [[هجری]] به نام خوله، آن هم بی‌یادکرد نام [[پدر]] و همسرش اشاره شده <ref>مجمع‌البیان، ج ۷، ص ۲۰۱؛ کشف‌الاسرار، ج ۶، ص ۴۸۹؛ تفسیر بغوی، ج ۳، ص ۳۸۱.</ref> و [[قرطبی]] در قرن ۷ هجری نخستین مفسری است که وی را خوله دختر عاصم دانسته است.<ref>تفسیر قرطبی، ج ۱۳، ص ۱۸۴.</ref> درباره نام همسرش، بسیاری از تفاسیر برپایه روایاتی، وی را همسر هلال بن امیه <ref>جامع‌البیان، ج ۱۸، ص ۶۶؛ اسباب النزول، ص ۳۲۷؛ مجمع‌البیان، ج ۷، ص ۲۰۲.</ref> و در شماری اندک از این منابع براساس روایتی از [[مقاتل]]، او را [[همسر]] [[عویمر بن حارث عجلانی]] و با نام خوله بنت قَیس شناخته‌اند <ref>روض‌الجنان، ج ۱۴، ص ۹۵؛ تفسیر بغوی، ج ۳، ص ۳۸۳، ۳۸۶؛ المحرر الوجیز، ج ۴، ص ۱۶۶.</ref>. در [[تفاسیر]] متقدم [[شیعی]]، نام [[پدر]] خوله نیامده؛ ولی همسرش عویمر بن حارث دانسته شده است. برخی صحابه‌نگاران، [[هلال]] را همسر او دانسته و دیگر صحابه‌نگاران عویمر بن حارث را؛ اما معمولاً هیچ‌یک به نام خوله اشاره نکرده‌اند. در تفاسیر سده میانه شیعی هلال بن [[امیه]] را همسر وی دانسته‌اند.<ref> مجمع البیان، ج ۷، ص ۲۰۱؛ التبیان، ج ۷، ص ۴۱۳؛ روض‌الجنان، ج ۱۴، ص ۹۲ ـ ۹۵.</ref> در گزارش [[تفسیری]] [[ابن عباس]] از این رویداد به نام خوله تصریح نشده است. بر اساس این گزارش هلال نزد [[پیامبر]] {{صل}} آمد و همسرش را به [[زنا]] متهم کرد؛ ولی آن [[حضرت]] به [[دلیل]] نبود ۴ [[شاهد]]، دنبال اجرای حدّ بر هلال برآمد. در پی این [[اتهام]]، پیامبر {{صل}} از وی دلیل خواست و تأکید فرمود وگرنه با حدّ [[مجازات]] خواهد شد و هلال به راستگویی‌اش [[سوگند]] یاد کرد و در همین حال، [[آیه]] {{متن قرآن|وَالَّذِينَ يَرْمُونَ أَزْوَاجَهُمْ وَلَمْ يَكُنْ لَهُمْ شُهَدَاءُ إِلَّا أَنْفُسُهُمْ فَشَهَادَةُ أَحَدِهِمْ أَرْبَعُ شَهَادَاتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِينَ}}<ref>«و آنان که به همسران خود تهمت (زنا) می‌زنند و گواهی جز خود ندارند گواهی هر یک از آنان، چهار بار گواهی دادن (با سوگند) به خداوند است که «به راستی من از راستگویانم»» سوره نور، آیه ۶.</ref> نازل شد و هلال خود ۴ بار [[شهادت]] داد که همسرش را در حال زنا دیده است و بر [[راستگویی]] خویش تأکید کرد و سپس خود را در صورتی که [[دروغ]] گوید، مورد [[لعن خدا]] دانست؛ آن‌گاه همسر هلال نیز همین قسم‌ها را ضد هلال تکرار کرد؛ سپس پیامبر {{صل}} آنان را جدا کرد و فرزند را به [[زن]] منتسب دانست.<ref> روض‌الجنان، ج ۱۴، ص ۹۱ ـ ۹۴؛ تفسیر بغوی، ج ۳، ص۳۸۴ ـ ۳۸۶؛ المحرر الوجیز، ج ۴، ص ۱۶۵ ـ ۱۶۶.