پرش به محتوا

آیه اعتصام: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱۱ دسامبر ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۲: خط ۱۲:
   
   
[[خداوند]] در این [[آیات]]، ابتدا بر [[ضرورت]] رسیدن به قله کمال [[بندگی]]، یعنی [[اسلام]] و [[تسلیم]] کامل در [[درگاه الهی]] از طریق [[تقواپیشگی]] تأکید می‌نماید و سپس نیل به این مقصد را منحصر در [[اعتصام به حبل الهی]] معرفی می‌کند. در [[روایات]]، [[رسول اکرم]] {{صل}} و [[ائمه هدی]] {{عم}} مصداق حبل [[اللّه]] معرفی شده‌اند. با تحلیل واژه‌های [[تقوا]]، [[اعتصام]] و حبل نیز به خوبی روشن می‌شود که [[قرآن]] به [[تنهایی]] نمی‌تواند مصداق حبل اللّه باشد؛ زیرا، علامت حبل اللّه در [[آیه]] آن است که محور [[وحدت]] [[امت]] قرارگیرد؛ ولی قرآن به تنهایی قابل توجیه و تفسیرهای ناروا است و اگر مبینی در کنار آن نباشد، خود منشأ [[اختلاف]] در میان امت است.
[[خداوند]] در این [[آیات]]، ابتدا بر [[ضرورت]] رسیدن به قله کمال [[بندگی]]، یعنی [[اسلام]] و [[تسلیم]] کامل در [[درگاه الهی]] از طریق [[تقواپیشگی]] تأکید می‌نماید و سپس نیل به این مقصد را منحصر در [[اعتصام به حبل الهی]] معرفی می‌کند. در [[روایات]]، [[رسول اکرم]] {{صل}} و [[ائمه هدی]] {{عم}} مصداق حبل [[اللّه]] معرفی شده‌اند. با تحلیل واژه‌های [[تقوا]]، [[اعتصام]] و حبل نیز به خوبی روشن می‌شود که [[قرآن]] به [[تنهایی]] نمی‌تواند مصداق حبل اللّه باشد؛ زیرا، علامت حبل اللّه در [[آیه]] آن است که محور [[وحدت]] [[امت]] قرارگیرد؛ ولی قرآن به تنهایی قابل توجیه و تفسیرهای ناروا است و اگر مبینی در کنار آن نباشد، خود منشأ [[اختلاف]] در میان امت است.
از سوی دیگر، اگر حبل اللّه تنها [[سنت نبوی]] {{صل}} باشد، همان مشکل [[تفسیر]] و توجیه‌های نادرست و نیز ضرورت وجود [[مبیّن]]، باقی خواهد بود؛ زیرا حبل اللّه برای همه زمان‌ها باید محور وحدت امت باشد، در حالی که با [[رحلت رسول خدا]] {{صل}} [[اختلافات]] آغاز شد و هر دسته خود را محق و بر سنت نبوی {{صل}} می‌دانست.
از سوی دیگر، اگر حبل اللّه تنها [[سنت نبوی]] {{صل}} باشد، همان مشکل [[تفسیر]] و توجیه‌های نادرست و نیز ضرورت وجود [[مبیّن]]، باقی خواهد بود؛ زیرا حبل اللّه برای همه زمان‌ها باید محور وحدت امت باشد، در حالی که با [[رحلت رسول خدا]] {{صل}} [[اختلافات]] آغاز شد و هر دسته خود را محق و بر سنت نبوی {{صل}} می‌دانست.
با توجه به بیان فوق، محور [[اتحاد]] [[امت]] باید مقامی باشد که اولاً، [[قائم]] به فرد نباشد و در نتیجه در کنار [[قرآن]] [[جاودانه]] بماند؛ ثانیاً، [[امین]] [[وحی الهی]] و حبل ممدودی بین [[آسمان]] و [[زمین]] باشد. مصداق چنین مقامی در [[زمان]] [[رسول اکرم]] {{صل}}، وجود [[مبارک]] آن [[حضرت]] است و بعد از [[رحلت]] ایشان، کسانی هستند که نازل‌منزله آن حضرت در [[علم]]، [[عصمت]] و [[اتصال به عالم غیب]] باشند و با بیانات صریح و عمل خود، پرده ابهام را از قرآن و [[سنت نبوی]] {{صل}} بزدایند و [[تفسیری]] صحیح از [[دین]] ارائه نمایند؛ تا جایی برای [[تفسیر]] و توجیه‌های نابه‌جا باقی نماند و حبل ممدود [[هدایت]] به [[توحید]] و مراتب عالی [[ملکوت]] میان [[خلق]] و خالقند. چنین شخصیت‌های مقدسی تنها در اوصیای گرامی آن حضرت {{عم}} خلاصه می‌گردند.<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۵ ص ۹۹.</ref>
با توجه به بیان فوق، محور [[اتحاد]] [[امت]] باید مقامی باشد که اولاً، [[قائم]] به فرد نباشد و در نتیجه در کنار [[قرآن]] [[جاودانه]] بماند؛ ثانیاً، [[امین]] [[وحی الهی]] و حبل ممدودی بین [[آسمان]] و [[زمین]] باشد. مصداق چنین مقامی در [[زمان]] [[رسول اکرم]] {{صل}}، وجود [[مبارک]] آن [[حضرت]] است و بعد از [[رحلت]] ایشان، کسانی هستند که نازل‌منزله آن حضرت در [[علم]]، [[عصمت]] و [[اتصال به عالم غیب]] باشند و با بیانات صریح و عمل خود، پرده ابهام را از قرآن و [[سنت نبوی]] {{صل}} بزدایند و [[تفسیری]] صحیح از [[دین]] ارائه نمایند؛ تا جایی برای [[تفسیر]] و توجیه‌های نابه‌جا باقی نماند و حبل ممدود [[هدایت]] به [[توحید]] و مراتب عالی [[ملکوت]] میان [[خلق]] و خالقند. چنین شخصیت‌های مقدسی تنها در اوصیای گرامی آن حضرت {{عم}} خلاصه می‌گردند.<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۵ ص ۹۹.</ref>