</ref> همان‌گونه که صحابه‌نگاران [[زن]] لعان شده را [[همسر]] [[هلال بن امیه]] دانستند، او را همسر [[عویمر بن حارث عجلانی]] نیز یاد کرده <ref>الاستیعاب، ج۳، ص۱۲۲۶؛ اسدالغابه، ج۴، ص۱۵۸.</ref> و به نام او اشاره نکرده‌اند. در [[منابع تفسیری]] هم به استناد گزارش دیگری از [[ابن عباس]]، نیز روایتی از [[مقاتل]]، عویمر بن حارث از [[طایفه]] بنی‌عجلان و از [[هم‌پیمانان]] طایفه [[اوسی]] [[بنی عمرو بن عوف]] در [[قبا]]، همسری به نام خوله دختر [[قیس بن محصن]] داشت. روزی عویمر از [[عاصم بن عدی]]، بزرگ طایفه خود خواست تا از [[پیامبر]] {{صل}} بپرسد اگر مردی همسرش را با مرد دیگری همبستر ببیند و ۴ [[شاهد]] نتواند آورد چه کند، آیا آنها را بکشد تا در برابر آنها کشته شود؛ یا در پی [[شهود]] باشد که در این صورت رویداد [[زنا]] به پایان می‌رسد و چنانچه شاهدی نیابد به جهت نسبت زنا حدّ [[قذف]] بر او جاری می‌شود؛ [[عاصم]] برای [[نماز جمعه]] نزد پیامبر {{صل}} رفت و این امر را از ایشان پرسید و [[حضرت]] آوردن ۴ شاهد را ضروری دانست. عویمر پس از مدتی نزد عاصم رفت و از زنای همسرش با [[شریک بن سحماء]] از طایفه خودشان پرده برداشت.
از سوی دیگر، [[مفسران]] متقدم در شأن نزول [[آیه لعان]]، هیچ به زنی به نام خوله بنت عاصم اشاره نکرده‌اند. نخستین بار در شماری اندک از [[تفاسیر]] قرن ۶ [[هجری]] به نام خوله، آن هم بی‌یادکرد نام [[پدر]] و همسرش اشاره شده <ref>مجمع‌البیان، ج ۷، ص ۲۰۱؛ کشف‌الاسرار، ج ۶، ص ۴۸۹؛ تفسیر بغوی، ج ۳، ص ۳۸۱.</ref> و [[قرطبی]] در قرن ۷ هجری نخستین مفسری است که وی را خوله دختر عاصم دانسته است.<ref>تفسیر قرطبی، ج ۱۳، ص ۱۸۴.</ref> درباره نام همسرش، بسیاری از تفاسیر برپایه روایاتی، وی را همسر هلال بن امیه <ref>جامع‌البیان، ج ۱۸، ص ۶۶؛ اسباب النزول، ص ۳۲۷؛ مجمع‌البیان، ج ۷، ص ۲۰۲.</ref> و در شماری اندک از این منابع براساس روایتی از [[مقاتل]]، او را [[همسر]] [[عویمر بن حارث عجلانی]] و با نام خوله بنت قَیس شناخته‌اند <ref>روض‌الجنان، ج ۱۴، ص ۹۵؛ تفسیر بغوی، ج ۳، ص ۳۸۳، ۳۸۶؛ المحرر الوجیز، ج ۴، ص ۱۶۶.</ref>. در [[تفاسیر]] متقدم [[شیعی]]، نام [[پدر]] خوله نیامده؛ ولی همسرش عویمر بن حارث دانسته شده است. برخی [[صحابه‌نگاران]]، [[هلال]] را همسر او دانسته و دیگر صحابه‌نگاران عویمر بن حارث را؛ اما معمولاً هیچ‌یک به نام خوله اشاره نکرده‌اند. در تفاسیر سده میانه شیعی هلال بن [[امیه]] را همسر وی دانسته‌اند.<ref> مجمع البیان، ج ۷، ص ۲۰۱؛ التبیان، ج ۷، ص ۴۱۳؛ روض‌الجنان، ج ۱۴، ص ۹۲ ـ ۹۵.</ref> در گزارش [[تفسیری]] [[ابن عباس]] از این رویداد به نام خوله تصریح نشده است. بر اساس این گزارش هلال نزد [[پیامبر]] {{صل}} آمد و همسرش را به [[زنا]] متهم کرد؛ ولی آن [[حضرت]] به [[دلیل]] نبود ۴ [[شاهد]]، دنبال اجرای حدّ بر هلال برآمد. در پی این [[اتهام]]، پیامبر {{صل}} از وی دلیل خواست و تأکید فرمود وگرنه با حدّ [[مجازات]] خواهد شد و هلال به راستگویی‌اش [[سوگند]] یاد کرد و در همین حال، [[آیه]] {{متن قرآن|وَالَّذِينَ يَرْمُونَ أَزْوَاجَهُمْ وَلَمْ يَكُنْ لَهُمْ شُهَدَاءُ إِلَّا أَنْفُسُهُمْ فَشَهَادَةُ أَحَدِهِمْ أَرْبَعُ شَهَادَاتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِينَ}}<ref>«و آنان که به همسران خود تهمت (زنا) می‌زنند و گواهی جز خود ندارند گواهی هر یک از آنان، چهار بار گواهی دادن (با سوگند) به خداوند است که «به راستی من از راستگویانم»» سوره نور، آیه ۶.</ref> نازل شد و هلال خود ۴ بار [[شهادت]] داد که همسرش را در حال زنا دیده است و بر [[راستگویی]] خویش تأکید کرد و سپس خود را در صورتی که [[دروغ]] گوید، مورد [[لعن خدا]] دانست؛ آن‌گاه همسر هلال نیز همین قسم‌ها را ضد هلال تکرار کرد؛ سپس پیامبر {{صل}} آنان را جدا کرد و فرزند را به [[زن]] منتسب دانست.<ref> روض‌الجنان، ج ۱۴، ص ۹۱ ـ ۹۴؛ تفسیر بغوی، ج ۳، ص۳۸۴ ـ ۳۸۶؛ المحرر الوجیز، ج ۴، ص ۱۶۵ ـ ۱۶۶.</ref> همان‌گونه که صحابه‌نگاران [[زن]] لعان شده را [[همسر]] [[هلال بن امیه]] دانستند، او را همسر [[عویمر بن حارث عجلانی]] نیز یاد کرده <ref>الاستیعاب، ج۳، ص۱۲۲۶؛ اسدالغابه، ج۴، ص۱۵۸.</ref> و به نام او اشاره نکرده‌اند. در [[منابع تفسیری]] هم به استناد گزارش دیگری از [[ابن عباس]]، نیز روایتی از [[مقاتل]]، عویمر بن حارث از [[طایفه]] بنی‌عجلان و از [[هم‌پیمانان]] طایفه [[اوسی]] [[بنی عمرو بن عوف]] در [[قبا]]، همسری به نام خوله دختر [[قیس بن محصن]] داشت. روزی عویمر از [[عاصم بن عدی]]، بزرگ طایفه خود خواست تا از [[پیامبر]] {{صل}} بپرسد اگر مردی همسرش را با مرد دیگری همبستر ببیند و ۴ [[شاهد]] نتواند آورد چه کند، آیا آنها را بکشد تا در برابر آنها کشته شود؛ یا در پی [[شهود]] باشد که در این صورت رویداد [[زنا]] به پایان می‌رسد و چنانچه شاهدی نیابد به جهت نسبت زنا حدّ [[قذف]] بر او جاری می‌شود؛ [[عاصم]] برای [[نماز جمعه]] نزد پیامبر {{صل}} رفت و این امر را از ایشان پرسید و [[حضرت]] آوردن ۴ شاهد را ضروری دانست. عویمر پس از مدتی نزد عاصم رفت و از زنای همسرش با [[شریک بن سحماء]] از طایفه خودشان پرده برداشت.