خط ۲۸: خط ۳۰:
ثالثاً، این محور [[وحدت]] و [[حبل الهی]]، در همه زمان‌ها برای همه [[آحاد]] [[امت اسلام]] وجود داشته باشد. بدیهی است که چنین نعمت عظمای الهی تنها متعین در وجود [[نبی اکرم]] {{صل}} و اوصیای معصوم آن [[حضرت]] {{عم}} است. {{متن حدیث|عَنْ أَبِي مَرْيَمَ الْأَنْصَارِيِّ، قَالَ:، قَالَ لِي أَبُو جَعْفَرٍ {{ع}} قُلْ لِسَلَمَةَ بْنِ كُهَيْلٍ وَ الْحَكَمِ بْنِ عُتَيْبَةَ شَرْقاً أَوْ غَرْباً لَنْ‏ تَجِدَا عِلْماً صَحِيحاً إِلَّا شَيْئاً خَرَجَ مِنْ عِنْدِنَا أَهْلَ الْبَيْتِ}}<ref>الکافی (ط. دار الکتب الإسلامیة، ۱۴۰۷ه. ق.)، ج۲، ص۳۲۸.</ref>.
ثالثاً، این محور [[وحدت]] و [[حبل الهی]]، در همه زمان‌ها برای همه [[آحاد]] [[امت اسلام]] وجود داشته باشد. بدیهی است که چنین نعمت عظمای الهی تنها متعین در وجود [[نبی اکرم]] {{صل}} و اوصیای معصوم آن [[حضرت]] {{عم}} است. {{متن حدیث|عَنْ أَبِي مَرْيَمَ الْأَنْصَارِيِّ، قَالَ:، قَالَ لِي أَبُو جَعْفَرٍ {{ع}} قُلْ لِسَلَمَةَ بْنِ كُهَيْلٍ وَ الْحَكَمِ بْنِ عُتَيْبَةَ شَرْقاً أَوْ غَرْباً لَنْ‏ تَجِدَا عِلْماً صَحِيحاً إِلَّا شَيْئاً خَرَجَ مِنْ عِنْدِنَا أَهْلَ الْبَيْتِ}}<ref>الکافی (ط. دار الکتب الإسلامیة، ۱۴۰۷ه. ق.)، ج۲، ص۳۲۸.</ref>.


همچنین در [[زیارت جامعه]] آمده است: {{متن حدیث|فَالرَّاغِبُ‏ عَنْكُمْ‏ مَارِقٌ‏ وَ اللَّازِمُ لَكُمْ لَاحِقٌ وَ الْمُقَصِّرُ فِي حَقِّكُمْ زَاهِقٌ وَ الْحَقُّ مَعَكُمْ وَ فِيكُمْ وَ مِنْكُمْ وَ إِلَيْكُمْ وَ أَنْتُمْ أَهْلُهُ وَ مَعْدِنُهُ وَ مِيرَاثُ النُّبُوَّةِ عِنْدَكُمْ}}<ref>زیارت جامعه کبیره.</ref><ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۵ ص ۱۱۴.</ref>
همچنین در [[زیارت جامعه]] آمده است: {{متن حدیث|فَالرَّاغِبُ‏ عَنْكُمْ‏ مَارِقٌ‏ وَ اللَّازِمُ لَكُمْ لَاحِقٌ وَ الْمُقَصِّرُ فِي حَقِّكُمْ زَاهِقٌ وَ الْحَقُّ مَعَكُمْ وَ فِيكُمْ وَ مِنْكُمْ وَ إِلَيْكُمْ وَ أَنْتُمْ أَهْلُهُ وَ مَعْدِنُهُ وَ مِيرَاثُ النُّبُوَّةِ عِنْدَكُمْ}}<ref>زیارت جامعه کبیره.</ref>.<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۵، ص۱۱۴.</ref>