در پی این رخداد، آنان نزد پیامبر {{صل}} رفتند و عویمر به حضرت عرض کرد که ۴ ماه با همسر خود همبستر نشده است؛ ولی او اینک باردار است. به دنبال [[نزول آیه]] {{متن قرآن|وَالَّذِينَ يَرْمُونَ أَزْوَاجَهُمْ وَلَمْ يَكُنْ لَهُمْ شُهَدَاءُ إِلَّا أَنْفُسُهُمْ فَشَهَادَةُ أَحَدِهِمْ أَرْبَعُ شَهَادَاتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِينَ}}<ref>«و آنان که به همسران خود تهمت (زنا) می‌زنند و گواهی جز خود ندارند گواهی هر یک از آنان، چهار بار گواهی دادن (با سوگند) به خداوند است که «به راستی من از راستگویانم»» سوره نور، آیه ۶.</ref> و [[نزول]] [[حکم]] لعان، پیامبر {{صل}} از عویمر خواست در ۴ بار قسم بگوید که شریک را با همسر خود دیده است و [[فرزندی]] که در شکم دارد از او نیست و ۴ ماه است که با او همبستر نشده است. او در پایان برای بار پنجم [[لعنت خدا]] را بر خود دانست، اگر [[دروغ]] بگوید؛ سپس پیامبر {{صل}} خوله را فراخواند و از او خواست در ۴ بار قسم بگوید که زنا نکرده و عویمر او را در آن حال ندیده است و بچه در شکم او از [[عویمر]] است؛ آن‌گاه [[حضرت]] از او خواست تا بگوید [[خشم خدا]] بر خوله اگر این مرد راست بگوید. چون براساس لعان، [[زن]] و مرد برای همیشه بر یکدیگر [[حرام]] می‌شوند، [[پیامبر]] {{صل}} از آن دو خواست با هم [[زندگی]] نکنند، تا فرزند خوله به [[دنیا]] بیاید و پس از تولدش، فرزند را شبیه‌ترین فرد به [[شریک]] یافتند.<ref>تفسیر مقاتل، ج ۳، ص ۱۸۵ - ۱۸۷؛ تفسیر ثعلبی، ج ۷، ص ۷۰ - ۷۱؛ اسدالغابه، ج ۴، ص ۱۵۸ - ۱۵۹.</ref> این [[کودک]] پس از دو سال از دنیا رفت.<ref>الاستیعاب، ج ۳، ص ۱۲۲۶؛ المنتظم، ج ۴، ص ۳۱۹.</ref> در منابع متقدم [[شیعی]]، داستان لعان به [[همسر]] [[عویمر بن ساعده اوسی]] نسبت داده شده؛ ولی به نام آن [[زن]] اشاره نشده است. در این گزارش آمده است پس از [[نبرد تبوک]] در [[سال ۹ هجری]] عویمر بن ساعده [[تهمت]] [[زنا]] به همسر خود را ۴ بار تکرار کرد؛ میان نماز ظهر و عصر [[حکم]] لعان فرود آمد و پیامبر {{صل}} از عویمر خواست همسر خود را به [[مسجد]] آورد. همسر او زنی محترم بود، از این‌رو با گروهی به مسجد آمد. عویمر جداگانه کنار [[منبر]] ایستاد و پس از ۴ بار [[شهادت]] به [[صداقت]] خود، [[لعنت]] [[پروردگار]] را بر خود دانست اگر [[دروغ]] گفته باشد. پیامبر {{صل}} از همسر او خواست که یا او نیز چنان کند؛ یا حد بر او [[اجرا]] شود و وی نیز برای [[حفظ]] [[شرف]] [[خاندان]] خود چنان کرد<ref>تفسیر قمی، ج ۲، ص ۹۸.</ref>.<ref>[[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[خوله بنت عاصم (مقاله)|مقاله «خوله بنت عاصم»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۲.</ref>
در پی این رخداد، آنان نزد پیامبر {{صل}} رفتند و عویمر به حضرت عرض کرد که ۴ ماه با همسر خود همبستر نشده است؛ ولی او اینک باردار است. به دنبال [[نزول آیه]] {{متن قرآن|وَالَّذِينَ يَرْمُونَ أَزْوَاجَهُمْ وَلَمْ يَكُنْ لَهُمْ شُهَدَاءُ إِلَّا أَنْفُسُهُمْ فَشَهَادَةُ أَحَدِهِمْ أَرْبَعُ شَهَادَاتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِينَ}}<ref>«و آنان که به همسران خود تهمت (زنا) می‌زنند و گواهی جز خود ندارند گواهی هر یک از آنان، چهار بار گواهی دادن (با سوگند) به خداوند است که «به راستی من از راستگویانم»» سوره نور، آیه ۶.</ref> و [[نزول]] [[حکم]] لعان، پیامبر {{صل}} از عویمر خواست در ۴ بار قسم بگوید که شریک را با همسر خود دیده است و [[فرزندی]] که در شکم دارد از او نیست و ۴ ماه است که با او همبستر نشده است. او در پایان برای بار پنجم [[لعنت خدا]] را بر خود دانست، اگر [[دروغ]] بگوید؛ سپس پیامبر {{صل}} خوله را فراخواند و از او خواست در ۴ بار قسم بگوید که زنا نکرده و عویمر او را در آن حال ندیده است و بچه در شکم او از [[عویمر]] است؛ آن‌گاه [[حضرت]] از او خواست تا بگوید [[خشم خدا]] بر خوله اگر این مرد راست بگوید. چون براساس لعان، [[زن]] و مرد برای همیشه بر یکدیگر [[حرام]] می‌شوند، [[پیامبر]] {{صل}} از آن دو خواست با هم [[زندگی]] نکنند، تا فرزند خوله به [[دنیا]] بیاید و پس از تولدش، فرزند را شبیه‌ترین فرد به [[شریک]] یافتند.<ref>تفسیر مقاتل، ج ۳، ص ۱۸۵ - ۱۸۷؛ تفسیر ثعلبی، ج ۷، ص ۷۰ - ۷۱؛ اسدالغابه، ج ۴، ص ۱۵۸ - ۱۵۹.</ref> این [[کودک]] پس از دو سال از دنیا رفت.<ref>الاستیعاب، ج ۳، ص ۱۲۲۶؛ المنتظم، ج ۴، ص ۳۱۹.</ref> در منابع متقدم [[شیعی]]، داستان لعان به [[همسر]] [[عویمر بن ساعده اوسی]] نسبت داده شده؛ ولی به نام آن [[زن]] اشاره نشده است. در این گزارش آمده است پس از [[نبرد تبوک]] در [[سال ۹ هجری]] عویمر بن ساعده [[تهمت]] [[زنا]] به همسر خود را ۴ بار تکرار کرد؛ میان نماز ظهر و عصر [[حکم]] لعان فرود آمد و پیامبر {{صل}} از عویمر خواست همسر خود را به [[مسجد]] آورد. همسر او زنی محترم بود، از این‌رو با گروهی به مسجد آمد. عویمر جداگانه کنار [[منبر]] ایستاد و پس از ۴ بار [[شهادت]] به [[صداقت]] خود، [[لعنت]] [[پروردگار]] را بر خود دانست اگر [[دروغ]] گفته باشد. پیامبر {{صل}} از همسر او خواست که یا او نیز چنان کند؛ یا حد بر او [[اجرا]] شود و وی نیز برای [[حفظ]] [[شرف]] [[خاندان]] خود چنان کرد<ref>تفسیر قمی، ج ۲، ص ۹۸.</ref>.<ref>[[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[خوله بنت عاصم (مقاله)|مقاله «خوله بنت عاصم»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۲.</ref>
۲۱۸٬۲۱۰

ویرایش