== ولی [[اللّه]]؛ تنها جلوه حبل اللّه ==
== ولی [[اللّه]]؛ تنها جلوه حبل اللّه ==
خط ۳۵: خط ۳۷:
او از سوی دیگر، در [[عالم دنیا]] و انزل مراتب [[خلقت]]، با [[مردمان]] در [[ارتباط]] است و به این ترتیب، با زبان آنها و در سطح [[فکر]] ایشان با آنها سخن می‌گوید و [[معارف توحیدی]] و [[مصالح]] و [[مفاسد]] اخروی‌شان را به آنان گوشزد می‌نماید.
او از سوی دیگر، در [[عالم دنیا]] و انزل مراتب [[خلقت]]، با [[مردمان]] در [[ارتباط]] است و به این ترتیب، با زبان آنها و در سطح [[فکر]] ایشان با آنها سخن می‌گوید و [[معارف توحیدی]] و [[مصالح]] و [[مفاسد]] اخروی‌شان را به آنان گوشزد می‌نماید.


[[بدیهی]] است که چنین حقیقت مقدسی در [[زمین]]، آن وجود [[مطهری]] است که [[معصوم]] به [[عصمت الهی]] بوده و از علوم [[لدنّی]] برخوردار باشد. مصداق این حقیقت در [[زمان]] [[حیات]] [[نبی]] مکرم {{صل}} منحصر در وجود ایشان و بعد از [[رحلت]] آن [[حضرت]] در اوصیای معصوم ایشان {{عم}} است. وجه مشترک همه این مصادیق ارجمند، به تعبیر آیه مورد [[استدلال]]، استقرار در مقام اسلام کامل، [[ایمان]] [[مخلَصین]]، اتیان حق [[تقوی]] و [[ارتباط با عالم غیب]] است که وصف مشترک [[مقام ولایت الهی]] است. در طول [[تاریخ]] احدی ادعای چنین مقامی را ننمود؛ زیرا، نمی‌توانست به لوازم آن از قبیل [[علم]] و اِخبار از [[غیب]] ملتزم باشد و به سرعت [[رسوا]] می‌شد.<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۵ ص ۱۱۴.</ref>
[[بدیهی]] است که چنین حقیقت مقدسی در [[زمین]]، آن وجود [[مطهری]] است که [[معصوم]] به [[عصمت الهی]] بوده و از علوم [[لدنّی]] برخوردار باشد. مصداق این حقیقت در [[زمان]] [[حیات]] [[نبی]] مکرم {{صل}} منحصر در وجود ایشان و بعد از [[رحلت]] آن [[حضرت]] در اوصیای معصوم ایشان {{عم}} است. وجه مشترک همه این مصادیق ارجمند، به تعبیر آیه مورد [[استدلال]]، استقرار در مقام اسلام کامل، [[ایمان]] [[مخلَصین]]، اتیان حق [[تقوی]] و [[ارتباط با عالم غیب]] است که وصف مشترک [[مقام ولایت الهی]] است. در طول [[تاریخ]] احدی ادعای چنین مقامی را ننمود؛ زیرا، نمی‌توانست به لوازم آن از قبیل [[علم]] و اِخبار از [[غیب]] ملتزم باشد و به سرعت [[رسوا]] می‌شد<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۵ ص ۱۱۴.</ref>.


[[استدلال]] به [[آیه]] حبل [[اللّه]] از وجوه گوناگون انجام شد و [[حد وسط]] در هر یک متفاوت بود. در این بخش تنها به چند مورد اشاره می‌کنیم:
[[استدلال]] به [[آیه]] حبل [[اللّه]] از وجوه گوناگون انجام شد و [[حد وسط]] در هر یک متفاوت بود. در این بخش تنها به چند مورد اشاره می‌کنیم:


* بنابر [[آیه شریفه]]، حبل اللّه محور [[وحدت امت اسلام]] است. بنابراین، حد وسط در برهان، [[وحدت امت اسلامی]] است. به این ترتیب، [[قیاس]] اول را به شکل استثنایی تشکیل داده و می‌گوییم:
بنابر [[آیه شریفه]]، حبل اللّه محور [[وحدت امت اسلام]] است. بنابراین، حد وسط در برهان، [[وحدت امت اسلامی]] است. به این ترتیب، [[قیاس]] اول را به شکل استثنایی تشکیل داده و می‌گوییم:


اولاً، اگر حبل اللّه، [[قرآن]] به [[تنهایی]] باشد، نمی‌تواند بنا بر قرائت‌های گوناگون، وحدت امت اسلام را تأمین کند.
اولاً، اگر حبل اللّه، [[قرآن]] به [[تنهایی]] باشد، نمی‌تواند بنا بر قرائت‌های گوناگون، وحدت امت اسلام را تأمین کند.
خط ۴۷: خط ۴۹:
نتیجه آنکه: حبل اللّه، قرآن به تنهایی نیست؛ به بیان روشن‌تر، قرآن به همراه مبین آن محور وحدت امت اسلامی است؛ چنان که در [[احادیث]] متواتره، از جمله [[حدیث ثقلین]]، به آن اشاره شده است.
نتیجه آنکه: حبل اللّه، قرآن به تنهایی نیست؛ به بیان روشن‌تر، قرآن به همراه مبین آن محور وحدت امت اسلامی است؛ چنان که در [[احادیث]] متواتره، از جمله [[حدیث ثقلین]]، به آن اشاره شده است.


* شکل دیگری از برهان، بنا بر ذومراتب بودن حبل اللّه بوده و اینکه بر اساس تحلیل واژه‌ای، حبل اللّه امرذومراتبی است که در [[امور معنوی]] واسط میان عالم [[ملک]] و [[ملکوت]] و حبل متصل میان عالم [[غیب و شهادت]] است. بدین ترتیب می‌توانیم بگوییم: بنا بر [[آیات]] مختلف قرآن<ref>{{متن قرآن|الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ}} «همان کسانی که «غیب» را باور و نماز را برپا می‌دارند و از آنچه به آنان روزی داده‌ایم می‌بخشند» سوره بقره، آیه ۳؛ {{متن قرآن|الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ}} «آنان که نماز را برپا می‌دارند و زکات می‌پردازند و به جهان واپسین یقین دارند» سوره نمل، آیه ۳.</ref> [[کمال انسانی]] به واسطه رسیدن به [[مقام]] [[یقین]] و [[ایمان به عالم غیب]] است و [[امام]] [[معصوم]] حبل اللّهی است که با حضور در عالم ملک و اشراف بر [[عالم ملکوت]]، [[هادی]] [[انسان‌ها]] به [[عوالم غیب]] است. شکل منطقی این بیان به صورت [[قیاس]] اقترانی به شکل زیر می‌تواند باشد:
شکل دیگری از برهان، بنا بر ذومراتب بودن حبل اللّه بوده و اینکه بر اساس تحلیل واژه‌ای، حبل اللّه امرذومراتبی است که در [[امور معنوی]] واسط میان عالم [[ملک]] و [[ملکوت]] و حبل متصل میان عالم [[غیب و شهادت]] است. بدین ترتیب می‌توانیم بگوییم: بنا بر [[آیات]] مختلف قرآن<ref>{{متن قرآن|الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ}} «همان کسانی که «غیب» را باور و نماز را برپا می‌دارند و از آنچه به آنان روزی داده‌ایم می‌بخشند» سوره بقره، آیه ۳؛ {{متن قرآن|الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ}} «آنان که نماز را برپا می‌دارند و زکات می‌پردازند و به جهان واپسین یقین دارند» سوره نمل، آیه ۳.</ref> [[کمال انسانی]] به واسطه رسیدن به [[مقام]] [[یقین]] و [[ایمان به عالم غیب]] است و [[امام]] [[معصوم]] حبل اللّهی است که با حضور در عالم ملک و اشراف بر [[عالم ملکوت]]، [[هادی]] [[انسان‌ها]] به [[عوالم غیب]] است. شکل منطقی این بیان به صورت [[قیاس]] اقترانی به شکل زیر می‌تواند باشد:


اولاً، [[سیر]] به [[عوالم ملکوت]] و [[ایمان به غیب]]، تنها با [[تمسک]] به حقیقتی ذومراتب، که اشراف بر [[عوالم]] [[ملک]] و [[ملکوت]] داشته باشد و نیز [[معصوم]] به [[عصمت الهی]] باشد، میسر است.
اولاً، [[سیر]] به [[عوالم ملکوت]] و [[ایمان به غیب]]، تنها با [[تمسک]] به حقیقتی ذومراتب، که اشراف بر [[عوالم]] [[ملک]] و [[ملکوت]] داشته باشد و نیز [[معصوم]] به [[عصمت الهی]] باشد، میسر است.
۱۱۳٬۰۷۵

ویرایش